۸ کتاب ترسناک معروف که حتما باید بخوانید

۸ کتاب ترسناک معروف که حتما باید بخوانید

ما انسان‌ها موجودات خیلی عجیبی هستیم؛ تمام تلاش خود را می‌کنیم تا جهان و محیط خود را ایمن‌تر کنیم، سپس به‌طورجدی به دنبال چیزهایی مانند فیلم‌های ترسناک، افسانه‌های غریب و داستان‌ ارواح می‌گردیم که درنهایت باعث ترس ما شوند. بهترین کتاب‌های ترسناک جهان عموما به دلیل همین تمایل انسان‌ها کتاب‌ها پرفروشی از کار در می‌‌آیند. کتاب ترسناک می‌تواند کاملا روایتی از یک اتفاق واقعی یا وابسته به عوامل ماورالطبیعه باشد.

تعریف ترس از فردی به فرد دیگر تغییر می‌کند؛ برای بعضی از افراد ممکن است ارواح و خانه‌های جن‌زده ترسناک باشد، برای برخی قاتلان زنجیره‌ای و برای برخی دیگر هم ترسناک‌ترین موضوع، موجودات فضایی و فرا زمینی و جهان‌های غیرقابل درک است. علی‌رغم گستردگی این طیف، آنچه همه‌ی دوست‌داران ژانر وحشت را متحد می‌کند، هیجانی است که این رمان‌های ترسناک در آن‌ها ایجاد می‌کند.

داستانی که ما را می‌ترساند یا ناراحتمان می‌کند به ما این امکان را می‌دهد تا چیزهایی را که از آن می‌ترسیم را تا آنجایی که تخیل و تجربه‌ی ما اجازه می‌دهد، کشف کنیم.

داستان‌های ترسناک می‌توانند یک تجربه‌ی هنری تاثیرگذار و زیبا باشند. نویسندگان ماهر می‌توانند ما را با سناریوها و احساساتی روبه‌رو کنند که در زندگی واقعی هرگز با آن‌ها روبه‌رو نمی‌شویم و درنهایت، هم‌دلی و درک ما را از جهان افزایش دهند.

تمرکز اصلی یک رمان، فیلم یا نمایش تلویزیونی وحشتناک، ایجاد حس ترس در خواننده از طریق تصاویر، موضوعات و موقعیت‌های ترسناک است. بخش هیجان‌انگیز خواندن کتاب‌های وحشتناک این می‌تواند باشد که شما قادر هستید از تخیل خودتان استفاده کنید. وقتی تخیلتان محدود نباشد، ترسناک‌ترین و پیچیده‌ترین تصاویر تاریخ را ایجاد می‌کند.

در ادامه‌ی این مطلب ۸ مورد از کتاب‌های ترسناک محبوب‌ را برای رده‌های سنی نوجوانان و بزرگ‌سالان معرفی کرده‌ایم.

۱. محدوده‌ی مرگ

کتاب «محدوده‌ی مرگ» نوشته‌ی کاترین آردن اولین بار سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب جذاب و ترسناک، دارای مجموعه‌ای از شخصیت‌های دوست‌داشتنی و جالب است. این کتاب با ایده‌های مانند مرگ، غم و اندوه و خانواده سروکار دارد.

داستان کتاب «محدوده‌ی مرگ» درباره‌ی الی یازده‌ساله است که به دنبال مرگ غم‌انگیز مادرش، با پدرش که علاقه‌ی زیادی به شیرینی‌پزی دارد، زندگی می‌کند. او با مطالعه‌ی کتاب، از غم و اندوه خود می‌کاهد و احساس آرامش می‌کند و همین علاقه‌اش به کتاب باعث درگیر‌ی‌اش در ماجرایی عجیب‌وغریب می‌شود.

یک روز الی به دنبال فرارش از مدرسه، در جنگل سرگردان است تا اینکه با زنی پریشان و گریان برخورد می‌کند که می‌خواهد کتابی را به رودخانه بیندازد. الی به سمت کتاب می‌رود و کتاب را برمی‌دارد و خیلی زود درگیر داستان زنی می‌شود که شوهرش روح خود را به «مرد خندان» فروخته است. الی در اردوی کلاسی به یک دامداری، خیلی زود شباهت‌های زیادی بین داستان کتابش و تاریخ مزرعه مشاهده می‌کند و می‌فهمد که مرد خندان واقعی است.

در راه برگشت اتوبوسشان خراب می‌شود و غبار عجیبی محیط را احاطه می‌کند و الی تصمیم می‌گیرد تا کمک بخواهد. کوکو و برایان که رابطه‌ی خیلی خوبی در مدرسه با الی نداشتند، به او ملحق می‌شوند؛ هر سه نفر کم‌کم با یکدیگر دوست می‌شوند و برای حفظ جانشان در برابر ارواح، مترسک‌ها و دیگر نیروهای شرور می‌جنگند تا اینکه سرانجام با مرد خندان در پیچ‌وخم مزارع ذرت روبه‌رو می‌شوند.

کتاب «محدوده‌ی مرگ» نامزد جایزه‌ی گودریدز، نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان جوان ربکا کادیل، جایزه‌ی بهترین کتاب آمازون، جایزه‌ی Publishers Weekly و جایزه‌ی Chicago Public Library شده است.

نوجوانان بالای ۱۲ سال از مخاطب‌های کتاب «محدوده‌ی مرگ» هستند ولی مخاطبان بزرگ‌سال هم قطعا از خواندن این کتاب دلهره‌آور لذت می‌برند.

در قسمتی از کتاب «محدوده‌ی مرگ» می‌خوانیم:

«الی با شادمانی نفس کشید. می‌خواست سوار دوچرخه‌اش بشود و مسیر کنار نهر را با بیش‌ترین سرعت رکاب بزند و تا جایی که می‌تواند از اینجا دور شود. شاید هم می‌پرید توی آب. آب نهر آن‌قدرها هم سرد نبود. خورشید ساعت ۵۸:‌۵ دقیقه‌ی غروب می‌کرد، تا آن موقع وقت داشت. دم غروب به خانه برمی‌گشت. اگر دیر به خانه می‌رسید، بابا عصبانی می‌شد. البته بابا همیشه نگران بود. الی می‌توانست از خودش مراقبت کند.»

۲. تسخیر عمارت هیل

کتاب «تسخیر عمارت هیل» یک رمان ترسناک اثر شرلی جکسون است که اولین بار سال ۱۹۵۹ منتشر شد. این کتاب نامزد نهایی جایزه‌ی کتاب ملی و یکی از بهترین داستان‌های ادبی مربوط به ارواح در طول قرن بیستم است.

این کتاب داستان چهار شخصیت به نام‌های النور ونس، دکتر جان مونتایگ، لوک سندرسون و تئودورا را روایت می‌کند که همگی اطلاعات زیادی درباره‌ی عالم ماورای طبیعی دارند. محور اصلی رمان «النور ونس»، دهه‌‌ی آخر عمرش را صرف مراقبت از مادر بیمارش کرده و زمان بسیار کمی را در دنیای واقعی گذرانده است. او همچنین دارای توانایی‌های فرا طبیعی است و این استعداد ماورای طبیعی، او را به دکتر جان مونتاگ علاقه‌مند می‌کند.

دکتر جان مونتاگ از او می‌خواهد تا در تابستان در عمارت هیل هاوس به او بپیوندد، زیرا او سعی می‌کند ماوراء اللطبیعه را به‌صورت علمی اثبات کند. در آنجا، او به دکتر مونتاگ، تئودورا و لوک سندرسون که وارث هیل هاوس است، می‌پیوندد.

به‌زودی مشخص می‌شود که عمارت هیل هاوس جن دارد؛ صداهای عجیبی در آنجا شنیده می‌شود، درها ناگهان بسته می‌شوند، ارواح در سالن‌ها پرسه می‌زنند، به طرز مرموزی بر روی لباس تئودورا خون ظاهر می‌شود و نوشته‌های عجیب‌وغریبی روی دیوارها ظاهر می‌شود. النور بیش از همه نسبت به شبح‌ها حساس است و در طول رمان، سلامت روانی او رو به وخامت می‌رود.

کتاب «تسخیر عمارت هیل» برای دو فیلم و همچنین یک نمایشنامه به اقتباس گرفته شده است؛ یکی از فیلم‌ها سال ۱۹۹۹ به کارگردانی جان دی بونت و بازی لیام نیسون، کاترین زتا جونز، اوون ویلسون و لیلی تیلور و فیلم دیگر سال ۱۹۶۳ به کارگردانی رابرت وایز و بازیگری جولی هریس، کلیر بلوم و ریچارد جانسون ساخته شده است.

در قسمتی از کتاب «تسخیر عمارت هیل» می‌خوانیم:

«در داخل، دیوارها به‌صورت عمود ادامه دارند، آجرها به‌طور مرتب در کنار هم قرار دارند، کف‌ها محکم و درها به‌طور محسوسی بسته هستند. سکوت به‌طور پیوسته در برابر چوب و سنگ خانه‌ی هیل در جریان است، و هرچه که در آنجا قدم می‌زد، تنها قدم می‌زد. دکتر جان مونتاگو دکتر فلسفه بود. وی مدرک خود را در انسان‌شناسی گرفته بود، و یک احساس مبهمی در این زمینه داشت، گویی می‌تواند به میل واقعی خود یعنی آنالیز جلوه‌‌های ماوراء طبیعی نزدیک شود.»

۳. گرگ و میش

کتاب «گرگ و میش» رمانی عاشقانه و ترسناک اثر نویسنده و تهیه‌کننده‌ی آمریکایی «استفانی مه یر» از بهترین رمان‌های ترسناک است که اولین بار ۲۰۰۵ منتشر شد. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب سال ۲۰۰۸ بود و تاکنون به ۳۷ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. کتاب‌های این مجموعه عبارت‌اند از: گرگ و میش، ماه نو، کسوف، سپیده‌دم جلد اول و سپیده‌دم جلد دوم.

این کتاب اولین کتاب از مجموعه‌ی «گرگ و میش» است و ایزابلا سوان هفده‌ساله را معرفی می‌کند که از فینیکس در آریزونا به فورکس در واشنگتن نقل‌مکان می‌کند تا در کنار پدرش چارلی زندگی کند.

او بعدازاینکه عاشق یک خون‌آشام ۱۰۳ ساله در بدن ۱۷ ساله «ادوارد کالن» می‌شود، در معرض خطر قرار می‌گیرد. ادوارد به او هشدار می‌دهد که صحبت کردن یا حتی نزدیک شدن به او برایش خطرناک است و نمی‌تواند با او باشد زیرا خون ایزابلا نسبت به خون بقیه‌ی انسان‌ها، بوی خیلی خوبی دارد و ادوارد نمی‌تواند در برابرش مقاومت کند.

اقتباس فیلم این رمان که سال ۲۰۰۸ منتشر شد، یک موفقیت تجاری بود و بیش از ۳۹۲ میلیون دلار درآمد داشت.

در قسمتی از کتاب «گرگ و میش» می‌خوانیم:

«ادوارد را دیدم که به اتومبیل من نزدیک می‌شد و نگاهش را مستقیما به‌طرف جلو دوخته بود و لب‌هایش را به هم می‌فشرد. به‌سرعت در را گشودم و خودم را داخل اتومبیل انداختم و در را با صدای محکمی پشت سرم کوبیدم. موتور را با صدای کرکننده‌ای روشن کردم و با دنده‌عقب خودم را به ورودی پارکینگ رساندم. اما کمی جلوتر، ادوارد را دیدم که در اتومبیل خودش نشسته و راه خروج از پارکینگ را بسته بود به‌آرامی اتومبیلش را در جلوی اتومبیل من پیش می‌برد و گویا هیچ عجله‌ای برای باز کردن راه نداشت.»

۴. دراکولا

از ترسناک‌ترین کتاب‌های جهان است. کتاب «دراکولا» اثر برام استوکر اولین بار سال ۱۸۹۷ منتشر شد. این کتاب محبوب‌ترین اثر ادبی محسوب می‌شود که از افسانه‌‌های خون‌آشام الهام گرفته است و در ادامه به مبنایی برای همین ژانر در ادبیات و سینما تبدیل شد.

کتاب «دراکولا» شامل نامه‌ها و تلگراف‌هایی است که توسط چند شخصیت‌‌ اصلی نوشته شده است. این داستان با وکیل دادگستری جوان «جاناتان هارکر» و هنگام سفر به ترانسیلوانیا آغاز می‌شود. هارکر قصد دارد به نجیب‌زاده‌ی ثروتمندی به نام «کنت دراکولا» برای خرید ملک در انگلیس کمک کند.

مردم محلی از کنت می‌ترسند و فکر می‌کنند که او عجیب است زیرا در طول روز غذا نمی‌خورد یا در طول روز، آفتابی نمی‌شود و فقط شب‌ها بیرون می‌آید.

هارکر در ابتدا تحت تاثیر ادب دراکولا قرار می‌گیرد، اما پس از مدتی متوجه می‌شود که دراکولا توانایی عجیب‌وغریبی دارد و با گرگ‌‌ها ارتباط برقرار می‌کند. پس از مدتی هارکر متوجه می‌شود که آن راننده‌ی عجیب‌وغریبی که او را به قلعه آورد، درواقع خود دراکولا بوده و خودش اکنون زندانی او است و باید از دستش فرار کند.

هارکر در طول داستان شاهد اتفاق‌های عجیبی می‌شود؛ او به چشم می‌بیند که دراکولا مانند یک مارمولک از دیوارها می‌خزد. این موضوع باعث می‌شود هارکر فکر کند که دراکولا می‌تواند به یک خفاش تبدیل شود. در مدت زمانی که زندانی قلعه است با سه زن خون‌آشام دیگر هم روبرو می‌شود ولی هارکر از دست این زن‌ها نجاتش می‌دهد.

در قسمتی از کتاب «دراکولا» می‌خوانیم:

«عده‌ی اندکی بیرون بودند و باآنکه آفتاب می‌درخشید و هوا پاک و تازه بود، امواجی عظیم و عبوس که کف همچون برف روی آن‌ها جمع شده بود و به همین دلیل تیره به نظر می‌رسیدند، از دهانه‌ی باریک بندرگاه راه خود را به‌زور می‌گشودند وارد می‌شدند؛ مانند مردی قلدر که از میان جمعیتی بگذرد. تا حدی احساس خوشحالی می‌کردم که شب قبل جاناتان در دریا نبود و در خشکی بود. اما، آه، آیا در خشکی است یا در دریا؟ کجاست و در چه حالی است؟ کم‌کم حسابی نگرانش می‌شوم.»

۵. فرانکنشتاین

کتاب «فرانکنشتاین» اثر رمان‌نویس، نویسنده‌ی داستان‌‌های کوتاه و سفر نامه‌نویس «مری شلی» است. او نوشتن داستان این کتاب را از ۱۸ سالگی آغاز کرد که در نهایت سال ۱۸۱۸ در ۲۰ سالگی‌اش و به‌صورت ناشناس در لندن منتشر شد ولی نامش اولین بار در چاپ دوم کتاب که سال ۱۸۲۱ در پاریس منتشر شد، ظاهر شد.

کتاب «فرانکنشتاین» داستان دانشمند جوانی به نام «ویکتور فرانکنشتاین» را روایت می‌کند. ویکتور که در ژنو سوئیس بزرگ شده است، هوش خارق‌العاده‌ای دارد و سریع همه‌ی موضوعات جدید را یاد می‌گیرد. او با خواهر ناتنی‌اش «الیزابت» که توسط خانواده‌اش به فرزندی پذیرفته شده است، بزرگ می‌شود.

ویکتور خود را برای تحصیل در دانشگاه اینگولشتات آماده می‌کند و در همان حال مادرش و الیزابت به بیماری مخملک مبتلا می‌شوند و متاسفانه بعد از مدتی مادرش براثر این بیماری می‌میرد. او به مدت دو سال، آن‌قدر درگیر مطالعه می‌شود که معلمان و دانش آموزان خود را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

ویکتور در یک آزمایش علمی غیرمتعارف از ترکیب شیمی، کیمیاگری و الکتریسیته برای تحقق آرزویش استفاده می‌کند و یک موجود زنده شبیه به انسان را خلق می‌کند؛ پس ‌از این خلق اما از وحشتناک و هولناک بودن این موجود تا سر حد مرگ او را می‌ترساند.

کتاب «فرانکنشتاین» در همان اولین سال انتشارش در سال ۱۸۱۸ پرفروش‌ترین کتاب شد و در حال حاضر به‌عنوان نمونه‌ی کلاسیک رمانتیسیسم قرن نوزدهم، شاهکاری هیجان‌انگیز و دلهره‌آور و یکی از نمونه‌های اولیه رمان‌های علمی تخیلی شناخته می‌شود. اگرچه تقلیدها و اقتباس‌‌های بی‌شماری از آن هم‌اکنون وجود دارد، اما همچنان قوی‌ترین داستان در نوع خود باقی مانده است.

در قسمتی از کتاب «فرانکنشتاین» می‌خوانیم:

«وقتی به کوه رسیدم، جاده تغییر کرد. دیگر خبری از راه رفتن روی خاک نرم نبود. زمین سخت و سنگلاخ بود. ما کنار سنگ‌های دندانه‌دار و شاخه‌های خاردار ایستادیم. چند بار به بالا نگاه کردم. دیگر قادر نبودم قله‌ی کوه را ببینم؛ اما این موضوع باعث توقفم نشد. می‌دانستم سفری طولانی پیش‌رو دارم. کنار جویبارهای کوهستان برای آب خوردن توقف می‌کردم و سپس کمی استراحت نمودم. قاطر تنها همراه من بود. پس از چند روز، جاده باریک شد. جاده تندوتیزتر و ناهموار شد.»

۶. خانه‌ای روی گورها

کتاب «خانه‌ای روی گورها» اثر لینزی کری اولین بار سال منتشر شد. در معرفی کتاب ترسناک همیشه یکی از آثاری است که خواندنش را توصیه می‌کنند. این کتاب شگفت‌انگیز سرشار از تنش، ماجراجویی، درام و از همه‌چیز مهم‌تر، ترس و وحشت است. خواندن این کتاب به نوجوان‌ها و افرادی که به خواندن کتاب‌های ترسناک علاقه دارند پیشنهاد می‌شود.

آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید که خانه‌ی شما جن دارد؟ صداهای عجیبی می‌شنوید، یا چراغ‌‌ها خاموش و روشن می‌شوند؟ در این داستان، شخصیت اصلی داستان متوجه می‌شود که خانه‌ی جدیدشان روح دارد.

داستان کتاب «خانه‌ای روی گورها» ازآنجا شروع می‌شود که تسا وودوارد و خانواده‌اش از فلوریدای گرم و آفتابی به شیکاگوی سرد و ابری نقل مکان می‌کنند. تسا به‌محض ورود به خانه‌ی جدیدشان، متوجه اتفاقات عجیبی می‌شود؛ نقاشی‌‌های عجیب‌وغریبی در دفتر تسا ظاهر می‌شود، چراغ‌ها بدون دلیل می‌لرزند و برادرش با دوست جدیدی صحبت می‌کند که او نمی‌تواند ببیند و فقط برادرش او را می‌بیند.

تسا وقتی عروسک برادر کوچکش شروع به گریه می‌کند، متوجه می‌شود که کسی یا چیزی، سعی دارد با او ارتباط برقرار کند. تسا با کمک سه دوست جدیدش، شروع به کشف رمز و رازی می‌کنند که در این خانه اتفاق می‌افتد و در این راه اتفاقات وحشتناک زیادی را در این راه پشت سر می‌گذارند.

در قسمتی از کتاب «خانه‌ای روی گورها» می‌خوانیم:

«مامان موقع دیدن خانه این اتاق را انتخاب کرد و باآب‌وتاب درباره‌ی دکوراسیون و رنگ‌ها حرف زد و همین‌طور درباره‌ی این که چقدر عاشق چشم‌اندازش می‌شوم. آن موقع تنها چیزی که دیدم اتاقی قدیمی بود با کف چوبی از شکل افتاده و رنگ‌های ورآمده. الان تنها چیزی که می‌بینم آجر زشت خاکستری و روزنه‌ی چشم مانند تاریک و گشاد یک پنجره است. این خانه به من نگاه می‌کند. منتظر است که با گوشه‌های تارعنکبوتی‌اش و کمدهای جیرجیری‌اش من را ببلعد»

۷. دختری با تمام موهبت‌ها

کتاب «دختری با تمام موهبت‌ها»، رمانی ترسناک و علمی تخیلی اثر مایک کری است که اولین بار سال ۲۰۱۴ منتشر شد. داستان با زاویه‌ی دید سوم شخص روایت می‌شود. این کتاب داستان ملانی ده‌ساله را روایت می‌کند.

جهان به قارچی آلوده است که باعث می‌شود انسان‌‌ها همدیگر را بخورند. ملانی و دیگر بچه‌‌ها نجات می‌یابند و از زمانی که به خاطر می‌آورد در یک پادگان نظامی زندگی می‌کنند.

او هرروز به کلاس می‌رود؛ جایی که نگهبانان او را روی صندلی می‌بندند و مجبور می‌کنند ریاضی، تاریخ، املا و خواندن را یاد بگیرند. خانم جاستینو معلم موردعلاقه‌ی او است که برخلاف سایر معلمان با ملانی مهربان است. معلمش به او کمک می‌کند تا با بحران هویت خود کنار بیاید.

کتاب «دختری با تمام موهبت‌ها» جوایز متعددی مانند جایزه‌ی آرتور سی کلارک برای بهترین رمان (۲۰۱۵)، جایزه‌ی بهترین کتاب سال بریتانیا در بخش رمان وحشت (۲۰۱۵)، جایزه‌ی بهترین کتاب وحشت منتشر شده در فنلاند (۲۰۱۷)، بهترین کتاب وحشت گودریدز (۲۰۱۴)، جایزه‌ی جیمز هربرت را دریافت کرده است.

در قسمتی از کتاب «دختری با تمام موهبت‌ها» می‌خوانیم:

«اگر بوی آدم به مشامشان بخورد، صدها کیلومتر دنبالت می‌کنند وقتی تو را بگیرند، می‌خورند. ملانی خوشحال است که در بلوک و پشت آن در پولادی بزرگ زندگی می‌کند و در امان است. بیکن خیلی با پایگاه فرق دارد. شهری بزرگ و پر از آدم است که ساختمان‌هایش سر به آسمان کشیده‌اند. در یک سمتش دریاست و در سه سمت دیگر خندق و میدان مین، برای همین هم گرسنه‌ها نمی‌توانند نزدیک شوند.»[/quote]

۸. سکوت بره‌ها

کتاب «سکوت بره‌ها» یک رمان ترسناک روانشناسی اثر توماس هریس اولین بار سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کلاسیک نیویورک‌تایمز است.

دو شخصیت شرور در این کتاب وجود دارد؛ یکی از آن‌ها قاتلی است که FBI در طول رمان به دنبالش می‌گردد. شخصیت دیگر نابغه‌ای است که در تیمارستان است و قرار است در این پرونده به آن‌ها کمک ‌کند ولی درواقع افکار شوم فراتر از تصور، از سرش می‌گذرد.

کلاریس استارلینگ مامور تازه‌کار FBI، توسط رئیس واحد علوم رفتاری احضار می‌شود و کار غیرمنتظره‌ای به او محول می‌شود. او باید به زندانی امن برود و در آن از «هانیبال لکتر» در مورد قاتل زنجیره‌ای که در حال حاضر زنان را به قتل می‌رساند، اعتراف بگیرد. قاتل سریالی «بوفالو بیل»، دیوانه‌ای است که زنان دارای اضافه‌وزن را ربوده و قبل از کندن پوستشان به‌قصد پوشیدن، آن‌ها را گرسنگی می‌کشد.

این کتاب که مشهورترین اثر هریس به شمار می‌رود، برای یک فیلم پرفروش به کارگردانی رابرت جاناتان دمی و بازی آنتونی هاپکینز با عنوان «قاتل سریالی»، به اقتباس گرفته شده است.

در قسمتی از کتاب «سکوت بره‌ها» می‌خوانیم:

«او می‌دانست که پلیس ایالتی بالتیمور هنگام پرسیدن سوال‌های خشونت‌آمیز از لکتر، همه چراغ‌های بازداشتگاه را روشن کرده بود. لکتر از دادن پاسخ به آنان خودداری نموده و برای نشان دادن واکنش در برابر آنان، جوجه‌ای کاغذی درست کرده بود، که با فشار دادن دم، نوک می‌زد، افسر ارشد بازداشتگاه همچنان که به استالینگ اشاره کرد که به داخل برود، جوجه کاغذی را گرفته، له کرده، در سطل زباله انداخته بود.»

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
2 + 12 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.