کتابهای روانشناسی این روزها به اندازه خود مطبهای مشاوره و روانشناسی پرطرفدار هستند. در این حوزه کتابهای زیادی منتشر شده است که پیدا کردن خوب و بدشان شاید کار چندان سادهای نباشد. برخی از آنها بیشتر شبیه خواب و خیال هستند و برخی تحلیلهای سنگینی دارند که بعید است کمکتان کند که بتوانید به تنهایی به آرامش برسید. خلاصه این که به این سادگی نمیشود فهرستی از بهترین کتابهای روانشناسی تهیه کرد که در زندگی روزمره به کارتان بیاید. با این حال برای این که کارتان را سادهتر کنیم، در این مطلب ۴ عنوان از بهترین کتابهای «آلن دوباتن» (Alain de Botton) را که یکی از اعضای هیئت مؤسس یک سازمان جدید آموزشی با نام مدرسه زندگی است به شما معرفی خواهیم کرد.
به عنوان یک کتابخوان قدیمی که هر روز باید چند صفحهای بخوانم، حالا چه کتاب داستانی و چه کتاب در حوزههای دیگر، یکی از بهترین وقتهای آزادم برای کتاب خواندن، در تاکسی و مسیر است تا ذهنم را از ترافیک و صدای بوقها منفک کنم. از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم به جای موبایل کتابخوان دستم بگیرم که سبکتر از حمل و نقل کتاب چاپی است و بتوانم در وقتهای مردهای که صرف میکنم با خواندن خودم را آرام کنم. هیچوقت هم مخاطب کتابهای روانشناسی نبودم. تا اینکه در فیدیبو به کتابی از نویسنده سوییسی محبوب این سالها در حوزه ترجمه، آلن دوباتن برخورد کردم. دوباتن فلسفه خوانده و آثارش جایی میان فلسفه به زبان ساده و روانشناسی احساسات و اتفاقات روزمره از دریچه فلسفه قرار میگیرند. در این سالهای اخیر هم در ایران طرفدار زیاد پیدا کرده است.
در فیدیبو که اسمش را سرچ کنید علاوه بر کتابهای مشهورش مثل «هنر سیر و سفر»، «جستارهایی درباب عشق» و «تسلیبخشهای فلسفی» (که خواندن همهشان را توصیه میکنم) به یک سری مقاله مفصل ترجه شده در قالب کتابهایی برمیخورید که رویشان برچسب «مدرسه زندگی» دارد. این مدرسه زندگی که مقرش در لندن است و شعبههایی در برخی شهرهای دیگر اروپا هم دارد مدرسهای مجازی است که با همکاری آلن دوباتن تاسیس شده تا فلسفه را از ساحت انتزاعی جدا کرده و به دل اتفاقات زندگی روزمره از جمله پیدا کردن شغل، رابطه عاطفی، ازدواج و شکستها و موفقیتهای حاصل از آنها بیاورد. این مدرسه برای توسعه و پیشرفت هوش احساسی در زمینههای مختلف است. ممکن است فیلسوفها دل خوشی از دوباتن نداشته باشند که مفاهیم سنگین را به صورت عامهپسند در اختیار مردم قرار میدهد اما برای آنهایی که در زندگی دنبال راه درست برای تسلی خودشان هستند، دوباتن و کتابهایش در حکم یک طبیب عمل میکنند. از دل این مدرسه زندگی کتابهایی درآمده که ترجمهاش را در فیدیبو میتوانید بخوانید. البته ترجمهها و ویرایش این سری کتابها کمی دستانداز دارد ولی نثر دوباتن آنقدر شیرین و تفکراتش آنقدر ارزشمند است که به خواندنشان میارزد.
چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟
دوباتن در این کتاب شرح میدهد که چطور احساسات عاشقانه ما را دربرمیگیرند. چطور گاهی تبدیل به شیفتگی میشوند و از دست آنها خلاصی نداریم و چطور میتوانیم بالغانه با احساسات عاشقانهای کنار بیاییم که بسیاری اوقات انتخابهای درستی نیستند و تنها از سرخوردگیهای کودکی ما نشات میگیرند. در باب عشقهای یکطرفه فصل جذابی دارد. وقتی توضیح میدهد که آن حس یکطرفه اصلا عشق نیست چون عشق در رابطه و دیالوگ میان دو نفر معنا پیدا میکند. دوباتن برایتان روشن میکند که چطور غریزهتان معمولا شما را به سمت افراد خاصی میکشاند. طبعا آگاهی پیدا کردن نسبت به ناخودآگاهمان حتی اگر جلوی خطاهایمان را نگیرد تجزیه و تحلیل آنها را سادهتر و حالمان را بهتر میکند. کتاب را شاپور پشابادی ترجمه کرده و با یک ویراستاری بهتر قطعا موثرتر هم بود.
چرا با آدم اشتباهی ازدواج میکنیم؟
این یکی هم جزو مقالات مهم «مدرسه زندگی» است که در زندگی خیلی از ما کاربرد پیدا میکند. در هر ازدواجی نقطهای میرسد که حس میکنید انتخابتان اشتباه بوده است. زوجها از هم خشمگین و سرخورده میشوند. گاهی اوقات این مشکل از عدم خودشناسیمان نشات میگیرد و گاهی هم در شناخت دیگران دچار اشتباه شدهایم. گاهی حتی هدفمان را از ازدواج نمیدانیم و همین باعث میشود دنبال شادی یا عناصر دیگری بگردیم که اصلا قرار نیست ازدواج به ما هدیه بدهد. گاهی هم تفاوت میان ازدواج و رابطه عاشقانه و احساسی را درک نمیکنیم. همه اینها باعث میشود گاهی چنان حس سرخوردگی بکنیم که حتی منجر به جدایی شود یا در ازدواجی بمانیم که بیحاصل و آزاردهنده است. دوباتن برایتان روشن میکند که از نقطه نظر روانشناسی، فلسفی و انسانشناسی ازدواج چه مفهومی باید داشته باشد. شاید این جمله از کتاب یک حس آشنا را به شما القاء کند و بیشتر متوجه حال و هوایش شوید: «عشقی که در کودکی میشناختیم حالا دستخوش تغییراتی شده که چندان خوشایند نیستند: عشق با چاشنی از حس کنترل شدن، تحقیر شدن، رها شدن و درک نشدن و در یک کلام: رنج کشیدن. در بزرگسالی بعضی از گزینههای سالم و طبیعی که با آنها مواجه میشویم را رد میکنیم؛ البته نه به این خاطر که بد هستند بلکه دقیقا به این دلیل که زیاده از حد متعادل هستند و این کمال و خوبی برای ما نامانوس و غریبه و حتی ناخوشایند است. درواقع بدون آنکه خود بدانیم جذب گزینههای خاصی میشویم.» ترجمه این یکی کتاب هم کار شاپور پشابادی است.
چرا از چیزهای ارزان متنفریم؟
خب این یکی که اصلا در فرهنگ عامه ما جا افتاده است. خیلی از ما آن تکیه کلام قدیمی را بارها شنیدهایم که: «هیچ گرونی بیحکمت نیست» و به واسطه آن به خودمان مجوز خریدهای گرانقیمت دادهایم. آلن دو باتن در این کتاب رفتار ما را در زمان خرید کردن برایمان تشریح میکند. خواندن این کتاب نسبت به دو گزینه قبلی کمتر دردآور است و مثالهای بامزهای هم دارد. کتاب اصلا با جریان کریستف کلمب و کشف آناناس در آمریکا آغاز میشود!
درباره اعتماد به نفس
این یکی البته محصول مدرسه زندگی است اما توسط گروه نویسندگان نوشته شده و نه شخص آلن دوباتن. میان انبوه کتابهایی که چطور اعتماد به نفستان را افزایش دهید و ده راهکار و صد پله و غیره این یکی کتابی است که روشنتان میکند اصلا اعتماد به نفس دقیقا چیست و کجا باید به کارتان بیاید. ممکن است تصورتان درباره نداشتن یا داشتن اعتماد به نفس به کلی اشتباه باشد. اعتماد به نفس در شرایط شکست خودش را نشان میدهد نه در حال موفقیت و پیروزی. حماقتهای مکرر، که حق هر انسانی است، نباید مانع از برقراری ارتباط او با دیگران شود.
این چهار کتاب «مدرسه زندگی» آلن دوباتن کمحجم و راحتخوان و روان هستند و به واسطه تجربیات و دانش نویسنده و کتابهای قبلی او هم که شده میتوانید مطمئن باشید بعد از خواندنشان دستتان خالی نخواهد ماند. کتابهایش را دوست دارم چون فرمولهایی نیست که باید آنها را در زندگی به کار ببریم. نگارنده از فرمولیزه شدن زندگیاش بیزار است اما از آگاه شدن نسبت به جریان زندگی استقبال میکند. اگر شما هم این حال را دارید خواندن سری کتابهای «مدرسه زندگی» توصیه میشود. همین عنوان را در فیدیبو سرچ کنید و این چهار کتاب را دریابید.