دلسوزی برای خود خالصترین شکل عشق ورزیدن به خود است. بیایید با خود روراست باشید! آیا هر روز این کار را انجام میدهید؟ متأسفانه بیشتر مردم، دلسوزی برای خود را کاری عجیبوغریب میدانند. همه ما در زندگی خود با لحظاتی دلسردکننده مواجه شده یا گاهی اوقات نادیده گرفته شدهایم. زمانیکه این اتفاق میافتد، بیشتر مردم، بهجای اینکه برای بهبود حال روحی خود وقت و انرژی بیشتری بگذارند، در هم خرد میشوند. اگر میخواهید بدانید افرادی که دلسوز خودشان هستند چه عادتهایی دارند، تا پایان این مطلب همراه ما باشید.
دلسوزی برای خود یعنی چه؟
خیلی ساده است. وقتی شما عشق و علاقهای به خودتان نشان ندهید، نمیتوانید از دیگران انتظار داشته باشید که دوستتان داشته باشند. متأسفانه بیشتر مردم برداشتی غلط از دلسوزی برای خود دارند.
دلسوزی برای خود بهمعنای خودخواهی یا مغرور بودن نیست. تحقیقات دقیقا عکس آن را ثابت کرده است. «کریستین نف» (Kristin Neff) اولین روانشناسی است که بهشکلی کاملا کاربردی عبارت «دلسوزی برای خود» را تعریف و اندازهگیری کرده است. او دلسوزِ خود بودن را اینچنین توصیف میکند:
«به خود مهر ورزیدن، بهطوریکه فرد درمورد خود ملایمت نشان دهد و پشتیبان خود باشد و خود را درک کند.»
به زبان ساده، دلسوزِ خود بودن یعنی به همان اندازه که به دیگران مهر میورزید به خودتان نیز مهر بورزید.
وقتی زندگی ضربهای به شما میزند، دلسوزی برای خود به شما کمک میکند به زندگی ادامه دهید و بر مشکلات خود غلبه کنید و کنترل امور زندگیتان را در دست بگیرید. روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که دلسوزی برای خود مهمترین مهارت از مهارت های زندگی است و میتواند تابآوری، شهامت، انرژی و خلاقیت فرد را افزایش دهد.
بنابراین، سؤالی که اینجا پیش میآید این است که اگر دلسوزی برای خود تا این اندازه خوب است، پس چرا بسیاری از مردم نمیتوانند این کار را انجام دهند؟
وقتی میخواهید دلسوز خود شوید، باید ابتدا قلبتان را به روی خود بازکنید. این کار با توجه به نوع زخمهای روحیای که متحمل شدهاید، میتواند کاری زیبا و درعینِحال دردناک باشد.
دلسوزی برای خود کاری درونی است. یعنی به خودتان بستگی دارد که یاد بگیرید چگونه به خود احترام بگذارید و نقصهایتان را بپذیرید. کاملبودن دروغی است که جامعه ما را واداشته است آن را باور کنیم. هیچکس کامل نیست و این موضوع هیچ ایرادی ندارد.
اگر فکر میکنید هرکاری که انجام میدهید باید نتیجهای عالی به همراه داشته باشد، زمان آن رسیده که فکرتان را عوض کنید. درواقع، نقصها و معایبتان است که وجودتان را زیبا میکند.
وقتی یاد بگیرید چگونه برای خود دلسوزی کنید، در آن صورت خود و دنیایتان را به شکلی متفاوت خواهید دید.
اهمیتی ندارد که این کار چقدر سخت باشد چون با این ۱۳ عادت، که در ادامه درمورد آنها با شما صحبت میکنیم، میتوانید درمورد خود دلسوزتر باشید. این عادتها را به زندگی روزمرهتان بیفزایید تا اثراتشان را ببینید.
۱. گفتوگوی درونی مثبتی دارند
همۀ ما در طول روز گفتوگوی درونی داریم. شما وقتی با خود صحبت میکنید، آیا خود را سرزنش میکنید یا به خودتان روحیه میدهید؟
متأسفانه، بیشتر مواقع، ما از خودمان انتقاد میکنیم. این تصویر که مبنایش شرمندگی از خود است روی بیشتر انتخابهای زندگیمان اثر منفی میگذارد. یکی از بهترین روشهای تغییر گفتوگوی درونی منفی دلسوزی برای خود بهشکلی فعال است.
آیا با خودتان طوری صحبت میکنید که انگار با بهترین دوستتان حرف میزنید؟ اگر پاسخ منفی است، پس زمان آن رسیده تا گفتوگوی درونیتان را به شکلی که به شما انرژی و نیرو بدهد تغییر دهید.
گفتوگوی درونی مثبت برای سلامتی بدن، رضایت از زندگی، افزایش سرزندگی و اضطراب کمتر بسیار مفید است.
سعی کنید لحظاتی را که شروع به گفتوگوی درونی منفی میکنید بهسرعت شناسایی کنید و این مکالمه را تغییر دهید. بهجای اینکه روی موضوعات منفی درمورد خودتان متمرکز شوید، به خودتان و موفقیت هایی که در زندگی کسب کردهاید افتخار کنید.
۲. خودشان را میبخشند
چرا دائم خودتان را تنبیه میکنید؟ لازم نیست حتی یک روز دیگر هم این احساسات دردناک را تحمل کنید.
وقتی دائما احساس گناه را همچون شمشیرِ دولبه بهسمت خود میگیرید، غیرممکن است بتوانید در زندگی پیشرفت کنید. راهِحل بخشایشِ خود است. همه اشتباه میکنند. ایرادی ندارد. برای اینکه بتوانید خود را ببخشید، باید با خودتان رئوف و مهربان باشید.
مهمتر از همه اینکه، همیشه به یاد داشته باشید که خطاها بخشی از وجود انساناند. با خطاهاست که یاد میگیرید، رشد میکنید و پیش میروید.
«تنبیه آیندهٔ خود بهدلیلِ خطاهای گذشته کاملا بیمعنی است. خودتان را ببخشایید و از خطاهایتان درس بگیرید و رشد کنید و سپس آن را به فراموشی بسپارید.»
۳. با خودشان قرار ملاقات میگذارند
تابهحال چندبار برایتان پیش آمده کاری را بهدلیلِ اینکه همراه ندارید انجام ندهید؟
اگر فکر میکنید در کنار فردی دیگر میتوانید لحظات خوبی داشته باشید، کاملا در اشتباه هستید. بهترین روش برای اینکه بتوانید با خودتان ارتباط عمیقی برقرار کنید این است که مدتی را تنها بمانید.
اگر عادت کردهاید که دائما کنار دیگران باشید، پس بهتر است زمانی را هم برای تنها سپری کردن به خود اختصاص دهید. بله، ممکن است ابتدا به نظر سخت بیاید، اما مطمئن باشید کار درستی انجام میدهید.
ما انسانها بهطورِ ذاتی موجوداتی اجتماعی هستیم. اما تحقیقات نشان داده که تنهایی هم به اندازۀ ارتباط با دیگران مهم است. توانایی تحمل تنهایی میتواند شادی و رضایت از زندگیتان را افزایش دهد و مدیریت اضطرابتان را بهبود بخشد.
رابطهای که شما با خودتان دارید مهمترین رابطهای است که میتوانید داشته باشید و باید این نوع ارتباط را پرورش دهید.
۴. شکستهای خود را میپذیرند
آیا، بهجای توجه به نقاط قوتتان، مدام به شکستهایتان فکر میکنید؟ اگر چنین است، تنها شما نیستید که این کار را میکنید. بررسیها نشان داده است که تمایلات منفی ذاتیمان کاری میکنند که شکست را بیش از آنچه هست حس کنیم و مدام نقصهای خود را در نظر داشته باشیم.
برای همۀ ما زمانی پیش میآید که با شکستی مواجه میشویم و احتمال اینکه در طول زندگی خود بارها و بارها شکست بخوریم وجود دارد. بااینحال، برخی از افراد اجازه میدهند هویت شان براساسِ شکستهایشان شکل بگیرد و در شکستهای خود درمانده باقی میمانند.
کسی که درمورد خود دلسوزی میکند اجازه میدهد از شکستهایش درس بگیرد و آگاهی کسب کند.
اگر بهدنبال تجربههای جدید و آزمایش آنها نباشید، هرگز متوجه تواناییهایتان نمیشوید. زمانی توماس ادیسون گفت:
«من هرگز شکست نخوردهام. درواقع من ۱۰هزار روش را پیدا کردهام که به نتیجه نمیرسند.»
اگر تمایل ندارید کارهایی را انجام دهید که بیشتر مردم هم انجام نمیدهند، هرگز به تواناییهای واقعی خود پی نمیبرید. این یک واقعیت است.
دفعۀ بعد که در انجامدادنِ کاری شکست خوردید، بهجای عذابکشیدن، با خودتان مهربان باشید. خطای پیشآمده را ارزیابی کنید. برای آنچه درست انجام دادهاید از خودتان تجلیل کنید و از خطاهایتان درس بگیرید.
وقتی رشد و بالندگی در کار نباشد، فقط انرژیتان تحلیل میرود و هدر میشود. اگر در مسیر رشد نباشید، مردهای بیش نیستید. چنانچه یاد بگیرید در دل مشکلات زندگی با ظرافت و سادگی راه خود را بیابید برندهاید.
۵. از خودشان قدردانی میکنند
وقتی چیزی در زندگی درست پیش نمیرود، ممکن است خیلی سریع افسرده شوید یا دنیا را بهدلیلِ مشکلاتتان مقصر بدانید. اما اگر بتوانید به هر اتفاقی که در زندگیتان میافتد، حتی بدترین آن، به چشم هدیه بنگرید، فکر میکنید چه میشود؟
به این موضوع توجه کنید:
طرز فکر شما، حقیقت وجودتان را تعیین میکند. اگر نگاهی منفی به زندگی داشته باشید و بر این باور باشید که دنیا شما را به دردسر میاندازد، این انرژی منفی را به خود جذب میکنید. اما برعکس، اگر معتقد باشید دنیا کمک میکند تا در مسیر رشد قرار بگیرید، راحتتر میتوانید به منابعی دست یابید که شما را به اهدافتان برساند.
اگر نگرشتان به زندگی حاکی از قدردانی باشد، میتوانید زندگیتان را بهشکلی تغییر دهید که درنهایت شادتر شوید و به بیشتر هدفهایتان دست یابید. در این حالت، نهتنها بیش از گذشته قدردان افرادی خواهید بود که در زندگیتان هستند، بلکه از خودتان و اندازهٔ پیشرفتتان در زندگی قدردانی خواهید کرد.
قدردانی مجرایی است که از طریق آن میتوانید بیشتر از همیشه دلسوز خود، دیگران و دنیا باشید.
۶. با افراد مثبتاندیش معاشرت میکنند
از آنجاکه مردم شبیه کسانی میشوند که کنارشان هستند، باید افرادی که میخواهید کنارشان باشید را عاقلانه انتخاب کنید.
دوستانتان شما را افسرده و غمگین میکنند یا به شما نیروی زندگی میدهند؟ اگر با وجود آنها افسرده میشوید، باید بدانید که وقت آن است که به فکر پیدا کردن دوست جدید باشید.
اگر اطرافتان را افرادی پر کنند که شما را ازنظرِ روحی در وضعیت بدی قرار میدهند، زندگیتان هم در این مسیر قرار میگیرد.
فقط با افراد مثبت اندیش و آدمهایی معاشرت داشته باشید که بهترین احساس را به شما میدهند و شما را به داشتن بهترین وضعیت در زندگی تشویق میکنند. مسلم بدانید که موفقیت در زندگی به این کار بستگی دارد. همچنین درعینِحال شما هم میتوانید در نظر دیگران دوست دلسوزی به نظر آیید.
۷. خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند
خودتان را معمولا با چه کسی مقایسه میکنید؟ بنابر نظریهٔ مقایسه اجتماعی، هرکس تمایل دارد تا خود را با دیگران مقایسه کند. همۀ ما این کار را هرازگاهی انجام میدهیم. بااینحال، هیچکدام از ما از تأثیرات منفی این کار بر سلامت روان و روحمان اطلاعی نداریم.
تحقیقات نشان میدهد که عادتداشتن به مقایسههای منفیِ اجتماعی موجبِ اضطراب، نگرانی و افسردگی بیشتر در فرد میشود و باعث میشود او تصمیمهایی بگیرد که محتوم به شکستاند. شبکه های اجتماعی کاری کردهاند که ما بهراحتی زمان زیادی را صرف بررسی زندگی دیگران کنیم و کمتر به خودمان بپردازیم. زمانیکه میخواهید برای خودتان ارزش قائل شوید، این کار فاجعه است.
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، صدای منفی درونتان به شما میگوید که به اندازۀ کافی لایق نیستید. این صدا فقط این گفتوگوی درونی منفیتان را تقویت میکند که به شما میگوید دیگران بهتر از شما هستند اما این گفته هرگز حقیقت ندارد. هرچه بیشتر خود را با دیگران مقایسه کنید، بیشتر هویتتان را از دست میدهید.
غرق در مقایسهٔ خود با دیگران نشوید و بهجای آن روی استعدادهای ذاتی خود تمرکز کنید و آنها را شکوفا سازید.
۸. از دنیای دیجیتال درست استفاده میکنند
آیا از تکنولوژی بهدرستی استفاده نمیکنید؟ ثابت شده است که دنیای دیجیتال برای بیشتر ما هم موهبت است هم مصیبت. فناوری دیجیتال باعث شده که همزمان هم با دیگران در ارتباط باشیم و هم از آنها دور باشیم.
سمزدایی دیجیتالی بهترین روش برای بازگشتن به زمان حال است که زندگی واقعی در آن جریان دارد.
هرازگاهی از رسانههای اجتماعی فاصله بگیرید تا فرصتی بیابید و وقت بیشتری برای انجام کارهایی که دوست دارید داشته باشید. این کار باعث میشود که دوباره با خودتان ارتباط برقرار کنید.
دفعهٔ بعد که احساس کردید باید وارد فضای اینترنت شوید، یک قدم به عقب بردارید و از خودتان بپرسید، «چه اتفاقی در وجودم افتاده که احساس میکنم میخواهم حواسم را از خودم به چیز دیگری معطوف کنم؟»
۹. هر روز جملات مثبت را با خود تکرار میکنند
افکارتان حقیقت وجودتان را شکل میدهند. به همین دلیل، باید هرروز با گفتن جملات مثبت نیروبخش و تشویقکننده ذهنتان را تقویت کنید.
سیستم فعالکنندۀ مشبک (RAS) بخشی از مغزمان است که باعث میشود کلماتی را که هرروز تکرار میکنیم، چه منفی و چه مثبت، به بخشی از هویتمان تبدیل شود. بنابراین، وقتی هرروز جملهای مثبت به خودتان میگویید، بهمرورِزمان به بخشی از چیزی که هستید تبدیل میشود.
میتوانید هرروز صبح با تکرار جملات الهام بخش و مثبت برخی از باورهایتان را کاملا از میان بردارید.
مهمتر از همه اینکه، میتوانید مغز خود را به فکرکردن به مسائل مثبتِ زندگیتان عادت دهید و کاری کنید که اعتماد به نفس جای ترسهایتان را بگیرد. باید جملات مثبتی درمورد خود انتخاب و بارها تکرارشان کنید. مثلا میتوانید با برخی از جملات زیر شروع کنید:
- من باارزش هستم
- من موفق هستم.
- مرا دوست دارند.
- من از هر جهت بینیازم.
۱۰. زمانی را به بازی و تفریح اختصاص میدهند
آخرینبار که کار جالبی انجام دادهاید کِی بود؟ ما بیشتر مواقع خیلی راحت گرفتار زندگی پرمشغله میشویم و خودمان را فراموش میکنیم. دقیقا به این دلیل است که باید به خودتان یادآوری کنید بازی و تفریح بخش جداییناپذیر زندگی است. اگر این کار را انجام ندهید، این خطر وجود دارد که زندگی را بیشازحد جدی بگیرید یا، بدتر از آن، دچار خستگی مفرط شوید.
به خودتان یادآوری کنید که بد نیست گاهیاوقات همهچیز را راحت و آسان بگیرید. درواقع، برای خودتان جشن بگیرید. هیچکس به این موضوع که کودکان بهشدت عاشق بازی هستند توجه نمیکند. پس بزرگسالان هم نباید خود را از بازی محروم کنند.
معمولا بازیکردن موجب ترشح هورمون اندورفین میشود. این مادهٔ شیمیایی حال خوب را به بدنتان میبخشد و باعث میشود که احساس آرامش کنید و برخی از دردهایتان تسکین یابد.
بازی و تفریح میتواند به سادگیِ رفتن به کلاس حرکات موزون باشد. میتوانید آخر هفته از خانه و محل کار خود دور شوید و هر کاری که میخواهید انجام دهید.
۱۱. کارهای جدید را تجربه میکنند
داشتن یک روال و جریان مناسب در زندگی عالی است، اما وقتی به این روال وابسته میشوید، گرفتار روزمرگی شدهاید و کمتر پیش میآید کارهای جدیدی را امتحان کنید. مثلا آخرینبار که از منطقۀ امن خود بیرون آمدید و کاری غیر از فعالیت روزمرهتان انجام دادید، کِی بود؟
بیشتر مردم، هرروز، سرِ ساعتِ معینی از خواب بیدار میشوند. قهوه و صبحانه تکراری میخورند و همراه افراد همیشگی از خانه بیرون میروند. اگر شما هم اینگونه هستید، جای تعجبی هم ندارد که بهمرورِزمان در زندگی احساس راکدبودن کنید. شما زندگیِ کاملا «یکنواختی» در پیش گرفتهاید.
مطمئن باشید با این روش قایق زندگیتان واژگون میشود. اما اگر بهدنبالِ کمیِ هیجان و انرژی هستید، زمان آن رسیده که بازی را تغییر دهید و کارهای جدیدی را تجربه کنید.
هرقدر کارهای جدید بیشتری را امتحان کنید، اشتیاق بیشتری برای انجامدادنِ کارهای موردِعلاقهتان پیدا میکنید.
۱۲. نه گفتن را خوب بلدند
با وجود فهرست بلندبالا از کارهایی که باید انجام دهید و مسئولیتهایی که به عهدهتان است، پیداکردنِ زمانی که مخصوصِ خودتان باشد، به جای اینکه در اولویتتان باشد، تبدیل به موضوعی تجملی شده است.
چند وقت یکبار دربرابرِ کارهایی که دوست ندارید انجام دهید «نه» گفتهاید؟
این کار بیشتر مواقع بسیار سخت است. اگر بهندرت «نه» میگویید، پس وارد باشگاه افرادی شدهاید که دیگران را راضی و خشنود نگهمیدارند. درحقیقت، افرادی که دوست دارند دیگران را همیشه راضی نگهدارند به این دام میافتند. آنها به قیمت ازدستدادنِ رفاهِ خود، مدام کارهایی را که دیگران میخواهند انجام میدهند.
باید به نیاز خود برای داشتن «زمانی برای خود»، اهمیت دهید. این زمان یکی از بزرگترین هدایایی است که به خودتان میدهید. اگر بهدلیلِ نگرانی از «نه گفتن» با هر کاری موافقت کنید، نمیتوانید مراقب خودتان باشید.
فراموش نکنید: مجبور نیستید حتما برای هر پاسخ «نه» خود دلیل قانعکنندهای بیاورید. این زندگی شما و انتخابهای شماست.
۱۳. آیینِ به خود عشق ورزیدن
خود را دوستداشتن مانند یکی از ماهیچههای بدن است: اگر آن را به کار نگیرید، بهمرور ضعیف میشود. یکی از بهترین روشهای دوستداشتنِ خود دلسوزی برای خود است.
همۀ ما بهراحتی از این مطلب غفلت میکنیم که اگر زمانی را در روز به پرورش خود اختصاص دهیم، چه فوایدی عایدمان میشود. با استفاده از بهکارگیری هریک از این روشها (مانند مدیتیشن، حمام طولانی، پیاده روی در طبیعت، خاطره نویسی یا هر کار مورد علاقۀ دیگر) با خودتان ارتباطی عمیقتر برقرار کنید.
اگر زمانی برای تغذیهٔ روح خودتان نداشته باشید، نمیتوانید به دیگران هم کمکی کنید.
خود را در اولویت قرار دهید. شما لایق آن هستید.
کلام آخر
دلسوزی برای خود بزرگترین هدیهای است که میتوانید به خودتان بدهید. زمانی که در این مسیرِ سخت که زندگی نام دارد حرکت میکنیم، باید یادمان باشد که با خودمان با مهربانی رفتار کنیم.
شما خودتان میتوانید به نیازهای خود توجه کنید و یادتان باشد که هیچ کار دیگر به اندازۀ توجه به خود اهمیت ندارد.
همانطور که کریستوفر جرمر (روانشناس) میگوید:
«یک لحظه دلسوزِ خود بودن میتواند کل روزتان را تغییر دهد. اما دلسوزی دایمی میتواند کل زندگیتان را تغییر دهد.»
امروز چگونه خود را تحسین خواهید کرد؟