از آغاز اکران فیلم The Hitman's Wife's Bodyguard با بازی رایان رینولدز و ساموئل ال. جکسون تا پیشی گرفتن A Quiet Place 2 از تکتک فیلمهای مجموعه The Conjuring. همراه گزارش باکس آفیس میدونی باشید.
اولین تازهاکرانِ این آخرهفته در آمریکای شمالی بادیگاردِ همسر آدمکش (The Hitman's Wife's Bodyguard) بود که با کسب فقط ۱۱ میلیون و ۶۷۵ هزار دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهاش، صدرنشینِ جدول باکس آفیس شد. این دنباله که علاوهبر بازگشت رایان رینولدز، ساموئل اِل. جکسون و سالما هایک از قسمت اول، نامهای بزرگی مثل آنتونیا باندراس و مورگان فریمن را به گروه بازیگرانش اضافه کرده است، درواقع اکرانش را از روز چهارشنبه آغاز کرده بود. این فیلم ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در روز چهارشنبه کسب کرد که شامل درآمدش از پیشنمایشهای روز سهشنبه و همچنین درآمدش از سه شب پیشنمایشِ گسترده از هفتهی گذشته میشود. در نتیجه، مجموع افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی ۱۷ میلیون و ۲۴ هزار دلاری این فیلم آنقدر به افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی ۲۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری بادیگاردِ آدمکش از سال ۲۰۱۷ نزدیک است که بتوان فعلا از واژهی «موفقیت» برای توصیفِ آن استفاده کرد.
منظورم از «موفقیت» این است که عملکرد این فیلم در دوران کرونازدهی فعلی تقریبا برابر با همان عملکردی است که در شرایط غیرکرونایی از این فیلم انتظار میرفت. اگر یادتان باشد بادیگارد آدمکش به کارگردانی پاتریک هیوز حکم یک فیلم اولداسکول را داشت که به یک موفقیتِ تجاری غیرمنتظرهی اولداسکول تبدیل شد. این فیلمِ اورجینال بزرگسالانهی ستارهمحور که نقدهای افتضاحی دریافت کرده بود، درست در بحبوحهی هیاهوی ابراز نگرانی دربارهی چالشهای بقای فیلمهای غیرفرنچایزی در دورانِ فرمانروایی سرویسهای استریمینگ و تاثیر امتیاز راتنتومیتوز روی موفقیت تجاری فیلمها به ۲۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت و رفت تا به ۷۵ و نیم میلیون دلار فروش خانگی و ۱۷۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش جهانی (از ۳۰ میلیون دلار بودجه) دست پیدا کند. برای مقایسه، درآمد این فیلم برابر با مجموع جهانی ۱۷۲ میلیون دلاری جان ویک ۲ بود. بادیگارد آدمکش ارائهکنندهی اکشنهای دههی نودی و شیمی معرکهای بین رایان رینولدز (یک بادیگاردِ تُرشرو اما بسیار ماهر) و ساموئل اِل. جکسون (یک آدمکشِ پُرانرژی که باید تا قبل از شهادت دادن علیه یک دیکتاتور مخوف زنده بماند) بود.
درآمد افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی بادیگارد همسر آدمکش ۴/۳۵ برابرِ درآمد روز افتتاحیهاش بوده است. این آمار برابر با ترنسفورمرها: آخرین شوالیه (۶۸ و نیم میلیون افتتاحیه از ۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار درآمد روز چهارشنبه) است. در نتیجه، اگر بادیگارد همسر آدمکش عملکردی شبیه به آخرین شوالیه داشته باشد و ۱/۹ برابر درآمد افتتاحیهاش بفروشد، آن وقت فروش خانگی ۳۲ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. اما اگر اکرانی شبیه به سوپرمن بازمیگردد (۲۰۰ میلیون از ۸۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیهی چهار روزه) را تجربه کند، از مرز ۴۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. مشکل اما این است که نهتنها نقدهای این دنباله اینبار حتی منفیتر از قسمت اول هستند، بلکه میانگین امتیاز تماشاگران به آن (B) که اکثرا از کسانی تشکیل شدهاند که فیلم اول را به اندازهای که برای دیدن دنبالهاش در سینما حاضر شوند دوست داشتهاند، دل بستن به دوام قوی این فیلم را سخت میکند. تازه، سریع و خشن ۹ نیز از پنجشنبهی این هفته در آمریکای شمالی روی پرده خواهد رفت.
با همهی اینها، گرچه این دنباله بودجهی ۳۰ میلیون دلاری قسمت اول را دو برابر کرده است، اما هنوز میتواند در عین کسب درآمد کمتر نسبت به قسمت اول به یک موفقیتِ جمع و جور تبدیل شود. اما حتی اگر این فیلم عملکردی شبیه به قسمت اول داشته باشد (۴۲ درصد از مجموع درآمدش را از آمریکای شمالی و ۵۸ درصدش را از کشورهای خارجی بهدست بیاورد)، در آن صورت به فقط ۹۴ میلیون دلار فروش جهانی دست خواهد یافت. در این حالت، بادیگارد همسر آدمکش فقط به خاطر کسب همان درآمدی که از قسمت اول انتظار میرفت «ناامیدکننده» نامیده خواهد شد. به بیان دیگر، بیش از اینکه بادیگارد همسر آدمکش ناامیدکننده باشد، عملکرد قسمت اول با درهمشکستنِ انتظارات خیلی بهتر از پیشبینیها بود. بهعنوان یک نمونهی دیگر از دنبالههایی که فقط در مقایسه با عملکرد فراتر از انتظاراتِ قسمت اول ناامیدکننده ظاهر میشوند، میتوان به مجموعهی زندگی مخفی حیوانات خانگی، محصول ایلومینیشن اشاره کرد.
قسمت اول در سال ۲۰۱۶ با کسب ۸۷۵ و نیم میلیون دلار با فاصلهی زیادی فراتر از خوشبینانهترین انتظارات ظاهر شد. اما وقتی قسمت دوم با تجربهی تقریبا ۵۰ درصد اُفت فروش، فقط ۴۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخت (همان رقمی که از قسمت اول انتظار میرفت)، این فیلم با وجود سودآوریاش (چهاردهمین فیلم سودآور سال ۲۰۱۹) ناامیدکننده خطاب شد. دومین تازهاکران این آخرهفته اما انیمیشن لوکا (Luca) است. والت دیزنی در حرکتی که با هیچ چیز دیگری جز «یک جوک ظالمانه» نمیتوان توصیفش کرد، جدیدترین انیمیشن استودیوی پیکسار را در فقط یک سینما (سینمای اِل کاپیتان که به خود دیزنی تعلق دارد) اکران کرد. این فیلم که به گشتوگذار و ماجراجوییِ دو موجود دریایی در یک روستای ساحلی در ایتالیا میپردازد، ۸۰ هزار دلار در جریان نخستین و آخرین آخرهفتهی نمایشِ سینماییاش در آمریکای شمالی کسب کرد. درآمد ۸۰ هزار دلاری لوکا از زمان الماسهای تراشنخورده (۵۳۷ هزار و ۲۴۲ دلار از ۵ سینما) در اواسط دسامبر ۲۰۱۹، بزرگترین میانگین سینما به سینمای باکس آفیس محسوب میشود.
اما از تازهاکرانها که بگذریم، به فیلمهای قدیمی جدول میرسیم: یک مکان ساکت ۲ (A Quiet Place 2) ردهی دوم جدول را در چهارمین آخرهفتهی نمایشش تصاحب کرد؛ این فیلم کماکان جایگاهش بهعنوان بزرگترین موفقیت و پادشاه فعلی تابستانِ امسال را حفظ کرده است. اتفاقی که چندان غافلگیرکننده نیست. چراکه نهتنها موفقیت این فیلم از قبل تضمینشده بود، بلکه این فیلم از زمان آغاز اکرانش تا زمان آغاز نمایش سریع و خشن ۹ از پنجشنبهی این هفته کاملا بیرقیب بوده است. محصول پارامونت ۹ میلیون و ۴۱۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموع ۲۴ روزهی ۱۲۵ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار در گیشهی خانگی رسید؛ این رقم فقط ۱۳/۷ درصد کمتر از درآمد ۲۴ روزهی ۱۴۵ میلیون دلاری قسمت اول یک مکان ساکت است و به این معنی است که این دنباله احتمالا تا پایان دورهی نمایشش به چیزی حدود ۱۶۲ میلیون دلار دست خواهد یافت.
درآمد ۱۲۵ میلیون دلاری یک مکان ساکت ۲ در آمریکای شمالی، آن را بالاتر از راهبه (۱۱۷ میلیون دلار) قرار میدهد. به این ترتیب، ساختهی جان کرازینسکی منهای قسمت اول احضار (۱۳۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار)، تکتک دنبالهها و اسپینآفهای دنیای سینمایی احضار را در گیشهی خانگی پشت سر گذاشته است. با این وضعیت، سبقت گرفتنِ این فیلم از قسمت اول احضار نیز تضمینشده پیشبینی میشود. این دستاورد مخصوصا با وجود محدودیتهای دوران کرونا حقیقتا شگفتانگیز است. دنبالهی یک مکان ساکت ۲/۸ برابر افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهی ۵۷ میلیون دلاریاش (که مصادف با روز یادبود بود) فروخته است؛ آماری که آن را به یکی از بادوامترین بلاکباسترهای آخرهفتهی «روز یادبود» در تاریخ اخیر باکس آفیس تبدیل میکند. به بیان دیگر، یک مکان ساکت ۲ به نخستین گزینهی عموم سینماروهایی که فقط ماهی یک بار سینما میروند تبدیل شده است.
نهتنها خیلیها فیلم اول را چه در سینما و چه در شبکهی نمایش خانگی دیده بودند و دوست داشتند، بلکه این فیلم (که سکانس افتتاحیهاش اتفاقات گذشته را مرور میکند) بهشکلی ساخته شده است مخاطبان تازهواردی که فیلم اول را ندیدهاند گیج نمیکند و پس نمیزند. همچنین، این فیلم علاوهبر ستارههای محبوب (اِمیلی بلانت و کیلیان مورفی)، از یک کارگردان نیمهشناختهشده در قالب جان کرازینسکی نیز بهره میبرد و به همهی اعتماد و تبلیغات دهان به دهان مثبتی که از فیلم اول بهدست آورده بود هم مجهز است. تازه، اینکه نقدهای فیلم در بدترین حالت به اندازهی فیلم اول مثبت هستند حتما در موفقیتش بیتاثیر نبودهاند. این فیلم با بیش از ۲۰۰ میلیون دلاری که تاکنون در دنیا فروخته است، نمایشش را احتمالا با تکرارِ درآمد ۱۸۸ میلیون دلاری خانگی و ۳۴۱ میلیون دلاری جهانی قسمت اول به پایان خواهد رساند.
در ردهی سوم جدول با پیتر خرگوشه ۲: فراری (Peter Rabbit 2: The Runaway) مواجه میشویم. اگر از تصمیم سونی برای عقب انداختن تاریخ اکران هتل ترانسیلوانیا ۴ از بیست و سوم ژوئیه (یکم مرداد ۱۴۰۰) به اول اُکتبر (۹ مهر ۱۴۰۰) ناراحت هستید، باید افتتاحیهی نه چندان قویِ ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری پیتر خرگوشه ۲ را به خاطرش سرزنش کنید! این فیلم ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموع ۱۰ روزهی ۲۰ میلیون دلار در گیشهی خانگی و مجموع ۲۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در بازار چین دست یافت. این فیلم که با ۴۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۹۱ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. گرچه این رقم اصلا و ابدا فاجعهبار نیست، اما خب، از طرف دیگر در مقایسه با درآمد خانگی ۱۱۵ میلیون دلاری و درآمد جهانی ۳۵۰ میلیون دلاری قسمت اول (۵۰ میلیون دلار بودجه) کمتر از چیزی که انتظار میرفت است. بنابراین طبیعتا سونی دوست دارد قسمت چهارم هتل ترانسلوانیا (یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار مجموع فروش سهگانه) را در شرایطی که شانس بهتری برای شکوفایی تجاری دارد اکران کند.
در ردهی چهارم جدول به احضار: شیطان مرا وادار کرد (The Conjuring: The Devil Made Me Do It)، محصول برادران وارنر برمیخوریم که ۵ میلیون و ۱۱۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزهی ۵۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید؛ این رقم برابر با درآمد ۱۷ روزهی آنابل به خانه میآید است که درنهایت ۷۵ میلیون دلار در خانه (و ۲۲۷ میلیون دلار در دنیا) فروخت. شیطان مرا وادار کرد تاکنون ۱۴۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است (چهار برابر بودجهی ۳۹ میلیون دلاریاش). فروش این فیلم در دوران کرونا برابر با همان مقداری که در صورت عملکرد ناامیدکنندهاش در شرایط غیرکرونایی بهدست میآورد است. در نتیجه، گرچه این فیلم حکم یک «ناامیدی موفق» را دارد، اما هنوز سودآور حساب میشود. این موضوع دربارهی کروئلا (Cruella) نیز صدق میکند؛ پیشدرآمد لایواکشنِ صد و یک سگ خالدار ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در چهارمین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۶۴ و نیم میلیون دلار رسید.
این فیلم با نقشآفرینی اِما استون که با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده است، تاکنون ۱۶۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. گرچه این فیلم از حد نصاب لازم برای موفقیت عبور نکرده است، اما احتمالا اجارهاش روی پلتفرم دیزنیپلاس کمبودهایش را جبران کرده است. ردهی ششم جدول اما در اختیار یکی از تراژیکترین شکستهای غیرقابلپیشبینی تاریخ اخیر باکس آفیس قرار دارد: موزیکال در ارتفاعات (In the Heights) با تجربهی ۶۳ درصد اُفت فروش، ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۱۰ روزهی ۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار رسید. در ارتفاعات با این وضعیت اسفناک باید برای دستیابی به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی شانس بیاورد. سریع و خشن ۹ آخرهفتهی گذشته در سیزده منطقهی جدید روی پرده رفت و ۱۹ میلیون دلار کسب کرد؛ رقمی که مجموع درآمد خارجی این فیلم را به ۲۹۲ میلیون و ۶۶ هزار دلار میرساند.
این فیلم که تاکنون ۲۱۶ میلیون و ۷۶۱ هزار دلار در بازار چین فروخته است، بهزودی از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد تا بعد از گودزیلا علیه کونگ و تنتِ کریس نولان به سومین فیلمِ هالیوودی ۳۰۰ میلیون دلاری دوران کرونا تبدیل شود. این فیلم به ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیه در استرالیا دست یافت که گرچه بهتر از هابز و شاو است، اما فقط کمی ضعیفتر از سریع و خشن ۸ است. افتتاحیهی یک میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری این فیلم در نیوزیلند هم منهای سریع و خشن ۷، بهتر از دیگر فیلمهای این مجموعه بود. ساختهی جاستین لین درحالی از پنجشنبهی این هفته در آمریکای شمالی اکران میشود که در حال حاضر، همهی نگاهها به سمت عملکرد این فیلم در گیشهی خانگی معطوف شده است. پیشبینیهای تحلیلگران از درآمد افتتاحیهی این فیلم از ۶۰ میلیون دلار آغاز میشوند و تا ۹۰ میلیون دلار ادامه دارند. اما در این شرایط، حتی اگر این فیلم بتواند افتتاحیهی هابز و شاو (۵۹ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹) را تکرار کند، به نتیجهی رضایتبخشی دست خواهد یافت. ولی اگر این فیلم بتواند به افتتاحیهی سریع و خشن ۸ (۹۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) نزدیک شود، آن وقت نهتنها این رقم بهمعنی یک موفقیتِ تمامعیار خواهد بود، بلکه این فیلم به مدرک جدیدی برای اثبات اینکه وضعیت سینماها برای بلاکباسترهای بزرگ (مثل یک مکان ساکت ۲ و گودزیلا علیه کونگ) به حالت اکثرا نُرمال گذشته بازگشته است تبدیل میشود.
به محض اینکه سریع و خشن ۹ از مرز ۳۰۶ میلیون دلار فروش جهانی عبور کند، آن وقت با سبقت گرفتن از سونیکِ خارپشت، پشت سر تنت (۳۶۳ میلیون دلار)، پسران بد تا ابد (۴۳۰ میلیون دلار) و گودزیلا علیه کونگ (۴۴۱ میلیون دلار) به جمعِ پُرفروشترین فیلمهای هالیوودی سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ خواهد پیوست. هیچکس انتظار ندارد که سریع و خشن ۹ به درآمد یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلاری سریع و خشن ۸ دست پیدا کند؛ یکی از دلایلش این است که این فیلم حدود ۲۲۰ میلیون دلار در چین خواهد فروخت (در مقایسه با درآمد ۳۹۲ میلیونی قسمت هفتم و هشتم در این کشور). یونیورسال قصد دارد با سریع و خشن ۹ همان کاری را انجام بدهد که تنت از انجامش شکست خورد. با این تفاوت که اینبار امید میرود که آمریکای شمالی هوای سریع و خشن ۹ را داشته باشد. چون گرچه فروش تنت در آمریکای شمالی (۵۸ میلیون دلار) فاجعهبار بود، اما درآمد خارجی ۳۰۶ میلیون دلاریاش کم و بیش برابر با ۷۵ درصد از چیزی که در شرایط غیرکرونایی میفروخت بود (باتوجهبه نقدهای ضدونقیض، سروصدای رسانهای نه چندان مثبت و غیره). پس، یونیورسال امیدوار است که گیشهی آمریکای شمالی برخلاف اتفاقی که سر تنت افتاد، به پشتیبانی از سریع و خشن ۹ بپیوندد.
اما از دام تورتو و دوستان ماشینبازِ گردنکلفتش که بگذریم، به گودزیلا علیه کونگ (Godzilla vs. Kong) میرسیم. محصول برادران وارنر در آخرهفتهی اخیر بالاخره از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد و پشت سر یک مکان ساکت ۲ به دومین فیلم ۱۰۰ میلیون دلاری دورانِ کرونا تبدیل شد. این فیلم که در سی و یکم مارس (۱۱ فروردین ۱۴۰۰) روی پرده رفت، ۲ برابر افتتاحیهی چهارشنبه تا دوشنبهی ۴۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاریاش فروخته است. گرچه این آمار دقیقا خیلی خوب نیست، اما نباید فراموش کنیم که نهتنها گودزیلای گرت اِدواردز در سال ۲۰۱۴ به زور و زحمت دو برابر افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاریاش فروخته بود، بلکه گودزیلا علیه کونگ در جریان سی و یک روز نخست اکرانش روی سرویس اچبیاُ مکس نیز قابلدسترس بود (این فیلم ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار از درآمد خانگیاش را پس از ترک کردنِ اچبیاُ مکس بهدست آورد).
سوالی که مطرح میشود این است که عملکرد گودزیلا علیه کونگ چه معنایی برای آینده دنیای هیولایی لجندری دارد؟ از یک طرف، ساختهی آدام وینگارد بهلطفِ عدم وجود رقیب و جایگاهش بهعنوان نخستین بلاکباسترِ دوران پسا-واکسیناسیون به همان درآمدی (۱۰۰ میلیون خانگی و ۴۴۱ میلیون جهانی) دست یافت که به احتمال زیاد در شرایط غیرکرونایی بهدست میآورد. اما از طرف دیگر، سوال این است که درآمد ۴۷۵ میلیون دلاری گودزیلا علیه کونگ در شرایط عادی چگونه تفسیر میشد؟ آیا این درآمد که کمتر از درآمد ۵۳۰ تا ۵۷۰ میلیون دلاری امثال گودزیلا، جزیرهی جمجمه، مِگ و کینگ کونگِ پیتر جکسون است بهعنوان ناجی این مجموعه مورد تشویق قرار میگرفت یا بهعنوان جا خالی دادن از یک فاجعه قریبالوقوع برداشت میشد؟ بعدا باید بهطور مفصل به این سوال بپردازیم.
اما بگذارید با فاصلهگیری از فیلمهای هالیوودی، برایتان از چهارمین و آخرین قسمت انیمه اونگلیون (Shin Evangelion) بگویم که پس از ۱۰۵ روزی که از دورهی اکرانش در باکس آفیس ژاپن گذشته است، بیش از ۶ میلیون و ۱۱۰ هزار بلیت و بیش از ۹ میلیارد و ۳۲۰ میلیون یِن فروخته است (معادل ۸۴ میلیون و ۸۶۰ هزار دلار). بهتازگی خبر رسیده است که استودیوی سازنده برای تشویق کردن سینماروها ۵۰۰ هزار مینیپوستر در نظر گرفته است که آن را بهطور رایگان به خریداران بلیت پاداش خواهد داد. این پوسترها شامل امضاها و پیامهایی از سوی مایا ساکاموتو و آکیرا ایشدا، صداپیشگانِ شخصیتهای ماری و کائورو میشوند. همچنین قابلذکر است که آتسوشی نیشیگوری، کارگردان ارشد انیمیشنِ این فیلم پوستر شخصیت ماری و ماسایوشی تاناکا، یکی دیگر از کارگردانان فیلم، پوستر شخصیت کائورو را طراحی کردهاند (هرکدام از سینماروها یکی از این پوسترها را هدیه میگیرند و حق انتخاب کاراکتری را که هدیه میگیرند ندارند).
قابلذکر است که سینماها از دوازدهم ژوئن (۲۲ خرداد ۱۴۰۰) مشغول نمایش نسخهی جدیدی از شین اونگلیون بودهاند؛ این نسخه گرچه داستان فیلم را تغییر نمیدهد، اما شامل اصلاحاتِ ناچیزی در برخی انیمیشنهای فیلم میشود. شین اونگلیون اکرانش را از هشتم مارس (۱۸ اسفند ۱۳۹۹) با صدرنشینی باکس آفیسِ ژاپن آغاز کرد. این فیلم در جریان هفت روز نخست نمایشش در ۴۶۶ سینما، ۲ میلیون و ۱۹۴ هزار بلیت و ۳ میلیارد و ۳۳۸ میلیون یِن (معادل ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) فروخت. فروش بلیت این فیلم در جریان افتتاحیهی هفت روزهاش ۳۳/۶ درصد و درآمدش ۴۵/۱ درصد بهتر از فیلم قبلی مجموعه بوده است.
شین اونگلیون ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از درآمد افتتاحیهاش را از نمایش در سی و هشت سینمای آیمکس بهدست آورده است؛ رقمی که آن را پشت سر انیمهی سینمایی شیطانکُش (Demon Slayer) در ردهی دوم بزرگترین افتتاحیهی آیمکسِ تاریخِ باکس آفیس ژاپن قرار میدهد (شیطانکُش با مجموع فروش ۲۵ میلیون دلار، رکوردارِ بزرگترین درآمد آیمکس در تاریخ ژاپن است). شین اونگلیون با عبور از درآمد قسمت سوم اونگلیون (مجموع ۵ میلیارد و ۳۰۰ هزار یِن)، به پُرفروشترین فیلم این مجموعه در ژاپن و دنیا تبدیل شده است. شین اونگلیون در هشتم می (۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰) با سبقت گرفتن از شین گودزیلا (۸ میلیارد و ۲۸۰ هزار یِن / ۷۵ میلیون و ۷۲۰ هزار دلار) به پُرفروشترین فیلم کارنامهی هیداکی آنو نیز تبدیل شد.
شرکت آمارگیری «نیلسون» که تعداد بینندگانِ تلویزیونِ آمریکا را ارزیابی میکند بهتازگی همانطور که پیشبینی میشد گزارش کرد که ارتش مردگان (Army of the Dead)، جدیدترین فیلم زک اسنایدر صدر جدولِ پُربینندهترین برنامههای تلویزیونی آمریکا را در آخرهفتهی افتتاحیهاش تصاحب کرده است. این فیلم زامبیمحور که به نفوذِ گروهی سارق به رهبری دیو باتیستا به درون لاس وگاسِ زامبیزده برای دستبرد به گاوصندوقِ یک کازینو میپردازد، در آخرهفتهی ۱۷ تا ۲۳ مِی (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰) پخش شد و به ۹۱۳ میلیون دقیقه تماشا دست یافت. اگر تصور کنیم همه کسانی که روی ارتش مردگان کلیک کردهاند، کُل این فیلم ۱۴۸ دقیقهای را تماشا کردهاند، اما فیلم را به محض آغاز تیتراژ پایانی در دقیقهی ۱۴۰ متوقف کردهاند، در آن صورت ۹۱۳ میلیون تماشا به چیزی حدود ۶ میلیون و ۵۲۰ هزار بازدیدِ کامل ترجمه میشود. سؤال این است که آیا این عدد نشاندهندهی آمار خوبی است؟ خب، بله. اما سؤال بهتر این است: آیا این عدد عالی است؟ پاسخ این یکی کمی پیچیدهتر است.
نخستین چیزی که باید برای ارزیابی عملکرد ارتش مردگان بدانیم این است که مقایسهی آن با آمار کهکشانیِ بلاکباسترهای نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ مثل استخراج، محرمانه اسپنسر، نگهبانی از دیرباز، اِلونا هولمز، پروژهی قدرت، آسمان نیمهشب، غرقهی بوسه ۲، خانم اشتباهی (The Wrong Missy) و غیره ناعادلانه خواهد بود. چراکه فاکتور کرونا نقش پُررنگی در دستیابی این فیلمها به آمار بیسابقهشان داشته است (مثلا آسمان نیمهشب در آخرهفتهی افتتاحیهاش یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون دقیقه دیده شده بود یا اِنولا هولمز به یک میلیارد و ۱۷۰ میلیون دقیقه تماشا دست یافته بود). وقتی مردم به خاطر کرونا نمیتوانند از خانهشان خارج شوند و وقتی کل فصل سینمایی تابستان لغو شده است، طبیعتا بلاکباسترهای نتفلیکس خیلی وسوسهبرانگیزتر از شرایط عادی به نظر خواهند رسید و بهعنوان یکی از اندک سرگرمیهای مردم در خانه با استقبالِ غیرمعمولتری مواجه خواهند شد.
اما حالا که آمریکا به تدریج به شرایط عادی بازمیگردد، حالا که فیلمهای بزرگ دوباره در سینماها اکران میشوند و حالا که گزینههای سرگرمی غیرسینمایی/غیرتلویزیونی مردم افزایش پیدا کرده است، احتمالا از این به بعد شاهد آمار بینندگان به مراتب معقولتری برای بلاکباسترهای نتفلیکس خواهیم بود. به بیان دیگر، اگر در دوران کرونا اینطور به نظر میرسید که هیچ چیزی جلودارِ بلاکباسترهای نتفلیکس نخواهد بود، اکنون به نظر میرسد که میزانِ تماشای فیلمهای این سرویس استریمینگ یک سقفِ مشخص خواهد داشت. بنابراین آمار ارتش مردگان را نه با آمار استثنایی اما موقتِ فیلمهای نتفلیکس در سال ۲۰۲۰، بلکه باید با آمار واقعیترِ فیلمهای اخیر نتفلیکس مقایسه کرد. نتفلیکس پیشبینی کرده بود که ارتش مردگان در نخستین ماه پخشش به ۷۲ میلیون نفر بیننده دست خواهد یافت (این فیلم در زمان نگارش مقاله در فهرست پربینندهترین فیلمهای نتفلیکس حضور نداشت).
بااینحال، اگر یادتان باشد نتفلیکس بینندگان ۵۲ میلیون نفری نیروی تندر (Thunder Force) را در نخستین ماه انتشارش پیشبینی کرده بود. آن کمدی ابرقهرمانی در هفتهی نهم آوریل (۲۰ فروردین ۱۴۰۰) کارش را با کسب ۹۵۰ میلیون دقیقه تماشا آغاز کرد که به حدود ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار بازدید کامل ترجمه میشود. قابلذکر است که این فیلم تا زمان انتشار مسافر قاچاق (Stowaway) در هفتهی بیست و دوم آوریل (۲ اردیبهشت ۱۴۰۰) در بینِ پربینندهترین فیلمهای نتفلیکس باقی مانده بود. بنابراین نکته این است: ارتش مردگان که نتفلیکس بازدید ۷۲ میلیون نفریاش را در نخستین ماه انتشارش پیشبینی کرده بود، افتتاحیهی ضعیفتری (۹۱۳ میلیون دقیقه / ۶ میلیون و ۵۲۰ هزار بازدید) در مقایسه با افتتاحیهی نیروی تندر (۹۵۰ میلیون دقیقه / ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار بازدید) که نتفلیکس بازدید ۵۲ میلیون نفریاش را در نخستین ماه انتشارش پیشبینی کرده بود تجربه کرده است.
تحلیلگران کنجکاو هستند تا از آمار پسا-افتتاحیهی ارتش مردگان اطلاع پیدا کنند. این احتمال وجود دارد که این فیلم بهلطف بهره بُردن از نام یک کارگردانِ شناختهشدهتر دوام بهتری را در مقایسه با نیروی تندر تجربه کرده باشد. اما اگر از نیروی تندر برای مقایسه استفاده میکنم به خاطر این است که این فیلم درحالی بینندگان افتتاحیهی بیشتری نسبت به ارتش مردگان داشته است که نهتنها از پوشش رسانهای گستردهی مُفت و مجانی فیلم زک اسنایدر بهره نمیبُرد، بلکه برخلاف این فیلم زامبیمحور قرار نبود به آغازکنندهی یک دنیای سینمایی تبدیل شود. تنها دلیلی که آمار دوامِ پسا-افتتاحیهی ارتش مردگان را مهم میکند این است که نتفلیکس و اسنایدر به ساخت یک فیلم بسنده نکردهاند، بلکه قصد ساخت محتواهای بیشتری در این دنیا را دارند و آن را بهعنوانِ رویداد بزرگِ بعدی نتفلیکس تبلیغات کرده بودند. اینکه این فیلم که اینقدر آن را در بوق و کرنا کرده بودند، افتتاحیهی ضعیفتری را در فصل سینمایی نسبتا بیرقیب ماه مِی (هیچ اکران سینمایی گستردهای در بیست و یکم می وجود نداشت) تجربه کرده است تاملبرانگیز است.
قابلذکر است که درحالی تعداد بینندگان ارتش مردگان با بدون پشیمانی (حدود ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار بازدیدِ کامل) برابری میکند که با اختلاف کمتر از رفتن به آمریکا ۲ (حدود ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بازدید) و انیمیشن روح (حدود ۱۸ میلیون و ۵۰۰ هزار بازدید در جریان آخرهفتهی کریسمس) است. وقتی تعداد بینندگان فیلم اکشنِ اورجینالِ پُرخرجِ جدید نتفلیکس در جریان آخرهفتهی افتتاحیهاش فقط کمی بهتر از افتتاحیهی جبههخودی (Homefront) با بازی جیسون استاتهام (۴ میلیون و ۷۰۰ هزار بیننده در هجدم ژانویه) که حکم خرید نتفلیکس از یک استودیوی خارجی را دارد است، یعنی یک جای کار میلنگد. همچنین، آمار بینندگان ارتش مردگان تقریبا با افتتاحیهی خارج از حصار با بازی آنتونی مکی (حدود ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار بازدید) و سلام روز با بازی جنیفر گارنر (حدود ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار بازدید) که هر دو فیلمهای اورجینالِ نتفلیکس هستند مساوی است. وقتی فیلمهای اورجینال نتفلیکس با فاصلهی بسیار بیشتری فیلمهای استودیویی خریداریشده توسط نتفلیکس را شکست نمیدهند، آن وقت این نگرانیِ احتمالی پیش میآید: چه میشود اگر محتوای غیراورجینالِ نتفلیکس بهجای دیگری کوچ کند؟
نتفلیکس از این خطر آگاه است و به خاطر همین است که آنها با سونی قراردادِ پخش اختصاصی فیلمهای این شرکت در ایالات متحده را امضا کردهاند. قراردادی که نتفلیکس را به خانهی قسمتهای بعدی فرنچایزهای بزرگی مثل مرد عنکبوتی، ونوم، جومانجی و خیلی فیلمهای ریز و درشت دیگر تبدیل میکند. درنهایت اینکه ارتش مردگان به آمار بینندگان قوی اما شگفتانگیزی دست پیدا نکرده است چندان شوکهکننده نیست و الزاما نباید بهعنوانِ یک اتفاق ناگوار تفسیر شود. اتفاقا برعکس. چیزی که آمار بینندگان تقریبا یکسان ارتش مردگان با دیگر فیلمهای اورجینالِ اخیر نتفلیکس ثابت میکند این است: فارغ از فیلمی که نتفلیکس در هر آخرهفته منتشر میکند (میخواهد خارج از حصار باشد یا سلام روز، نیروی تندر و ارتش مردگان)، آنها بهطرز تضمینشدهای به تعداد بینندگانِ نسبتا پایداری دست پیدا میکنند. این فیلمها فارغ از نقدها، تبلیغات و میزانِ سروصدای رسانهای پیرامونشان فقط به خاطر اینکه فیلمِ پُزرق و برقِ جدید صفحهی نخست نتفلیکس هستند به اندازهی کافی دیده خواهند شد.
به بیان دیگر، شاید یکی از آنها از نظر تعداد بیننده با اختلاف زیادی بهتر از بقیه ظاهر نشود، اما نتفلیکس میتواند از دستیابی آنها به حد نصابِ لازم اطمینان داشته باشد. شاید افتتاحیهی ضعیفتر ارتش مردگان در مقایسه با فیلم به مراتب بیسروصداتری مثل نیروی تندر که آغازگر یک دنیای سینمایی نیست ناامیدکننده باشد، اما همزمان به این معنی است که نتفلیکس به نقطهای رسیده است که فیلمهایش فارغ از اینکه چقدر خوب هستند و چقدر تبلیغات شدهاند، تقریبا به اندازهی فیلم قبلی و بعدیشان دیده خواهند شد. اگر یادتان باشد سینما در تابستان سال ۲۰۱۶ در شرایط مشابهای قرار گرفته بود. آن تابستان میزبان قسمتِ جدید مجموعههایی مثل افراد ایکس: آپوکالیپس، آلیس درون آینه، لاکپشتهای نینجا: خارج از سایهها، روز استقلال: بازخیز و استار ترک: فراتر بود؛ فرنچایزهایی که شاید یک زمانی در گذشته استثنایی حساب میشدند و به موفقیتهای باشکوهی دست یافته بودند، اما حالا تکتکشان به شکستی سختتر از دیگری تبدیل شدند.
یکی از دلایل شکستشان، نزدیکی اکرانشان به یکدیگر بود. وقتی هر آخرهفته میزبان یک بلاکباسترِ جدید است، آنها ماهیت استثناییشان را از دست میدهند و بهجای غولی در میان مورچهها به غولی در میان غولها تنزل پیدا میکنند. اکنون نتفلیکس هم با وضعیت مشابهای روبهرو شده است: وقتی هر هفته یک فیلمِ جدید که خودش را بهعنوان «رویداد سینمایی» تبلیغات میکند روی نتفلیکس منتشر میشود، آنها دیگر استثنایی نخواهند بود. شاید در گذشته ایدهی دیدنِ یک بلاکباستر در سرویسهای استریمینگ به خودی خود جذاب بود، اما حالا وفور بلاکباسترهایی که مجبورند مشترکا در کانون توجه قرار بگیرند، به سقوط جایگاهشان به روتینِ معمول سرویسهای استریمینگ منجر شده است. در نتیجه، ارتش مردگان هرچقدر هم برای جلوه دادن خودش بهعنوانِ یک رویداد ویژه زور بزند، درنهایت در نگاه مشتری در لابهلای بلاکباستر هفتهی قبل و بلاکباستر هفتهی بعد گُم میشود.