اگر تا به حال سعی کرده باشید که مفهوم جدیدی را بیاموزید، حتما میدانید که «دانستن» با «عمل» تفاوتهای زیادی دارد. وقتی این فرصت را پیدا میکنید که دانشتان را بهکار بگیرید، مطمئنا درسی که آموختهاید، برایتان بسیار واقعیتر خواهد شد.
معمولا یادگیری در بزرگسالان با کودکان متفاوت است و ما برای یادگیری انگیزه های متفاوتی داریم. معمولا، به این دلیلم که به یادگیری تمایل داریم، مهارتهای جدیدی میآموزیم. وقتی متوجه میشویم که به یادگیری نیاز داریم، رشد میکنیم و معمولا میخواهیم و نیاز داریم که دانشی را که به تازگی آموختهایم، درست بعد از یادگیری بهکار ببندیم.
یکی از نظریههای یادگیری در بزرگسالان، آندراگوژی (andragogy به معنی هنر و دانش آموزش بزرگسالان) است که در مقابل پداگوژی (pedagogy که صرفا به معنای آموزش به کودکان است) قرار دارد. ملکولم نالز (Malcolm Knowles)، استاد آموزش بزرگسالان، به عنوان پدر آندراگوژی شناخته میشود. آندراگوژی بر پایهی چهار مشاهدهی کلیدی در بزرگسالانی که تحت آموزش هستند، دیده میشود:
- بزرگسالان، زمانی که دلیل یادگیری چیزی را میدانند، بهتر یاد میگیرند.
- بزرگسالان معمولا از طریق تجربه کردن بهتر یاد میگیرند.
- بزرگسالان معمولا به آموزش به عنوان فرصتی برای حل مسئله ها نگاه میکنند.
- بزرگسالان، وقتی موضوع به آنها مربوط میشود و برایشان کاربرد فوری دارد بهتر یاد میگیرند.
این ۴ مورد به این معنی هستند که بهترین نتیجه در آموزش بزرگسالان زمانی به دست میآید که آنها کاملا درگیرِ تجربهی یادگیری شوند. اگر به افراد فرصت تجربهی مهارتهای جدید را بدهید، پایه و اساسی برای آموزشی باکیفیت که تأثیرش تا بلندمدت باقی میماند به دست خواهید آورد.
حال سؤال این است که چگونه میتوانید از این اصولِ یادگیری در بزرگسالان در فعالیتهای آموزشی خود استفاده کنید؟ مطالعات موردی، روشی عالی برای کاربرد عملیِ مفاهیم جدید هستند. به همین دلیل، ابزار مناسبی در آموزش بزرگسالان بهشمار میآیند و دانستن اینکه چگونه میتوان نهایت استفاده را از آنها برد، اهمیت بسیاری دارد.
مطالعهی موردی چیست؟
مطالعات موردی، نوعی یادگیری بر پایهی مسئله هستند. در مطالعهی موردی، شما مسئلهای را مطرح میکنید که نیاز به راهحل دارد. مثلا، مطالعهای موردی که معمولا در زمینههای تجاری کاربرد دارد، داستانِ دقیق و باجزئیاتی از اتفاقی است که در شرکت، صنعت یا پروژهی خاصی در زمانی مشخص روی داده است.
چنین موقعیتی با جزئیات در اختیار فراگیر قرار میگیرد. نقشهای کلیدی معرفی میشوند، اهداف و چالشها مشخص میشوند، سپس، مثالهای دقیق و دادهها در اختیار فراگیر قرار میگیرد. فراگیر از این دادهها برای تجزیه و تحلیلِ موقعیت و اینکه چه اتفاقی افتاده است، استفاده میکند و سپس توصیهها و راهحلهای لازم را ارائه میدهد.
محتوای یک مطالعهی موردی، به میزان آموزهای که در آن گنجانده شده است بستگی دارد و میتواند از دو تا ۲۰ صفحه یا بیشتر باشد. یک مطالعهی موردی خوب، ذهن منتقد فراگیر را روشن میکند تا بتواند مسئله را به صورت کامل بررسی و به راهحل مناسب دست پیدا کند.
چرا باید از مطالعهی موردی استفاده کنیم؟
مطالعهی موردی، فراگیران را با یک مثال عینی درگیر و آنها را تشویق میکند تا مهارتهایی را که بهتازگی یادگرفتهاند، در عمل بهکار بگیرند، از این رو روش بسیار خوبی برای بهبود تجربهی یادگیری است.
مطالعات موردی با گوش دادن یا خواندن مطالب درسی تفاوت دارند، زیرا نیازمند مشارکت فراگیران و استفادهی دقیق محدودهی وسیعی از مهارتها هستند. به عنوان مثال، اگر با استفاده از روشهای آموزشیِ ساده بخواهید تجزیه و تحلیل امور مالی را یادبگیرید، احتمالا باید لیست بلندبالایی از تناسبات و معادلات مالی را حفظ کنید یا مثلا، از شما خواسته شود تا یک سری معادلات را کامل کنید. اما تا زمانی که این تمرینات را به صورت کاربردی به کار نگیرید، احتمال دارد متوجه نشوید این تجزیه و تحلیلها با چه هدفی انجام میشوند.
با این حال، با مطالعهی موردی میتوانید محاسبه کنید که آیا بانک میتواند به فردی که تقاضای وام کرده است، وام بدهد یا آیا شرکتی میتواند خرید خوبی داشته باشد. در اینجاست که محاسبهی معادلات در درجهی دومِ اهمیت قرار میگیرند و آنچه اولویت دارد درک مفهومی است که از معادله برداشت میشود. بدین ترتیب، تفاوت بین دانستن یک مطلب و اینکه چه زمانی و چگونه باید از آن استفاده کرد، مشخص میشود.
مزیتی که واقعا مطالعهی موردی را از دیگر موارد آموزش عملی، مثل سناریوها و شبیهسازیها، متمایز میکند، قابلیت مقایسهی راهحلهای پیشنهادی با چیزی است که واقعا اتفاق افتاده است. وقتی میدانید واقعا چه اتفاقی افتاده است، راحتتر میتوانید درست بودن پاسخِ داده شده را بررسی کنید.
چه زمانی باید از مطالعهی موردی استفاده کرد
همینطور که میتوانید ببینید، مطالعات موردی ابزاری قدرتمند و مؤثر هستند که در رابطه با آموزشهایی که نیاز به راهحلهای کاربردی دارند بهتر جواب میدهند.
این راهنماییها را بهخاطر داشته باشید:
- مطالعات موردی، بر چرا و چگونگی کاربرد مهارتی یا مفهومی تمرکز میکنند، نه بر حفظ کردن مطالب و جزئیات. زمانی از مطالعهی موردی استفاده کنید که درک مطلب مهمتر از بهخاطر سپردن پاسخهای صحیح باشد.
- مطالعات موردی، فرصت مهمی برای تیم سازی هستند. وقتی گروهی برای حل مسئلهای در کنار هم جمع میشوند، با نظرات، روشها و دیدگاههای متفاوتی روبهرو هستند که باید همهی آنها را در نظر بگیرند.
- از مطالعات موردی برای مهارت حل مسئله استفاده کنید، خصوصا مسائلی که کاربرد مهمی دارند ولی کمتر از آنها استفاده میشود. این موضوع به افراد کمک میکند تا مهارتهایی را بهکار بگیرند که معمولا فرصت استفاده از آنها را بهدست نمیآورند.
- مطالعات موردی، برای بررسی و ارزیابی مسائلی که در گذشته حل شدهاند، کاربرد دارند. میتوان از افراد سؤال کرد که اگر آنها در این موقعیت قرار داشتند چه کار میکردند و به کدام راهحلهای متفاوت موجود فکر میکردند.
چگونه از مطالعهی موردی بیشترین بهره را ببریم؟
اولین چیزی که باید بهخاطر بسپارید این است که باید دانش نظری کافی را برای مدیریت سؤالات و چالشهای مطالعهی موردی داشته باشید. در غیر این صورت، مثل این است که میخواهید پازلی را بدون در اختیار داشتن تمامی قطعات آن حل کنید.
در ادامه چند راهنمایی دیگر برای استفادهی بهینه از مطالعهی موردی ذکر خواهیم کرد. بسته به نوع موارد، بعضی از راهنماییها مناسبتر از بقیه هستند.
- قبل از اینکه هر نوع تحلیلی را آغاز کنید، حداقل سه بار مسئله را بخوانید. مطالعات موردی معمولا جزئیات زیادی دارند و احتمال اینکه در اولین و حتی دومین مرتبه از خواندن، خیلی از مسائل جا بیفتند زیاد است.
- بعد از اینکه کاملا با مسئله آشنا شدید، از نکتهها یادداشت بردارید و مشخص کنید که کدام یک از آنها به پاسخی که شما به دنبالش هستید مرتبط هستند. مطالعهای موردی که خوب طراحی شده باشد، معمولا اطلاعاتی بیشتر از آنچه که برای رسیدن به پاسخ نیاز دارید، در اختیارتان قرار میدهد.
- اگر دادههای زیادی در مسئله وجود دارند، آنها را تجزیه و تحلیل کنید. به عنوان مثال، آیا کاهش فروش به صورت منظم اتفاق افتاده است یا در بعضی مواقع بهطور غیرمنتظره بالا یا پایین شده است.
- اگر در مسئله، توصیفی از تاریخچهی شرکت داده شده است، رویدادهای اصلی را مشخص کنید و ببینید چگونه میتوانند بر موقعیت فعلی شما اثر بگذارند.
- سعی کنید از تکنیکهایی مانند تحلیل SWOT و ۵ نیروی رقابتی پورتر برای درک جایگاه استراتژیک سازمان استفاده کنید.
- حقایق را در زمان رسیدن به نتیجهگیری در نظر داشته باشید. این موضوع شامل حقایقی که در مسئله در اختیار شما قرار گرفتهاند و همچنین دیگر حقایقی میشوند که دربارهی محیط مورد نظر صدق میکنند. هنگام پاسخگویی بر نظرات شخصی تکیه نکنید.
نوشتن مطالعهی موردی
شاید خودتان بخواهید مطالعهی موردی طراحی کنید. مطالعات موردی، اسناد پیچیدهای هستند که نیاز به زمان زیادی برای تحقیق و مطالعه دارند. کیفیت مطالعهی موردی بر کیفیت پاسخها و تحلیلها تأثیر میگذارد. در ادامه چند راهنمایی برای زمانی که خودتان میخواهید یک مطالعهی موردی بنویسید ارائه میدهیم:
- مطالعهی موردی خود را مانند داستانی ساختاربندی شده بنویسید. هدف این است که موقعیتی جالب یا چالشی را نشان دهید و آن را توسط دادهها و کلمات زنده کنید. باید کاری کنید که خواننده خود را جزئی از داستان بداند.
- اطلاعات را طوری ارائه دهید که پاسخ صحیح، به وضوح در آنها دیده نشود. در اینجا، هدف این است که قابلیت تجزیه و تحلیل فرد توسعه پیدا کند، نه اینکه بخواهد همان تصمیمی را بگیرد که افراد دیگری که درگیر مسئلهی واقعی هستند، میگیرند.
- تحقیقاتی در پسزمینهی موضوع مورد نظر انجام دهید تا کاملا متوجه شوید چه اتفاقی افتاده است. شاید لازم باشد با ذینفعان کلیدی نیز صحبت کنید و دیدگاه آنها را نیز جویا شوید.
- تغییر اصلی را مشخص کنید. چه چیزی باید حل شود؟ مطالعهی موردی باید بر سؤال یا مسئلهی اصلی تمرکز کند.
- زمینه را مشخص کنید. دربارهی رویدادهای مهمی که به راهحل منجر میشوند، صحبت کنید. کدام عوامل سازمانی برای درک مشکل یا ارزیابی کاری که باید انجام شود، مهم هستند؟ هر جا لازم باشد، عوامل فرهنگی را هم وارد کنید.
- تصمیمگیران و ذینفعان کلیدی را مشخص کنید. نقش و دیدگاهها، انواع انگیزه ها و علائقشان را توصیف کنید.
- اطمینان حاصل کنید که دادههای مناسب را فراهم کردهاید تا افراد بتوانند به نتیجهی مناسب دست پیدا کنند.
- اطمینان حاصل کنید که اجازه دارید از اطلاعاتی که در مسئله گنجاندهاید استفاده کنید.
ساختار مطالعهی موردی معمولا از موارد زیر تشکیل شده است:
- خلاصهی اجرایی: اهداف، وضعیت و تغییر اساسی را مشخص کنید.
- پاراگراف آغازین: توجه خوانندگان را جلب کنید.
- محدوده: پسزمینه، زمینهی اصلی، رویکرد و مسائلی را که در داستان نقش دارند، توصیف کنید.
- حقایق را نشان دهید: تصویری بیطرفانه از اتفاقی که افتاده است ارائه دهید.
- مسائل کلیدی را توصیف کنید: دیدگاهها، تصمیمات و علائق افراد کلیدی را مشخص کنید.
به این دلیل که ثابت شده مطالعات موردی ابزار بسیار مناسبی در یادگیری هستند، مثالهای زیادی از آنها نوشته شده است. یکی از منابع خیلی خوبی که میتوانید مطالعات موردی را به صورت رایگان از آن دریافت کنید، مدرسهی کسبوکار هاروارد است. همچنین میتوانید بر حسب موضوع یا صنعت موردنظر، مطالعات را جستجو کنید. این موارد، اکثرا بر اساس موقعیتهای واقعی هستند، به صورت تخصصی آماده شدهاند و در مدارس کسبوکار برای آموزش مفاهیم مدیریتی بهکار میروند.