۱۷ انیمه‌ساز برتر ژاپنی که باید آثارشان را تماشا کنید

۱۷ انیمه‌ساز برتر ژاپنی که باید آثارشان را تماشا کنید

دنیای انیمه‌ها زیبایی، عظمت و داستان‌گویی‌های معرکه‌ی مخصوص به خود را دارد. این مقاله از میدونی هم هفده نفر از بزرگ‌ترین هنرمندان انیمه‌ساز تمام ادوار و برترین آثار آن‌ها را به شما معرفی می‌کند.

انیمه‌های ژاپنی با آن که شاید توسط مخاطبان غیرحرفه‌ای صرفا سبکی شرقی از انیمیشن خطاب شوند، آن‌قدر زبان بصری منحصر‌به‌فرد و جسارت خاص خود در روایت قصه‌های عجیب را دارند که در مدیومی مخصوص و جداگانه طبقه‌بندی شده‌اند. محصولاتی که تمامی طیف‌های سینما از آثار عامه‌پسند و شاهکارهای ماندگار تا فیلم‌هایی تجاری یا ساخته‌هایی کم‌ارزش را پوشش می‌دهند و ورود صحیح به دنیای آن‌ها، کمی بیشتر از سینما و تلویزیون غرب به راهنمایی درست احتیاج دارد. به همین دلیل یکی از مهم‌ترین گام‌ها در آشنایی با برترین جلوه‌های هنر انیمه‌سازی، شناخت برترین کارگردان‌ها، نویسندگان، طراحان و به بیان جامع‌تر انیمه‌سازهایی است که اکثر ما بدون دانستن نام آن‌ها از تماشای آثاری که خلق کرده‌اند، لذت می‌بریم.

تهیه‌ی چنین فهرستی اما از آن‌جایی سخت‌تر می‌شود که انیمه‌سازهای برتر تاریخ نه فقط در دنیای سینما که در مدیوم تلویزیون هم فعالیت داشته‌اند و همین کاری می‌کند که مخاطبان بعضی از برترین کارگردان‌های انیمه در دنیا را بیشتر به خاطر سریال‌های ساخته‌شده توسط آن‌ها به یاد بیاورند. طوری که در پایان هیدئاکی آنوها و هایائو میازاکی‌ها، سهمی برابر در چنین فهرستی داشته باشند. با همه‌ی این‌ها میدونی هم به نوبه‌ی خود سعی کرده است در این مقاله نگاهی به سرتاسر دنیای این آثار برآمده از سرزمین آفتاب تابان بیاندازد و بزرگانی را به شما معرفی کند که آثاری فراموش‌ناشدنی همچون Ghost in the Shell و Perfect Blue را تقدیم سینمای جهان کرده‌اند.

۱۷- ساتوکو اُکودِرا

ساتوکو اُکودِرا که مخاطبان بیشتر او را به خاطر نویسندگی آثاری همچون The Girl who Leapt Through Time و Summer Wars به یاد می‌آورند و منتقدان ژاپنی وی را به خاطر انیمه‌ی فوق‌العاده‌ای به اسم Wolf Children ستایش می‌کنند، تنها زن حاضر در این فهرست به شمار می‌رود. شخصی که از دانشگاه ادب و هنر توکای مدرکش را گرفت و بعد به خاطر شرایط دشوار زندگی، تا سال‌ها مشغول کار در یک شرکت نفتی بود. تا آن که بالاخره زمان مناسب فرا رسید و او تبدیل به نویسنده‌ای تمام‌وقت در دنیای انیمه‌ها شد.

اُکودِرا که شاید عدم وجود عکسی آن‌چنان باکیفیت از او با نسبت تصویری مناسب برای این مقاله در اینترنت، به خوبی ناشناختگی افراد لایق احترام فعال در مدیوم مورد بحث را به همگان اثبات کند، برای فیلم‌نامه‌نویسی‌های خود در جهان انیمه‌ها جوایز زیادی برده است. او اکثرا با مامورو هوسودا، یکی از کارگردان‌های شناخته‌شده‌ی انیمه‌های سینمایی همکاری می‌کند و باتوجه‌به همین نکته و البته با درنظرگرفتن کارنامه‌ی هنری متمایز و لایق تحسینی که دارد، احتمالا در آینده نیز آثار اورجینال قابل توجهی را تقدیم مخاطبان خواهد کرد.

۱۶- کازوکی ناکاشیما

رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و تهیه‌کننده‌های تعدادی از مانگاهای شناخته‌شده‌ی ژاپنی یعنی کازوکی ناکاشیما که فعالیت خود در مدیوم انیمه را با نویسندگی آثاری به مانند Crayon Shin-chan movie 22 و Concrete Revolutio: Choujin Gensou کلید زد، مسیری طولانی را برای رسیدن به جایگاه فعلی خود طی کرده است. او با مدیریت کامل پروسه‌ی ساخت Re: Cutie Honey و Nodame Cantabile: Finale اسم خود را بر سر زبان‌ها انداخت و سپس با Tengen Toppa Gurren Lagann، قدم به حیطه‌ی خلق آثاری بزرگ و اورجینال گذاشت. همچنین انیمه‌ی سریالی Kill la Kill که همزمان با مانگای خود (کامیک‌های ژاپنی) به بازار آمد و به مانند اثر قبلی میانگین امتیازات صد از صد در وب‌سایت راتن تومیتوز را دریافت کرد، از دیگر آثار ناکاشیما به شمار می‌رود. شخصی که ساخته‌های وی از نظر بلندی و کوتاهی و حتی سبک بصری به‌شدت متنوع هستند و برخی از اکشن‌های روز هالیوودی شدیدا از روی آن‌ها الگوبرداری کرده‌اند.

۱۵- تنسای اوکامورا

اوکامورا در دنیای انیمه‌ها به‌عنوان شخصی شناخته می‌شود که در رشته‌ای تماما نامرتبط با کارنامه‌ی هنری خویش تحصیل کرد و سپس با فعالیت در گروه‌های مانگانویسی محلی، توانست فرصتی برای پرورش استعدادهای خود پیدا کند. او پس از ساخت اولین انیمه‌ی خود به شکل مستقل، به استودیوی Madhouse پیوست و این‌گونه مسیر تبدیل شدن به یک انیماتور و کارگردان موفق را طی کرد. اوکامورا به سبب علاقه به فعالیت در تمامی ژانرهای انیمه‌ها، نام خویش را در تیم تولید آثار گوناگونی همچون My Neighbor Totoro ،Memories ،Phoenix: a Tale of Space و Neon Genesis Evangelion ثبت کرده است و عضوی کلیدی در گروه ساخت Ghost in the Shell ،Victorian Romance Emma ،Ouran High School Host Club و Cowboy Bebop به شمار می‌رود. هشت اثری که تعداد قابل توجهی از آن‌ها محصولات محترم کارگردانی‌شده توسط افراد حاضر در رتبه‌های بالاتر همین فهرست هستند.

البته وی در جایگاه کارگردان نیز محصولاتی همچون Full Metal Panic! ،Wolf’s rain ،Soul Eater و Ao no exorcist را آفریده است و فقط به خاطر حضور در تیم ساخت شاهکارهای انیمه‌سازهای دیگر شناخته نمی‌شود. بزرگ‌ترین اثر اورجینال او هم چیزی نیست جز انیمه‌ی سریالی و تریلر علمی‌تخیلی Darker than Black که در ژاپن و آمریکای جنوبی قصه‌اش را پیش می‌برد. انیمه‌ای که تقریبا تمامی علاقه‌مندان به داستان‌های این‌گونه، باید حداقل یک بار به آن فرصت جلب کردن نظرشان را بدهند.

۱۴- گن یوروبوچی

گن یوروبوچی آن‌قدر در داستان‌گویی روی کاغذ و خلق رمان‌های تصویری و مانگاها فرد شناخته‌شده‌ای است که برخی از افرادِ تماما غریبه با جهان انیمه‌ها نیز وی و آثارش را می‌شناسند. اما او در قرن بیست‌ویکم علاوه‌بر تمام فعالیت‌های قبلی خود، شروع به انیمه‌سازی هم کرد و آثاری را تحویل مخاطبان داد که اکثرا با پیچش‌های داستانی تراژیک و سیاه‌شان شناخته می‌شوند؛ از Godzilla: The Planet Eater محصول سال ۲۰۱۸ گرفته تا Wooser's Hand-to-Mouth Life و Expelled from Paradise. حالا همه‌ی این‌ها را به‌علاوه‌ی فعالیت در جایگاه شورانر انیمه‌های سریالی Blassreiter و Mahou Shoujo Madoka Magica و آفرینش Fate/Zero و Aldnoah.Zero و Thunderbolt Fantasy که همگی جزو آثاری لایق تماشا برای انیمه‌دوست‌ها هستند کنید تا بیش‌ازپیش متوجه چرایی قرار گرفتن او در رتبه‌ی چهاردهم فهرست پیش‌رو بشوید.

بااین‌حال اگر انیمه‌باز هستید و هنوز هیچ‌کدام از آثار نام‌برده باعث نشده‌اند که یوروبوچی را بشناسید، بهتر است بدانید که او ساخت انیمه‌ی چندفصلی Psycho-Pass را نیز در کارنامه دارد. یک داستان ویران‌شهرمحور که امروزه کتاب‌ها، فیلم‌ها و سریال‌های متفاوت از آن الهام می‌گیرند و سال به سال، تعداد بالاتری از مخاطبان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. تا جایی که بعضی منتقدان ژاپنی با درنظرگرفتن عظمت این اثر و برخی از ساخته‌های دیگر یوروبوچی به غلط یا درست، او را به‌عنوان یک انیمه‌ساز فانتزی‌شناس که پوچ‌گرایی نقشی جدی در شکل‌گیری آثار وی داشته است، در رده‌ای نزدیک به رده‌ی بزرگانی چون مامورو اوشی قرار می‌دهند.

۱۳- نُبورو ایشیگورو

یکی از خالقان مجموعه‌هایی محبوب همچون The Super Dimension Fortress Macross و Space Battleship Yamato و صد البته Lupin که هر سه‌ آن‌ها جزو به یاد ماندنی‌ترین انیمه‌های تمام ادوار محسوب می‌شوند، عضوی جدانشدنی از گروه نمادهای انیمه‌سازی در دهه‌های اخیر بوده است. نُبورو ایشیگورو را می‌گویم که به‌سادگی می‌شود او را فردی دانست که در حرکت لایق تحسین مدیوم انیمه به سمت داستان‌های بزرگ‌سالانه‌تر و پیچیده‌تر نقشی به سزا دارد. فردی که آثارش بین مخاطبان عامه‌ی غیرژاپنی، هنوز استقبال باید و شایدی را دریافت نکرده‌اند و ساخت یک بازسازی موفق از Astro Boy یعنی یکی از بزرگ‌ترین محصولات جهان انیمه‌ها، تنها یکی از فعالیت‌های هنری لایق توجه وی به شمار می‌آید.

۱۲- چیاکی جی. کوناکا

دومین و آخرین شخص حاضر در فهرست مقابل که به سبب بی‌کیفیتی تصاویر منتشرشده از وی در اینترنت، راهی به جز نمایش عکسی نه‌چندان قابل قبول از او در این مقاله وجود ندارد، توسط طرفدارانش یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان جهان انیمه‌ها صدا زده می‌شود. شخصی که آثار او اکثرا گرایش به سیاهی و مفاهیم بزرگ‌سالانانه دارند و دائما به سینمای علمی‌تخیلی، عشق ورزیده است. از Serial Experiments Lain ،Digimon Tamers و Gr. Giant Robo تا Hellsing ،Shadow Star ،Fushigi Mahou Fun Fun Pharmacy و انیمه‌ی محبوب خودش یعنی Ghost Hound نیز همگی، در گروه ساخته‌های وی به چشم می‌خورند. تازه باید به این‌ها Mahoutsukai Tai و Narutaru و Parasite dolls و Shinreigari و Texhnolyze و The Big O را هم اضافه کنید تا بفهمید چرا کوناکا، یکی از پرکارترین انیمه‌سازهای زنده به شمار می‌رود. افزون بر تمامی موارد گفته‌شده، او نویسندگی انیمه‌های سریالی تحسین‌شده‌ای همچون Mononoke ،Ayakashi: Samurai Horror Tales و Eureka Seven and Rahxhephon را هم برعهده داشته است و منتقدان بیشتر وی را به خاطر Armitage III ،Devil Lady و Malice@Doll به یاد می‌آورند. نکته‌ی جالب ماجرا هم این‌جا است که اکثر انیمه‌های وی، زن‌هایی به‌خصوص را در جایگاه پروتاگونیست اصلی دارند و در جهان‌های موازی، قصه‌هایی شدیدا سرگرم‌کننده را به تصویر می‌کشند. هرچند که برخی از طرفداران چیاکی جی. کوناکا او را نه به خاطر مفرح‌ترین آثارش (بالاخره وی در تیم ساخت انیمه‌های Digimon هم حضور داشته است) که فقط و فقط برای سریال‌های انیمه‌ای ترسناکی همچون Mononoke، دوست دارند و لایق احترام می‌دانند.

۱۱- شِنیچیرو واتانابه

هروقت در فهرست‌های رتبه‌بندی برترین انیمه‌سازها دنیا نوبت به شِنیچیرو واتانابه می‌رسد، یک جمله‌ی معروف و بامزه برای توصیف او به کار برده می‌شود؛ تنها انیمه‌ساز بزرگ دنیا که غربی‌ها او را بیشتر از خود ژاپنی‌ها می‌شناسند. کسی که با آفرینش مجموعه‌های کلاسیک Cowboy Bebop و Samurai Champloo میلیون‌ها طرفدارا پیدا کرد و رسما سبب شد که آدم‌های بیشتری در سرتاسر جهان، مدیوم انیمه را لایق دنبال کردن به حساب بیاورند.

واتانابی برای خلق آثار خود به موسیقی جز، فیلم نوآر، دربرداشتن پیام‌های ضدنژادپرستانه برای حمایت از سیاه‌پوست‌ها و انواع و اقسام عناصر مهم دیگر در فرهنگ عامه‌ی آمریکا، توجه نامعمولی داشته است و شاید به همین خاطر موفق به روایت داستان‌هایی شد که قوانین ژانر خود را رعایت نمی‌کنند و اقبال جهانی بلندی دارند. این وسط برای قدم گذاشتن به دنیای آثار او، فقط باید به سه چیز علاقه داشته باشید؛ کاراکترهای عجیب‌وغریب، عناصر صوتی و موسیقی‌های عجیب‌وغریب‌تر و سریع‌ترین و عجیب‌وغریب‌ترین اکشن‌هایی که فقط می‌توان در مدیوم انیمه، چیزی به دیوانگی آن‌ها پیدا کرد.

۱۰- شوجی کاواموری

آفریننده‌ی انیمه‌های Macross ،The Vision of Escaflowne و Genesis of Aquarion، انقدر به فعالیت هنری مد نظر خود علاقه داشت که از زمان نوجوانی کار به‌عنوان یک دستیار انیماتور را آغاز کرد. همین هم باعث شد که وقتی می‌خواست اولین قدم جدی‌اش برای ساخت یک انیمه را بردارد، کیلومترها جلوتر از آدم‌های هم‌رده‌ی خود مبانی طراحی مکانیک‌های حرکتی در جهان انیمه را بشناسند. او که از همان ابتدای دوران فعالیت حرفه‌ای با هیروشی اونوگی و هاروهیکو میکوموتو آشنا شده بود، The Super Dimension Fortress Macross را با همراهی آن‌ها ساخت و سپس به نگارش فیلم‌نامه‌ی انیمه‌ی فانتزی/درام Spring and Chaos پرداخت.

بعد از این‌ها نوبت به ساخت انیمه‌هایی دیگر به مانند Earth Maiden Arjuna و مجموعه‌ی کمدی AKB0048 رسید که تمامی آن‌ها یک ویژگی مشترک داشتند؛ بهره بردن از سبک منحصر‌به‌فرد و جذابی که کاواموری برای داستان‌گویی از آن استفاده می‌کند. او با ترکیب مفاهیم زیرمتنی و عمیق با قصه‌های عاشقانه و اکشن‌های خیره‌کننده، خیلی سریع تبدیل به یکی از اشخاص محبوب طرفداران پروپا قرص انیمه‌ها شد. تا آن‌جا که اپراهای فضایی‌اش در دنیای انیمه، بارها و بارها مورد موشکافی بینندگان قرار گرفتند و حتی تک‌تک موسیقی‌های متن خاصی که برای آثارش از آن‌ها بهره می‌برد، آرام‌آرام برای مخاطبان معنی‌دار شدند. خبر خوب هم چیزی نیست جز اینکه کاواموری درکنار همکار معروفش یوکو کَمو، همچنان یکی از پرکارترین انیمه‌سازهای دنیا است و به نظر می‌رسد که به این زودی‌ها قصد بازنشستگی ندارد.

۹- یوشیوکی تُمینو

طراحی استوری‌بردها و نویسنده‌ی برخی از فیلم‌نامه‌های سری اصلی Astro Boy، اثر به یاد ماندنی اُسامو تزوکا که خودش در رتبه‌ی هفتم این فهرست جای دارد، با دو انیمه‌ی Brave Raideen و Mobile Suit Gundam، دنیای انیمه‌ها را متحول کرد. یوشیوکی تُمینو البته با ساخت این مجموعه‌ها به فراتر از قلمروی مدیوم فعالیت خود نیز قدم گذاشت و در کل باعث شد که مخاطبِ جهانی به انیمیشن‌ها و فیلم‌هایی با محوریت ربات‌های عظیم‌الجثه، علاقه‌ی بیشتری پیدا کند. به‌گونه‌ای که خیلی‌ها از Brave Raideen که داستانی فوق‌العاده درباره‌ی نبرد رباتی باستانی با یک امپراطوری شیطانی را روایت می‌کرد، به‌عنوان پدر این سبک از آثار یاد می‌کنند. مجموعه‌ای که بعدها نسخه‌ی به مراتب کمال‌گرایانه‌تر دستاوردهایش در Mobile Suit Gundam دیده شد و راه را برای امثال «تبدیل‌شوندگان» (Transformers) هموارتر کرد. علت برتری Gundam به آن اثر و شناخته‌تر شدنش در غرب هم واقع‌گرایی قابل‌توجه آن در عین علمی‌تخیلی بودن است. چرا که تُمینو تمام تلاشش را کرده بود که در Gundam، همه‌ی موارد عجیب به نمایش درآمده، توجیهی علمی و قابل پذیرش برای مخاطبان داشته باشند. به همین دلیل هم هنوز پس از تمامی این سال‌ها، انیمیشن‌ها و حتی لایواکشن‌های گوناگون به الهام گرفتن از تصویرسازی‌ها و داستان‌های آن ادامه می‌دهند.

۸- هیدئاکی آنو

کمتر بیننده‌ای را می‌توان یافت که انیمه‌ی سریالی خلاقانه‌ی Neon Genesis Evangelion را تماشا نکرده باشد. اما هیدئاکی آنو در جایگاه یکی از بزرگ‌ترین انیمه‌سازهای تمام ادوار، آثار ماجراجویانه‌ی دیگری از جمله Nadia: The Secret of Blue Water و Appleseed و فصل اول انیمه‌ی سریالی Macross را هم خلق کرده است. او که همکاری‌های زیادی با استودیوی افسانه‌ای جیبلی (Ghibli) داشت، نقش‌هایی مهم هم در تیم ساخت آثاری همچون Grave of the Fireflies اثر ایسائو تاکاهاتا، Mobile Suit Gundam اثر یوشیوکی تُمینو و Urusei Yatsura ایفا کرد. بیشتر از همیشه هم دنیا او را زمانی به‌عنوان یک انیمه‌ساز محترم به رسمیت شناخت که به‌عنوان بخشی از تیم جمع‌آوری‌شده توسط هایائو میازاکی، انیمه‌ی کم‌نظیر Nausicaä of the Valley of the Wind را به روی پرده‌های نقره‌ای فرستاد. آنو که تجربه‌ی صداگذاری در انیمه‌هایی به مانند Cutie Honey و The Wind Rises را هم دارد، همیشه به روان‌شناسی شخصیت‌های طراحی‌شده توسط خود توجه داشت و داستان‌گویی پست‌مدرن به بهترین شکل ممکن را همواره به‌عنوان یکی از اهدافش از فیلم‌سازی، دنبال می‌کرد. او دائما باور داشت آثارش باید مخاطب را سرگرم کنند و به همان اندازه، تفکرات او را نیز به چالش بکشند.

اگر تمامی صحبت‌های بالا باعث شدند که تصمیمی جدی مبنی بر دنبال کردن سینمای هیدئاکی آنو بگیرید، پس His and Her Circumstances و Cutie Honey را هم که خود او فیلم‌نامه‌شان را نوشته است، فراموش نکنید. راستی فیلم سینمایی Godzilla Resurgence (یا همان Shin Godzilla محصول سال ۲۰۱۶ میلادی) هم نوشته و کارگردانی‌شده توسط خود او است. فیلمی که در شصت‌وششمین قسمت از برنامه‌ی هفتگی/اختصاصی میدونی برای شیرجه زدن به اعماق دنیای هنر هفتم یعنی «فریم»، بهترین فیلم گودزیلا در طول تاریخ خطاب شد.

۷- اُسامو تزوکا

از «پدرخوانده‌ی دنیای انیمه‌ها» تا «خداوندگار کتاب‌های مصور» و «والت دیزنیِ ژاپن»، همگی القابی هستند که اُسامو تزوکا را توصیف می‌کنند. یکی از لایق احترام‌ترین انیمه‌سازهای تاریخ که با Astro Boy و Kimba the White Lion و Phoenix و Black Jack، در دورانی که هنوز خیلی‌ها نحوه‌ی تلفظ لغت «انیمه» را بلد نبودند، این آثار بیرون کشیده‌شده از فرهنگ و هنر سرزمین آفتاب تابان را به جهانیان معرفی کرد. سبک‌های بصری و فرم‌های استفاده‌شده توسط او برای قصه‌سرایی، هنوز که هنوز است بخشی جدانشدنی از انیمه‌های مدرن را تشکیل می‌دهند و شاید تنها دلیل نرسیدن وی به رتبه‌ی یک این فهرست، بنا شدن اکثر کارنامه‌ی هنری او در جهان مانگاها و نه انیمه‌ها باشد. زیرا بسیاری از منتقدان باور دارند که او اگر در تمام طول فعالیت هنری‌اش به ساخت انیمه‌ها می‌پرداخت، شاید امکان نداشت کسی به جز رتبه‌ی یک این فهرست، روی دست او بلند شود.

۶- کاتسوهیرو اوتومو

با اینکه او تنها تعداد انگشت‌شماری از فیلم‌ها را کارگردانی کرده است و به‌تازگی مشخص شد که پس از سال‌ها دارد مراحل ساخت انیمه‌ی جدیدش با نام Orbital Era را پیش می‌برد، کاتسوهیرو اوتومو با خلق شاهکاری به اسم Akira، جایگاهی ابدی در دنیای انیمه‌ها دارد. یک انیمه‌ی پسا-آخرالزمانی که در سال ۱۹۸۸ میلادی اکران شد و با محوریت نسخه‌ای پادآرمان‌شهرگونه از توکیوی سال ۲۰۲۰ میلادی، داستانی کم‌نظیر را روایت کرد. «آکیرا» قصه‌ی چند گنگ موتورسواری، آزمایش‌های ژنتیکی و برگزاری المپیک در توکیو (که از قضا در طول سال‌ها رنگ واقعیت را به خود گرفت) را با یکدیگر ترکیب می‌کند و تبدیل به شاهکاری می‌شود که همگان باید حداقل یک بار به تماشای آن بنشینند. البته اُتومو Steamboy محصول سال ۲۰۰۴، Memories از سال ۱۹۹۵ و Short Peace (انیمه‌ای فانتزی با میانگین امتیازات ۱۰۰ از ۱۰۰ در راتن تومیتوز) را هم در کارنامه دارد و بسیاری معتقد هستند با انیمه‌ی بعدی که آن را هم به عادت همیشگی در یکی از کندترین حالت‌های ممکن خلق می‌کند، یک موفقیت هنری/تجاری دیگر هم به دست خواهد آورد.

۵- مامورو اوشی

کلیددار جهان انیمه‌های تاریک، فلسفی و معنی‌دار که تصویرسازی‌ها را حتی بالاتر از فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازی، اصلی‌ترین بخش از خلق آثارش به شمار می‌آورد همان کسی است که «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell) را در سال ۱۹۹۵ میلادی تقدیم مخاطبان کرد. کسی که مانند تمامی اشخاص حاضر در پنج رتبه‌ی برتر این فهرست، به ذات سینما وفادار است و قصه‌گویی تصویری را مهم‌تر از داستان‌گویی به کمک دیالوگ‌ها می‌داند. هرچند که در نگارش فیلم‌نامه‌ها و پرداخت قهرمانان و ضدقهرمان‌های خاکستری هم همواره عملکردی کم‌نقص و گاهی بی‌نقص را به نمایش گذاشته است.

سایبرپانکِ جنایی و به غایت سنگینِ مامورو اوشی یعنی Ghost in the Shell درکنار Urusei Yatsura 2: Beautiful Dreamer از سال ۱۹۸۴، لایق توجه‌ترین ساخته‌های او را تشکیل می‌دهند. دنباله‌ای عجیب که عطای شوخ‌طبعی‌های گذرا و سرگرم‌کننده‌ی مجموعه‌اش را به لقای آن بخشید و تبدیل به انیمه‌ای پرشده از فضاسازی‌های دیوانه‌وار شد که در دل اتمسفر میخکوب‌کننده آن، می‌توانستیم به ماهیت خیالات و واقعیت‌های قرارگرفته درون ذهن‌مان فکر کنیم. اوشی هم انقدر در این دو فیلم دنیا را تکان داد که در بسیاری از آثار تحسین‌شده‌ی فیلم‌سازهای شناخته‌شده‌ای همچون جیمز کامرون و واچوفسکی‌ها از جمله «آواتار» (Avatar) و سه‌گانه‌ی «ماتریکس» (The Matrix)، شاهد الگوبرداری جدی از روی آثار او بوده‌ایم.

۴- ماکوتو شینکای

  • نقد انیمه Your Name - نام تو
  • نقد انیمه The Garden of Words - باغی از کلمات

ستاره‌ی در حال رشد دنیای انیمه که برخی سینماشناس‌ها از او با عنوان «هایائو میازاکی بعدی» یاد می‌کنند، همان کارگردان انیمه‌ی خارق‌العاده‌ی «نام تو» (Your Name) است. کسی که فرهنگ و هنر ژاپن را به شکل آکادمیک مطالعه کرد و برای مدتی قابل‌توجه، طراح گرافیکی بازی‌های ویدیویی به حساب می‌آمد. شینکای به‌معنی واقعی کلمه، جزو آن آدم‌هایی است که قدم به قدم، خودشان را به قله‌ی موفقیت رسانده‌اند. او در سال ۱۹۹۹، انیمه‌ی مونوکروم (تک‌رنگ؛ سیاه و سفید) و کوتاه Their Standing Points را ساخت و سپس به خلق رمان‌ها، مانگاها، آگهی‌های تبلیغاتی یا حتی صداگذاری در انیمه‌هایی همچون Voices of a Distant Star پرداخت. آثاری که مانند Dareka no Manazashi و انیمه‌ی چهل‌وپنج دقیقه‌ای، جسورانه و بی‌نهایت زیبای The Garden of Words، خودش همزمان وظیفه‌ی نویسندگی و کارگردانی آن‌ها را نیز برعهده داشت. در همین بین، انیمه‌های Children Who Chase Lost Voices و Tooi Sekai و The Place Promised in Our Early Days هم آثاری محسوب می‌شوند که به ماکوتو شینکای تعلق دارند. ولی درنهایت با گذر زمان، این «پنج سانتی‌متر بر ثانیه» (5Centimeters per Second) و Your Name بودند که نام شینکای را بر سر زبان عام و خاص انداختند. هنرمندی که به احساسات انسانی اهمیت بسیار زیادی می‌دهد و قصه‌هایی با جلوه‌های بصری خیره‌کننده و مفاهیم عمیق را در تک‌تک آثار خود تقدیم مخاطبان می‌کند.

۳- ساتوشی کن

ساتوشی کان که همیشه در فیلم‌هایش تصاویر، بالاتر و جدی‌تر از هر دیالوگ به روایت قصه‌ها می‌پرداختند به شکلی شوکه‌کننده برای جامعه‌ی هنری در سال ۲۰۱۰ و درحالی‌که تنها ۴۶ سال سن داشت، از دنیا رفت. انیمه‌های او همیشه شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشیدند که منطق و درست بودن درک آن‌ها از جهان پیرامون خود را زیر سؤال می‌برند. آدم‌هایی که می‌خواهند سر از کار انسان‌های دیگر هم دربیاورند و ساتوشی کان بدون توجه به حقیقی یا خیالی بودن تصورات ترسناک آن‌ها، به مخاطب اجازه‌ی دیدن دنیا از نگاه‌شان را می‌دهد. همین هم سبب شد که Perfect Blue محصول سال ۱۹۹۷، Millennium Actress از سال ۲۰۰۱ و Paprika از سال ۲۰۰۶ تبدیل به سه فیلمی بشوند که برخی منتقدان از آن‌ها به‌عنوان دیوانه‌کننده‌ترین انیمه‌های سال‌های اخیر یاد می‌کنند. آثاری اورجینال و بی‌اندازه بی‌رحم در به بازی گرفتن ذهن مخاطب که هنرمندانی چون دارن آرونوفسکی و کریس نولان را نیز تحت تاثیر خودشان قرار داده‌اند؛ تا آن‌جا که مثلا کارگردان «مادر!» (!Mother) برای ساخت هر دو فیلم «مرثیه‌ای بر یک رویا» (Requiem for a Dream) و «قوی سیاه» (Black Swan)، سراغ بازسازی دقیق یکی از سکانس‌های Perfect Blue رفت و برای انجام این کار، نیاز به خریداری حق بازسازی کامل آن انیمه داشت! هرچند که هنر ساتوشی کان به این انیمه‌های سینمایی محدود نمی‌شود و بسیاری انیمه‌ی سریالی Paranoia Agent به کارگردان او را نیز یکی از انیمه‌های کالت دوران مدرن به حساب می‌آورند.

کان که پیش از شروع فعالیت حرفه‌ای در رشته‌ی طراحی گرافیکی تحصیل کرده بود، ابتدا به خلق مانگاهای گوناگون پرداخت و در ادامه وارد قلمروی انیمه‌ها شد. بعد هم در دهه‌ی نود میلادی فیلم‌نامه‌ی سریال JoJo's Bizarre Adventure را نوشت و سپس با اشخاص شناخته‌شده‌ای مانند مامورو اوشی به همکاری پرداخت. در آخر هم همان‌گونه که احتمالا خودتان می‌دانید، او با اقتباس رمان‌های Perfect Blue و Paprika آن‌قدر در مسیر موفقیت پیش رفت که از برخی جنبه‌ها حتی اساتید خود را پشت سر گذاشت. تازه تک‌تک آثار نام‌برده فارغ از ساخته‌های اورجینال او مانند Memories و Tokyo Godfathers هستند؛ انیمه‌هایی که راجر ایبرت، منتقد بزرگ سینما، به آن‌ها لقب «آثاری که دیزنی هرگز بازسازی‌شان نخواهد کرد» را می‌دهد.

۲- ایسائو تاکاهاتا

  • ایسائو تاکاهاتا، کارگردان انیمه Grave of the Fireflies در سن 82 سالگی درگذشت

یکی از کلیدی‌ترین اعضای تیم تأسیس استودیوی جیبلی (بخوانید معتبرترین استودیوی انیمه‌سازی ژاپنی و یکی از مهم‌ترین استودیوهای انیمیشن‌سازی در سرتاسر دنیا)، عضو آن گروه از افرادی است که تاریخ سینما آن‌ها را به یاد خواهد داشت. کسی که به شکل نامحسوس، برای همیشه تاثیرش را روی صنعت/هنر انیمه گذاشت و مخاطب دنیای انیمه به خاطر او، شانس تماشای آثاری همچون Pom Poko فوق‌العاده، My Neighbors the Yamadas عجیب‌وغریب، Only Yesterday عمیق و The Tale of Princess Kaguya بسیار زیبا را داشت. اما تاکاهاتا که در پروژه‌های بسیار زیادی فعالیت کرده است و نقش هنرش فقط در انیمه‌های کارگردانی‌شده توسط خود او به چشم نمی‌خورد و به اول تا آخر جهان انیمه‌ها می‌رسد، خارق‌العاده‌ترین فیلم ضدجنگ جهان به اعتقاد من را هم آفریده است؛ یک شاهکار نود دقیقه‌ای به اسم «قبرستان کرم‌های شب‌تاب» (Grave of the Fireflies). فیلمی که شاید بین معروف‌ترین آثار ضد جنگ سینما، فقط و فقط «فهرست شیندلر» (Schindler's List) استیون اسپیلبرگ، قدرت رقابت با آن را در درگیر کردن احساسات مخاطب داشته است و شاید، خواهد داشت.

ولی فراموش نکنید که گفتم تاکاهاتای بزرگ، عضوی کلیدی از تیم ساخت انیمه‌هایی متعدد و خارق‌العاده بود که نام او در جایگاه کارگردان آن‌ها به چشم نمی‌خورد. انیمه‌هایی که اکثر آن‌ها به مرد حاضر در رتبه‌ی اول این فهرست تعلق دارند؛ به افسانه‌ی تمام‌ناشدنی دنیای هنر هفتم.

۱- هایائو میازاکی

در ابتدا تا انتهای این فهرست، فقط یک نفر وجود دارد که به جرئت باید او را نه‌تنها بهترین انیمه‌ساز تمام ادوار و نه‌تنها یکی از بهترین کارگردان‌های زنده، بلکه یکی از ۱۰ فیلم‌ساز برتر تاریخ دانست. خالق آثار فوق‌العاده‌ای همچون Nausicaä of the Valley of the Wind و Castle in the Sky که به ترتیب یکی از بهترین فیلم‌های پسا-آخرالزمانی و یکی از جذاب‌ترین فانتزی/اکشن‌های همه‌ی ادوار هستند؛ خالق محصولاتی معرکه مثل My Neighbor Totoro و Princess Mononoke که به ترتیب عمیق‌ترین تصاویر از ارزش تخیلات کودکان و نیاز آدم‌ها به محافظت بی‌پایان از طبیعت را نشان می‌دهند.

  • نقد فیلم Spirited Away - شهر اشباح
  • نقد فیلم Princess Mononoke - پرنسس مونونوکه
  • نقد فیلم My Neighbor Totoro - همسایه من توتورو

همچنین هایائو میازاکی همان شخصی است که در سال ۲۰۰۱ میلادی، یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای قرن بیست‌ویکم یعنی «شهر اشباح» (Spirited Away) را آفرید و این‌چنین یکی از لایق توجه‌ترین فیلم‌های جادویی/دوران بلوغ/روان‌شناختی جهان را به دست‌مان رساند. فیلمی که جایزه‌ی اسکار بهترین انیمیشن سال را هم برد و در مطرح شدن دوباره و جدی‌تر نام انیمه‌ها در غرب، به‌شدت موثر بود. میازاکی که خودش را فرزند جنگ جهانی دوم و بمباران‌های اتمی آن دوران می‌داند، در دانشگاه، علوم سیاسی و اقتصاد خواند و سپس به انیماتوری روی آورد. شغلی که به او فرصت کار کردن روی انیمه‌هایی همچون Heidi, Girl of the Alps را که تقریبا همه‌ی ما در کودکی حداقل یکی از قسمت‌هایش را دیده‌ایم، داد. تا آن که سال‌ها گذشتند و میازاکی در همراهی با ایسائو تاکاهاتا، جیبلی را بنا ساخت. استودیویی که هدف‌گذاری اصلی آن چیزی جز «انیمه‌سازی به هدف ساخت انیمیشن‌های فوق‌العاده و نه درآمدزایی» نبود. Hoshi o Katta Hi ،Howl's Moving Castle ،Lupin the Third و The Secret World of Arrietty هم تنها بخشی از آثار او در این استودیو بودند. فیلم‌هایی که حداقل یک بار تماشا نکردن تک‌تک آن‌ها، بزرگ‌ترین ظلمی است که یک تماشاگر حرفه‌ای سینما می‌تواند در حق خود انجام دهد و درکنار Whisper of the Heart و Ponyo و The Wind Rises و همه‌ی فیلم‌های مورد اشاره‌ی دیگر، کارنامه‌ی هنری این هنرمند فراموش‌ناشدنی را می‌سازند. هنرمندی که جریان اصلی سینمای برای او اهمیتی نداشت و همیشه با آثار خود به جریان‌سازی می‌پرداخت. هنرمندی که در پرداختن به احساسات شخصیت‌های فیلم‌های خود کم مثل‌ومانند است و فلسفی‌ترین فیلم‌ها را می‌سازد و به خود لقب «فیلم‌ساز کودکان» را می‌دهد. او خیلی قبل‌تر از آن که هالیوود به یاد احترام گذاشتن زورکی به نژادهای مختلف، زنان و بچه‌ها بیافتد، در آثارش به بهترین شکل ممکن آن‌ها را به تصویر می‌کشید.

این فیلم‌ساز افسانه‌ای که همچنان در آستانه‌ی هشتاد سالگی مشغول ساخت اثر بعدی خود است، به‌گفته‌ی همکارانش هنوز زودتر از همه به استودیو می‌رود و دیرتر از همه هم از آن‌جا خارج می‌شود تا دنیا همچنان فیلم‌سازی را داشته باشد که در طراحی داستان، در رنگ‌آمیزی انیمه و در خلق شخصیت‌ها از کسی وام نمی‌گیرد و با آفرینش فیلم‌نامه‌هایی تصویری (فیلم‌نامه‌های میازاکی همیشه در قالب استوری‌بردها نوشته می‌شوند)، به مخاطبان خود اجازه‌ی غرق شدن در جهان‌هایی جایگزین را می‌بخشد.

حالا نوبت آن رسیده است که شما محبوب‌ترین انیمه‌سازهای جهان در نگاه خود را با ما و دیگر مخاطبان محترم میدونی، به اشتراک بگذارید.


افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
11 + 0 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.