۶ کتاب‌ که سال گذشته معروف و پرفروش شدند

۶ کتاب‌ که سال گذشته معروف و پرفروش شدند

در این سال پرفراز و نشیب، کتاب‌ها منبعی بودند که به ما آرامش دادند، به ما اجازه دادند حتی زمانی که مرزها بسته بودند، سفر کنیم. می‌دانید که کتاب‌های خوب زیادی وجود دارد و زمان شما محدود است و باید انتخاب درستی برای مطالعه‌ی خود داشته باشیم. یکی از راه‌هایی که می‌توان به آن اتکا کرد میزان محبوبیت یک کتاب در قشر کتاب‌خوان است. شاید دلیل قانع‌کننده‌ای برای انتخاب کتاب نباشد ولی یکی از راه‌های کم‌ریسک برای انتخاب کتاب و مطالعه‌ی آن، همین گشتن بین کتاب‌هایی است که معروف و محبوب شده‌اند و عموما ژانر‌های مختلفی را پوشش می‌دهند از داستان‌های تاریخی گرفته تا تخیلی و روان‌شناسی.

در ادامه‌ی این مطلب چند کتاب پرطرفدار و پرفروش چه در دنیا و چه در کشورمان ایران را به ‌اختصار معرفی کرده‌ایم. این آثار زیبا در ابتدایی‌ترین قدم، سلیقه و نگرش جامعه را به شما گوشزد می‌کنند و علاوه بر نشان دادن مسیر رشد، شما را سرگرم می‌کنند.

۱. عادت‌های اتمی

کتاب «عادت‌های اتمی» با عنوان انگلیسی «Atomic Habits» اثر جیمز کلیر است که اولین بار سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این اثر در مورد قوانین ساده‌ای است که به شما کمک می‌کند عادت‌های خوب را ایجاد و عادت‌های بد را ترک کنید. این کتاب تاکنون بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است و به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز، آمازون و همچنین فیدیبو تبدیل شده است.

چند عادتی را که دارید نام ببرید؟ ممکن است برای فکر کردن در مورد جواب این سوال به یک دقیقه نیاز داشته باشید، زیرا عادت‌ها، طبق تعریف رفتارهایی هستند که ما به‌طور خودکار و اغلب بدون فکر انجام می‌دهیم. عادت‌های ما از درست کردن قهوه هنگام بیدار شدن از خواب گرفته تا مسواک زدن قبل از خواب در شب، به طرز ماهرانه‌ای زندگی روزمره‌ی ما را هدایت می‌کند.

ممکن است متوجه نشوید که چه قدرتی در این عادات وجود دارد. حتی کوچک‌ترین اقدامات، اگر هرروز تکرار شود از پس‌انداز هزار تومن گرفته تا کشیدن یک سیگار، می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. بنابراین درک و پذیرش عادات راهی عالی برای کنترل زندگی و دستیابی به چیزهای بیشتر است. درواقع تغییراتی که در ابتدا کوچک و بی‌اهمیت به نظر می‌رسند، اگر سال‌ها به آن‌ها پایبند باشید نتایج قابل‌توجهی را به همراه خواهند داشت. جیمز در این اثر بی‌نظیر نحوه‌ی عملکرد عادات و چگونگی شکل دادن به محیط و رفتار را بررسی می‌کند.

هر بار که کاری را از روی عادت را انجام می‌دهید، یک الگوی چهار مرحله‌ای را اجرا می‌کنید که عبارت‌اند از: نشانه، ولع، پاسخ، پاداش. اگر می‌خواهید عادت‌های جدیدی را در خود شکل دهید، باید آن‌ها را آشکار، جذاب، آسان و رضایت‌بخش کنید. عادات اکثر اعمال ما را کنترل می‌کنند، به همین دلیل درک چگونگی ایجاد و از بین بردن عادت‌ها یک مهارت فوق‌العاده است که برای زندگی شما بسیار مفید است.

نتایج شما معیاری از عادات شما، دارایی خالص شما معیاری برای سنجش عادت‌های مالی شما، وزن شما معیار تاخیری عادات غذایی شما و دانش شما معیاری برای سنجش عادات یادگیری شما است. به‌طورکلی شما همان چیزی را که تکرار می‌کنید به دست می‌آورید.

تغییر واقعی از اثرات مرکب صدها تصمیم یا عادت کوچک ناشی می‌شود که در طول زمان جمع می‌شوند و نتایج قابل‌توجهی به بار می‌آورند. درواقع کتاب عادت‌های اتمی راهنمای قطعی برای از بین بردن رفتارهای بد و اتخاذ رفتارهای خوب است که به شما نشان می‌دهد که چگونه روال‌های کوچک، تدریجی و روزمره در طول زمان به تغییرات عظیم و مثبت تبدیل می‌شوند.

این کتاب که تمام نکاتش از تحقیقات علمی و داستان‌های واقعی پشتیبانی می‌شود به شما کمک خواهد کرد تا تفاوت بین سیستم‌ها و اهداف و اینکه چرا اولی مهم‌تر است را درک کنید و می‌توانید با تبدیل عادات کوچک به بخشی از هویت خود در طول زمان به اهداف خود برسید، مهم نیست که چقدر بزرگ یا کوچک هستند.

خواندن این کتاب بسیار آسان و لذت‌بخش است، زیرا هیچ اصطلاح تخصصی و سختی در آن وجود ندارد و به بخش‌های کوچکی تقسیم شده که درک آن را آسان می‌کند و به نظر می‌رسد به‌سرعت می‌توان آن را خواند. به‌طورکلی اگر علاقه دارید زندگی خود را در جهت مثبت هدایت کنید، این کتاب را بخوانید.

در قسمتی از کتاب عادت‌های اتمی می‌خوانیم:

«اگر برای ایجاد یک عادت خوب با شکستن یک عادت بده به‌سختی تقلا می‌کنید، بدین معنا نیست که توانایی بهبود را از دست داده‌اید. غالبا به این خاطر است که هنوز قله پتانسیل پنهان» را فتح نکرده‌اید. غرولند درباره‌ی عدم دستیابی به موفقیت صرف‌نظر از سخت‌کوشی، مثل این می‌ماند که بگویید چراغ ذوب نمی‌شود درحالی‌که دما بین منفی ۴ تا صفر درجه است. تلاش شما تلف نمی‌شود؛ چون در حال ذخیره شده است. تمامی رخدادها در دمای ۱ درجه اتفاق می‌افتند. اما چه چیزی استقامت ما به پای یک عادت را مشخص می‌کند تا قله پتانسیل پنهان را فتح کنیم و به آن‌سوی قله برسم؟ چه عاملی باعث می‌شود افراد به دام عادت‌های ناخواسته بیفتند و گروه دیگری از اثرات انباشته شده عادات خوب درگذر زمان لذت ببرند؟»

۲. کتابخانه نیمه‌شب

کتاب «کتابخانه نیمه‌شب» با عنوان انگلیسی «The Midnight Library» اثر رمان‌نویس و روزنامه‌نگار انگلیسی، مت هیگ است که اولین بار سال ۲۰۲۰ منتشر شد. این کتاب زیبا بلافاصله پس از انتشار جایزه‌ی گودریدز برای بهترین ادبیات داستانی را دریافت کرد و به پرفروش‌ترین کتاب تبدیل شد.

شخصیت اصلی کتاب کتابخانه نیمه‌شب، زنی ۳۵ ساله به نام «هیگ نورا سید» است. او زنی با استعدادهای زیاد و دستاوردهای کم است که احساس بی‌فایده بودن می‌کند. او از تنها برادرش و تنها دوست صمیمی خود هم ازنظر عاطفی و هم ازنظر جغرافیایی دور است. برادرش به نظر می‌رسد علاقه‌ای به او ندارد و شغل و گربه‌ی محبوبش «ولتر» را هم به‌زودی از دست می‌دهد. او اواخر یک‌شب، سعی می‌کند خودش را بکشد اما به‌جای مرگ، خود را در مکانی به نام کتابخانه نیمه‌شب می‌یابد که مملو از کتاب‌هایی است که در آن‌ها زندگی‌های موازی بی‌پایانی وجود دارد که او ممکن است زندگی کرده باشد.

احساسات نورا به زیبایی به تصویر کشیده شده است و خواننده با مطالعه‌ی آن مجذوب عمق داستان‌سرایی هایگ خواهد شد. نورا در یک کتاب تبدیل به یک ستاره‌ی راک شده، در کتاب دیگری مدال‌های المپیک را به دست آورده است و در دیگری در یک کشتی تحقیقاتی قطب شمال زندگی می‌کند. تنها کاری که او برای قدم گذاشتن در هرکدام از زندگی‌ها باید انجام دهد این است که کتاب را باز کند و اگر او زندگی خوبی پیدا کند، می‌تواند زنده بماند. دشواری در تصمیم‌گیری «اینکه آیا واقعا می‌توان یک زندگی را فقط چند دقیقه بعد از نیمه‌شب سه‌شنبه قضاوت کرد» نهفته است.

پایه و اساس این ایده، نظریه‌ی جهان‌های متعدد است که در آن جهان جدیدی از هر انتخاب و تصمیمی شکوفا می‌شود؛ با این وجود اما مت هیگ اصلا از این نظریه حرفی به میان نمی‌آورد. کاوش نورا در مورد خودش جذاب است زیرا او تلاش می‌کند تشخیص دهد چه چیزی واقعا در زندگی مهم است.

مقدمه‌ی ساده و درعین‌حال خارق‌العاده‌ی کتاب کتابخانه نیمه‌شب، داستان نورا را به تمثیلی مدرن تبدیل می‌کند که پشیمانی، درد و بی‌نیازی در زندگی را بررسی می‌کند. اگرچه نورا درس ارزشمندی در مورد زندگی می‌آموزد، اما هنوز چیزهای زیادی برای کشف کردن دارد. او باید به کاوش در زندگی و تجربه‌ی دل‌شکستگی ادامه دهد تا زمانی که بفهمد بهترین زندگی برای او زندگی واقعی اوست.

در قسمتی از کتاب کتابخانه نیمه‌شب می‌خوانیم:

«طبق آنچه ساعت می‌گفت، دقیق نیمه‌شب بود. نورا منتظر ماند تا ثانیه بعدی سر برسد، اما نرسید، حتی وقتی به ساختمان نزدیک‌تر شد، در چوبی را باز کرد و قدم به داخل ساختمان گذاشت، اعداد روی صفحه ساعت تغییر نکردند. یا ساعتش خراب‌شده بود با اینکه بلایی سر زمان آمده بود. در این شرایط، هر دو احتمال ممکن بود. نورا فکر کرد، چی شده؟ اینجا چه خبره؟ همان‌طور که داخل می‌رفت، به این فکر افتاد که شاید در اینجا بتواند جوابی برای سؤال‌هایش پیدا کند، داخل ساختمان حسابی روشن بود و با سنگ‌هایی روشن آن را سنگ‌فرش کرده بودند؛ رنگی میان زرد روشن و قهوه‌ای مشتری، مثل رنگ کاغذ کتاب‌های قدیمی، اما پنجره‌هایی را که از بیرون دیده بود در داخل ساختمان نمی‌دید. درواقع با اینکه فقط چند قدم در داخل ساختمان پیش رفته بود، دیگر نمی‌توانست دیوارها را ببیند. در عوض همه‌جا پر از قفسه‌های کتاب بود.»

۳. آخرین چیزی که به من گفت

کتاب «آخرین چیزی که به من گفت» با عنوان انگلیسی «The Last Thing He Told Me» اثر لارا دیو است که اولین بار سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این کتاب بلافاصله به پرفروش‌ترین شماره ۱ نیویورک‌تایمز تبدیل شد و ۳۶ هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز ماند. این کتاب همچنین به یکی از پرفروش‌ترین‌ها در کانادا تبدیل شد و به مدت ۴ هفته در رتبه‌ی اول باقی ماند و سال ۲۰۲۱ به انتخاب گودریدز، به‌عنوان بهترین کتاب معمایی و هیجان‌انگیز انتخاب شد.

کتاب آخرین چیزی که به من گفت، داستانی پر تعلیق و میخکوب کننده است که به روابط خانوادگی، عشق، ازخودگذشتگی، فداکاری‌های شخصی و فرصت‌هایی می‌پردازد که والدین باید گاهی اوقات برای نجات فرزندان خود از شر استفاده کنند. داستان کتاب از نگاه شخصیت اصلی داستان «هانا» دنبال می‌شود. او زنی است که به‌شدت عاشق شوهرش اوون مایکلز است و سعی می‌کند نوعی ارتباط با دخترخوانده‌اش بیلی ایجاد کرده، اما بیلی به‌سختی می‌تواند او را تحمل کند.

شوهر دوست‌داشتنی هانا در همان روزی ناپدید می‌شود که شرکت او توسط اف‌بی‌آی به دلیل کلاه‌برداری گسترده موردحمله قرار می‌گیرد. او یک کیسه‌ی بزرگ مشکوک پر از پول نقد را برای دختر ۱۶ ساله‌اش، بیلی و برای همسرش هم یک یادداشت مرموز به‌جای می‌گذارد که در آن نوشته است: «از او محافظت کن». هانا هال علیرغم سردرگمی و ترسش دقیقا می‌داند که این یادداشت به بیلی اشاره دارد. درواقع بیلی در کودکی مادرش را به طرز غم‌انگیزی از دست می‌دهد و مطلقا هیچ ارتباطی با نامادری جدیدش نمی‌تواند برقرار کند.

کتاب آخرین چیزی که به من گفت، در دو خط زمانی روایت می‌شود؛ یکی در زمان حال که هانا و بیلی در تلاش هستند تا بفهمند چه اتفاقی می‌افتد و دومی شامل فلش بک‌هایی از زندگی عاشقانه هانا و اوون است. هر یک از فلاش‌بک‌ها زمینه و حتی سرنخ‌هایی از ناپدید شدن اوون ارائه می‌کند.

هانا قبول نمی‌کند که شوهرش در این کلاه‌برداری دست داشته باشد و یک مارشال آمریکایی که به این پرونده منصوب شده است ادعا می‌کند که اوون مظنون نیست. هانا نمی‌داند به چه کسی اعتماد کند، به همین دلیل او و بیلی تصمیم می‌گیرند سرنخ‌هایی را که ممکن است به اوون منتهی شود را ریشه‌یابی کنند. آن‌ها همچنین باید یاد بگیرند که به یکدیگر اعتماد کنند. آن‌ها همان‌طور که به دنبال کشف حقیقت و شروع به کنار هم قرار دادن قطعات گذشته اوون می‌کنند، به‌زودی متوجه می‌شوند که در حال ساختن آینده‌ی جدیدی هستند؛ آینده‌ای که هیچ‌یک از آ‌ن‌ها نمی‌توانستند پیش‌بینی کنند.

در قسمتی از کتاب آخرین چیزی که به من گفت می‌خوانیم:

«تماشای کار کردن پدربزرگم به من یاد داد که همیشه، همه‌چیز ساده نیست. گاهی، مجبور می‌شوی از زوایای مختلف به مسئله وارد شوی، اما نباید خودت را ببازی، باید کاری را که لازم است انجام دهی، هرچقدر که بخواهد سخت باشد. راستش، انتظار نداشتم نجار خوبی بشوم یا اینکه درنهایت، به ساخت لوازم چوبی منزل برسم. حتی فکر نمی‌کردم بتوانم پول کافی برای رسیدگی به مخارجم به دست بیاورم. خیلی از اوقات، پدربزرگم برای پرداخت بخشی از هزینه‌هایمان به کارهای ساختمانی مشغول می‌شد. اما اوایل کارم بود که عکس یکی از میزهای ناهارخوری‌ام که زیبا از آب درآمده بود، در مجله‌ی آرشیتکت دایجست چاپ شد و جمع کوچکی از ساکنین مرکز شهر نیویورک مشتری ثابتم شدند.»

۴. کلارا و خورشید

کتاب «کلارا و خورشید «با عنوان انگلیسی «Klara and the Sun» اثر داستان‌نویس، ترانه‌سرا و فیلم‌نامه‌نویس موفق و محبوب ژاپنی‌تبار، کازوئو ایشی گورو است که اولین بار سال ۱۹۸۶ منتشر شد. این کتاب یکی از تاثیرگذارترین و عمیق‌ترین رمان‌هایی است که این سوال اساسی را بررسی می‌کند: عشق ورزیدن به چه معناست؟

این اثر هیجان‌انگیز جوایز بی‌شماری ازجمله جایزه‌ی وایت برد، جایزه‌ی ادبی من بوکر را دریافت کرد و هم‌چنین موفق به دریافت نشان امپراتوری بریتانیا، لقب شوالیه‌ی ادب و هنر فرانسه و نشان خورشید فروزان گشت.

دنیای رمان کمی آینده‌نگرتر از دنیای کنونی ما است، اما شخصیت‌های آن به‌اندازه‌ی مردم جهان ما مستعد انزوا و تنهایی هستند. درواقع ایشی گورو در کتاب کلارا و خورشید مانند اغلب آثار دیگرش از یک لنز علمی-تخیلی افسانه‌ای برای نگاه کردن به پرسش‌های وجودی که بشر برای هزاران سال به آن فکر کرده است، استفاده می‌کند.

کلارا راوی و شخصیت اصلی رمان کلارا و خورشید است. او رباتی شبه انسان با ویژگی‌های منحصربه‌فرد است که به‌عنوان یک همراه برای جلوگیری از تنهایی کودکانی که به‌صورت خصوصی در خانه آموزش می‌بینند، طراحی شده است. روزی یک نوجوان رنگ‌پریده و لاغر به نام جوزی با مادرش که کلارا خستگی خشانت را در چشمانش متوجه می‌شود، به فروشگاه می‌روند. جوزی که بلافاصله به سمت کلارا کشیده می‌شود، او را به‌عنوان بهترین دوست خود انتخاب می‌کند. پس‌ازآن کلارا بسته‌بندی‌شده و به خانه جوزی فرستاده می‌شود.

کلارا به نظر می‌رسد که قادر به عشق ورزیدن است. در بخش‌های از رمان جوزی ضعیف‌تر می‌شود و کلارا که خودش از انرژی خورشیدی استفاده می‌کند، از خورشید برای شفای جوزی و درمانش التماس می‌کند. درک نادرست کلارا از خورشید به‌عنوان یک خدای دلسوز، درک محدود انسانی ما را از همه‌چیز زیر سوال می‌برد.

مانند کلارا که جهان را از طریق شبکه‌هایی می‌بیند که گاهی اوقات به هم می‌ریزند، ما انسان‌ها فقط از یک شیشه‌ی تاریک جهان را می‌بینیم. کلارا جزئیاتی که اکثر مردم از قلم می‌اندازند را ثبت می‌کند و آن‌ها را با دقتی شگفت‌انگیز تفسیر می‌کند.

کتاب کلارا و خورشید ایمان در مقابل عقلانیت را از طریق چشمان کلارا بررسی می‌کند، زیرا او می‌آموزد که عشق به چه معناست.

در قسمتی از کتاب کلارا و خورشید می‌خوانیم:

«من آن موقع هنوز خیلی تازه‌وارد بودم و نمی‌دانستم که چطور باید پاسخش را بدهم، با اینکه همین سؤال ذهن خودم را هم درگیر کرده بود. بالاخره نوبت ما رسید و من و رزا صبح پا به ویترین گذاشتیم و برخلاف دو‌ای افی که هفته پیش اینجا بودند، سعی کردیم هیچ یک از وسایل تزئینی در وبترین را نریزیم. فروشگاه هنوز باز نشده بود و فکر می‌کردم کرکره کاملا پایین باشد ولی وقتی روی مبل راه راه نشستیم، دیدم پایین آن به‌اندازه شکافی باریک باز است – حتما مدیر وقتی داشت بررسی می‌کرد که همه‌چیز برای ما آماده است کمی آن را بالا برده بود – و نور خورشید مستطیل درخشانی تشکیل داده بود که تا بالای سکو می‌آمد و درست مقابل ما در یک خط صاف پایان می‌یافت. فقط کافی بود کمی پاهایمان را دراز کنیم تا گرمایش را حس کنیم.»

۵. چهار میثاق

کتاب «چهار میثاق: رهنمودی عملی برای رسیدن به آزادی شخصی بر اساس زندگی سرخپوستان» با عنوان انگلیسی «The Four Agreements: A Practical Guide to Personal Freedom» از نویسنده‌ی پرفروش دون میگوئل روئیز است که اولین بار سال ۱۹۹۷ منتشر شد. تاکنون بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب خودیاری در ایالات‌متحده فروخته و به ۴۶ زبان زنده در سراسر جهان ترجمه شده است. این اثر زیبا همچنین برای بیش از یک دهه در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار داشت.

بر اساس حکمت باستانی تولتک، چهار میثاق کد رفتاری قدرتمندی را ارائه می‌دهد که می‌تواند زندگی ما را به‌سرعت به تجربه‌ی جدیدی از آزادی، شادی واقعی و عشق تبدیل کند. همان‌طور که بزرگ شدیم، ناخودآگاه مجموعه‌ای از توافقات با دوستان، شرکا، والدین، فرزندان، خدایمان، با خودمان و به‌طور گسترده‌تر با جامعه توافقاتی بسته‌ایم. این باورها رفتار و شخصیت ما را هدایت می‌کند و به‌عنوان یک قطب نمای داخلی عمل می‌کنند که به‌وسیله آن تصمیم می‌گیریم چه کاری انجام دهیم و چه کاری انجام ندهیم.

درواقع این کتاب پرفروش، چهار میثاق را به ما ارائه می‌دهد که باید با خودمان ببندیم تا زندگی خوبی داشته باشیم. جایگزین کردن باورهای قدیمی ما با این چهار مورد جدید آسان نخواهد بود، اما ممکن است تغییر شخصی مهمی باشد که می‌توانید انجام دهید.

این چهار میثاق که دون میگوئیل از آن می‌گوید، عبارت‌اند از:

با کلام خود گناه نکنید!

هیچ‌چیز را به خود نگیرید!

تصورات باطل نکنید!

همیشه بیشترین تلاشتان را انجام دهید!

تولتک‌ها تمدنی باستانی از مکزیک بودند که به «زنان و مردان آگاه به فطرت و ادراک انسان» معروف بودند. آن‌ها دانشمندان و هنرمندانی بودند که جامعه‌ای را برای کاوش و حفظ دانش معنوی و اعمال پیشینیان تشکیل دادند. این یک دین نیست، بلکه بیشتر یک روش معنوی برای زندگی است. دون میگوئل روئیز در تمدن جستجو کرد تا خرد اصلی و اصول راهنما را از شیوه‌ی زندگی آن‌ها استخراج کند.

بااین‌حال، در بیشتر موارد، همه‌ی این توافقات هرگز آگاهانه انتخاب‌نشده‌اند. رویز می‌گوید که مانند حیوانات مزرعه، ما از کودکی اهلی شده‌ایم؛ بر اساس کارهایی که انجام داده‌ایم یا انجام نداده‌ایم تنبیه یا پاداش می‌گیریم و این باعث شد که به آنچه امروز هستیم تبدیل شویم. این کتاب به ما نشان می‌دهد که می‌توان برخی از «توافق‌های» قدیمی را که دیگر در خدمت ما نیستند، زیر پا گذاشت و در عوض توافق‌های کاملا جدیدی را ایجاد کرد که آگاهانه آن‌ها را انتخاب و سپس روزبه‌روز از آن حمایت می‌کنیم. توافقات شما هر چه باشد، روئیز پیشنهاد می‌کند که (بر اساس خرد تولتک) همه‌ی ما باید چهار توافق زیر را انجام دهیم.

نویسنده هم‌چنین در کتاب چهار میثاق، عنوان می‌کند که کلام ما قدرتمندترین ابزاری است که برای خلق چیزها در اختیار داریم. اما این یک شمشیر دو لبه است: با کلمه خود می‌توانید زیباترین رویا را بسازید یا کلام شما می‌تواند همه‌چیز اطراف شما را نابود کند. بنابراین، باید مراقب نحوه‌ی استفاده از قدرت کلام خود باشید.

ذهن انسان مانند زمین حاصلخیزی است که در آن دانه‌ها به‌طور مداوم در حال کاشت هستند. بذرها (ایده‌ها، نظرات، مفاهیم) با کلمات کاشته می‌شوند؛ اگر بذرها را با کلمات بد بکاریم، میوه‌های گندیده به بار می‌آید. مهم است که بدانیم «کلام» ما فقط چیزهایی نیست که با صدای بلند به دیگران می‌گوییم، بلکه چیزهایی است که در ذهنمان به خود می‌گوییم.

در قسمتی از کتاب چهار میثاق می‌خوانیم:

«نحوه‌ی فعالیت ذهن انسان بسیار جالب است. ما نیاز داریم که همه‌چیز را توجیه کنیم، همه‌چیز را توضیح بدهیم و همه‌چیز را بفهمیم تا احساس امنیت کنیم. ما میلیون‌ها سوال داریم که به پاسخ نیاز دارند، چون چیزهای بسیاری هست که ذهن منطقی نمی‌تواند توضیحشان دهد. مهم نیست که پاسخ صحیح باشد یا نه ؛ صرف پاسخ گرفتن موجب احساس امنیت می‌شود. به همین دلیل است که تصورات به سر راه می‌دهیم. اگر دیگران چیزی به ما بگویند، بر اساس آن تصوراتی می‌کنیم، و اگر چیزی نگویند، سلسله تصوراتی می‌کنیم تا نیاز به دانستن خود را ارضا کنیم و آن تصورات را جانشین نیاز خود به ارتباط برقرار کردن نماییم. حتی زمانی که چیزی را می‌شنویم ولی نمی‌فهمیم، تصوراتی می‌کنیم درباره این‌که معنای آنچه بوده است، و آن تصورات را باور می‌کنیم.»

۶. مغازه خودکشی

«آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ حداقل مرگ موفقیت‌آمیزی داشته باشید». این جمله شعار مغازه‌‌ی خودکشی است، مغازه‌ای که انواع وسایل و آلات خودکشی می‌فروشد. این کتاب نوشته ژان تولی است.

در زندگی مدرن قرن بیست و یکم هرج و مرج و ناامیدی زیادی موج می‌زند، بسیاری از مردم اراده زندگی کردن را از دست داده اند. به واسطه این روحیات کسب و کار مغازه‌ی خودکشی حسابی رو به راه است. این مغازه برای نسل‌ها توسط خانواده تواچ اداره می‌شود و انواع مختلفی از راه‌های جالب برای پایان دادن به زندگی را ارائه می دهد، متناسب با هر بودجه‌ای که خریدار داشته باشد. خانواده‌ی تواچ با افتخار از خدمات بیمارگونه ای که ارائه می دهند، پیش می‌روند تا اینکه کوچکترین عضو خانواده تهدیدی بزرگ برای کسب و کار خانوادگی آنها محسوب می‌شود. فرزند کوچک خانواده به نام آلن سلاحی دارد که موجب نگرانی‌شان می‌شود؛ سلاح عشق به زندگی.

در کتاب مغازه‌ی خودکشی اسم تمام شخصیت‌ها بر اساس افراد مشهوری است که با خودکشی به جان خود پایان داده‌اند. این کتاب نمونه‌ای از یک طنز سیاه است که با مرگ شوخی می‌کند و این مساله را موشکافی می‌کند.

این کتاب در سالی که گذشت محبوبیت زیادی به دست آورد و مخصوصا در ایران به چاپ پنجاهم رسید. یکی دیگر از دلایل محبوبیت این کتاب، خوانش صوتی آن با صدای «هوتن شکیبا» است که با استقبال زیادی مواجه شد.

در قسمتی از کتاب مغازه‌ی خودکشی می خوانیم:

«ما خودکشی رو تضمین می‌کنیم. اگه نمردید، پول‌تون رو پس می‌دیم. حالا بفرمایید، از این خرید پشیمون نمی‌شید. ورزشکاری مثل شما! فقط یه نفس عمیق بکشید و برید سمت هدف‌تون. در ضمن همون‌طور که همیشه می‌گم؛ شما فقط یک‌بار می‌میرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموش‌نشدنی باشه.»

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
5 + 5 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.