چرا موزیکال تحسینشدهی In the Heights افتتاحیهی ضعیفی را تجربه کرد؟ و چگونه فیلم Wrath of Man ارزش جیسون استاتهام در قامت قهرمانِ اکشن را ثابت کرد؟ همراه گزارش باکس آفیس میدونی باشید.
باکس آفیسِ این آخرهفته میزبان رویداد شوکهکنندهای بود که تحلیلگران را انگشت به دهان گذاشت: در ارتفاعات (In the Heights)، موزیکالِ عامهپسندِ بسیار تحسینشدهی برادران وارنر که اکثر منتقدان از آن به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۲۱ تا این لحظه یاد میکنند، اکرانش را با افتتاحیهی ناامیدکنندهای آغاز کرد. گرچه با توجه به تبلیغاتِ گستردهی برادران وارنر و هیجانزدگی آنلاینِ طرفداران برای تماشای این فیلم، انتظارات زیادی از آن میرفت، اما در نهایت معلوم شد ابزار اشیاق سینمادوستان در شبکههای اجتماعی بازتابدهندهی نظر عموم سینماروها نبوده است. راستش، حتی خود برادران وارنر هم پیش از اکرانِ فیلم از این حقیقت آگاه بود. به خاطر همین بود که وارنر در هفتههای منتهی به افتتاحیهی این فیلم، چندین و چند پیشنمایش رایگان با هدفِ افزایش تبلیغات دهان به دهان مثبتِ فیلم ترتیب داده بود.
به بیان دیگر، تیم کمپینِ تبلیغاتیِ در ارتفاعات نباید به خاطر عملکرد ضعیف این فیلم سرزنش شود. چرا که تیم بازاریابی وارنر بارها ثابت کرده است که متخصص تبدیل کردنِ فیلمهای غیرفرنچایزی به رویدادهای سینمایی که حتما باید در سینما دیده شوند است؛ از مجیک مایک، احضار و جاذبه گرفته تا تکتیرانداز آمریکایی، آن، ستارهای متولد میشود و آسیاییهای خرپول. متاسفانه جادوی آنها اینبار جواب نداده است. به این ترتیب، در ارتفاعات با کسب ۱۱ میلیون و ۴۰۵ هزار دلار افتتاحیهی سهروزه، یک پله پایین از یک مکان ساکت ۲ (A Quiet Place Part II) که در سومین آخرهفتهی اکرانش به سر میبرد، به ردهی دوم جدول رضایت داد. این فیلم که میانگین امتیاز A را از تماشاگرانش دریافت کرده است، به درآمدی کمتر از افتتاحیهی ۱۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری تام و جری (Tom and Jerry) و افتتاحیهی ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری پسران جرسی (Jersey Boys)، ساختهی کلینت ایستوود در تابستان ۲۰۱۴ دست یافته است. این رقم به این معنی است که ساختهی جان اِم. چو که از نمایشنامهی لین مانوئل میراندا اقتباس شده، حتی با وجود دوامی شبیه به ماما میا! (Mama Mia) و ستارهای متولد میشود (A Star Is Born) فقط ۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار در گیشهی آمریکای شمالی خواهد فروخت.
در ارتفاعات حتی با وجود نقدهای فوقالعاده مثبت و سروصدای رسانهای آنلاینش نمونهی ایدهآلی از یک «دروغ زیبا» است: اینترنت ما را متقاعد میکند که مخاطبان با وجودِ نادیده گرفتنِ فیلمهای غیرفرنچایزیِ ستارهمحورِ باکیفیت در پنج سال گذشته، تشنهی این نوع فیلمها هستند. اما واقعیت که در ارتفاعات جدیدترین قربانیاش است، حرف دیگری میزند. نخستین فاکتوری که در استقبال ناکافی از در ارتفاعات تاثیرگذار بوده، عدم بهره بُردنش از سوپراستار است. در ارتفاعات برخلاف امثال سواری با هم (Ride Along) با بازی آیس کیوب، شیادان (Hustlers) با نقشآفرینی جنیفر لوپز یا خیلی از دیگر موفقیتهای برادران وارنر که بالاتر بهشان اشاره کردم، فاقد قدرت ستارهای است. کوری هاوکینز به عنوان یکی از بازیگران بچهی ناف کمپتون (Straight Outta Compton)، کونگ: جزیرهی جمجمه و ریبوت سریال ۲۴، شناختهشدهترین نام در بینِ بازیگران در ارتفاعات حساب میشود، اما نام او به تنهایی قادر به کشیدن مردم به سینماها نیست.
به بیان دیگر، جای خالی یک کانستنس وو، یک آیس کیوب، یک جنیفر لوپز، یک لیدی گاگا، یک ساندرا بولاک یا یک چنینگ تیتومِ نیمهبرهنه (!) در این فیلم احساس میشود. گرچه منبع اقتباس ناشناختهترِ در ارتفاعات در مقایسه با امثال بینوایان (Les Misérables) و اسپری مو (Hairspray) به ضررش تمام شد، اما مشکل اصلی این بود که این فیلم از معرفی خودش در قالب یک خلاصهقصهی تکجملهای درگیرکننده نیز عاجز بود. درواقع، پیام برجستهی تبلیغاتی در ارتفاعات نه به چیزی که داستان فیلم دربارهی آن است، بلکه به ماهیت آن به عنوان فیلمی با محوریت گروه بازیگران اسپانیایی/آمریکایی اختصاص داشت. به عبارت دیگر، کسانی که علاقهای به حمایت از فیلمی با محوریت گروه بازیگران اسپانیایی/آمریکایی نداشتند، هرگز دلیل دیگری برای دیدنِ این فیلم دریافت نکردند. تمرکز رسانهها روی اهمیتِ فرهنگی این فیلم از نظر فراهم کردن فرصتی برای درخشش اقلیتهای جامعه باعث شد که جنبهی سرگرمکننده و عامهپسندش تحتشعاع قرار بگیرد.
مسئلهی بعدی این است که گرچه در ارتفاعات چهار جایزهی تونی برنده شده است و طرفداران نه چندان زیاد اما سینهچاکی در بین نِردهای تئاتر دارد، اما در بین عموم سینماروها شناختهشده نیست. بنابراین، در ارتفاعات به عنوانِ اقتباسی از نمایشنامهی همان کسی که او را از همیلتون (Hamilton) به خاطر میآورید تبلیغات شده بود. خلاصه اینکه این فیلم نه کاراکترهای شناختهشدهای دارد و نه آهنگهایی که مثل ترانهی «هرگز دوباره عاشق نخواهم شد» از ستارهای متولد میشود یا ترانهی «هرگز کافی نیست» از بزرگترین شومن، با استقبال عمومی دیوانهواری مواجه شوند؛ مخصوصا دومی. اگر در ارتفاعات به دستیابی به دوام افسانهای بزرگترین شومن امیدوار بود، به ترانهای که ذهنِ دستهجمعی مردم را تسخیر میکند و آنها را برای تجربهی متوالیاش به سینماها بازمیگرداند نیاز داشت. قابلذکر است که بزرگترین شومن که به ۱۸۴ میلیون دلار فروش خانگی از ۱۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیهی پنج روزه دست یافت، درحالی لقب بادوامترین فیلم تاریخ باکس آفیس از زمانِ تایتانیک را تصاحب کرد که حکم یک رویداد استثنایی و تکرارنشدنی را داشت. ناسلامتی بزرگترین شومن برخلاف در ارتفاعات در جریان ۳۱ روز نخست نمایشش روی اچبیاُ مکس قابلدسترس نبود.
نکتهی بعدی که شکستِ در ارتفاعات ثابت میکند این است که تنوع نژادی در تصمیمگیری مخاطبان برای دیدن فیلمها تاثیرگذار نیست. در نظر گرفتن جایی برای اقلیتهای جامعه در فیلمها فقط تا زمانی برای سینماروها اهمیت دارد که آنها از قبل قصد دیدن آن فیلمها را داشته باشند. تنوع نژادی به ندرت به مانعی برای کشیدن مردم به سینماها برای دیدنِ فیلمی که از قبل قصد دیدنش را داشتند تبدیل میشود، اما اگر سینماروها علاقهای به دیدن یک فیلم نداشته باشند، تنوع نژادیاش تقریبا هیچوقت نمیتواند نظرشان را عوض کند. تنوع نژادی جلوی سریع و خشن ۷ و جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد را از بدل شدن به موفقیتهای بیسابقه نگرفت و همزمان وقوعِ سرنوشت فاجعهبار ترمیناتور ۶ یا پرندگان شکاری را متوقف نکرد. همانطور که در رابطه با امثال آسیاییهای خرپول، ما (Us)، مسافرت دختران (Girls Trip) و بلک پنتر دیدیم، تنوع نژادی چیزی که مردم را برای دیدن یک فیلم متقاعد میکند نیست، بلکه نقش یک ارزش افزوده را ایفا میکند.
نکتهی دیگری که در ارتفاعات برای بیشمارمینبار ثابت کرد این بود که میزان علاقهی کاربران آنلاین به یک فیلم الزاما بازتابدهندهی میزان اشتیاق عموم سینماروها نیست. رسانهها و گفتگوهای آنلاین فقط نمایندهی اقلیتِ کوچکی از کل جمعیت هستند. گرچه ترندهای توییتری و گفتمان آنلاین ممکن است باور کاربران را به یک سمت خاص هدایت کنند، اما آنها در واقعیت نشاندهندهی نظر عموم سینماروها دربارهی فلان موضوع نیستند. برای مثال، گرچه جناح چپِ آمریکا از فیلمی مثل کتاب سبز (Green Book) به عنوان یک نمونهی منسوخشده و بد از فیلمهای ضدنژادپرستی یاد میکرد، اما این فیلم بیتوجه به اینکه مردم در شبکههای اجتماعی سر چه چیزی دعوا میکنند، علاوهبر بُردن جایزهی بهترین فیلم اسکار، ۳۳۲ میلیون دلار در دنیا فروخت و به پُرفروشترین برندهی بهترین فیلم اسکار در ۱۰ سال اخیر تبدیل شد. از سوی دیگر، گرچه محافظهکارانِ جناح راست ادعا میکردند که کاپیتان مارول به یک فاجعهی اجتنابناپذیر تبدیل خواهد شد یا نمایشهای واندروومن مخصوصِ زنان را محکوم میکردند، اما اولی یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار و دومی ۸۲۱ میلیون دلار در دنیا فروختند.
گیکهای آنلاین همه را متقاعد کرده بودند که اسکات پیلگریم علیه دنیا، دِرد (Dredd) و بلیدرانر ۲۰۴۹ به شکوهی دیدنی دست خواهند یافت، اما آنها نمایندهی دیدگاهِ جریان اصلی که اهمیتی به این فیلمها نمیدادند و شکستشان را رقم زدند نبودند. در ارتفاعات باری دیگر ثابت کرد که عموم مخاطبان برخلاف چیزی که ادعا میشود از «فرنچایز»زدگی هالیوود راضی هستند. کاربران آنلاین متقاعدمان میکنند که مخاطبان به دنبال فیلمهای غیرفرنچایزیِ ستارهمحورِ اورجینال هستند، اما بارها و بارها خلافش ثابت شده است. استودیوی فاکس در سال ۲۰۱۸ فیلمهایی مثل تنفری که میپراکنی (The Hate U Give)، اوقات بد در اِلرویال (Bad Times at the El Royale)، بیوهها (Widows) و با عشق، سایمون (Love, Simon) را اکران کرد، اما تنها فیلمهای کاملا موفقشان ددپول ۲ و بوهمین راپسودی (فیلم زندگینامهای فِردی مرکوری که ۹۰۵ میلیون دلار در دنیا فروخت) بودند. مخاطبان با نادیده گرفتنِ آن فیلمها بهعلاوهی امثال یک لطف ساده (A Simple Favor)، به دیدنِ ریبوت هالووین، گرینچ و جانوران شگفتانگیز: جرایم گریندلوالد هجوم بُردند. مردم به شبگرد (Nightcrawler) و ارتقاء (Upgrate) بیاعتنایی میکنند، اما جوکر و ونوم را در آغوش میکشند و سپس، از اینکه دیزنی فیلمی مثل کروئلا را میسازد شکایت میکنند.
اما دیگر فاکتور تاثیرگذار در عملکرد ضعیف در ارتفاعات، کوچ عموم سینماروها به سمت سرویسهای استریمینگ است. مسئله این است که سرویسهای استریمینگ آن دسته از سینماروهایی که صرفا جهت سینما رفتن سینما میرفتند را نابود کرده است. حالا که تلویزیون و تکنولوژیهای سینمای خانگی ارزانقیمتتر شدهاند و حالا که محتوای سرویسهای استریمینگ ۹۰ درصدِ محتوای سینماها را پوشش میدهد، بسیاری از مخاطبان بالقوهی سینماها دیگر دلیلی برای خارج شدن از خانههایشان ندارند. برخلاف گذشته که مردم برای دیدن فیلم چارهی دیگری جز خارج شدن از خانه نداشتند، حالا اوضاع به این شکل است که آنها فقط برای دیدن فیلمهایی که دوست دارند در سینما ببینند، از خانه خارج میشوند. در نهایت، عنصر کرونا را نیز نباید فراموش کنیم. یکی از دلایلی که باعث شوکه شدن همه از دیدن افتتاحیهی دلسردکنندهی در ارتفاعات شد، افتتاحیهی بسیار قوی یک مکان ساکت ۲ (۴۷ و نیم میلیون دلار) بود.
عملکرد درخشان این فیلم ترسناک باعث شد مردم بیش از پیش باور کنند که وضعیت سینماها به حالت نُرمال گذشتهاش بازگشته است، اما در ارتفاعات حباب این توهم را شکست. درواقع وقتی به گذشتهی اخیر نگاه میکنیم، میبینیم که نباید از این اتفاق شگفتزده میشدیم. افتتاحیهی ضعیف این فیلم بعد از افتتاحیهی قوی یک مکان ساکت ۲ دنبالکنندهی یک الگوی آشنا است؛ در چند وقت اخیر شاهد یک وضعیتِ «یک قدم به جلو، یک قدم به عقب» بودهایم. به ازای هر تام و جری که بازگشت به وضعیت نرمال را نوید میدهد، یک رایا و آخرین اژدها وجود دارد؛ به ازای هر خشم مردانه که طبق استانداردهای پیش از دوران کرونا ظاهر میشود، با شکستی مثل مارپیچ: از کتاب اَره مواجه میشویم. خلاصه اینکه اگر عدهای از مردم هنوز از سینما رفتن هراس داشته باشند، دسترسی به در ارتفاعات از طریقِ اچبیاُ مکس، نه تنها آنها را برای مبارزه با ترسشان وسوسه نمیکند، بلکه آنها را بیش از پیش برای ماندن در خانه تشویق میکند.
البته آمار بینندگانِ در ارتفاعات روی اچبیاُ مکس هم تعریفی ندارد. شرکت آمارگیری «سامباتیوی» گزارش کرده است که این فیلم به فقط ۶۹۶ هزار بیننده روی پلتفرم استریمینگِ برادران وارنر دست یافته است. قابلذکر است که این شرکت فقط آمار بینندگان آمریکای شمالی که از تلویزیون هوشمند استفاده میکنند را اندازهگیری میکند. یعنی کسانی که این فیلم را روی تلفن همراه، لپتاپ یا کامپیوتر دکستاپ تماشا کردهاند جزو این آمار حساب نمیشوند. اما با وجود این، تعداد بینندگان در ارتفاعات در مقایسه با دیگر فیلمهایی که تعداد بینندگانش از طریقِ روش مشابهای اندازهگیری شده است، همچنان افتضاح است. احضار: شیطان مرا وادار کرد درحالی ۲۴ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد که در آن واحد به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بیننده روی اچبیاُ مکس دست پیدا کرده بود.
گرچه مخاطبان باید برای اجارهی کروئلا روی دیزنیپلاس ۳۰ دلار اضافه پرداخت میکردند، اما این فیلم که به ۲۶ میلیون دلار افتتاحیه دست یافته بود، با ۶۸۶ هزار بیننده روی پلتفرم استریمینگ دیزنی، آمار بهتری در مقایسه با در ارتفاعات داشته است. تعداد بینندگان مولان در نخستین آخرهفتهاش یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر بود و تعداد افرادی که آنهایی که آرزوی مرگم را دارند (Those Who Want Me Dead)، فیلم جدید آنجلینا جولی را دیده بودند، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده میشد. این روند دربارهی دیگر فیلمهای برادران وارنر نیز صدق میکند: ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر برای بدون پشیمانی (Without Remorse)، ۳ میلیون و ۸۰۰ هزاز نفر برای مورتال کامبت، ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر برای گودزیلا علیه کونگ و ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر برای واندروومن ۱۹۸۴. مجددا باید تاکید کرد که این اعداد فقط نشاندهندهی تعداد بینندگان آمریکایی این فیلمها که آنها را از طریق تلویزیون هوشمند تماشا کردهاند است. با وجود این، در ارتفاعات آمار غیرقابلقبولی در مقایسه با آنها دارد.
اما از در ارتفاعات که بگذریم، به یک مکان ساکت ۲ (A Quiet Place Part II) میرسیم که صدر جدول باکس آفیس را برای سومین آخرهفتهی متوالی تصاحب کرد. این فیلم با کسب ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلارِ تازه به مجموع خانگی ۱۰۸ میلیون و ۹۹۰ هزار دلار دست یافت که ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلارش را از سینماهای آیمکس به دست آورده است. این فیلم که اکرانش را در آخرهفتهی «روز یادبود» آغاز کرده بود، اگر عملکردی شبیه به بازسازی علاالدین یا مردان سیاهپوش ۳ (بادوامترین بلاکباسترهای اکرانشده در آخرهفتهی روز یادبود) داشته باشد، فروش نهایی ۱۴۵ تا ۱۶۵ میلیون دلاریاش در گیشهی آمریکای شمالی پیشبینی میشود؛ درآمدی که به معنی یک موفقیت بیحرفوحدیث برای این دنبالهی ترسناک ۶۱ میلیون دلاری خواهد بود. اینکه یک مکان ساکت ۲ بهطور انحصاری در سینماها اکران شده است، اگر به نفعش نباشد، حتما به ضررش تمام نشده است.
محصول پارامونت تاکنون ۱۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. ساختهی جان کرازینسکی از زمان اکران سونیکِ خارپشت تاکنون، اولین فیلمی است که از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرده است. باید صبر کنیم و ببینیم این فیلم چقدر به درآمد خانگی ۱۸۸ میلیون دلاری و درآمد جهانی ۳۴۱ میلیون دلاری قسمت اول نزدیک خواهد شد. دومین تازهاکران این آخرهفته اما پیتر خرگوشه: فراری (Peter Rabbit 2: The Runaway) است که به افتتاحیهی قابلپیشبینیِ ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست یافت. این رقم با اختلاف زیادی کمتر از افتتاحیهی ۲۵ میلیون دلاری قسمت نخست پیتر خرگوشه که در اوایل سال ۲۰۱۸ به ۱۱۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت است. اما حقیقت این است که این اُفت فروش کم و بیش برابر با همان چیزی است که از دنبالهی چنین فیلمی انتظار میرود. البته که این فیلم در صورت اکران شدن در تاریخ اکران اورجینالش (آوریل ۲۰۲۰) بهتر میفروخت، اما کاریش نمیتوان کرد.
این فیلم که با ۴۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، به ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار افتتاحیه در بازار چین دست یافته است و تاکنون ۵۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی و ۶۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در ردهی چهارمِ جدول به احضار: شیطان مرا وادار کرد (The Conjuring: The Devil Made Me Do It) برمیخوریم که با تجربهی ۵۸ درصد اُفت فروش، ۱۰ میلیون دلار در دومین آخرهفتهی نمایشش فروخت؛ گرچه این آمار نشاندهندهی اُفت فروش شدیدتری در مقایسه با قسمت اول احضار (منفی ۴۶ درصد از ۴۱ میلیون افتتاحیه) است، اما آمار بهتری در مقایسه با احضار ۲ (منفی ۶۲ درصد از ۴۰ میلیون افتتاحیه) و راهبه (منفی ۶۶ درصد از ۵۴ میلیون افتتاحیه) است. اُفت فروش دومین آخرهفتهی احضار ۳ با قسمت اول آنابل (منفی ۵۷ درصد از ۳۷ میلیون افتتاحیه) و آنابل: خلقت (منفی ۵۳ درصد از ۳۵ میلیون افتتاحیه) برابری میکند. درآمد خانگی ۴۳ میلیون و ۷۷۱ هزار دلاری احضار ۳ نزدیک به درآمد ۱۲ روزهی ۴۹ میلیون دلاری آنابل به خانه میآید است.
شیطان مرا وادار کرد که با ۳۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون ۱۱۱ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. از آنجایی که از قبل پیشبینی میشد که عملکرد احضار ۳ به جای راهبه (۳۶۶ میلیون دلار) به آنابل (۲۵۶ میلیون دلار) نزدیکتر خواهد بود، پس فروش این فیلم تا این لحظه «قابلقبول» ارزیابی میشود. سریع و خشن ۹ (F9) هنوز در گیشهی آمریکای شمالی روی پرده نرفته، اما چند وقتی است که در کشورهای خارجی اکران شده است. محصول یونیورسال ۵ میلیون و ۹۹۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و مجموع فروش جهانیاش را به ۲۶۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رساند. این فیلم از هفدهم ژوئن (۲۷ خرداد ۱۴۰۰) در استرالیا و از بیست و پنجم ژوئن (۴ تیر ۱۴۰۰) در برزیل، مکزیک، بریتانیا، ایرلند و آمریکای شمالی پخش خواهد شد. سریع و خشن ۹ تاکنون ۲۱۱ میلیون دلار در بازار چین فروخته است؛ به این ترتیب، این فیلم با عبور از مرد عنکبوتی: دور از خانه (۱۹۹ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹) و هابز و شاو (۲۰۱ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹) از زمان سهگانهی دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده (۲۶۷ میلیون)، ونوم (۲۶۹ میلیون) و آکوآمن (۲۹۸ میلیون) در سال ۲۰۱۸، به پُرفروشترین فیلم غیراونجرزی هالیوود (انتقامجویان: پایان بازی ۶۲۹ میلیون در چین فروخت) تبدیل میشود.
به عبارت دیگر، سریع و خشن ۹ از زمان دنیای ژوراسیک ۲ در تابستان ۲۰۱۸ تاکنون، پُرفروشترین فیلم غیردیسی/غیرمارولی هالیوودی در بازار چین حساب میشود. اگرچه درآمد حدودا ۲۲۰ میلیون دلاری سریع و خشن ۹ در این کشور ممکن است در مقایسه با سریع و خشن ۷ (۳۹۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵) و سریع و خشن ۸ (۳۹۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) ناامیدکننده به نظر برسد، اما از طرف دیگر، این رقم کماکان درآمد قدرتمندی در بازار چین که با بلاکباسترهای وطنی اشباع شده است حساب میشود. یکی دیگر از فیلمهای یونیورسال که هماکنون روی پردهی سینماهاست انیمیشن اسپیریتِ رامنشده (Spirit Untamed) است. محصول استودیوی دریمورکس ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموع ۱۰ روزهی ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم تاکنون ۱۴ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته است. کروئلا (Cruella)، محصول والت دیزنی ۶۱۵تا از سینماهایش را در سومین آخرهفتهی نمایشش از دست داد، اما کماکان ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار تازه کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزهی ۵۶ میلیون دلار دست یافت. این فیلم هرگز به مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی نزدیک نخواهد شد، اما ۷۵ میلیونی شدنش هنوز غیرممکن نیست. پیشدرآمدِ لایواکشن صد و یک سگ خالدار که با فقط ۱۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۱۲۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است؛ رقمی که در مقایسه با استانداردهای غیرکرونایی یک فاجعهی تمامعیار حساب میشود.
اما شاید بیسروصداترین موفقیتِ یک ماه اخیرِ باکس آفیس خشم مردانه (Wrath of Man) است که مجددا ارزش جیسون استاتهام در قامتِ قهرمانِ اکشن را ثابت کرد. خشم مردانه به عنوانِ فیلمی که یک هفته پیش از مارپیچ: از کتاب اَره (Spiral) و دو هفته پیش از یک مکان ساکت ۲ و کروئلا اکران شد، حکمِ فیلم آغازکنندهی فصلِ سینمایی تابستان ۲۰۲۱ را داشت. گرچه افتتاحیهی ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری این فیلم از زمان افتتاحیهی ۷ میلیون دلاری کمدی شتر دیدی، ندیدی (See No Evil, Hear No Evil) در سال ۱۹۸۹ و افتتاحیهی ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری جلوههای ویژه ۲: هنر مرگبار خیال (FX 2: The Deadly Art of Illusion) در سال ۱۹۹۱، ضعیفترین افتتاحیه در بینِ فیلمهای آغازکنندهی فصل تابستان حساب میشود، اما این رقم در مقایسه با استانداردهای کارنامهی فیلم های جیسون استاتهام نیز به معنی یک موفقیتِ غولآسا بود.
افتتاحیهی ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری خشم مردانه از زمانِ ترانسپورتر ۲ (۲۰ و نیم میلیون دلار افتتاحیهی چهار روزه) در سال ۲۰۰۵ تاکنون، آن را به نخستین اکشن انفرادی جیسون استاتهام که صدرنشینِ باکس آفیس میشود تبدیل میکند. همچنین، این نخستینباری است که یکی از فیلمهای غیرفرنچایزیِ گای ریچی (علاالدین و دوگانهی شرلوک هولمز حساب نیستند) اکرانش را با تصاحب صدر جدول آغاز میکند. تازه، افتتاحیهی خشم مردانه کاملا با افتتاحیهی استانداردِ فیلمهای غیرفرنچایزی و غیرتیمیِ جیسون استاتهام برابر است. این افتتاحیه درست در حاشیهی امنِ ۶ تا ۹ میلیون دلاری تقریبا همهی اکشنهای غیرفرنچایزی/غیرتیمی استاتهام از جمله ترانسپورتر (۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲)، کرنک: ولتاژ بالا (۶ میلیون و ۹۶۳ هزار دلار در سال ۲۰۰۹)، گاوصندوق (۷ میلیون و ۸۹۲ هزار دلار در سال ۲۰۱۲)، جبههخودی (۶ میلیون و ۹۱۵ هزار دلار در سال ۲۰۱۳)، سرقت بانک (۵ میلیون و ۹۳۵ هزار دلار در سال ۲۰۰۸)، پارکر (۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳) و غیره قرار میگیرد.
به بیان دیگر، خشم مردانه با وجود فعالیتِ سینماها در دوران کرونا با ظرفیت محدود، عملکردی شبیه به دورانِ پیش از کرونا داشته است. اما این عملکرد درخشان به افتتاحیهاش خلاصه نمیشود. این فیلمِ بزرگسالانهی بسیار خشن پس از ۳۵ روزی که از نمایشِ خانگیاش گذشته است، ۲۵ میلیون و ۳۵۱ هزار دلار در گیشهی خانگی فروخته است. این رقم خشم مردانه را بالاتر از درآمد ۱۴ تا ۲۳ میلیون دلاری امثال کرنک: ولتاژ بالا، گاوصندوق، پارکر، جبههخودی، مکانیک: رستاخیز، جنگ، قاتل نخبه (که استاتهام در آن با کلایو اوون و رابرت دنیرو همبازی شده بود) و قسمت نخست ترانسپورتر (که استاتهام را به یک نام شناختهشده تبدیل کرد) قرار میدهد. گرچه هیچکدام از اینها شامل نرخ تورم نمیشود، اما از طرف دیگر، فیلمهای قبلی استاتهام هم مجبور نبودند تا با محدودیتهای دوران کرونا سروکله بزنند.
مقالات مرتبط
- پرفروشترین فیلمهای مجموعه Sawپرفروشترین فیلمهای هیولایی باکس آفیستاریخچه فیلمهای بتمن و ردهبندی پرفروشترین آنهاموفقترین کارگردان تاریخ باکس آفیس کیست؟ردهبندی پرفروشترین فیلمهای کریستوفر نولانردهبندی فیلمهای هری پاتر؛ از کمدرآمدترین تا پرفروشترین
خشم مردانه تاکنون ۱۲۴ میلیون و ۶۱۱ هزار دلار در دنیا فروخته است که نه تنها با اختلاف بهتر از درآمد جهانی ۹۳ و نیم میلیون دلاری مورتال کامبت است، بلکه بیش از دو برابر درآمد جهانی ۴۷ میلیون دلاری هیچکس (Nobody) است. همچنین، خشم مردانه به لطفِ ۲۴ میلیون دلاری که در بازار چین فروخته است، یکی از پُرفروشترین فیلمهای اکشن غیرفرنچایزی/غیرتیمیِ کارنامهی استاتهام در دنیا نیز حساب میشود. درآمد جهانی ۱۲۵ میلیون دلاری این فیلم آن را یک پله پایینتر از مکانیک: رستاخیز (۱۲۶ میلیون دلار)، اما چند پله بالاتر از ترانسپورتر ۳ (۱۰۹ میلیون دلار)، ترانسپورتر ۲ (۸۸ میلیون دلار) و قاپزنی (۸۴ میلیون دلار) قرار میدهد. قابلذکر است که خشم مردانه با ۹۹ میلیون دلاری که تاکنون در خارج از آمریکای شمالی فروخته است، بالاتر از ترانسپورتر ۲ (۴۶ میلیون دلار)، مکانیک (۴۸ میلیون دلار)، قاپزنی (۵۳ میلیون دلار) و ترانسپورتر ۳ (۸۱ میلیون دلار) قرار میگیرد.
به عبارت دیگر، خشم مردانه پشت سرِ مکانیک: رستاخیز (۱۰۴ و نیم میلیون دلار) در ردهی دوم پُرفروشترین اکشنهای غیرتیمیِ جیسون استاتهام در گیشهی خارجی جای میگیرد. مجددا باید تاکید کرد که این ارقام با توجه به اینکه خشم مردانه در بحبوحهی یک پاندمی جهانی و کاهش ظریفِ سینماها اکران شده است، دستاورد شگفتانگیزی است. خشم مردانه از زمان مکانیک: رستاخیز (۲۲ میلیون خانگی / ۵۴ میلیون از چین / ۱۲۶ میلیون جهانی / ۴۰ میلیون بودجه) در اواخر سال ۲۰۱۶ تاکنون، تنها فیلم اکشنِ غیرتیمی استاتهام حساب میشود. او در این فاصله به عنوان شخصیت فرعی در جاسوس (۲۳۳ میلیون دلار)، سریع و خشن ۷ (یک میلیارد و ۵۱۶ میلیون دلار)، سریع و خشن ۸ (یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار)، هابز و شاو (۷۶۰ میلیون دلار) و مِگ (۵۲۸ میلیون دلار) حضور پیدا کرده است. گرچه استاتهام برخلاف وین دیزل (سریع و خشن)، تام کروز (ماموریت غیرممکن) یا کیانو ریوز (جان ویک) هرگز صاحبِ فرنچایز اختصاصی خودش نشد، اما نقشآفرینیاش در فیلمهای بزرگتر و جریان اصلیترِ هالیوود به تقویتِ برندش و در نتیجه، به افزایشِ استقبال از اکشنهای غیرتیمیاش مثل خشم مردانه که پیش از حضور در بلاکباسترهای پُرخرج هالیوود، به خاطر بازی در آنها شناخته میشد منجر شده است.