ادبیات ژاپن در ابتدای راهی که طی کرد تحت تاثیر ادبیات چین بود و در گذر تاریخ فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشت. بخش مهمی از این تحولات به دلیل تغییر ساختار حکومتی و جنگهایی است که هر کدام به نوبه خود تاثیراتی مثبت و منفی بر چهره ادبیات این کشور داشتند. از میان این تحولات میتوان به سقوط رژیم فئودالی، جنگ ژاپن و روسیه و جنگ جهانی دوم اشاره کرد.
سرزمین آفتاب تابان، اگرچه در اولین تصویر ذهنی بسیاری از افراد، کشور صنعت، تکنولوژی و سختکوشی است، ادبیات این کشور، چه از نظر الگوهای کیفی و چه کمی، از جمله مهمترینهای ادبیات جهانی است و از نظر غنا و قدمت، همتراز ادبیات انگلیسی است.
آنچه ما امروزه با عنوان ادبیات ژاپنی میشناسیم، مجموعه آثاری از قرن هفتم قبل از میلاد تاکنون را دربرمیگیرد. نکتۀ قابل تأمل در ادبیات این کشور، آن است که گسترۀ آثار ادبی خلقشده در ژاپن، محدود به فرمهای رمان، شعر و نمایشنامه نبوده و برخی از گونههای دیگر همچون سفرنامه، کتابهای اندیشههای پراکنده و یادداشتهای روزانه که در سایر کشورها در سایهاند و چندان به آنها توجه نمیشود، در ادبیات این کشور جایگاه والایی دارد.
آثار خلق شده به زبان ژاپنی، از نظر سبک، از چنان تنوعی برخوردار است که صرفاً نمیتوان از مسیر بررسی تکامل زبانی، آنها را بهطور دقیق بررسی کرد.
تعدادی از این سبکها، تحت تأثیر و نفوذ فرهنگ لغات و صرف و نحو چینی بودهاند و برخی دیگر در پاسخ به مقتضیات درونی نسلهای گوناگون به وجود آمدهاند.
نخستین آثار ادبیات ژاپنی، تحت نفوذ و تأثیر ادبیات چینی نوشته شد. ژاپنیها در این برهه، از نظر فرهنگی، از فرهنگ و خط چینی تأثیر بسزایی گرفته بودند.
قدیمیترین نوشتهای که یافت شده، روی شمشیری است که به حدود سال ۴۴۰ قبل از میلاد مسیح متعلق است. در این اثر، با کمک ساختار زبان چینی، نامها و تصورات ژاپنی مفهومپردازی شدهاند.
در باستانیترین متون موجود، کوجی کی (کتاب موضوعات باستانی) و نی هون شوکی (وقایعنگاری ژاپنی)، نیز اشعاری دیده میشود که قدمت برخی از آنها حتی به قرن پنجم قبل از میلاد میرسد.
بیشتر اسطورههای امروز ژاپن در همین دو اثر ضبط و ثبت شده است؛ آثاری که منشاء طبقۀ حاکمه و در خدمت تثبیت و تقویت آن است.
اهمیت شجرهنامهها و اسناد اسطورهشناسی در فرهنگ ژاپنی، چنان غنی است که این متون حداقل از ۶ قرن قبل از میلاد و احتمالاً بسی پیشتر از آن تهیه و نگهداری میشده است.
درست در عهد تمو، در قرن هفتم بود که امپراتور ژاپن تصمیم گرفت شجرهنامۀ همۀ خانوادههای برجسته آشکار شود تا مانند چین، برای هریک، در میان طبقات گوناگون، جایگاهی مشخص و القابی در نظر گرفته شود.
بنیانگذاری شهر هیان-کیو، که بعدها نامش به کیوتو تغییر یافت، سرآغاز عصر درخشانی در ادبیات بود؛ اما همچنان نخستین آثار این عصر، بیشتر به زبان چینی نوشته میشد.
بین سالهای ۸۱۴ و ۸۲۷ بود که سه گلچین اشعار چینی با حمایت دستگاه عریض و طویل امپراتوری منتشر شد. تا مدتها چنین به نظر میرسید که نوشتن به زبان ژاپنی نشانگر موقعیت فرودستانۀ نویسنده است.
در این زمان، سوگاوارا میچی زانه، شاعر بزرگ چینیزبان، شناختهشدهترین شاعر قرن نهم ژاپن بود. او با قریحۀ شاعری برجستۀ خود، درخشش زبان چینی در ژاپن را به غایت آن رساند.
اما آنگاه که به سمت نمایندۀ فرهنگی سفارت ژاپن در چین انتخاب شد، از رفتن به چین خودداری کرد. دلیل او این بود که چین دیگر چیزی در چنته ندارد که به ژاپن بدهد.
این نقطۀ عطفی شد تا به نوعی ژاپن، از زیر تأثیرات فرهنگی چین بیرون بیاید. در قرن دوازدهم در ژاپن، گونهای ادبیات پدید آمد که به سنتی کاملاً متفاوت متعلق بود.
کن جاکو مونو گاتاری (قصههای گاهگداری) مجموعۀ وسیع قصههای عامیانه و قصههای دینی بود که از نقاط گوناگون ژاپن و همچنین از منابع هندی و چینی گرفته شده بود. این داستانها، با اینکه نگارش خامی دارند، این امکان را به محققان میدهند تا از زبان عامه مردم و رفتار آنها در این دوران، اطلاعات بدست آورند.
جنگهای قرن دوازدهم، سبب ظهور مردانی نظامی شد که نام آنها سامورایی بود. ساموراییها بر نوعی انضباط نظامی تأکید میکردند و به فرهنگ کهن ارج مینهادند.
همچنین برجستهترین انواع ادبی عصر میانه، گونکی مونو گاتاری (قصههای جنگ) است. هیلک مونوگاتاری نیز مشهورترینِ این گونۀ ادبی است که سطور آغازین آن با قلمی ادبی، فناپذیری همۀ موجودات را اعلام میکند.
اولین رماننویس شاخص عصر جدید، ایهارا سایکاکو بود. نثر او دارای چنان کیفیتی است که برخی از منتقدان ادبی، او را در زمرۀ برترین رماننویسان تاریخ ادبیات ژاپن قرار میدهند.
اولین رمان او، زندگی مرد عاشقپیشه، نوشته شده به سال ۱۶۸۲، داستاننویسی ژاپن را وارد مسیر متفاوتی کرد. سایکاکو در رنسانس ادبی قرن هفدهمی، چهرۀ اصلی و قابل اتکاست و در این برهه است که به نوگرایی، بیش از سنتهای باستانی توجه میشود.
در سالهای قرن بیستم و از سال ۱۹۰۶، یعنی زمان انتشار هاکای اثر شیما زاکی توسون، ناتورالیسم جریان اصلی و عمدۀ داستاننویسی در ژاپن میشود و با الهام از آثار نویسندگانی چون زولا، نویسندۀ قرن نوزدهم فرانسوی، و سایر ناتورالیستهای اروپایی به راه میافتد.
با به راه افتادن جنگ جهانی دوم، ادبیات در ژاپن با ممنوعیت روبهرو شد. سانسور در این کشور با شدت برقرار شد و قدرت مرکزی از نویسندگان انتظار داشت که به جبهههای جنگ بپیوندد؛ اما با پایان جنگ، عصر شکوفایی نویسندگان قدیم و جدید نیز بار دیگر آغاز میشود که این امر تا امروزه نیز ادامه داشته است.
شینجی آئویاما، کوبو آبه، ادوگاوا رانپو، شینتارو ایشیهارا، موراساکی شیکیبو، یاسوناری کاواباتا، تسوجی کونیو، هاروکی موراکامی، موری اوگای، کنجی میازاوا، یوکیو میشیما، ناتسومه سوسهکی، یامائوکا سوهاچی و ایجی یوشیکاوا ازجمله مهمترین نویسندگان ادوار گوناگون ادبیات ژاپن در مقاطع گوناگوناند.
با وزیدن نسیم ادبیات غرب به ژاپن، فصل جدیدی در ادبیات سرزمین شکوفههای گیلاس رقم خورد. ترجمه آثار ادبی اروپا از دهه ۱۸۶۰ در ژاپن آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. یکی از نتایج مهم آشنایی ژاپنیها با ادبیات غرب اعتلای جایگاه نثر در این کشور بود و میتوان گفت رمان و داستان کوتاه مدرن ژاپن وامدار ادبیات غرب است. ادبیات ژاپن درخت کهنسالی است که در فصلهایی از تاریخ با دستان ادبیات شرق و غرب آبیاری شده، اما در عین حال میوههای مرغوبی به ادبیات جهان هدیه کرده است. در ادامه برخی از مهمترین پدیدههای ادبی ژاپن را مرور میکنیم و با تعدادی از شناختهشدهترین کتابهای ادبیات این سرزمین آشنا میشویم.
I novel؛ رمان نویسندهمحور
رمان I novel که با عنوان watakushi shosetsu یا shishosetsu نیز شناخته میشود یکی از مهمترین گونههای ادبی ژاپن است که براساس دریافت ژاپنیها از مکتب ناتورالیسم در دوران میجی شکل گرفت و بعدها بر ادبیات سایر کشورهای آسیایی نیز تاثیر گذاشت. این نوع رمان غالباً به زبان اول شخص نوشته میشود و شخصیت اصلی داستان خودِ نویسنده است و اتفاقات و احساساتی را روایت میکند که مطابق زندگی واقعی اوست. درحقیقت I novel رمانی نیمه- زندگینامهای و اعترافی است و غالباً نیمه تاریک اعمال و افکار نویسنده را برملا میکند. «نائویل شیگا» و «اوسامو دازای» از مهمترین نویسندگان رمان I novel در ژاپن به شمار میآیند.
هایکو؛ عصاره شعر ژاپن
«هایکو مثل یک عکس فوری و هنری از یک پدیده است» این جمله که نقلقولی از یک شاعر معروف ژاپنی است شاید اولین و ماندگارترین تصویری است که برای تعریف این گونه شعری در ذهن خواننده هایکو نقش میبندد. این گونه ادبی مهمترین قالب شعری ادبیات ژاپن است و از ۱۷ مورا تشکیل میشود که به ترتیب به صورت سه واحد پنجتایی، هفتتایی و پنجتایی به دنبال هم میآیند. یکی از ویژگیهای اصلی این شعر ایجاز و اختصار است و از عناصر طبیعت به عنوان استعارهای برای بیان حقیقتی مهمتر استفاده میکند. در شعر هایکو، شاعر تمام شاخههای اضافی شعرش را هَرَس میکند و ناگفتههای او بسیار بیشتر از گفتههای اوست. هایکو قصه و داستان تعریف نمیکند، بلکه تنها بذر یک روایت را در ذهن خواننده میکارد و باقی ماجرا را به تخیل خواننده واگذار میکند. «ماسائوکا شیکی» از هایکوسرایان معروف ژاپن است و کتاب «کوکوی خونینگلو» شامل زندگینامه و شعرهای اوست که نشر «اتفاق» آن را با ترجمه ع. پاشایی منتشر کرده است.
نمونههای هایکوی ژاپنی
بیدار شو پروانه … دیر است، فرسخها راه مانده با هم برویم
(ماتسوئو باشو)
***
در تندباد پاییزی چه اندوهناک شکسته شاخه توت سفید
(ماتسوئو باشو)
***
باری بر شانهام غمی روی سینه اشکی غلتیده بر گونهام
(ماسائوکا شیکی)
***
برای آن کس که شاخهها را میشکند عطر میپراکنند شکوفههای آلو
(فوکودا چیونی)
مانگا؛ آیینه فرهنگ ژاپن
مانگا رمان گرافیکی است که خاستگاه آن ژاپن است و جلوهای از هنر عامه و فرهنگ بومی این کشور محسوب میشود. ردپای اولین مانگاهای ژاپن به قرن دوازدهم برمیگردد. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، دروازههای ژاپن به روی تولیدات فرهنگی آمریکا باز شد و «مانگای مدرن» به سبک انیمیشنهای آمریکایی در این کشور شکل گرفت. اما ژاپنیها، با ایجاد تغییرات اساسی در تصاویر و داستانها، مانگای مدرن را در کشورشان ژاپنیزه کردند. از مانگاهای معروف ژاپن میتوان به one piece، توپ اژدها، ناروتو، بلک جک و اوشینبو اشاره کرد.
«اوسامو تزوکا» را در ژاپن به عنوان پدر مانگا میشناسند. او با نوآوریهایش در روایت و تصویرسازی الگوی تازهای برای سبک جدید «مانگای داستانی» و انیمه تلویزیونی ارائه کرد. تزوکا موضوعات غربی را با داستانهای شرقی ترکیب کرد و برای اولین بار به خلق شخصیتهایی پرداخت که شباهتی به شرقیها نداشت، شخصیتهایی با چشمهای درشت و مدل موهای عجیب. او همچنین با استفاده از مضامین جدی و مفاهیم پیچیده در مانگاهایش به تنوع ژانر و تنوع مخاطب این حوزه کمک بزرگی کرد.
بیتردید مانگا از محبوبترین پدیدههای فرهنگی ژاپن است و جالب است بدانید در ژاپن کافههایی وجود دارد با عنوان «کافههای مانگا» یا «مانگا کی سا» که در دل کتابخانههای بزرگشان دنیایی از انواع مانگاها را جای دادهاند و افراد میتوانند در کنار نوشیدن قهوه و استفاده از سایر امکانات رفاهی و سرگرمیِ این کافهها از خواندن مانگاهای مورد علاقهشان لذت ببرند.
۱۰ نویسندهی برجستهی ادبیات معاصر ژاپن
۱- هاروکی موراکامی
مسلما یکی از شناخته شده ترین نویسندگان ژاپنی انگلیسی زبان، هاروکی موراکامی است که بیش از ۲۰ رمان، مجموعه داستان کوتاه و کتاب غیرداستانی نوشته است. موراکامی که در سال ۱۹۴۹ در کیوتو به دنیا آمد، اولین رمان خود را در سال ۱۹۷۹ منتشر کرد.
او در جایی بیان کرده است: «در حالی که یک بازی بیسبال را در استادیوم جینگو تماشا میکنم، میتوانم یک رمان بنویسم.»
موراکامی با برنده شدن جوایزی در ژاپن و در سطح بین المللی، از جمله جایزه اورشلیم، حرفه ای پویا و موفق داشته است. آثار او به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده است. موراکامی از طرفداران موسیقی جاز است (او و همسرش زمانی یک بار جاز را اداره می کردند) و صاحب بیش از ۱۰۰۰۰ آلبوم موسیقی جاز است که هنگام نوشتن به آنها گوش می دهد. از برجسته ترین آثار او می توان به «کافکا در کرانه» و «وقتی از دویدن حرف میزنم از چه حرف میزنم» اشاره کرد.
۲- ناتسو کیرینو
ناتسو کیرینو یک نویسنده جنایی است که شاید بیشتر به دلیل وادار کردن خوانندگان به تجدید نظر در توانایی زنان برای اعمال خشونت شناخته شده است. او که در سال ۱۹۵۱ متولد شد، قبل از اینکه به نویسندگی بپردازد، در بسیاری از حرفههای مختلف مشغول بود و تا دهه ۱۹۹۰ بود که به موفقیت دست یافت. معروفترین رمان او، در ژاپن موفق شد و جایزه بزرگی را برای داستان جنایی دریافت کرد و پس از ترجمه به انگلیسی، فینالیست جایزه ادگار شد. اگرچه تنها تعداد انگشت شماری از رمان های او به انگلیسی ترجمه و در ایالات متحده منتشر شده است، او بیش از ۲۰ رمان و مجموعه داستان کوتاه نوشته است و جایگاه خود را به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان ژاپنی امروز تثبیت کرده است. رمان «خارج» از معروفترین آثار او محسوب میشود.
۳- کوبو آبه
کوبو آبه شاعر، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و رماننویس ژاپنی است. او در سال ۱۹۲۴ به دنیا آمد و در سالهای اولیه زندگی اغلب بین توکیو و منچوری نقل مکان میکرد. این بیریشهای ناشی از تغییر مکان تأثیر عمیقی بر آبه و بعداً بر نوشتههای او گذاشت. او در سال ۱۹۴۳ در دانشکده پزشکی ثبت نام کرد زیرا دانشجویان پزشکی از کار سربازی معاف بودند و بدون نیاز به جنگ از جنگ جهانی دوم جان سالم به در برد. اما پزشکی علاقه او نبود و پس از فارغ التحصیلی به نوشتن شعر و نمایشنامه ادامه داد و با یک کارگردان ازدواج کرد. سپس او شروع به انتشار رمان های سورئالیستی خود کرد که بسیاری از آنها تحت تأثیر دوران زندگی او در منچوری بود و در آن زمان از نظر سیاسی بسیار فعال شد. آبه به عنوان یک صلح طلب سرسخت به حزب کمونیست کشیده شد و به آن پیوست. وقتی دید حزب با کارگران فقیر چگونه رفتار می کند، از آنها جدا شد. کتابها و نمایشنامههای او به انگلیسی ترجمه شدهاند که از آن جمله میتوان به «نقشه ویرانی»، «قرار ملاقات مخفی»، «مرد جعبهای» و «چهره دیگری» اشاره کرد. او در سال ۱۹۹۳ در توکیو درگذشت.
۴- بنانا یوشیموتو
بنانا یوشیموتو نویسندهی برجسته ای است که در سال ۱۹۶۴ در خانواده ای لیبرال و هنرمند متولد شد. او تنها ۲۳ سال داشت که اولین رمانش، یعنی «آشپزخانه»، را منتشر کرد. استقبال بسیار خوبی از این رمان او شد و ششمین جایزه ادبی تازه واردان کاین را برای او به ارمغان آورد و شهرت ملی و بین المللی خود را از این طریق به دست آورد. او در ادامه ۱۲ رمان و مجموعه مقالات دیگر نوشت و آثارش در برنامه های تلویزیونی و فیلم های ژاپنی مورد اقتباس قرار گرفت. آثار یوشیموتو اغلب به جوانی، اگزیستانسیالیسم و اینکه چگونه تراژدی می تواند زندگی ما را شکل دهد می پردازد. او همچنین از طرفداران بزرگ غذا است (همانطور که نام مستعار انتخابی او، یعنی «موز»، ممکن است نشان دهد) و به دلیل نوشتن بدون ادعا مورد ستایش قرار گرفته است. شخصیتهای او معمولاً جوان هستند، اما نوشتههای او برای همه سنین جذاب است، همانطور که موفقیت عظیم او نشان میدهد. از برجسته ترین عناوین او می توان به رمانهای «آشپزخانه»، «خوابیدن»، «آفتابپرست» و «آمریتا» اشاره کرد.
۵- یوکو اوگاوا
یوکو اوگاوا، متولد ۱۹۶۲، نویسنده بیش از ۴۰ اثر داستانی و غیرداستانی است. با این حال، تنها بخش کوچکی از آثار او به زبان انگلیسی ترجمه شده است، از جمله رمان او به نام «پروفسور و زن خانه دار»، که در قالب فیلمی به نام معادله محبوب پروفسور اقتباس شده است، و «انتقام، مجموعه ای از داستان های کوتاه ناراحت کننده». آخرین عنوانی که از او به انگلیسی ترجمه شده است، «پلیس خاطرات است» رمانی علمی-تخیلی درباره نویسندهای که در جزیره ای متروک زندگی می کند.
۶- سایاکا موراتا
اگرچه او فقط یک کتاب به زبان انگلیسی دارد، اما سایاکا موراتا ۱۰ کتاب نوشته است که در ژاپن بسیار محبوب هستند. او در سال ۱۹۷۹ متولد شد و یک خواننده مشتاق داستان های علمی تخیلی و معمایی بود و مادرش از دوران جوانی با خریدن یک ماشین تحریر برای او از نوشتنش حمایت می کرد. او اولین بار در سال ۲۰۰۳ اولین رمانش را منتشر کرد و بلافاصله شروع به کسب جوایز کرد. موراتا جایزه گونزو برای نویسندگان جدید، جایزه میشیما یوکیو و جایزه آکوتاگاوا را دریافت کرده است. او در ژانرهای مختلف نوشته شده است، اما کتابهایش به جامعه، سازگاری و رفتار انسانی بیشتر گرایش دارند. اولین رمان او که به انگلیسی ترجمه شده «زن فروشگاه» است که توسط نانسی وو روایت ترجمه شده. دومین رمان او که به انگلیسی ترجمه می شود «زمینی ها» است که در پاییز ۲۰۲۰ منتشر شده است.
۷- یوکیو میشیما
یوکیو میشیما که اغلب به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ژاپنی قرن بیستم شناخته می شود، شخصیتی بحث برانگیز نیز هست. او متولد ۱۹۲۵ بود و تربیت غیر متعارفی داشت. تلاش های اولیه او برای نوشتن مورد حمایت پدرش قرار نگرفت، اگرچه مادرش اغلب او را تشویق می کرد. او در ادامه زندگی خود ۳۴ رمان، ۵۰ نمایشنامه و چندین داستان کوتاه نوشت و منتشر کرد. او حتی تعدادی فیلمنامه نوشت و کارگردانی کرد و به عنوان مدل هم کار کرد. او در طول جنگ جهانی دوم به دلیل بیماری از خدمت به عنوان سرباز فرار کرد، اما ناسیونالیسم او اغلب دو قطبی بود. در سال ۱۹۶۸ او موسسهی Tatenokai را تأسیس کرد، یک نیروی نظامی خصوصی برای محافظت از امپراتور ژاپن. در سال ۱۹۷۰، او و سه نفر از اعضای تاتنوکای برای بازگرداندن قدرت به امپراتور کودتا کردند و وقتی شکست خورد، او یک خودکشی آیینی انجام داد. میشیما در زمان حیاتش بیشتر آثارش به زبان انگلیسی منتشر شد و در دنیای غرب به خوبی مورد توجه قرار گرفت. از معروف ترین کتاب های او می توان به «صدای امواج»، «برف بهاری»، «معبد آلاچیق طلایی» و «ملوانی که از لطف دریا افتاد» اشاره کرد. حتی ۵۰ سال پس از مرگ او، کار او همچنان مخاطبان جدیدی پیدا می کند.
۸- ریو موراکامی
هاروکی موراکامی تنها نویسنده مشهور ژاپنی با نام خانوادگی موراکامی نیست. ریو موراکامی متولد ۱۹۵۲، حرفه جالبی فراتر از نوشتن کتاب داشته است. او در گروههای موسیقی حضور داشته، بهعنوان فیلمساز مستقل کار کرده است، و در سال ۱۹۹۹ مجله آنلاینی را تأسیس کرد که هنوز هم ادامه دارد. او همچنین مجری برنامه گفتگوی تلویزیونی بوده و یک سرویس پخش ویدئو و یک سرویس کتاب الکترونیکی را تأسیس کرده است. او بیش از ۳۰ کتاب نوشته است و بسیاری از آنها به طور گسترده به زبان انگلیسی ترجمه و در دسترس هستند. شاید شناخته شده ترین کتاب او در ایالات متحده، «شنونده» باشد، در مورد یک بیوه تنها که میزبان یک تماس جعلی است تا همسر بعدی خود را پیدا کند، اما زمانی که نامزد عالی ظاهر می شود، ممکن است اسرار تاریکی را پنهان کند. این فیلم در سال ۱۹۹۹ به یک فیلم ترسناک ژاپنی تبدیل شد.
۹- کانائه میناتو
کانائه میناتو به خاطر رمانهای جنایی و رمزآلودش در ژاپن به خوبی شناخته شده است، و حتی تاج ملکه رمانهای یاامیسو را به خود اختصاص داده است. میناتو که در سال ۱۹۷۹ به دنیا آمد، در ۳۰ سالگی به نویسندگی روی آورد و به واسطهی اولین آثار خود موفق شد. از آن زمان، او ۱۴ رمان نوشت، اگرچه تنها دو رمانش به انگلیسی ترجمه شده و در ایالات متحده موجود است: اعترافات و توبه. رمان اعترافات برنده جایزه الکس و نامزد دریافت جایزه شرلی جکسون شد. بر اساس رمان توبه نیز یک فیلم ژاپنی ساخته شد.
۱۰- کیگو هیگاشینو
کیگو هیگاشینو، متولد ۱۹۵۸، نه تنها یکی از مشهورترین نویسندگان داستانهای رازآلود در ژاپن، بلکه در تمام آسیاست. او برای تحصیل در رشته مهندسی برق به مدرسه رفت اما نوشتن را از همان دبیرستان شروع کرد و هرگز متوقف نشد. حتی بعد از مدرسه، در حالی که به عنوان مهندس کار می کرد، شب ها و آخر هفته ها می نوشت و داستان هایش را برای داوری جایزه ادگاوا رامپو می فرستاد. او در سال ۱۹۸۴ این جایزه را گرفت و مهندسی را رها کرد تا یک نویسنده تمام وقت شود. تقریباً هر یک از رمانهای او در ژاپن به یک برنامه تلویزیونی یا فیلم تبدیل شدهاند و از کتاب نائوکو او به عنوان فیلمی با بازی دیوید دوکوونی به نام راز ساخته شده است.
منبع: Audible, Inc