همهی ما میدانیم که همهگیری ویروس کرونا، باعث نااطمینانیها در مورد آیندهی کاری، وضعیت نابسامان سلامت جسمی و روحی شده است اما بهترین راهحل در این مواقع چیست؟ طبیعتا نمیخواهیم با لحنی نصیحتگونه بگویم که بهترین راهحل کتابخوانی است اما میتوانیم با اطمینان بگوییم بهترین راهحل، تغییر عادت و رفتارهای شخصی است که یکی از همین تغییرات میتواند کتاب خواندن باشد. مخصوصا وقتی بعضی از ما همچنان در خانه مجبور به قرنطینه هستیم و فعالیت چندانی نداریم؛ طبیعی است که احتمال آنکه کرونا به سراغمان بیاید کم است، اما به مرور زمان حتما احساس ناامیدی و پوچی به سراغمان میآید. چرا که دیگر از قرارهای دوستانه در پاتوقهای جذاب، دورهمیهای خانوادگی و حتی رفتن به سینما و کنسرت خبری نیست.
همهی این مطالب را گفتم تا بگویم «از زندگی لذت ببر» نام اولین مرحله از کمپین «خوشحال با کتاب» فیدیبو است. فیدیبو در این مرحله با درک از شرایط روزهای کرونایی و انتشار اخبار بد، با دقت کتابهای روانشناسی و انگیزشی را انتخاب کرده و به ما گوشزد میکند که زندگی فقط یکبار است پس از زندگی لذت ببر و نگذار غول افسردگی یا حتی تنبلی به سراغت بیاید و بر تو غلبه کند. پس چه بهتر که این فرصت عالی را از دست ندهیم و با این کمپین همراه شویم. ما هم برای شناخت بیشتر شما بخشی از کتابهای پیشنهادی کمپین «از زندگی لذت ببر» را انتخاب و معرفی کردهایم. فراموش نکنید که کتابخوانی یکی از راه حلهای کاهش استرس در این روزهای پراسترس است پس این فرصت استثنایی را از ۷ تا ۱۶ مهر ماه از دست ندهید.
۱. تمرین نیرویحال
کتاب تمرین نیروی حال؛ نوشتهی اکهارت تول یکی از پیشنهادهای فیدیبو در این روزهای سخت کرونایی و در کمپین خوشحال با کتاب است. فاطمه مشایخی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و فایل صوتی آن با صدای گرم و دلنشین نیما رئیسی در فیدیبو قابل دسترسی است.
این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای اکهارت تول شناخته شده است، تول را به عنوان معلم معنوی میشناسند که با کتابهایش بخشش و مراقبه را آموزش میدهد و زندگی در لحظهی حال را به همه توصیه میکند. کتاب تمرین نیروی حال شامل تمریناتی است برای بهبود اکسیری به نام نیروی حال و زندگی در لحظه. نویسنده در این کتاب با ارائه راهکارها و مراقبههایی خواننده را برای خلاصی از دردها، رنجها و تمامی الگوهای رفتاری کهن و منفی، آماده میکند.
باید گفت که اکهارت تول، نویسندهی این اثر زندگی تقریبا عجیبی دارد. او تا پیش از ۲۹ سالگی دچار افسردگی بود. خودش در این زمینه گفته است که اتفاقی زندگی او را دگرگون کرده است، پس از این تحول، آرامش و شادی وجود او را فراگرفته است. او پس از این تغییر به آمریکای شمالی مهاجرت کرد و تبدیل به یک معلم معنوی شد که زندگی خیلیها را با کتابهایش تغییر داد. وی هماکنون شهروند کانادا است و از معروفترین معلمهای معنوی این کشور نیز به شمار میآید.
در بخشی از کتاب تمرین نیروی حال میخوانیم:
آزادی، هنگامی شروع میشود که درک کنید، شما فکرکننده نیستید. همین که تماشاگر فکرکننده شوید، سطح بالاتری از آگاهی فعال میگردد. آنگاه به تدریج متوجه میشوید که در ورای فکر، گسترهی عظیمی از شعور وجود دارد، که فکر فقط بخش کوچکی از آن است. متوجه میشوید که تمامی چیزهای به راستی مهم مانند زیبایی، عشق، خلاقیت، شادی و آرامش درونی، از ورای ذهن برمیخیزند. به این ترتیب آهسته آهسته بیدار میشوید.
۲. شدن
میشل اوباما، همسر باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا و نخستین بانوی اول آمریکایی آفریقاییتبار در تاریخ ایالات متحده آمریکا است. او در سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت، بیوگرافی و خاطراتش را در کتابی با عنوان شدن به چاپ برساند. او در این کتاب برای علاقهمندانش شرح میدهد که چطور از یک زندگی سخت به بانوی اول آمریکا رسیده است. کتاب شدن که توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد شامل قراردادی ۶۵ میلیون دلاری بود که به میشل و باراک اوباما پرداخت شده است. این کتاب در هفتهی اول انتشارش به فروش چشمگیری رسید که این امر نشان از توجه و علاقه به زندگی شخصی میشل اوباما داشت. زنی که بسیاری او را به عنوان موفقترین و فعالترین بانوی اول آمریکا میدانند.
میشل اوباما، متولد ۱۷ ژانویه ۱۹۶۴ در شیکاگو، وکیل و نویسندهی آمریکایی است که به مدت هشت سال بانوی اول ایلات متحدهی آمریکا بود. او در سن ۲۸ سالگی با باراک اوباما ازدواج کرد. میشل و باراک اوباما از ازدواج خود دو دختر دارند.
میشل اوباما با استفاده از شیوهای روایی و عمیق خواننده را به دنیای خود دعوت میکند. وی در این کتاب زندگینامهاش را به سه بخش becoming me\ becoming us\ becoming more تقسیم میکند که مراحل زندگی خود از کودکی و گذراندن مراحل تحصیلی، آشنا شدن با باراک اوباما و در آخر هم بانوی اول آمریکا شدن را بازگو میکند.
در بخشی از کتاب شدن میخوانیم:
با هر دری که به روی من گشوده شد، من هم تلاش نمودم درهایی را به روی دیگران بگشایم . این حرفی است که تصمیم دارم به عنوان حرف آخر به شما بزنم؛ بیایید دلهایمان را به یکدیگر نزدیک نماییم، شاید فقط آن زمان قادر به از بین بردن ترسمان باشیم، قضاوتهای اشتباه خود را کم کنیم و از تبعیض و کلیشهها که موجب تفرقهی الکی بین ما شده دوری کنیم. شاید اینگونه بهتر قادر به یافتن وجه تشابههایمان باشیم . اهمیتی ندارد که کامل نیستید، همچنین مهم نیست که پایان مسیر کجاست. قدرت یعنی این که بگذارید شناخته و شنیده شوید. داستان خاص خود را با افتخار و غرور روایت کنید و صدای واقعی خود را فریاد بزنید. بزرگواری بدین معناست که به منظور آشنا شدن با دیگران و شنیدن زندگینامهی آنها اشتیاق داشته باشید. از دید من، اینگونه است که ما، ما میشویم.
۳. انسان در جستجوی معنی
کتاب انسان در جستجوی معنی با عنوان اصلی Man’s search for meaning که اولینبار در سال ۱۹۴۶ چاپ شد؛ اثر دکتر ویکتور فرانکل است. این کتاب جزء پیشنهادهای کمپین خوشحال با کتاب فیدیبو است. دکتر فرانکل در این کتاب از تجربهای صحبت میکند که منجر به کشف لوگوتراپی شد. اما لوگوتراپی چیست؟!
باید گفت که لوگوتراپی در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشتهی افراد توجه دارد و به دروننگری هم بهای چندانی نمیدهد، بلکه در مقابل توجه بیشتری به آینده، وظیفه، مسئولیت و معنی و هدف دارد که بیمار باید زندگی آیندهی خود را صرف آن کند.
ویکتور فرانکل، پزشک روانشناسی است که زندگی پر فراز و نشیبی داشته است او مدتی در اردوگاههای کار اجباری یا همان کمپینهای مرگ متعلق به نازیها اسیر بوده است. فرانکل در بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ در چهار کمپ مختلف از جمله آشویتز به کار گرفته شد، در حالی که پدر و مادر، برادر و همسرِ حاملهاش در این اردوگاهها جان باختند. وی در این کتاب ماجرای این دوره از زندگیاش را روایت میکند. البته هدف او از این کار تنها بازگویی خاطرات و یا توصیف رنجهای تحمیلی نبوده است، بلکه بیشتر به جهت تحلیل و بررسی موضوعات مربوط به مسائل روحی افرادی است که تجربهی حضور در این اردوگاهها را داشتهاند این خاطرات را نوشته است. او با ارائهی نتایج این تحلیلهاست که به دانش لوگوتراپی یا همان معنادرمانی رسیده است. این کتاب تاثرگذار تا زمان مرگ فرانکل در سال ۱۹۹۷ به فروشی بالغ بر ۱۰ میلیون نسخه دست یافت و به ۲۴ زبان ترجمه شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
دکتر فرانکل روانپزشک و نویسنده، گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبرند و شکوه میکردند میپرسید، چرا خودکشی نمیکنید؟ او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی رواندرمانی خویش را بیابد. در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یک نفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پیوند میدهد؛ در زندگی دیگری، استعدادی که بتواند آن را به کار گیرد؛ در زندگی سومی شاید تنها خاطرات کشداری که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشتههای ظریف یک زندگی فروپاشیده، به شکل یک انگاره استوار، از معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزهطلبی لوگوتراپی است، که تعبیر در فرانکل از تحلیل اگزیستانسیالیستی نوین (هستی درمانی) است.
۴. جستارهایی در باب عشق
کتاب جستارهایی در باب عشق با عنوان اصلی Essays in love به چاپ رسیده که اثر شناخته شدهی آلن دوباتن است که با نگاهی فلسفی موضوع عشق را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار میدهد.
کتاب در مورد دو مسافر است که به طور اتفاقی با هم در هواپیما آشنا میشوند و مورد توجه یکدیگر قرار میگیرند تا آنجا که پس از پایان پرواز، قرار ملاقاتی میگذارند و پس از مدتی با هم ملاقات میکنند. این ملاقات آنها سرآغاز رابطهای عاشقانه میشود. اما رابطهی عاشقانه این دو مانند فیلمها و داستانهای رمانتیک پیش نمیرود و با فراز و نشیبهای فروان در آخر به جدایی میانجامد و مرد را به کام افسردگی فرو میبرد .
اما هدف نویسنده از بازگو کردن این داستان تلخ چیست؟ دوباتن با شیوهی خاص خود در بررسی و تحلیل موضوعات در نتیجهی نگارش، در این رمان فلسفی و عاشقانه سعی دارد در قالب داستان به بررسی شکلگیری و پایان عمر رابطههای کوتاه مدت بپردازد. بنابراین جستارهایی در باب عشق را نمیتوان صرفا یک رمان عاشقانه دانست بلکه کتاب راهنمایی است که عشق و در نتیجهی آن رابطه را بررسی و علل وقوع شکستهای ناشی از عدم شناخت و درک متقابل طرفین از یکدیگر را به خوبی به خواننده عرضه میکند.
آلن دوباتن، متولد ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹، نویسندهی سوییسی،انگلیسی است. دوباتن در زوریخ به دنیا آمد اما پدرش که در مصر به دنیا آمده بود، به سوییس مهاجرت کرد و از موسسان یک شرکت سرمایهگذاری شد و بعد از آن، ثروت هنگفتی به دست آورد. او یک خواهر دارد و دوازده سال اول زندگیاش را در سوییس گذرانده است. دوباتن برای تحصیل به مدرسهای شبانهروزی در آکسفورد فرستاده شد و زبان انگلیسی را آموخت. او در رشتههای تاریخ و فلسفه تحصیل کرد و مقطع دکتری را در رشتهی فلسفهی فرانسه در دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما به خاطر نوشتن کتابهای فلسفی به زبان ساده، آنرا نیمهکاره رها کرد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
شور و هیجان باطنی من، کلوئه را به آدمی ناشناس و بیگانه، خواستنی مثل زنی که انگار هرگز لمسش نکرده بودم بدل ساخته بود، در حالی که او همان روز صبح بیآنکه حسی بیشتر از خواندن یک مقاله در مورد اقتصاد کلان، در کشورهای در حال توسعه، در من برانگیزد در آپارتمانم نیمه پوشیده راه میرفت.
۵. نیمهی تاریک وجود
کتاب صوتی نیمهی تاریک وجود نوشتهی دبی فورد است و نسخهی الکترونیک و صوتی آن جزء پیشنهادهای کمپین «خوشحال با کتاب» فیدیبو است. این کتاب شما را با تمام لایههای پنهان درونتان آشنا میکند و به بهترین خودتان تبدیل میکند. در واقع دبی فورد مطالبش را در زمینهی خودشناسی و خودسازی بیان کرده است. خواندن و انجام تمرینهای این کتاب برای کسانی که در دام افسردگی و شکستهای پیدرپی دست و پا میزنند، راهگشاست و چشماندازی از جهان بیکران درون را پیش چشم آنها میگستراند.
این اثر از زمان انتشارش تا به امروز یکی از پرفروشترین و محبوبترین کتابها در سرتاسر دنیا بوده و به ۱۹ زبان نیز ترجمه شده است. همچنین این کتاب صوتی در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی برجستهی جهان تدریس میشود و کلیه مشاوران، روانشناسان و روانکاوان مطرح نیز خواندن یا شنیدن آن را توصیه کردهاند.
دبی فورد یک متخصص بینالمللی شناخته شده در زمینهی تحول شخصیتی بود. او نویسندهی ۹ کتاب پرفروش است. کتابهای دبی فورد، با ترکیب مطالعه و عمل به روانشناختی معنوی و مدرن، در بیش از ۱ میلیون نسخه فروخته شده و به ۳۲ زبان ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
نباید زخمهای گذشته زندگی را به حال خود رها کنیم. آنها استعداد، باور، توانایی و اهداف ما را از بین میبرند. معمولا گذشته را به دلیل دردناک بودن آن انکار میکنیم، در حالی که نمیدانیم با این کار، آن را علیه خود به جریان میاندازیم. شروع میکنیم به انتقاد کردن از دنیا و اینکه اگر دنیا جای بهتری بود، ما هم اوضاع خوبی داشتیم. دنیا تغییر نمیکند، ولی اگر خود را تغییر دهیم، این جهان بهترین چهرهی خود را به ما نشان خواهد داد. اما باز هم فکر میکنیم که تقصیر پدر و مادرمان است که حال دلمان خوب نیست.
۶. بسه دیگه گند نزن!
کتاب بسه دیگه گند نزن! خودتو نابود نکن! زندگیتو پس بگیر! نوشتهی گری جانبیشاپ است که نخستینبار در سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید و با ترجمهی فارسی صدیقه حسینی، ملیکا رفیعی در ایران منتشر شده است.
نویسنده در این کتاب تلاش میکند تا به ما بفهماند که چگونه باید رفتارهای خودتخریبگرانه را متوقف سازیم تا به هر آنچه در زندگی میخواهید برسید. گری جانبیشاپ به ما کمک میکند با ساز و کار روانشناختیمان آشنا شویم تا بتوانیم یاد بگیریم چطور تفکرات و رفتارهای منفی را قبل از این که به سراغمان آیند، متوقف کنیم. مثلا اگر در زندگی پیشرفت نکردهاید و در جا زدهاید، یا اگر قادر نیستید شریک زندگی خود را پیدا کنید، اگر نمیتوانید پول پسانداز کنید و اگر برای هر کار مثبت دست روی دست میگذارید این کتاب میتواند کمکتان کند تا بلند شوید و کاری بکنید.
گری جانبیشاپ، نویسندهای اسکاتلندی و سخنران انگیزشی و متخصص علوم خودپروری است. بیشاپ در گلاسگو به دنیا آمد. او خیلی زود به مباحث خودپروری و تدریس آنها علاقهمند شد و در این زمینه به فعالیت پرداخت. بیشاپ اکنون یکی از شناخته شدهترین مربیان خودپروری در اروپا است.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
شما همان چیزی هستید که دربارهاش حرف میزنید، یا به عبارتی دیگر شما شخصیتی هستید که دربارهاش حرف میزنید. اگر برای شما زندگی چیز سختی است، پس واقعا چیز سختی است، اشتباه از اینجاست که فکر میکنید زندگی روش خاصی دارد و شما فقط در حال گزارش چیزی هستید که میبینید؛ ولی چنین چیزی در حقیقت وارونه است. واقعیت این است که شما تجربهتان از زندگی را در مکالمه با خودتان خلق میکنید و بعد طبق آن عمل میکنید. همیشه هم در حال همین کار هستید. هیچ وقت، مطلقا هیچ وقت بر اساس خود زندگی عمل نمیکنید. چیزی که بر اساس آن عمل میکنید، نظرتان دربارهی زندگی است. به همین دلیل، زندگی چنین تجربهی متفاوتی برای هر کداممان است.
۷. بخور، عبادت کن، عشق بورز
کتاب بخور، عبادت کن، عشق بورز اولینبار تحت عنوان غذا بخورید، دعا کنید، دوست بدارید: یک زن در جستجوی همه چیز و پس از آن با عناوین دیگر در سالهای مختلف منتشر شده است و برای حدود ۴ سال، بهطور مستمر در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار داشت.
این کتاب معروفترین اثر الیزابت گیلبرت نویسندهی مشهورآمریکایی است که داستان آن را با الهام از زندگی خودش نوشته است. او پس از جدایی از همسرش سفر به دور دنیا را تجربه کرده بود. او در این کتاب نشان میدهد که چگونه این شرایط سخت را پشت سر گذاشت و توانست سه جنبه از حقیقت خود را در برابر سه فرهنگ و پیشینهی متفاوت در کشورهایی مثل ایتالیا، هند و اندونزی کشف کند.
مجلهی تایمز، الیزابت گیلبرت Elizabeth Gilbert را در لیست صد انسان برتر و تاثیرگذار قرن معرفی کرده است. الیزابت م. گیلبرت نویسندهی رمان و داستان کوتاه و مقالهنویس سرشناس آمریکایی است. او در سال ۲۰۰۶ کتاب بخور، عبادت کن، عشق بورز را به چاپ رساند و به شهرت جهانی رسید. این کتاب از دسامبر سال ۲۰۱۰ به مدت ۱۹۹ هفته در لیست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفت و همچنین در همین سال یک فیلم سینمایی معروف بر اساس این کتاب با بازیگرانی چون جولیا رابرتز و خاویر باردم ساخته شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
وقتی در هندوستان سفر میکنید افراد زیادی را بهخصوص در اماکن مقدس و عبادتگاهها میبینید که دور گردن خود تسبیح انداختهاند. همینطور عکسهای قدیمی از مرتاضان لاغر و استخوانی و برهنه یا حتی چاق و مهربان میبینید که آنها نیز تسبیح به گردن دارند. در هند این دانههای تسبیح را ژاپا مالا میگویند. قرنهاست که هندوها و بوداییها در هند برای افزایش تمرکز خود هنگام مراقبه از آنها استفاده میکنند. به این نحو که تسبیح را در یک دست میگیرند و با تکرار هر مانترا مهرهای میاندازند. وقتی جنگجویان قرون وسطایی به شرق هجوم آوردند، با دیدن نیایش مرتاضان به وسیله ژاپا مالا، از آن روش استقبال کردند و این ایده را با خود به اروپا بردند.
۸. هنر ظریف بیخیالی
هنر ظریف بیخیالی نوشتهی مارک منسون، نویسندهی آمریکایی است که عنوان پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز را به خود اختصاص داده است و در یک سال بیش از سه میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و به بیش از ۲۵ زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب یکی از پیشنهادهای کمپین «خوشحال با کتاب» فیدیبو است.
نکتهی اصلی و اساسی مطرح شده در این کتاب، همانطور که از نامش پیدا است؛ هنر اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی است که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و باید برای داشتن یک زندگی خوب توجهی به آنها نداشت. البته به نظر این کار خیلی هم آسان نمیآید اما منسون، ایدههای مفید خود را با روشی خاص مطرح کرده است که باعث میشود خواننده بعد از شروع به خواندن این کتاب، نتواند آن را زمین بگذارد. همهی فصلهای این کتاب از جذابیت زیادی برخوردار هستند و نکات آموزنده و کاربردی زیادی دارند.
مارک منسن در ۲۵ سالگی و زمانی که دانشجوی دانشگاه بوستون بود کار وبلاگنویسی را شروع کرد. منسن نویسنده، وبلاگنویس و کارآفرین آمریکایی است. او در وبلاگش، خودش را اینطور معرفی میکند: از نظر بعضی مردم، من یک احمق هستم، اما افراد زیادی هم معتقدند که من زندگی آنها را نجات دادهام!
در بخشی از کتاب می خوانیم:
نشانهی یک رابطهی ناسالم، این است که دو نفر تلاش میکنند مشکلات نفر دیگر را برطرف کنند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند. در حالی که یک رابطهی سالم، زمانی است که دو نفر مشکلات خود را حل میکنند تا نسبت به هم احساس بهتری داشته باشند. زیر سوال بردن خودمان و تردید در مورد افکار و باورهایمان، یکی از سختترین مهارتهاست؛ اما امکانپذیر است.