۷ رمان حال‌خوب‌کن که شما را در دنیای داستان غرق می‌کنند

رمان

غرق شدن در دنیای داستان، لذتی است که هرگز فراموش نمی‌شود. خیلی از داستان‌ها و رمان‌ها هستند که آنقدر تاثیرگذار هستند که تا مدت‌ها بعد از خواندنشان ما را درگیر خود می‌کنند. رمان‌های حال‌خوب‌کن نه تنها لذت خواندن کتاب را به مخاطب می‌دهند که وسط مشکلات و درگیری‌ها شبیه قایق نجات عمل می‌کنند.

گاهی رمان را برای سرگرمی می‌خوانیم، گاهی از سر کنجکاوی روایت‌های عاشقانه، پلیسی یا تاریخی را دنبال می‌کنیم و حتی گاهی به مباحث روانشناسی یا فلسفی رمان‌ها علاقه‌مندیم. بنابراین، بسته به این‌که چه کسی، با چه هدفی و در چه شرایطی، رمان می‌خواند تجربه‌‌ای متفاوت شکل می‌گیرد. اما این تجربه‌ها در یک ویژگی مشترک‌اند و آن لذت رمان‌خوانی است. لذتی ناب که باعث می‌شود در دنیایی رویایی غرق شویم و مشتاقانه آثار مفصل را بخوانیم.

فیدیبو از هفتم مهرماه با به راه انداختن یک کمپین هیجان‌انگیز با نام «خوش‌حال با کتاب» در سه مرحله؛ بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب را با موضوع‌های مختلف و با در نظر گرفتن سلیقه‌های متفاوت معرفی کرده است که این کتاب‌ها با تخفیف ۷۰ درصد به خوانندگان ارائه شده‌اند. این کمپین تا شانزدهم مهرماه ادامه دارد. بنابراین اگر کتاب خواندن برایت سخت شده، اگر در انتخاب کتاب مشکل داری، یا حتی اگر در روزهای سخت کرونا و انتشار اخبار بد، حوصله‌ات حسابی سر رفته و دچار افسردگی شدی، فیدیبو برایت کلی پیشنهادهای هیجان‌انگیز دارد.

۱. مرد صدساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد

پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد، رمانی مفرح و شاد به قلم یوناس یوناسون است که در ایران با سه ترجمه منتشر شده ‌است. این رمان جزء پیشنهادهای سومین مرحله از کمپین خوش‌حال با کتاب، به نام داستان‌های حال خوب کن فیدیبو است.

در سال ۲۰۰۹ در سوئد این رمان با نامی عجیب و طولانی، پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد به چاپ رسید. این کتاب اولین رمان یوناس یوناسون، روزنامه‌نگار ۴۹ ساله بود که ابتدا نه توجه زیادی را به خود جلب کرد و نه کسی برای آن موفقیتی پیش‌بینی کرد، اما این اثر سال بعد پرفروش‌ترین کتاب سوئد شد و در سراسر جهان به یکی از محبوب‌ترین رمان‌ها تبدیل شد.

داستان درباره‌ی آلن کارلسن، پیرمردی صد ساله است که در خانه‌‌‌ی سالمندان زندگی می‌‌‌کند و تصمیم می‌‌‌گیرد در روز تولدش از پنجره فرار کند. آلن در ایستگاه متروکه‌ی قطار با جوانی روبه‌‌‌رو می‌‌‌شود که از او می‌خواهد مراقب چمدانش باشد تا به دستشویی برود و برگردد، اما اتوبوس می‌‌‌رسد و جوان هنوز در دستشویی است، پس آلن با چمدان راهی سفر می‌‌‌شود؛ اما سفری پرماجرا. از این رمان، یک فیلم سینمایی به کارگردانی فلیکس هرنگرن و بازی کمدین سوئدی، رابرت گوستافسن، نیز ساخته شده است.

یوناس یوناسن در سال ۱۹۶۱ در جنوب سوئد به دنیا آمد. نوشتن را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد. بعد مشاور رسانه‌ای و تهیه‌کننده تلویزیون شد. شرکت رسانه‌ای او بسیار موفق شد. او در ۴۷ سالگی شخصیت رمان را در ذهن خود ساخت و در گذر سال‌ها گاهی صفحه‌ای از رمان را می‌نوشت تا بتواند با فشار عصبی خرد کننده کنار بیاید. این فشار سرانجام باعث شد او افسرده و خسته کارش را رها کند و همراه پسر کودکش به نقطه‌ای دور افتاده در جزیره‌ی یوتلاند سوئد نقل مکان کند. پس از این نقل مکان او توانست تمام وقت به نوشتن اولین رمانش بپردازد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

مرد صد ساله در دمپایی شاشش (اسمش این بود چون مردانی که سن‌وسالی از آنها گذسته است ندرتا جلوتر از کفششان می‌شاشند)، اول از وسط یک پارک گذشت و بعد از کنار کشتزاری بی‌حصار حرکت کرد که گهگاه در این شهر کوچک که معمولا آرام بود بازاری در آن برپا می‌شد. آلن، چند صد متری که رفت، کلیسای قرون وسطایی ناحیه را دور زد و پشت آن روی نیمکتی کنار سنگ قبرها نشست تا استراحتی به زانوهای دردمندش بدهد. شهر مذهبی‌ای نبود که آلن نگران باشد کسی در محوطه‌ی کلیسا مزاحمش شود. متوجه تصادف کنایه‌دار شد. او در همان سالی متولد شده بود که هنینگ آلگوتسن که زیر سنگی درست در مقابل نیمکتش آرمیده بود. اما یک تفاوت مهم اینجا بود هنینگ شصت‌ویک سال پیش جان به جان‌آفرین تسلیم کرده بود. اگر آلن کنجکاوتر می‌بود شاید از خود می‌پرسید که هنینگ در سی‌ونه سالگی به چه دلیل مرده است. اما آلن کاری به کار مردم نداشت، زنده یا مرده. همیشه همین‌طور بود و همیشه همین‌طور می‌ماند.

۲. مادربزرگ سلام می‌رساند و گفت متاسف است

نویسنده‌ی کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است، کسی نیست جز فردریک بکمن. اغراق نیست اگر بکمن را از پدیده‌های بازار کتاب جهان بدانیم. این نویسنده جوان سوئدی با رمان مردی به نام اوه شهرت یافت و میلیون‌ها نفر این شاهکار را خواندند.

داستان این کتاب درباره‌ی السا دختری تقریبا ۸ ساله است که تنها و بهترین دوستش مادربزرگش است. السا بیشتر از سنش می‌فهمد و مادربزرگش هم اهمیت چندانی به قوانین اجتماعی نمی‌دهد و همین باعث شده که دیگران به چشم افرادی دردسرساز به آن دو نگاه کنند. السا با مادربزرگش هر شب به سرزمینی به اسم «تقریبا بیداری» قدم می‌گذارد و تنها در آنجاست که دیگر نگران هیچ‌کدام از تفاوت‌هایش با دیگران نیست. وقتی مادربزرگ از دنیا می‌رود، السا واقعا عصبانی و ناراحت است که مادربزرگ او را تنها گذاشته اما او به‌ دنبال نقشه‌ی گنجی می‌رود که مادربزرگ برای او گذاشته است. در واقع در پیچ و خم این ماجراست که السا با همسایه‌ها و خانواده‌ی خود بیشتر آشنا می‌شود.

بکمن در سال ۱۹۸۱ در سوئد به دنیا آمد. اولین رمان او مردی به نام اُوِه بود که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و با استقبال روبرو شد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

مامان‌بزرگ هفتاد و هفت ساله است، چیزی نمانده هفتاد و هشت ساله شود. او هم هفتاد و هفت ساله‌ی چندان خوبی نیست. مردم می‌گویند پیر است، چون صورتش شبیه روزنامه‌هایی است که توی کفش‌های خیس چپانده باشند، اما هیچ‌کس نمی‌گوید مامان‌بزرگ به‌عنوان یک هفتاد و هفت ساله زیادی سرش می‌شود. می‌گویند زیادی سرخوش است؛ این را با نگرانی یا عصبانیت رو به مادر السا می‌گویند که آه می‌کشد و می‌پرسد بابت خسارتی که مامان‌بزرگ وارد کرده چقدر باید غرامت بدهد. یا وقت‌هایی که مامان‌بزرگ تو بیمارستان سیگار می‌کشد و سیستم اعلام حریق روشن می‌شود و وقتی نگهبان‌ها مجبورش می‌کنند سیگارش را خاموش کند غر می‌زند و سروصدا می‌کند که: گندش بزنن، این روزها همه‌اش باید مراقب باشی کاری نکنی که به کسی بربخوره!

۳. دختر پرتقالی

کتاب صوتی دختر پرتقالی از جمله پیشنهادهای کمپین خوش‌حال با کتاب فیدیبو نوشته‌ی یوستین گردر است. گردر نویسنده و مدرس فلسفه‌ی نروژی است. این کتاب صوتی در دسته‌ی رمان‌های فلسفی طبقه‌بندی می‌شود که در آن، یوستین گردر، با زبانی ساده و در قالب داستان، به توضیح این سوال ساده می‌پردازد که زندگی چه ارزشی دارد؟

یوستین گردر که در کارنامه‌ی خود اثر پرفروش و اعجاب‌انگیز دنیای سوفی را دارد، این‌بار در کتاب صوتی دختر پرتقالی به سراغ مضامینی همچون عشق، زندگی و مرگ رفته است.

در این داستان پدری که از دنیا رفته برای پسرش نامه‌ای به یادگار گذاشته که در آن گفته؛ عشق تنها ارزش این زندگی است و در جوانی چگونه دختر پرتقالی را دیده و شیفته‌ی او شده است؛ البته دختری مرموز و دست نیافتنی. پدر باور دارد دختر ماهیت دنیایی ندارد و در برابر او همیشه تسلیم است. در حقیقت او به بهانه‌ی این نامه، از پسرش می‌خواهد تا درباره‌ی راز و رمز پیدایش این جهان، سیاره‌ها، انسان و هستی تفکر کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

داستان دختر پرتقالی در بعد از ظهری شروع شد که من جلوی تئاتر ملی منتظر اتوبوس ایستاده بودم. اواخر دهه ۱۹۷۰ و آخر پاییز بود. هنوز به یاد دارم که در فکر پذیرفته شدنم در دانشکده‌ی پزشکی بودم؛ احساس عجیبی داشتم. در این فکر بودم که روزی یک پزشک واقعی می‌شوم و بیمارهایی خواهم داشت که سرنوشت‌شان را به دست من می‌سپارند. خودم را با یک روپوش سفید در پشت میز تحریری بزرگ مجسم می‌کردم که در حال حرف زدن با بیمارانم. در این میان بالاخره اتوبوس از راه رسید، از دور آن را می‌دیدم .

۴. خانه‌ی لهستانی‌ها

رمان خانه‌ی لهستانی‌ها، اثر مرجان شیرمحمدی است. شیرمحمدی در مصاحبه‌ای گفته است که این کتاب را تحت تأثیر ماجراهای هاکلبری فین نوشته است. قصه از زبان پسربچه‌ی چهارده ساله‌ای روایت می‌شود که داستان دوران ده سالگی‌اش در خانه لهستانی‌ها را بیان می‌کند. زمانی که به همراه مادر و خاله و مادربزرگش در خانه‌ای واقع در محلات جنوبی تهران در دوره ی پهلوی دوم به همراه چند خانواده دیگر زندگی می‌کردند.

نام مرجان شیرمحمدی را بیشتر به عنوان بازیگر شنیده‌ایم. او متولد ۴ فروردین ۱۳۵۲ در تهران است. از او سه رمان و دو مجموعه داستان به چاپ رسیده‌ است. شیرمحمدی برای اولین کتاب خود برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال بنیاد گلشیری شد. تا کنون دو فیلم بلند سینمایی از داستان‌های او ساخته شده‌ است. دیشب باباتو دیدم آیدا به کارگردانی رسول صدرعاملی از داستان بابای نورا و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از داستانی به همین نام به کارگردانی بهروز افخمی.

در قسمتی از پشت جلد کتاب خانه‌ی لهستانی‌ها آمده است:

این رمان داستان آدم‌هایی است ساکن خانه‌ای بزرگ در جنوب تهران، خانه‌ای بازمانده از سال‌های دور. داستان در زمان پهلوی دوم می‌گذرد و قصه‌ی آدم‌ها و رازهایی که هر کدام در سینه خود دارد موضوعی می‌شود برای روایت‌های نویسنده. در این خانه که هرکس اتاقی اجاره‌ای دارد، عنصرِ ندار بودن گره خورده با گذشته‌ای وهم‌آلود که باعث شده ماجراهای خاص و حتا خشنی رقم بخورد. خانه‌ی لهستانی‌ها مملو از تکه‌های احساسی و روایی است که در آن می‌توان رد پای هراس از رها شدن در دل شهر را درک کرد. قصه‌ای از زن‌هایی که این خانه دنیای شخصی‌شان است و اگر کسی به این دنیا تعدی کند سرنوشت چندان خوبی در انتظارش نیست.

۵. اولین تماس تلفنی از بهشت

اولین تماس تلفنی از بهشت اثر میچ آلبوم نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی است. کتاب سه‌شنبه‌ها با موری، مشهورترین اثر این نویسنده است.

داستان اولین تماس تلفنی از بهشت، درباره‌ی شهری است که با ارواح درون بهشت، ارتباط دارد. یک روز صبح، در شهر کوچکی در میشیگان زنگ‌های تلفن به صدا در می‌آید. صداهای پشت خط ادعا می‌کنند از بهشت تماس می‌گیرند. وقتی خبر این تلفن‌های عجیب همه جا پخش می‌شود مردم به این شهر می‌آیند، تا شاید بتوانند در این معجزه سهیم شوند. در همین زمان، خلبان بدنامی به نام سالی هاردینگ از زندان آزاد می‌شود و به کلدواتر بازمی‌گردد. میچ آلبوم نویسنده‌ی ۵۱ ساله، نویسنده و فیلمنامه‌نویس آمریکایی است. او نخستین کتاب غیرداستانی‌اش را ۱۲ سال پیش منتشر کرد که کتاب زندگی‌نامه‌ی یک قهرمان فوتبال بود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

سالی پایش را روی پدال گاز گذاشت و با صدای ناهنجار کشیده شدن لاستیک‌ها روی زمین از آن‌جا رفت. دلش می‌خواست سر همه‌ی این مومن‌های احمق، آن‌هایی که آتش روشن می‌کردند، نوازنده‌ی گیتار، معلم مدرسه‌ی جولز و مشتری‌های تلفن فریاد بکشد. می‌خواست فریاد بزند: بیدار شید! زنده‌ها نمی‌تونن با مرده‌ها حرف بزنن! اگر می‌تونستن، فکر می‌کنید من این کار رو نمی‌کردم؟ فکر می‌کنید حاضر نبودم نصف عمرم رو بدم تا فقط یک کلمه‌ی دیگه از همسرم بشنوم. چنین چیزی امکان نداره. خدایی که بتونه چنین کارهایی کنه وجود نداره. هیچ معجزه‌ای در کلدواتر اتفاق نیفتاده. این ماجرا حقه‌بازیه، فریبکاریه، سیاه‌بازیه!

۶. جاناتان مرغ دریایی

رمان جاناتان مرغ دریایی نوشته‌ی ریچارد باخ، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های انگیزشی جهان به شمار می‌آید. این کتاب پر از نکته‌های مهم و سرشار از انگیزه و شور زندگی است. شنیدن این داستان برای هر انسانی الهام‌‌بخش خواهد بود. کتاب جاناتان مرغ دریایی که به زبان استعاری نگاشته شده است در داستانی کوتاه زندگی و تلاش‌های مرغ دریایی بلندپروازی به نام جاناتان لیوینگستون را شرح می‌دهد. این رمان کوتاه و معناگرا را ریچارد باخ، نویسنده‌ی آمریکایی نوشته و کتاب در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است.

جاناتان، داستان تمثیل زندگی انسان‌ها، جنگ و کشمکش درونی و بیرونی آن‌هاست. جاناتان پرنده‌ای است که برخلاف بقیه‌ی همنوعانش میل به پرواز در اوج دارد و از گروه آن‌ها جدا می‌شود و بقیه او را به عنوان یک مرغ طرد شده از خود می‌رانند. جاناتان اوج می‌گیرد و پرواز می‌کند و به دنبال کشف آزادی از همه‌ی محدودیت‌هایش می‌پرد.

ریچارد باخ، خلبان آمریکایی سه کتاب درباره‌ی آموزش پرواز نوشته‌ است که جاناتان مرغ دریایی معروف‌ترین آن‌هاست. این کتاب که در سال ۱۹۷۰ چاپ شده‌ است. ریچارد دیوید باخ، در ۲۳ ژوئن ۱۹۳۶ در ایلینوی آمریکا به دنیا آمد. او از نوادگان یوهان سباستین باخ، آهنگساز مشهور بود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

اغلب مرغ‌های دریایی دغدغه‌شان فقط این است که ابتدایی‌ترین شیوه‌های پرواز را یاد بگیرند، چگونه خود را از کرانه به خوراک برسانند و برگردند. برای اغلب مرغ‌هایی دریایی، سیر کردن شکم بر اشتیاق به پرواز می‌چربد؛ اما برای این مرغ دریاییِ خاص، خوردن مهم نبود، بلکه به پرواز اهمیت می‌داد. بیش از هر چیز دیگر در دنیا. جاناتان لیوینگستون شیفته‌ی‌ پرواز بود. مدتی بعد جاناتان متوجه می‌شود که دیگران به شکل عجیبی به او نگاه می‌کنند و تلاش‌های او برای یادگیری پرواز را درک نمی‌کنند. حتی پدر و مادرش هم نگران او می‌شوند که فقط تمرین می‌کند و هیچ غذا نمی‌خورد و یک مشت پر و استخوان شده است. از جاناتان می‌خواهند که همرنگ جماعت باشد و مانند دیگران زندگی کند؛ اما جاناتان هدف والاتری دارد و در جواب مادرش چنین می‌گوید: باکم نیست که یک مشت پر و استخوان بیش‌تر نباشم، مادر. فقط می‌خواهم بدانم در هوا چه‌کاری ازم برمیاد و چه‌کاری ازم ساخته نیست، همین و بس. جز این خواسته‌ای ندارم.

۷. یک عاشقانه‌ی آرام

یک عاشقانه‌ی آرام، رمانی به قلم نادر ابراهیمی است. این کتاب برای اولین‌بار در سال ۱۳۷۴ منتشر شد و از سال ۷۴ تا به امروز بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است.

این کتاب همان‌ طور که از نامش پیداست، روایت عاشقانه‌ی زندگی معلم خسته ی ادبیات(گیله‌مرد) با همسرش (عسل) جوان اهل آذربایجان است که در سه فصل نوشته شده است. رمان عشق دو شخصیت انقلابی و پرشور و حرارت را نشان می‌دهد که یکی اهل گیلان و دیگری از سرزمین آذربایجان است، اما به دست تقدیر با هم آشنا می‌شوند

نادر ابراهیمی، متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران و درگذشته‌ی ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ است. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری فعالیت کرده ‌است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود! مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه تبدیل شود! عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواسته‌ای است که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق. چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
10 + 6 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.