تقریبا هیچکس نمیتواند بگوید که در تمام دوران زندگیاش صادقانه رفتار کرده و هیچ دروغی نگفته است. حتی راستگوترین افراد هم ممکن است زمانی مجبور شده باشند برای جلوگیری از بروز مشکلات اساسی دروغی مصلحتی بگویند. این دروغها بدخواهانه و آسیبزا نیستند، بنابراین حتی در صورت کشف آنها هم مشکلی برایمان ایجاد نمیشود، اما بعضی افراد هستند که روانشناسان میگویند دچار دروغگویی بیمارگونهاند. این افراد مدام و بدون هیچگونه احساس ناراحتی یا نگرانی بابت آسیبهایی که ممکن است به دیگران بزنند دروغ میگویند. آنها آنقدر حرفهای عمل میکنند که بهسختی میتوان شناساییشان کرد. حال تصور کنید یکی از همین افراد شریک عاطفی شما باشد؛ چطور میتوانید مطمئن شوید به دروغگویی بیمارگونه مبتلاست؟ در این مقاله، ۱۰ نشانه دروغگویی بیمارگونه را میگوییم تا بتوانید این افراد را شناسایی کنید.
دروغگویی بیمارگونه چیست؟
بعضی اصطلاحات علم روانشناسی همپوشانی دارند و اغلب آنها را بهجای هم به کار میبرند. ۳ اصطلاح دروغگویی مزمن، دروغگویی بیمارگونه و دروغگویی اجباری هم از این دسته هستند. شباهتهای این ۳ نوع دروغگویی بسیار زیاد است، ولی تفاوتهای ظریفی هم دارند و نمیتوان آنها را یکی دانست.
فرد مبتلا به دروغگویی بیمارگونه مدام و از سر اجبار دروغ میگوید. دروغهای این افراد حتما این ۳ ویژگی را دارند:
۱. مستمرند
فرد دروغگو بدون توجه به موقعیت یا فردی که با او صحبت میکند، مدام دروغ میگوید. این دروغها هیچ سودی برای او ندارند و ظاهرا انگیزهای هم برای این کار ندارد. به عواقب احتمالی دروغش هم فکر نمیکند.
۲. حالت تکانشی دارند
دروغگویی بیمارگونه لزوما برای فریبدادن دیگران یا بهدستآوردن چیزی نیست. فرد فقط فرصت را برای دروغگویی مناسب میبیند و دروغهایش را تحویلتان میدهد. در واقع چون همه شرایط مهیاست دروغ میگوید.
۳. اجباری هستند
این فرد اغلب ناخودآگاه و بدون قصد قبلی دروغ میگوید. در اصل او هر دروغ را برای پوشاندن دروغی دیگر میگوید.
افراد مبتلا به دروغگویی بیمارگونه بسیار حرفهای عمل میکنند. به همین دلیل سخت میتوانید مچشان را بگیرید. با این حال، نشانههایی برای شناساییشان وجود دارد.
۱۰ نشانه مهم دروغگویی بیمارگونه
همانطور که گفتیم، فرد معمولا از دروغگویی بیمارگونه سود خاصی نمیبرد و حتی انگیزه مشخصی هم برای این کار ندارد. شاید بگویید اگر دروغگفتن منفعتی برایش ندارد، پس نمیتواند آسیبی هم به کسی بزند. خب اشتباه است؛ اگر این فرد شریک زندگی شما باشد و مدام دروغ بگوید، بالاخره بعد از مدتی صبرتان تمام میشود. دروغگفتن به پیوند عاطفی سالم و موفقیتآمیز نمیانجامد. باید صبور باشید و به همسرتان برای درمان این اختلال کمک کنید. نشانههای فرد مبتلا به دروغگویی بیمارگونه را در ادامه بخوانید.
۱. برای جلبتوجه دیگران دروغ میگویند
برخلاف تصور عموم، این افراد برای جلبتوجه دروغ میگویند اما نه به این دلیل که خودشیفته هستند و میخواهند از خودشان قهرمان بسازند تا کانون توجه دیگران باشند. برعکس، این دروغگوها کمبود عزتنفس و اعتمادبهنفس دارند؛ در گذشته مشکلاتی داشتهاند که نتوانستهاند راهحلی برایشان بیابند، بنابراین داستانهایی مثبت و دروغین درباره آن مسائل ساختهاند که خودشان هم آنها را باور کردهاند.
۲. در هر شرایطی خود را قربانی جلوه میدهند
برخی از این افراد دنبال همدردی و دلسوزی اطرافیان هستند، بنابراین هر مشکلی که برایشان پیش میآید خود را قربانی جلوه میدهند. مثلا در پروژهای کاری، در اختلاف با همسایه، هنگام مواجهه با طلبکاران یا صاحبخانه همیشه خودشان را در موقعیتی قرار میدهند که انگار از آنها سوءاستفاده کردهاند یا تحتفشارشان گذاشتهاند. با این کار ترحم دیگران را طوری برمیانگیزند که اطرافیانشان متأسف میشوند و سعی میکنند با آنها همدردی کنند.
۳. زبان بدن آنها هنگام دروغگفتن متفاوت است
بیشتر مردم وقتی دروغ میگویند، ناراحت میشوند. وقتی کسی دروغ میگوید، نمیتواند به چشمهایتان نگاه کند یا حین صحبتکردن بیحرکت بماند. زبان بدن افراد دروغگو کاملا مشخص است و میتوان متوجه شد که دارند دروغ میگویند.
با این حال، دروغگوی بیمارگونه زبان بدنی ثابت و مطمئن دارد. این دروغها برای آنها مثل یک گفتوگویی عادی هستند، بنابراین از روی زبان بدنشان نمیتوان فهمید دارند دروغ میگویند.
۴. برای تغییردادن ماجرا به نفع خودشان راحت دروغ میگویند
بسیاری از ما در زندگی مجبور میشویم دروغهای مصلحتی بگوییم تا از آسیبرسیدن به دیگران یا ایجاد درگیری یا اختلاف جلوگیری کنیم، اما این دروغها برای دروغگویان بیمارگونه مثل صحبتهای روزانه عادی هستند و از آنها استفاده میکنند که ماجرا را به نفع خودشان تغییر بدهند.
۵. اغلب داستانهایی تعریف میکنند که شامل شما نمیشوند
بیشتر ما وقتی میخواهیم در مهمانی یا دورهمی چیزی تعریف کنیم، سعی میکنیم چیزهایی را بازگو کنیم که بین ما و یک یا چند تن از اطرافیان مشترک باشند و با هم در آن موقعیت بوده باشیم. اینطوری اگر بخواهیم هم نمیتوانیم دروغ بگوییم، چون دیگری حتما آن را نقض میکند. به همین دلیل دروغگوی بیمارگونه معمولا داستانهایی را تعریف میکند که هیچیک از حضار یا همسرش در آن موقعیت حضور نداشتهاند که دروغش را رو کنند.
۶. از رویارویی اجتناب میکنند
وقتی نشانههای دروغگویی بیمارگونه را تشخیص میدهید و تصمیم میگیرید دست فرد دروغگو را رو کنید، احتمالا کارها مطابق انتظارتان پیش نمیروند، زیرا کسی که از سر عادت دروغ میگوید با روشدن حقیقت هم خود را تغییر نخواهد داد.
این افراد بدون هیچ انگیزه یا سودبردن از چیزی دروغ میگویند. این بخشی از شخصیت آنهاست. حتی ممکن است بگویند: «واقعا فکر میکنی من میتونم همچین آدمی باشم و این دروغها رو بگم؟»
بنابراین او با شما روبهرو نمیشود و در نتیجه برای سؤالات خود هیچ پاسخی نخواهید یافت. آنها شما را دور میزنند و سعی میکنند از رویارویی با شما اجتناب کنند. تلاش بیشتر برای گفتوگو فقط باعث سردرگمی و سرخوردگی شما میشود، زیرا او حتی ممکن است توپ را در زمین شما بیندازد و وفاداری و انگیزههای شما را زیر سؤال ببرد.
۷. این افراد تمامقد از دروغهایشان دفاع میکنند
برخی از دروغگوهای بیمارگونه آنقدر دروغهای خودشان را باور کردهاند که تمامقد از آنها دفاع میکنند. اگر متوجه شدید فرد بهرغم شواهد انکارناپذیر باز هم بدون شرمندگی از دروغش دفاع میکند، مطمئن باشید با دروغگوی بیمارگونه طرف هستید.
۸. فقط دروغ میگویند
اگر این فرد متوجه شود داستانش آنطور که باید تأثیرگذار نبوده است، سریع دروغ دیگری را برای آبوتابدادن به دروغ اصلی پیدا میکند. البته همیشه ذرهای از حقیقت در این داستانها وجود دارد که اگر شنونده درباره آنها تردید کرد، بتوانند آن حقایق را اثبات کنند.
بهطور کلی وقتی مچ این افراد را میگیرید اقرار میکنند و حقیقت را میگویند، اما آنقدر توضیح میدهند و برایتان دلایل قانعکننده میآورند که چرا مجبور بودهاند دروغ بگویند که خودتان از شککردن بهشان پشیمان میشوید. معمولا هم در انتها با اظهارات غیرمنطقی به شما میگویند که دیگر هرگز دروغ نمیگویند، در حالی که میدانیم دروغگوی بیمارگونه قادر به انجام این کار نیست.
۹. همیشه در نهایت به شما و دیگران آسیب میزنند
درست است که این فرد از دروغگویی هدف خاصی ندارد و سودی از این کار عایدش نمیشود، اما برای شما که بارها متوجه دروغهایش شدهاید، بسیار سخت است به او اعتماد کنید. مدام باید تمرکز کنید که متوجه شوید چه دروغهایی به شما میگوید. زندگی بدون اعتماد واقعا دشوار میشود و بعید است بتوانید با این شرایط کنار بیایید. در ضمن، این دروغها اغلب به درگیری و آشفتگی بین دوستان، همکاران و خانواده میانجامند.
۱۰. همیشه احساس ناامنی میکنند
حتی افرادی که گهگاهی دروغ میگویند و جزو دروغگوهای بیمارگونه نیستند هم بهدلیل احساس ناامنی این کار را انجام میدهند. تفاوت این افراد با دروغگویان بیمارگونه این است که احساس ناامنیِ دروغگوی بیمارگونه از فقدان اعتمادبهنفس او سرچشمه میگیرد. او تواناییهای خودش را قبول ندارد.
دروغگوی بیمارگونه بهجای اینکه مثل سایر افراد عادی تلاش کند، شجاع باشد و شکست را بپذیرد، وانمود میکند که موفق است و مشکلی ندارد. وقتی هم کار به جایی میرسد که نمیتواند شکستش را پنهان کند، سریع نقش قربانی را به خود میگیرد و یکی از اطرافیان را بابت موفقنشدنش مقصر میداند. آنها هرگز نمیگویند اشکالی ندارد، دوباره تلاش میکنم و سر درمیآورم کجای کارم اشتباه بوده است.
کلام پایانی
در این مقاله درباره افرادی گفتیم که به دروغگویی بیمارگونه مبتلا هستند. دروغگویی بیمارگونه نوعی اختلال روانشناختی است، با این حال قصد نداریم چنین رفتاری را توجیه کنیم یا بگوییم باید صبوری کنید. هرچند این افراد بدون انگیزه دروغ میگویند و هدفشان سوءاستفاده از دیگران نیست، صرف وجود دروغ در رابطه باعث سلب اعتماد طرف مقابل میشود و چنین رابطهای پایههای سالمی ندارد. اگر نشانههای گفتهشده را در همسرتان میبینید، باید تصمیم بگیرید؛ اگر بهاندازه کافی صبور هستید و به او علاقه دارید، با رواندرمانگر مشورت کنید. او میتواند دلایل رفتارهای شریک عاطفیتان را بررسی کند و از راهبردهای درمانی ممکن کمک بگیرد. اگر هم تشخیص بدهد که راه درمانی وجود ندارد، توصیههای لازم را به شما خواهد کرد.
تاکنون با چنین افرادی برخورد داشتهاید؟ اولین واکنشتان هنگام کشف دروغهای آنها چه بوده است؟ لطفا درباره این موضوع در بخش دیدگاهها صحبت کنید.