بر اساس تئوری، کارهای گروهی از جهت تولید ایده و گرفتن تصمیمات اثربخش باید بهتر از تصمیمگیری و ایدهپردازیهای تکنفره باشند. فکر میکنم تئوری آنقدرها هم وقت صرف کار گروهی نکرده است! من عاشق ظرفیتهای کار تیمی هستم، پتانسیل آن فوقالعاده و هیجانانگیز است؛ با این حال، فقط بعضی گروهها آنقدری دست نخورده میمانند تا فرصت کنند به تواناییهای بالقوهی خود برسند.
محقق بزرگ مسائل تیمها، ریچارد هکمن، نتیجهی سالها تحقیقش در زمینهی کار تیمی را در یک جمله خلاصه کرده است: «من شک ندارم وقتی که یک تیم دارید، این امکان وجود دارد که بتوانید کارهای جادویی انجام بدهید و چیزهای فوقالعادهای تولید کنید… اما نباید روی آن حساب کنید.»
برای من قسمت اصلی این جمله «نباید روی آن حساب کنید» است.
توسعهی تیم نیاز به کار سخت و حسابشده دارد و بخشهای در حال تغییر بسیار زیادی را شامل میشود. من دوست دارم با اصول اساسی دربارهی نقشها و اهداف شروع کنم و بعد به گروهها کمک کنم یاد بگیرند چگونه خلّاقانه با مشکلات مقابله کنند. تحریک کردن ایدههای جدید بخشی از این کار است. اینها هفت ایدهی آسان و کم هزینه هستند که عملا تضمین میکنند تاثیر زیادی روی خلاقیت و تقویت عملکرد تیم شما بگذارند.
از آنها به خوبی استفاده کنید، راحت باشید و از خلاقیت به خرج دادن نهراسید.
۷ ایده برای تقویت عملکرد تیم و خلاقیت:
۱. همیشه در مسیر هدف باقی بمانید
یکی از مشکلات اصلی با عملکرد گروهها نبود ارتباط با یک هدف کلی و انگیزهبخش است. اگرچه همه تیمها کارشان چیزهایی مثل نجات دادن دنیا نیست، میتوان اهداف سازمان، بخش یا پروژه را به سطحی بالاتر و معنادارتر رساند.
اگر تیم پروژهی شما در حال کار روی بخشی کلیدی از یک محصول جدید است که برای راهبردهای شرکت ضروری است، مطمئن شوید که به طور منظم این نکته را به آنها یادآوری میکنید. اگر رهبر یک گروه عملیاتی هستید، منشور و یا ماموریتی برای تیم خود تعریف کنید که به خوبی با هدف کلی شرکت همخوانی داشته باشد. یک رویکرد دیگر این است که تیم را به معیار سنجشی معنادار معطوف کنید یا عملکرد تیم را با رهبران بازار و یا صنعت محک بزنید.
۲. نقشها را مشخص کنید
به همهی اعضای تیمتان بگویید این تمرین را شخصا انجام دهند و سپس با بقیه گروه به اشتراک بگذارند: «در پایان این پروژه (یا زمان حضور من در این گروه) همکارانم میگویند که من این کارها را انجام دادهام: ….»، بعد از اینکه همه توضیحاتشان را در جمع خواندند، آنها را تشویق کنید که جواب خود را به شکل گزارش مأموریت و یا نمودارِ نقش خود در تیم تبدیل کنند. اطمینان حاصل کنید که این گزارشها برای همهی اعضای تیم قابل رؤیت باشند.
۳. نوآوران را شناسایی کنید
شرکتی را که در زمینهی فعالیت تیم شما (در خارج از صنعت مورد نظر) به طور قابل ملاحظهای خلاق و موفق است، انتخاب کنید و سعی کنید برای آن یک تمرین تداعی طراحی نمایید. به عنوان مثال، اگر شما رهبر یک تیم خدمات مشتریان در صنایع قطعات صنعتی هستید، سعی کنید این سوال را از خود بپرسید که «زاپوس (فروشندهی آنلاین کفش) در رویهی خدمات مشتریان شرکت ما چه تغییر ایجاد میکرد؟ اگر در زمینهی IT فعالیت میکنید، بپرسید «اگر گوگل یا آمازون بودند چگونه از دادههای ما استفاده میکردند؟». گروهتان را به تیمهای کوچک تقسیم کنید و از آنها بخواهید این موضوعات را بررسی کنند و پس از ۳۰ روز یک گزارش، شامل خلاصهی ایدههایشان را ارائه کنند. چه بهتر اگر خودتان هم چند ایده به آنها بدهید.
۴. یک دشمن یا رقیب بسازید
هیچ چیز به اندازهی یک دشمن شیطانی که هدفش این است که شما و همکارانتان نتوانید این ماه قسط مسکن خود را پرداخت کنید، احساسات را تحریک و کار تیمی را به جوشش نمیآورد. اگر یک رقیب واقعیِ شیطانی دارید که عالی است، تنها کافی است آن را مطالعه کنید و دربارهی اینکه آنها چه کارهایی میکنند گزارشهایی تهیه کنید و تیم خود را به چالش بکشید تا راههایی برای جلو افتادن و یا دور زدن آنها پیدا کنید. اگر هنوز رقیبی ندارید، به فکر ایجاد کردن یک رقیب باشد. در شرکتی که میشناختم مدیری بود که هر هفته گزارشهای خبری درباره توطئههای یک رقیب فرضی منتشر میکرد تا انرژی و خلاقیت تیم خود را تحریک کند. اگرچه همه میدانستند که این رقیب خیالی است، این رویکرد باعث ایجاد مجموعهای بسیار غنی از برنامهریزی سناریو و تمرینات واکنشی میشد.
۵. کیفیت گفتگو را با آموزشِ چگونه صحبت کردن، در تیم خود افزایش دهید
کمی پول و چند ساعت وقت صرف خواندن کتاب «شش کلاه تفکر» (Six Thinking Hats) از ادوارد دیبونو کنید و از روش تفکر موازی او برای رسیدن به بهترین نتیجه در بحثهای گروهی استفاده کنید. به سادگی میتوان فرآیند تمرکز گروه را در آنِ واحد، روی یک موضوع تسهیل کرد، از جمله بر روی حقایق/شواهد، احساسات، ایدهها، تهدیدها، فرصتها و مزایا. شما به سرعت متوجه خواهید شد که این روش آشفتگی بحث را کاهش میدهد و به طرز چشمگیری تولید ایده و توسعه راهحل را ساده میکند.
۶. از طریق چهارچوبهای جایگزین، پاسخهای خلاقانه برای مشکلات پیدا کنید
این کار را از این طریق آغاز کنید: از تیم خود بخواهید مشکلات را از چند زاویهی مختلف چهارچوببندی و توصیف کنند. به عنوان مثال، عرضهی محصولی جدید از سوی شرکت رقیب ممکن است یک تهدید یا یک فرصت باشد. تیم خود را تشویق کنید تا ابتدا آن را به عنوان چیزی مثبت و سپس به عنوان چیزی منفی چهارچوببندی کنند و سپس راهحلهای مورد نیاز برای آن چهارچوب را مطرح کنند.
زمانی که بحثهای اولیهی چهارچوببندی به پایان رسید، چهارچوب بعدی را انتخاب کنید و سعی کنید برای آن به پاسخ و راهحل دست پیدا کنید. این رویکرد بحثها را غنی میکند و گزینههای قابل بررسی زیادی فراهم میکند.
مدیران موثر از این روش هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی استفاده میکنند. برای شکل پیشرفتهتر چهارچوببندی، هنگامی که رویکردهای مثبت و منفی را بررسی کردند، از آنها بخواهید به این فکر کنند که اگر هیچکدام از این دو روش در دسترس نبود، چه میکردند.
۷. بدون مدرک، مردمشناسی را تمرین کنید
اگر بودجه اجازه میدهد، تیمتان را در جستجوی ایدهها و دیدگاههای جدید به بیرون از دفتر بفرستید. از مطالعهی مشتریانی که از محصولات شما استفاده میکنند گرفته تا مشاهدهی مشتریانِ مشتریانتان، همیشه مشاهدهی دقیق میتواند نتایج عملی داشته باشد. یک مشتری تیمی را سراغ مشتریان خود فرستاد تا به مشاهدهی «یک روز در زندگی دادهها» بپردازد و ایدههایی برای محصولات و خدمات جدید به شرکت نرمافزاری آنها بدهد. من طرفدار فرستادن گروهها به محیطهای بسیار منحصر به فرد هستم. سعی کنید تیمها را به موزه، کنسرت، نمایشگاه و حتی پارکهای تفریحی ببرید. از آنها بخواهید ساز و کارها، خدمات مشتریان، بازاریابی و اینکه مشتریان به محصولات چه پاسخی میدهند را مشاهده کنند و سپس برای آنها این چالش را ایجاد کنید که این مشاهدات را به کسب و کار خودتان ارتباط دهند. سعی کنید صورت گرفتنِ بحثهای بازخوردی را سادهتر کنید و از آن مهمتر، تیم را با این درخواست که یک یا چند ایده را اجرایی کنند به چالش بکشید.
و اما حرف آخر
هدر رفتن عملکرد تیمی یک فاجعه محسوب میشود. پس کمی وقت بگذارید تا شما هم بتوانید کاری جادویی انجام دهید و چیز فوقالعادهای تولید کنید!
برگرفته از: Management