توسعه محصول جدید، فعالیتی است که توسط شرکتها برای معرفی محصولات جدیدتر به بازار انجام میشود. همیشه در هر کسبوکاری برای پاسخگویی به نیازها، وجود محصولات جدید لازم است. ممکن است محصول امروزی شما از تکنولوژیهای قدیمی استفاده کند در حالیکه شما به دنبال بخشهای جدیدی در بازار هستید یا اینکه میخواهید بخشهایی از یک محصول را در محصول دیگری استفاده کنید. در چنین مواردی توسعه یک محصول جدید، راهکاری کارآمد برای شرکت است. ۷ مرحله برای توسعه محصول جدید وجود دارد که در ادامه توضیح داده میشوند.
تولید ایده
در این مرحله شما کاملا درگیر پیدا کردن ایده برای تولید یک محصول جدید هستید. یک شرکت باید قادر باشد ایدههای زیادی تولید کند تا در نهایت این ایدهی مناسب ارزش دنبال کردن را داشته باشد. مهمترین منابع برای تولید ایدههای جدید، منابع داخلی شرکت، مشتریها، رقیبان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان هستند. بر اساس یک مطالعه انجام شده، چیزی در حدود ۵۵ درصد ایدههای محصولات جدید از منابع درون شرکت نشأت میگیرند. شرکتهایی مانند ۳M و تویوتا برنامههای تشویقیِ ویژهای برای نوآوری برگزار میکنند یا اینکه کارمندانشان با ایدههای تازهای که بتوان روی آنها کار کرد، دست به نوآوری میزنند.
تقریبا ایدهی ۲۸ درصد از محصولات جدید با مشاهده کردن و شنیدن حرفهای مشتریان شکل میگیرند. حتی خود مشتریان دست به تولید محصول جدید میزنند. شرکتها میتوانند با پیدا کردن این محصولات جدید و وارد کردن آنها به بازار، سود زیادی نصیب خود کنند. مثل شرکت پیلسبری که از مسابقهی آشپزی سالانهاش برای محصولات جدید ایده میگیرد. یکی از چهار کیک این شرکت و دستور پخت بسیاری از محصولات دیگر به طور مستقیم از دستور پخت برندههای مسابقات آشپزی گرفته شده است.
غربالگری ایدهها
گام دوم در توسعه محصول جدید، غربال کردن ایدههاست. هدف از تولید ایده این بود که تعداد بسیار زیادی ایدههای مختلف داشته باشیم. در این مرحله هدف این است، ایدههایی را که واقعا ارزش دنبال کردن دارند، پیدا کنیم. شرکتهای مختلف از روشهای متفاوتی برای این کار بهره میبرند که استفاده از کمیتههای بررسی محصولات تا تحقیقات بازار را شامل میشود. در این مرحله میتوان فهرستی تهیه کرد که بر اساس آن به ایدههای مختلف، با توجه به عواملی که باعث موفقیت یک محصول در بازار میشوند، به طور نسبی درجهی اهمیت داده شود. یا مدیران میتوانند با توجه به اینکه توانمندی ایدهها چقدر با تواناییها و تجربهی شرکت همخوان هستند آنها را رتبهبندی کنند. در نهایت، مدیریت میتواند با توجه به تواناییهای شرکت، دید کلی نسبت به شرکت به دست آورد که منجر به تولید موفقیتآمیز محصول شود.
توسعهی مفهوم و آزمایش
سومین مرحله در تولید محصول جدید، توسعهی مفهوم و آزمایش است. یک ایدهی جذاب باید به صورت مفهومی توسعه پیدا کرده و آزمایش شود. برخلاف ایدهی تولید که بر اساس آن شرکت میتواند شرایط بازاریابی خودش را بسنجد، مفهوم یک محصول، نمونهای از ایده با جزئیات کامل است که میتواند مورد استفادهی مشتریان قرار گیرد. همچنین مفهوم یک محصول با تصویر محصول که فهم مشتریان از یک محصول موجود یا بالقوه است، تفاوت دارد. زمانی که مفاهیم شکل میگیرند، لازم است به شکلی فیزیکی یا نمادین توسط مشتریان آزمایش شوند. برای آزمایش برخی مفاهیم، یک واژه یا تصویر کافیست، با این حال آزمایش فیزیکی میتواند میزان اعتماد به آزمایش مفهوم را افزایش دهد. پس از اینکه مفهوم به مشتریان نشان داده شد، از آنها خواسته میشود به مجموعهای از سؤالها پاسخ دهند. این سؤالها به شرکت کمک میکنند تا ببینند کدام مفهوم بیشترین درخواست را داشته است. شرکت میتواند با توجه به نتایج به دست آمده برآورد کند، که چقدر این محصولات جدید توانایی فروش دارند.
توسعهی استراتژی بازاریابی
مرحلهی بعدی برای توسعه محصول جدید، تعیین استراتژی بازاریابی است. تعیین استراتژی از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول، هدف بازار، جایگاه برنامهریزی شده برای محصول در بازار، فروش، سهم بازار و سود مورد نظر در چند سال اول مشخص میشود. بخش دوم مواردی چون قیمت برنامهریزی شده برای محصول، توزیع و بودجه بازاریابی برای سال اول را مشخص میکند. سومین بخش از استراتژی بازاریابی، فروش برنامهریزی شدهی طولانی مدت، سود هدفگذاری شده و استراتژیهای آمیزه بازاریابی را مشخص میکند.
تحلیل کسبوکار: پس از مشخص شدن استراتژی بازایابی توسط مدیریت، تحلیل کسبوکار میتواند جذابیت اهداف مشخص شده را تعیین کند. تحلیل کسبوکار شامل بررسی فروش پیشبینی شده، پیشبینی هزینهها و سود است تا مشخص شود که، آیا محصول میتواند انتظارات شرکت را برآورده کند. اگر قادر به انجام این کار بود، محصول میتواند وارد مراحل بعدی این فرآیند شود.
توسعه محصول جدید
در این مرحله واحد تحقیق و توسعه (R&D) یا واحد مهندسی توسعه مفهوم، محصول را تبدیل به یک محصول واقعی میکند. این مرحله نیاز به سرمایهگذاری زیادی دارد و نشان میدهد که آیا ایدهی انتخاب شده توانایی تبدیل شدن به یک محصول واقعی را دارد یا که نه. ابتدا واحد تحقیق و توسعه نمونهای از محصول را میسازد تا مشتریان را راضی و هیجانزده کند. این کار در مدت زمان کوتاهی و با توجه به هزینههای پیشبینی شده انجام میگیرد. زمانی که نمونهها آماده شدند باید آنها را آزمایش کرد. آزمایشهای عملکردی هم در آزمایشگاه و هم در شرایط میدانی انجام میشوند تا مشخص شود آیا محصول ایمنی و اثربخشی لازم را دارد یا خیر.
آزمایش بازاریابی
اگر محصول آزمایشهای عملکردی را با موفقیت پشت سر بگذارد، مرحلهی بعد آزمایش بازاریابی است. مرحلهای که در آن محصول و برنامهی بازاریابی به شکلی واقعبینانهتر تشریح شدهاند. آزمون بازاریابی این فرصت را به بازاریابها میدهد تا پیش از رونمایی از محصول، شرایط بازار را بررسی کنند. چگونگی آزمایش بازاریابی بسته به نوع محصول، میتواند متفاوت باشد. ممکن است هزینههای آزمایش بازاریابی بسیار زیاد باشد و از طرف دیگر با این کار فرصت را در اختیار رقبا قرار دهد که از روی محصول شما کپیبرداری کنند یا حتی با کارشکنی در آزمایشها باعث شوند بازاریابها به نتایج اشتباهی دست پیدا کنند. بنابراین ممکن است مدیریت تصمیم بگیرد از این مرحله عبور کند و مستقیم به مرحله بعد برود.
تجاریسازی
گام آخر برای توسعه محصول جدید، تجاریسازی است. معرفی محصول به بازار با هزینههای زیادی در ساخت، تبلیغات و ترویج همراه خواهد بود. این شرکت است که باید تصمیم بگیرد محصول را در چه زمانی (چه فصلی) و در چه محدودهای (محلی، ملی یا بینالمللی) رونمایی کند. این مسائل به توانایی شرکت در ریسکپذیری و دسترسی آن به شبکهی توزیع بستگی دارد.
امروزه برای سرعت بخشیدن به بازار، بسیاری از شرکتها از این رویکرد برای توسعه استفاده کرده و تلاش میکنند روشهای سریعتر، انعطافپذیرتر و همزمانتر برای توسعه پیدا کنند. با این رویکرد بخشهای مختلف شرکت در کنار هم کار میکنند و با انجام همزمان مراحل توسعهی محصول، در زمان صرفهجویی شده و اثربخشی را نیز افزایش میدهند.
برگرفته از: marketing91.com