در گزارش باکس آفیس این هفته عملکرد فیلم ترسناک Don't Breathe 2 را بررسی میکنیم و به این سؤال پاسخ میدهیم که چرا Jungle Cruise شکست تجاری بزرگتری در مقایسه با The Suicide Squad است. همراه میدونی باشید.
گزارش باکس آفیس این هفته را با مرد آزاد (Free Guy)، محصول قرن بیستم با نقشآفرینی رایان رینولدز و جودی کومر شروع میکنیم که اکرانش را با کسب افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی ۲۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار آغاز کرد و صدرنشین جدول شد. این رقم که بهطرز غیرمنتظرهای قوی تفسیر میشود، بالاتر از پیشبینیهای ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلاری تحلیلگران جای میگیرد. درواقع، این رقم حتی در شرایط غیرکرونایی هم افتتاحیهی خیلی خوبی برای یک فیلم لایواکشن اورجینالِ ۱۰۰ تا ۱۲۵ میلیون دلاری است. آیا این فیلم در شرایط نُرمال افتتاحیهی بهتری میداشت؟ شاید، اما نهتنها در دههی گذشته فیلمهای لایواکشن اورجینال از لحاظ مالی سابقهی درخشانی نداشتهاند، بلکه رایان رینولدز هم خارج از فیلمهای ددپول هرگز بازیگر چندان سودآوری نبوده است. با همه اینها، همین که عملکردِ یک فیلم ستارهمحورِ اورجینال پُرخرج (اما نه بیش از اندازه گرانقیمت) آنقدر خوب بوده است که احتمالا به سودآوریاش منجر خواهد شد، اتفاق دلگرمکنندهای در وضعیت کساد فعلی هالیوود است.
فاکتورهای تأثیرگذار در موفقیت این فیلم واضح هستند: دو بازیگر اصلی محبوبش انتخابهای ایدهآلی برای این نقشها بودند؛ کانسپتِ داستانیاش هوشمندانه و قابلفهم (یک کارمند بانک متوجه میشود که او درواقع یکی از کاراکترهای پسزمینهی یک بازی ویدیویی جهانِ باز بیرحمانه است) است؛ واکنشهای منتقدان بهطرز غافلگیرکنندهای بهتر از انتظارات بودند؛ سروصدای پیرامونش مثبت بوده است (میانگین امتیاز تماشاگران به فیلم A است) و درنهایت، تریلرهای فیلم اکشنهای پُرزرقوبرق و مُفرحی را به مخاطبانش نوید میدادند. گرچه یک زوج محبوب (بهعلاوهی حضور کوتاه سلبریتیهای واقعی حوزهی بازیهای ویدیویی) دقیقا یک تیم بازیگری حساب نمیشود و شان لِوی هم الزاما یک کارگردان صاحبسبک و شناختهشده نیست، اما همین که این فیلم از پنج فاکتور ضروری برای موفقیتِ فیلمهای اورجینال، سهتای آنها را فراهم کرده است، به اندازهی کافی خوب است.
قابلذکر است که جنبهی ویدیوگیمی فیلم هم احتمالا در تبدیل کردنش به گزینهی جذابتری برای تماشا تأثیرگذار بوده است؛ چراکه هالیوود پُر از فیلمهای ویدیوگیمی موفق یا محبوبی مثل جان ویک، اسکات پیلگریم علیه دنیا، مزیتِ فردا، جومانجی: به جنگل خوش آمدید، ردی پلیر وان و غیره است که اقتباس مستقیمِ بازیهای ویدیویی نیستند. یکی دیگر از فاکتورهای تأثیرگذار در موفقیت مرد آزاد، کمپین تبلیغاتی اکثرا خالی از اسپویلش بود. کمپین تبلیغاتی این فیلم با وجود طول یک سالهاش و انتشار سه تریلر مُجزا موفق شد تا داستانش را بیش از «یک شخصیتِ غیرقابلبازی خودآگاه شده و به قهرمان مردم تبدیل میشود» لو ندهد. اگر این فیلم دوام طولانیمدتی را تجربه کند و به احتمال زیاد همینطور هم خواهد بود، بخشی از آن به خاطر عدم لو رفتن کُل فیلم در تریلرها خواهد بود. امثال جاذبه، جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد، برو بیرون و چاقوکشی نشان دادهاند که اگر استودیوها بتوانند مردم را بدون نشان دادنِ بخش زیادی از فیلمشان به سینماها بکشانند، آن وقت موفق به ایجاد یکجور احساسِ لذتبخش اکتشاف در بینِ مخاطبانشان میشوند و در نتیجه، تبلیغات دهان به دهان فیلم را افزایش میدهند.
همچنین، همین که این فیلم بهطور اختصاصی فقط در سینماها اکران شد، در عملکرد قویاش مُفید واقع شد. فیلمهایی که دیزنی در زمان تصاحب فاکس قرن بیستم بهدست آورد فعلا نمیتوانند قبل یا همزمان با اکران سینماییشان در سرویسهای استریمینگ یا پلتفرمهای اجارهی فیلم منتشر شوند. چرا که شبکهی اچبیاُ هنوز حق پخش آنها را در اختیار دارد. از اینجا به بعد دوامِ پسا-افتتاحیهی خوبی برای این فیلم پیشبینی میشود. چرا که نهتنها این فیلم تا ۴۵ روز آینده بهطور اختصاصی در سینماها نمایش خواهد داشت، بلکه از حالا تا زمان اکران زمانی برای مُردن نیست (۱۶ مهر ۱۴۰۰) تنها فیلمهای خانوادهپسندِ سینماها مرد آزاد و شنگچی و افسانهی دَه حلقه، محصول خود دیزنی خواهند بود. تمام چیزهای دیگر یا مثل خانواده آدامز ۲ (Addams Family 2)، گشت پنجهای (Paw Patrol) و هتل ترانسلوانیا ۴ (Hotel Transylvania 4) کودکانهپسند هستند یا مثل خاطرهپردازی (Reminiscence)، قدیسان پرشمار نیوآرک (The Many Saints of Newark) و گریه کن ماچو (Cry Macho) بزرگسالانه حساب میشوند یا مثل کندیمن (Candyman)، بدطینت (Malignant) و خانهی شب (The Night House) در ژانر وحشت جای میگیرند.
حالا که تاریخ اکران ونوم: بگذار هرجومرج برپا شود (Venom: Let There Be Carnage) تا پانزدهم اکتبر عقب اُفتاده است، مرد آزاد و شنگچی بدون مزاحمت میتوانند از حالا تا اوایل اکتبر به اولویت نخستِ سینماروها تبدیل شوند. درنهایت، این لحنِ خوشبینانه نباید باعث نادیده گرفتن این حقیقت شود که در یک دنیای نُرمال مرد آزاد (که با کسب ۲۲ و نیم میلیون دلار از کشورهای خارجی به ۵۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار افتتاحیهی جهانی دست یافته است) هنوز یک موفقیت تجاری حساب نمیشود و در شرایط کرونایی فعلی هم احتمالا به یک موفقیت واقعی تبدیل نخواهد شد. در یک دنیای غیرکرونایی انتظار میرفت که این فیلم با عبور از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی، بیش از ۳۰۰ میلیون دلار در دنیا بفروشد. نقطهی قوتِ مرد آزاد بودجهی معقولش است. همین که این فیلم خیلی کمتر از بودجهی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلاری امثال اسپیس جَم: میراث جدید (Space Jam: A New Legacy)، گشتوگذار در جنگل (Jungle Cruise) و جوخهی انتحار (The Suicide Squad) خرج برداشته است به این معنی است که این فیلم حتی با درآمدی شبیه به تنتِ کریس نولان (۳۶۶ میلیون دلار) نیز میتواند به یک موفقیت بیحرف و حدیث تبدیل شود.
دومین تازهاکران این هفته اما فیلم ترسناک نفس نکش ۲ (Don't Breathe 2)، محصول سونی است که پنج سال پس از موفقیت غافلگیرکنندهی قسمت اول (۱۵۵ میلیون دلار از ۹ میلیون دلار بودجه) به نمایش درآمد. برخلاف فیلم اول که نورمن نورداستورم، پیرمردِ نابینای کهنهسرباز یگان ویژهی نیروی دریایی (اسکات لَنگ) نقش آنتاگونیست را ایفا میکرد، او اکنون در قامتِ ضدقهرمانی که دربرابر مهاجمانِ بیرحم خانهاش ایستادگی میکند، ظاهر میشود. این فیلم به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیهی سه روزه دست یافت که گرچه خیلی کمتر از افتتاحیهی ۲۶ و نیم میلیون دلاری قسمت اول در اوت سال ۲۰۱۶ است، اما چنین اُفت فروشی حتی در شرایط غیرکرونایی هم اجتنابناپذیر بود. دنیا برای دیدنِ ادامهی ماجراهای خشنِ نورمن نورداستورم لحظهشماری نمیکرد. در شرایط عادی این فیلم احتمالا به ۱۵ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا میکرد، بنابراین افتتاحیهی فعلیاش (۱۴ میلیون دلار افتتاحیهی جهانی از ۱۰ میلیون دلار بودجهی ناچیز) حکم یک «ناامیدی موفقیتآمیز» را دارد؛ به این معنی که فروش این فیلم در دوران کرونا برابر با همان مقداری که در صورت فروش ناامیدکنندهاش در شرایط غیرکرونایی بهدست میآورد است.
سومین تازهاکران این هفته اما موزیکالِ زندگینامهای بزرگداشت (Respect)، محصول اِمجیاِم است که در آن جنیفر هادسون نقش آریتا فرانکلین، خوانندهی مشهور آمریکایی را ایفا میکند. این فیلم ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار بهعنوان افتتاحیه فروخت که فاصلهی چندان زیادی از افتتاحیهی ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری هریت (Harriet) در دورانِ پیش از شیوع کرونا ندارد. از یک طرف این فیلم با ۵۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده است که برای چنین فیلمی زیاد است، اما از طرف دیگر، احتمالا این فیلم در دوران پیش از کرونا با هدف تبلیغاتِ آن بهعنوان یکی از مدعیان فصل جوایز (به خاطر نقشآفرینی هادسون) بودجهگذاری شده بود.
این فیلم اما حتی در شرایط غیرکرونایی هم احتمالا نمیتوانست به درآمدی بهتر از برخیز (Get On Up) دست پیدا کند. آن فیلم زندگینامهای با بازی چدویک بوزمن که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، در اوت سال ۲۰۱۴ اکران شد و به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی از ۱۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. بزرگداشت در صورتی که عملکردی شبیه به برخیز داشته باشد، ۲۰ میلیون دلار خواهد فروخت و اگر شبیه به هریت بفروشد (۴۳ و نیم میلیون دلار)، به حداقل ۳۲ و نیم میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا میکند.
از تازهاکرانها که بگذریم، به جوخهی انتحار (The Suicide Squad) میرسیم که با تجربهی بیش از ۷۰ درصد اُفت فروش در دومین آخرهفتهاش نسبت به افتتاحیهی ناامیدکنندهی ۲۶ میلیون دلاریاش، مرگ زودهنگامش را کامل کرد. به این ترتیب، جوخهی انتحار فقط یک پله بالاتر از اُفت فروش ۷۸ درصدی استیل (Steel) که ۲۳ سال پیش در چنین روزی به فقط ۸۷۰ هزار دلار درآمد افتتاحیه دست یافت، رکورد ضعیفترین اُفت فروش تاریخ فیلمهای کامیکبوکی/ابرقهرمانی پُرخرج را به نام خودش ثبت میکند. همین که مرد آزاد بهعنوان یک فیلم اورجینالِ ستارهمحور به ۲۸ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت به مدرک تازهای برای اثبات این حقیقت تبدیل شد: کرونا تنها فاکتور تأثیرگذار در شکستِ جوخهی انتحار نبود؛ واقعیت این است که مردم بهسادگی علاقهای به دیدن این فیلم نداشتند. از اینجا به بعد بهترین اتفاقی که میتواند برای فیلم تحسینشدهی جیمز گان بیافتد این است که عملکردی شبیه به واندروومن ۱۹۸۴ داشته باشد و اکرانش را با کسب ۷۰ میلیون دلار فروش خانگی یا برابر با همان مقداری که جوخهی انتحارِ دیوید آیر در نخستین روز نمایشش (۶۵ میلیون دلار) فروخته بود به اتمام برساند.
اما تاکنون عملکرد فیلم جیمز گان به ریبوت چهار شگفتانگیز خیلی نزدیکتر بوده است؛ آن فیلم اکرانش را در اوت سال ۲۰۱۵ با کسب ۲۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیه شروع کرد، سپس در دومین آخرهفتهاش با ۶۸ درصد اُفت فروش مواجه شد و با کسب ۵۶ میلیون دلار فروش نهایی به پایان کارش رسید. یا به عبارت دیگر، ۱/۳۳ برابر درآمد ۱۰ روزهی ۴۲ میلیون دلاریاش. مجموع درآمد ۱۰ روزهی جوخهی انتحار با ۷ میلیون و ۷۵۰ هزار دلاری که این هفته فروخته، ۴۲ میلیون و ۸۸۴ هزار دلار است؛ اگر این فیلم ۱/۳۳ برابر درآمد ۱۰ روزهاش بفروشد، به ۵۷ میلیون دلار فروش خانگی یا ۱۰ میلیون دلار کمتر از درآمد ۳۱ روزهی اسپیس جَم: میراث جدید دست خواهد یافت.
اما اُفت فروش بیسابقهی جوخهی انتحار ۲ تنها رکوردی که به نام خودش ثبت کرده است، نیست: اگر از خوانندگانِ منظم گزارشهای باکس آفیس باشید حتما با باشگاه «بازندگان ۱۰۰ میلیون دلاری» آشنایی دارید؛ اعضای این باشگاه را فیلمهایی تشکیل میدهند که در هفتهی نخست اکرانشان به افتتاحیهای بسیار بزرگ دست پیدا میکنند و سپس، چنان سقوط شدیدی را در دومین آخرهفتهشان تجربه میکنند که درآمد دومین آخرهفتهشان حداقل ۱۰۰ میلیون دلار کمتر از درآمد افتتاحیهشان است.
اکثر فیلمهای این باشگاه (هر چهار فیلم انتقامجویان، هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲، مرد آهنی ۳، کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی، شگفتانگیزان ۲، آخرین جدای، دنیای ژوراسیک، شیرشاه و حتی بتمن علیه سوپرمن) به موفقیتهای نسبتا بزرگی تبدیل میشوند. ناسلامتی تنها راه ورود به باشگاه بازماندگان ۱۰۰ میلیون دلاری، کسب افتتاحیهای بیش از ۱۰۰ میلیون دلار است. به بیان دیگر، برخلاف بار منفیِ اسم این باشگاه، آرزوی همهی استودیوهاست که فیلمهاشان به آن بپیوندند. اما فیلم جدید جوخهی انتحار نخستین و احتمالا تنها عضو باشگاهِ بازندگان ۱۰۰ میلیون دلاری تازهتاسیسی است که حکم غیرقابلتصورترین کابوس ترسناکِ دنبالهها را دارد: فیلم جیمز گان اولین دنبالهای است که درآمد افتتاحیهاش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار کمتر از افتتاحیهی فیلم نخست بوده است. جوخهی انتحارِ دیوید آیر با وجود دریافت نقدهای فوقالعاده منفی، نمایشش را در اوت سال ۲۰۱۶ با کسب ۱۳۳ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه آغاز کرد.
این فیلم که از قدرت ستارهای ویل اِسمیت و نخستین نسخهی لایواکشن هارلی کویین بهره میبُرد، بهلطف سروصدای رسانهای پیرامونِ جوکرِ جرد لتو و حضور کوتاهِ بتمنِ بن افلک که در بوق و کرنا شده بود، بر واکنش منفی منتقدان غلبه کرد. گرچه این فیلم در دومین آخرهفتهاش با ۶۸ درصد اُفت فروش مواجه شد، اما در طولانیمدت از آن جان سالم به در بُرد و خودش را به ۳۲۵ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی رساند. اما پنج سال بعد، جوخهی انتحارِ جیمز گان اکرانش را با کسب ۲۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار افتتاحیه یا به عبارتی، ۱۰۷ میلیون و ۴۸۲ هزار دلار کمتر از افتتاحیهی قسمت اول آغاز کرد. همانطور که در گزارش هفتهی گذشته هم صحبت کردیم، گرچه موفقیت تجاری این فیلم هیچوقت تضمینشده نبود (بدون ویل اسمیت، بدون جوکر، بدون بتمن، بودجهی هنگفتِ ۲۰۰ میلیون دلاری، درجه سنی بزرگسالانه، مزهی تلخ بهجا مانده از کیفیت افتضاح فیلم قبل در دهان طرفداران و غیره)، اما دلیل اصلی این رکورد بهخصوص هیچ چیز دیگری جز همهگیری کرونا نیست.
به بیان دیگر، شاید فیلم جیمز گان حتی در شرایط غیرکرونایی هم شکست میخورد، اما شکستش آنقدر شدید نبود که اختلاف درآمد افتتاحیهاش با قسمت اول به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برسد. اگر شرایط کرونا کماکان تا سال بعد به شکلی ادامه پیدا کند که مثلا دنیای ژوراسیک: قلمرو به ۴۸ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کند (در مقایسه با افتتاحیهی ۱۴۸ میلیونی دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده) که هیچی، در غیر این صورت تقریبا محال است که دوباره شاهد این رکورد (اختلاف ۱۰۰ میلیون دلاری افتتاحیهی یک دنباله نسبت به قسمت اول) باشیم. به عبارت دیگر، نام جوخهی انتحارِ جیمز گان، چه خوب یا چه بد، به کتاب رکوردهای باکس آفیس باز شده است! از دیگر فیلمهایی که اُفت فروش مشابهای را تجربه کردهاند میتوان به امثال آلیس درون آینه (۲۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) در مقایسه با افتتاحیهی ۱۱۶ میلیون دلاری آلیس در سرزمین عجایب (بزرگترین افتتاحیهی تاریخ فیلمهای غیردنبالهای در سال ۲۰۱۰) اشاره کرد.
همچنین، ترنسفورمرها: عصر انقراض هم درحالی در سال ۲۰۱۴ به ۱۰۰ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که دنبالهاش ترنسفورمرها: آخرین شوالیه به فقط ۴۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیهی سهروزه و ۶۸ میلیون دلار افتتاحیهی پنج روزه رضایت داد. این موضوع دربارهی افتتاحیهی ۱۴۸ میلیون دلاری دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده در مقایسه با دنیای ژوراسیک (۲۰۸ میلیون دلار)، سریع و خشن ۸ (۹۹ میلیون دلار) در مقایسه با سریع و خشن ۷ (۱۴۷ میلیون دلار) و زندگی مخفی حیوانات خانگی (۴۸ میلیون دلار) که کارش را با ۵۶ میلیون دلار کمتر از افتتاحیهی قسمت اول (۱۰۴ میلیون دلار، بزرگترین افتتاحیهی تاریخ فیلمهای اورجینال) آغاز کرد نیز صدق میکند. شرک ۴ درحالی به ۷۰ میلیون دلار افتتاحیه در مقایسه با افتتاحیهی ۱۲۲ میلیون دلاری شرک ۳ (بزرگترین افتتاحیهی تاریخ انیمیشن در آن زمان) دست یافت که جاستیس لیگِ جاس ویدن هم ۷۳ میلیون دلار (۹۳ میلیون دلار افتتاحیه) کمتر از افتتاحیهی ۱۶۶ میلیون دلاری بتمن علیه سوپرمنِ زک اسنایدر (۱۶۶ میلیون دلار) کسب کرد.
نزدیکترین نمونهای که میتوانیم به وضعیت جوخهی انتحار ۲ پیدا کنیم، واندروومن ۱۹۸۴ است. این فیلم که در شرایط به مراتب وخیمتری اکران شد و حتی بیشتر از فیلم جیمز گان توسط همهگیری کرونا صدمه دید، به ۱۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه در جریان آخرهفتهی عید کریسمس دست یافت؛ رقمی که ۸۶ میلیون دلار کمتر از افتتاحیهی ۱۰۳ میلیون دلاری قسمت نخست واندروومن بود. با این تفاوت که برخلاف واندروومن ۱۹۸۴ که دستیابیاش به ۶۵۰ تا ۸۵۰ میلیون دلار فروش جهانی در شرایط غیرکرونایی تضمینشده بود، چنین چیزی را نمیتوان دربارهی جوخهی انتحار ۲ گفت. سروصدای مثبتِ پیرامون این فیلم در شبکههای اجتماعی بازتابدهندهی علاقهمندی عموم سینماروها نبود.
وضعیت جوخهی انتحار ۲ چندان با افراد ایکس: دارک فینیکس و مخصوصا، ترمیناتور: سرنوشت تاریک (منهای کیفیت هنریشان) متفاوت نیست. هر دو دنبالههای ناخواستهای بودند (عموم مخاطبان به اقتباس دوبارهی خط داستانی دارک فینیکس اهمیت نمیدادند و هیچکس فیلم جدید ترمیناتور را درخواست نکرده بود) که استودیوها ۱۸۵ تا ۲۰۰ میلیون دلار خرج ادامه دادن فرنچایزهایی کردند که مخاطبان با شکستِ فیلمهای قبلی مجموعه عدم علاقهمندیشان به آنها را روشن کرده بودند. خبر خوب این است که فیلم جیمز گان حداقل آنقدر خوب است که نهتنها به اعتبار دنیای سینمایی دیسی صدمه نمیزند، بلکه عدم دیده شدنِ جوخهی انتحار هیچ تاثیری روی میزان دیده شدنِ آکوآمن و پادشاهی گمشده یا بتمنِ مت ریوز نخواهد گذاشت.
اما این روزها اگر یک فیلم وجود داشته باشد که شکست تجاری مشکلدارتری را در مقایسه با جوخهی انتحار تجربه کرده است، آن گشتوگذار در جنگل (Jungle Cruise) است. این فیلم با کسب ۹ میلیون دلار دیگر در سومین آخرهفتهاش، به مجموع ۱۷ روزهی ۸۲ میلیون دلار رسید و با کسب ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی، مجموع فروش خارجیاش را به ۷۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار و مجموع جهانیاش را به ۱۵۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رساند. این فیلم احتمالا از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد و حتی ممکن است به ۱۱۰ میلیون دلار هم برسد؛ رقمی که حداقل به رمپیج (۱۰۱ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و سازمان جاسوسی (۱۲۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) نزدیک است. بنابراین مشکل اصلی این فیلم که جلوی آن را از موفقیت میگیرد، بودجهی بیش از اندازه زیادِ ۲۰۰ میلیون دلاریاش است که حتی در شرایط غیرکرونایی هم برایش دردساز میشد. با همهی اینا، گشتوگذار در جنگل در بدترین حالت دوران اکرانش را پشت سرِ یک مکان ساکت ۲ (۱۶۰ میلیون دلار)، سریع و خشن ۹ (۱۷۵ میلیون دلار) و بلکویدو (۱۸۵ میلیون دلار) در ردهی چهارم پُرفروشترین فیلمهای ۲۰۲۱ به پایان خواهد رساند.
گرچه مُدام دربارهی خرج کردن ۱۷۵ میلیون دلار برای جوخهی انتحار، دنبالهی بزرگسالانهی یک فیلمِ منفورِ کودکپسندانه صحبت میکنیم، اما بودجهگذاری اشتباه دربارهی ریختن ۲۰۰ میلیون دلاری به پای فیلم فانتزیِ دواین جانسون و اِمیلی بلانت نیز صدق میکند. درحالی مجموع بودجهی هر دو فیلم اخیر جومانجی ۲۱۰ میلیون دلار است که رمپیج با ۱۲۰ میلیون دلار و سفر ۲: جزیرهی اسرارآمیز هم با ۸۰ میلیون دلار ساخته شده بودند. به بیان دیگر، مجموع درآمد این چهار فیلم ۲ میلیارد و ۵۲۷ میلیون دلار از مجموع ۴۱۰ میلیون دلار بودجه است. با اینکه هر دوی جوخهی انتحارِ جیمز گان و گشتوگذار در جنگل به شکستهای فاجعهباری در گیشه تبدیل شدهاند (و موفقیت هیچکدامشان حتی در شرایط غیرکرونایی هم تضمینشده نبود)، اما چیزی که دیزنی با شکست گشتوگذار در جنگل از دست میدهد خیلی بیشتر از چیزی که برادران وارنر با عملکرد بد جوخهی انتحار از دست میدهد، است.
همانطور که گفتم نهتنها نقدهای فوقالعاده مثبتِ جوخهی انتحار دقیقا همان چیزی است که دنیای سینمایی دیسی در دورانِ پسا-زک اسنایدر به آن نیاز داشت، بلکه میزان استقبال سینماروها از آن به عملکرد بتمنِ رابرت پتینسون یا آکوآمن ۲ آسیب نخواهد زد. ماجرای گشتوگذار در جنگل اما فرق میکند؛ شکست این فیلم پیامدهای سنگینتری برای دیزنی در پی دارد. مسئله این است: گشتوگذار در جنگل پس از ۱۶ سال شکست متوالی دیزنی برای خلق یک مجموعهی لایواکشنِ کاملا جدید، بهترین فرصت این شرکت برای موفقیت در این مأموریتِ کلافهکننده بود.
به بیان دیگر، گرچه هر دوی گشتوگذار در جنگل و جوخهی انتحار احتمالا به زور و زحمت از مرز ۲۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهند کرد، اما فقط یکی از آنها برای پایان دادن به ناکامی دنبالهدارِ ۱۶ سالهی دیزنی مأموریت داشت. گشتوگذار در جنگل بهعنوان اقتباسی از یکی از سواریهای پُرطرفدارِ شهربازیهای دیزنی و مُجهز به دو سوپراستارِ محبوب در بین کودکان، میخواست با ترکیب عناصر مومیایی، دزدان دریایی کاراییب و عشقبازی با سنگ به معجونِ عامهپسندی با یک مأموریت مشخص تبدیل شود: این فیلم باید دیزنی را از زمانِ گنجینهی ملی در سال ۲۰۰۴ و دزدان دریایی کاراییب در سال ۲۰۰۳، به نخستین مجموعه لایواکشنِ جدیدش میرساند.
گرچه دوران ریاست باب آیگر در دیزنی در زمینهی درآمدزایی و سلطه بر فرهنگعامه (مجموع درآمد فیلمهای دیزنی در سال ۲۰۱۹، دوازده میلیارد دلار بود) بهطرز انکارناپذیری موفقیتآمیز بود، اما اکثرِ این موفقیت از خریدهایش سرچشمه میگرفت؛ دیزنی، پیکسار را در سال ۲۰۰۶، مارول را در سال ۲۰۰۹، لوکاسفیلم را در سال ۲۰۱۲ و فاکس را در سال ۲۰۱۹ تصاحب کرد. تنها حوزهای که دیزنی در طول ۱۵ سال گذشته در آن ناکام بوده است، ساخت فرنچایزهای لایواکشنِ جدید بوده است. فیلمهایی که در این راه یکی پس از دیگری مُردهاند عبارتاند از: ترون: میراث (۴۰۰ میلیون دلار جهانی از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه)، شاهزادهی پارسی (۳۳۶ میلیون از ۲۰۰ میلیون بودجه)، دستیار جادوگر (۲۱۵ میلیون از ۱۵۰ میلیون بودجه)، جان کارتر (۲۸۴ میلیون از ۲۵۰ میلیون بودجه)، رنجر تنها (۲۶۰ میلیون از ۲۱۵ میلیون بودجه)، چینخوردگی در زمان (۱۳۳ میلیون از ۱۰۳ میلیون بودجه) و اخیرا آرتمیس فاول که آنقدر از لحاظ کیفی غیرقابلدفاع بود که دیزنی از اکران سینماییاش منصرف شد و آن را یکراست در سرویس استریمینگش منتشر کرد.
فرمانروایی فعلی دیزنی ازطریق برندهای جنگ ستارگان و مارول بهعلاوهی سوءاستفاده از انیمیشنهای کلاسیکش برای ساخت بازسازی لایواکشنِ آنها امکانپذیر شده است. اما مسئله این است که این وضعیت مدت زیادی نمیتواند دوام بیاورد. انیمیشنهای کلاسیک دیزنی که بازسازی لایواکشنشان میتواند به درآمدهای غولآسایی دست پیدا کنند بالاخره از جایی به بعد به پایان میرسند. تفاوت بزرگی بینِ دامبو (۳۵۰ میلیون دلار) و علاالدین (یک میلیارد و ۵۳ میلیون دلار) وجود دارد. تکتک انیمیشنهای کلاسیک دیزنی تضمینکنندهی درآمدهای یک میلیارد دلاری نیستند. همچنین، مالفیسنت: بانوی اهریمنی (۴۹۱ میلیون در مقایسه با درآمد ۷۵۸ میلیونی قسمت اول) و آلیس درون آینه (۲۹۹ میلیون در مقایسه با درآمد یک میلیارد و ۲۵ میلیونی قسمت اول) ثابت کردند که حتی پُرفروشترین بازسازیهای لایواکشن دیزنی هم قادر به توجیه کردن دنبالههاشان نیستند.
این موضوع بهعلاوهی وضعیت نامشخص جنگ ستارگان پس از پایانبندی ناامیدکنندهی حماسهی اسکایواکر و اُمیدوار ماندن به اینکه آواتار ۲ بتواند دستاورد تجاری قسمت اول را تکرار کند، به این معنی است که حالا کُل امپراتوری دیزنی تقریبا کاملا به دنیای سینمایی مارول وابسته است (مارولی که پس از جمعبندی سه فاز نخست مجموعه اکنون نسبتا کوچکتر از گذشته خواهد بود). والت دیزنی بیش از همیشه به فرنچایزهای لایواکشنِ جدید نیاز دارد. گشتوگذار در جنگل قرار بود بالاخره به شکنندهی طلسم تلاشهای شکستخوردهی آنها تبدیل شود. اگر شکایت اسکارلت جوهانسون از دیزنی بر سر پاداشش باعث قطع همکاریشان شود که هیچی، در این غیر این صورت بازیگر نقش بیوهی سیاه قرار بود در بازسازی فیلم بُرج وحشت (Tower of Terror) حضور پیدا کند و وبسایت ددلاین هم چند وقت پیش خبر دارد که دیزنی میخواهد فیلم جدید عمارت تسخیرشده (The Haunted Mansion) را با نقشآفرینی کیت استنفیلد و تیفانی هَدیش بسازد.
گرچه انداختن تقصیرِ افتتاحیهی ضعیف گشتوگذار در جنگل به گردن همهگیری کرونا وسوسهکننده و شاید حتی درست است، اما واقعیت این است که افتتاحیهی ۳۵ میلیون دلاری این فیلم با افتتاحیهی جومانجی: به جنگل خوش آمدید، رمپیج و سازمان جاسوسی یکسان بود. آیا این فیلم در شرایط غیرکرونایی افتتاحیهای نزدیک به افتتاحیهی ۵۵ تا ۵۹ میلیون دلاری سن آندریس، جومانجی: مرحلهی بعد و هابز و شاو میداشت؟ شاید، اما شاید هم نه. شاید گشتوگذار در جنگل میتوانست در شرایط نرمال درآمد دزدان دریایی کاراییب (۶۵۴ میلیون از ۱۳۰ میلیون افتتاحیه در سال ۲۰۰۳) را تکرار کند. شاید هم این فیلم عملکردی شبیه به شاهزادهی پارسی (۳۳۶ میلیون از ۲۰۰ میلیون بودجه)، کشتیجنگی (۳۰۳ میلیون از ۲۰۹ میلیون بودجه) و رابین هود (۳۲۲ میلیون از ۲۰۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۰) میداشت.
دنیای سینمایی دیسی میتوانست با اعتبار موردنیازی که از کیفیت هنری جوخهی انتحار بهدست میآورد، از عملکرد اسفناک این فیلم در گیشه جان سالم به در ببرد، اما دیزنی به گشتوگذار در جنگل نیاز داشت تا چیز دیگری جز انتقامجویان را برای پُز دادنشان فراهم کند. عدم استقبال از این فیلم (که بخشی از آن از گورِ بدتر شدن شرایط کرونا در یک ماه اخیر بلند میشود) به این معنی است که نتیجهی نهایی تقلای دیزنی برای خلق یک مجموعهی لایواکشنِ جدید همچنان از سال ۲۰۰۴ تاکنون یکسان باقی مانده است: صفر. نکتهی کنایهآمیزش این است مرد آزاد درحالی میتواند به همان چیزی که آنها از دستیابی به آن با گشتوگذار در جنگل شکست خوردند تبدیل شود که این فیلم نه محصول خود دیزنی، بلکه مجددا به جمع یکی دیگر از موفقیتهای خریداریشدهی این شرکت میپیوندد.
مقالات مرتبط
- چرا The Suicide Squad در گیشه شکست خورد؟سریع و خشن چگونه به بزرگترین مجموعه اورجینال سینما تبدیل شد؟
سریع و خشن ۹ (F9) از پایان سال ۲۰۱۹ تاکنون به نخستین فیلم غیرچینی که به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار فروش در خارج از آمریکای شمالی دست پیدا کرده تبدیل شد. ساختهی جاستین لین ۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در کشورهای خارجی و ۵۱۰ هزار دلار در گیشهی خانگی فروخت. این فیلم تا حالا ۱۷۲ میلیون دلار در آمریکای شمالی، ۵۰۹ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در گیشهی خارجی و ۶۸۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در سراسر دنیا فروخته است. بله، این فیلم تا دو هفتهی آینده از مرز ۷۰۰ میلیون دلار درآمدِ جهانی عبور خواهد کرد. فیلم ترسناک پیر (Old)، ساختهی ام. نایت شیامالان تا حالا ۷۴ و نیم میلیون دلار (چهار برابر بودجهی ۱۸ میلیون دلاریاش) فروخته است.
در همین حین، درآمد جهانی پاکسازی برای همیشه (The Forever Purge) به ۷۱ میلیون دلار رسید (تقریبا سه برابر بودجهی ۲۵ میلیون دلاریاش) و بچه رئیس: بیزینس خانوادگی (The Boss Baby: Family Business) که با ۸۲ میلیون دلار بودجه ساخته است، خب، ۸۲ میلیون دلار فروخته است. بله، پیر خیلی خیلی به درآمد ۹۸ میلیون دلاری ملاقات» (The Visit) نزدیک خواهد شد. بلکویدو پس از ۲ میلیون دلاری که در ششمین آخرهفتهاش فروخت، به ۱۷۸ میلیون دلار فروش خانگی رسید. این رقم فیلمِ پیشدرآمد اسکارت جوهانسون را یک پله بالاتر از کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو (۱۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱) و یک پله پایینتر از درآمد ۱۸۱ میلیون دلاری امثال َانتمن در سال ۲۰۱۵ و ثور در سال ۲۰۱۱ قرار میدهد. این فیلم که هنوز در بازار چین روی پرده نرفته است، تاکنون ۳۶۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است که پایینتر از اولین انتقامجو (۳۷۱ میلیون دلار) و فقط کمی بالاتر از درآمد ۳۶۶ میلیون دلاری تنتِ کریس نولان است.