نوشتن سخت است. شاید نه برای همه، اما حقیقتی انکارناپذیر است که بسیاری از نویسندهها زمان زیادی را تنها صرف زلزدن به صفحهای خالی میکنند تا بلکه تکجملهای در آن پدیدار شود؛ تازه اگر نخواهند همان را هم پاک کنند و از آغاز بنویسند. و برخلاف آنچه که تصور میشود، بسیاری از شاهکارها نه حاصل قریحهای ذاتی، بلکه نتیجهی ساعتها کلافگی و خستگیاند. اما شاید با شناختن ابزارهای نوشتن و یادگیری نحوهی بهکارگرفتن این ابزارها بهشیوهی منحصربهفرد خود، بتوان کمی از سختی این راه و تمام آن کلافگیهایش کاست. کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند، شما را در این راه یاری خواهند کرد.
کتابهایی که حتماً باید بخوانید
۱. آناتومی داستان . جان تروبی
بهعقیدهی بسیاری، جان تروبی اگر نه بهترین، از بهترین آموزگاران فنون نویسندگی است و کتابی که در این حوزه نوشته گواه این است. آناتومی داستان کاملترین مجموعه از آموزهها و روشهاییست که میتوانید با یادگیریشان، راه صدساله را یکشبه طی کنید. این کتاب کار خود را با معرفی پیشفرض [عبارت است از داستانی که در یک جمله بیان شده است. پیشفرض سادهترین ترکیب ممکن از شخصیت و پیرنگ است و معمولاً این بخشها را در خود دارد: رویدادی که کنش را آغاز میکند، حسی از شخصیت اصلی، تصویری از کنش اصلی و حسی از نتیجهی داستان] آغاز کرده، سپس هفت گام اصلی در ساختار داستان (ضعف و نیاز، آرزو، حریف، نقشه، نبرد، مکاشفهی نفس، تعادل جدید) را معرفی میکند و در ادامه دربارهی شخصیت (انواع آن و راهکارهای خلق این شخصیتها)، مباحثهی اخلاقی (یافتن سطر مضمون در اصل طراحی)، دنیاسازی (یافتن دنیای داستان در اصل طراحی، خلق عرصهی داستان و تقابلهای درون عرصه)، شبکهی نماد (انواع نماد، طرز کارشان و نحوهی خلق شبکهای از آنها) پیرنگ (انواع پیرنگ و معرفی ساختار بیستودومرحلهای داستان) و در نهایت در رابطه با بافت صحنهها و ساخت صحنه و دیالوگ سمفونیک، نکاتی ارزنده در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب نهتنها برای نویسندگان، که برای منتقدان و خوانندگانی که دوست دارند با دیدی تحلیلیتر مطالعه کنند نیز منبع خوبی برای مطالعه و یادگیری اصول است.
۲. دیالوگ . رابرت مککی
ریشهی واژهی دیالوگ به دو لغت یونانیِ دیا (بهمعنای «از طریقِ») و لگین (بهمعنای «گفتوگو») برمیگردد و رابرت مککی آن را اینگونه تعریف میکند: «کلماتی که هر شخصیتی خطاب به هر مخاطبی بازگو میکند» و سه مسیر صریحاً متفاوت برایش در نظر میگیرد: «آنچه به دیگران گفته میشود، آنچه خطاب به خود گفته میشود و آنچه رو به خواننده یا مخاطب گفته میشود.» بهعقیدهی او «هر گفتاری، به نیازی پاسخ میدهد و هدفی را به گردن میگیرد و کنشی را انجام میدهد، فارغ از اینکه یک گفتوگو تا چه اندازه ممکن است از ظاهری مبهم و تصنعی برخوردار باشد.» او در این کتاب، با دستهبندی دیالوگ به دو گروه «دیالوگِ روایی» و «دیالوگ نمایشی»، سه کارکرد لازم و ضروری برای دیالوگ برمیشمارد: شرح و توصیف، شخصیتپردازی، کنش. این استادِ نویسندگی در ادامه با تعاریف سنجیده و آوردن مثالهایی گویا، از وظایف دیالوگ، بایدها و نبایدهای طراحیِ دیالوگ و مشکلات و نقیصههای سرِ راه نویسندهها بههنگام خلق گفتوگوها و راهحلهای ممکن برای این میمشکلات، سخن میراند و برای خواننده آشکار میسازد که چرا دیالوگ از ارکان اصلی یک داستان و شاید مهمترین آنهاست.
۳. جادوی زاویهی دید . آلیشیا راسلی
آن «ساعتها زلزدن به صفحهی خالی» که گفتیم یادتان است؟ بیشتر اوقات، دلیل اینکه نمیتوانیم کلمات را روی کاغذ یا صفحهی نمایش به رقص درآوریم، این است که هنوز زاویهی دید مناسب آن داستان را کشف نکردهایم و این مشکلی جدی است. یافتن قالب درست راحت نیست و گاه نیاز است تعداد زیادی از آنها را امتحان کنید تا آن را که مناسب است تشخیص دهید؛ اما پیش از آنکه به مرحلهی «آزمودن» این قالبها برسید، ابتدا باید شناخت درستی از آنها و کاربردهاشان داشته باشید: مزایا و محدودیتهای هرکدام از زوایای دید چیست؟ روایت دومشخص چهگونه کار میکند؟ آیا راوی اولشخص صمیمیتر و همذاتپنداری با او راحتتر است؟ زمانِ روایت (گذشته یا حال) چه تأثیری میتواند روی داستان بگذارد؟ در چه شرایطی میتوان از چند راوی اولشخص یا سوم شخص استفاده کرد و مهمتر از آن، آیا میشود این زوایای دید را با هم ترکیب و در کنار یکدیگر استفاده کرد؟ اینها سؤالاتی هستند آلیشیل راسلی در کتاب خود، جادوی زاویهی دید، پاسخ داده است.
۴. حرکت در مه . محمدحسن شهسواری
شاید با خواندن سه کتاب معرفیشده، بیشتر مسیر را طی کرده، راهحل بسیاری از مشکلات خود را یافتهاید. اما این کتاب ویژگیای دارد که از دیگر آثار متمایزش میسازد: پر است از مثالهای ملموس و خودمانیتر از ادبیات فارسی. محمدحسن شهسواری، که خود نویسنده است و بیش از ده سال سابقهی برگزاری کارگاههای رماننویسی نیز دارد، معتقد است که «مشکل اصلیِ نویسندگانِ ما ندانستنِ تکنیکها و قواعدِ نویسندگی نیست؛ شیوهی زندگیکردن و اندیشیدن همچون نویسنده است.» او در این کتاب، که منابع اصلی نگارشش آثار کسانی چون جان تروبی و رابرت مککی است، سعی کرده با «گذراندن دانش موجود در این کتابها از صافیِ ذهنِ ایرانی»، آن را به منبعی لمسشدنیتر برای نویسنده و خوانندهی ایرانی تبدیل کند. و، در کنار تمام مطالب آموزندهای که در این کتاب خواهید یافت، از معرفی کهنالگوها و تیپهای شخصیتی مختلف تا اصول چهارگانهی ریتم و تمپو در رمان، دیگر ویژگیای که این اثر را از دیگریها متمایز میسازد، این است که بهشیوهی کارگاهی، «تمام مراحلِ پیشنهادی این کتاب بر پایهی رمانی فرضی اجرا میشوند و شخصیتِ اصلی مرحلهبهمرحله شکل میگیرد تا در نهایت به خلاصهداستانی سههزارکلمهای داستان میرسیم.»
منابعی برای مطالعهی بیشتر
۵. سواد روایت . اچ. پورتر ابوت
«روایت چیست؟ چهگونه کار میکند و چهگونه زندگی ما و متنهایی را که میخوانیم شکل میدهد؟ اچ. پورتر ابوت تأکید میکند که روایت نهتنها در ادبیات، فیلم و تئاتر، بلکه در همهجای مسیر عادی زندگی مردم یافت میشود. این مقدمهی پرکاربرد که اکنون، تحتتأثیر پیشرفتهای اخیر در این حوزه، بهطور کامل بازنگری شده، دارای دو فصل جدید است. این کتاب با ارائهی شفاف مفاهیم و پیشنهادات برای مطالعهی بیشتر، نهتنها مقدمهای عالی برای دورههای متمرکز بر روایت است، بلکه منبعیست ارزشمند برای دانشجویان و دانشپژوهان در طیف وسیعی از زمینهها، از جمله ادبیات و نمایش، فیلم و رسانه، جامعه و سیاست، روزنامهنگاری، زندگینامه، تاریخ، و دیگر حوزههای هنری، علوم انسانی و علوم اجتماعی.»
۶. داستان . رابرت مککی
«کارگاههای فیلمنامهنویسی رابرت مککی بهدلایل بسیاری شهرتی بینالمللی برای او فراهم آورده است. کوئینسی جونز، دایان کیتن، گلوریا استاینم، جولیا رابرتز، جان کلیز و دیوید بووی تنها تعدادی از فارغ التحصیلان مشهور کلاسهای او هستند. نویسندگان، تهیهکنندگان، مدیران اجرایی توسعه و نمایندهها، همگی در مجموعهسخنرانیهای او شرکت و از آن بهعنوان تجربهای بسیار آموزنده، مسحورکننده و پرشور یاد میکنند.
«در داستان، مککی مفاهیمی را که در سمینارهای ۴۵۰دلاری خود آموزش میدهد (که کارمندان صنعت سینما شرکت در آنها را ضروری میدانند) گسترش داده، جامعترین و یکپارچهترین توضیحات را دربارهی «هنرِ نوشتن برای سینما»، به خوانندگان ارائه میدهد. هیچکس بهتر از رابرت مککی نمیداند که چهگونه همهی عناصر یک فیلمنامه با هم تطبیق مییابند و هیچکس صلاحیت بهتری برای توضیح جادوی ساخت داستان و رابطهی بین ساختار و شخصیت ندارد.»
۷. بیست کهنالگوی پیرنگ . رونالد بی. توبیاس
«بهترین داستانها مدتی طولانی و برای دهههای متمادی در قلب و ذهن خواننده باقی میمانند. این داستانها قدرت خود را از طریق طرحهایی میگیرند که هم در سطح احساسی و هم در سطح فکری برای مخاطبانشان قابللمس هستند. در این کتاب، رونالد بی. توبایس جزئیات بیست طرحی را که گذر زمان موفقیتشان را به اثبات رسانده، در اختیار مخاطبان خود قرار داده است. او با تجزیه و تحلیل هرکدام از این طرحها نشان میدهد که چهگونه طرحی موفق همهی عناصر یک داستان را ادغام میکند. بعد توضیح میدهد که چهگونه میتوانید از این طرحها بهشکلی مؤثر در کار خود استفاده کنید. سپس نویسنده به سطح بعدی میرود و نشانتان میدهد که چهگونه طرح داستانی را انتخاب کنید و یادتان میدهد چهگونه برای هر موضوعی طرح بسازید تا بتوانید اثر خود را بهطرزی مؤثر و یکنواخت توسعه دهید. در نتیجه، داستانتان منسجمتر و قانعکنندهتر خواهد بود و در یاد و خاطرهی خوانندگانی از سراسر جهان، نقش خواهد بست.»
۸. ۴۵ کهنالگوی شخصیت . ویکتوریا لین اشمیت
«میخواهید شخصیتهاتان و داستانهای این شخصیتها را جذابتر، پیچیدهتر و بدیعتر از همیشه کنید؟ ۴۵ کهنالگوی شخصیت اینجاست تا کمکتان کند رایجترین کهنالگوهای مرد و زن را کشف کنید؛ مدلهای اسطورهای و میانفرهنگی که همهی شخصیتها از آنها سرچشمه میگیرند. طیف گستردهای از نمایههای شخصیتی از جمله قهرمانان، تبهکاران و شخصیتهای حامی را بکاوید. یاد بگیرید که چهگونه از کهنالگوها بهعنوان پایهای برای خلق شخصیتهای منحصربهفرد خود استفاده کنید. سفرهای اسطورهای قهرمانان زن و مرد را بررسی کنید – سیر وقایعی که بر اساسشان، قوس شخصیتیِ هر کهنالگو ایجاد میشود – و یاد بگیرید که چهگونه از آنها برای بهبود داستان خود استفاده کنید. با نمونههایی از ادبیات، تلویزیون و سینما، ۴۵ کهنالگوی شخصیت نشان میدهد که این کهنالگوها تا چه اندازه میتوانند بهیادماندنی و مؤثر باشند – از گلادیاتورها و پادشاهانی چون راکی بالبوآ و ناخدا اهب تا آمازونها و دوشیزگانی مانند زن شگفتانگیز و گوئینویر. قهرمانان و تبهکاران بزرگ برای زندهکردن هر داستانی ضروری هستند. اجازه دهید این راهنما یاریتان کند شخصیتهایی بسازید که در گذر زمان، در ذهن مردم ماندگار شوند.»
دو فرهنگ لغت مفید برای نویسندهها
۹. فرهنگ فارسیِ عامیانه . ابوالحسن نجفی
نمیتوان انکار کرد کاری که ابوالحسن نجفی، این زبانشناس، مترجم و ویراستار سرشناس کشور، در این مجموعه انجام داد چه اندازه شگفتانگیز و نوآورانه بوده است: او که بهشیوهی فرهنگنویسی غرب تسلط داشت، با گردنآوردن اصطلاحات، لغات و ترکیبات متداول زبان فارسی عامیانه و روزمره و فراهمآوردن شاهدمثالهایی گوناگون از جاهای مختلف، بهخصوص ادبیات فارسی، آن هم از داستانهایی که عمدتاً بعد از قرن سیزدهم شمسی و بهقلمِ نویسندگان زاده و زیستهی تهران نوشته شدهاند، فرهنگی بهنسبت کامل از زبان عامیانهی فارسی پدید آورده است با حداقلِ ترکیبات مهجور و اصطلاحات با ریشهی غیرفارسی. برای مثال اینها را ببینید:
استخوانْ لای زخم گذاشتن. کنایه از درد را درمانناشده رهاکردن یا درمان را دائماً به تأخیر انداختن؛ کار را ناتمام گذاشتن، بلاتکلیف گذاشتن: «این دکترها هم چیزی بارشان نیست، همهاش استخوان لای زخم میگذارند و مقصودشان پولدرآری است.» (سایه روشن، ۱۲۴)
آب قلب خود را خوردن. از سرشت نیک خود پاداش به دست آوردن: «من همه را بهچشم خودم نگاه میکنم، گذشتم خیلی زیاد است… شما را که نگو، شما آب قلبتان را میخورید.» (درد پنجم، ۱۶) «هرکس آب قلب خودش را میخورد.» (= هر پاداش نیک یا بدی که به دستِ کسی آید نتیجهی نیت و سرشت خود اوست.)
۱۰. فرهنگ موضوعیِ فارسی. بهروز صفرزاده
از دیگر کتابهایی که نویسندهی فارسینویس یا مترجمان و ویراستاران این حوزه بسیار از آن بهره خواهند برد، فرهنگ موضوعیِ فارسی تألیفِ بهروز صفرزاده است. در این مجموعه، همان واژهها و اصطلاحات فارسیِ امروز دوباره گردآوری شدهاند، اما اینبار نه بهترتیب حروف الفبا بلکه براساسِ دستهبندی موضوعی و معنایی. نویسنده در پیشگفتار کتاب آورده است: «در فرهنگِ موضوعی «خاله» در کنار واژههایی چون مادر، عمه، عمو، دایی، پدر، نامادری و مانندِ آنها میآید؛ یعنی واژههایی که از لحاظِ موضوعی و معنایی با آن در ارتباطند. هنگامِ مراجعه به فرهنگِ معمولی واژه و اصطلاح را در ذهن دارید و بهدنبال معنیاش هستید؛ اما در مراجعه به فرهنگِ موضوعی معنی را میدانید و در جستوجوی واژه یا اصطلاحِ مناسب برای بیانش هستید.» و همچنین: «مهمترین کاربردِ فرهنگ موضوعی این است که به شما در یافتنِ واژهها و اصطلاحاتِ مناسب برای بیان اندیشهتان یاری میرساند.» بیایید چند مثال از یک صفحه از این مجموعه را با هم مرور کنیم:
بیروح. چیزهای بیروح احساسِ خاصی در شما به وجود نمی آورند و جذاب نیستند: ۱. موسیقیِ/شغرِ بیروح و ملالآور. ۲. شیوهی تدریسش خشک و بیروح بود.
بیعاطفه. آدم بیعاطفه احساساتِ خوبی مانندِ محبت، عشق و دلسوزی ندارد: مردِ/پدرانِ/مأمورِ خشن و بیعاطفه.
تهِ دِلِش [گفتاری]. احساسِ واقعیِ عمیقتان را نشان میدهد: ۱. بهظاهر رضایت داد، ولی تهِ دلش ناراضی بود. ۲. تهِ دلم ازش خوشم میآد، ولی بروز نمیدم.
در انتهای این مطلب، لازم به ذکر است که تمام کتابهای نویسندگیِ معرفیشده، صرفاً منابعی هستند که با استفاده از آنها سبکوسیاق و شیوهی منحصربهفرد خود را بیابید؛ چرا که روشی وجود ندارد که برای همه جواب دهد و اصولی نیست که توان آن را شکست و تغییرش داد. پس حواستان باشد آموزههای این کتابها نه احکامی قطعی برای اجرا، بلکه تنها فهرستی از امکانات هستند که میتوانید از آنها در نگارش داستانهاتان بهره بجویید. اگر شما نیز کتابهایی میشناسید که بهنظرتان برای خواندنشان برای نویسندهها ضروری یا مفید است، در بخش نظرات برایمان بنویسید.