۱۷ می سال ۲۰۱۴ از دریاسالار ویلیام مکریون خواسته شد تا در مراسم فارغالتحصیلی دانشگاه تگزاس سخنرانی کند. او تصمیم گرفت در این سخنرانی ۱۰ درسی را که در طول ۳۴ سال فعالیتش به عنوان عضو نیروی دریایی آموخته بود برای دانشجویان بیان کند. این ۱۰ اصل پس از این سخنرانی به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل و ویدیوی سخنرانی معروفش نیز بیش از ۱۰ میلیون مرتبه در اینترنت دیده شد. مکریون با الهام از شعار دانشگاه تگزاس؛ «آنچه در اینجا شروع میشود، جهان را تغییر میدهد» ۱۰ اصلی سادهای را بیان کرد که میتواند زندگی هر کس و شاید دنیا را تغییر دهد. این ۱۰ اصل که در فصلهای جداگانه نوشته شده است، بر اساس اصول رفتاری و تربیتی یگان ویژه نیروی دریایی تنظیم شده و هر کدام از آنها ویژگیای است که میتواند زندگی روزمره افراد و اجتماع را بهبود بخشد. ده اصلی که تبدیل به کتاب «تختت را مرتب کن» شد.
با هم نگاهی به ۱۰ فصل کتاب «تختت را مرتب کن» میاندازیم که از مشهورترین و پرفروشترین کتابهای مدیریت زندگی روزمره است.
فصل ۱: روز خود را با وظایفی انجام شده آغاز کن
محل سربازخانه آموزش پایه دریانوردی، ساختمان قدیمی و کهنهای در کالیفرنیا است. در هر یک از اتاقها تخت فولادی سادهای قرار دارد که یک تشک به همراه دو لحاف و یک پتوی خاکستری روی آن قرار گرفته است. هر روز صبح ما مجبوریم تخت خود را مرتب کنیم و اگر این وظیفه را به درستی انجام ندهیم باید یک مسافت ۱۰ مایلی را بدویم. مرتب کردن تختخوابم در شروع هر روز به من یادآوری میکرد که اهمیت داشتن یک روز، به درست شروع کردن آن است. چند سال بعد بود که متوجه شدم مرتب نکردن تخت نوعی تنبلی است که میتواند منجر به سقوط هر دیکتاتوری شود.
بخشی از کتاب «تختت را مرتب کن»: «اینکه تختخوابم را بهدرستی مرتب کرده بودم، برایم شانس گرفتن پاداش به همراه نداشت، چون این چیزی بود که از من انتظار میرفت. این اولین وظیفهی هر روزم بود و انجام درستش بسیار اهمیت داشت. این کار نظم و انظباط و توجهام به جزئیات را نشان میداد و در پایان روز به من یادآوری میکرد که کاری را به نحو احسن انجام دادهام؛ چیزی که به آن افتخار کنم، هرچند وظیفهی بسیار کوچکی باشد.» (تختخوابت را مرتب کن – صفحه ۱۵)
فصل ۲: تو بهتنهایی از عهدهاش برنمیآیی
در طول آموزش دریانوردی ما مجبور بودیم قایقی را به همراه ۷ خدمه بکشیم و حمل کنیم. گاهی اوقات یکی از کارکنان خسته میشد و سرعت ما از دیگر قایقها کمتر میشد. پس از آن، وقتی به ساحل میرسیدیم فرمانده ما را مجازات میکرد. این موضوع اهمیت کار گروهی را به من آموخت و این درس را به من داد که هرگز سوار قایقی که فکر میکنم یکی از افراد آن بازنده است نشوم.
نقل قول از کتاب: « هیچیک از ما از لحظات دردناک زندگی در امان نیستیم. مثل آن قایق پارویی کوچک که اساس تمرینات دورهی نیروی دریایی ما بود، لازم است که همهی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی در کنار خود داشته باشیم. شما بهتنهایی از پسِ پارو زدن برنمیآیید. کسی را پیدا کنید تا زندگی خود را با آن قسمت کنید. تا جایی که امکان دارد دوست پیدا کنید و هرگز فراموش نکنید که موفقیت شما در گرو دیگران است. (تختت را مرتب کن – صفحه ۲۶)»
فصل ۳: افراد را با اندازه قلبشان بسنجید
فکر نکنید به خاطر اینکه کوچک هستید و سن کمی دارید، شما یک بازندهاید. افراد قوی و بزرگ همیشه افرادی نیستند که در بحرانها بتوانند به شما کمک کنند.
من در یک مأموریت در افغانستان، پشت خطوط دشمن در یک تونل گیر افتاده بودم و خوشبختانه مردی همراهم بود که قدش تنها ۵ فوت بود و میتوانست برای فرار کردن و آوردن افراد دیگر به من کمک کند.
فصل ۴: به مسیرت ادامه بده، زندگی عادلانه نیست!
در تمام طول آموزش دریانوردی، هیچ چیز بدتر از این نیست که در شن و ماسه مرطوب، مانند یک بیسکوییت شکری گیر کنید و تنها سه هفته یکبار اجازه شستن خودتان را داشته باشید. یک روز صبح پس از پایان موفقیتآمیز این تمرین، مربی از من پرسید، «آیا میدانی چرا مانند یک بیسکویت شکری اینجا هستی؟» من پاسخ دادم خیر و او گفت: «به خاطر اینکه زندگی عادلانه نیست»
این موضوع به من یاد داد که زندگی غیرمنصفانه است و اتفاقهای بد همیشه در کمین هستند. پس همواره باید آماده شرایط ناگوار باشید.
فصل ۵: شکست شما را قویتر میکند
از شرایط سخت و ناگوار نترسید. بخشی از تمرین دریانوردی که بسیار سخت و بیرحمانه بود، بسیاری از سربازان تازهکار را از پا درمیآورد. چون آنها از این بخش از تمرین میترسیدند و دائما به شکست در آن فکر میکردند. من از این بخش نترسیدم و موفق شدم آن را انجام دهم.
یادتان باشد اگر بترسید، شکست میخورید.
فصل ۶: جسارت زیادی داشته باشید
در آموزش دریانوردی ما باید سریعترین راه برای پایین آمدن از یک برج ۶۰ متری را پیدا میکردیم. من این تمرین را با استفاده از سیم خاردار به طور مداوم انجام دادم و زمانی برای این کار آماده شدم که پایم را در تمرین شکستم. اما این شکست ارزشش را داشت چون گاهی اوقات شما تنها با نشان دادن ابتکار عمل برای مأموریت خود آماده میشوید.
فصل ۷: در برابر زورگوها بایستید
یکی از تمرینات وحشتناک ما این بود که باید ۱۵ مایل در آبهای آلودهای که پر از کوسههای سفید بودند شنا میکردیم. با وجود اینکه چندین دوست خوبمان را در این تمرین از دست دادیم، بقیه ما تجربهای کسب کردیم که همگی از آن خوشحالیم. پس با کوسهها شنا کنید تا به خودتان افتخار کنید.
فصل ۸: در موقعیت درست قرار بگیرید
در شب، اغلب دشوار است که کاری را که انجام میدهید ببیند. در طول این ساعتها مهم است که بهترین باشید. همیشه به یاد داشته باشید که باید بهترین نسخه از خودتان در هر موقعیتی باشید.
نقل قول از کتاب: «با سقوط هواپیمای سی وی – ۲۲ و مرگ خلبان و چندین خدمه، افسرانی از همان واحد کنار هم جمع شدند و با تقدیم احترام، روز بعد به آسمان رفتند – با آگاهی از اینکه برادران سقوط کردهی آنها میخواهند تا آنها هم به آسمان بروند و ماموریتشان را ادامه دهند. (تختت را مرتب کن – صفحه ۷۴)»»
فصل ۹: به دیگران امید بدهید
در طول دریانوردی ما اغلب باید هفتهها خودمان را زیر شن پنهان میکردیم. در این شرایط آواز خواندن به حفظ روحیه ما کمک میکرد. شما هم در شرایط سخت به خودتان اطمینان دهید که با یک گروه کُر همراه شدهاید. این موضوع به حفظ روحیه شما کمک میکند.
فصل ۱۰: هرگز تسلیم نشوید
در سربازخانه زنگی وجود دارد که افراد میتوانند بزنند تا نشان دهند تسلیم شدهاند. من هیچوقت این زنگ را نزدم. زنگ زدن، حتی روی یک دوچرخه نشانه ضعف است. پس هیچگاه زنگ نزنید و تسلیم نشوید.
از قول مطبوعات درباره کتاب «تختت را مرتب کن»:
- وال استریت ژورنال: کتابی که هر رهبری در آمریکا باید آن را بخواند. «تختت را مرتب کن» کتابی است که فرزندان و نوههای شما را برای رسیدن به آنچه میخواهند تحت تأثیر قرار میدهد. و بیشتر از همه کتابی است که شما با چشمانی خیس تمامش میکند.
- واشنگتن پست: کتابی که سرشار از درسهایی تأثیرگذار از دل بخش امنیت ملی آمریکا است. کتابی که داستان آن از یک سخنرانی شروع شده و سپس به همه جا گسترش یافته است.
- USA Today: مک ریون آنچه در طول آموزش و عملیات دریانوردی آموخته است را به یک کتاب کم حجم اما به شدت تأثیرگذار تبدیل کرده است.