بسیاری از فیلمهای خاطرهانگیز و جذابی که هر سال بر پردهی سینما میبینیم، در واقع کتابهایی هستند که تبدیل به فیلم شدهاند. اقتباس ادبی در همه جای دنیا اتفاق میافتد و سینمای ایران هم خالی از این موضوع نیست. جالب اینجا است که گاهی فیلمهایی از کتابها اقتباس شدهاند که نسخهی سینمایی آنها از کتابشان هیجانانگیزتر و پرطرفدارتر بودند.
سینما از همان ابتدا که تصمیم به اقتباس گرفت، با یک چالش مهم و جدی روبرو بود و آن اینکه آیا میتواند طرفداران منبع اصلی داستان را راضی نگه دارد یا این اقتباس تبدیل به فیلمی میشود که نه در دنیای امروز مخاطبی دارد و نه طرفداران قدیمی آن داستان از تماشایش لذت میبرند. موضوعی که شاید در ابتدای کار ساده به نظر میرسید اما این روزها شاهد فیلمهای ضعیف اقتباسی و پروژههایی از این دست چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی هستیم که بعضا حتی با هزینههای بالایی تولید میشوند و در نهایت در بازگشت بودجهشان نیز شکست میخورند.
در ایران از همان سالها که فیلم «گاو» داریوش مهرجویی براساس اقتباس ساخته شد این موضوع ادامه داشت تا امروز. اقتباس گاهی از داستانهای ایرانی است و گاهی از داستانهای خارجی، اما خب سهم داستانهای خارجی برای اینکه به فیلم تبدیل شوند سهم بیشتری بوده است و کارگردانهای ایرانی، تمایل بیشتری به ساخت فیلم از روی نمایشنامه یا کتابهای خارجی داشتهاند. در این مقاله تلاش کردهام تا کتابهای ایرانی که شانس اقتباس در سینما و حتی مدیوم تلویزیون را داشتهاند معرفی کنم.
دایی جان ناپلئون
رمان «دایی جان ناپلئون» اثر «ایرج پزشکزاد» است. این رمان اولین بار در اواخر دههی ۱۳۴۰، بهصورت پاورقی در مجلهی «فردوسی» با نام مستعار الف.پ آشنا منتشر شد. بعد از آن در سال ۱۳۴۹ به صورت رمانی جذاب، با درونمایهی طنز و البته لحنی انتقادی به چاپ رسید.
دایی جان ناپلئون، در واقع قصهی عشق سعید(خواهرزادهی دایی جان) به لیلا(دختر داییاش) را روایت میکند که در پس زمینهی این روایت، از روابط خندهدار و ریاکارانهی میان افراد خانوادهی اشرافی دایی جان نیز پردهبرداری میشود. شخصیت دایی جان ناپلئون در این قصه، پیرمردی است سادهاندیش که به جای پرداخت به امور اصلی و مهم زندگی دچار خیال پردازی و توهم حملهی انگلیسیها و دستگیریاش توسط آنها است.
«ایرج پزشکزاد» نویسندهی رمان «دایی جان ناپلئون» در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. او تحصیلات آکادمیک خود را در ایران و فرانسه و در رشتهی حقوق به پایان رساند و مدتی هم به شغل قضاوت مشغول بود.
این رمان آنقدر شیرین و جذاب با کاراکترهای ملموس بود که کارگردانی مثل «ناصر تقوایی» را ترغیب کرد تا با اقتباس از این رمان، یک مجموعه تلویزیونی بسازد. تقوایی در سال ۱۳۵۵ سریال دایی جان ناپلئون را از این رمان ساخت که بسیار هم از آن استقبال شد و جزء ماندگارترین آثار پروندهی هنری ناصر تقوایی نیز محسوب میشود. غلام حسین نقشینه در نقش دایی جان ناپلئون، پرویز فنیزاده در نقش مشقاسم، نصرت کریمی در نقش آقاجان، پرویز صیاد در نقش اسدالله میرزا، محمدعلی کشاورز در نقش دایی جان سرهنگ، سعید کنگرانی در نقش سعید و سوسن مقدم در نقش لیلی در این سریال بازی کردهاند.
گاوخونی
رمان «گاوخونی» نوشتهی «جعفر مدرس صادقی» است که در سال ۱۳۶۲ منتشر و برندهی جایزهی بیست سال ادبیات داستانی شد. این کتاب را معروفترین اثر مدرس صادقی و البته یکی از برجستهترین رمانهای ادبیات معاصر ایران میدانند.
گاوخونی داستان مرد جوانی را روایت میکند که از زادگاهش اصفهان به تهران آمده و به همراه دو نفر از دوستانش در خانهای مشترک زندگی میکند. اما او جسما در تهران است و ذهنش جایی در زادگاهش اصفهان، میان خاطرات و گذشتهاش جا مانده است. او پدرش را از دست داده و در خواب و رویاهایی که برای مخاطب بازگو میکند با پدرش ارتباط عمیقی برقرار میکند.
جعفر مدرس صادقی (متولد ۱۳۳۳)، نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی است. جعفر مدرس صادقی سال ۱۳۳۳ در اصفهان متولد شد. تحصیلات دبیرستانیاش را در اصفهان به پایان رساند و سال ۱۳۵۱ برای ادامه تحصیلات به تهران رفت. او در سال ١٣۶٢ با انتشار رمان گاوخونی به شهرت رسید.
«بهروز افخمی» کارگردان، در سال ١٣٨٣ فیلمی بر اساس رمان «گاوخونی» به تهیهکنندگی «علی معلم »ساخت. این فیلم در بخش «دو هفته با کارگردانان» جشنوارهی فیلم کن به نمایش درآمد و در سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵میلادی) جایزهی اصلی جشنواره ی فیلم سئول (کره جنوبی) را از آن خود کرد. بهرام رادان، عزتالله انتظامی، بهاره رهنما، سروش صحت و آرش مجیدی در این فیلم مقابل دوربین محمد آلادپوش بازی کردند.
شوهر آهو خانم
«شوهر آهو خانم» نام رمانی ۹۰۰ صفحهای از«علی محمد افغانی» است که در سال ۱۳۴۰ نوشته شد. این رمان را یکی از بهترین رمانهای فارسی در پنجاه سال اخیر میدانند که توانست نویسندهاش را به شهرت برساند. «انجمن کتاب ایران» این رمان را به عنوان داستان برگزیدهی سال ۱۳۴۰ انتخاب کرد.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد و دربارهی آهو خانم، زنی زحمتکش و همسر مردی میانسال و متدینی است که قصابی دارد. شوهر آهو خانم شیفتهی زن بیوهای به نام “هما” میشود و از وسوسهی عشق هما در امان نمیماند و تسلیم او میشود. اما هما ناگهان او را ترک میکند و مرد میماند و ” آهو خانم” و یاد هما.
«علی محمد افغانی» در سال ۱۳۰۳ در کرمانشاه متولد شده است. پدر و مادرش اصفهانی بودند اما در بحبوبهی انقلاب مشروطه از اصفهان به کرمانشاه کوچک کردند و در آنجا ماندگار شدند. افغانی عضو سازمان نظامی حزب توده ایران بود و در سال ۱۳۳۳ دستگیر و به اعدام محکوم شد اما پس از پنج سال آزاد شد. جالب است که بدانید او رمان شوهر آهو خانم را در طول دوران زندان نوشت.
در سال ۱۳۴۷ «داوود ملاپور» کارگردان، با خواندن این رمان تصمیم گرفت اولین فیلم خود را به همین نام و بر اساس این رمان بسازد. «ملاپور» تلاش کرد تا مانند رمان «افغانی» در به تصویر کشیدن واقعیت اسفبار زندگی زنان در لایههای پایینی جامعه در آن سالها و نکوهش آئین چند همسری عمل کند؛ اما باید اعتراف کرد که این فیلم برخلاف رمان افغانی توفیق چندانی نیافت.
عزاداران بیل
«عزاداران بیل» یکی از مهمترین آثار غلامحسین ساعدی است. به نظر میرسد منبع الهام ساعدی در این کتاب، «نقاب مرگ سرخ» اثر «ادگار آلن پو» بوده است. عزاداران بیل مشتمل بر هشت قصه از اهالی روستایی به نام بیل است. اما شخصیتهای داستان کتاب عزاداران بیل مشترک هستند و مکانی که تمامی اتفاقات در آن رخ میدهد، روستای بیل است. وجه اشتراک این ۸ قصه، مرگ و اندوه و ترس است. از دیگر نکات قابل توجه حضور حیوانات با کارکردی انسانی است. سگهای ده همراه مردم در عزاداری ها شرکت میکنند.
غلامحسین ساعدی ( ۱۳۶۴-۱۳۱۴)، با نام مستعار «گوهر مراد»، نویسنده، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و روانپزشک ایرانی است.
از روی داستان چهارم این مجموعه، فیلم «گاو» ساخته شد. داستان با صدای گریستن زن مشدی حسن شروع میشود. ماجرا از این قرار است که دیشب گاو مشدی حسن مرده است. مشدی حسن از کارگری برمیگردد؛ «اسلام» رشتهی سخن رابه دست میگیرد و میگوید که گاو فرار کرده و چند نفر را پی گاو فرستادهایم. ولی مشد حسن قبول نمیکند و به سرش زده و صدای پایی گاو را میشنود و از اسلام میخواهد تا به گاوش آب بدهد. همه تلاش میکنند که مشد حسن را وادار به باور حقیقت کنند اما او نمیپذیرد تا این که خود تبدیل به گاو میشود.
فیلم«گاو» از فیلمهای موج نوی سینمای ایران و دومین فیلم بلند سینمایی «داریوش مهرجویی» در مقام کارگردان است. این فیلم بر اساس داستان چهارم کتاب «عزاداران بیل» ساخته شد و محصول سال ۱۳۴۸ است.
علی نصیریان، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و پرویز فنیزاده بازیگران اصلی فیلم هستند و محمود دولت آبادی نویسنده نیز به عنوان بازیگر در این فیلم حضور دارد. این فیلم جزء اولین فیلمهای ایرانی بود که در غرب و اروپا مورد توجه و تحسین قرار گرفت و اولین بار بدون زیرنویس انگلیسی روی پردهی جشنوارهی فیلم ونیز رفت و موفق به کسب جایزهی«فیپرشی» در سال ۱۹۷۱ شد.
همچنین در جشنوارههای کن، برلین، مسکو، لندن، لسآنجلس به نمایش درآمده است. در رایگیری منتقدان سینمای ایران در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸ گاو، به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران برگزیده شد.
میهمان مامان
داستان «مهمان مامان» در سال ۱۳۸۰ به قلم «هوشنگ مرادی کرمانی» منتشر شد. جالب است بدانید که بیشترین اقتباسهای سینمایی از آثار مرادی کرمانی صورت گرفته است که ما در این مقاله فقط به چند مورد آن اشاره میکنیم.
لحن عامیانهی آمیخته به طنز کرمانی و تواناییاش در به تصویر کشیدن درد و رنج انسان معاصر با راحتترین شیوهی ممکن از او نویسندهای بینالمللی ساخته است. همین ویژگیهای نوشتاری، باعث همکاریهای متعددش با کارگردانهای مختلف شده است.
قصهی «میهمان مامان» دربارهی خانوادهای فقیر در جنوب شهر است که قرار است میزبان عروس و دامادی از فامیل نزدیکشان باشند. مادر خانواده دلش میخواهد پذیرایی مناسبی از مهمانان داشته باشد، ولی این توانایی مالی را ندارد تا این که تمام همسایهها با صمیمیت و همدلی به یاری میشتابند تا یک شب باشکوه را برای میهمانان تدارک ببینند. هوشنگ مرادی کرمانی متولد، ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان نویسنده معاصر ایرانی است. شهرت او به خاطر کتاب هایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته است.
به نظر میرسد داریوش مهرجویی، کارگردان سینمای ایران، علاقه عجیبی به اقتباس از آثار نویسندگان ایرانی و خارجی دارد. او در سال ۱۳۸۲ فیلمی سینمایی میهمان مامان را از داستان هوشنگ مرادی کرمانی اقتباس کرد. این فیلم هجدهمین فیلم این کارگردان بود که با استقبال تماشاگران روبرو شد و در بیست و دومین جشنوارهی فیلم فجر به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد.
بازیگرانی همچون گلاب آدینه، فریده سپاه منصور، پارسا پیروزفر، امین حیایی، حسن پورشیرازی، نسرین مقانلو در این فیلم پر بازیگر بازی داشتند.
چکمه
داستان کوتاه «چکمه» نیز به قلم «هوشنگ مرادی کرمانی» مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۶۳ از سوی انتشارات سحاب منتشر شد سپس در سال ۱۳۹۲ نشر معین داستان «چکمه» را به همراه چند داستان کوتاه دیگر از هوشنگ مرادی کرمانی در کتابی به نام «تنور» منتشر کرد.
«چکمه» داستان دختر بچهای به نام لیلا است که با مادرش زندگی میکند. مادر لیلا در یک کارگاه خیاطی کار میکند و لیلا روزها همبازی مریم دختر همسایه میشود. روزی مادر لیلا، او را برای خرید چکمه به مرکز شهر میبرد، لیلا با شوق و ذوق اصرار میکند تا رسیدن به خانه چکمهها را پایش کند، اما در راه بازگشت به خانه یک لنگه از چکمه گم میشود .
در سال ۱۳۷۱ «محمد علی طالبی» کارگردان، فیلم سینمایی چکمه را براساس اقتباسی از این کتاب ساخت. این فیلم روایتگر قصهی سمانه دخترخردسالی است که با مادرش در یکی از محلات جنوب تهران زندگی میکند. او روزها به اجبار به محل کار مادرش به یک تولیدی میرود. شیطنتهای سمانه باعث دلخوری مسئول کارگاه است و مادر ناچار او را چند روزی در خانه تنها میگذارد و برای مشغول نگه داشتن سمانه یک جفت چکمه قرمز میخرد. در اتوبوس یکی از چکمههای سمانه گم میشود. مادر لنگه دیگر چکمه را دور میاندازد. پسرک همسایه که یک پای خود را از دست داده است، به دنبال یافتن لنگه گم شده میرود.
فیلم سینمایی چکمه تاکنون موفق به کسب جوایز متعددی شده است. برندهی جایزهی«گلدن گیت» به عنوان بهترین فیلم از ۳۷ دورهی فستیوال سانفرانسیسکو آمریکا (۱۹۹۳)، برندهی جایزهی فیل نقرهای برای بهترین کارگردانی از فستیوال هندوستان، برندهی جایزهی تماشاگران جشنوارهی اتریش (۱۹۹۳)، برندهی سه پروانهی زرین از جشنوارهی بینالمللی فیلم کودک و نوجوان ایران، برندهی جایزهی کتاب زرین از جشنواره فیلم رشد.
داش آکل
«داش آکل» یکی از داستانهای کوتاه «صادق هدایت» است که همراه با ۱۰ داستان دیگر در مجموعهای به نام «سه قطره خون» در سال ۱۳۱۱ به چاپ رسیدهاند.
«داش آکل» لوطی مشهور شیرازی است که خصلتهای جوانمردانهاش او را محبوب مردم ضعیف و بیپناه شهر کرده است. اما «کاکا رستم» که گردنکلفتی ناجوانمرد است و به همین سبب، بارها ضرب شست داش آکل را چشیده، به شدت از او نفرت دارد و در پی فرصتی است تا زهرش را به داش آکل بریزد و از او انتقام بگیرد.
در همین حین، حاجی صمد که یکی از مالکان شیراز است میمیرد و داش آکل را وصی خود قرار میدهد. داش آکل، با اینکه آزادی خود را از همه چیز بیشتر دوست دارد، به ناچار این وظیفه دشوار را به گردن میگیرد. او با دیدن مرجان، دختر حاجی صمد، به وی دل میبازد. اما اظهار عشق به مرجان را خلاف رویهی جوانمردی میداند.
«صادق هدایت» نویسنده و روشنفکر ایرانی در سال ۱۲۸۱ در تهران متولد شد. او از خانوادهای صاحب نام که در منصب وزارت نقش داشتند برخوردار بود. او در ۱۵ سالگی به فرانسه رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت و با ادبیات و علوم جهان آشنایی یافت.
فیلمِ داش آکل، در سال ۱۳۵۰ به کارگردانی «مسعود کیمیایی» و با نقشآفرینی «بهروز وثوقی» و «بهمن مفید» ساخته شد. این فیلم، اولین اقتباس سینمایی از داستانهای صادق هدایت نیز هست. فیلم نیز به لحاظ سینمایی شاهکاری در فیلمهای پیش از انقلاب به شمار میآید.
پدر آن دیگری
«پدر آن دیگری» رمانی است به قلم «پرینوش صنیعی»، این کتاب روایتگر پسر خنگی است که تا پیش از رفتن به مدرسه حرف نمیزند و همه او را «پسرهی خنگ»، «این» یا در بهترین حالتش «خنگول کوچولوی من» خطاب میکنند. اما این پسر برعکس آنچه تصور میشود، بسیار هم باهوش است. تنها ایراد «شهاب» این است که دیر به حرف افتاده و ترجیح میدهد برای مسخره نشدن از طرف دیگران، در ذهنش و با دو موجود خیالی به نام «اسی» و «ببی» همکلام شود. مسخره کردن او آنقدر باعث عذابش میشود که تنها آرزویش فحش دادن میشود و نخستین کلمهای که از دهانش خارج میشود یک ناسزای چارواداری است.
پرینوش صنیعی (متولد ۱۳۲۸ در تهران) داستاننویس ایرانی است. صنیعی در محلهی شاپور زندگی میکرد. در دبیرستان به تحصیل در رشتهی ادبی پرداخت و در دانشگاه در رشتهی روانشناسی تحصیل کرد.
نثر ساده و روان داستان، همذات پنداری با کودک راوی داستان را برای خواننده ممکن میسازد. سواد روانشناسی نویسنده در پرداخت این روایت بسیار کارآمد بوده است.
رمان «صنیعی» در سال ۱۳۹۳ اقتباسی شد برای ساخت فیلمی به همین نام به کارگردانی مرحوم «یدالله صمدی» و با بازی هنگامه قاضیانی و حسین یاری، این فیلم در بخش خارج از مسابقهی جشنوارهی فیلم فجر به نمایش در آمد. فیلم «پدر آن دیگری»، آبان ماه ۹۴ به روی پرده سینماها رفت. کارگردان این فیلم اذعان داشت که تمام تلاش خود را برای وفاداری به متن اصلی کرده است، این در حالی است که بیننده را از نقطه نظرات خود بینصیب نگذاشته بود.
تنگسیر
«تنگسیر» نخستین رمان «صادق چوبک» است که در سال ۱۳۴۲ شمسی منتشر شده است. ماجرای رمان در تنگستان، دواس و بوشهر میگذرد. این رمان بر اساس واقعیت نوشته شده است و اسامی افراد نیز واقعی هستند.
قهرمان داستان «زائر محمد» دلاور و جوانمرد تنگسیری است. او مردی ساده، پاک و خانواده دوست است، ولی برخی از شهرنشینان بندری سرمایه و دارایی وی را به امانت گرفته و خرج کردهاند. زائر محمد بر آن میشود تا از آنان انتقام سختی بگیرد. پس با زن و دو فرزندش وداع میکند تا به پاس از درستکاری و آبرو و مردانگی خود آخرین راه چاره را در پیش گیرد.
«صادق چوبک» متولد ١۴ تیر ۱۲۹۵ در بوشهر و درگذشتهی ١٣ تیر ۱۳۷۷ در برکلی نویسندهی ایرانی بود. از دیگر آثار مشهور وی میتوان به مجموعه داستان «انتری که لوطیاش مرده بود» و «سنگ صبور» اشاره کرد.
«امیر نادری» کارگردان، در سال ۱۳۵۲ بر آن شد تا فیلمی با همین نام از کتاب «صادق چوبک» بسازد. این فیلم با بازی درخشان «بهروز وثوقی» به خوبی توانست دادخواهی «زائر محمد» بر علیه ظلم و جور را به نمایش بگذارد. تا آنجا که جایزهی بهترین بازیگری را برای بهروز وثوقی از جشنوارهی فیلم دهلی نو در سال ۱۹۷۵ به ارمغان آورد. همچنین فیلم موفق به کسب جایزهی بهترین کارگردانی برای امیر نادری از جشنوارهی فیلم سپاس در سال ۱۳۵۳ شد.
شازده احتجاب
«شازده احتجاب» رمانی از «هوشنگ گلشیری» است که اولین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. گلشیری این اثر را خوشاقبالترین کتاب خود نامیده است. شازده احتجاب به زبان فرانسوی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
شازده احتجاب رمانی انتقادی به اوضاع اجتماعی ایران در تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی است و در واقع نقدی است بر نظام فئودالی ایران قدیم و تغییر شرایط ظالمانه نه توسط مردم، بلکه توسط حاکمیت جدید و البته ظهور حکومت استبدادی جدید. داستان خاطراتی است از گذشته که در عرض چند دقیقه در ذهن شازدهی مسلول، قبل از مرگش میگذرد. گلشیری در این رمان از شیوهی سیال ذهن بهره میگیرد.
«هوشنگ گلشیری» متولد ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ در اصفهان و درگذشتهی ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در تهران بود. مورخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستاننویسان معاصر زبان فارسی دانستهاند.
گلشیری کارش را با آموزگاری در روستاها در اصفهان آغاز کرد. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به دعوت بهرام بیضایی در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران استادی کرد او همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقهی ادبی جنگ اصفهان بود.
بهمن فرمان آرا، کارگردان ایرانی فیلم سینمایی شازده احتجاب را با اقتباس از رمان شازده احتجاب گلشیری ساخت. این فیلم در بخش جانبی پانزده روز با کارگردانان جشنوارهی فیلم کن ۱۹۷۵ به نمایش درآمد.
در فیلم میبینیم که، شازده احتجاب، آخرین بازماندهی خاندان قاجار به سل موروثی مبتلا است. مراد، پیشکار سابق شازده و همسرش حسنی هر از گاهی نزد شازده میروند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خویشان شازده را به او میدهد. شبی شازده مراد را در کوچه میبیند و وقتی درمییابد که او فقط برای گرفتن پول نیامده است، گمان میکند که خبر مرگ خود شازده را آورده است. از جمله بازیگران این فیلم میتوان به جمشید مشایخی، فخری خوروش، نوری کسرایی و پروین سلیمانی اشاره کرد.
جایی دیگر
«جایی دیگر» یک مجموعه داستان، شامل شش داستان کوتاه به قلم «گلی ترقی» است . در سال ۱۹۸۵ این داستان به عنوان بهترین قصهی سال در فرانسه برگزیده شد. این شش داستان مجزا و در عین حال مرتبط به هم هستند که هر یک روایتی از شرح حال اشخاص در زمانها و مکانهای متفاوتی ارائه میدهد. نویسندهی این کتاب سعی دارد نشان دهد که تمام اتفاقات عالم به هم مربوط است.
«گلی ترقی» متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ نویسندهی ایرانی ساکن فرانسه است. او برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت ولی مجددا به ایران بازگشت. پس از بازگشت، به داستاننویسی روی آورد. نه سال در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد و سپس به فرانسه رفت.
داستان چهارم کتاب جایی دیگر «درخت گلابی» است که فیلم آن هم در سال ۱۳۷۶ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد و بهترین داستان این کتاب نیز هست. راوی داستان مردی نویسنده است که به باغ کودکیاش در دماوند بازگشته و میخواهد بنویسد. او به مرور خاطرات نوجوانی خود میپردازد، زمانی که شیفتهی دختر عمهاش بوده و هر دو به ادبیات علاقهمند بودند. سالها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی میشود نامههای دختر را پاسخ نمیدهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول میکند تا اینکه بر اثر فعالیتهای سیاسی به زندان میافتد و آنجا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت میکند.
همایون ارشادی، گلشیفته فراهانی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
آوسنهی بابا سبحان
آوسنهی بابا سبحان یا (افسانهی بابا سبحان) اثری ازمحمود دولت آبادی است. فضای داستان این رمان همچون اکثر نوشتههای دولتآبادی در روستاهای خراسان شکل گرفته است. این اثر، نمونهای خوب از نوشتههای کمتر سیاسی دولتآبادی است.
قصه دربارهی «بابا سبحان» پیرمرد فقیر و از کار افتادهای است که دیگر رمق رفتن به بیابان را ندارد و اکثر اوقات کنار لانهی مرغها مینشیند و به فکر فرو میرود. دو پسر او بر روی زمینی کار میکنند که متعلق به عادله، بیوهزنی ثروتمند است. بخش کوچکی از زمین (یک دانگ) به پسران بابا سبحان تعلق دارد. زیباترین بخش زندگی آنها، شامی است که پس یک روز کاری سخت کنار هم میخورند. با تصمیم ناگهانی بیوه زن مبنی بر اجاره دادن زمینش به مردی دیگر، به یکباره اوضاع دگرگون میشود و آن شادی و رضایتمندی اندک از کانون خانوادهی بابا سبحان رخت برمیبندد. پسران خانواده تصمیم میگیرند که در برابر این تصمیم بیوه زن ایستادگی و از حق خود دفاع کنند.
محمود دولتآبادی متولد ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در سبزوار است. رمان ده جلدی «کلیدر» مشهورترین کار او است. دولتآبادی در سال ۲۰۱۳ برگزیدهی جایزهی ادبی «یان میخالسکی» سوییس شد و در سال ۲۰۱۴ جایزهی شوالیهی ادب و هنر فرانسه توسط سفیر دولت فرانسه در تهران به محمود دولتآبادی اهدا شد.
«مسعود کیمیایی» کارگردان نام آشنای ایرانی در سال ۱۳۵۲ فیلم سینمایی «خاک» را با اقتباسی از رمان آوسنهی بابا سبحان، دولت آبادی ساخت. این فیلم در شهریور ۱۳۵۲ اکران شد و متعاقب آن دولت آبادی در یادداشتی، اعتراض خود به فیلم را منتشر کرد.
بخشهایی از یادداشت دولتآبادی را که در روزنامهی کیهان سال ۱۳۵۲ منتشر شده میخوانید:
فیلم خاک را دیدم. فیلم، من را منقلب کرد. اول به لحاظ دگرگونیهایی که در پایههای اساسی «آوسنهی باباسبحان» ایجاد شده بود. دوم به لحاظ ساخته شدن پارهای لحظات درخشان در این فیلم و از برخورد این دو جبهه درست و نادرست که در داستان باز شده، منقلب شدم. مسعود کیمیایی عزیز با تغییرات پایهای که در داستان باباسبحان داده است نه تنها خود را فروکشانده بلکه دیدگاه اصلی داستان را نیز تغییر داده است.