روز ۲۷ شهریور ماه، سالروز درگذشت استاد شهریار است که با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به نام روز ملی شعر و ادب ایران نامگذاری شده است که البته این نامگذاری مخالفان و موافقان بسیاری دارد. مخالفان همواره این سوال را میپرسند که چرا در بین شاعرانی همچون فردوسی، حافظ، سعدی و مولانا این روز به نام سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار تعلق گرفته است؟ و موافقان در پاسخ میگویند؛ شهریار امتیازات درخشانی نسبت به دیگر شاعران دارد که میتوان؛ دو زبانه بودن او را از اصلیترین این امتیازات برشمرد، که این امر مهم، عامل وحدت ملی در عصر امروز است.
جدا از بحث مخالفان و موافقان بر سر این موضوع باید گفت که روز شعر و ادب فارسی در واقع فرصتی ارزشمند است که باعث بازخوانی تاریخچهی غنی شعر ایران و گرامیداشت تمام بزرگانی که باعث زنده نگاه داشتن زبان فارسی شدهاند.
تاریخچهای کوتاه از پیدایش شاعران پارسیگو
نخستین شاعران پارسیسرا در خراسان و دوران فرمانروایی سامانیان آغاز به کار کردند. شاعران بزرگی، چون رودکی سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی و البته فردوسی که در پایان این دوره متولد شد. آثار و منظومههایی در این دوران به وجود آمد که متاسفانه جز شاهنامهی فردوسی، همه از میان رفته و تنها ابیات پراکندهای از آنها باقی مانده است.
در دورهی غزنویان ترک زبان از رونق شعر پارسی کم نشد بلکه به دلیل علاقهی این سلسله به ستایشگری در شعر؛ قصیدهسرایی و مدیحهخوانی رونق گرفت و شاعرانی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی متولد شدند. پس از غزنویان و در دورهی سلجوقیان شاعران بزرگی، چون ناصرخسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی پدیدار شدند و اصفهان به عنوان پایتخت انتخاب شد و تمامی شاعران از تمام نقاط ایران به این شهر آمدند.
در سدهی ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی، چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی و ظهیر فاریابی هستیم. سدهی هفتم هجری را عصر طلایی و اوج تکامل و رشد شعر پارسی میدانند. سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین بلخی رومی دو شاعر پرآوازهی این قرن هستند. قرن هشتم با نام خواجه حافظ شیرازی رنگی دیگر یافت و غزلسرایی رونق گرفت. بعد از حافظ که در واقع پایان بخش سبک عراقی است؛ سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی، چون صائب تبریزی و بیدل دهلوی در آن شعر سرودند.
در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن پارسی نیز محسوب میشود، شاعران انقلابی نقش مهمی در انقلاب مشروطه داشتند. عارف قزوینی، میرزاده عشقی از جملهی این شاعران هستند. با ظهور نیما یوشیج دوران طلایی شعر کهن به پایان میرسد. از شاعران مهم و تاپیرگذار نوگرا میتوان به سهراب سپهری، قیصر امینپور، احمد شاملو، سلمان هراتی، مهدی اخوانثالث اشاره کرد.
در ادامهی مطلب به معرفی استاد شهریار و البته برخی از شاعران پرآوازهی پارسیگو که نقش مهمی در حفظ و گسترش فرهنگ و زبان فارسی داشتند میپردازیم.
۱. حکیم ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی طوسی متولد ۳۲۹ هجری قمری و درگذشتهی ۴۱۶ هجری قمری در توس، خراسان است. مهمترین میراث فردوسی؛ شاهنامه است که بیش از سی سال برای سرودن آن تلاش کرد. فردوسی را بزرگترین شاعر حماسهسرای پارسیگو میدانند که از شهرت جهانی برخوردار است. علت اهمیت کار فردوسی در شاهنامه حفظ سنتهای ملی و شناسنامهی قوم ایرانی است. هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگیهای هدفمندی که داشت، زبان پارسی را زنده نگاه داشت.
فردوسی علاقهی زیادی به داستانهای کهن داشت و همین علاقه او را به فکر انداخت تا شاهنامهی ابومنصوری را به نظم درآورد. وقتی فردوسی چهل ساله بود دقیقی، شاعر ایرانی سالها قبل به شعر در آوردن تاریخ ملی ایران را شروع کرده بود اما پیش از اتمام این کار، به دست غلامش کشته شد و فردوسی تصمیم به تکمیل کار او میگیرد و تاریخی که به دست ابومنصور، حاکم طوس فراهم و شامل تاریخ شاهان قدیم ایران و سرگذشت قوم ایرانی بود را به شعر در میآورد. بنابراین، تاریخ ابومنصور معروف به شاهنامه منصوری، عمدهترین منبع سرودن شاهنامه فردوسی شد.
فردوسی در طی این کار، به تدریج ثروت و جوانی خود را از دست داد پس به فکر افتاد که آنرا به نام پادشاه بزرگی درآورد و با این تصور که سلطان محمود، قدر او را خواهد دانست، شاهنامه را به نام او کرد اما سلطان محمود که بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی، به اشعار ستایشآمیز شاعران علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایستهاش بود تشویق نکرد.
فردوسی، شاهنامه را در سال ۳۷۰ شروع و در سال ۴۰۰ به پایان رساند. شاهنامه بین ۵۰٬۰۰۰ تا نزدیک به ۶۱٬۰۰۰ بیت است. موضوع این شاهکار ادبی، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا حملهی عربها به ایران در قرن هفتم میلادی است. شاهنامه از سه بخش اسطوره، پهلوانی و تاریخی تشکیل شده است که در چهار دورهی پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشود.
نمونهای از اشعار شاهنامه:
همان گنجِ دینار و کاخ بلند نخواهد بُدَن مر تو را سودمند
سخن ماند از تو همی یادگار سخن را چنین خوارمایه مدار
۲. خیام نیشابوری
خیام نیشابوری در قرن پنجم هجری در شهر نیشابور متولد شد. خیام علاوه بر شاعری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعیسرای ایرانی بود. او در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان تسلط داشتند.
اگرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش حجهالحق بوده است، اما بیشتر شهرت او مدیون رباعیاتش است که آوازهای جهانی دارد. خیام به دو زبان فارسی و عربی شعر میسرود و در علوم مختلف کتابهای ارزشمندی نوشته است. خیام در نیشابور نزد عالمان و استادان برجستهی آن شهر از جمله؛ امام موفق نیشابوری علوم مهم را آموخت و بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات استاد شد.
او مدتی به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظامالملک به اصفهان رفت تا سرپرستی رصدخانهی اصفهان را بر عهده گیرد. خیام در مدت ۱۸ سال اقامت خود در اصفهان مهمترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را نوشت که در آن خطوط موازی و نظریه نسبتها را شرح میدهد، به مدیریت او رصدخانهی ملکشاهی ساخته میشود و در همین ایام (حدود سال ۴۵۸ هجری) طرح اصلاح تقویم تنظیم میشود.
کمی بعد از مرگ عمر خیام، مجموعه شعرهای او تحت عنوان رباعیات جمعآوری شد. نکتهی جالبی که درمورد اشعار او وجود دارد این است که همهی رباعیات خیام از چهار مصرع با ۱۳ سیلاب تشکیل شدهاند که تمامی آنها از دو وزن شعری خارج نیستند. رباعیات در قرن نه و ده هجری شمسی در ایران از محبوبیت زیادی برخوردار بود و عموما جنبهی عرفانی دارند.
نمونهای از رباعیات خیام:
چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش
۳. سعدی شیرازی
مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی معروف به سعدی شیرازی شاعر و نویسندهی بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او سعدی است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. به سعدی استاد سخن نیز میگویند.
سعدی در جوانی به مدرسهی نظامیهی بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. او در این مدرسه که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان محسوب میشد در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد.
سعدی در کودکی پدر خود را از دست داد. بیشتر اعضای خانواده او اهل علم، دین و دانش بودند. چنانچه خود نیز میگوید: همه قبیلهی من، عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت.
او به شام، مراکش، حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، دست به تالیف شاهکارهای خود زد. سعدی در سال ۶۵۵ سعدینامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد یعنی ۶۵۶ گلستان را تالیف کرد. علاوه بر این قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیعبند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کردهاند. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد. محور بیشتر غزلهای او، عشق است. سعدی از معدود شاعرانی است که غزلهای عاشقانهاش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی میماند. غزلهای عاشقانهی سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن مشهور هستند. سعدی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
نمونهای از غزلیات سعدی:
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
۴. شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی؛ متخلص به شهریار متولد ۱۱ دی در تبریز و روستای خشگناب بستانآباد است.
شهریار پس از پایان سیکل در سال ۱۳۰۰ برای ادامهی تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهی دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهی پزشکی ادامهی تحصیل داد. در همین دوران بود که عشق به سراغش آمد و عاشق شد. اما هرگز به این عشق نرسید. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این که فقط یک سال به پایان دورهی ۷ سالهی رشتهی پزشکی مانده بود ترک تحصیل میکند. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان میشود. او اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمهی ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود، حیدر بابایه سلام را میسراید. گفته میشود که منظومهی حیدربابا از مهمترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته میشود که شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا بسیار یاد کرده است.
شهریار در سرودن انوع قالبهای شعری مثل قصیده، غزل، مثنوی، قطعه، رباعی و شعر نیمایی توانا بود اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به علی ای همای رحمت و آمدی جانم به قربانت اشاره کرد.
وی در سالهای آخر عمر در تهران اقامت داشت. آخرین روزهای عمرش در بیمارستان مهر تهران بستری شد و در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ در همان بیمارستان، پس از یک دوره بیماری، درگذشت و بنابر وصیتش، او را در مقبرهالشعرای تبریز به خاک سپردند.
نمونهای از غزل شهریار:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
۵. حافظ شیرازی
خواجه شمسالدین محمد؛ متخلص به حافظ و ملقب به لسانالغیب از شاعران قرن هشتم هجری است که در شیراز متولد شد. او را به عنوان بزرگترین غزلسرای زبان فارسی میشناسند. عدهای معتقدند که تخلص و شهرت او به حافظ، به این خاطر است که او، حافظ قرآن بود و بسیاری از ابیاتاش ترجمههایی از مفاهیم قرآنی است.
نام پدرش بهاءالدین بود که در دورهی سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمسالدین از کودکی به مکتب و مدرسه رفت و به یادگیری علوم نزد استادان زادگاهش پرداخت. او در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی تسلط یافت و قرآن را حفظ نمود و در دههی بیست زندگی به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد.
شیخ حافظ شیرازی در جوانی در نانوایی کار میکرد و در همین بحبوحه او با شاخه نبات؛ دختری زیبا و باکمالات آشنا شد. سپس به وصال یار دست یافت و با شاخه نبات ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک فرزند بود.
دیوان حافظ دارای ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چندین قصیده میباشد. حافظ به طور متوسط در هر سال فقط ۱۰ غزل سروده و او دیوان خود را در طول ۵۰ سال سروده است.
محققین مرگ حافظ را حدود سال ۷۹۴ هجری قمری میدانند او پس از مرگ در گلگشت مصلی که منطقهای زیبا و باصفا بود به خاک سپرده شد. آرامگاه حافظ امروزه یکی از جاذبههای مهم گردشگری به شمار میرود.
نمونهای از غزلیات حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را