«چرا عصبانی هستی؟»، «امروز از دنده چپ بلند شدی انگار؟»، «ای داد بیداد مگه من چی گفتم که ناراحت شدی دختر…» اگر دختر باشید این جملهها به گوشتان آشناست. دست خودتان نیست. میدانم. چند روز در ماه، زمین و زمان دست به دست هم میدهد تا غم دنیا بنشیند روی دلتان و خسته باشید از زندگی. خسته باشید از زندگی و هزار و یک فکر و خیال به ذهنتان هجوم بیاورد. اینطور وقتها این جمله را زیاد میشنوید: چرا اینطوری شدی؟ خوب بودی که…
صحبت از «عادت ماهیانه» یا همان «پریود» است؛ عادت ماهیانهای که گاهی با تغییر خلقوخو و رفتار زنان همراه است. «شهلازرلکی» پس از تحقیقات و مطالعات فراوان، کتابی درباره همین موضوع نوشته است.
«زنان، دشتان و جنون ماهانه»؛ به سندروم تغییر رفتار زنان در دوران پریود و چرایی آن میپردازد. اگر میخواهید بیشتر با موضوع کتاب آشنا شوید، خواندن این مقاله را از دست ندهید.
شناسنامهی کتاب
- عنوان کتاب به فارسی: زنان، دشتان و جنون ماهانه
- نویسنده: شهلا زرلکی
- تعداد صفحات: ۱۳۸ صفحه
دربارهی کتاب
کافی است چشمانت روی جلد کتاب میخکوب شود و نام کتاب را بخوانی: «زنان، دشتان و جنون ماهانه»
حدس اینکه نویسندهی زن در این کتاب به چه موضوعاتی پرداخته، کار چندان سختی نیست؛ اما برای انتخاب یا صرفنظرکردن از خرید «کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه» چند لحظهای بیشتر وقت نداری. اینکه با خودت بگویی این کتاب هم مانند کتابهای دیگر نگاه کلیشهای به رنجها و دردهای دوران قاعدگی زنان دارد، داستان را نیمهتمام میگذارد، اما وقتی از خودت سؤال میکنی «دشتان دیگر چیست؟» جهانی نو مقابل دیدگانت قرار میگیرد.
«کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه»، روایتی است از دردها و رنجهای زنانهای که وقت گفتنش در رسانه و جامعه و حتی خانواده، زبان به دندان گرفتیم و همیشه کسی بود که با صدایی آهسته بگوید: «هیس! آرامتر صحبت کنید!»
نویسنده فقط در پیشگفتار کتاب از کلمهی دوران قاعدگی استفاده میکند و در فصل نخست به خواننده میگوید از این پس بهجای کلمههای پریود، عادت ماهیانه، حیض، رِگل و … از واژه دشتان استفاده میکنیم. شهلا زرلکی در ادامهی همین فصل، خواننده را با مفهوم دشتان آشنا میکند و مینویسد: «دشتان: خونریزی ماهانه، زنی که در دورهی خونریزی خود قرار دارد.» و درادامه، از ریشهی فارسی پهلوی این کلمه سخن میگوید.
اما در این کتاب فقط با معنای دشتان آشنا نمیشوید. این کتاب سه فصل دارد که هر فصل آن به موضوعاتی ناگفته دربارهی عادت ماهیانه زنان میپردازد.
در «کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه»، نگاه دین به دشتان آن هم نه فقط دین اسلام، بلکه از منظر دین زرتشت و سایر ادیان نیز بررسی میشود. در فصل دوم کتاب، از باورهای دین زرتشت دربارهی دشتان میگوید و مینویسد: «کسی که برای زن دشتان خوراک میبرد، باید سه گام از او دور بایستد.» باورهایی که حتی بر طلاق، زندگی، خوراک و محل زندگی و… زن دشتان تأثیر منفی میگذارد تا زن، علاوهبر دردهای روحی و جسمی این دوران، هراس نگاه غضبآلود مردان را نیز تحمل کند. انگار که دشتان زنان گناه باشد.
در ادامهی فصل دوم نگاه قرآن به دشتان و احکام دینی را توضیح میدهد. حتی در این فصل از کتاب هم خبری از موضوعات کلیشهای نیست. موضوعاتی تکراری دینی، جایی در این کتاب ندارد؛ چون نویسنده در این فصل موضوعاتی را روایت کرده که کمتر از آنها شنیدهایم.
اما جذابترین بخش این فصل «اسطوره» است؛ نگاه اساطیری ایران به دشتان زن. اینکه بوسهی اهریمن یا همان شیطان، بر سر دخترش باعث میشود تا نخستین زن عالم به دشتان مبتلا شود. نویسنده در بخش اسطوره و دشتان مینویسد: «در اساطیر ایران چگونگی پدیدآمدن دشتان به جَهی نسبت داده میشود. دختر اهریمن، مادر زنان و نخستین زنی است که با بوسهی اهریمن دشتان میشود.» و در صفحات دیگر این بخش، باز هم از دردی سخن میگوید که زنان را آزار میدهد. این درد، رنج جسمی نیست، بلکه دردی است که از نگاه مردان به جانشان افتاده؛ درد ناپاکی و حقارت و فروتر بودن زنان نسبت به مردان.
بعد از دین و قرآن و اسطوره، نوبت به ادبیات میرسد. نام این بخش «ادب و دشتان» است و نویسنده از شاعران و نویسندههایی نوشته که در قرنهای پیش و خیلی دور، از دشتان زنان و تأثیر آن بر رفتار و کردار زنان نوشتهاند. دردهایی که بیشتر از جسم، روح زنان را بلعیده بود و شاید این شاعرها و دستبهقلمها بودند که برای نخستین بار عادت ماهیانهی زنان را لکهی ننگ ندانستند و نگاهی لطیفتر به آن داشتند. هر چند در همان دوران هم بسیاری از شاعران و دستبهقلمها، مانند نگاه و دیدگاه غالب آن روزگار، واژهی حیض را با بار منفی و محقرانهی آن بهکار بردند و ازنظر شهلا زرلکی، مهربانترین شاعر سعدی بوده که واژهی حیض را اینگونه بهکار برده است: «رحم بر مادران دهر بسته/ زحیض دختران نعش رسته/ ز رفعت تاج داده مشتری را/ ربوده ز آفتاب انگشتری را»
درادامه، باز هم نوبت به اسطورهها میرسد و اینبار پای اسطورههای ملل دیگر در میان است. مانند مار که نخستین بار زن را گول میزند تا از میوهی درخت ممنوع بخورد و همین گول خوردن باعث میشود زندگی زن به عادت ماهیانه و دشتان گره بخورد. در این بخش داستانهای اسطورهای دیگری از دشتان روایت میشود که با خواندنشان گاهی لبخند میزنی و گاهی زیر لب میگویی: «چه عجیب!» و اینگونه متوجه میشوی که این هیسگفتنها به وقت صحبت از عادت ماهیانه زنان از کجا و چه افکاری نشئت میگیرد. آنوقت است که لباس رزم میپوشی و زنانه از دردی که ماهی یکبار روح و جسمت را تسخیر میکند، دفاع میکنی که من زنم و این شرایط من است. شرایطی که مرا از هیچ جنس مخالفی عقب نخواهند انداخت.
آیا این کتاب برای من است؟
بله! اگر با خواندن توضیحات، این سؤال را از خودتان پرسیدهاید، باید بدانید که فرقی نمیکند زن باشید یا مرد. «کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه» برای همهی آنهایی است که اسم عادت ماهیانه به گوششان خورده و شما کدام انسان بالغ و عاقلی را میشناسید که برای یکبار هم که شده این کلمه به گوشش نخورده باشد؟
این کتاب برای زنان است. چون در آن تمامقد از دشتان دفاع میکند. اینکه دشتان هرگز باعث فرومایگی زنها نمیشود. در قسمتهایی از کتاب، نویسنده سراغ طب ایرانی میرود و نسخههای علمی و پزشکی برای کاهش درد جسمی و روحی دشتان ارائه میکند. این کتاب برای مردان هم هست. چون به وقت دشتان زنان، این مردان و همسران هستند که باید از کلیشههای آزاردهنده فاصله بگیرند؛ کلیشههایی که از قدیم همراه مردان بوده است. همین که همسر، خواهر، حتی دوست و رفیقشان کمی غمگین و عصبانی میشود، با پوزخندی روی لب میگویند: «باز هم پریودی که اخلاقت…». «کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه» خط باطلی میکشد روی تمام این نگاههای تلخ و به مردان میآموزد که زنان و دشتان مکمل هم هستند و جالب اینجاست که نویسنده در کتاب به دشتانِ مردان هم اشاره میکند.