گوگل، فیسبوک، آمازون و اپل. اینها بزرگترین غولهای تکنولوژی دنیا هستند و سالانه سیل عظیمی از رزومههای کاری به سمتشان سرازیر میشود. آدمهای زیادی برای اینکه بتوانند برایشان کار کنند سر و دست میشکنند، پس باید یک فرایند و روش خاص و مناسب برای مصاحبه و انتخاب بهترین گزینهها داشته باشند. قطعا روش آنها برای انتخاب بهترینها، لیست «محبوبترین سؤالات مصاحبهی کاری گوگل» که در خود گوگل هم پیدا میشود نیست! در حقیقت شیوهی عالی و دقیقی که برای گزینش در نظر میگیرند، فراتر از تعدادی سؤال ابتدایی در مورد کوانتوم و کدنویسی است. اگر شما هم میخواهید بهترین استعدادهای دنیا را استخدام کنید، رازهای استخدام را که در این مقاله بررسی میکنیم، امتحان کنید.
۱. پانزده دقیقه دیرتر یا زودتر از موعد مقرر تماس بگیرید
چرا؟ برای اینکه افرادی را که همیشه آماده هستند، پیدا کنید.
اگر درست همان موقعی که فرد انتظارش را دارد با او تماس بگیرید، قطعا از قبل توانسته خودش را جمعوجور کند و جوابهایی برای سؤالهای احتمالیتان هم آماده کرده است. اما اگر وقتی به او زنگ بزنید که منتظر تماستان نیست و مثلا خوابیده است، ورزش میکند یا غذا میخورد، چه اتفاقی میافتد؟ این شرکتهای بزرگ اینطوری آدمهایی را که همیشه آمادهی کار هستند، پیدا میکنند.
۲. برنامهی مصاحبه را تا آنجا که امکان دارد گیجکننده و غیرقابل پیشبینی طراحی کنید
چرا؟ تا افرادی را پیدا کنید که نیازی به دستورالعمل ندارند.
مطمئن باشید که نه مصاحبهکنندهها و نه مصاحبهشوندهها، هیچکدام نمیدانند چه اتفاقی قرار است بیفتد. با این کار به خوبی معلوم میشود که حتی وقتی هیچکس نمیداند چه خبر است، چه کسی بهترین عملکرد را دارد.
۳. حتما در حین مصاحبه یک جای کار را با مشکل روبرو کنید
چرا؟ تا ببینید کدامیک از داوطلبها با شرایط غیرایدهآل هم کنار میآیند.
آنها عمدا اتاقی را انتخاب میکنند که یکی از لوازم یا وسایلش خراب باشد. البته این شرایط ممکن است در هر سالن کنفرانسی اتفاق بیفتد؛ اما اگر داوطلبی بتواند با آن شرایط کنار بیاید و از درست کردنش نترسد، کار کردن با او آسان و لذتبخش خواهد بود. اگر برنامههای جایگزین دیگری هم برای مقابله با این شرایط داشته باشد که دیگر عالی است.
۴. حین مصاحبه یک عالمه سؤال اشتباهی بپرسید
چرا؟ تا داوطلبهایی که زود از کوره در میروند را شناسایی کنید.
مثلا اگر فرد قبلا در توئیتر کار میکرد از او بپرسید: «چه مدت در یاهو کار کردهای؟!» و لحن آن داوطلب را موقعی که میخواهد حرفتان را اصلاح کند، زیر نظر بگیرید. سریع واکنش نشان میدهد یا خونسردیاش را حفظ میکند؟ اینطوری شرکتهای تکنولوژی میفهمند که وقتی همهچیز به هم میریزد آن داوطلب چگونه کار میکند و چه رفتاری از خودش نشان خواهد داد.
۵. از داوطلبها بخواهید که مسائل خاص شرکتتان را حل کنند
چرا؟ چون برای حل این مشکلات واقعا به کمک احتیاج دارید.
شرکتهای تکنولوژی معمولا از داوطلبها میخواهند تا مسائلی را که با آنها مواجه هستند، برایشان حل کنند. با این کار میتوانید یک تیر و دو نشان بزنید؛ هم آن فرد را بهتر بشناسید و هم مشکلتان را مجانی حل کنید.
۶. اتاق را حین مصاحبه دائما عوض کنید
چرا؟ تا افرادی را که همیشه هیجان دارند (حتی وقتی که راحت نیستند)، پیدا کنید.
هیچوقت نگذارید که داوطلبها حین مصاحبه راحت بنشینند. اینطوری میتوانید بفهمید کدامیک از آنها وقتی راحت نباشند، عصبی میشوند. تازه پیدا کردن یک اتاق کنفرانس خالی برای کل روز هم کار سختی است که با این کار میتوانید این مشکل را هم حل کنید.
۷. یک سؤال را بارها و بارها تکرار کنید
چرا؟ تا ثبات عقیده و میزان خلاقیت فرد را بسنجید.
در دنیای تکنولوژی استخدام کسی که قابل پیشبینی باشد خیلی مهم است. حین مصاحبه اصلا نترسید و یک سؤال را بارها و بارها بپرسید. با این کار میتوانید ثبات فرد را امتحان کنید. فقط در مواردی که برای پستهای مهم و کلیدی مصاحبه میکنید اشکالی ندارد نظر و گفتار داوطلبها متفاوت باشد. برای اینگونه پستها، «خلاقیت» یک ویژگی کلیدی است و شما با تکرار پرسش خود میتوانید این ویژگی را هم در داوطلب تشخیص بدهید.
۸. مصاحبهکنندهها دو نفر باشند: یکی خوب یکی بد
چرا؟ تا افرادی را که میتوانند چند کار را همزمان و تحت فشار انجام بدهند، پیدا کنید.
داوطلب را وسط اتاق بنشانید و مصاحبهکنندهها هم باید در دو انتهای میز قرار بگیرند. آیا داوطلب میتواند بهطور همزمان به هر دو مصاحبهکننده توجه کند و به همهی سؤالات هم پاسخ بدهد؟ یا اینکه خیلی سریع عصبانی و خسته میشود و پیش خودش فکر میکند که اصلا چرا اشتباه کرد و به اینجا آمده است؟ با این کار میتوانید بفهمید که داوطلب تحت فشار، چه عملکردی خواهد داشت.
۹. یک سؤال بپرسید و بعد با صدای بلند تایپ کنید
چرا؟ تا افرادی را که با وجود مزاحمت حواسشان پرت نمیشود، پیدا کنید.
از داوطلب سؤال بپرسید و به محض اینکه شروع کرد به جواب دادن، با صدای بلند تایپ کنید. عذرخواهی کنید و بگویید: «گوشم با شماست فقط میخواهم یادداشتبرداری کنم»، میتوانید واقعا یادداشت برداری کنید یا اینکه الکی چیزی تایپ کنید، اصلا مهم نیست. ببینید که وقتی حواس داوطلب را پرت میکنید باز هم میتواند تمرکز کند یا نه. با این کار افرادی را پیدا میکنید که نمیگذارند مشکلات کوچک به انجام کارهایشان لطمه بزند.
۱۰. سه ماه بعد تماس بگیرید و به فرد کاری را که برایش ثبت نام نکرده است، پیشنهاد کنید
چرا؟ تا افرادی را که همیشه حسابشده برخورد میکنند، پیدا کنید.
این یک راه عالی است برای اینکه بفهمید چه کسانی واقعا برای این کار اولویت قائل هستند. آیا داوطلب برای کاری که میخواهد میجنگد؟ آیا او پیشنهاد را قبول میکند چون فکر میکند که بهترین گزینهی پیش روی او است؟ یا اینکه آن کار را رد میکند چون چند ماه قبل کار دیگری پیدا کرده است؟ این یک روش خوب است برای اینکه ته و توی قضیه را در بیاورید.
برگرفته از: thecooperreview