کاخ ورسای بنایی باشکوه است که در شانزده کیلومتری جنوب غربی پاریس، در شهر ورسای واقع شده است و سابق بر این، به عنوان محل اقامت خانوادهٔ سلطنتی فرانسه شناخته میشد. ورود خانوادهٔ سلطنتی به ورسای و انتخاب این شهر به عنوان محل احداث کاخ ورسای بود که نام آن را بر سر زبانها انداخت، وگرنه پیشتر، از حیث اهمیت با دیگر شهرهای کوچک فرانسه برابری میکرد. ورود خانوادهٔ سلطنتی به این شهر در سال ۱۶۸۲ به آن رونق بخشید و تا فرا رسیدن زمان انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹، ورسای با بیش از ۶۰۰۰۰ نفر جمعیتی که پیدا کرده بود، بدل به یکی از مراکز مهم و بزرگ شهری در فرانسه شده بود.
کاخ ورسای مجموعا مساحتی معادل با ۸۱۵۰۲۵۶ متر مربع، یا ۲۰۱۴ هکتار دارد و لقب بزرگترین قلمرو سلطنتی جهان را به خود اختصاص داده است. مساحت زیربنای خود کاخ ورسای معادل با ۶۷۰۰۲ متر مربع است.
معماری فوقالعاده باشکوه و زیبای کاخ ورسای، در کنار پیشینه و تأثیر آن بر تاریخ و سیاست فرانسه، دو عامل مهمی هستند که توجه مردم عادی و مورخان نقاط مختلف جهان را به این کاخ جلب کردهاند. لوئیز بو اشمیت، نویسندهٔ دانمارکی است که دربارهٔ این کاخ و پیشینهٔ آن کارهای تحقیقاتی زیادی انجام داده است؛ او دربارهٔ این کاخ نوشته است: «به باور عامهٔ مردم، کاخ ورسای نمونهٔ بارز شکوه و عظمت فرانسه است. این کاخ نمایانگر عصری است که فرانسه در آن خود را بهعنوان یکی از قدرتهای جهان و کشوری منحصربهفرد معرفی کرد. بهعلاوه اتفاقات و حوادث خونین و تأثیرگذاری که منجر به سقوط رژیم سلطنتی در فرانسه شدند، متعلق به همین عصر هستند.»
کاخ ورسای: شکارگاهی که بدل به کاخ شاهی شد
در آغاز امر، حاصلخیزی زمینهای ورسای بود که توجه پادشاهان فرانسوی را به آن جلب کرد. لویی سیزدهم (دوران سلطنت: ۱۶۰۱-۱۶۴۳) زمینی را که کاخ ورسای در آن احداث شده است خریداری کرد، در آن اقامتگاهی ساخت و گاهبهگاه برای شکار به آنجا میرفت. در آن زمان، بیشتر زمینهای اطراف ورسای خالی از سکنه بود و همین امر باعث زیاد شدن تعداد حیوانات وحشی در این مناطق شده بود که آن را به مکانی ایدهآل برای شکار تبدیل میکرد. اقامتگاهی که لویی سیزدهم دستور ساخت آن را صادر کرد، محدود به شکارگاهی میشد که شاه و همراهانش برای مدتی محدود در آن اقامت میکردند و جانشین او، لویی چهاردهم (۱۶۳۸-۱۷۱۵)، ملقب به پادشاه خورشید بود که کار ساخت این بنای باعظمت را شروع کرد و نزدیک به زمان مرگش، ورسای را بدل به مکان اصلی اجلاس حکومت فرانسه کرد (به این خاطر لقب پادشاه خورشید به لویی چهاردهم داده شده است که به باور او طریقهٔ مناسب هدایت کشور استفاده از حکومت مرکزی بود و در این حکومت، نقش اساسی و اصلی را پادشاه داشت؛ در واقع به باور او اهمیت پادشاه، مانند اهمیت خورشید در میان سیارهها بود.)
لویی چهاردم در مدت ۷۲ سالهٔ پادشاهیاش در فرانسه کار گسترش شکارگاه شاه قبلی را از پی گرفت و به دستور او، کاخ بسیار بزرگ و زیبایی ساخته شد که به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم میشد و متشکل از ساختمانهای بسیاری بود. هدف اصلی از بنای کاخ ورسای نشان دادن قدرت پادشاه بود. تی گودک اسنجدار، متخصص و محقق تاریخ هنر ساکن آمستردام در این باره عنوان کرد: «مهمترین پیامی که بنای کاخ ورسای با آن معماری باشکوه برای مردم فرانسه و جهان داشت، قدرت مطلق لویی چهاردهم بهعنوان پادشاه فرانسه بود. او به حکومت مطلق پادشاه اعتقاد داشت و به حدی از مردم عادی فاصله گرفته بود که دسترسی به او عملا غیرممکن بود. مهمتر آنکه لویی چهاردهم پادشاه خورشید لقب گرفته بود و به وضوح میتوان تأثیرپذیری معماری کاخ ورسای از نماد خورشید را در آن دید. لبرونِ نقاش که وظیفهٔ طراحی بخشهای نمادین کاخ ورسای را به عهده داشت، استفاده از نقاشیها، مجسمهها و مهارتهای معماریش را معطوف به یک هدف کرده بود: تجلیل کردن از پادشاه فرانسه.»
در کنار ساختمانهای کاخ ورسای، تعدادی باغ وسیع و زیبا هم در بخش غربی کاخ ساخته شدند و برای ساخت تمامی باغها از طرح و شکل مشخصی پیروی شده است (برای نمونه یکی از باغها به شکل ستاره ساخته شده است). برای تزئین باغها از مجسمه و آبنماهایی استفاده شد که به وسیلهٔ یک سیستم هیدرولیکی آب را با فشار به بالا میفرستادند. به باور گودک اسنجدار، هدف از ساخت باغهایی به این زیبایی و عظمت نشان دادن این مسئله بوده است که لویی چهاردهم حتی بر طبیعت هم سلطه دارد و از چنین قدرت خداگونهای بهرهمند است.
باغهای کاخ ورسای بهطور کلی مساحتی معادل با ۱۹۷۶ هکتار را در بر میگیرند و ازجمله بزرگترین باغهای جهان هستند. سالانه ۲۱۰۰۰۰ گل و ۲۰۰۰۰۰ درخت در این باغها کاشته میشود. در سال ۱۹۷۹ نام این باغها در کنار کاخ ورسای در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد. مجموعه باغهای کاخ اصلی در مقایسه با باغهای دیگر شهرت بیشتری پیدا کردهاند: طراحی هندسی زیبای باغ، صفوف متشکل از درختها و پیادهروهای زیبا و حوضچهها و کانالهای آب این باغ، ازجمله دلایل شهرتش هستند. البته بیش از هر چیز دیگری آبنماهای باغ کاخ ورسای هستند که جلبتوجه میکنند. مجموعا ۵۰ آبنما بهمنظور سرگرم کردن مهمانان در این باغها ساخته شده است که از ۶۲۰ فواره در آنها استفاده شده است. هنوز هم بسیاری از این فوارهها از همان سیستمهای هیدرولیکی قدیمیای استفاده میکنند که به دستور خاندان سلطنتی ساخته شدند.
تونی اسپاوفورث، استاد دانشگاه نیوکاسل در کتابش با نام «ورسای: بیوگرافی یک کاخ» دربارهٔ این فوارهها نوشته است: «لویی چهاردهم از همان آغاز کار ساخت کاخ ورسای، توجه و علاقهٔ ویژهای به این آبنماها نشان میداد. نتیجهٔ کار مهندسهای این آبنماها در نهایت علاوه بر اینکه از لحاظ هنری بسیار چشمنواز و زیبا شد، از لحاظ استفاده از سیستمهای هیدرولیکی هم در آن زمان قابلتوجه بود.» البته اسپاوفورث در ادامه توضیح میدهد که مشکلات مرتبط با تأمین آب مورد نیاز این آبنماها باعث میشد تا تنها امکان استفادهٔ آنها در موقعیتها و مراسمهای بخصوص وجود داشته باشد.
در بخش غربی باغ، کانال آب بزرگی ساخته شده بود که طولی تقریبا معادل با ۱٫۶ کیلومتر داشت و از آن، بعضا برای به نمایش گذاشتن ادوات نیروی دریایی فرانسه استفاده میشد. بهعلاوه قایقهای پارویی مخصوصی هم توسط حکومت ونیز آن سالها به فرانسه اهدا شده بود که در این کانال مورد استفاده قرار میگرفتند.
احداث بنایی با این عظمت و شکوه، بخشی از برنامه و شیوهٔ لویی چهاردهم برای نشان دادن عقیدهاش در مورد حکومت پادشاهی بود: چیزی که امروزه از آن با نام حکومت مطلق یا اقتدار محض یاد میشود. لوئیز بو اشمیت در این باره میگوید: «لویی چهاردهم در مقام پادشاه فرانسه، تجسم اصلی این کشور بود و کاخ ورسای، به این منظور ساخته شده بود که قدرت و ثروت فرانسه را به رخ دیگر کشورهای جهان بکشد. بهعلاوه، او میبایست اقتدار فرانسه را در میان دیگر ملل اروپایی قوت ببخشد و این قوت بخشیدن محدود به ارتش و نیروی نظامی نمیشد و فرانسه در عرصهٔ هنر هم میبایست خودی نشان بدهد. برای نمونه در آن زمان در فرانسه واردات آینه از ایتالیا رواج داشت، اما زمانی که کار ساخت تالار آینههای کاخ ورسای شروع شد، به دستور لویی چهاردهم تمامی آینههای مورد نیاز آن توسط خودِ فرانسویها و در خاک کشورشان ساخته شد.»
دیگر اقدام مهم لویی چهاردهم انتقال مرکز حکومت فرانسه به ورسای بود. به باور محققان و مورخان این اقدام پادشاه فرانسه به دو دلیل اساسی بود: اول آنکه در صورت شورش احتمالی مردم در پاریس در فضای ناآرام آن روزهای فرانسه، عملا امکان دسترسی به پادشاه از سوی شورشیان غیرممکن میشد؛ دلیل دیگر این بود که اعضای خاندان سلطنتی فرانسه و سایر درباریان و صاحبمنصبان مجبور میشدند برای زندگی به کاخ ورسای نقل مکان کنند؛ در این صورت، تحت نظر قرار میگرفتند و امکان سرپیچی آنها بهطور قابلملاحظهای کمتر میشد. در نتیجهٔ این اقدامِ لویی چهاردهم بود که دربار کاخ ورسای برای مدتزمانی تقریبا صدساله (از سال ۱۶۸۲ تا ۱۷۸۹) تبدیل به مرکز قدرت سیاسی فرانسه شد (تا پیش از انقلاب فرانسه این روند ادامه داشت)، به همین خاطر است که امروزه به کاخ ورسای صرفا به چشم یک بنای باشکوه نگاه نمیشود؛ در واقع در کنار این مسئله، کاخ ورسای نمادی است از قدرت مطلق سلطنت و پادشاهی آن روزهای فرانسه. در نهایت هم در سال ۱۷۸۹ و طی حوادث و اتفاقات مربوط به انقلاب فرانسه کاخ ورسای تقریبا ویران شد و در نتیجهٔ این مسئله، اهمیت و تأثیر خود را تا حدود زیادی از دست داد (در بخشهای پایانی مقاله در این باره توضیحاتی بیشتری داده خواهد شد).
پس از آنکه مرکز حکومت فرانسه به ورسای منتقل شد و حضور مداوم پادشاه در کاخ ورسای توجه او به این بنا را بیشتر کرد، او دستور شروعبهکار ساخت کاخ گراند تریانون (گراند، به فرانسوی Grand به معنای بزرگ، عظیم) را صادر کرد: کاخی بسیار مجلل که در فاصلهٔ ۱٫۶ کیلومتری بخش شمال غربی کاخ ورسای ساخته شده است و فقط لویی چهاردهم و مهمانانی که خود او انتخاب میکرد امکان دسترسی به این کاخ را داشتند و کاملا انحصاری بود.
فضای داخلی کاخ ورسای و مراسمهای سلطنتی
کاخ ورسای بهطور کلی متشکل از ۳۵۰ واحد اقامتی است که از نظر از اندازه و ساخت با یکدیگر متفاوتاند (از آپارتمانهای چنداتاقه گرفته تا واحدهایی که از نظر مساحت در حد یک شاهنشین هستند). مساحت و موقعیت جغرافیایی مکانی که برای زندگی در اختیار افراد قرار میگرفت، به مقام آنها و میزان نزدیکیشان به پادشاه بستگی داشت. برای نمونه پسر ارشد پادشاه و جانشین تاجوتخت، آپارتمان وسیعی در طبقهٔ همکف کاخ را در اختیار داشت و این در حالی بود که برای خدمهٔ کاخ، مکانی بهتر از اتاق زیرشیروانی یا زیرپله در نظر گرفته نمیشد.
اتاق خواب لویی چهاردهم در طبقهٔ بالا و در مرکز محور غربی-شرقیِ کاخ ورسای قرار دارد. این اتاق به عنوان مهمترین مکان در فضای داخلی کاخ ورسای شناخته میشد و دو مراسم بااهمیت آن زمان، یعنی بیدار شدن (طلوع) و به خواب رفتن (غروب) پادشاه در حالی در آن برگزار میشد که عدهای از ندیمان پادشاه او را همراهی میکردند. لویی چهاردهم برای پوشیدن و درآوردن چکمههای مخصوص شکارش هم مراسمی بخصوص داشت. همان گونه که احتمالا متوجه شدهاید، این مراسمها به لقب پادشاه، یعنی پادشاه خورشید مربوط میشدند که پیشتر توضیحاتی در موردش داده شد. در واقع دربار پادشاهی به عنوان نمونهٔ کوچکتر جهان هستی شناخته میشد و در این میان خودِ پادشاه نقشِ خورشیدِ عالمتاب را داشت. هر کاری که پادشاه میکرد، به عنوان استعارهای نمادین از وجود الهی او در نظر گرفته میشد. «پلکان سفیران» که در کاخ ورسای در آن زمان احداث شد، به عنوان یکی از تشریفاتیترین بناهای عصر باروک شناخته میشود. با استفاده از این پلکان بود که با دقت تمام امکان تعامل ملاقاتکنندگان با پادشاه فراهم میشد.
اهمیت حضور درباریان و ندیمان پادشاه در زمان سلطنت لویی پانزدهم و شانزدهم هم ادامه پیدا کرد. نوشتهٔ یکی از درباریان آن زمان در این باره به جای مانده است که متعلق به سال ۱۷۸۴ است: «بیشتر افرادی که راهی به دربار پیدا میکنند در نهایت به این نتیجه میرسند که اگر بخواهند با پادشاه رابطهٔ نزدیکتری پیدا کنند باید همه جا حضور داشته باشند و تا حد امکان، کمتر از حضور در مراسمهای طلوع، درآوردن چکمهها و غروب پادشاه غافل شوند. آنها باید همیشه در مراسم صرف شام خاندان سلطنتی حضور داشته باشند… خلاصه آنکه اگر بخواهند توجه پادشاه را به خود جلب کنند، باید بیوقفه تلاش کنند.»
محل جلوس (تخت پادشاهی) لویی چهاردهم در سالن آپولو (آپولو در اساطیر یونانی پسر زئوس و به عنوان خدای خورشید، شعر، موسیقی و … شناخته میشود) قرار داشت. کلیسای سلطنتیای هم برای مراسمهای مذهبی در نظر گرفته شده بود که دو طبقه از کاخ ورسای را دربرمیگرفت و به باور مورخان بین سالهای ۱۶۹۹ و ۱۷۱۰ ساخته شده است.
با وجود تمامی جلالوشکوهی که کاخ ورسای داشت، تا مدتها امکان ساخت سالن تئاتر مجلل در آن وجود نداشت و پادشاه مجبور بود به استفاده از سالنهای موقت رضایت بدهد. این روند تا سال ۱۷۶۸، یعنی زمانی که سالن اپرای سلطنتی به دستور لویی پانزدهم ساخته شد، ادامه داشت. طراحی و مکانیسم این سالن به این صورت بود که مکانی بالای صحنهٔ اصلی برای نوازندگان در نظر گرفته شده بود تا امکان رقص و ضیافت بر روی صحنهٔ اصلی وجود داشته باشد. البته استفاده از سالن اپرا در هنگام شب ملزم به استفاده از ۳۰۰۰ شمع برای تأمین روشنایی بود و شرایط مالی نهچندان خوب فرانسه در آن زمان، امکان استفادهٔ مکرر از سالن اپرا را عملا غیرممکن میکرد.
شناختهشدهترین ساختمانهای کاخ ورسای
یکی از مشهورترین این ساختمانها تالار آینهها نام دارد. این تالار متشکل از ۱۷ طاق بزرگ آینهکاری شده است و روبهروی هریک از این طاقها، یک پنجره قرار دارد. در هر طاق ۲۱ قطعه آینه به کار رفته است و مجموعا ۳۵۷ قطعه آینه در تالار وجود دارد. طول، عرض و ارتفاع تالار آینهها به ترتیب معادل با ۷۳، ۱۰٫۵ و ۱۲٫۳ متر است. از جمله تزئینات تالار میتوان به نقاشیهای سقف و مجسمههای طلاکاری شدهٔ کنار دیوارها اشاره کرد. چند چلچراغ شیشهای هم در تالار موجود هستند که از سقف آویزان شدهاند و زیبایی آن را دوچندان کردهاند. در مراسمهای مخصوص سلطنتی با استفاده از چیزی حدود ۲۰۰۰۰ شمع تالار آینهها را روشن میکردند و در این حالت، لقب «دالان روشنایی» را برای آن در نظر گرفته بودند.
بهطور کلی پنج کلیسا در فضای داخلی کاخ ورسای ساخته شده بودند که از آن میان تنها آخرین کلیسا باقی مانده است. این کلیسا به هنگام ساخت با نام لویی نهم فرانسه تقدیس شد و اساسا کلیسا را وقف او کردند (لویی نهم با لقب سن لویی یا لوییِ قدیس شناخته میشد و ولینعمت سلسلهٔ بوربن بود: سلسلهای که قرنها بر فرانسه و بخشهایی از ایتالیا و اسپانیا حکومت کرد)؛ کار ساخت این کلیسا در سال ۱۷۱۰ به پایان رسید. با وجود اینکه بعضا از این کلیسا با نام باروک یاد شده است، معماری آن در مقایسه با کلیساهای باروک ایتالیایی محدودتر است و بیشتر حالتی تئاترگونه دارد. استفاده از شیشههای طرحدار و رنگی، سقف طاقیشکل و نشیمنگاه کمعرض این کلیسا باعث شده است تا برخی افراد ویژگیهای معماری گوتیک را به آن نسبت بدهند (معماری گوتیک بین قرنهای ۱۲ تا ۱۶ میلادی در اروپا رواج داشته است؛ ازجمله ویژگیهای این سبک از معماری میتوان به طاقها و پنجرههای نوکتیز و ستونهای بلند آن اشاره کرد.)
ساختمان بعدی آپارتمانهای گراند پادشاه و ملکه هستند که در دههٔ ۱۶۷۰ توسط معمار فرانسوی لو وو (Le Vau) برای لویی چهاردهم ساخته شدند. این آپارتمانها متشکل از تعدادی سالن پیدرپی هستند که هرکدام وقف یکی از خدایان یا سیارهها شده است. جلسههای دربار در این سالنها برگزار میشده است.
ساختمان بعدی آپارتمانهای ملکه هستند که از تعدادی اتاق خصوصی و اتاق خواب طلایی ملکه تشکیل شدهاند. این اتاق خواب دری مخفی داشت که آخرین ملکهٔ پیش از انقلاب فرانسه و همسر لویی شانزدهم، ماری آنتوانت با استفاده از آن توانست از دست انقلابیون پاریسی فرار کند (در همان روزهای نخستین انقلاب).
آخرین ساختمانی که در این مقاله معرفی خواهد شد سالن اپرای سلطنتی ورسای است که پیشتر اشارهای به آن شد. این سالن محل اصلی برگزاری نمایشهای تئاتر و اپرای کاخ ورسای بود. طراحی این سالن به عهدهٔ معمار فرانسوی، آنژ ژاک گابریل بود و به همین خاطر از آن با نام تئاترِ گابریل هم یاد شده است. طراحی داخلی سالن به عهدهٔ آگوستین پاژو بود که تقریبا تمام قسمتهای فضای داخلی را با چوب کار کرده است. رنگ انتخابشده برای چوبها به گونهای بوده است که شبیه سنگ مرمر شوند. سالن از لحاظ ویژگیهای صوتی بسیار مناسب است و بخش اعظم این ویژگی بهخاطر استفاده از چوب در طراحی داخلی است. سالن اپرای سلطنتی ورسای ظرفیت گنجایش بیش از هفتصد نفر را دارد.
هنر و معماری کاخ ورسای
امروزه تقریبا هر فرد متخصصی که از کاخ ورسای بازدید کند، آن را مثال زندهای از سبکهای معماری باروک و روکوکو خواهد یافت (روکوکو یا باروک متأخر نوعی سبک معماری است که از اواسط قرن هجدهم معرفی شد؛ شاخصهٔ این سبک تزئینات و ریزهکاریهای فراوان فضای داخلی و طراوت و سرزندگی آن است.) اما فرانسویهای معاصر زمان ساخت و بهرهبرداری از کاخ ورسای، معماری آن را به سبک باروک نمیدانستند و این مسئله کاملا قابلدرک است، چراکه معماری کاخ ورسای، در مقایسه با بناهای عصر باروک ایتالیایی بسیار متفاوت است؛ بناهایی که در آن زمان به عنوان منبع الهامی برای دیگر کشورهای اروپایی به شمار میرفتند.
در واقع پیروی از سبک معماری باروک ایتالیایی برای ساخت کاخ ورسای میتوانست مسئلهای باشد که باعث عصبانیت لویی چهاردهم شود: این مسئله با عقیدهٔ او دربارهٔ حکومت مطلق پادشاه و اینکه خود در مرکز همه چیز است در تناقض میبود. لویی چهاردهم برای نشان دادن رویهٔ خود معمار مشهور ایتالیایی را که برای کار بر روی کاخ لوور استخدام شده بود از کار برکنار کرد (کاخی که مدت کوتاهی پیش از کاخ ورسای ساخته شد).
امروزه بعضی از محققان و متخصصهای تاریخ هنر معماری کاخهای ورسای و لوور را سبک معماری کلاسیک فرانسوی میخوانند. به باور آنها ویژگیهایی نظیر نمادهای قدرت و سلطهٔ ابدی پادشاه که در معماری این دو کاخ قابل مشاهده است، آنها را متمایز از بناهای عصر باروک ایتالیا میکند. البته در معماری باروک هم بعضا میشد استفاده از نمادها را مشاهده کرد، اما کمتر پیش میآمد که این نمادها بر قدرت پادشاهان یا این مسئله که او از سوی خداوند برای پادشاهی انتخاب شده است تأکید داشته باشند.
تقریبا هر کجا از کاخ ورسای را که نگاه کنیم، معنایی نمادین خواهیم یافت. برای نمونه در تزئین سقفها از تصاویر خدایان رومی استفاده شده است و در این تصاویر لویی چهاردهم نقش آپولو، خداوند روشنایی یا خورشید را دارد. بهعلاوه در جایجای کاخ ورسای میتوان حرف آغازین اسم پادشاه، «L» را مشاهده کرد که در نقشونگارهای مختلف بهگونهای لحاظ شده است. تمامی اینها به منظور یادآوری مداوم این نکته است که او پادشاه است و عنایت و لطف خداوند سرچشمهٔ اصلی قدرت اوست.
نکتهٔ دیگری که در تزئینات کاخ ورسای به کار گرفته شده است و جلب توجه میکند، تأکید بر دستاوردهای پادشاه است. برای تزئین تالار آینهها و سالنهای «جنگ و صلح» مجاور آن از روایت تاریخ زندگی پادشاه استفاده شده است. برای نمونه در تالار آینهها سی تابلو وجود دارد که روایتگر داستانهایی حماسی از دستاوردهای لویی چهاردهم هستند. در این روایتها بر پیروزی پادشاه در نبردهای مختلف تأکید ویژهای شده است. برای نمونه در یکی از تصاویر میتوان لویی چهاردهم را دید که در سال ۱۶۷۲ به همراه ارتشش در حال عبور از رودخانهٔ راین است؛ لویی چهاردهم در این تصویر لباس رومی به تن دارد، موی بلندش از پشت سر، در جریان باد به حرکت در آمده است و آذرخشی در دست دارد که میخواهد به سمت دشمنانش پرتاب کند (آذرخش، به انگلیسی Thunderbolt، در اساطیر یونانی به عنوان سلاح زئوس معرفی شده است). او در این تصویر همانند خدایی در ارابهٔ خود نشسته است و کسی که ارابهاش را میکشد، کسی نیست جز هرکول، پسر زئوس.
عمارت ماری آنتوانت در کاخ ورسای
ماری آنتوانت، همسر لویی شانزدهم و آخرین ملکهٔ پیش از انقلاب فرانسه، در نزدیکی ساختمان گراند تریانون در کاخ ورسای، دستور ساخت عمارتی مجزا برای خود را داد که متشکل از چند ساختمان، یک خانه، تئاتری کوچک و یک مزرعه بود (در کاخ ورسای از محصولات تازهٔ این مزرعه استفاده میشد)؛ برای این عمارت نام پتی تریانون انتخاب شد (پتی، به فرانسوی Petit به معنای کوچک).
ماری آنتوانت دستور ساخت بنای دیگری را هم داد که از آن با نام «معبد عشق» یاد میشود و به نظر میرسد او از اتاق خود در پتی تریانون (پتی، در فرانسوی Petit به معنای کوچک) منظرهای از این معبد در دیدرس داشته است. این معبد دارای سقفی گنبدی شکل است که به وسیلهٔ دوازده ستون نگه داشته شده است و داخل آن مجسمهای از کیوپید، خدای عشق اساطیر یونانی وجود دارد که در حال تراش دادن تیروکمانی از گرز هرکول است. بنای دیگری که ماری آنتوانت در عمارت خود دستور ساخت آن را داد، غاری زیبا بود که بستری پوشیده از خز و دو ورودی داشت.
با وجود اینکه در کتابهای تاریخ ماری آنتوانت را ملکهای معرفی کردهاند که افراط میکرد و بیش از حد دستودلباز بود، در واقعیت امر ملکه بودن چندان هم برای او خوشایند نبود. با توجه بیشتر به حالوهوای عمارت او میتوان پی برد که خواستار زندگی سادهتری بوده است و دلتنگ سرزمین مادریش اتریش. او جوانترین دختر امپراتور مقدس روم، فرانسیسن یکم و همسرش ماریا ترزا بود (امپراتوری مقدس روم که در سال ۱۸۰۶ منحل شد، امپراتوری وسیعی بود شامل کشورهایی نظیر آلمان و اتریش) و در وین اتریش بزرگ شد. ماری آنتوانت دوران کودکی و نوجوانی کاملا معمولیای داشت، از صرف غذا در حریم خصوصی خانوادهاش لذت میبرد و حتی با کودکان مردم عامی بازی میکرد، اما در کاخ ورسای پیش گرفتن چنین رویهای غیرممکن بود. او از زمانی که ملکهٔ فرانسه شد، کمتر توانست حریم خصوصی خود را داشته باشد و مجبور بود تقریبا تمامی کارهایش را در حضور دیگران انجام بدهد. مقامومنصب ماری آنتوانت به عنوان ملکهٔ فرانسه او را ملزم میکرد تا شام خود را در حضور جمعیت نسبتا زیادی صرف کند و برای لباس پوشیدن و برخی کارهای دیگرش مراسمهای بخصوصی در نظر گرفته شده بود.
ماری آنتوانت طی دورانی که ملکه بود سعی کرد تا برخی از این مراسمها و رسومات دستوپاگیر را تغییر بدهد، اما با مخالفت مردم فرانسه و درباریان روبهرو شد و ناکام ماند. این بود که روی به ساختن عمارتی در کاخ ورسای آورد تا از زیر نظر و در معرض توجهات بودن خلاصی پیدا کند و بتواند حریم خصوصیش را داشته باشد. در حقیقت ساختن این عمارت تلاشی بود برای تجربهٔ دوبارهٔ دوران کودکیای که ماری آنتوانت بهشدت دلتنگ آن بود.
ارتباط تاریخ آمریکا با کاخ ورسای
دو اتفاق کلیدی و تأثیرگذار در انقلاب آمریکا در کاخ ورسای رخ داد. بنجامین فرانکلین (از مؤسسان ایالات متحدهٔ آمریکا و فردی که در زمینههای زیادی تخصص داشت: دانشمند، محقق، نویسنده، مخترع و …) به نیابت از ایالات متحده که به تازگی اعلام استقلال کرده بود به کاخ ورسای رفت تا دربارهٔ معاهدهای میان فرانسه و آمریکا با لویی شانزدهم مذاکره کند. فرانکلین در نهایت توانست لویی شانزدهم را متقاعد به پشتیبانی نظامی از آمریکا کند. در آن زمان و به دستور لویی شانزدهم، یکی از اختراعهای بنجامین فرانکلین، دودکشِ فرانکلین در کاخ ورسای و به جای دودکشهای قدیمی نصب شد که دود کمتری تولید میکردن د.
اتفاق مهم دیگری که در کاخ ورسای رخ داد، بسته شدن معاهدهٔ پاریس بود که در سوم سپتامبر ۱۷۸۳ در ساختمان وزارت خارجه در نزدیکی کاخ ورسای توافقات نهایی مربوط به آن حاصل شد و عملا به جنگ با انقلابیون پایان داد. چند دهه بعد و زمانی که شاه لویی فیلیپ یکم (دوران سلطنت: ۱۸۳۰-۱۸۴۸) کاخ ورسای را به موزه تبدیل کرد، نقاشیای در آن قرار داد که نشانگر ماجرای محاصرهٔ شهر یورکتاون است: این محاصره به عنوان پیروزی بزرگی در جنگ انقلابی شناخته میشود و در آن نیروهای فرانسوی و آمریکایی با مشارکت یکدیگر نیروهای بریتانیایی را به زانو در آوردند.
آمریکا در دههٔ ۱۹۲۰ باز هم فعالیتهایی در این کاخ داشت: در آن سالها میلیونر آمریکایی، جان دیویدسون راکفلر جونیور که از استخراج و فروش نفت به ثروت چشمگیری دست پیدا کرده بود، اقدام به بازسازی سقف کاخ ورسای و بعضی از ساختمانهای دیگر کرد.
کاخ ورسای پس از سقوط پادشاهی فرانسه
در سال ۱۷۸۹ انقلاب فرانسه به نقطهٔ اوج خود رسید و لویی شانزدهم، به همراه ملکهاش، ماری آنتوانت از قدرت ساقط شدند. انقلابیون آنها را به پاریس آوردند و با زدن گردن هر دوی آنها اعدامشان کردند. پس از این واقعه کنترل کاخ ورسای رسما به دست دولت جدید جمهوریخواه افتاد. بسیاری از متعلقات کاخ در این دوران فروخته شد تا هزینهٔ لازم برای جنگهای انقلابی آتی فراهم شود. زمانی که ناپلئون در فرانسه به قدرت رسید، دستور ساخت آپارتمان کاملی در گراند تریانون را صادر کرد و در آن ساکن شد.
شاه لویی فیلیپ یکم، زمانی که کاخ ورسای را به موزه تبدیل کرد، جنبههای مختلفی از تاریخ فرانسه را در آن به نمایش گذاشت. امروزه در موزهٔ کاخ ورسای قسمتی وجود دارد که گالری نبردها نام دارد و آثار هنری موجود در آن مرتبط با تمامی نبردهای اصلی تاریخ فرانسه بین سالهای ۴۹۶ پس از میلاد مسیح (نبرد تولبیاک) تا ۱۸۰۹ (نبرد واگرام؛ از جلمه جنگهای ناپلئونی) هستند.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بسیاری از قسمتهای موزه به فضای داخلی اصلی کاخ ورسای منتقل شدند تا حالوهوای پیش از انقلاب فرانسه را در آن زنده کنند.
در این دوران پس از انقلاب دو اتفاق مهم دیگر در کاخ ورسای رخ داد. در سال ۱۸۷۱ فرانسه در جنگی از پروس شکست خورد و ویلهلم یکم، برای تحقیر بیشتر فرانسویهای شکست خورده مراسم تاجگذاریش را در تالار آینههای کاخ ورسای برگزار کرد. تا چند سال پس از این شکست اوضاع در فرانسه به حدی بد بود که نمایندگان سنا و دیگر صاحبمنصبان این کشور مجبور بودند به جای پاریس، جلسات خود را در ورسای برگزار کنند (به دلایل امنیتی).
در سال ۱۹۱۹ اما فرانسویها انتقام این تحقیر و شکست را گرفتند: در این سال معاهدهٔ ورسای در تالار آینهها بسته شد و به موجب آن، آلمان ملزم به پرداخت غرامت جنگی شد. با وجود اینکه بستن این معاهده عملا به جنگ جهانی اول خاتمه داد، به باور بسیاری زمینهساز بروز جنگ جهانی دوم شد.
کاخ ورسای که در ابتدای امر صرفا به عنوان شکارگاه پادشاه و همراهانش ساخته شده بود، چند قرن بعد به مکانی تبدیل شد که بعضی از مهمترین اتفاقات تاریخ بشر در آن رخ داد: اتفاقاتی که موجبات پدید آمدن دنیای امروزی را به شکلی که میشناسیمش فراهم کردند.
میراث کاخ ورسای
امروزه کاخ ورسای بهعنوان یکی از محبوبترین نقاط مورد نظر گردشگرانی که به فرانسه میروند شناخته میشود. همه ساله بیش از چهار میلیون نفر از این مکان تاریخی بازدید میکنند و از مشاهدهٔ معماری باشکوه، آبنماهای زیبا و کسب اطلاعات دربارهٔ پیشینهٔ تاریخی آن به وجد میآیند. گاهی اوقات هم در فصل تابستان در باغهای این کاخ کنسرت برگزار میشود.
اگر کاخ ورسای را به عنوان نماد فرانسه در نظر بگیریم، دو جنبهٔ کاملا متضاد از تاریخ و فرهنگ این کشور را پیش رو خواهیم داشت: از سویی شاهد ذوق و سلیقهٔ هنرمندان و معماران فرانسوی و غنای فرهنگ این کشور خواهیم بود و از سویی دیگر به تاریخ پرهمهمه و آشوب آن پی خواهیم برد. زمانی که کار ساخت کاخ ورسای به پایان رسید، شگفتی مردم جهان را برانگیخت (هنوز هم برمیانگیزد) و نمایانگر قدرت و عظمت فرانسه بود. به مرور زمان اما و در اواخر قرن هجدهم این کاخ تبدیل به نمادی از ثروت طبقهٔ اشراف فرانسه شد: طبقهای که زندگیشان تفاوت چشمگیری با مردم عامی و طبقهٔ معمول جامعه داشت. آغاز عصر روشنگری در اروپا طرز فکر جامعهٔ فرانسوی را هم بهکلی دستخوش تغییر کرد و از آن پس به کاخ ورسای بهعنوان نمادی از رژیم مستبد سلطنتی قدیم نگاه میشد.
حقایق جالبی دربارهٔ کاخ ورسای
دروازهٔ طلایی کاخ ورسای در سال ۲۰۰۸ بازسازی شد. در جریان انقلاب فرانسه بود که دروازهٔ این کاخ از بین رفت. برای بازسازی آن از میلههای فولادی هشتاد متری با روکش طلا و ۱۰۰۰۰۰ برگ از جنس طلا استفاده شد. این بازسازی مجموعا هزینهای معادل با ۵ میلیون یورو (۸ میلیون دلار) در بر داشت که توسط تعدادی فرد خیّر پرداخت شد.
برای ساخت کاخ ورسای و باغهای آن مجموعا از ۳۶۰۰۰ کارگر استفاده شد. این کاخ ظرفیت گنجایش ۵۰۰۰ نفر را دارد.
در کاخ ورسای ۲۱۵۳ پنجره، ۱۲۰۰ شومینه، ۷۰۰ اتاق و بیشتر از ۶۷ پلکان وجود دارد.
بخش زیادی از اثاث و آثار هنری موجود در کاخ ورسای در طول دوران ناآرامیهای انقلاب فرانسه یا فروخته شد، یا به موزههای دیگر منتقل شد. بعدها و در دوران بازسازی و ترمیم کاخ بود که بسیاری از آثار هنری به محل اصلی کاخ برگردانده شدند و در موزهٔ خودِ کاخ قرار داده شدند.
از تعداد زیادی اثر هنری و نقاشی ارزشمند برای تزئین کاخ ورسای استفاده شده بود. تخمین زده شده است که تعداد نقاشیهای مورد استفاده در کاخ به ۶۰۰۰ و تعداد اثاث و وسایل ارزشمند دیگر به ۵۰۰۰ عدد میرسید.
لویی چهاردهم یکسوم کل سرمایهٔ لحاظ شده برای ساخت کاخ ورسای را به آبنماهای آن اختصاص داده بود.
در باغهای این کاخ مجموعا ۴۰۰ مجسمه وجود دارد.
صدها خدمه در آشپزخانهٔ کاخ ورسای کار میکردند. با وجود این، فاصلهٔ نسبتا زیاد آشپزخانه تا سالن غذاخوری کاخ باعث میشد تا اغلب غذای پادشاه سرد سرو بشود.
هزینهٔ واقعی ساخت کاخ ورسای مسئلهای است که مورخان هنوز بر سر آن بحث دارند و هنوز به جواب مطمئنی دست پیدا نکردهاند، چراکه نمیتوان با قطعیت ارزش پول رایج آن زمان را به نسبت پول امروزی سنجید، با این وجود تخمینهایی در این باره زده شده است و طبق آنها هزینهٔ نهایی ساخت کاخ بین دو میلیارد دلار (دلار ۱۹۹۴ آمریکا) تا حداکثر ۲۹۹,۵۲۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار بوده است.
در سال ۲۰۱۵ فیلمی به کارگردانی آلن ریکمن به روی پردهها رفت که داستان آن دربارهٔ چگونگی روند ساخت باغهای کاخ ورسای است. کیت وینسلت ازجمله بازیگران مشهور این فیلم است که نقش طراح باغها را بازی میکند و خودِ آلن ریکمن بازی در نقش لویی چهاردهم را به عهده داشته است.