برای رسیدن به موفقیت باید نگرش مثبتی نسبت به خودتان داشته باشید. شیوهی نگاه کردن شما به خودتان میتواند عامل موفقیت یا شکستتان باشد. درنتیجه بسیار مهم است که ارزش زیادی برای خودتان قائل باشید و با خودتان با احترام رفتار کنید. همراه ما باشید، در این مقاله با ۱۵ عبارت منفی که هرگز نباید به خودتان بگویید، آشنا میشوید. همچنین برایتان توصیههایی داریم که کمکتان میکنند نگرش مناسب و مثبتی نسبت به خود داشته باشید.
۱. برای من دیگر خیلی دیر شده است، پس چرا خود را به زحمت بیندازم؟
هرگز برای تغییر دادن زندگیتان دیر نیست. حتی افرادی که بیشترین آسیب را دیدهاند، میتوانند از جا برخیزند و کنترل زندگیشان را در اختیار بگیرند. به سنتان مانند یک دارایی نگاه کنید. هرچه سن شما بیشتر باشد، تجربهتان بیشتر خواهد بود و هرچه تجربهتان بیشتر باشد، دانش بیشتری خواهید داشت.
۲. ای کاش اینقدر بدشانس نبودم
هرچه فرصتهای بیشتری را دنبال کنید، شانس بهتری نیز خواهید داشت. اگر میخواهید به چیزی دست پیدا کنید، بروید و آن را کسب کنید. موفقیت در اثر پیگیری حاصل میشود نه شانس.
۳. آنها دربارهی من چه فکری خواهند کرد؟
گرفتار شدن در این دام که دیگران دربارهی شما چه فکر میکنند، قطعا باعث افزایش سطح استرس شما میشود. هرگز شخصیت واقعی خودتان را در تلاش برای تحتتأثیر گذاشتن دیگران نابود نکنید. دوستان ارزشمندتان شما را بهخاطر چیزی که هستید تحسین میکنند؛ نه بهخاطر چیزی که فکر میکنند باید باشید.
۴. من خیلی احمق هستم
هیچکس پاسخ همهی سؤالات را نمیداند، شما نیز دنبال چنین چیزی نباشید. همهی ما مجموعهای از مهارتهای خاص خودمان را داریم. نداشتن برخی از مهارتها به این معنا نیست که شما احمق هستید. بهجای اینکه زندگیتان را حول نقاط ضعفتان سامان دهید، روی توسعهدادن مهارتهایتان تمرکز کنید و سپس تا جایی که امکان دارد از آنها بهرهبرداری کنید. هر چه کاری را که در آن مهارت دارید بیشتر انجام دهید، اعتماد به نفس شما بیشتر خواهد شد.
۵. هرگز کسی عاشق من نخواهد شد
شما چگونه میتوانید از چنین چیزی اطلاع داشته باشید؟ قطعا نمیتوانید. اگر در خانه بنشینید و به این فکر کنید که دیگران چرا باید عاشق شما شوند (بهجای اینکه بیرون بروید و با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید)، فقط یک وضعیت بد را بدتر خواهید کرد. اگر در خانه بمانید هرگز نمیتوانید شریک زندگی موردنظرتان را پیدا کنید. اگر میخواهید با کسی آشنا شوید، برای آن تلاش کنید.
۶. من نمیتوانم این کار را انجام دهم
هرگز پیش از اینکه مسابقه شروع شود، شکست خود را نپذیرید. به سه مورد از بزرگترین دستاوردهای زندگیتان فکر کنید، شاید به تغییر نگرش شما کمک کند. این دستاوردها میتوانند فارغالتحصیلی از دانشگاه، گرفتن ارتقای شغلی، نوشتن وبلاگ یا هر چیز دیگری باشد.
آیا سه چیزی را که می خواستید پیدا کردید؟ اکنون از خودتان بپرسید «من برای دستیابی به این موارد خاص، از چه مهارتهایی استفاده کردم؟» برای هر یک از این موارد یک پاسخ بنویسید.
آیا هیچ روند خاصی مشاهده میشود؟ اگر چنین است مسیر موفقیت درست در برابر شما قرار دارد.
۷. من فکر نمیکنم که ــــــ من را دوست داشته باشد، چراکه او به من پیام و ایمیل نمیدهد یا به من زنگ نمیزند.
چنین نتیجهگیریهای زودهنگامی نشاندهندهی دیدگاهی خودمحور به جهان است. آیا این احتمال بیشتر نیست که دوست/شریک زندگیتان درگیر کار، کلاس یا هر کار دیگری باشد؟ افراد کارهای زیادی دارند که باید آنها را انجام دهند، در نتیجه فکر نکنید با شما مشکلی دارند.
۸. زندگی منصفانه نیست، ای کاش اوضاع کمی بهتر بود
درست است، زندگی منصفانه نیست (من دوست ندارم این حرف را بزنم، ولی زندگی هرگز منصفانه نبوده است). همیشه اتفاقات خوب و بد زیادی در هر لحظه از زندگیتان رخ میدهد. این چیزها خارج از کنترل شما هستند؛ در نتیجه آنها را بپذیرید. اما اینکه بر روی بخش خوب آن تمرکز کنید یا بخش بد، کاملا به خودتان بستگی دارد. شما میتوانید بهخاطر چیزهای بدی که خارج از کنترل شما هستند، استرس زیادی متحمل شوید اما بدانید این کار باعث نمیشود احساس بهتری پیدا کنید، اما برعکس آن کاملا صادق است. به اتفاقات مثبت توجه کنید، چراکه مهم نیست الان چه وضعیتی دارید، در آینده بهمراتب وضعیت بهتری خواهید داشت.
۹. من از بدن خودم متنفر هستم
خواهش میکنم چنین چیزی را به زبان نیاورید. فرقی نمیکند که تپل، لاغر یا عضلانی باشید. بدن شما ظرف ارزشمندی است که شما را به هر جایی که در این دنیا بخواهید میبرد. از بدنتان مراقبت کنید تا او نیز از شما مراقبت کند. گرفتار شدن در این باور که بدن شما بیعیب نیست، نتیجهای جز هدر رفتن وقت و انرژی ارزشمندتان ندارد. در بدنتان بهدنبال ویژگیهای فیزیکیای نباشید که دوستشان ندارید، بلکه روی آن دسته از ویژگیهای فیزیکیتان تمرکز کنید که فکر میکنید بامزه، خوشمنظر یا جذاب هستند. اگر میخواهید نسبت به بدنتان احساس بهتری داشته باشید، ۱۰ دلیل جذاب بودنتان را مشخص کنید.
۱۰. من بسیار شرمنده هستم؛ ای کاش میتوانستم ناپدید شوم
شرط میبندم همهی افرادی که این مقاله را میخوانند، دستکم یکبار روی پیراهنشان غذا ریختهاند، ظرف غذا را شکستهاند، هنگام راه رفتن سُر خوردهاند و یا با صورت به یک دیوار برخورد کردهاند؛ پس شما تنها کسی نیستند که چنین اتفاقاتی برایتان افتاده است. اگر در برابر یک جمع، اشتباهی از شما سر زد و صورتتان سرخ شد، نفس عمیقی بکشید و به خودتان بگویید «اشتباه بزرگی مرتکب نشدهام.» برای اینکه شرایط را تغییر دهید، داستانی خندهدار از تجربههای خودتان تعریف کنید تا نشان دهید که چنین چیزهایی اهمیت زیادی برای شما ندارند.
۱۱. من در سطح او نیستم
چیزی به اسم سطح وجود ندارد که در آن باشید یا نباشید. درنتیجه اگر کسی به نظرتان جذاب میرسد، چنین فکری با خودتان نکنید و با او همکلام شوید.
۱۲. من نمیتوانم باور کنم که ـــــــ بهجای من انتخاب شود
حسادت احساسی مخرب است که آسیب زیادی به شما میزند و هیچ فایدهای ندارد. اگر یکی از همکارانتان بهجای شما ارتقا پیدا کرد، حامی خوبی برای او باشید. احتمالا او نیز بهاندازهی شما شایستهی این پیشرفت بوده است (حتی اگر چنین نیست هیچ دلیلی وجود ندارد که نسبت به او حسادت کنید؛ تقصیر همکارتان نیست که بهجای شما انتخاب شده است). هنگام مواجه با چنین اتفاقاتی، بهترین کار این است که احساسات منفی را به رفتارهای مثبت تبدیل کنید. آیا فکر میکنید ارتقا حق شما بوده است؟ دربارهاش حرف نزنید، آن را ثابت کنید.
۱۳. این کار بیش از حد دشوار است
میدانید چه کارهایی واقعا دشوار هستند؟
- اینکه در ۷۲ سالگی در دوی ماراتون شرکت کنید؛ در حالی که پسرتان را نیز روی صندلی چرخدار هل میدهید.
- اینکه ۱۷۷ کیلومتر (۵۷ ساعت) در اقیانوس شنا کنید.
- دو ماه در یک خودروی یخزده در دمای ۳۰- زنده بمانید.
بله، دیگر نمیتوانید بگویید چیزی «بیش از حد دشوار است».
اگر به چیزی باور داشته باشید، میتوانید به آن دست پیدا کنید.
۱۴. من نمیتوانم به دیگران اعتماد کنم، چراکه بیش از حد ضربه خوردهام
نکتهی جالب دربارهی اعتماد کردن این است که هرچه کمتر به دیگران اعتماد کنید، آنها نیز تمایل کمتری برای اعتماد کردن به شما دارند. آیا همهی افراد ارزش اعتماد کردن دارند؟ قطعا خیر، اما این دلیل موجهی برای مشکوک بودن به همه نیست. اینکه یک یا دو نفر در گذشته به شما خیانت کردهاند، معنایش این نیست که به هیچکس اعتماد نداشته باشید، بلکه معنایش این است که شما هنوز فرد مناسبتان را پیدا نکردهاید.
۱۵. من هم تسلیم خواهم شد
زندگی مانند یک بازی ویدیویی است؛ مهم نیست چندبار شکست خوردهاید، شما میتوانید دکمهی «ادامه» را تا هر زمان که نیاز داشته باشید فشار دهید. تا زمانی که بازی را ترک نکردهاید، شکست نخوردهاید؛ درنتیجه هرگز بازی را ترک نکنید.