چرا دکتر استرنج ۲ باید قدرتِ دیزنی در گیشه را مجددا ثابت کند؟ در گزارش باکس آفیسِ این هفته علاوهبر پاسخ به این سؤال، افتتاحیهی سونیک ۲ و اکشن جدید مایکل بِی را بررسی میکنیم. همراه میدونی باشید.
پس از اینکه انیمیشن قرمز شدن (Turning Red) بهجای سینما سر از پلتفرمِ دیزنیپلاس درآورد، دکتر استرنج در دنیاهای موازیِ جنون درحالی کمتر از یک ماه دیگر روی پردهی سینماها خواهد رفت که این فیلم از زمانِ افسون (Encanto) نخستین اکرانِ واقعی دیزنی خواهد بود. تازه، حتی اکرانِ سینمایی افسون هم یک اکران واقعی نبود، بلکه بیشتر جزیی از کمپینِ تبلیغاتی این فیلم برای اطلاعرسانی دربارهی پخشش روی دیزنیپلاس بود. درآمدِ ۴۰۰ میلیون دلاری آواز بخوان ۲ ثابت میکند شتابزدگی دیزنی باعث از دست دادن پولی که افسون (۲۵۳ میلیون دلار در دنیا) در صورتِ اکران سینمایی اختصاصیاش میتوانست بهدست بیاورد، شد. بنابراین، دکتر استرنج ۲ در یک موقعیت حساس قرار گرفته است: این فیلم مأموریت دارد تا مجددا ثابت کند فیلمهای دنیای سینمایی مارول (و کلا بلاکباسترهای دیزنی) همچنان میتوانند بر باکس آفیس فرمانروایی کنند؛ این فیلم مسئول یادآوری سلطهی تمامعیارِ دیزنی بر گیشه است.
قسمت اولِ دکتر استرنج با کسب ۲۳۲ میلیون دلار فروش خانگی از ۸۸ میلیون دلار افتتاحیه و ۶۷۷ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۶۵ میلیون دلار بودجه، به موفقیتِ قرص و محکمی در اواخر سالِ ۲۰۱۶ بدل شد. اما سؤالِ بزرگی که هنوز دربارهی دکتر استرنج ۲ نمیدانیم، زاویهی دیدِ مخاطبان به آن است: آیا این فیلم برای مخاطبان چیزی بیش از دنبالهی مستقیم قسمت قبل نخواهد بود یا اینکه مخاطبان با آن همچون مهمترین فیلمِ دورانِ پسا-انتقامجویان: پایان بازی که مسئول گسترش دادنِ اسطورهشناسی دنیای مارول است، رفتار خواهند کرد؟ حداقل مارول دارد تمام تلاشش را میکند تا دکتر استرنج ۲ را بهعنوان چیزی فراتر از یک دنبالهی سنتی تبلیغات کند (از حضورِ کوتاه پاتریک استوارت در نقش پروفسور ایکس تا قول دادن رویدادهای دگرگونکننده). درواقع، مارول امیدوار است همان کاری را با دکتر استرنج ۲ انجام بدهد که قبلا با کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی انجام داده بود؛ جنگ داخلی با معرفی مرد عنکبوتی و بلکپنتر در عین به جان هم انداختنِ اعضای انتقامجویان با ۶۱ درصد رشد فروش در مقایسه با کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (۷۱۴ میلیون دلار) مواجه شد.
از طرف دیگر، اگر دکتر استرنج ۲ عملکردِ استانداردی بهعنوانِ دنبالهی معمولیِ قسمت قبل داشته باشد، در آن صورت رشد فروشش در مقایسه با قسمت قبل برابر با رشد فروش انتمن و وسپ (۶۲۰ میلیون دلار در مقایسه با درآمدِ ۵۱۹ میلیون دلاری قسمت اول) یا مرد آهنی ۲ (۶۲۳ میلیون دلار در مقایسه با درآمدِ ۵۸۵ میلیون دلاری قسمت اول) خواهد بود. این موضوع منهای ۱۰۰ میلیون دلاری که از بازار چین بهدست «نخواهد» آورد (در این نقطه باید به عدم اکران فیلمهای مارول در چین عادت کنیم)، بهمعنی درآمدِ نهایی ۶۲۰ تا ۷۱۵ میلیون دلاریاش خواهد بود. این رقم با درنظرگرفتنِ شرایط کرونا و بودجهی احتمالیِ ۱۷۵ تا ۲۲۵ میلیون دلاریاش، نتیجهی قابلقبولی برای دکتر استرنج ۲ خواهد بود (مخصوصا در صورت دریافت نقدهای اکثرا مثبت و جلب رضایتمندی عموم سینماروها). به بیان دیگر، دکتر استرنج ۲ در بدترین سناریوی ممکن به درآمدی که خیلی از دیگر استودیوها آرزوی آن را دارند، دست پیدا خواهد کرد.
اما مسئله این است: دیزنی هماکنون برای اثبات مجددِ اینکه فیلمهای مارول همچنان بزرگترین مجموعهی فعلیِ هالیوود حساب میشوند، تحت مقداری فشار قرار دارد. در نتیجه، درآمد استانداردِ دکتر استرنج ۲ برای این کار کفایت نمیکند. آخه، مسئله این است که دیزنی در چند وقت اخیر مقداری از اقتدار و یکهتازیِ سابقش را از دست داده است. برای مثال، گرچه اکران بلکویدو در تابستان ۲۰۲۱ به علتِ پخش همزمانش روی دیزنیپلاس آسیب دید، اما درنهایت، درآمدِ جهانی ۳۸۰ میلیون دلاریاش با اختلافِ زیادی کمتر از پیشبینیهای پیش از همهگیری کرونا بود. از یک طرف، هیچکس انتظار نداشت فیلم پیشدرآمدِ ناتاشا رومانوف که تاثیر قابلتوجهای روی آیندهی دنیای سینمایی مارول نداشت از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کند، اما از طرف دیگر، عقب اُفتادن آن از فیلم ویدیوگیمی آنچارتد (۳۸۴ میلیون دلار) هم نتیجهی ناامیدکنندهای تفسیر میشود.
این موضوع دربارهی جاودانگان (Eternals) هم صدق میکند؛ گرچه ساختهی کلویی ژائو از مرزِ ۴۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد (تقریبا برابر با تلماسهی دنی ویلنوو)، اما نهتنها منفیترین نقدهای تاریخِ دنیای سینمایی مارول را دریافت کرد، بلکه درآمد خانگیاش (۱۶۴ میلیون دلار) آن را به کمدرآمدترین فیلم تاریخ این مجموعه با احتساب نرخ تورم بدل میکند (حتی بدتر از هالک باورنکردنی). در عوض، شانگچی و افسانهی دَه حلقه علاوهبر دریافت نقدهای مثبت، به ۲۲۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۳۲ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۵ میلیون دلار بودجه دست یافت. در مقایسه، تلماسهی برادران وارنر که با ۱۶۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت و اُسکارِ شش شاخهی فنیِ مراسم آکادمی را به چنگ آورد. گرچه شانگچی با هر متر و معیاری که حساب کنیم موفق بود، اما نهتنها درآمد جهانیاش کماکان پایینتر از سریع و خشن ۹ (۷۲۱ میلیون دلار که ۲۰۳ میلیون دلارش به چین تعلق دارد) و زمانی برای مُردن نیست (۷۷۴ میلیون دلار که ۶۱ میلیون دلارش به چین تعلق دارد) قرار میگیرد، بلکه فروشش در کشورهای خارجی (۲۰۷ میلیون دلار) کمتر از فروش خارجی فری گای (Free Guy)، فیلم اورجینالِ دیزنی (۲۰۹ میلیون دلار که ۹۴ میلیون دلارش به چین تعلق دارد) بود.
به بیان دیگر، تمام فیلمهای مارولیِ دیزنی در باکس آفیس جهانی کمتر از گودزیلا علیه کونگ (۴۶۸ میلیون دلار که ۱۸۸ میلیون دلارش به چین تعلق دارد) و در باکس آفیسِ خارجی کمتر از تنتِ کریس نولان (۳۰۵ میلیون دلار که ۶۶ میلیون دلارش به چین تعلق دارد) فروختهاند. در مقابل، تمام فیلمهای مارولیِ سونی با وجودِ عدم اکرانشان در بازار چین، فیلمهای دیزنی را با اختلاف پشت سر گذاشتند. قسمت اول ونوم در اواخر سال ۲۰۱۸ به ۲۶۹ میلیون دلار فروش در چین دست یافت که ۳۱ درصد از درآمدِ جهانیِ ۸۵۴ میلیون دلاریاش را شامل میشد. در مقایسه، گرچه ونوم: بگذار کشتار برپا شود هرگز در چین روی پرده نرفت، اما کماکان ۲۱۴ میلیون دلار در آمریکای شمالی و مجموعا ۵۰۵ میلیون دلار در دنیا فروخت. همچنین، مرد عنکبوتی: دور از خانه ۱۹۹ میلیون دلار از فروشِ جهانی یک میلیارد و ۱۳۱ میلیون دلاریاش را به بازار چین مدیون است. اما مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست بدون نیاز به چین به درآمدِ خانگی شگفتانگیز ۸۰۳ میلیون دلار و درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار دست یافت.
گرچه بخشی از سودِ راهی به خانه نیست وارد جیبِ دیزنی میشود، اما مهمترین دلیلِ موفقیتِ تاریخی این فیلم ماهیتش بهعنوان یک نوستالژی چندنسلی که در آن واحد نقش دنبالهی مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۳ و مرد عنکبوتی ۴ را ایفا میکرد، بود. راهی به خانه نیست بهراحتی پُرفروشترین فیلمِ تاریخ سینما در بینِ فیلمهایی که هرگز در چین اکران نشدهاند حساب میشود و پشتسر انتقامجویان: پایان بازی، تایتانیک و آواتار، سومین فیلم برترِ تاریخ باکس آفیس است. پس، نکته این است: نهتنها فیلمهای مارولیِ سونی حتی بدون کمک چین عملکرد بهتری در مقایسه با فیلمهای مارولیِ دیزنی داشتهاند، بلکه فیلمهای مارولیِ دیزنی در رقابتشان با فیلمهای غیردیزنیِ متعددی شکست خوردهاند؛ آنچارتد بر بلکویدو غلبه کرده است؛ گودزیلا علیه کونگ از شانگچی و افسانهی دَه حلقه پیشی گرفته است و درآمدِ تلماسه تقریبا با جاودانگان برابری میکند (با این تفاوت که یکی از آنها منفورترین فیلم مارول است و دیگری برندهی چند اُسکار شده و دنبالهاش احتمالا به فیلم پُرفروشتری بدل خواهد شد).
در همین حین، بتمنِ مت ریوز هم درحالی برای دستیابی به ۷۷۵ میلیون دلار فروش جهانی خیر برداشته است که ۳۷۵ میلیون دلارش به آمریکای شمالی تعلق دارد. پس از اینکه دیزنی چهار سال متوالی (از ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹) بهلطف انتقامجویان، جنگ ستارگان، انیمیشنهای پیکسار و بازسازیهای لایواکشنش در هالیوود یکهتازی میکرد، آنها اخیرا از رقبایشان عقب اُفتادهاند. بنابراین دیزنی مجددا باید ثابت کند که هنوز بر قلهی باکس آفیسِ جای دارد. فیلمهای غیر-اونجرزیِ دیزنی کماکان میتوانند بدون نیاز به کسب درآمدی در حد و اندازهی دنیای ژوراسیک: قلمرو (دنیای ژوراسیک ۲ ۴۱۷ میلیون دلار در خانه و یک میلیارد و ۳۰۸ میلیون دلار در دنیا فروخت که منهای کاپیتان مارول و بلکپنتر بزرگتر از تمام فیلمهای غیراونجرزی دیزنی است) یا مینیونها: ظهور گرو (منِ نفرتانگیز ۳ تنها فیلم یک میلیاردی تابستانِ ۲۰۱۷ بود) به شکوفایی رسیده و سودآور شوند. اما عملکردِ بیش از حدِ انتظارِ امثال زمانی برای مُردن نیست، راهی به خانه نیست و بتمن به این معنی است که دکتر استرنج ۲ باید اقتدارِ فیلمهای مارول و دیزنی را در بینِ غولهای هالیوود از نو ثابت کند.
دکتر استرنج ۲ حدود ۲۰ سال بعد از اینکه سم ریمی با مرد عنکبوتی فیلمهای ابرقهرمانی را به پُررونقترین زیرژانرِ هالیوود بدل کرد و یک دهه بعد از اینکه جاس ویدن با انتقامجویان دنیای سینمایی مارول را به حسادتبرانگیزترین موفقیتِ کل هالیوود بدل کرد اکران میشود. در طولِ دو سال گذشته عملکرد فیلمهای مارولیِ دیزنی به دلایل مختلفی بهطرز غافلگیرکنندهای درخشان نبودهاند. به عبارت دیگر، سه فیلم مارولیِ اخیرِ دیزنی ثابت کردهاند که دیزنی آنقدرها هم شکستناپذیر نیست؛ ثابت کردهاند که حتی خون خدا را هم میتوان ریخت! حالا دکتر استرنج ۲ با وجودِ قول دادنِ اتفاقات و غافلگیریهایی که تماشایش را ضروری جلوه میدهند و بهلطف حضور بندیکت کامبربچ و سم ریمی در قامتِ یک بازیگر و کارگردان محبوب در پشت و جلوی دوربینش، نقش اولین فرصت دیزنی برای عقب راندنِ کوسهها و بازپسگیری جایگاهش بهعنوانِ شکارچی راسِ هرم غذاییِ هالیوود را برعهده دارد.
اما از دکتر استرنج ۲ که بگذریم به اولین تازهاکران آخرهفتهی اخیر میرسیم: سونیکِ خارپشت ۲ (Sonic the Hedgehog 2) بهلطفِ نقدهای نسبتا مثبتش، دریافت میانگین امتیاز A از تماشاگرانش، برندِ نوستالژیکش و قسمتِ اول محبوبش به ۷۱ میلیون دلار افتتاحیهی سهروزه دست پیدا کرد. این رقم نهتنها حاکی از رشد قابلتوجهای در مقایسه با افتتاحیهی سهروزهی ۵۸ میلیون دلاری قسمت قبل است، بلکه بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ فیلمهای ویدیوگیمی هم حساب میشود. از آنجایی که سونیک خارپشت ۲ در جذب عموم مخاطبان در همهی سنین موفق بوده است ( سن ۳۲ درصدِ تماشاگران زیر ۱۷ سال بوده و افراد ۱۸ تا ۳۴ ساله ۴۶ درصد از آنها را تشکیل میدادند) و از آنجایی که این فیلم از حالا تا زمان اکران انیمیشن لایتیر در هفدهم ژوئن (۲۷ خرداد ۱۴۰۱) تنها گزینهی خانوادهپسندانهی سینماها خواهد بود، پس تحلیلگران دوامِ طولانیمدتِ آن را پیشبینی میکنند؛ درواقع، اگر این فیلم عملکردی شبیه به رمپیج و کونگ: جزیرهی جمجمه داشته باشد، میتواند به نخستین فیلم ویدیوگیمیِ ۲۰۰ میلیون دلاری تاریخِ باکس آفیس آمریکای شمالی بدل شود.
این فیلم ۳۷ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی بهدست آورد تا به مجموعِ ۱۴۱ میلیون دلار درآمدِ جهانی برسد. راز موفقیتِ سونیک خارپشت این است که بیش از اینکه حکم یک سوءاستفادهی تجاریِ بیشرمانه از یک آیپی را داشته باشد، یک فیلم کودکپسندانهی کارآمد است که بهطرز زیرکانهای از انتخاب جیم کری در نقش دکتر روباتنیک برای جذب مخاطبانِ بزرگسال استفاده کرده است؛ همان بزرگسالانی که بیشتر از همه بازیهای اورجینالِ سونیک روی سگاجنسیس را به خاطر میآورند، همان کسانی هستند که در دوران نوجوانیشان مخاطبِ فیلمهای کمدی جیم کری مثل ایس ونچورا (Ace Ventura)، بتمن برای همیشه و دروغگو، دروغگو (Liar Liar) بودهاند. جنسِ کمدی اسلپاستیکِ دیوانهوار کری به همان اندازه که بچهها را جذب میکند به همان اندازه هم موردتوجهی بزرگسالانی که زمانی شیفتهی احمق و احمقتر بودند، قرار میگیرد. این موضوع بهعلاوهی حضورِ دو کاراکتر مُفرح جدید از اسطورهشناسی بازیهای سونیک در این دنباله (تِیلز و ناکلز) و هرچه بزرگتر شدنِ مقیاس اکشنهای فیلم در پیِ افزایشِ ۳۰ میلیون دلاری بودجه، به فیلمی منجر شده که جایگاهِ نخستین مجموعهی جدیدِ موفقِ پارامونت در چند سال گذشته را تثبیت میکند.
گرچه این شرکت در چند سال اخیر در پیِ از دست دادنِ آیپیهای بزرگش (مارول، استودیوی دریمورکس) یا از نفس اُفتادنِ مجموعههای قابلاتکای قدیمیاش (استار ترک، ترنسفورمرها، لاکپشتهای نینجا و غیره) رکود سختی را تجربه میکرد، اما مجددا با وجودِ موفقیتهای متوالیِ اخیرش احیا شده است؛ آنها در چند ماه اخیر دو دنبالهی موفق (سونیک ۲ و جیغ ۵) داشتهاند؛ دو آیپی بهظاهر مُرده را دوباره زنده کردند (جیغ ۵ و کلهخر برای همیشه) و حتی موفق شدند اولین کمدیِ اورجینالِ ستارهمحورِ موفقِ سینما از اواسط سال ۲۰۱۹ تاکنون (شهر گمشده) را اکران کنند. سوالی که باقی میماند این است: آیا تاپ گان: موریکِ تام کروز که در بیست و هفتم می ۲۰۲۲ (۶ خرداد ۱۴۰۱) روی پرده خواهد رفت، میتواند این روندِ دنبالهدار را حفظ کند؟
دومین تازهاکران این هفته اما آمبولانس (Ambulance)، جدیدترین ساختهی مایکل بِی است؛ این فیلمِ ستارهمحور که جیک جیلنهال، یحیی عبدالمتین دوم و اِلیزا گونزالس را در گروهِ بازیگرانش دارد، با وجودِ نقدهای نسبتا مثبتی که دریافت کرده با کسب فقط ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار بهعنوان افتتاحیه در ردهی چهارم جدول قرار داد. طبیعتا این رقم پایینتر از جزیره (۱۲ میلیون دلار در تابستان ۲۰۰۵)، ضعیفترین افتتاحیهی کارنامهی مایکل بِی حساب میشود. هرچند میانگین امتیازِ تماشاگران به این فیلم (A منفی) حاکی از رضایتمندی کسانی که آن را تماشا کردهاند، است. گرچه بودجهی ۴۰ میلیون دلاری آمبولانس معقول است، اما این فیلم برای توجیه تجاری خودش به اتفاقی معجزهآسا در کشورهای خارجی یا شبکهی نمایشِ خانگی نیاز دارد. این فیلم تاکنون ۲۲ و نیم میلیون دلار در کشورهای خارجی و مجموعا ۷۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. آمبولانس جدیدترین قربانیِ دوران فرمانرواییِ سرویسهای استریمینگ است که در پی آن مخاطبان دیدن فیلمهای اورجینالِ غیرفرنچایزی را تا قابلدسترس شدن آنها روی پلتفرمهای اجارهی فیلم موکول میکنند؛ وضعیتی که طبیعتا در دورانِ کرونا بدتر از گذشته شده است.
آمبولانس روی کاغذ تمام عناصر پنجگانهی ضروری برای موفقیتِ یک فیلم غیرفرنچایزی را شامل میشد: کارگردانِ صاحبسبک و شناختهشده؛ گروه بازیگرانِ پُرستاره؛ قلاب داستانیِ قابلفهم (سارقان بانک یک آمبولانس حاوی بیمار را میدزدند) و نقدهای قابلاتکا. اما واقعیت این است که مایکل بِی از زمان بندر پرل و پسران بد ۲ تاکنون خارج از مجموعهی ترنسفورمرها قادر به جذب مخاطب نبوده است. جزیره در سال ۲۰۰۵ شکست خورد و ۱۳ ساعت هم در اوایل سال ۲۰۱۶ با استقبال مواجه نشد. در دورانی که فیلمهای غیرفرنچایزی تنها در صورتی که نویددهندهی اوقات خوش، مُفرح و به دور از دغدغههای دنیای واقعی باشند مورد استقبال قرار میگیرند (بیبی درایور، چاقوکشی، شهر گمشده و غیره)، تریلرهای آمبولانس خبر از فیلم بسیار پُرتنشی میدادند که به مخاطبانش اطمینان خاطر میداد سرانجامِ پروتاگونیستهای دوستداشتنیاش خوش نخواهد بود. این ویژگی هرچه از لحاظ هنری تحسینآمیز است، از لحاظ تجاری به ضررش تمام شده است.
خبر خوب اما این است که استودیوی A24 تعداد سینماهای فیلم فانتزیِ مولتیورسمحورِ همهچیز همهجا ناگهان (Everything Everywhere All at Once) را به یک هزار و ۲۵۰ سالن افزایش داد که به درآمدِ ۶ میلیون دلاریاش منجر شد. این فیلم قبل از آغاز اکران گستردهاش از این هفته، از اکرانِ محدودش در جریان دو هفتهی گذشته برای افزایش سروصدای رسانهای مثبتِ پیرامونش استفاده کرده بود. همهچیز همهجا ناگهان که با ۲۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون به ۸ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار درآمدِ ۱۷ روزه دست پیدا کرده است و اگر عملکردی شبیه به شوالیهی سبز (۱۷ میلیون دلار) داشته باشد، فروشِ نهایی ۲۱ میلیون دلاریاش در گیشهی آمریکای شمالی پیشبینی میشود.
از تازهاکرانها که بگذریم، در ردهی دوم جول به موربیوس (Morbius) برمیخوریم که این هفته نشان داد افتتاحیهی نسبتا قویاش از صدقهسری محبوبیتِ ونوم: بگذار کشتار برپا شود و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست بوده است. این فیلم با کسب تنها ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهی اکرانش، سقوط آزادِ تُندی را تجربه کرد و به مجموعِ خانگیِ ۱۰ روزهی ۵۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار رسید. اُفت فروش ۷۴ درصدی این فیلم در مقایسه با افتتاحیهی ۳۹ میلیون دلاریاش، آن را بالاتر از امثال دارک فینیکس، ریبوت چهار شگفتانگیز، بتمن علیه سوپرمن، هالک و منشا افراد ایکس: وولورین به بزرگترین اُفت فروش تاریخِ فیلمهای ابرقهرمانیِ پُرخرج بدل میکند. به بیان دیگر، یک چیز از همین حالا تضمینشده است: فروشِ نهایی موربیوس در گیشهی خانگی حتی از ۸۰ میلیون دلاری که ونوم در سه روز نخست اکرانش کسب کرده بود هم کمتر خواهد بود. این فیلم که با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون ۱۲۶ میلیون دلار در دنیا فروخته است.
مقالات مرتبط
- ردهبندی پرفروشترین فیلمهای بتمنسریع و خشن چگونه به بزرگترین مجموعه اورجینال سینما تبدیل شد؟پرفروشترین فیلمهای هیولایی باکس آفیس
ردهی پنجم جدول به بتمنِ مت ریوز (The Batman) تعلق دارد که ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار دیگر در ششمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۳۵۹ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۳۵ میلیون دلار فروشِ جهانی رسید. محصول برادران وارنر با عبور از سریع و خشن ۹ (۷۲۱ میلیون دلار)، اکنون پشتسرِ زمانی برای مُردن نیست (۷۷۴ میلیون دلار)، فیلم چینی نبرد دریاچهی چانگجین (۹۰۵ میلیون دلار) و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (یک میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار)، چهارمین فیلم پُرفروشِ دوران کرونا حساب میشود. این فیلم دیر یا زود از آخرین فیلم جیمز باندِ دنیل کریگ پیشی خواهد گرفت؛ در این صورت ردهی اول و دومِ پرفروشترین فیلمهای دوران کرونا متعلق به محبوبترین ابرقهرمانِ دیسی و محبوبترین ابرقهرمانِ مارول خواهد بود.
حالا که حرف از فیلمهای برادران وارنر شد، باید اضافه کرد که جانوران شگفتانگیز: اسرار دامبلدور نیز این هفته در کشورهای خارجی روی پرده رفت و ۵۸ میلیون دلار کسب کرد که نتیجهی ضعیفتری در مقایسه با درآمد ۱۲۰ و ۱۱۵ میلیون دلاری دو قسمت قبلی در بازارهای مشابه است. جانوران شگفتانگیز ۳ ۱۰ میلیون دلار در چین کسب کرد که در مقایسه با افتتاحیهی ۳۶ میلیون و ۶۰۰ هزاری جرایم گریندلوالد به چشم نمیآید. گرچه اسرار دامبلدور ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در ژاپن فروخته است (در مقایسه با درآمدِ ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری قسمت قبل در این کشور)، اما فروشش در باکس آفیسِ بریتانیا فقط ۸ میلیون دلار بوده است (در مقایسه با افتتاحیهی ۱۶ میلیون دلاری قسمت قبل در این کشور). خلاصه اینکه تنها وقوع یک معجزه میتواند جلوی شکستِ تجاریِ اجتنابناپذیرِ جانوران شگفتانگیز ۳ را بگیرد.
در ردهی سوم جدول به شهر گمشده (The Lost City) با نقشآفرینی ساندرا بولاک و چینیگ تیتوم برمیخوریم که با تجربهی فقط ۳۸ درصد اُفت فروش (با وجود از دست دادنِ ۴۸۶تا از سینماهایش)، ۹ میلیون و ۱۶۵ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۶۸ میلیون و ۸۵۴ هزار دلار رسید. این رقم در این دوره و زمانه نتیجهی قابلقبولی برای یک کمدی/رمانتیکِ اورجینالِ ستارهمحور حساب میشود؛ فروش نهایی ۹۰ میلیون دلاری این فیلم در گیشهی آمریکای شمالی پیشبینی میشود. در همین حین، آنچارتد (Uncharted) با کسب ۲ میلیون و ۶۵۰ هزار دلارِ تازه در هشتمین آخرهفتهاش، به مجموعِ خانگی ۱۴۳ میلیون دلار رسید. این فیلم تا هفتهی بعد پوکمون: کاراگاه پیکاچو (۱۴۴ میلیون دلار) را پشت سر خواهد گذاشت و پایینتر از سونیک خارپشت (۱۴۶ میلیون دلار) به دومین فیلم ویدیوگیمی برترِ تاریخ آمریکای شمالی بدل خواهد شد. آنچارتد که با ۱۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، با ۳۸۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری که تاکنون در دنیا فروخته، بلکویدو (۳۸۰ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته است. فیلم اکشن حماسیِ هندی آرآرآر (RRR که مخفف Rise! Roar! Revolt! است)، ۵۸۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و با عبور از ۱۳ میلیون دلار فروش خانگی، مجموع جهانیاش را به ۱۳۲ میلیون دلار رساند. انیمیشن آواز بخوان ۲ (Sing 2) با عبور از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی، به نخستین انیمیشنی که از زمان فروزن ۲ در اواخر ۲۰۱۹ تاکنون موفق به این کار شده است، بدل شد.
جدول ۱۰ فیلم برتر آخرهفته (۸ تا ۱۰ آوریل ۲۰۲۲)
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته | مجموع آمریکای شمالی | تعداد هفته |
---|---|---|---|---|
۱ | Sonic the Hedgehog 2 | ۷۱ میلیون دلار | ۷۱ میلیون دلار | ۱ |
۲ | ||||
۳ | ||||
۴ | ||||
۵ | The Batman | ۶ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار | ۳۵۹ میلیون دلار | ۶ |
۶ | Everything Everywhere All at Once | ۶ میلیون دلار | ۸ میلیون و ۴۲۸ هزار دلار | ۳ |
۷ | Uncharted | ۲ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار | ۱۴۲ میلیون و ۹۵۲ هزار دلار | ۸ |
۸ | ||||
۹ | ||||
۱۰ |