در گزارش باکس آفیس این هفته علاوهبر پیشبینی درآمد فیلم بتمنِ مت ریوز، دلایل اکران موفقیتآمیز آنچارتد را بررسی میکنیم. همراه میدونی باشید.
هفتهی گذشته خبر رسید که بتمنِ مت ریوز، جدیدترین فیلم ابرقهرمانی برادران وارنر در تاریخ هجدهم مارس (۲۷ اسفند ۱۴۰۰)، دو هفته بعد از افتتاحیهی آمریکاییاش، در بازار چین روی پرده خواهد رفت. این موضوع بتمن را بهطور پیشفرض به نخستین فیلم کامیکبوکیِ هالیوود که از زمان واندروومن ۱۹۸۴ در اواخر سال ۲۰۲۰ تاکنون در چین اکران شده است، بدل میکند. آن دنباله به تنها ۲۵ و نیم میلیون دلار فروش در بازار چین دست یافت که ۷۱ درصد کمتر از درآمدِ ۹۰ میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری قسمت اول واندروومن در تابستان ۲۰۱۷ بود. از یک طرف، واندروومن ۱۹۸۴ پیش از دورانِ واکسیناسیون اکران شده بود، اما از طرف دیگر، این فیلم در زمانی روی پردهی سینماهای چین رفت که دو فیلم بومیِ هشتصد نفر و کشور من، میهن من به بیش از ۴۳۰ میلیون دلار فروش دست پیدا کرده بودند. پس، نمیتوان شکستش را به پای فاکتورهای خارجی گذاشت. واندروومن ۱۹۸۴ یکی از سلسله فیلمهای بزرگِ هالیوودی که در چین با استقبال مواجه نشدند حساب میشود که آخرینش ماتریکس: رستاخیزها (۱۳ میلیون و ۶۰۰) بود.
عملکردِ ضعیف این فیلمها در چین باعث هرچه شگفتانگیزتر به نظر رسیدنِ فروش امثالِ تنتِ نولان (۶۰ میلیون دلار در آگوست ۲۰۲۰)، گودزیلا علیه کونگ (۱۸۸ میلیون دلار) و تلماسه (۳۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار) میشود. بنابراین گرچه تحلیلگران فکر نمیکنند که عملکردِ خارقالعادهی بتمن در گیشهی چین از همین حالا تضمینشده است (تکرار درآمد ۵۶ میلیون دلاری شوالیهی تاریکی برمیخیزد مُحتمل است)، اما آیا این فیلم شانس دستیابی به درآمد ۱۰۵ تا ۱۲۵ میلیون دلاری امثالِ جاستیس لیگ، بلکپنتر، نگهبانان کهکشان ۲، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه یا لوگان را خواهد داشت؟ جواب مثبت است. اما نباید این مسئولیت را بهطور اتوماتیک روی دوشِ بتمن بگذاریم. چراکه نهتنها شرایط بازار چین نسبت به سال ۲۰۱۸ خیلی تغییر کرده است (در این مدت تکیهی آنها به محصولاتِ بومیشان خیلی بیشتر از وارداتیهای هالیوود شده است)، بلکه هیچکس نباید انتظار درآمدی در حد و اندازهی ونوم (۲۶۹ میلیون دلار) یا آکوآمن (۲۹۹ میلیون دلار) را از بتمن داشته باشد.
در همین حین، چین حکم منطقهای را دارد که مرگ و زندگیِ فیلمها به عملکردشان در آن بستگی «ندارد». در عوض، چین همیشه جز چند استثنا نقشِ هرچه بزرگتر جلوه دادنِ موفقیتِ فیلمها در دیگر نقاط دنیا را ایفا میکرده است. برای مثال، مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار) برای اینکه در باکس آفیس تاریخسازی کند، به کمک چین نیاز نداشت یا آکوآمن حتی منهای فروشش در بازار چین هم یک موفقیتِ غولآسا حساب میشود (۸۵۶ میلیون دلار بدون چین). اما پیش از اینکه تاریخ اکرانِ بتمن در چین مشخص شود، پیشبینیهای تحلیلگران از درآمدِ افتتاحیهی این فیلم در آمریکای شمالی منتشر شد: ۸۰ تا ۱۱۰ میلیون دلار. از یک طرف به نفعِ برادران وارنر است تا با پایین آوردنِ انتظارات، افتتاحیهی بهتر از انتظاراتِ فیلم را در بوق و کرنا کند، اما از طرف دیگر، نباید فراموش کنیم که افتتاحیهی مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه فقط ۱۱۷ میلیون دلار یا افتتاحیهی مرد پولادین فقط ۱۲۸ میلیون دلار بود.
اما آیا رقمِ پیشبینیشده خیلی پایین است؟ بله، همینطور است. برای مثال، افتتاحیهی مرد پولادین در ابتدا حدود ۸۵ میلیون دلار پیشبینی میشد و واندروومن هم درحالی به ۱۰۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که تحلیلگران افتتاحیهی ۶۵ میلیونیاش را پیشبینی میکردند. برعکسش هم وجود دارد: درحالی افتتاحیهی ۷۵ میلیون دلاری آکوآمن پیشبینی میشد که این فیلم به ۷۲ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت (در ادامه ۳۳۵ میلیون دلار در گیشهی خانگی فروخت) و گرچه افتتاحیهی ۱۱۰ میلیون دلاری جاستیس لیگ پیشبینی میشد، اما واکنشِ اسفناک منتقدان و سروصدای رسانهای بسیار منفی پیرامونش، آن را به ۹۳ میلیون دلار کاهش داد. به ازای هر بلکپنتر که با اختلاف فراتر از افتتاحیهی پیشبینیشدهاش ظاهر میشود (این فیلم در جریان سه هفته مانده به اکرانش افتتاحیهی پیشبینیشدهاش را از ۷۵ میلیون دلار به ۱۷۵ میلیون دلار افزایش داد و بعد از اکران به ۲۲۰ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت)، یک سولو: داستانی از جنگ ستارگان وجود دارد که گرچه افتتاحیهی ۱۷۰ میلیونیاش پیشبینی شده بود، اما درنهایت، به کسب ۱۰۴ میلیون دلار رضایت داد.
به بیان دیگر، هدفِ از این کار پیشبینی علمی و دقیقِ افتتاحیهی یک فیلم نیست. در عوض، این کار استودیوها را قادر میسازد تا با دیدنِ نتیجهی تبلیغاتشان، تغییرات لازم را در هفتههای باقیمانده تا اکران فیلم لحاظ کنند. با این وجود، احتمال اینکه ارقام پیشبینیشدهی فعلیِ بتمن تا زمان اکرانِ فیلم یکسان باقی بماند بالا است. چون ناسلامتی در این موردِ بهخصوص با یک فیلم بتمنی سروکار داریم که کمپین تبلیغاتیاش تاکنون تمام چیزهایی را که میتوانیم از آن انتظار داشته باشیم، آشکار کرده است. ما از اینکه چه بازیگرانی در آن حضور دارند، چه نقشهایی را ایفا میکنند و لحن تیرهوتاریک و فضای نوآرش اطلاع داریم. سؤال این است: آیا در این لحظه مخاطبی وجود دارد که هنوز دربارهی دیدن یا ندیدنِ این فیلم در سریعترین فرصتِ ممکن بهطور قاطعانهای تصمیمگیری نکرده باشد؟ تازه، حتی اگر افتتاحیهی بتمن بهجای ۱۵۰ میلیون دلار، به ۱۰۰ میلیون دلار هم نزدیکتر باشد، کماکان جای نگرانی نیست.
بالاخره امثال واندروومن، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه و ثور: رگناروک با وجودِ افتتاحیههای ۱۰۳ تا ۱۲۳ میلیون دلاریشان، در طولانیمدت به ۳۱۵ تا ۴۱۳ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا کردند. درحالی داستان اسباببازی ۴ و فروزن ۲ از مرزِ ۴۳۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کردند که فقط ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه فروخته بودند. فقط به خاطر اینکه مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست به ۲۶۰ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرده است به این معنی نیست که از این به بعد تکتکِ فیلمهای کامیکبوکیِ پُرسروصدا باید به این عدد نزدیک شوند. ناسلامتی راهی به خانه نیست در آن واحد حکم رویداد مهمِ بعدی دنیای سینمایی مارول و سومین فیلمِ اسپایدرمنِ مارول را داشت و نقش استعارهای مرد عنکوبتی شگفتانگیز ۳ و مرد عنکبوتی ۴ را ایفا میکرد. عملکردِ «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»گونهی راهی به خانه نیست به خاطر این است که این فیلم دست روی یک نوستالژیِ بیننسلی گذاشته است؛ در مقایسه، بتمنِ مت ریوز از لحاظ میزان اهمیت چیزی بیش از فیلم جدیدِ بتمن نیست.
تازه، قابلذکر است که بدون احتساب نرخ تورم سهگانهی مرد عنکبوتیِ سم ریمی (۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) فیلمهای بتمنِ تیم برتون و جول شوماخر (یک میلیارد و ۲۵۲ میلیون دلار) را در باکس آفیس شکست میدهد. پس، شاید پیتر پارکر همیشه پُرطرفدارتر از بروس وین بوده است. یکی از برتریهای بتمن این است که این فیلم به مدتِ حداقل یک ماه (تا قبل از آغاز اکران موربیوس در یکم آوریل) تنها بلاکباسترِ سینماها خواهد بود و در نتیجه، میتوانیم دوامِ قدرتمندی را از آن انتظار داشته باشیم. اکثر فیلمهای بتمن همیشه یا در گیشهی خانگی بیشتر از گیشهی خارجی فروختهاند یا درصدِ فروش خانگی و خارجیشان خیلی به پنجاه-پنجاه نزدیک بوده است. شوالیهی تاریکی برمیخیزد (۴۴۸ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۸۴ میلیون جهانی) ۴۱ درصد از درآمد جهانیاش را در خانه بهدست آورد و ۳۷ درصد از درآمد جهانی بتمن علیه سوپرمن (۳۳۰ میلیون خانگی / ۸۷۳ میلیون جهانی) هم به آمریکای شمالی تعلق داشت، اما منهای این دو، درآمد تمام شش فیلمِ لایواکشنِ قبلی بتمن در آمریکای شمالی بیشتر از کشورهای خارجی بوده است.
خبر خوب این است که بودجهی تولیدِ بتمن بهجای بتمن علیه سورپرمن (۲۵۰ میلیون دلار) به آکوآمن (۱۶۵ میلیون دلار) نزدیکتر است، پس این فیلم برای بازگرداندنِ سرمایهاش حتما مجبور نیست به درآمدی در حد و اندازهی جوکر (یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار بدون چین) دست پیدا کند. اگر این فیلم از لحاظ کیفی خوب باشد، عامهپسند باشد و مخاطبان را به دیدنِ دنبالهاش علاقهمند کند، آن وقت درآمدی برابر با دکتر استرنج (۶۷۷ میلیون دلار) یا نگهبانان کهکشان (۷۷۳ میلیون دلار) برای آن کافی خواهد بود. بالاخره نباید فراموش کنیم که شاید شوالیهی تاریکی و شوالیهی تاریکی برمیخیزد یک میلیاردی شدند، اما بتمن آغاز میکند نهتنها در تابستان ۲۰۰۵ فروش خانگی کمتری در مقایسه با مهمانان ناخواندهی عروسی و چارلی و کارخانهی شکلاتسازی داشت، بلکه فروش جهانی ۳۵۸ میلیون دلاریاش نیز با فاصلهی ناچیزی بهتر از چهار شگفتانگیز (۳۳۰ میلیون دلار) بود. اما آن فیلم مهمترین وظیفهاش که علاقهمند کردنِ دوبارهی عموم سینماروها به شخصیتِ بتمن بود را با موفقیت انجام داد و راه رکوردشکنیهای دنبالههایش در طولانیمدت را هموار کرد. شاید مهمترین وظیفهی بتمنِ رابرت پتینسون در دورانِ پسا-بتمنِ بن افلک نیز همین باشد.
اما از بتمن که بگذریم به تازهاکرانهای این هفته میرسیم: اقتباسِ ویدیوگیمی آنچارتد (Uncharted) در جریان آخرهفتهای که مصادف با تعطیلی روز ریاستجمهوری در ایالات متحده بود، به افتتاحیهی چهارروزهی عالیِ ۵۱ میلیون دلار دست یافت؛ رقمی که با اختلافِ قابلتوجهای بهتر از افتتاحیهی چهارروزهی جیغ ۵ است. افتتاحیهی آنچارتد آن را در بینِ فیلمهای ویدیوگیمی پشت سرِ سونیکِ خارپشت (۵۸ میلیون دلار سهروزه / ۷۰ میلیون دلار چهارروزه در سال ۲۰۲۰)، پوکمون: کاراگاه پیکاچو (۵۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹) و توم ریدرِ آنجلینا جولی (۴۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۱) قرار میدهد. همچنین، آنچارتد بعد از ونوم: بگذار کشتار برپا شود (۹۰ میلیون دلار افتتاحیه)، شکارچیان ارواح: افترلایف (۴۴ میلیون دلار) و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (۲۶۰ میلیون دلار)، چهارمینِ فیلمِ متوالیِ سونی است که به بیش از ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه دست یافته است.
بنابراین سؤال این است: دقیقا چه اتفاقی اُفتاد که فیلمی که بیش از یک دهه در برزخِ تولید سرگردان بود و تمام خصوصیاتِ سوءاستفاده از یک برندِ شناختهشده را شامل میشد، موفق از آب درآمده است؟ نخست اینکه اگر از نقدهای منفی آنچارتد فاکتور بگیریم، این فیلم نه بهعنوانِ اقتباسِ وفادارِ بازی ویدویی محبوبِ طرفداران این مجموعه، بلکه بهعنوان یک فیلمِ ماجراییِ اولداسکولِ «ایندیانا جونز»گونه پُر از شکار گنج و سکانسهای اکشن تبلیغات شده بود. دوم اینکه گرچه آنچارتد حکم پیشدرآمدی را دارد که داستانِ نیتن دریک شدنِ نیتن دریک را روایت میکند، اما کُل وقتش را با پروسهی رساندنِ نیتن دریک به نقطهای که او به همان شکارچیِ گنجی که میشناسیم بدل میشود تلف نمیکند. این همان مشکلی بود که به شکست امثال شاه آرتور، مومیاییِ تام کروز، ریبوتِ اخیر چهار شگفتانگیز یا آرتمیس فاول منجر شد. خصوصیتِ مشترکِ همهی آنها این بود: آنها بهجای اینکه یکراست از همان فیلمِ اول سراغِ داستانِ جذاب اصلی بروند، فیلم اول را به روایت داستانِ سرمنشاء غیرضروریِ کاراکترهایشان اختصاص میدهند و داستانِ جذاب اصلی را به دنباله میسپارند. اما فیلم اول بهگونهای شکست میخورد که هیچوقت آن دنباله ساخته نمیشود.
در مقایسه، بخشِ قابلتوجهای از آنچارتد به نیتن دریکی اختصاص دارد که در همان لباسِ آشنای بازیهای ویدیویی مشغولِ انجام فعالیتهای نیتن دریکگونهی همیشگیاش (پریدن، مبارزه کردن، تیراندازی، آویزان شدن از هواپیمای درحال سقوط و غیره) است. سومین فاکتور تأثیرگذار در موفقیتِ آنچارتد این است که یک ستارهی جوان که هماکنون روی بورس است (تام هالندی که مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست را همزمان روی پرده دارد) را با ستارهی نسلِ قبل که در گذشته میتوانست مردم را به سینماها بکشاند (مارک والبرگ) جفت کرده است و آنتونیو باندراس در نقشِ تبهکارِ فیلم را هم بهعنوان ارزش افزوده به جمعشان اضافه کرده است. این حرف به این معنی نیست که تام هالند حالا یکی از آن ستارههایی است که نامش بهتنهایی میتواند مردم را به سینماها بکشاند. در عوض، وضعیت تام هالند و آنچارتد هماکنون تداعیگرِ وضعیتِ کریستن استوارت و سفید برفی و شکارچی است؛ سفید برفی و شکارچی بهلطفِ اکران در لابهلای فیلمهای گرگ و میشِ استوارت، از محبوبیتِ بازیگر در آن فیلمها برای کسب ۵۵ میلیون دلار افتتاحیه استفاده کرد. هرچند این بدین معنی نیست که موفقیت آنچارتد روی افزایشِ حقوقِ درخواستیِ تام هالند برای پروژههای بعدیاش تأثیرگذار نخواهد بود.
اما نکتهی دیگری که موفقیت آنچارتد ثابت میکند این است که دیگر چیزی به اسم «نفرینِ فیلمهای ویدیوگیمی» وجود ندارد (حداقل از لحاظ تجاری). انیمیشن پرندگان خشمگین در تابستان ۲۰۱۶ به نخستین فیلمِ ویدیوگیمی که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در گیشهی آمریکای شمالی فروخته است، بدل شد (بهعلاوهی ۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی). برادران وارنر فقط در سال ۲۰۱۸ دو فیلم توم ریدر (۲۷۴ میلیون دلار از ۹۰ میلیون دلار بودجه) و رمپیج (۱۰۱ میلیون خانگی، ۱۵۶ میلیون در چین و ۴۳۰ میلیون جهانی از ۱۲۰ میلیون بودجه) را اکران کرد. پوکمون: کاراگاه پیکاچو که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۱۴۴ میلیون دلار در خانه و ۴۳۳ میلیون دلار در دنیا فروخت. یکی از دلایلِ عدم فروشِ بهتر این فیلم ساندویچ شدنش در لابهلای انتقامجویان: پایان بازی و علاالدین بود. سونیکِ خارپشت، محصول پارامونت که آخرینِ بلاکباسترِ پیش از دوران کرونا بود، ۱۴۶ میلیون دلار در خانه و ۳۰۶ میلیون دلار در دنیا فروخت (از ۸۲ میلیون دلار بودجه). ریبوتِ مورتال کامبت، محصول نیولاین و برادران وارنر هم ۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخت و به پُربینندهترین فیلمِ پلتفرم اچبیاُ مکس بدل شد.
این حرفها به این معنی نیست که همهی فیلمهای ویدیوگیمی موفق هستند. وارکرفت و اساسینز کرید در سال ۲۰۱۶ شکست خوردند. قسمت اول پرندگان خشمگین آنقدر متوسط بود که این باعث شد پرندگان خشمگین ۲ با وجودِ کیفیت بالای غافلگیرکنندهاش با بیاعتنایی تماشاگرانِ ناراضیِ فیلم اول قرار بگیرد. درنهایت، فقط به خاطر اینکه سینماروهای چینی از رزیدنت ایول ۶ پاول دابلیو. اِس. اَندرسون استقبال کردند (۱۵۹ میلیون دلار فروش در چین / ۳۱۲ میلیون دلار فروش جهانی / ۴۰ میلیون دلار بودجه) به این معنی نیست که موفقیتِ شکارچی هیولا در این بازار از قبل تضمینشده بود. اما نکته این است که ما هماکنون در موقعیتی هستیم که اقتباسهای ویدیوگیمی بزرگ از ابتدا محکوم به مرگ نیستند، بلکه شانس موفقیتشان پنجاه-پنجاه است. خلاصه، اگر آنچارتد مثل پنجاه طیف گری با اُفت فروش شدیدی مواجه شود، درآمدِ خانگیِ ۸۵ تا ۹۰ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود، اما اگر دوامی شبیه به امثالِ دردویل، گوسترایدر، پرسی جکسون یا ددپول داشته باشد، ۱۱۵ تا ۱۲۵ میلیون دلار خواهد فروخت.
اما در بین اکرانهای تاریخِ روز ریاستجمهوری دو فیلم وجود دارند که دوامشان بهطرز نامرسومی قدرتمند بود: کینگزمن: سرویس مخفی (۱۲۸ میلیون دلار از ۴۱ میلیون دلار افتتاحیه) و بلکپنتر (۷۰۰ میلیون دلار از ۲۴۲ میلیون دلار افتتاحیه). اگر آنچارتد عملکردی شبیه به این فیلمها داشته باشد، درآمدِ معرکهی ۱۴۵ تا ۱۶۰ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. سوالاتی که باقی میمانند اینها هستند: آیا حکومتِ آنچارتد تا قبل از لگدمال شدنش بهوسیلهی بتمن فقط ۱۳ روز دوام میآورد؟ یا اینکه این دو فیلم تا زمان اکران موربیوس در یکم آوریل بهطرز مسالمتآمیزی درکنار یکدیگر به شکوفایی میرسند؟ آیا کیفیتِ ناامیدکنندهی آنچارتد به این معنی است که آنچارتد ۲ با وجودِ کیفیت بهترش با بیاعتنایی تماشاگرانِ ناراضی قسمت اول مواجه شده و به سرنوشتِ پرندگان خشمگین ۲ دچار میشود؟ برای جواب گرفتنِ این سوالات باید صبر کرد.
سونی ۲۰ میلیون دلار خرجِ تبلیغاتِ تلویزیونی آنچارتد کرده بود که کموبیش با بودجهی ۲۶ میلیون دلاری برادران وارنر برای تبلیغاتِ تلویزیونی بتمن برابری میکند. تبلیغات آنلاینِ فیلم هم بهلطف مجموعِ دنبالکنندگانِ ۶۸ میلیون و ۴۰۰ هزار نفری تام هالند در سراسر شبکههای اجتماعیاش، دنبالکنندگان مارک والبرگ (۴۵ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر) و دنبالکنندگان آنتونیو باندراس (۹ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر) قدرت خیلی خوبی داشته است. درواقع، پُستهای اینستاگرام تام هالند برای تبلیغِ آنچارتد بینِ ۶ تا ۱۵ میلیون بازدید داشتهاند. سن ۴۸ درصد از تماشاگران فیلم زیر ۲۵ سال بوده است و افراد زیر ۳۵ سال هم ۷۵ درصد از تماشاگرانش را تشکیل میدهند.
آنچارتد اما ۵۵ میلیون دلار دیگر هم از کشورهای خارجی بهدست آورد و مجموعِ درآمدِ خارجیاش را به ۸۸ میلیون دلار و مجموع درآمدِ جهانیاش را به ۱۴۰ میلیون دلار رساند. عملکردِ خیلی خوب این فیلم در خارج از آمریکای شمالی نشان میدهد که چرا هالیوود دست از ساختنِ اقتباسهای ویدیوگیمی نمیکشد: امثال نیدفوراسپید (۴۳ میلیون دلار خانگی / ۲۰۳ میلیون دلار جهانی)، اساسینز کرید (۵۵ میلیون / ۲۴۱ میلیون)، رزیدنت ایول ۶ (۶۰ میلیون / ۳۰۰ میلیون)، وارکرفت (۴۷ میلیون / ۴۴۰ میلیون) و شاهزادهی پارسی (۹۰ میلیون / ۳۳۰ میلیون) نشان میدهند که این زیرژانر در کشورهای خارجی مخاطبانِ بیشتری در مقایسه با آمریکای شمالی دارد. گرچه فقط تعداد اندکی از این فیلمها در مجموع موفق حساب میشوند، اما هالیوود با تکیه بر سابقهی درخشانشان در خارج از آمریکایی شمالی هرگز از پافشاری روی پتانسیلِ فیلمهای ویدیوگیمی ناامید نشده است.
مقالات مرتبط
- دلیل شکست تجاری The Matrix Resurrections در گیشه چیست؟سریع و خشن چگونه به بزرگترین مجموعه اورجینال سینما تبدیل شد؟چرا The Suicide Squad در گیشه شکست خورد؟
دومین تازهاکران این هفته اما سگ (Dog)، محصول امجیام بود که با کسب ۱۸ میلیون دلار افتتاحیهی چهارروزه، بهتر از انتظارات ظاهر شد؛ رقمی که نتیجهی معرکهای برای این فیلمِ شخصیتمحورِ غیرفرنچایزیِ ۱۵ میلیون دلاری که در این دوره و زمانه یک گونهی در معرض انقراض حساب میشود، است. این فیلم موفقیتهای اخیر اماجیام با امثال خشم مردانِ جیسون استاتهام (۱۰۴ میلیون دلار)، خانوادهی آدامز و دنبالهاش (۲۰۳ میلیون دلار و ۱۱۹ میلیون دلار بهعلاوهی درآمدهای شبکهی نمایش خانگی)، زمانی برای مُردن نیست (۷۷۵ میلیون دلار)، خاندان گوچی (۱۵۲ میلیون دلار) و لیکریش پیتزا (۲۴ میلیون دلار) را ادامه میدهد.
چَنینگ تیتوم در این فیلم نقش یک تکاور ارتشی را ایفا میکند که یک سگِ نظامی را به مراسم خاکسپاریِ صاحبش میبَرد. امتیازِ راتنتومیتوز این فیلم ۷۳ از ۱۰۰ است و میانگین امتیاز A منفی را از تماشاگرانش دریافت کرده است. سن ۷۳ درصد از تماشاگران این فیلم بالای ۲۵ سال، ۵۳ درصدشان بالای ۳۵ سال و ۳۷ درصدشان بالای ۴۵ سال بوده است. امجیام ۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار خرجِ تبلیغاتهای تلویزیونی این فیلم کرده بود و با انتشار مقالاتی به مخاطبان اطمینان داده بود که سگِ داستان در پایان فیلم نمیمیرد. سومین و آخرین تازهاکران این هفته فیلم ترسناک/تاریخی نفرینشده (The Cursed)، محصول اِلدی اینترتینمنت است که در یک هزار و ۶۸۷ سینما روی پرده رفت و یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بهعنوان افتتاحیهی چهارروزهاش کسب کرد. این فیلم اورجینالِ گرگینهمحور که در قرن نوزدهم اتفاق میاُفتد، روایتگر داستانِ پزشکی است که برای تحقیقاتِ درخصوص یک سری قتلهای ماوراطبیعه به شهری در حومهی فرانسه سفر میکند.
جدول ۱۰ فیلم برتر آخرهفته (۱۸ تا ۲۱ فوریهی ۲۰۲۲)
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته | مجموع آمریکای شمالی | تعداد هفته |
---|---|---|---|---|
۱ | Uncharted | ۵۱ میلیون دلار | ۵۱ میلیون دلار | ۱ |
۲ | ||||
۳ | ||||
۴ | ||||
۵ | Jackass Forever | ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار | ۴۷ میلیون و ۷۴۳ هزار دلار | ۳ |
۶ | Marry Me | ۴ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار | ۱۷ میلیون و ۳۹۳ هزار دلار | ۲ |
۷ | Sing 2 | ۳ میلیون و ۸۱۰ هزار دلار | ۱۴۸ میلیون و ۳۲۹ هزار دلار | ۹ |
۸ | ||||
۹ | ||||
۱۰ |