بلوغ عاطفی به توانایی شما در درک و مدیریت احساسات اشاره دارد. یک فرد بالغ از نظر عاطفی به سطحی از درک خود در رابطه با افکار و رفتارهایش رسیده است که میداند چگونه به بهترین شکل ممکن با موقعیتهای تنشزا و چالشآفرین برخورد کند. در واقع بلوغ عاطفی میتواند به شما کمک کند تا به راه حلهای موفقیتآمیزی برای مشکلات مختلف دست یابید و همچنین مانع از ایجاد تنشهای مختلف بشود.
درک این نکته مهم است که بلوغ عاطفی همیشه یک فرایند فعال و در حال پیشرفت است. در حقیقت بلوغ عاطفی وضعیتی نیست که یک بار به سطح معینی رسیده و سپس در همهی موقعیتهای پیشرو ثابت و مکفی باقی بماند. بلوغ عاطفی صرفاً به توانایی شما در مواجهه با موقعیتهای دشوار اشاره دارد.
همچنین مهم است بدانید که افراد دارای بلوغ عاطفی همیشه هم نمیتوانند با موفقیت با هر موقعیتی مواجه شوند. در واقع همه نمیتوانند هر بار در واکنش به موقعیتهای سخت خونسردی خود را حفظ کنند و شرایط را کنترل کنند.
در مجموع شما باید بدانید که تلاش برای تجربه کردن یک زندگی خارقالعاده با کنترل احساساتتان آغاز میشود.
این بدان معنا نیست که احساسات بیفایده هستند. نه! فقط بیشتر مردم نمیدانند که چگونه ساختار عواطف خود را هدایت کنند و این منجر به انواع هرج و مرج در زندگی آنها میشود.
در ادامهی این مقاله از میدونی، قصد داریم به معرفی و بررسی هفت نشانهای بپردازیم که نشان میدهد فرد دارای بلوغ عاطفی بالایی است. با ما همراه باشید.
۱. دیگران قرار نیست ذهن شما را بخوانند
در هر نوع رابطهای، چه دوستی باشد و چه عاشقانه، خواهناخواه انتظارات به وجود میآید. این انتظارات اگر برآورده شوند، همه خوشحال میشوند و در غیر این صورت ممکن است مشکلاتی پیش بیاید.
در واقع، دو نوع انتظار وجود دارد:
- انتظارات بیان شده: اینها همان انتظاراتی هستند که با فردی که از او انتظار دارید با صدای بلند بیان میکنید.
- انتظارات غیرقابل بیان: این انتظارات با صدای بلند بیان نمیشوند.
نشانهی این که فرد بلوغ عاطفی بالایی دارد این است که انتظار ندارد مردم ذهن او را بخوانند. اگر چیزی از طرف مقابل نیاز دارید، باید خیلی واضح به او بگویید. البته، شما مجبور نیستید اساسیترین نیازهای هر رابطهای را مطرح کنید. اما اگر به چیزی که نیاز دارید که واضح نیست، باید به طرف مقابل بگویید.
با این حال، بیشتر مردم از نزدیکانشان انتظار دارند که ذهن آنها را بخوانند. و علاوه بر آن، هنگامی که آنها به ناچار موفق نمیشوند، چنین افرادی نیز در نهایت از دست آنها عصبانی میشوند. اما این شما نیستید. شما آگاهی، شجاعت و مهارت کافی برای بیان نیازهای خود را دارید.
۲. مسألهی اعتمادبهنفس
بیشتر مردم سعی میکنند نسبت به عظمت و بزرگی خود اطمینان پیدا کنند. با این حال، وقتی آنطور که میخواهند عالی نباشند، در انجام این کار شکست میخورند و از این رو، بسیاری از مردم سالها؛ یا گاهی برای همیشه یک زندگی با اعتمادبهنفس ضعیف را سپری میکنند.
اما شما در جای دیگری به دنبال اعتمادبهنفس هستید. در واقع اعتماد به نفس شما از این حقیقت نشأت میگیرد که اگرچه ممکن است به نظر برسد که مردم در ظاهر موفق هستند، اما در اعماق وجودمان، همهی ما به شدت در زندگیمان گم گشته و سرگردانیم. درست مثل شما.
شما از این حقیقت برای ایجاد اعتمادبهنفس فوری استفاده میکنید و بعد با این اعتمادبهنفس حاصل شده به دنبال عظمت خود میگردید. عظمتی که حاصل شده گرچه با تأخیر ولی در عین حال اعتمادبهنفسی بسیار قوی را در دراز مدت ایجاد میکند.
۳. شما هشدارهای سالمی در مورد خودتان ارائه میدهید
وقتی کسی به شما نزدیک میشود، احتمال بیشتری دارد که آن شخص با ابعاد و جنبههای دشوار شما روبرو شود. به عنوان یک فرد بالغ از نظر عاطفی، از این موضوع آگاه هستید. بنابراین وقتی مردم به شما نزدیک میشوند، به آنها هشدارهای مؤدبانه و مهرآمیزی میدهید. در واقع شما به آنها میگویید که در شرایط خاص، برخورد با شما بسیار چالشبرانگیز است.
این کار بسیار سختی است. زیرا:
- ابتدا باید خودآگاهی کافی داشته باشید تا متوجه شوید چه زمانی ممکن است برخورد با شما دشوار باشد.
- دوم، شما باید یاد بگیرید که چگونه ابعاد مشکلساز خود را بهبود ببخشید.
- سوم اینکه باید متوجه باشید که حتی اگر در حال بهبود خود هستید، ممکن است شخصی در طول فرایند بهبودی، قربانی جنبههای دشوار شما شود. و از این رو، به افرادی که به شما نزدیک هستند هشدار میدهید زیرا متوجه میشوید که این هشدارها در مواقعی که برخورد ناخوشایندی ممکن است داشته باشید، به عنوان ضربهگیر عمل میکنند.
۴. موضوع زمانبندی
«در آخرین رابطهام اشتباه بزرگی مرتکب شدم. سال گذشته، مادر نامزدم مبتلا به کووید بود، و از آنجایی که بیش از حد به او وابسته بود، به شدت نگران مریضی مادرش بود. البته من این را میدانستم. اما من موفق به درک آن نشدم.»
«چندی پیش متوجه شدم که نامزدم به طور مخفیانه کاری را انجام داده بود که به شدت باعث عصبانیت من شد. این اقدام او مرا به حدی عصبانی کرد که نمیتوانستم صبر کنم تا آن را مطرح کنم. بنابراین من این کار را کردم، و آن را کمی تهاجمی انجام دادم. میتوانید حدس بزنید چه اتفاقی افتاده است. در نهایت به شکل غیرقابل جبرانی به رابطهی ما آسیب وارد شد. اما در واقع آن مسأله اینطور نبود که نباید مطرحش میکردم. اما باید متوجه میشدم که زمانبندی من اشتباه بود.»
نشانهی بلوغ عاطفی این است که بدانید چه زمانی مسائل را مطرح نکنید. یک فرد بالغ از نظر عاطفی متوجه میشود که حتی چیزهای کوچک مانند کمبود خواب، گرسنگی یا یک روز طولانی در محل کار تأثیرات زیادی بر خلقوخوی افراد دارد و او مطمئن میشود که قبل از اینکه مسائل مهمی را مطرح کند، طرف مقابل در فضای ذهنی مناسبی قرار دارد.
۵. چگونه آگاهی شما از عیبهایتان به شما کمک میکند
خبر مهم: همه ایراداتی دارند و شما هم همینطور. اما درجه آگاهی مردم از عیوب خود بسیار متفاوت است.
- برخی از مردم حتی نمیتوانند این واقعیت را بپذیرند که ممکن است نقصی داشته باشند و از این رو، آنها هرگز نمیتوانند دقیقاً بفهمند که چه مشکلاتی دارند. این افراد از نظر عاطفی نابالغ هستند و اگر به ایرادات آنها اشاره کنید، قادر به رسیدگی به آنها نیستند.
- برخی از افراد متوجه میشوند که ممکن است نقصهایی داشته باشند، اما از جزئیات آن آگاه نیستند. اگر کسی به عیوب آنها اشاره کند، آنقدرها تحریک نمیشوند. در واقع آنها میتوانند مشکلات و نقصانهای خود را اداره کنند.
- برخی از افراد متوجه میشوند که دارای عیوبی هستند و آگاهی بالایی از مشکلات خود دارند. آنها بیشترین استقبال را نسبت به انتقاد خواهند داشت. درست مثل شما!
وقتی کسی به عیبهای شما اشاره میکند، حالت تدافعی نمیگیرید. متوجه میشوید که آنها قصد حمله به شما را ندارند. شما آنچه را که آنها در مورد شما فکر میکنند کاملاً نمیپذیرید، اما در عین حال، به نظر آنها گوش فرا میدهید و صادقانه توجه میکنید
۶. خودتان احساساتتان را کنترل میکنید نه دیگران!
شگفتآور است، برخی افراد وجود دارند که هر کسی میتواند آنها را تحریک کند. تنها کاری که کسی باید کسی انجام دهد تا خلقوخوی این افراد را خراب کند، گفتن برخی جملات تحریکبرانگیز است و بس. وقتی به آنها گفته میشود که نباید اجازه دهند کسی آنقدر روی روحیهی آنها تأثیر بگذارد، سعی میکنند از حساسیت بالای خود دفاع کنند.
اما شما نه. شما متوجه میشوید که تعداد کمی از افراد، مانند شریک عاشقانه یا بهترین دوست شما باید بر احساسات شما کنترل داشته باشند. دیگران قدرت بسیار کمی (اگر نگوییم صفر) بر احساسات شما دارند. شما همیشه خودتان هستید که در مورد خلقوخویتان نظر تعیینکننده دارید.
۷. هنر آسانگیری
برخی افراد نمیتوانند برخی چیزها را رها کنند و حتماً باید آن را مطرح کنند. اگر شریک آنها حتی یک اشتباه کوچک مرتکب شود، باید آن اشتباه به بخشی از گذشتهی غیر قابل اغماض آنها بدل شود.
اما در مقابل برخی از افراد هستند که مسائل را به راحتی رها میکنند. آنها مسأیل مختلف را رها میکنند و با خودشان می گویند: «خب، فایدهای ندارد که اشتباهش را به او گوشزد کنم زیرا او هرگز بهبود نخواهد یافت.»
از طرف دیگر، شما خیلی چیزها را رها میکنید و این کار را با لطف انجام میدهید. متوجه میشوید که هر کسی نقصهایی دارد و انتظار ندارید همه کامل باشند. بنابراین، اگر فرد مورد نظر در مجموع انسان بزرگی است، و چند نقص کوچک دارد شما آنها را بدون مطرح کردن آنها میپذیرید. البته، این قطعاً به این معنا نیست که شما فقط صحبت کردن در مورد عیوب او را متوقف کنید، بلکه آنها را واقعاً میپذیرید.
نکتهی پایانی
هوش هیجانی شما به طور مستقیم با کیفیت زندگی شما ارتباط دارد. در اینجا هفت نشانه وجود دارد که نشان میدهد بلوغ عاطفی بالایی دارید.
- از مردم انتظار ندارید که ذهن شما را بخوانند. اگر چیزی از آنها نیاز دارید، آن را بیان میکنید.
- شما یاد گرفتهاید که از این واقعیت که همه در زندگی به نوعی گم شدهاند، اعتمادبهنفس بگیرید.
- به مردم در مورد موقعیتهایی که در آن فرد دشواری هستید هشدار میدهید.
- شما می دانید که وقتی مردم وضعیت روحی مناسبی ندارند، مسائل دشوار را مطرح نکنید.
- به خوبی میتوانید از عهده انتقاد برآیید.
- افراد بسیار کمی بر احساسات شما کنترل دارند.
- بعضی چیزها را بدون نیاز به مطرح کردنشان رها میکنید.
منابع: Medium, American Behavioral Clinics