گزارش باکس آفیس: پیوستن مرد عنکبوتی ۳ به جمع ۱۰ فیلم برتر تاریخ

گزارش باکس آفیس: پیوستن مرد عنکبوتی ۳ به جمع ۱۰ فیلم برتر تاریخ

مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست چه رکوردهای جدیدی را شکسته است؟ دلیل شکست تجاری ماتریکس: رستاخیزها چیست؟ پاسخ این سوالات در گزارش باکس آفیسِ این هفته‌ی میدونی.

گزارش باکس آفیسِ این هفته را با مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست آغاز می‌کنیم که ۳۳ میلیون دلارِ تازه در چهارمین آخرهفته‌اش فروخت؛ رقمی که فقط ۴۱ درصد کمتر از درآمدِ ۵۶ میلیون دلاری‌اش از آخرهفته‌ی سومش است. این رقم مجموعِ درآمدِ خانگی ۲۴ روزه‌ی این فیلم را به ۶۶۸ میلیون و ۷۵۳ هزار دلار می‌رساند که آن را بالاتر از دنیای ژوراسیک (۶۵۲ میلیون دلار) و تایتانیک (۶۵۹ میلیون دلار) در رده‌ی ششم پُرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ گیشه‌ی آمریکای شمالی جای می‌دهد. ساخته‌ی جان واتس به‌زودی انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (۶۷۹ میلیون دلار) و بلک‌پنتر (۷۰۰ میلیون دلار) را در ادامه‌ی سلسله فتوحاتِ توقف‌ناپذیرش پشت سر خواهد گذاشت. سؤال این است که عملکردِ راهی به خانه نیست از اینجا به بعد در طولِ ۲ ماه آینده چقدر بزرگ خواهد بود؟ تا این لحظه میزان اُفت فروشِ هفتگی راهی به خانه نیست به‌جای فیلم‌های اخیرِ جنگ ستارگان (منفی ۵۶ درصد برای ظهور اسکای‌واکر، منفی ۵۵ درصد برای آخرین جدای، منفی ۵۵ درصد برای روگ وان و منفی ۵۳ درصد برای نیرو برمی‌خیزد) به امثالِ آکوآمن (منفی ۴۴ درصد) و هابیت: سفری غیرمنتظره (منفی ۴۵ درصد) نزدیک‌تر بوده است.

اگر یادتان باشد آواتارِ جیمز کامرون در اواسطِ ژانویه‌ی ۲۰۱۰ با وجودِ رویارویی‌اش با کتاب ایلایِ دنزل واشنگتن (۳۱ میلیون دلار افتتاحیه / ۹۱ میلیون دلار) از سرعتِ فروشش کاسته نشد. بنابراین، حتی اگر قسمت جدید مجموعه‌ی جیغ (Scream) که از این هفته روی پرده می‌رود، به افتتاحیه‌ی بزرگی دست پیدا کند، راهی به خانه نیست تا چهارم فوریه که کله‌خر برای همیشه (Jackass Forever) و سقوط ماه (Moonfall) اکران می‌شوند، بی‌رقیب خواهد بود. تازه این درحالی است که راهی به خانه نیست از حالا تا چهارم مارس که بتمنِ مت ریوز اکران می‌شود، به‌عنوانِ بزرگ‌ترین فیلمِ سینماها یکه‌تازی خواهد کرد. بنابراین، اگر راهی به خانه نیست در بدترین حالتِ ممکن عملکردی شبیه به ظهور اسکای‌واکر، آخرین جدای، روگ وان یا دو فیلمِ آخر سری هابیت داشته باشد، چیزی بینِ ۷۱۹ تا ۷۴۹ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی می‌فروشد که آن را بینِ بلک‌پنتر (۷۰۰ میلیون دلار) و آواتار (۷۶۰ میلیون دلار) قرار می‌دهد (توجه کنید: در بدترین حالت). حالا اگر این فیلم فروشی نزدیک به نیرو برمی‌خیزد، آکوآمن، هابیت: سفری غیرمنتظره، ارباب حلقه‌ها: دو بُرج و ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه را تجربه کند، درآمدِ نهایی ۷۶۶ تا ۸۱۶ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود.

اما ایده‌آل‌ترین و رویایی‌ترین سناریوی ممکن این است که این فیلم طی اتفاقی معجزه‌آسا فروشی شبیه به ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (۳۱۳ میلیون دلار از ۲۲۸ میلیون دلار درآمد ۲۶ روزه در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲) داشته باشد؛ در آن صورت، فروش نهایی‌ راهی به خانه نیست به ۹۱۷ میلیون دلار نزدیک خواهد شد؛ رقمِ هیولاواری که گرچه همچنان برای عبور دادنش از نیرو برمی‌خیزد (۹۳۷ میلیون دلار) کافی نخواهد بود، اما برای پشت سر گذاشتنِ فیلم چینی نبردِ دریاچه‌ی چانگ‌چین (۹۰۵ میلیون دلار) چرا. اما وضعیتِ فروش راهی به خانه نیست با احتساب نرخ تورم چطور است؟ این فیلم نه‌تنها هم‌اکنون بالاتر از شرک ۲ (۴۴۱ میلیون در سال ۲۰۰۴ / ۶۶۵ میلیون به نرخ امروز) و قسمت اورجینالِ شکارچیان ارواح (۲۲۹ میلیون در سال ۱۹۸۴ / ۶۶۷ میلیون به نرخ امروز) قرار می‌گیرد، بلکه حالا از نظرِ تعداد بلیت‌های فروخته‌شده بزرگ‌ترین فیلمِ تاریخ استودیوی فیلمسازی سونی حساب می‌شود. پس بله، تعداد بلیت‌های فروخته‌شده‌ی راهی به خانه نیست رسما با قسمت اول مرد عنکبوتیِ سم ریمی (۴۰۲ میلیون در سال ۲۰۰۲ / ۶۶۱ میلیون به نرخ امروز) برابر است.

به محض اینکه راهی به خانه نیست از مرز ۷۲۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند، مجموع درآمد بلک‌پنتر (۷۰۰ میلیون در سال ۲۰۱۸ / ۷۱۵ میلیون به نرخ امروز) و انتقام‌جویان (۶۲۳ میلیون در سال ۲۰۱۲ / ۷۰۳ میلیون به نرخ امروز) را هم پشت سر خواهد گذاشت تا یک پله پایین‌تر از انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (۸۵۸ میلیون در سال ۲۰۱۹ / ۸۹۸ میلیون به نرخ امروز) به بزرگ‌ترین فیلمِ کامیک‌بوکی تاریخ آمریکای شمالی از نظرِ تعداد بلیت‌های فروخته‌شده بدل شود. راهی به خانه نیست تاکنون ۸۶۷ و نیم میلیون دلار نیز در خارج از آمریکای شمالی (منهای چین) فروخته است که آن را از زمان انیمیشن فروزن ۲ (۹۴۳ میلیون دلار) در اواخر سال ۲۰۱۹ تاکنون به پُرفروش‌ترین فیلمِ هالیوودیِ گیشه‌ی خارجی بدل می‌کند. این فیلم با یک میلیارد و ۵۳۱ میلیون دلاری که در سراسر دنیا فروخته است، بالاتر از امثال فروزن ۲ (یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار)، سریع و خشن ۷ (یک میلیارد و ۵۱۵ میلیون دلار) و انتقام‌جویان (یک میلیارد و ۵۱۸ میلیون دلار) در رده‌ی هشتم پُرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ گیشه‌ی جهانی قرار می‌گیرد. حالا باید صبر کرد و دید آیا راهی به خانه نیست می‌تواند با عبور از بازسازی لایواکشن شیر شاه (یک میلیارد و ۶۶۲ میلیون دلار) و دنیای ژوراسیک (یک میلیارد و ۶۷۰ میلیون دلار)، دوره‌ی اکرانش را پایین‌تر از پنج فیلم ۲ میلیارد دلاری دنیا ( انتقام‌جویان: جنگ ابدیت، نیرو برمی‌خیزد، تایتانیک، پایان بازی و آواتار) در رده‌ی ششم به پایان برساند یا نه.

اما تنها تازه‌اکرانِ این هفته اکشنِ پُربازیگر ۳۵۵ با نقش‌آفرینی جسیکا چستین، لوپیتا نیونگو، پنه‌لوپه کروز و دایان کروگر است که به‌طرز قابل‌انتظاری فقط ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به‌عنوانِ افتتاحیه فروخت. قابل‌انتظار به این دلیل که نه‌تنها این فیلم با واکنش‌های بسیار منفی منتقدان مواجه شده است، بلکه پس از یک تأخیر یک ساله بدون هرگونه سروصدای رسانه‌ای روی پرده رفته است. اصلا سؤال بهتر این است که چرا سینماروهایی که به‌دنبالِ دیدن یک اکشنِ زنانه هستند درحالی که می‌توانند میلک‌شیکِ باروتی با بازی کارن گیلان (Gunpowder Milkshake)، اِی‌وا با بازی جسیکا چستین (Ava)، کیت با بازی مری الیزابت وینستد (Kate) و جولت با بازی کیت بکینسیل (Jolt) را در خانه ببینند باید خودشان را برای دیدنِ ۳۵۵ در سینما به دردسر بیاندازند؟ مخصوصا باتوجه‌به اینکه ۳۵۵ حدود ۲ و نیم هفته‌ی دیگر ازطریقِ سرویس‌های اجاره‌ی فیلم برای کسانی که کنجکاوش هستند قابل‌دسترس خواهد شد. به بیان دیگر، مُقصرِ شکست ۳۵۵ دوران کرونا نیست.

بالاخره احتمالا یادتان است که پیش از همه‌گیری کرونا هم اکشنِ به مراتب باکیفیت‌ترِ بخش ریتم (The Rhythm Section) با بازی بلیک لایولی به فقط ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت که ضعیف‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخِ اکران‌های گسترده حساب می‌شد. حتی بلوند اتمیِ شارلیز ترون هم که استثنا حساب می‌شود، با کسب ۱۰۰ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۰ میلیون دلار بودجه به زور و زحمت از شکست جاخالی داد. با همه‌ی اینها، افتتاحیه‌ی ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری ۳۵۵ کماکان نه‌تنها بهتر از افتتاحیه‌ی ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری شاگرد (The Protege) است، بلکه بالاتر از افتتاحیه‌ی ۳ تا ۴ میلیون دلاری امثال تیرانداز (The Marksman)، سارق صادق (Honest Thief) و نامتعادل (Unhinged) قرار می‌گیرد.

در رده‌ی دوم جدول اما با انیمیشنِ موزیکال آواز بخوان ۲ (Sing 2) مواجه می‌شویم که ۱۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفته‌اش (مصادف با آغاز پخشش در شبکه‌ی نمایش خانگی) فروخت. قراردادِ بزرگِ یونیورسال با اِی‌ام‌سی و دیگر سینماهای زنجیره‌ای این امکان را برای آن‌ها فراهم کرد که فیلم‌هایشان را ۱۷ را روز پس از اکران سینمایی (این مهلت در صورت افتتاحیه‌ی ۵۰ میلیون دلاری فیلم به ۳۱ روز افزایش پیدا می‌کند) در پلتفرم‌های اجاره‌ی فیلم پخش کنند. خلاصه اینکه محصول استودیوی ایلومینیشن پس از ۱۹ روزی که از اکرانش گذشته، ۱۰۹ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته است و از زمانِ فروزن ۲ (۴۷۷ میلیون دلار از ۱۳۰ میلیون دلار افتتاحیه) در نوامبر ۲۰۱۹ تاکنون، به نخستینِ انیمیشنی بدل شده که از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور کرده است. از آنجایی که دیزنی با لغو کردنِ اکران سینمایی قرمز شدن (Turning Red)، آن را به دیزنی‌پلاس فرستاد، پس آواز بخوان ۲ تا اواخر آوریل (دوم اردیبهشت ۱۴۰۱) که آدم‌بدها (The Bad Guys)، ساخته‌ی دریم‌ورکس اکران می‌شود یا هفدم ژوئن (یکم تیر ۱۴۰۱) که لایت‌یر (Lightyear) اکران می‌شود، تنها انیمیشنِ بزرگ سینماها خواهد بود. آواز بخوان ۲ که با ۸۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون ۱۹۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است.

در رده‌ی چهارم جدول به مردِ شاه (The King's Man)، محصول استودیوی قرن بیستم برمی‌خوریم که ۳ میلیون و ۲۷۲ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفته‌اش فروخت و به مجموعِ خانگیِ ۱۹ روزه‌ی ۲۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار رسید. این پیش‌درآمد به کارگردانی متیو وان تاکنون فقط ۷۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است که نتیجه‌ی فاجعه‌باری برای این فیلم تفسیر می‌شود. رده‌ی پنجم جدول به فیلم زندگینامه‌ای توسری‌خورِ آمریکایی (American Underdog) تعلق دارد که ۲ میلیون و ۴۱۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۱۶ روزه‌ی ۱۸ میلیون و ۷۴۰ هزار دلار دست یافت. این رقم منهای تلماسه (۱۰۷ میلیون دلار)، داستان وست‌ساید (۳۲ میلیون دلار) و خاندان گوچی (۵۰ میلیون دلار) بهتر از فروشِ تمام دیگر مدعیانِ فصل جوایز است. حالا که حرف از داستان وست‌ساید شد باید گفت که ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ تاکنون ۳۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و ۵۳ میلیون دلار در دنیا فروخته است؛ بهترین چیزی که می‌توان درباره‌ی عملکردِ این فیلم گفت این است که آن حداقل درآمدِ ۲۹ میلیون دلاری در ارتفاعات (In the Heights) و ۲۷ میلیون دلاری گربه‌ها (Cats) را پشت سر گذاشته است که البته معیار چندان قابل‌اعتنایی نیست.

شکارچیان ارواح: افترلایف (Ghostbusters: Afterlife) که با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده است، تا حالا ۱۲۵ میلیون دلار در خانه و ۱۹۱ میلیون دلار در دنیا فروخته است. این فیلم به هر زور و زحمتی که شده درآمدِ خانگی ۱۲۸ میلیون دلاری ریبوتِ سال ۲۰۱۶ را پشت سر خواهد گذاشت. لیکریش پیتزا (Licorice Pizza)، ساخته‌ی پُل توماس اندرسون که همچنان در هفتمین آخرهفته‌اش به دوام آوردن ادامه می‌دهد، یک میلیون دلارِ دیگر از اکران در ۷۷۲ سینما به‌دست آورد؛ رقمی که مجموعِ درآمدِ خانگی ۲۴ روزه‌اش را به ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار می‌رساند. گرچه این فیلم ۴۰ میلیون دلار خرج برداشته است، اما خب، نه‌تنها استودیوها سرمایه‌ی فیلم‌های پُل توماس اندرسون را با انگیزه‌ی سودآوری‌های قلنبه‌سلنبه تأمین نمی‌کنند، بلکه این فیلم در صورت پیوستن به جمعِ نامزدهای بهترین فیلم اُسکار حالاحالاها به همین شکل به فروشِ آهسته اما پیوسته‌اش ادامه خواهد داد.

درنهایت، رده‌ی ششم جدول به ماتریکس: رستاخیزها (The Matrix Resurrections) تعلق دارد که یک میلیون و ۸۶۰ هزار دلارِ تازه در سومین آخرهفته‌اش فروخت که به‌معنی درآمدِ خانگیِ ۱۹ روزه‌ی غم‌انگیزِ ۳۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری‌اش است. درآمدِ نهایی این فیلم نه‌تنها کمتر از ۴۷ رونین (۳۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳) خواهد بود، بلکه پایین‌تر از افتتاحیه‌ی پنج روزه‌ی قسمت اول ماتریکس (۳۷ و نیم میلیون دلار) و درآمد روزِ افتتاحیه‌ی ماتریکس: بارگذاری مجدد (۴۲ و نیم میلیون دلار) قرار می‌گیرد. بنابراین، سؤال این است: دلیل شکستِ تجاری رستاخیزها چیست؟ حدود دو هفته قبل شرکت سامباتی‌وی گزارش داد که مجموعِ خانوارهای مشترکِ اچ‌بی‌اُ مکس که رستاخیزها را در جریانِ آخرهفته‌ی افتتاحیه‌ی چهارشنبه تا یکشنبه‌اش دیده‌اند، حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده‌اند. این آمار با تعداد تماشاگران جوخه‌ی انتحارِ جیمز گان (۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر درکنار افتتاحیه‌ی افتضاحِ ۲۶ میلیون دلاری‌اش در سینما) برابری می‌کند، بالاتر از آمار اِسپیس جم: یک میراث جدید (۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر / ۳۱ میلیون دلار افتتاحیه) و واندروومن ۱۹۸۴ (۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر / ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه) قرار می‌گیرد و کمتر از امثال گودزیلا علیه کونگ (۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر / ۵۰ میلیون دلار افتتاحیه شش روزه) و مورتال کامبت (۳ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر / ۲۳ میلیون دلار افتتاحیه) حساب می‌شود.

درست همان‌طور که در رابطه با امثالِ شاه ریچارد، در ارتفاعات، بدخیم و دیگر اکران‌های برادران وارنر در سال ۲۰۲۱ (همه به استثنای مورتال کامبت) دیدیم، فیلم‌هایی که در ابتدا با استقبالِ درخشانی در اچ‌بی‌اُ مکس مواجه می‌شوند، همان فیلم‌هایی هستند که در سینماها هم با استقبالِ درخشانی مواجه می‌شوند. همه‌ی این حرف‌ها به این معنی است که صدمه‌ای که پخش همزمان ماتریکس: رستاخیزها روی اچ‌بی‌اُ مکس به اکران سینمایی‌اش وارد کرده است، ناچیز بوده است. درواقع، افتتاحیه‌ی سه روزه‌ی اسفناکِ ۱۲ میلیون دلاری رستاخیزها (و افتتاحیه‌ی پنج روزه‌ی ۲۲ و نیم میلیونی‌اش) بیش از اینکه تقصیرِ محدودیت‌های دوران کرونا یا قابل‌دسترس‌بودنش روی سرویس استریمینگِ برادران وارنر باشد، تقصیرِ خودِ این فیلم است. به بیان دیگر، نکته این است که رستاخیزها حتی بدونِ فاکتور کرونا و اچ‌بی‌اُ مکس هم قرار نبود به موفقیت تجاری بدل شود. این یعنی چه؟

درآمد افتتاحیه‌ی این دنباله‌ی گران‌قیمت که حداقل ۱۵۰ میلیون دلار خرج برداشته است، با احتساب نرخ تورم کمتر از یکی از اکشن‌های قدرندیده اما فراموش‌شده‌ی کیانور ریوز است: ۴۷ رونین (۲۰ میلیون دلار افتتاحیه‌ی پنج روزه در سال ۲۰۱۳). قبل از هر چیز تصمیمِ برادران وارنر به خاطر ریختنِ این همه پول به پای لانا واچوفسکی برای اینکه برود و هر کاری که دوست دارد با آن انجام بدهد قابل‌تحسین است. نتیجه یک فیلمِ مناقشه‌برانگیز و ساختارشکنانه است که عصرِ ریبوت‌سازی، بازیافتِ آی‌پی‌ها و نوستالژیِ سمی را نقد می‌کند و به‌جای اینکه آغازگر یک سری تازه باشد، نقش یک اختتامیه‌ی «داستان اسبا‌ب‌بازی۴‌»گونه را ایفا می‌کند. واقعیت اما این است که چه لانا واچوفسکی با ساخت این فیلم موافقت می‌کرد و چه نمی‌کرد، این فیلم ساخته می‌شد. برادران وارنر سال‌ها است که به ایده‌ی ادامه دادن یا پیش‌درآمدسازی برای سه‌گانه‌ی ماتریکس فکر می‌کرد و بازگشتِ لانا همراه‌با کیانو ریوز و کری اَن-ماس به خاطر این بود که او نمی‌خواست یک شخصِ خارجی مجموعه‌ی خودش و خواهرش را دستکاری کند.

خلاصه اینکه بازگشت به ماتریکس فارغ از اینکه چه کسی روی صندلی کارگردانی می‌نشیند دیر یا زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت. بنابراین فارغ از اینکه نظرتان درباره‌ی کیفیت هنری رستاخیزها چیست (خودم آن را خیلی دوست دارم)، سؤال این است که چرا اصرارِ برادران وارنر برای انجام این کار از همان ابتدا از لحاظ تجاری محکوم به شکست بود؟ جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد (۹۳۷ میلیون دلار خانگی و ۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار جهانی) ثابت کرد که دنباله‌های نوستالژیک سودآورتر از ریبوت‌ها و بازسازی‌هایی که فیلم‌های قبلی را کاملا نادیده می‌گیرند، هستند. اما نکته این است که نیرو برمی‌خیزد در بینِ دنباله‌های مشابه چه از لحاظ بودجه و چه از لحاظ میزان تقاضای مخاطبان یک استثنا حساب می‌شود. اکثر دنباله‌های نوستالژیکی که پیش یا بعد از نیرو برمی‌خیزد اکران شدند، همه در مقایسه با آن ارزان‌قیمت بودند. برای مثال، کرید (Creed)، محصول برادران وارنر و ام‌جی‌ام که در آن واحد نقش دنباله‌ی فیلم‌های راکیِ سیلوستر استالونه و یک درام ورزشیِ اورجینال با بازی مایکل بی. جوردن را ایفا می‌کرد، ۱۰۹ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۱۷۳ میلیون دلار در دنیا فروخت (از ۳۵ میلیون دلار بودجه).

هالووین ۲۰۱۸، محصول یونیورسال شخصیتِ لی استرود با بازی جیمی لی کرتیس را بازگرداند و با نادیده گرفتن همه‌ی دنباله‌های قبلی مجموعه، خودش را به‌عنوان دنباله‌ی مستقیمِ فیلم اورجینالِ جان کارپنتر معرفی کرد. این فیلم که فقط ۱۰ میلیون دلار خرج برداشته بود، با وجود درآمدِ خانگی ۱۵۹ میلیون دلاری و درآمد جهانی ۲۵۶ میلیون دلاری‌اش، به‌طرز شگفت‌انگیزی سودآور بود. در مقابل، امثال بلید رانر ۲۰۴۹، محصول برادران وارنر و ترمیناتور: سرنوشت تاریک، محصول پارامونت/فاکس هر دو حدود ۲۶۰ میلیون دلار در دنیا فروختند که با احتساب بودجه‌های ۱۵۵ و ۱۸۵ میلیون دلاری‌شان، نتیجه‌ی فاجعه‌باری حساب می‌شد. این موضوع درباره‌ی روز استقلال: بازخیز (۳۹۰ میلیون دلار از ۱۶۵ میلیون دلار بودجه) نیز صدق می‌کند. اما یکی دیگر از ریبوت‌های پُرخرج که استثنا حساب می‌شود، دنیای ژوراسیک (۶۵۲ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون فروش جهانی از ۱۵۰ میلیون بودجه) است.

این فیلم در آن واحد به‌عنوانِ دنباله‌ی نوستالژیکِ پارک ژوراسیک و یک بلاک‌باسترِ دایناسورمحورِ پُرزرق‌و‌برق با محوریت نقش‌آفرینی کودک‌پسندانه‌ی کریس پرت تبلیغات شد. به عبارت دیگر، این فیلم درحالی طرفداران سه‌گانه‌ی اورجینال پارک ژوراسیک را هدف قرار داده بود که هرگز از سینماروهایی که علاقه‌ای به آی‌پیِ پارک ژوراسیک ندارند غافل نشده بود. این موضوع درباره‌ی جومانجی: به جنگل خوش آمدید (۴۰۴ میلیون فروش خانگی / ۹۶۲ میلیون فروش جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه) نیز صدق می‌کند. هر دوی چهارمین فیلم مجموعه‌ی ژوراسیک و دومین فیلمِ جومانجی به‌عنوان دنباله‌های مستقلی که به آشنایی قبلی سینماروها با این برندها نیاز نداشتند تبلیغات شدند. از سوی دیگر، گرچه شکارچیان ارواح: افترلایف به درآمد غافلگیرکننده‌ای دست نیافته است (۱۲۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۱۷۷ میلیون دلار فروش جهانی)، اما به‌لطفِ بودجه‌ی کنترل‌شده‌ی ۷۵ میلیون دلاری‌اش موفق حساب می‌شود.

ماتریکس: رستاخیزها اما هیچکدام از فاکتورهای ضروری برای موفقیتِ دنباله‌های مشابه را شامل نمی‌شود: این فیلم نه ارزان‌قیمت است و نه به‌عنوانِ یک فیلم مستقل روی پای خودش می‌ایستد. همچنین، رستاخیزها به‌عنوانِ «یک فیلم ماتریکسِ دیگه» تبلیغات شد و اگر کسی از قبل با سه‌گانه‌ی اورجینال ماتریکس آشنا نبود و به آن علاقه‌مند نبود، هیچ‌وقت تحت‌تاثیرِ تریلرهای این فیلم قرار نمی‌گرفت. تازه کمپینِ تبلیغاتی بدون اسپویلِ رستاخیزها نیز عامدانه سردرگم‌کننده بود. درواقع، تبلیغات رستاخیزها حتی با ماهیتِ واقعی نسخه‌ی جدید مورفیوس که در همان ۱۰ دقیقه‌ی آغازینِ فیلم افشا می‌شود هم همچون یک معما رفتار می‌کرد. گرچه تبلیغاتِ بدون اسپویل در رابطه با فیلم‌های تضمین‌شده‌ای که از استقبالِ مخاطبان از آن‌ها اطمینان داریم استراتژی ایده‌آلی است ( شوالیه‌ی تاریکی، فروزن ۲، نیرو برمی‌خیزد و غیره)، اما این حرکت در رابطه با فیلم‌هایی مثل رستاخیزها یا بلید رانر ۲۰۴۹ اشتباه است.

کمپینِ تبلیغاتی این فیلم‌ها میزان علاقه‌مندیِ عموم سینماروها به این برندها را دست‌بالا می‌گیرند. در نتیجه، تبلیغاتِ مخفی‌کارانه‌ی این فیلم‌ها به‌جای متقاعد کردنِ عموم مردم برای دیدنِ آن‌ها، تنها بازگشتِ فلان مجموعه را خبر می‌دهند. این موضوع به‌طور ویژه‌ای درباره‌ی ماتریکسی صدق می‌کند که قسمت آخرش با کُشته شدنِ زوج پروتاگونیستش و حل‌و‌فصل شدنِ کشمکش اصلی‌اش به پایان رسیده بود. به عبارت دیگر، مشکل رستاخیزها، بلید رانر ۲۰۴۹، دکتر اسلیپ (دنباله‌ی فوق‌العاده خوبِ درخشش که با وجود دریافت نقدهای مثبت، به فقط ۷۲ میلیون دلار فروش از ۴۵ میلیون بودجه دست یافت) و داستان وست‌سایدِ استیون اسپیلبرگ یکسان است: ساخت همه‌ی آن‌ها با این فرض چراغ سبز گرفته‌اند که مخاطبان خواستار فیلم دیگری از این برندها هستند. دنباله‌های نوستالژیک فقط در صورتی جواب می‌دهند که استودیو از تقاضای مخاطب اطمینان داشته باشد. گرچه قسمت اول ماتریکس حدود ۲۲ سال پیش به یک موفقیتِ بدعت‌گذارِ تمام‌عیار (۴۶۹ میلیون دلار از ۶۰ میلیون دلار بودجه) بدل شد و ماتریکس: بارگذاری مجدد هم آن را در تابستان ۲۰۰۳ از نو تکرار کرد (۷۴۲ میلیون دلار از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه)، اما ماتریکس: انقلاب‌ها که از نارضایتی مخاطبان و نقدهای ضعیف‌تر رَنج می‌بُرد، فقط ۴۲۷ میلیون دلار فروخت. نه‌تنها خیلی‌ها ماتریکس ۳ را دوست نداشتند، بلکه تعداد قابل‌توجه‌ای از سینماروها هم آن‌قدر ماتریکس ۲ را دوست نداشتند که حتی برای دیدنِ ماتریکس ۳ در سینماها حاضر نشدند.

مقالات مرتبط

  • چرا The Suicide Squad در گیشه شکست خورد؟سریع و خشن چگونه به بزرگ‌ترین مجموعه اورجینال سینما تبدیل شد؟رده‌بندی پرفروش‌ترین فیلم ‌های هیولایی تاریخ

در مقابل، نه‌تنها حتی سه‌گانه‌ی پیش‌درآمد منفورِ جنگ ستارگان از لحاظ تجاری پایدار بود (۹۲۴ میلیون در سال ۱۹۹۹، ۶۴۵ میلیون در سال ۲۰۰۲ و ۸۶۸ میلیون در سال ۲۰۰۵)، بلکه دیزنی و لوکاس‌فیلم شک نداشتند که مخاطبان برای دیدنِ دنباله‌ی ۳۲ ساله‌ی بازگشت جدای که درکنار گروه بازیگران جدیدتر شامل هریسون فورد، کری فیشر و مارک همیل می‌شد، به سینماها هجوم خواهند بُرد. نیرو برمی‌خیزد علاوه‌بر اینکه کمپین تبلیغاتی بسیار مخفی‌کارانه و بسته‌ای داشت، بلکه نویدبخشِ هیچ ویژگی متفاوتِ دیگری جز اینکه «یک فیلم دیگه از جنگ ستارگان» است هم نبود. به خاطر همین هم بود که ریختنِ ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار به پای این فیلم حکم یک سرمایه‌گذاری کاملا امن و تضمین‌شده را داشت.

اما استثنای نیرو برمی‌خیزد نباید باعث شود دیگر استودیو فکر کنند که این موفقیت با احیای دیگر برندها تکرارشدنی است. فقط به خاطر اینکه همه برای دیدنِ یک فیلمِ کودک‌پسندانه‌ی جنگ ستارگانی در سینماها حاضر شدند به این معنی نیست که آن‌ها به دیدن فیلم بزرگسالانه‌ای مثل ماتریکس ۴ که دوتا از بازیگران اصلی‌اش (لارنس فیشبرن و هیوگو ویوینگ) نیز غایب هستند، خواهند آمد. دستورالعملِ ساخت یک دنباله‌ی نوستالژیک موفق این است: از بازگشتِ بازیگران مهم قدیمی اطمینان حاصل کنید، از افزایش بودجه پرهیز کنید و فیلم را به‌عنوان چیزی که مردم برای لذت بُردن از آن نیازی به آشنایی قبلی با آن برند ندارند تبلیغات کنید. از همین رو، ماتریکس: رستاخیزها احتمالا حتی بدون محدودیت‌های کرونا و قابل‌دسترس‌بودنِ همزمانش روی اچ‌بی‌اُ مکس نیز هرگز به یک موفقیت تجاری بدل نمی‌شد. فقط به خاطر اینکه عموم مخاطبان شیفته‌ی دو فیلم اولِ ترمیناتور، دو فیلم اولِ بیگانه، فیلم اول روبوکاپ، فیلم اول غارتگر و فیلم اول ماتریکس بودند به این معنی نیست که آن‌ها به‌طور اتوماتیک ریبوتِ پُرخرجِ این برندها را تقاضا می‌کنند. احیای ماتریکس نه به خاطر چیزی که مخاطبان طلب می‌کردند، بلکه در نتیجه‌ی چیزی که تهیه‌کنندگان استودیو فکر می‌کردند که مخاطبان طلب می‌کنند، اتفاق اُفتاد.

جدول ۱۰ فیلم برتر آخرهفته (۷ تا ۹ ژانویه‌ی ۲۰۲۲)

ردیفنام فیلمدرآمد آخرهفتهمجموع آمریکای شمالیتعداد هفته
۱Spider-Man: No Way Home۳۳ میلیون دلار۶۶۸ میلیون و ۷۵۳ هزار دلار۴
۲    
۳    
۴    
۵American Underdog۲ میلیون و ۴۱۳ هزار دلار۱۸ میلیون و ۷۴۲ هزار دلار۳
۶The Matrix Resurrectionsیک میلیون و ۸۶۰ هزار دلار۳۴ میلیون و ۳۱۷ هزار دلار۳
۷West Side Storyیک میلیون و ۴۱۳ هزار دلار۳۲ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار۵
۸    
۹    
۱۰    

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
7 + 4 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.