گزارش باکس آفیس: عصر یخبندان همچنان پرفروش‌ترین مجموعه انیمیشن تاریخ

گزارش باکس آفیس: عصر یخبندان همچنان پرفروش‌ترین مجموعه انیمیشن تاریخ

در گزارش باکس آفیس این هفته به مناسبت پخش عصر یخبندان ۶، تاریخ درخشان این مجموعه در گیشه را بررسی کرده و پُرفروش‌ترین فیلم‌های آخرهفته‌ی گذشته را مرور می‌کنیم. همراه میدونی باشید.

یکی از پیامدهای دوران سرویس‌های استریمینگ که حالا به یک روتین تبدیل شده این است: فیلمی که در گذشته برای خودش بروبیایی در سینماها داشت، اکنون روی پلتفرم‌های استریمینگ منتشر می‌شود. این اتفاق حدود سه هفته پیش برای هتل ترانسلوانیا ۴ که سونی آن را به مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار به آمازون فروخت تا روی سرویس استریمینگش پخش شود اُفتاد و حالا این موضوع درباره‌ی عصر یخبندان: ماجراهای باک وایلد، محصول فاکس قرن بیستم که روی دیزنی‌پلاس منتشر شد نیز صدق می‌کند. نحوه‌ی انتشار نسبتا بی‌سروصدای این فیلم در دیزنی‌پلاس مدرک دیگری است که نشان می‌دهد چگونه جایگاهِ باشکوهِ مجموعه‌های سینماییِ سودآورِ قدیمی در دوران جنگ سرویس‌های استریمینگ سقوط کرده است. بالاخره صحبت از مجموعه‌ای است که در گذشته‌ای نه چندان دور صاحب برخی از پُرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ باکس آفیس بود و همچنان یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های انیمیشنی تمام ادوار حساب می‌شود.

قسمت اول عصر یخبندان که در اوایل سال ۲۰۰۲ عرضه شد، به‌لطفِ نقدهای مثبت و استقبالِ قابل‌توجه‌ی مخاطبان باعث شد استودیوی انیمیشن‌سازی بلواسکای سری‌ در سرها در بیاورد و خودش را به‌عنوان یک مدعیِ تازه ثابت کند. این فیلم اورجینال که به‌وسیله‌ی فاکس قرن بیستم منتشر شد، در زمانی از راه رسید که ایده‌ی دیدنِ یک انیمیشنِ پُرخرج و با مقیاسی بزرگ از استودیویی غیر از والت دیزنی، پیکسار یا حتی دریم‌ورکس به‌طور اتوماتیک حکم یک رویدادِ منحصربه‌فرد را داشت. در زمانی‌که عصر یخبندان اکران شد هنوز فقط پنج سال از آناستازیا، محصول فاکس، سه و نیم سال از مورچه‌های دریم‌ورکس و کمتر از دو سال از تایتان ای. ئی (Titan A.E)، محصول فاکس گذشته بود (این آخری که تولیدش از مشکلاتی مثل کاهش بودجه و تعدیل نیرو رنج می‌بُرد حدود ۱۰۰ میلیون دلار به فاکس ضرر وارد کرد). عصر یخبندان که به خاطر پرداختِ بی‌پرده‌اش به مرگ و انقراض به‌طرز غیرمنتظره‌ای غم‌انگیز و تیره‌و‌تاریک بود، روایتگر داستان ماموتی است که در حین عزاداری برای همسر و بچه‌ی به‌قتل‌رسیده‌اش با اکراه به یک خرس تنبلِ تبعیده‌شده‌ی وراج و یک ببر دندان خنجریِ دوبه‌شک می‌پیوندد تا یک بچه‌ی انسانِ گم‌شده را به خانواده‌اش بازگردانند.

این فیلم که با ۶۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۴۶ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه فروخت که در آن زمان پایین‌تر از شرکت هیولاها (۶۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) و داستان اسباب‌بازی ۲ (۵۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار)، سومین افتتاحیه‌ی برتر تاریخ فیلم‌های انیمیشن حساب می‌شد. این فیلم در ادامه به ۱۷۶ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی و ۳۸۶ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند و در همان سالی که شهر اشباحِ هایائو میازاکی برنده‌ی جایزه‌ی بهترین انیمیشن اُسکار شد، یکی از نامزدهای این شاخه بود. عصر بخبندان: ذوب (Ice Age: The Meltdown) که در آوریل ۲۰۰۶ اکران شد، ۶۸ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه کسب کرد که در آن زمان پشت سر مصائب مسیح (۸۳ میلیون و ۸۴۸ هزار دلار)، دومین افتتاحیه‌ی برتر باکس آفیس در بینِ فیلم‌های غیرتابستانی و غیرکریسمسی حساب می‌شد. این دنباله‌ی شادتر و کارتونی‌تر (یک چیزی در مایه‌های سری مقصد نهایی که با تامل عمیق در وحشت مرگ شروع شد و با دنباله‌هایش به سمت لوده‌گری متمایل شد) به ۱۹۵ میلیون دلار فروش خانگی، ۴۵۷ میلیون دلار فروش خارجی و ۶۵۲ میلیون دلار مجموعِ فروش جهانی دست پیدا کرد.

مجموعِ فروش خارجی عصر یخبندان ۲ در آن زمان دوازدهمینِ فروش خارجی برتر تاریخ باکس آفیس حساب می‌شد و این جایگاه در صورت نادیده گرفتنِ سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها و چهار فیلم نخستِ هری پاتر تا رده‌ی پنجم هم ارتقا پیدا می‌کرد. این فیلم در بین انیمیشن‌های سال ۲۰۰۶ گرچه در گیشه‌ی خانگی از ماشین‌های پیکسار (۲۴۴ میلیون دلار) شکست خورد، اما در گیشه‌ی جهانی بر آن غلبه کرد. به این ترتیب، عصر یخبندان ۲ این مجموعه را منهای شرک‌‌های دریم‌ورکس و داستان اسباب‌بازی‌های پیکسار به نخستین مجموعه‌ی انیمیشنی بزرگِ هالیوود بدل کرد. عصر یخبندان: ظهور دایناسور (Ice Age: Dawn Of The Dinosaurs) درحالی در تابستان ۲۰۰۹ اکران شد که به خاطر فرمت سه‌بعدی‌ و سکانس‌های اکشن ترن هوایی‌گونه‌اش تداعی‌گر یک شهربازیِ سینمایی بود. فاکس که از محبوبیت این فیلم در خارج از آمریکای شمالی خوب آگاه بود، سوپراستارهای محلیِ هرکدام از بازارهای خارجی را برای صداپیشگیِ پروتاگونیست‌های فیلم استخدام کرد.

نتیجه کسب ۱۹۶ میلیون دلار فروش خانگی و ۶۹۰ میلیون دلار فروشِ خارجی بود؛ فروش خارجی این فیلم نه‌تنها آن را بالاتر از امثال هری پاتر و شاهزاده‌ی دورگه (۶۲۷ میلیون دلار)، ۲۰۱۲ (۵۹۱ میلیون دلار) و بالای پیکسار (۴۳۸ میلیون دلار) به بزرگ‌ترین فروش خارجیِ سال ۲۰۰۹ بدل می‌کرد، بلکه در آن زمان پایین‌تر از ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه (۷۴۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۳) و تایتانیک (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹)، سومین فیلم پُرفروشِ تاریخ گیشه‌ی خارجی حساب می‌شد (چند ماه قبل از اکران آواتار). این فیلم با کسب ۸۸۶ میلیون و ۶۸۶ هزار دلار در دنیا پایین‌تر از آواتار (۲ میلیارد و ۷۴۳ میلیون دلار) و هری پاتر و شاهزاده‌ی دورگه (۹۳۳ میلیون دلار) به سومین فیلم پُرفروشِ سال ۲۰۰۹ بدل شد. در توصیفِ قدرتِ تمام‌عیار این مجموعه در بازارهای خارجی همین و بس که عصر یخبندان: رانش قاره‌ای (Ice Age: Continental Drift) در تابستان ۲۰۱۲ با وجودِ اکران درکنار فیلم‌های ابرقهرمانیِ موردانتظاری مثل انتقام‌جویان، شوالیه‌ی تاریکی و مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز کماکان موفق به کسب ۷۱۸ میلیون دلار از کشورهای خارجی شد؛ رانش قاره‌ای با این رقم به پُرفروش‌ترین انیمیشن تاریخِ گیشه‌ی خارجی بدل شد و این رکورد را تا زمان فروزنِ والت دیزنی (۸۸۰ میلیون دلار فروش خارجی) حفظ کرد.

این فیلم که با ۹۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۱۶۱ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۸۷۹ میلیون و ۷۶۵ هزار دلار در دنیا فروخت. جالب است بدانید که فیلم سوم (۱۹۵ میلیون خانگی و ۸۸۶ میلیون جهانی) و چهارم (۱۶۱ میلیون خانگی و ۸۷۹ میلیون جهانی) با اختلاف رده‌ی اولِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های هالیوودی دنیا را که موفق به عبور از مرز ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی نشده‌اند در اختیار دارند. درواقع، حتی اگر فیلم های چینی را هم حساب کنیم، تنها فیلمی که در این زمینه بالاتر از ظهور دایناسورها و رانش قاره‌ای قرار می‌گیرد، نبرد در دریاچه‌ی چانگ‌جین (۹۱۵ میلیون دلار) است. سری عصر یخبندان اما پس از فتحِ آسما‌ن‌های باکس آفیس با فیلم سوم و چهارم بالاخره با عصر بخبندان: مسیر برخورد (Ice Age: Collision Course) با کله سقوط کرد و این مجموعه را در تابستان ۲۰۱۶ به پایان عمرش رساند؛ همان تابستان پُرمرگ‌و‌میری که میزبان سقوط و نابودی مجموعه‌های متعددی مثل استار ترک: فراتر، روز استقلال: بازخیز، لاک‌پشت‌های نینجا ۲، افراد ایکس: آپوکالیپس، شکارچیان ارواح و غیره بود که گرچه همه در گذشته استثنایی بودند، اما با بی‌اعتنایی دسته‌جمعی عموم سینماروها به قسمت‌های جدیدشان مواجه شدند.

گرچه عصر یخبندان: مسیر برخورد به درآمدِ اسفناکِ ۶۴ میلیون دلار فروش خانگی دست یافت، اما کماکان به‌لطفِ فروش ۳۳۸ میلیون دلاری‌اش در گیشه‌ی خارجی، به مجموعِ جهانی ۴۰۲ میلیون دلار دست یافت. گرچه این رقم اُفت فروشِ وحشتناکی نسبت به قسمت قبل حساب می‌شد، اما همزمان ۳/۸ برابرِ بودجه‌ی ۱۰۵ میلیون دلاری‌اش بود. پنج فیلمِ عصر یخبندان که با مجموع ۴۳۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده‌اند، مجموعا ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته‌اند. این رقم عصر یخبندان را پایین‌تر از سری منِ نفرت‌انگیز (۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار با احتساب درآمد یک میلیارد و ۱۰۰ میلیونیِ مینیون‌ها) و شرک (۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار با احتساب درآمد ۵۵۰ میلیونی گربه‌ی چکمه‌پوش) در رده‌ی سوم پُرفروش‌ترین مجموعه‌های انیمیشنِ تاریخ باکس آفیس جای می‌دهد. درواقع، اگر اسپین‌آف‌های منِ نفرت‌انگیز و شرک را برای رقابتِ عادلانه‌تر نادیده بگیریم، آن وقت عصر یخبندان به رده‌ی نخستِ پُرفروش‌ترین سری انیمیشنی تاریخ صعود می‌کند.

یک دلیل صدرنشینی عصر یخبندان این است که دیزنی دنباله‌های کمی برای انیمیشن‌هایش ساخته است (فروزن ۲، رالف اینترنت را خراب می‌کند، فانتازیا ۲۰۰۰ و امدادگران: مأموریت زیرزمینی) و دلیل دیگرش این است که مجموعه‌های پیکسار معمولا به ندرت از یک دنباله فراتر می‌روند؛ تازه هر دوی دیزنی و پیکسار در زمانی شکوفا شدند که فروش ۳۰۰ میلیونی فیلم‌ها برای موفقیت تجاری‌شان کفایت می‌کرد. خلاصه اینکه عصر یخبندان در بینِ مجموعه‌های انیمیشنی که فاقدِ اسپین‌آف هستند همچنان بزرگ‌ترین مجموعه‌ی تاریخِ گیشه حساب می‌شود و این جایگاه را حداقل تا زمانِ اکران احتمالی شرک ۵، داستان اسباب‌بازی ۵ یا فروزن ۳ حفظ خواهد کرد. هوشمندی فاکس این بود که با نگاهی به شکافِ عظیم بینِ رانش قاره‌ای و مسیر برخورد تصمیم گرفت تا به این مجموعه پایان بدهد. احتمالا دارودسته‌ی مَنی، سید، دیگو و اسکرات دیگر آن شخصیت‌های صاحب‌نامی که مردم را به سینماها بکشانند نیستند، اما اگر معلوم شود که آمار بینندگانِ عصر یخبندان ۶ روی دیزنی‌پلاس نسبتا خوب بوده است غافلگیر نخواهم شد.

خلاصه اینکه بدل شدنِ برند عصر بخبندان به یک فیلم استریمینگ مثال دیگری از یکی از مجموعه‌های سینمایی سودآور و معرفِ فاکس (مجموعه‌ای که در دوران اوجش رقیبِ جدی دیزنی بود) است که اکنون به چرخ‌دنده‌ی کوچکی در ماشینِ غول‌آسای دیزنی تنزل پیدا کرده است. استودیوی بلواسکای قبل از اینکه توسط دیزنی مُنحل شود با دوگانه‌ی ریو (Rio) به تکرارِ موفقیتِ عصر یخبندان نزدیک شد؛ قسمت اول درحالی ۴۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخت که قسمت دوم هم درست درکنار کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (۷۱۴ میلیون دلار) به ۵۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت. با وجود این، فردیناند در سال ۲۰۱۷ به فروش نسبتا خوب ۲۶۸ میلیون دلار از ۱۱۱ میلیون دلار بودجه دست یافت که با حماسه (۲۶۸ میلیون دلار از ۱۰۳ میلیون دلار بودجه در سال ۲۰۱۵)، پینات‌ها (۲۴۶ میلیون دلار / ۹۹ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵)، هورتون صدایی می‌شنود (۲۹۹ میلیون دلار / ۸۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸) و رُبات‌ها (۲۶۳ میلیون دلار / ۷۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵) برابری می‌کند. حتی صداپیشگی ویل اِسمیت در نقش یک اَبرجاسوس در جاسوسان نامحسوس (Spies in Disguise) نیز نتوانست آن را به موفقیت تجاری برساند (۱۷۲ میلیون دلار / ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹).

اما از عصر یخبندان که بگذریم، به تازه‌اکران‌های این هفته می‌رسیم: در جریانِ آخرهفته‌ی اخیر دو نوع فیلمِ اولداسکولِ تقریبا منقرض‌شده که در گذشته برای خودشان بروبیایی داشتند با یکدیگر رقابت کردند و فقط یکی از آن‌ها از رینگ پیروز خارج شد. کمدیِ اسلپ‌استیکِ کله‌خر برای همیشه (Jackass Forever)، پنجمین فیلم این مجموعه صدر جدولِ باکس آفیس را با کسب افتتاحیه‌ی سه‌روزه‌ی نسبتا خوب ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار تصاحب کرد که ۲/۴۴ برابرِ درآمد ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری روز جمعه‌اش است؛ این آمار نه‌تنها با کله‌خر ۲ (۲۹ میلیون دلار افتتاحیه از ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمد روز جمعه در سال ۲۰۰۶) برابر است، بلکه با درآمد افتتاحیه‌ی قسمت نخست کله‌خر (۲۲ میلیون دلار بدون احتساب نرخ تورم در سال ۲۰۰۲) هم یکسان است. گرچه انتظار می‌رفت کله‌خر برای همیشه با وجودِ نقدهای مثبتش (امتیاز ۷/۱ از ۱۰ روی راتن‌تومیتوز) و سروصدای رسانه‌ای قوی‌اش (از جمله امتیاز B مثبت از تماشاگران) به افتتاحیه‌‌ی بزرگ‌تری دست پیدا کند، اما خب، همینه که است.

شاید عده‌ای از مخاطبانِ علاقه‌مند به‌دلیل کرونا از تماشای فیلم صرف‌نظر کردند، اما واقعیت این است که کله‌خر برای همیشه هرگز قرار نبود حتی در حد و اندازه‌ی بابابزرگِ بد (۳۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳) ظاهر شود، چه برسد به کله‌خر سه‌بعدی (۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰). از طرف دیگر، در رابطه با کله‌خر برای همیشه داریم درباره‌ی یک دنباله‌ی کمدی ۱۰ میلیون دلاری صحبت می‌کنیم که نه‌تنها تا پایان دوره‌ی اکران خانگی‌اش ۵۵ تا ۶۵ میلیون دلار خواهد فروخت، بلکه بعدا زندگی خوبی در شبکه‌ی نمایشِ خانگی خواهد داشت. بدیهی است که صنعتِ سینما در جریان دهه‌ی گذشته یک تحولِ ۱۸۰ درجه‌ای را پشت سر گذاشته است؛ حالا مخاطبانی که در گذشته صرفا جهت سینما رفتن به سینما می‌رفتند، فقط برای تماشای بزرگ‌ترین رویدادهای سال (مثل فیلم‌های مارول) به سینما می‌روند و تماشای باقی‌مانده را تا قابل‌دسترس‌شدنشان روی پلتفرم‌های استریمینگ عقب می‌اندازند. کله‌خر برای همیشه در دنیایی عرضه شده است که مخاطبانش با فشردن یک کلید می‌توانند به چهار قبلی این مجموعه یا هر فیلم اسکج‌کمدی مشابه‌‌ی دیگری دسترسی داشته باشند.

برگ‌برنده‌ی کله‌خر برای همیشه اما این است که ایده‌ی این فیلم خوراکِ نسلِ تیک‌تاک است. درواقع، درحالی سن ۲۵ درصد از تماشاگرانِ فیلم بالای ۳۵ سال بوده است که ۶۷ درصدشان ۱۸ تا ۳۴ ساله بوده‌اند. این آمار به این معنی است که برندِ کله‌خر در طولِ ۲۲ سالی که از تولدش می‌گذرد جوان‌تر شده است و این بهترین خبر برای هر استودیویی که می‌خواهد مجموعه‌هایش را باطراوت نگه دارد است. پارامونت بخش اصلی کمپین تبلیغاتیِ این فیلم را روی تیک‌تاک متمرکز کرده بود و روی این پلتفرم به بیش از ۱۵۰ میلیون مخاطب دست پیدا کرد. پوشش زنده‌ی مراسم فرش قرمزِ فیلم در لس آنجلس خودش به‌تنهایی بیش از ۷ میلیون بازدید به همراه داشت. تمرکز کمپین تبلیغاتی فیلم در تیک‌تاک به این معطوف شده بود که چرا دارودسته‌ی کله‌خر اولین و بهترین تولیدکنندگان این نوع محتوا هستند.

اینفلوئنسرها و تولیدکنندگان محتوا که پارامونت با آن‌ها همکاری می‌کرد همیشه از دارودسته‌ی کله‌خر به‌عنوانِ «گروه اورجینال» یا «بهترین» یاد می‌کردند. همچنین، پارامونت فیلم را برای همه‌ی اینفلوئنسرها به نمایش گذاشت. خلاصه اینکه اگر کله‌خر برای همیشه از اینجا به بعد عملکردی شبیه به همتایانش داشته باشد، فروشِ نهایی ۵۵ تا ۶۵ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. بابابزرگِ بد که در اکتبر ۲۰۱۳ اکران شد، به‌طرز نامرسومی بادوام بود و به ۱۰۲ میلیون دلار فروش خانگی از ۳۲ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. بنابراین اگر کله‌خر برای همیشه فروشی شبیه به بابابزرگِ بد را تجربه کند، ۷۵ میلیون دلار خواهد فروخت. افتتاحیه‌ی کله‌خر برای همیشه از زمان مراسم ترحیمِ مدیایی (A Madea Family Funeral) که در مارس ۲۰۱۹ به ۲۷ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت تاکنون، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک دنباله‌ی لایواکشنِ غیراکشن، غیرفانتزی یا غیرترسناک حساب می‌شود.

اما دومین تازه‌اکران این هفته فیلم علمی‌تخیلی/فاجعه‌ای سقوط ماه (Moonfall)، ساخته‌ی رولند اِمریک بود که با وجودِ بودجه‌ی ۱۴۶ میلیون دلاری‌اش، به کسب فقط ۱۰ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه رضایت داد. سرمایه‌ی سقوط ماه به‌طور مستقل تأمین شده است و استودیوی لاینزگیت فقط خرج و مخارجِ تبلیغات و پخش آن در آمریکای شمالی را برعهده داشته است. همچنین، سقوط ماه با وجود نقدهای اسفناک (امتیاز ۴/۵ از ۱۰ روی راتن‌تومیتوز) و امتیاز ضعیفِ C مثبت که از تماشاگرانش دریافت کرده، باید فکرِ بهبود یافتنِ وضعیتش در هفته‌های پسا-افتتاحیه را از سرش بیرون کند. شکست اجتناب‌ناپذیرِ این فیلم در گیشه‌ی آمریکای شمالی از همین حالا تضمین‌شده است. مخصوصا باتوجه‌به اینکه حتی اندک نقدهای مثبتِ فیلم هم به‌طرز کنایه‌آمیزی از آن تعریف کرده‌اند و تماشای آن را به‌عنوان فیلمی که از شدتِ بد بودن سرگرم‌کننده است پیشنهاد کرده‌اند. واقعیت این است که برخلافِ مخاطبانِ جدی سینما، عموم سینماروها پول و وقتشان را صرف سرگرمیِ کنایه‌آمیز نمی‌کنند. اتفاق مشابه‌ای را در تابستان ۲۰۰۶ در رابطه با افتتاحیه‌ی ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری مارها در هواپیما هم دیده بودیم که برخلاف جایگاه کالتِ فعلی‌اش، در زمان اکران سینمایی‌اش نادیده گرفته شد. همچنین، افتتاحیه‌ی ضعیفِ سقوط ماه با فیلم‌های فاجعه‌ای مشابه‌ای مثل هسته (۱۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۳) و طوفان جهانی (۱۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) برابر است.

در گذشته یک فیلم فاجعه‌ایِ ستاره‌محور به کارگردانی رولند اِمریک حکم یک رویداد سینمایی درجه‌یکِ تضمین‌شده را می‌داشت. ناسلامتی روز استقلال (۸۱۷ میلیون دلار در سال ۱۹۹۶) همچنان شانه به شانه‌ی ترمیناتور ۲، پارک ژوراسیک و تایتانیک یکی از بلاک‌باسترهای معرفِ دهه‌ی ۹۰ است. همچنین، هر دوی روزِ پس از فردا (۵۵۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴) و ۲۰۱۲ (۷۶۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹) درکنار آواتارِ جیمز کامرون (۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹) و هنکاکِ ویل اسمیت (۶۲۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸) دوتا از پُرفروش‌ترین فیلم‌های لایواکشنِ اورجینال دهه‌ی ۲۰۰۰ حساب می‌شوند. اما این حرف‌ها به این معنی نیست که فیلم‌های رولند امریک تا پیش از سقوط ماه یکی پس از دیگری موفقیت‌آمیز بوده‌اند. گرچه امثال سقوط کاخ سفید (یکی از بهترین کُپی‌های جان سخت) و میهن‌پرستِ مل گیبسون طرفدارانِ خودشان را دارند، اما نه‌تنها هیچکدام از آن‌ها موفق نبودند، بلکه امثال گودزیلا، ۱۰ هزار سال پیش از میلاد و روز استقلال: بازخیز نیز غیرقابل‌دفاع هستند و حدود ۳۰ سال از سرباز جهانی و استارگیت هم می‌گذرد.

تازه، مهم‌تر از همه اینکه گرچه در گذشته فیلم‌ها با نوید دادنِ سکانس‌های فاجعه‌ای پُرزرق‌و‌برق و خارق‌العاده بلیت می‌فروختند، اما الان در دورانی جدیدی به سر می‌بریم که چیزی که می‌فروشد شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای مثل ونوم‌ها، مایکل مایرزها، تونی استارک‌ها، فِردی مرکوری‌ها و غیره هستند. تا همین چند سال پیش فیلم‌های فضاییِ پُرخرجی مثل جاذبه‌ی آلفونسو کوآورن (۷۲۳ میلیون دلار)، مریخیِ ردیلی اسکات (۶۳۰ میلیون دلار) یا حتی مسافران (۳۰۳ میلیون دلار) با استقبالِ خیلی خوبی مواجه می‌شدند، اما حالا دوران فیلم‌های فضانوردمحور باتوجه‌به شکست به‌سوی ستارگانِ برد پیت و نخستین انسانِ دیمین شزل اُفول کرده است. سقوط ماه به منظور اینکه شانسی برای موفقیت در دورانِ فرمانروایی سرویس‌های استریمینگ داشته باشد، به نقدهای به مراتب مثبت‌تر و سوپراستارهای سینمایی نیاز داشت. حالا وقتی مخاطبان با نقدهای ضعیفِ سقوط ماه و مقیاسِ نه چندان خارق‌العاده‌ی آن مواجه می‌شوند، نه‌تنها می‌توانند به‌جای سینما رفتن فیلمی مثل هسته را برای تماشا در خانه اجاره کنند، بلکه می‌توانند تا زمانی‌که منتظرِ قابل‌دسترس شدنِ سقوط ماه در شبکه‌ی نمایش خانگی هستند، فیلمِ فاجعه‌ای مشابه‌ای مثل زمین سرگردان (۷۰۰ میلیون دلار در بازار چین) را از نت‌فلیکس تماشا کنند.

اما حالا که حرف از بازار چین شد باید گفت که برای یافتنِ پُرفروش‌ترین تازه‌اکران‌های این هفته باید خارج از آمریکای شمالی به‌دنبالِ آن‌ها بگردیم: اولی فیلم جنگیِ میهن‌پرستانه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری نبرد در دریاچه‌ی چانگ‌جین ۲ (The Battle at Lake Changjin 2) است که پس از کسب ۱۰۵ میلیون دلار در روز افتتاحیه‌اش، به افتتاحیه‌ی سه‌شنبه تا یکشنبه‌ی فک‌اندازِ ۳۹۸ میلیون دلار دست یافت (که ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلارش به سینماهای آیمکس تعلق دارد). سال گذشته قسمت اول این مجموعه به ۹۰۵ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد؛ رقمی که آن را یک پله پایین‌تر از جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد (۹۳۷ میلیون دلار) در رده‌ی دومِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های تک‌منطقه‌ای تاریخِ باکس آفیس جای داد. نبرد در دریاچه‌ی چانگ‌جین ۲ که نیم ساعت کوتاه‌تر از قسمت اول است (با وجود این کماکان ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه طول دارد)، توسط منتقدان به‌عنوانِ پُراکشن‌ترین فیلم سینما از زمان هابیت: نبرد پنج ارتش توصیف شده است.

باید صبر کرد و دید آیا این فیلم درآمد ۶۹۰ تا ۷۲۰ میلیون دلاری امثال کاراگاه محله‌چینی‌ها ۳، زمین سرگردان یا انیمیشن نژا (Ne Zha) را تکرار خواهد کرد یا فروشش به درآمدِ ۸۵۴ تا ۹۰۵ میلیون دلاری امثالِ گرگ جنگجوی ۲ و قسمت اول نبرد در دریاچه‌ی چانگ‌جین نزدیک‌تر خواهد بود. اما دومین تازه‌اکرانِ چینیِ این هفته اکشن/کمدی برای کُشته شدن خیلی باحال است (Too Cool To Kill) است که به ۲۱۸ میلیون دلار افتتاحیه‌ی سه‌شنبه تا یکشنبه دست یافت. گرچه این فیلم فعلا زیر سایه‌ی نبرد در دریاچه‌ی چانگ‌جین ۲ قرار گرفته است، اما در تاریخِ باکس آفیس چین سابقه داشته فیلمی که در ابتدا عقب‌اُفتاده بود، در طولانی‌مدت به پیروزِ نهایی تبدیل شود.

برای مثال، در سال ۲۰۱۸ کاراگاه محله‌چینی‌ها ۲ با کسب ۵۷۵ میلیون دلار شکار هیولا ۲ (۳۵۰ میلیون دلار) را پشت سر گذاشت و در سال ۲۰۲۱ هم گرچه کاراگاه محله‌چینی‌ها ۳ افتتاحیه‌ی بزرگ‌تری (۳۹۸ میلیون دلار) در مقایسه با سلام، مامان (۱۹۵ میلیون دلار) داشت، اما رقابت آن‌ها با غلبه‌ی سلام، مامان (۸۲۲ میلیون دلار) بر کاراگاه محله‌‌چینی‌ها ۳ (۶۸۶ میلیون دلار) به سرانجام رسید. پس، در صورتی که برای کُشته شدن خیلی باحال است عملکردی شبیه به کاراگاه محله‌چینی‌ها ۲ یا سلام، مامان داشته باشد، هنوز شانس این را دارد که روی دستِ پیروز از پیش‌تعیین‌شده‌ی فعلی بلند شود.

اما در بازگشت به آمریکای شمالی در رده‌ی سومِ جدول مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) را پیدا می‌کنیم ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر (۱۳ درصد اُفت فروش نسبت به آخرهفته‌ی گذشته) در هشتمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۷۴۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رسید. آواتار در جریان اکران اورجینالش ۷۴۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت (بدون احتساب اکران مجددش در سال ۲۰۱۰). پس، نه‌تنها راهی به خانه نیست همین الانش فاصله‌ی ناچیزی با عبور از درآمدِ اورجینال فیلم جیمز کامرون دارد، بلکه درآمدِ ۷۶۰ میلیون دلاریِ فعلی آن را نیز تا پایان دوره‌ی اکرانش بی‌بروبرگرد پشت سر خواهد گذاشت. درآمدِ هشتمین آخرهفته‌ی راهی به خانه نیست در رده‌ی هفتمِ بزرگ‌ترین درآمدهای آخرهفته‌ی هشتمِ تاریخ باکس آفیس قرار می‌گیرد و اُفت فروشِ ۱۳ درصدی‌اش هم آمار بهتری در مقایسه با اُفت حدودا ۳۵ درصدی امثالِ آکوآمن و نیرو برمی‌خیزد در هشتمین آخرهفته‌ی اکرانشان است.

راهی به خانه نیست تاکنون یک میلیارد و ۷۷۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است؛ این فیلم یک میلیارد و ۲۷ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی فروخته است که آن را در رده‌ی هشتم بزرگ‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی خارجیِ تاریخ قرار می‌دهد و اگر بازار چین را از معادله حذف کنیم (چون راهی به خانه نیست هنوز در چین روی پرده نرفته است) جایگاهش به رده‌ی چهارم (پشت سرِ تایتانیک، انتقام‌جویان: پایان بازی و آواتار) ارتقا پیدا می‌کند. راهی به خانه نیست دهمین فیلمِ تاریخ است که از مرز یک میلیارد دلار فروشِ خارجی عبور کرده است و تنها فیلمی است که بدون نیاز به بازار چین به این رکورد دست یافته است. درواقع، راهی به خانه نیست در این زمینه تنها نیست.

مقالات مرتبط

  • دلیل شکست تجاری The Matrix Resurrections در گیشه چیست؟سریع و خشن چگونه به بزرگ‌ترین مجموعه اورجینال سینما تبدیل شد؟چرا The Suicide Squad در گیشه شکست خورد؟

برخی از فیلم‌های این فهرست با اینکه در چین اکران شده‌اند، اما حتی در صورتِ نادیده گرفتنِ فروششان در چین هم از مرز یک میلیارد دلار فروشِ خارجی عبور می‌کنند؛ آن‌ها آواتار (یک میلیارد و ۷۹۰ میلیون دلار فروش خارجی بدون چین)، انتقام‌جویان: پایان بازی (یک میلیارد و ۳۲۰ میلیون دلار فروش خارجی بدون چین)، تایتانیک (یک میلیارد و ۲۴۲ میلیون دلار بدون چین)، انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (یک میلیارد و ۱۰ میلیون دلار بدون چین) و جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد (یک میلیارد و ۷ میلیون دلار بدون چین) هستند. تنها فیلم‌هایی که برای عبور از یک میلیارد دلار فروش خارجی به بازار چین نیاز داشتند دنیای ژوراسیک (۲۲۹ میلیون دلار یک میلیارد و ۱۸ میلیون دلار فروش خارجی‌اش متعلق به چین است)، بازسازی شیرشاه (۱۲۰ میلیون دلار / یک میلیارد و ۱۳ میلیون دلار)، سریع و خشن ۷ (۳۹۲ میلیون دلار / یک میلیارد و ۱۶۲ میلیون دلار) و سریع و خشن ۸ (۳۹۳ میلیون دلار / یک میلیارد و ۹ میلیون دلار) هستند.

رده‌ی چهارم جدول به فیلم ترسناکِ اسلشرِ جیغ ۵ (Scream 5)، محصولِ اسپای‌گلس و پارامونت تعلق دارد که ۴ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفته‌اش کسب کرد (۳۵ درصد اُفت فروش) و به مجموعِ خانگیِ ۲۴ روزه‌ی ۶۹ میلیون دلار دست یافت. این اُفت فروش مخصوصا باتوجه‌به اینکه هم‌اکنون یک فیلمِ بزرگسالانه‌ی جوان‌پسندانه‌ی دیگر از پارامونت (کله‌خر برای همیشه) در بازار وجود دارد، دوام خوبی را نشان می‌دهد. جیغ ۵ احتمالا ۷۵ تا ۸۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی خواهد فروخت که بیش از پنج برابرِ بودجه‌ی ۲۴ میلیون دلاری‌اش است (این فیلم تا حالا ۱۲۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است). پس، پارامونت با چراغ سبز نشان دادن به دنباله‌اش قصدِ بلوف زدن یا موفق جلوه دادنِ جعلی آن را ندارد، بلکه این فیلم واقعا تا پیش از پایان اکرانش ساخت دنباله‌اش را توجیه کرده است.

رده‌ی پنجم جدول به انیمیشن آواز بخوان ۲ (Sing 2)، محصول ایلومینیشن تعلق دارد که ۴ میلیون و ۱۷۰ هزار دلار دیگر در هفتمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۱۳۹ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار رسید. این رقم نتیجه‌ی خیلی خوبی برای این فیلم ۸۵ میلیون دلاری که ۲۹۱ میلیون دلار در دنیا فروخته است، تفسیر می‌شود (۱۵۱ میلیون دلارش به گیشه‌ی خارجی تعلق دارد). در همین حین، شکارچیان ارواح: افترلایف (Ghostbusters: Afterlife) هم که با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده است، بالاخره درآمدِ ۱۲۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری شکارچیان ارواح ۲۰۱۶ (که با ۱۴۴ میلیون دلار بودجه ساخته شده بود) را پشت سر گذاشت.

جدول ۱۰ فیلم برتر آخرهفته (۴ تا ۶ فوریه‌ی ۲۰۲۲)

ردیفنام فیلمدرآمد آخرهفتهمجموع آمریکای شمالیتعداد هفته
۱Jackass Forever۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار۱
۲    
۳    
۴    
۵Sing 2۴ میلیون و ۱۷۰ هزار دلار۱۳۹ میلیون و ۵۷۷ هزار دلار۷
۶The King's Manیک میلیون و ۱۸۴ هزار دلار۳۵ میلیون و ۸۰۶ هزار دلار۷
۷Redeeming Loveیک میلیون دلار۸ میلیون دلار۳
۸    
۹    
۱۰    

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
10 + 4 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.