بعضی آدمها انگار به دنیا آمدهاند که از بقیه بهتر باشند. انگار از نظر فیزیکی و هوشی و هنری و از هر نظر که بگویید، استعداد ذاتی دارند و انگار همیشه و فقط رو به جلو حرکت میکنند.
اما فریب نخورید. هر قدر هم یک نفر استعداد ذاتی داشته باشد، باز هم برای دستیابی به موقعیتی حرفهای و درجه یک، باید روی تواناییهایش کار کند و آنها را توسعه دهد. این خبر خوبی برای بقیهی ماست. هر کدام از ما دارای مهارتها و استعدادهای خاص خودمان هستیم. پس میتوانیم آنها را توسعه دهیم و خودمان را به سوی جایگاهی معتبر و بلندمرتبه سوق دهیم. در این مقاله یاد خواهیم گرفت که چگونه یک فرد تاثیرگذار باشیم.
خلاصهای از مقاله پیشرو در ویدیوی زیر آمده است.
نکات زیر ۷ راه برای تقویت آن استعدادهایی هستند که در وجود همهی ما پیدا میشوند:
۱. مهارت تصمیمگیری را در خودتان پرورش دهید
تصمیمگیری یک مهارت مهم مدیریتی است و در هر جایی به چشم میآید؛ از یک تصمیم ساده در مورد محل برگزاری جلسات کاری گرفته تا گزینههای استراتژیک در مورد صرف بودجهی بازاریابی. شاید این تصمیمات روی آدمهایی که توی اتاق بغلی نشستهاند تاثیر بگذارند، اما شاید روی آدمهای آن سوی کرهی زمین و اصلا روی سرنوشت یک کشور هم تاثیرگذار باشند.
تصمیمگیرنده بودن ویژگیای نیست که کسی با آن به دنیا آمده باشد. مهارتی است که باید آموخته شود. برای تسلط به این مهارت، فرآیند تصمیمگیریهای مهمتان را تحلیل و بررسی کنید. ارتباطات ضعیف در منطق خود را بیابید و ببینید آیا تعصبات ناخودآگاهی له یا علیه چیزی یا کسی دارید یا نه. اگر چه نمیتوانیم پیامدها را کنترل کنیم، اما میتوانیم فرآيند را طوری شکل دهیم که آنها را طبق خواست ما پیش ببرند.
۲. استدلالهای محکم ارائه کنید
شاید شما هرگز در صحن شورای امنیت سازمان ملل متحد حاضر نشوید یا از طرح و لایحهای در مجلس دفاع نکنید، اما در هر حال باید بتوانید استدلال جامع و قانعکنندهای ارائه کنید. این مهارت در گفتگوهای پرتنش و سخنرانیها و جلسات پرسش و پاسخ و بحث با دیگر تصمیمگیران یا هر کسی که دیدگاه خاصی مطرح کرده و یا از شما میخواهد دربارهی دیدگاهتان توضیح دهید، بسیار مفید است.
استدلال یعنی ارائهی دلیل. یعنی دفاع از انتخابهایتان در مقابل استدلالهای مخالف از سوی آنهایی که از مهارت تاثیرگذاری یکسانی برخوردارند. آنچه در دانشگاه آموختهاید را پایه قرار دهید و با آموزش خصوصی و مطالعه هدفمند موضوعات مرتبط، آن را رشد دهید. خواهید دید که تواناییتان در تفکر انتقادی و تحلیل و بررسی استدلالهای دیگران، باعث میشود تاثیرتان روی انتخابهای آنها به طرز چشمگیری افزایش پیدا کند.
۳. قصهگو شوید
قصهگویی در دورههای مختلف و فرهنگهای متفاوت، همیشه ابزار فوقالعادهای برای تاثیر گذاشتن روی دیگران بوده است. آدمهای تاثیرگذار، قصهها را برای مقاصد استراتژیکی تعریف میکنند. یک روایت خوب، خواه برای انگیزه دادن به دیگران باشد یا آموزش یا کاهش مقاومت و تغییر افکار مخاطب، در هر صورت نیرویی پرقدرت است؛ اغلب بسیار قویتر از بیان صرف حقایق مالی و فنی پیچیده.
اعداد و ارقام و نمودارها مهم هستند، اما وقتی قرار است رابطهی آنها را با موضوع دیگری، چه بزرگ باشد و چه کوچک، نشان دهیم، روایت استراتژیکی که دور این اعداد و ارقام پیچیده شده باشد، بهتر و ماندگارتر از هر چیز دیگری، آن پیام را خواهد رساند.
پس از اینکه بر فلان موضوع تسلط یافتید، از خودتان بپرسید: آیا راهی هست که این پیام را بزک و دوزک کنم؟ آیا نمونههایی در زندگی واقعی هستند که به من کمک کنند تا نکتهی موردنظرم را به شیوهای بیان کنم که دیگران بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟
۴. مهارتهای گفتاری خود را حسابی تقویت کنید
بسیاری از ما وقتی به افراد تاثیرگذار فکر میکنیم، اغلب آنهایی را به یاد میآوریم که سخنرانهای فوقالعادهای بودند، مثل جان اف. کندی و رونالد ریگان و استیو جابز و افراد معاصری همچون میشل اوباما و شریل سندبرگ. اگرچه بسیاری از تاثیرگذارها در پشت صحنه هم عملکرد موثری دارند، اما آنهایی که این توانایی و انگیزه و شجاعت را دارند که متقاعدکننده صحبت کنند، به منبعی اضافی از این نیروی قدرتمند دسترسی دارند.
مهارتهای گفتاری هم مانند مهارتهای تصمیمگیری، بسیار مورد توجه هستند. هر روزه در بسیاری از سازمانها و شرکتها و مدارس، بسیاری از ارائهکنندهها در تلاشند تا تصورات کارکنان و مدیران و دانشآموزان را در دست بگیرند تا برنامهی خود را پیش ببرند. با این حال بسیاری از افراد از صحبت کردن در جمع میترسند و دچار وحشت میشوند. این وحشت، موانع سنگینی در برابر حرکت سریع به سوی موفقیت و تاثیرگذاری قرار میدهد.
از فرصتهای موجود برای صحبت کردن دست نکشید. مدام خودتان را مقابل مخاطبان قرار دهید، بازخورد بگیرید، حرفتان را تصحیح و تکرار کنید و به این شکل، حرف و مهارت ارائهی خود را تقویت کنید. موقع صحبت کردن، همهی شجاعت خود را جمع کنید و آن حس ناراحتی و خجالت را به عنوان بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری و رشد بپذیرید. ابتدا از جلسات کوچکتر شروع کنید و بعد کمکم خودتان را بسازید. اینکه چقدر تاثیرگذاریتان میتواند با این مهارت رشد کند، محدودیتی ندارد.
۵. درکی نسبی از رویدادهای جاری داشته باشید
اگر موقع روبهروشدن با موضوعات روزمرهای مثل انتخابات و مالیات و کسری بودجه و نرخ بهره و بازار و بیکاری و بیثباتی اقتصادی و معانی این چیزها برای طبقهی متوسط، گیج میزنید، پس نمیتوانید گفتگوی هوشمندانهای با همکاران و مشتریانتان داشته باشید. نیازی نیست در همهی این زمینهها کارشناس باشید، همینقدر که درکی نسبی داشته باشید، کافی است.
تاثیرگذاری چیزی نیست جز شکل دادن به افکار دیگران و پرکردن شکافهای موجود در آگاهی از دانش روزمره؛ همان آگاهیای که اگر نداشته باشید، مجبور میشوید گفتگوهایتان را به شکل عجیب و غریبی به سمت موضوعات دوستانهتری بکشانید. این امر میتواند تلاشهای همه جانبهی شما برای تاثیرگذاری را، به میزان قابل توجهی بیاثر کند. برای پر کردن این شکافها، هر روز زمان مشخصی را برای دنبال کردن خبرها کنار بگذارید. این را به یک عادت روزمره تبدیل کنید. بیشتر از ۲۰ دقیقه زمان نمیخواهد.
دانش و تفکر خود را با تعامل با دوستان و همکاران در زمینهی موضوعات روز امتحان کنید و ببینید چقدر میتوانید با آنها پیش بروید. آیا میتوانید نکاتی برآمده از آگاهی بیان کنید که بتوانید پایشان بایستید. این آزمون، استراتژی کمخطری است که به شما اجازه میدهد تا در دنیای واقعی، بازخورد بگیرید و فرصتی پیدا کنید برای پر کردن شکافهای موجود، آن هم با صدها منبع خبری که تنها چند کلیک با شما فاصله دارند.
دانش خود را به صورت تدریجی بسازید. کمکم میبینید که دیگران برای اطلاعات بیشتر به شما رجوع خواهند کرد. هر چه نباشد، شما منبع سرشاری از تاثیرگذاری هستید.
۶. مانند یک رهبر فکر کنید
تاثیرگذاری فرد زمانی وضوح بیشتری مییابد که در جلوی گروه حرکت کند. اگر چه تاثیرگذاری در هر موقعیتی میتواند ظهور کند، اما از جایگاه یک مدیر، میتواند بیشترین تاثیر را داشته باشد.
موفقترین شرکتها، بالقوهترین مدیرانشان را در داخل خود پرورش میدهند. اگر به اندازهی کافی خوش شانس باشید و برای یک مرکز توسعهی مدیریت مانند GE یا IBM یا P&G کار کنید، موفق شدهاید، دیگر همه دوست دارند شما را به کار بگیرند تا آنچه یاد گرفتهاید را به مرحله عمل درآورید.
اما اگر برای یکی از آن شرکتهای بزرگ کار نمیکنید یا اگر شرکتتان اصلا به منابع دسترسی ندارد یا اگر تازه فارغالتحصیل شدهاید، برای کارهایی داوطلب شوید مانند پروژههای اجتماعی یا جمعآوری کمک یا هر چیزی که بتوانید عیار خود در تصمیمگیریهای دشوار و تعیین استراتژی و انگیزه دادن به افراد برای حرکت به سوی هدف را با آن بسنجید، همچنان که گوشهی چشمی هم به منابع موجود دارید.
داوطلب شدن آغاز فوقالعادهای است برای یاد گرفتن مدیریت، همچنان که برای راهنمایی دیگران و کمک آنها در دستیابی به اهدافشان هم مفید است. قانون شماره یک مدیریت را به یاد داشته باشید: به دیگران کمک کنید تا موفق شوند! تلاشهای نوعدوستانهی شما مطمئنا روی تصمیمگیرانی که دور و برتان هستند اثر میگذارند تا وقتی فرصتی پیش آمد، شما را برای کارهای بزرگتر پیشنهاد کنند.
۷. از تکنولوژیهای ارتباطی سر در بیاورید
قرن بیستویکم است و حتی یک بچهی ۵ ساله هم میداند توییتر و فیسبوک چه هستند و جدیدترین پلتفرمهای مولتیمدیا کدامها هستند. رسانههای اجتماعی جای پای خود را سفت کردهاند. در حقیقت آمدهاند که بمانند. در این میان، اگر گفتگوی آنلاین مستمری با مشتریانتان نداشته باشید، یا اگر هر بار که میخواهید وارد فروم وبسایتتان شوید، یک جوان ۱۹ ساله باید قدم به قدم راهنماییتان کند، از غافله عقب هستید.
کسبوکارها آنلاین هستند و مشتریها و همکاران هم به دنبال حضور آنلاین شما میگردند. همین الآن خودتان را در گوگل جستجو کنید. اگر این جستجو ۲۵ نفر همنام شما را یافت و شما در میانشان نبودید، باید یک بلایی سر خودتان بیاورید. برای عمدهی افرادی که با آنها رابطه دارید، شهرت و تاثیرتان، همان چیزی است که روی اینترنت میتوانند دربارهتان بیابند.
هر شخصی، حتی آن آدمهای با استعدادی که به نظر میرسد به آسانی خودشان را به بالاترین سطوح میرسانند، باید روی مهارتهایی که تاثیرگذاریشان را ممکن میسازد و بهبود میبخشد، کار کنند. اگر این شایستگیها را در خودتان پرورش دهید، خواهید دید که تاثیر و نفوذتان روی دیگران افزایش خواهد یافت.
برگرفته از: entrepreneur.com