سائورون بهعنوان ابرشرور قدرتمند و شناخته شده سهگانه ارباب حلقهها اثر پیتر جکسون، به شخصیتی جاودانه تبدیل شد. اما بهتر است بدانید پیش از او شخص دیگری عنوان ارباب تاریکی را دراختیار داشت. برای آشنایی بیشتر با این شخصیت با میدونی همراه باشید.
سائورون بهعنوان ارباب حلقهها، مشهورترین ابرشرور دنیای خیالانگیز و جادویی تالکین است. در داستان اصلی، سائورون ارباب تاریکی است که سعی دارد به کمک حلقه یگانه، قدرت خود را به رخ ساکنان سرزمین میانه کشیده و جهان را به تصرف خود درآورد.
بااینحال مدتها قبل از وقایع رخ داده در سهگانه ارباب حلقهها، لقب ارباب تاریکی از آن شخصیت دیگری به نام مورگوت بود. مورگوت دراصل همان ملکور است، قدرتمندترین والار که خود را متعهد میدانست فساد را در سرزمین میانه و همینطور در والینور که محل زندگی والار بود، گسترش دهد. سائورون خدمتگذار وفادار مورگوت بود و قبل از آنکه ارباب قدرتمندش سرانجام سقوط کرده و طعم تلخ شکست و تبعید را بچشد، در رکاب او جنگید. بااینحال این سؤال شاید برای شما هم به وجود آمده باشد که میان این دو ارباب تاریکی، کدام یک قدرتمندتر است؟
مورگوت بهعنوان یک والا، به مراتب قدرتی بیشتر از سائورون داشت که یک مایا بود. مورگوت بدون شک در یک نبرد تن به تن یا حتی با حضور ارتش خدمتگزارانش، قدرتمندترین شخصیت حاضر درمیدان نبرد بود. بااینحال هم او و هم سائورون در دوران خود، رهبری ارتشهایی قدرتمند را در سراسر سرزمین میانه برعهده داشتند. بااینحساب و با درنظرگرفتن این موضوع، آیا زمانی میرسید که قدرت سائورون از اربابش پیشی بگیرد؟
در ادامه نگاهی به سرگذشت این دو شرور معروف خواهیم داشت تا ببینیم آیا سناریویی وجود دارد که براساس آن سائورون قادر به شکست دادن مورگوت باشد و اینکه آیا اصلا کسی از مورگوت قدرتمندتر است؟
مورگوت چه زمانی در قدرتمندترین حالت خود بود؟
پیشتر اشاره کردیم مورگوت قویترین آینور بود و حتی قبل از شروع عصر اول، در قدرتمندترین شکل و حالت خود قرار داشت. البته او بخش اعظم قدرت خود را فدای میل فراوانش برای فاسد کردن آردا کرده و درنتیجه به تدریج از نظر فیزیکی اجزای وجودش را با اجزای زمین رقیق کرد. بااینحال حتی باوجود از دست دادن قدرت شخصی، قدرت نظامی مورگوت در پایان عصر اول همچنان در حدواندازهای حماسی بود.
مورگوت به اندازهای قدرتمند بود که میتوانست بیشتر تلاشهای والار برای ساخت آردا را از بین ببرد. او چندین مایا از جمله سائورون را به تباهی کشانده و قلعههای مخوفی همچون اوتومنو و انگباند را ایجاد کرد. مورگوت همچنین دو لامپ بزرگ را از بین برد و باعث شد والار به آمان کوچ کنند. او همچنین الفهای بسیاری را یا کشت یا آنها را به بردگی گرفته و شکنجه کرد. مورگوت اورکها را ساخت و از آنها برای مقاصد شوم خود بهره برد.
بااینحال وقتی والار دیگر از این همه خرابکاری و فساد مورگوت به تنگ آمده و دخالت کرد، مورگوت را شکست داده و او را در والینور زندانی کرد. اما مورگوت باز هم از دسیسههای خود استفاده کرده و سعی کرد اعتماد آنها را بازگرداند تا راهی برای رهایی از زندان پیدا کند. اما این زندانی شدن هم تغییر خاصی در رفتار او نداده و به محض آزادی از زندان این بار دو درخت باشکوه والینور را نابود و سه گوهر سیلماریل را از آن خود کرد. قدرت نظامی او در طول جنگ جواهرات هولناک بود. ارتشی متشکل از اورک، بالروگ، ترول و اژدهایان همگی برای او جنگیدند و ویران کنندهترین حمله او در نبرد شعله ناگهانی مشهود بود. دراین نبرد الفهای سرزمین میانه تقریبا بهوسیلهی فورانهای آتشفشانی عظیم کوههای آهن محو شدند.
آیا سائورون در قدرتمندترین حالت خود قادر به شکست مورگوت در ضعیفترین حالتش بود؟
اجازه دهید در همین ابتدا و در پاسخ به این پرسش بگوییم بسیار بعید بود که سائورون بتواند در پایان عصر اول به هرشکل ممکن دربرابر مورگوث به پیروزی برسد.
درست است که قدرت مورگوت در آن زمان رو به کاستی گذاشته بود، اما او همچنان رهبری ارتشی بزرگ و قدرتمند را برعهده داشت که در میان آنها حضور اژدهایان و بالروگها محسوس بود. مخلوقاتی که هیچ کدام از آنها در رکاب سائورون حضور نداشتند. البته نکته جالب توجه این است که درنهایت سائورون موفق شد آنها را هم به خدمت بگیرد و این دورنمایی خطرناک برای دیگر ساکنان این سرزمین بود که آنها را وادار کرد راهی برای ای مشکل پیدا کنند. شاید واضحترین مثال در این زمینه توجه به تلاشهای گندالف برای حمایت از تصمیم کوتولهها برای بازپس گیری سرزمین خود و شکست دادن اسماگ باشد. چون مایار باهوش به خوبی میدانست که اگر سائورون اسماگ را به خدمت خود بگیرد، چه تأثیر ویرانگری روی مبارزه آنها برای حفظ سرزمین میانه از استیلای ارباب تاریکی خواهد داشت.
حتی اگر سائورون در همان زمان حلقه قدرت را هم دراختیار داشت، بازهم مورگوت پیروز میدان بود. بالاخره نباید فراموش کرد که او سرزمین میانه را با جوهر تاریک خود آغشته کرده بود. یعنی هرزمان که اراده میکرد میتوانست فورانهای آتشفشانی و زمین لرزهها را به میل خود کنترل کند و خب هیچ خشمی ویرانگرتر از خشم طبیعت نیست.
خود تالکین اشاره میکند که سائورون در عصر دوم به بزرگی دست پیدا کرده بود، درحالی که مورگوت تا پایان دوره اول قدرت خود را حفظ کرد. بااینحال منظور او فقط به قدرت نظامی یا شخصی این دو ارباب برنمیگردد. مورگوت درنهایت اسیر ترس و نفرت مخرب خود شد، چون او فقط میخواست دشمنانش را درهم شکسته و جهان را از هر آنچه خوب است، پاک کند. این درحالی است که سائورون حداقل در ابتدای کار علاقهای به نابودی کامل سرزمین میانه نداشت. او فقط میخواست بر آن سرزمین مسلط شده و بر تمامی ساکنان آن حکومت کند. بنابراین دستکم در زمینهی سیاسی، سائورون در مقایسه با اربابش مورگوت، از خود هوش و ذکاوت بیشتری نشان میداد.
حالا چه زمانی سائورون در قدرتمندترین حالت خود بود؟
باوجوداینکه سائورون در طول وقایع رخ داده در سهگانه ارباب حلقهها تقریبا تا فتح کامل سرزمین میانه پیش رفته بود، اما درواقع اوج قدرت او در عصر دوم سرزمین میانه قابل مشاهده است. او درست پس از ساخت مخفیانه حلقه یگانه، به اوج دوران خود رسید و از هر نظر، قدرتمندترین شخصیت سرزمین میانه بود.
سائورون بهعنوان یک مایا، از قدرت تغییر شکل برخوردار بود. این قدرت میتوانست به او توان تغیراتی جذاب را بدهد، از جمله تبدیل شدن به آناتار یا ارباب هدیهها. او از این طرق کلبریمبور (Celebrimbor) را فریفت تا ساخت حلقهها را شروع کند. او همچنین ارتش بزرگی فراهم کرد که حضور و قدرتشان در جنگ میان الفها و سائورون به خوبی مشهود است. درجریان محاصرهی اره گیون، سائورون رهبری ارتشی متشکل از ترولها و صدها هزار اورک را برعهده داشت. او الفها را شکست داده و کلبریمبور را کشت و طی چند سال بعدی تمام اریادور (Eriador) را به تصرف خود درآرود.
اما اوضاع به سرعت با نبرد «گواتلو» (Gwathló) تغییر کرد، جایی که تقریبا تمام نیروهای تحت فرمان سائورون بهوسیلهی الفها نابود شدند. او به موردور فرار کرد و دوباره به آرامی شروع به جمع کردن قدرت خود کرد. دراین راه او سعی کرد مردان نومه نور را برای حمله و تسخیر والینور وسوسه کند. بااینحال زمانیکه ارو با غرق کردن نومه نور در زیر اقیانوس به این توطئه او پاسخ داد، بدن فیزیکی سائورون هم به همراه جزیره در اعماق اقیانوس غرق شد. بهاین ترتیب سائورون آن ظاهر جذاب خود بهعنوان آناتار را از دست داده و دیگر قادر نبود خود را به شکل فریبندهی قبلی بازگرداند.
بااینحال سائورون هنوز حلقه یگانه را دراختیار داشت که با کمک آن موفق به بازسازی دوباره ارتش خود در موردور شد. در زمان جنگ آخرین اتحاد، سائورون هم انسانها و هم اورکها را دراختیار داشت که در رکاب او و برای به واقعیت بدل شدن آرزوی دیرینهاش برای تسلط برجهان میجنگیدند. در این جنگ، او آخرین پادشاه نولدور و پادشاه عالی مقام دونداین را کشت. اما ایسیلدور به طریقی موفق شد با شمشیر شکسته پدرش، انگشت سائورون را قطع کرده و حلقه یگانه که منبع اصلی قدرت او بود را از آن خود کند و اینگونه بود که سائورون یک بار دیگر طعم شکست را چشید.
عصر سوم
در عصر سوم، سائورون بار دیگر نیروهای عظیمی را گرد آورد، از نو اورکها را پرورش داده و ایسترلینگ و هارادریمها را به بردگی گرفت تا برای او بجنگند. او همچنین نزگول را به خدمت گرفت که بهوسیله شاه جادوگر پیشه آنگمار هدایت میشدند. البته او با استفاده از طمع سارومان به قدرت، او را هم به فساد کشانده و اورکهای آیزنگارد را هم در اختیار گرفته بود.
بااینوجود او هنوز از وجود حلقه یگانه و محبوبش و همینطور شکل و قدرت فیزیکی محروم بود. هرچند درنهایت این ارتش بزرگ و قدرتمند نتوانست سائورون را به چیزی که میخواست برساند، فرودو بگینز مأموریت خود را به پایان رسانده و آراگورن درکنار دیگران در نبرد نهایی مورانون (آخرین نبرد دروازه سیاه)، کار را یکسره کرد و اینگونه بود که با نابودی حلقه یگانه، سائورون برای همیشه محو شد.
خب شاید این پرسش مطرح شود که با تمام این تفاسیر، چه کسی قدرتمندتر از مورگوت بود؟
مورگوت از همان ابتدا هم بهعنوان قدرتمندترین والار شناخته میشد. بااینحال موجودی که همواره میتوان آن را سرآمد قدرت دانست، ارو ایلوواتار (Eru Iluvater) است.
به جز او دو مخلوق دیگر هم وجود دارند که اگر پای دوئلهای فیزیکی به میان بیاید، توان شکست دادن مورگوت را دارند. یکی از آنها انگولیانت (Ungoliant) و دیگری تولکاس (Tulkas) بود. بااینحال زمانیکه بالاخره فرصت این مواجهه پیش آمد، مورگوت با آزاد کردن بیشتر قدرت خود در راه فاسد کردن آردا، در موضع ضعف بود.
ارو بهعنوان چهره خدای جهان تالکین، مورگوت و دیگر والار را خلق کرد. هنگامی که مورگوت مضامین ناهماهنگی را در موسیقی بزرگ پخش کرد، ارو حتی قدرت او را مورد ستایش قرار داد. اما او همچنین به این مسئله هم اشاره کرد که مورگوت بهعنوان موجودی که خود او خلقتش را برعهده داشته است، در مسیر همان فکر و عمل اصلی است که از ارو نشأت گرفته است. بااینحال مورگوث هیچگاه قدردان خالقش نبوده و برای همیشه از او و دیگر والار متنفر بود. ارو اگرچه هرگز بهصورت مستقیم خود را درگیر مسائل مربوطبه سرزمین میانه نکرد، اما درنهایت ارتش والار را فرستاد تا در پایان عصر اول به خرابکاریهای مورگوت پایان داده و او را مجازات کنند.
موجود بعدی انگولیانت است، موجودی باستانی ساکن آمان که در هیبت یک عنکبوت غول پیکر ظاهر شد. در عصر درختان، مورگوت با وعدهی پاداشی بزرگ، عنکبوت را متقاعد کرد که در نابود کردن درختان والینور شریک شده و سه جواهر سیلماریل را بدزدد. انگولیانت شیره درختان درحال مرگ را نوشید و همین مسئله باعث شد که اندازه او حتی بزرگتر از قبل شود. بهطوری که مورگوث از جثه بزرگ متحد خود به وحشت افتاد.
درنهایت این زوج تبهکار ازطریق زمینهای یخزده هلکاراکسه خود را به سرزمین میانه رساندند. مورگوت بهعنوان پاداش به انگولیانت قول داده بود که هرچیزی را که برای رفع گرسنگی لازم دارد در اختیارش قرار خواهد داد. هرچند انگولیانت سرانجام سه گوهر سیلماریل را مطالبه کرد. وقتی مورگوت از تحویل دادن آنها به او سرباز زد، انگولیانت هم تصمیم گرفت مورگوت را در میان تارهای خود خفه کند.
باتوجه به قدرت و توانایی مورگوث، بیشک انگولیانت قادر بود او یا حداقل شکل فیزیکی او را از بین ببرد. بااینحال مورگوت چنان فریادی زد که نیرویش یک بالروگ خفته در خواب زمستانی را بیدار کرد. بالروگ ارباب تاریکی را نجات داد و انگولیانت را از آنجا راند. عنکبوت هم بعدا سلسلهای از عنکبوتهای گرسنه غول پیکر را در سرزمین میانه تأسیس کرد که «شلوب» (She-lob) یکی از آنها بود.
اگرچه شاید انگولیانت قادر بود فرم فیزیکی مورگوت را از بین ببرد، اما مطمئنا نمیتوان این عنکبوت غول پیکر را موجودی قدرتمندتر از مورگوت در نظر گرفت. شاید علت ضعف مورگوت همین بود که او بخش زیادی از قدرتش را صرف شرارت کرده و در زمان مواجه شدن با عنکبوت، بسیار ضعیف شده بود. وگرنه اگر مورگوت در آمادهترین فرم خود در مبارزه ظاهر میشد، بهراحتی میتوانست عنکبوت را از پای درآورد.
اما شخصیت بعدی مورد اشاره تولکاس است که در زمان وقوع جنگ خشم (the War of Wrath) از نظر بدنی قویترین والار بود. او همچنین از نبرد تن به تن و کشتی گرفتن با حریفان خود لذت میبرد. زمانیکه هنوز شکل گیری آردا به پایان نرسیده بود، حضور تولکاس برای مدتی مورگوت را عقب نگه داشت. مدتها بعد و در طول جنگی که به خاطر الفها به راه افتاده بود، تولکاس مورگوت را بر زمین زده و او را بست. او درحالی که به چهره مورگوت میخندید، او را به زنجیر کشیده و به سمت والینور برد. بههمین خاطر مورگوت از تولکاس متنفر بود، بهویژه به این خاطر که تولکاس هرگز تغییر رویه او را باور نکرد. درواقع تولکاس هیچ اعتقادی به اصلاح شدن مورگوت نداشت و مورگوت هرگز نتوانست او را بفریبد.
بااینحال در زمان ورود تولکاس به این جهان، مورگوت دست از استفاده از قدرت سیاه خود برای فاسد کردن الفها و زمین برداشته بود. او همچنین سعی نکرد از قدرت بدنی خود برای مقابله با تولکاس استفاده کند و بهجای آن سعی کرد از قدرت منحرف کردن و دستکاری افکار استفاده کند. بااینوجود همچنان باید گفت که مورگوت قبل از آنکه قدرت عظیم خود را برای اشاعهی فساد و تباهی در جهان استفاده کند، بدون تردید از بسیاری جهات دومین موجود بزرگ و قدرتمند آردا بود.
اما حتی قدرت مورگوت هم بالاخره رو به نابودی گذاشته و او درنهایت در جنگ خشم شکست خورد. آخرین نبرد او با فرماندهی ارتشی از بالروگ، گرگینه، اژدها، خون آشام و میلیونها اورک بود، ارتشی بسیار قدرتمندتر از آنچه سائورون فرماندهی کرده بود، بااینوجود او شانسی برای ادامه مسیر نداشت و درپایان با شکست او دوران اول سرزمین میانه به پایان رسید.
در پایان به نظر شما کدام شخصیت جایگاه برتر را از آن خود کرده است؟ آیا مورگوت میتوانست بهسادگی سائورون را درهم شکسته و بهعنوان تنها ارباب تاریکی قدرت نمایی کند یا نه، این سائورون است که دست بالا را در این مبارزه سرنوشت ساز دراختیار دارد؟ بهنظر شما ارباب تاریکی قدرتمند و واقی سرزمین میانه کدام یکی است؟ خوشحال میشویم نظرات ارزشمند خود را با ما و دیگر دوستانتان درمیان بگذارید.