چه چیزی سری سریع و خشن را به بزرگترین اکشن غیرفانتزی تاریخ باکس آفیس تبدیل کرد؟ به مناسبت آغاز اکران سریع و خشن ۹، دلیل موفقیت این مجموعه را مرور میکنیم. همراه گزارش باکس آفیس میدونی باشید.
سریع و خشن ۹، ساختهی جاستین لین اکرانش در آمریکای شمالی را با کسب ۷۰ میلیون دلار به عنوانِ افتتاحیهی سهروزهاش آغاز کرد و صدرنشین جدول باکس آفیس شد. این رقم از زمانِ افتتاحیهی ۷۱ میلیون دلاری سریع و خشن ۴ در سال ۲۰۰۹، کمتر از همهی فیلمهای این مجموعه است که شامل سریع و خشن ۵ (۸۶ میلیون در سال ۲۰۱۱)، سریع و خشن ۶ (۱۱۷ میلیون افتتاحیهی چهار روزه در سال ۲۰۱۳)، سریع و خشن ۷ (۱۴۷ میلیون در سال ۲۰۱۵) و سریع و خشن ۸ (۹۹ میلیون در سال ۲۰۱۷) میشوند (البته منهای افتتاحیهی ۶۰ میلیونی اسپینآف هابز و شاو). از آنجایی که سریع و خشن ۸ اُفت فروشِ شدید اما قابلدرکی را در مقایسه با قسمت هفتم تجربه کرد (فیلم هشتم فاقدِ عزاداری ملی برای مرگ نابهنگام پاول واکر، تبلیغاتش به عنوان فینال مجموعه، حضور هیجانانگیز جیسون استاتهام در قامتِ آنتاگونیست اصلی داستان و غیره بود)، پس تصور افتتاحیهی ضعیفترِ سریع و خشن ۹ نسبت به فیلم هشتم کاملا با عقل جور در میآید.
با وجود نهایتِ احترامی که برای کاریزمای جان سینا و طرفداران آنلاینِ شخصیت هان (که با هشتگهایشان خواهان اجرای عدالت برای قتلِ هان بودند) قائل هستم، اما واقعیت این است که سریع و خشن ۹ نوید هیچ فاکتور برتر و ارزش افزودهای را در مقایسه با فیلمهای قبلی مجموعه نمیداد. همچنین، اعلام این خبر که مجموعه نه با فیلم دهم، بلکه با فیلم یازدهم به پایان خواهد رسید، رویارویی وین دیزل علیه جان سینا را بیاهمیتتر از حالتِ عادی کرد. تازه، نقدها و تبلیغاتِ دهان به دهان فیلم نیز در بهترین حالت ضد و نقیض و در بدترین حالت منفی بودند. این فیلم میانگین امتیاز B مثبت را از تماشاگرانش دریافت کرد؛ در مقایسه، منهای قسمت اول مجموعه که آن هم امتیاز B مثبت را گرفته بود، امتیاز تماشاگران به تکتک دنبالههای سریع و خشن A یا A منفی بوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند که سریع و خشن ۹ احتمالا حتی در صورت اکران در شرایط غیرکرونایی (تاریخ نمایش اورجینالش در آخرهفتهی «روز یادبود» در سال ۲۰۲۰) نیز کماکان نمیتوانست به ۹۷ میلیون افتتاحیهی سهروزه و ۱۱۷ میلیون دلار افتتاحیهی چهار روزه دست پیدا کند.
این حرفها به این معنی نیست که سریع و خشن ۹ در شرایط نُرمال کمتر از ۷۰ میلیون دلار میفروخت (یادمان نرود که اسپکتر کارش را در سال ۲۰۱۵ با ۷۰ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و رفت تا به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۸۸۱ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند). اما تحلیلگران با توجه به محدودیتهای دوران کرونا، دوام باورنکردنی یک مکان ساکت ۲ و دسترسی مخاطبان به ۹ سرویس استریمینگِ بزرگ (پیکاک، اچبیاُ مکس، پارامونتپلاس و دیزنیپلاس هیچکدامشان تا دو سال پیش وجود نداشتند) میتوان نتیجه گرفت که افتتاحیهی ۷۰ میلیون دلاری سریع و خشن ۹ خیلی به توانِ واقعی این فیلم نزدیک است. افتتاحیهی سریع و خشن ۹ نه تنها بزرگترین افتتاحیهی سینما از زمان افتتاحیهی جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر (۱۷۹ میلیون دلار) در دسامبر ۲۰۱۹ است، بلکه درآمد روز افتتاحیهاش (۳۰ میلیون دلار) نیز بزرگترین درآمد یک روزهی سینما از زمانِ هفتهی نخست نمایشِ خانگی اپیزود نُهم جنگ ستارگان حساب میشود.
سریع و خشن ۹ با ۴۰۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری که تاکنون در دنیا فروخته است، یک پله پایینتر از گودزیلا علیه کونگ (۴۴۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) و بالاتر از تنت (۳۶۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، یک مکان ساکت ۲ (۲۴۸ و نیم میلیون دلار)، کروئلا (۱۸۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، کرودها: عصر جدید (۱۷۱ میلیون دلار)، واندروومن ۱۹۸۴ (۱۶۶ و نیم میلیون دلار) و احضار ۳ (۱۶۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) در ردهی دوم پُرفروشترین فیلمهای دوران کرونا جای میگیرد. مجموعهی ۹ قسمتی سریع و خشن با بیش از ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری که از سال ۲۰۰۱ تاکنون کسب کرده است، تنها یک پله پایینتر از سری یازده قسمتی جنگ ستارگان (۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار از سال ۱۹۷۷ تاکنون)، پُرفروشترین فرنچایز اورجینالِ تاریخ باکس آفیس حساب میشود. همچنین، این مجموعه برخلاف جنگ ستارگان که سناریوی آن به عنوان یک سهگانه به نگارش درآمده بود، صاحبِ لقب پُرفروشترین فرنچایزِ تصادفی هالیوود است.
درواقع، نه تنها سری سریع و خشن هیچوقت با هدف آغاز یک مجموعهی دنبالهدار متولد نشد، بلکه وضعیت فعلی آن در نتیجهی مستقیم تلاش استودیو برای ساختِ اسپینآفهای مختلف و انداختن آنها به مخاطب به جای دنبالههای واقعی اتفاق افتاده است. به بیان دیگر، احتمال دنبالهسازی برای قسمت نخست سریع و خشن به حدی غیرمنتظره و از پیشبرنامهریزینشده بود که قسمتهای دوم و سوم نقش اسپینآفهایی را که فاقد وین دیزل، قهرمانِ نمادین مجموعه هستند ایفا میکنند. فیلم اول سریع و خشن به کارگردانی راب کوهن و نویسندگی دیوید آیر (که بعدها روز تمرین را نویسندگی کرد و روی صندلی کارگردانی امثال جوخهی انتحار، خشم و حقحسابگیر نشست) بیست سال پیش در چنین هفتهای (بیست و دوم ژوئن / یکم تیر ۱۳۸۰) روی پرده رفت؛ گروه بازیگران این درامِ اکشن که با ۳۸ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود را یک سفیدپوستِ خوشتیپِ ناشناخته (پاول واکر) و یک غولِ عضلهای با ظاهری منحصربهفرد و صدای خشنی که مثل خُردشدن شن و ماسه زیر کفش به گوش میرسد (وین دیزل) تشکیل داده بودند؛ کسی که سال قبلش در فیلم تاریکی مطلق (Pitch Black) حضور پیدا کرده بود.
اگر دختر مبارز (Girlfight)، محصول سال ۲۰۰۰ را دیده بودید که هیچ، در غیر این صورت میشل رودریگز را نمیشناختید و جوردانا بروستر تازه بازیگریاش را بهطور جدی با حضور در پروژههایی مثل فیلم ترسناک کادر آموزشی (The Faculty)، ساختهی رابرت رودریگز در سال ۱۹۹۸ شروع کرده بود. مقیاسِ جمعوجورِ این فیلم که پیرامونِ یک درگیری دزد و پلیسی در قلب دنیای مسابقاتِ رانندگی زیرزمینیِ لس آنجلس جریان داشت، انگار برای شگفتزده کردنِ فضای سرگرمیِ جریان اصلی مهندسی شده بود. سریع و خشن که با نقدهای ضد و نقیضِ منتقدان مواجه شد، به افتتاحیهی فکاندازِ ۴۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست یافت؛ رقمی که این فیلم را پشت سر انیمیشن شیر شاه (۴۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار افتتاحیه)، گردباد (۴۱ میلیون دلار) و برخورد عمیق (۴۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار)، در بین بزرگترین افتتاحیههای فیلمهای غیردنبالهای/اورجینال سینما قرار داد. سریع و خشن در نهایت به ۱۴۴ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۰۶ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد.
گرچه ساخت این فیلم با پیشبینی دنبالهسازی برای آن چراغ سبز نگرفته بود، اما حالا یونیورسال دنباله میخواست. دقیقا مشخص نیست که چرا ویل دیزل برای حضور در دنباله راضی نشد؛ بعضیها میگوید او برای تکرار دوبارهی نقش دامینیک تورتو درخواستِ ۲۵ میلیون دلار دستمزد کرده بود و بعضیها هم میگوید که او از پذیرفتن ۲۵ میلیون دلار دستمزد امتناع کرد؛ خلاصه، یا او فکر میکرد که ارزشش بیشتر از اینهاست یا اینکه او از عمد آنقدر قیمتش را افزایش داد تا کنار گذاشته شود. هرچه بود، درحالی راب کوهن و دیزل برای ساختن سهایکس (۲۷۶ میلیون دلار از ۹۰ میلیون دلار بودجه در سال ۲۰۰۲) از دنبالهی سریع و خشن فاصله گرفتند که پاول واکر بازگشت. سریع و خشن ۲ به کارگردانی جان سینگلتون، تایریس گیبسون (که در فیلم پسربچهی سینگلتون نقشآفرینی کرده بود) را به عنوان جایگزینِ تورتو اضافه کرد و جذابیتهای فیلم نخست در زمینهی کمدی عامهپسند و اکشنهای اتومبیلمحورِ اغراقشدهاش را ضربدر ۲ کرد.
سریع و خشن ۲ درست مثل چیزی که در فیلمهای استار ترک و اَره دیدهایم، به معرفیکنندهی عناصر تکرارشونده و به تثبیتکنندهی الگوی این مجموعه که تاکنون دوام آورده است تبدیل شد. گرچه این فیلم که تداعیگر سریال میامی وایس (Miami Vice) بود، بیش از یک دنبالهی مستقیم، حکم یک اسپینآف را داشت، اما با وجود این، ۵۰ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. این فیلم که با ۷۶ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، به مجموع ۱۲۷ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۳۶ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. قسمت بعدی علاوهبر وین دیزل اینبار بدون حضور پاول واکر ساخته شد. سریع و خشن: توکیو دریفت به کارگردانی جاستین لین پیرامون لوکاس بلک، یک جوان آمریکایی میچرخد که در ژاپن با باندهای خلافکاری زیرزمینی آشنا میشود و پس از شکست در نخستین مسابقهی رانندگیاش با یکی از اعضای یاکوزا، به منظور صاف کردن بدهیاش به راننده و سپس، دوست صمیمی شخصی به اسم هان سئول-اُ (با بازی سونگ کانگ)، یکی از محبوبترین کاراکترهای طرفداران، تبدیل میشود.
گرچه وین دیزل حضور بسیار گذرایی در لحظاتِ آخر توکیو دریفت دارد، اما این فیلم جز نام مشترکش با فیلمهای قبلی، هیچ ارتباطی با آنها نداشت. در نتیجه، مخاطبان برای تماشای آن در سینماها حاضر نشدند. از همین رو، این فیلم که با ۸۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، فقط ۱۵۹ میلیون دلار در دنیا فروخت. گرچه توکیو دریفت با وجود طرفدارانِ اندک اما سینهچاکی که دارد، غیرضروریترین فیلم مجموعه حساب میشود، اما شکستش به انگیزهای برای خیزشِ مجدد این مجموعه تبدیل شد. جاستین لین برای برگشتن و کارگردانی فیلم بعدی متقاعد شد (او پنج فیلم از این مجموعه را ساخته است). در اتفاقی شگفتانگیز و نادر توکیو دریفت به عنوان اسپینآفی که میتوانست به سرانجام عمر سینمایی این مجموعه و تبعید کردن دنبالههای بعدی آن به شبکهی نمایش خانگی منجر شود، به کلید رستگاری و شکوفایی بیسابقهاش تبدیل شد. به این ترتیب، سه سال بعد جاستین لین سریع و خشن ۴ (Fast & Furious) را کارگردانی کرد که حکم پیشدرآمدِ توکیو دریفت را داشت (صرفا به خاطر اینکه شخصیت هان با وجود مرگش در پایان فیلم قبلی بتواند در فیلم چهارم حضور داشته باشد).
این فیلم که نقش گردهمایی گروه بازیگران اصلی فیلم نخست (دیزل، واکر، رودریگز و بروستر) را ایفا میکرد، خودش را به عنوان دنبالهی نوستالژیکی که اجزای اورجینالِ مجموعه را در یک بستهبندی نو ارائه میکرد تبلیغات کرد. یونیورسال سریع و خشن ۴ را بهطرز هوشمندانهای به عنوان «همان دنبالهای که همیشه میخواستید» معرفی کرد. این فیلم که پس از دو اسپینآف حکم دنبالهی رسمی و واقعی فیلم محبوب نخست را ایفا میکرد، رکورد افتتاحیهی این مجموعه را با کسب ۷۱ میلیون دلار شکست. سریع و خشن ۴ که ۸۵ میلیون دلار خرجِ ساختش شده بود، در نهایت ۱۵۵ میلیون دلار در گیشهی آمریکای شمالی و ۳۶۰ میلیون دلار در دنیا فروخت. بخش حیرتانگیز سریع و خشن ۴، کمپین تبلیغاتی نبوغآمیزش است. پس از درآمد ناامیدکنندهی توکیو دریفت احتمالا هر استودیوی دیگری جای یونیورسال بود، دیدار مجدد گروه بازیگران مجموعه در فیلم چهارم را به عنوان حرکتِ مستاصلانهی برای نجاتِ یک فرنچایز متزلزل یا به عنوان حرکتی جهت تکرار موفقیت قسمت اول که فیلمهای بعدی از ادامه دادن آن عاجز بودند جلوه میداد.
یونیورسال اما سریع و خشن ۴ را نه به عنوان ناجی مجموعه، بلکه به عنوان فینالِ پیروزمندانهی سه فیلم قبلی بازاریابی کرد. تازه، یونیورسال فقط به این دلیل توانست فیلم چهارم را به عنوانِ «اولین دنبالهی واقعی سریع و خشن» معرفی کند چون نه یک بار، بلکه دو بار قادر به ساخت دنبالهی رسمی برای فیلم اول نبود. به بیان دیگر، عقب اُفتادنِ دنبالهی واقعی سریع و خشن تقضا و هیجانزدگی برای آن را بیش از پیش افزایش داده بود. همچنین، آن دو اسپینآف معرفیکنندهی شخصیتهای مکملِ محبوبی بودند که فیلمهای بعدی میتوانستند از آنها استفاده کنند. بنابراین وقتی نوبت به سریع و خشن ۵ رسید، این فیلم یک سال جلوتر از گردهمایی ابرقهرمانان مارول در انتقامجویان، حکم یک کراساُورِ «اونجرز»گونه را داشت. آنها درحالی دام، برایان و میا (لِتی در فیلم چهارم کُشته شده بود) را بازگرداندند که تقریبا همهی کاراکترهای اصلی چهار فیلم قبلی را نیز به جمع آنها اضافه کردند. وینس (مت شولتس) از سریع و خشن ۴، رومن (گیبسون) و تِج (لوداکریس) از سریع و خشن ۲، هان از توکیو دریفت و جیزل (گال گدوت) از سریع و خشن ۴، همه با هم یک خانوادهی بزرگ را تشکیل میدادند.
نتیجه یک فیلمِ سرقتمحور بود که در ریودوژانیرو جریان داشت و به ماموریت ضدقهرمانانمان برای دزدی از یک قاچاقچی کلهگندهی موادمخدر میپرداخت و مامور هابز (با بازی دواین جانسون) را به جانِ آنها میانداخت. سریع و خشن ۵ نه تنها به لطفِ سابقهی این کاراکترها در جریان چهار فیلم گذشته از بار دراماتیک و درگیرکنندگی عاطفیِ قدرتمندی بهره میبُرد، بلکه حکم نقطهی اوجِ این فرنچایز تا آن لحظه را ایفا میکرد. ساختهی جاستین لین علاوهبر اینکه یکی از بهترین فیلمهای اکشن ۲۰ سال گذشتهی سینماست، بلکه با کسب ۲۱۰ میلیون دلار در خانه و ۶۲۰ میلیون دلار در دنیا (از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه)، باعثِ ترفیعِ این مجموعه به جایگاه یک بلاکباستر درجهیک شد. اگر همهچیز طبق برنامه اتفاق میاُفتاد و وین دیزل برای فیلم دوم بازمیگشت و پاول واکر هم در فیلم سوم حضور میداشت، آن وقت احتمالا این مجموعه در بدترین حالت با فیلم سوم و در بهترین حالت با فیلم چهارم از نفس میاُفتاد و به پایانِ عمرش میرسید.
اما کاری که یونیورسال «بهطور تصادفی» با اسپینآفهایش انجام داد این بود: این اسپینآفها نه تنها ارزشِ اولین دنبالهی واقعی مجموعه را افزایش دادند و صبر طرفداران را برای بازگشتِ تیم کاراکترهای فیلم اول لبریز کردند، بلکه این اسپینآفها معرفیکنندهی شخصیتهای مکملِ ارزشمندی بودند که همهی آنها میتوانستند در یک فیلمِ مشترک به یکدیگر بپیوندند. به عبارت دیگر، برخلاف دنیای سینمایی مارول که ایدهی کراساُورِ ابرقهرمانانش را از سکانس پسا-تیتراژِ مرد آهنی (پیشنهاد همکاری نیک فیوری به تونی استارک) زمینهچینی کرد و سپس، طی یک نقشهی ازپیشطراحیشده امثال کاپیتان آمریکا و ثور را با فیلمهای مستقلشان معرفی کرد، این روند در رابطه با سری سریع و خشن خیلی غیرمنتظره اتفاق اُفتاد. یونیورسال ناگهان یک روز به خودش آمد و فهمید نه تنها به لطف اسپینآفها از شخصیتهای مکملِ محبوب بهره میبرد، بلکه میتواند از عقب اُفتادنِ اولین دنبالهی واقعی مجموعه به عنوان فرصتی برای تبلیغاتِ آن به عنوان یک کراساُور موردانتظار استفاده کند.
اگر راز موفقیت دنیای سینمایی مارول نقشهی مدون و ازپیشطراحیشدهاش بود، راز شکوفایی دنیای سینمایی سریع و خشن، وفقپذیری هوشمندانهی یونیورسال برای متحول کردن نقاط ضعفِ این مجموعه به نقاط قوتش بود. البته اینکه سریع و خشن ۵ از لحاظ کیفیتِ فیلمسازی آنقدر خوب بود که این مجموعه در ۱۰ سال اخیر قادر به تکرار دستاورد هنریاش نبوده است نیز حتما بیتاثیر نبود. جاستین لین برای کارگردانی سریع و خشن ۶ بازگشت. اینبار علاوهبر گردهمایی مجدد اکثر اعضای گروه بازیگرانِ مجموعه، شخصیت لِتی (میشل رودریگز) هم پس از غلبه بر مرگ به آنها پیوست. سریع و خشن ۶ به رقم شگفتانگیز ۲۳۸ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۸۸ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد؛ رقمی که شامل درآمد عالیِ غیرمنتظرهی ۶۶ میلیون دلاری این فیلم در بازار چین میشد. این فیلم که هنوز نقش پیشدرآمدِ توکیو دریفت را ایفا میکرد، در حالی با سکانس مرگ هان در آن فیلم به پایان رسید که بالاخره مجموعه را به زمانِ حال رساند. اینبار اما معلوم شد که مرگ هان برخلاف چیزی که در توکیو دریفت دیده بودیم تصادفی نبوده است، بلکه درواقع نتیجهی یک قتل عمدی بوده است و قاتلِ او کسی نیست جز جیسون استاتهام، جدیدترین تبهکار مجموعه.
با کنارهگیری جاستین لین از مجموعه، جیمز وان (احضار، توطئهآمیز و بعدا آکوآمن) سُکان هدایت فیلم هفتم را برعهده گرفت و خانوادهی دام تورتو را اینبار با یک قهرمانِ اکشنِ واقعی برای انتقامجویی از همرزمِ بهقتل رسیدهشان شاخ به شاخ کرد. سریع و خشن ۷ همیشه بهطرز تضمینشدهای قرار بود به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل شود. اما برخی اتفاقات غیرمنتظره در دنیای واقعی دست به دست هم دادند تا این فیلم با قدم گذاشتن به فراتر از خوشبینانهترین و ایدهآلترین پیشبینیهای تحلیلگران به جایگاه یک موفقیت کمسابقه صعود کند. مرگ غمانگیزِ پاول واکر بر اثر تصادف رانندگی، سریع و خشن ۷ را به سطحِ یک پدیدهی فرهنگی ارتقا داد. درگذشتِ پاول واکر درست مثل مرگ هیث لجر هفت ماه پیش از اکران شوالیهی تاریکی، فیلم هفتم را از چیزی که قرار بود به یک موفقیت بزرگ تبدیل شود، به یک بلاکباستر رکوردشکن متحول کرد.
سریع و خشن ۷ به خاطر سروصدای رسانهای خداحافظی اعضای مجموعه با پاول واکر، اعتمادِ به دست آمده از کیفیتِ فیلمهای اخیر مجموعه، کیفیت بالای محصولِ نهایی جیمز وان با وجود همهی دردسرهای ناشی از مرگ پاول واکر در میانهی فیلمبرداری و ارزش افزودهی جیسون استاتهام، انگار برای درنوردیدنِ گیشهها مهندسی شده بود. همچنین، این فیلم تقریبا چهارده سال بعد از فیلم نخستِ مجموعه اکران میشد. در نتیجه، کسانی که در زمان قسمت اول سریع و خشن در تابستان ۲۰۰۱ نوجوان یا جوان بودند، با آن بزرگ شده بودند (مثل چیزی که در رابطه با سری هری پاتر شاهدش بودیم). از همین رو، سریع و خشن ۷ حکم یکجور مراسم تاجگذاری برای کُل مجموعه را داشت. پس تعجبی ندارد که این فیلم با کسب ۱۴۷ میلیون دلار افتتاحیهی خانگی (بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ ماه آوریل در زمان نمایشش)، در نهایت به مجموع ۳۵۳ میلیون دلار فروش در گیشهی امریکای شمالی دست یافت.
این فیلم که با ۱۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، به درآمد خیرهکنندهی ۳۹۲ میلیون دلار فروش در بازار چین دست پیدا کرد (پُرفروشترین فیلم وارداتی تاریخ چین در زمان اکرانش) و یک میلیارد و ۵۱۵ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخت؛ این فیلم که با کسب یک میلیارد دلار در جریان ۱۷ روز سریعترین یک میلیاردی تاریخ حساب میشد، یک پله پایینتر از انتقامجویان (یک میلیارد و ۵۱۹ میلیون دلار) در ردهی پنجم پُرفروشترین فیلمهای تاریخ باکس آفیس قرار گرفت (از آن زمان تاکنون به ردهی هشتم سقوط کرده). گرچه مجموعه با سریع و خشن ۷ باید به سرانجام میرسید، اما وقتی هفتمین فیلم یک مجموعه یک میلیارد و نیم میلیون دلار میفروشد، نساختنِ قسمت هشتم غیرممکن میشود. سریع و خشن ۸ به کارگردانی اِف. گری گری با داستانگویی سوپ اُپراییاش، اقدام شکستخوردهاش برای جایگزین کردن پاول واکر با اسکات ایستوودِ غیرکاریزماتیک و تلاش برای زمینهچینی اسپینآفِ دواین جانسون و جیسون استاتهام که در نهایت به هابز و شاو (۷۵۹ میلیون در سال ۲۰۱۹) منجر شد، نتوانست وجودش را توجیه کند.
تصمیم سازندگان برای اختصاص بخش قابلتوجهای از فیلم هشتم به هابز و شاو و تلطیف کردنِ شخصیتِ شاو تا جایی که او از یک قاتل شرور به یک قهرمانِ خوشقلب که از بچهها مراقبت میکند تبدیل شده بود، عواقب غیرمنتظرهای در پی داشت: برخی از طرفداران با ناباوری و خشم به خودشان آمدند و دیدند قاتلِ بیرحمی که هان را در فیلم هفتم کُشته بود، نه تنها توسط خانوادهی تورتو بخشیده شده است، بلکه حالا اسپینآفِ اختصاصی خودش را خواهد داشت. در نتیجه، تصمیم سازندگان برای متحول کردن شاو از تبهکار به قهرمان، آنها را بهطور تصادفی و ازپیشبرنامهریزینشدهای ملزم کرد تا این تصمیم را با ساخت فیلم نهم از لحاظ داستانی توجیه کنند. با همهی اینها، هشتمین فیلم سریع و خشن ۲۲۶ میلیون دلار در آمریکای شمالی (اُفت فروش قابلدرکی در مقایسه با شرایط استثنایی فیلم هفتم) و ۳۹۳ میلیون دلار در بازار چین فروخت و به مجموع یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار در دنیا دست یافت.
ایدهی بخشیده شدنِ آبکی قاتلِ هان به جنبشِ آنلاینِ غیررسمی «عدالت برای هان» منجر شد. بنابراین سازندگان باید این تصمیم را در فیلم بعدی توجیه میکردند و در نتیجه، همانطور که از تریلرهای تبلیغاتی سریع و خشن ۹ مشخص است، این فیلم با بازنویسی مُضحک اتفاقاتِ گذشته که حتی جی. کی. رولینگ و جی. جی. آبرامز را نیز خجالتزده میکند، هان را بهطرز معجزهآسایی زنده کرده است. به بیان دیگر، در اتفاقی کنایهآمیز مجموعهای که زندگیاش را به اسپینآفهایش مدیون است، اسپینآفی را ساخت (هابز و شاو) که توجیه کردن آن از لحاظ داستانی به ساخت فیلم نُهم نیاز داشت.
سریع و خشن زندگیاش را به عنوان نسخهی ماشینمحور نقطهی شکست (Point Break)، ساختهی کاترین بیگلو آغاز کرد. سپس، به یک سری اسپینآفهای بیارتباط با یکدیگر متحول شد و در نهایت، آن اسپینآفها به تولدِ دنبالههای مستقیم فعلی منجر شدند. اگر وین دیزل پیشنهاد حضور در سریع و خشن ۲ را رد نکرده بود، اگر توکیو دریفت به یک اسپینآفِ تمامعیار با قهرمانان کاملا جدید تبدیل نمیشد، اگر پاول واکر بهطرز تراژیکی در میانهی فیلمبرداری سریع و خشن ۷ فوت نمیکرد، اگر تصمیم استودیو برای ساختِ اسپینآف هابز و شاو به ظهور هشتگ «عدالت برای هان» منجر نمیشد، این مجموعه احتمالا زودتر از اینها به پایان عمرش میرسید. اما همهی این اتفاقات تصادفی و غیرمنتظره، برخی غمانگیز و برخی خوشحالکننده، به ظهور چیزی که امروز آن را به عنوان بزرگترین سری اکشنِ غیرفانتزی هالیوود میشناسیم منجر شدند. سریع و خشن به دلیلِ جوانه زدن موفقیتهایش از درونِ خاکِ شکستها و لغزشهایش، مجموعهی حیرتانگیزی در تاریخ هالیوود حساب میشود.
اما از سریع و خشن که بگذریم، در ردهی دوم جدول به یک مکان ساکت ۲ (A Quiet Place 2) برمیخوریم که کماکان به جایگاهش به عنوان بادوامترین موفقیتِ تمامعیار تابستان امسال ادامه میدهد. محصول استودیوی پارامونت که با ۶۱ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در پنجمین آخرهفتهی نمایشش کسب کرد. این فیلم ترسناک با نقشآفرینی اِمیلی بلانت پس از ۳۱ روزی که از اکرانش گذشته، ۱۳۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است. فعلا بزرگترین تهدیدات یک مکان ساکت ۲ فیلمهای ترسناکی مثل پاکسازی برای همیشه (Forever Purge)، اتاق فرار: تورنومنت قهرمانان (Escape Room: Tournament of Champions) و پیر (Old) هستند که در جریان ماهِ آینده اکران میشوند. اما اگر ساختهی جان کرازینسکی با همین فرمان ادامه بدهد، احتمالِ دستیابیاش به ۱۶۰ میلیون دلار فروش خانگی بیشتر از ۱۵۰ میلیون دلار خواهد بود.
هر دو اما نتیجهی خوبی خواهند بود و یک مکان ساکت ۲ را با پیوستن به بازسازی علاالدین (۳۵۳ میلیون دلار از ۱۱۷ میلیون دلار افتتاحیه)، به یکی از بادوامترین بلاکباسترهای آخرهفتهی «روز یادبود» (Memorial Day) در تاریخِ اخیر باکس آفیس تبدیل میکنند (قسمت اول یک مکان ساکت ۱۸۸ میلیون دلار فروخته بود). این دنباله تاکنون حدود ۲۳۵ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. در ردهی سوم جدول به بادیگارد همسر آدمکش (The Hitman’s Wife’s Bodyguard) برمیخوریم که با تجربهی ۵۷ درصد اُفت فروش نسبت به افتتاحیهاش، ۴ میلیون و ۸۷۵ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت. این فیلم پس از ۱۲ روزی که از نمایشش گذشته، ۲۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است؛ رقمی که فقط اندکی بیشتر از درآمد افتتاحیهی ۲۱ میلیون دلاری قسمت اول در سال ۲۰۱۷ است. این اکشن/کمدی که با ۶۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، احتمالا تا پایان دورهی اکرانش حدود ۳۵ میلیون دلار خواهد فروخت؛ رقمی که نیمی از درآمد ۷۶ میلیون دلاری قسمت اول خواهد بود. مهمترین دلایل عملکرد ضعیفِ این فیلم، نقدهای افتضاحش و اشتیاقِ اندک سینماروها برای دیدن دنبالهی فیلم نخست هستند.
ردهی چهارم به پیتر خرگوشه ۲: فراری (Peter Rabbit 2: The Runaway) تعلق دارد که درست مثل بادیگارد همسر آدمکش حکم یک دنبالهی ناامیدکننده برای قسمت اولی که بهتر از انتظارات ظاهر شده بود را دارد. این فیلم ۴ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۱۷ روزهی ۲۸ میلیون و ۸۶۰ هزار دلار فروش خانگی رسید؛ گرچه این رقم خوب نیست، اما این فیلم که با ۴۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده است؛ پس هنوز مُرده حساب نمیشود. ردهی پنجم جدول در اختیار کروئلا (Cruella)، محصول والت دیزنی است که ۳ میلیون و ۷۲۵ هزار دلار در پنجمین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۳۱ روزهی ۷۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم که با ۱۰۰ میلیون بودجه تهیه شده، تاکنون ۱۹۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. این رقم حتی با در نظر گرفتن پولی که از دیزنیپلاس به دست آورده است (حدود ۱۵ تا ۲۵ میلیون دلار در آمریکای شمالی) ناامیدکننده است.
در ردهی ششم به احضار: شیطان مرا وادار کرد (The Conjuring: The Devil Made Me Do It) برمیخوریم که خیلی بیسروصدا مشغول توجیه کردنِ خودش است. این فیلم ترسناک ۲ میلیون و ۹۲۰ هزار دلار دیگر به دست آورد و درست در کنار غوغای یک مکان ساکت ۲ به مجموع ۲۴ روزهی ۵۹ میلیون و ۱۳۳ هزار دلار دست یافت و از مرز ۱۶۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرد؛ رقمی که چهار برابر بودجهی ۳۹ میلیون دلاری این فیلم حساب میشود. دنیای سینمایی احضار که از هشت فیلم تشکیل شده است، تاکنون به بیش از دو میلیارد و ۶۴ میلیون دلار فروش جهانی از مجموعِ ۱۷۹ و نیم میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده است. هر دوی کروئلا و احضار ۳ از جمعهی این هفته توسط بچه رییس: بیزینس خانوادگی (The Boss Baby: Family Business) و پاکسازی برای همیشه به چالش کشیده خواهند شد. موزیکال در ارتفاعات (In the Heights)، محصول برادران وارنر یک هزار عدد از سینماهایش را از دست داد، ۲ میلیون و ۲۳۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۱۷ روزهی ۲۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رسید.
اکشن هیچکس (Nobody) با بازی باب اُدنکرک این آخرهفته همراه با نمایش سریع و خشن ۹ در سینماهای ماشینی به نمایش درآمد و در نتیجه فروشش با رشد ناگهانی مواجه شد و به جمع ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس بازگشت. محصول یونیورسال که با ۱۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود با تجربهی سه هزار و ۳۹۰ درصد رشد فروش، ۵۶۰ هزار دلار در چهاردهمین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع خانگی ۲۶ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار و مجموع جهانی ۵۳ میلیون دلار رسید. راستی بد نیست بدانید که انیمه شیطانکُش (Demon Slayer) در جریان سه روز نخست انتشار نسخهی فیزیکیاش بیش از یک میلیون بلوری و دیویدی فروخته است. پخش نسخهی محدود و معمولی این فیلم از روز چهارشنبه در ژاپن آغاز شد. شیطانکُش در روز نخست پخش خانگیاش ۲۶۸ هزار و ۴۹۰ عدد نسخهی محدود و ۲۰۱ هزار و ۸۹۵ عدد نسخهی معمولی بلوری و همچنین، ۲۱۸ هزار و ۱۹۵ عدد نسخه دیویدی فروخت؛ مجموع ۸۰۴ هزار و ۷۹ عدد بلوری و دیویدیهایی که این فیلم در روز نخست پخشش فروخت، به شکستن رکورد پرفروشترین نسخهی فیزیکی کُل سال در هفتهی افتتاحیه منجر شد. شیطانکُش که تاکنون ۴۷۵ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی فروخته، پُرفروشترین فیلم گیشهی ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ حساب میشود.