بسیاری از اوقات ممکن است کتاب مناسبی را برای خواندن انتخاب کنید، اما نتوانید آن را به پایان برسانید. ممکن است کتابی را بخوانید اما چیزی از آن متوجه نشوید، چنین اتفاقاتی موجب سرخوردگی شما میشود، بعضی وقتها ممکن است که دیگر قید خواندن کتاب را بزنید. بسیاری از افراد با وجود آنکه عزم راسخی برای کتاب خواندن دارند اما در این امر موفق نیستند، چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
واقعیت این است که بسیاری از ما نمیدانیم باید چگونه کتاب بخوانیم، کتاب خواندن هم یک مهارت است، اگر این مهارت را کسب کنید، از خواندن کتابهایتان لذت میبرید، دانش زیادی از آنها خواهید آموخت و این بازدهی بالا در زمان کمتری برایتان اتفاق میافتد. در این یادداشت با کتابهایی آشنا خواهید شد که به ما میگویند چگونه کتاب بخوانید، برخی از آنها به شما تکنیکها و مهارتهای لازم را آموزش میدهند، اما تعدادی از این کتابها، بحث عمیقتری دارند و کمک میکنند تا خوانندهای نقاد بشوید.
فن مطالعه
شما اگر دانشجو و دانشآموز باشید، مجبور هستید کتاب بخوانید، یاد بگیرید و پس از آن امتحان دهید. کتاب «فن مطالعه» با وجود آنکه بیشتر برای افراد محل نوشته شده است اما تکنیکهایی را به شما آموزش میدهد که به کمک آن میتوانید مطالعهی آزاد جذابتر و عمیقتری داشته باشید. این کتاب توسط لیندا فریل انیس نوشته شده است، او پیش از نوشتن فن مطالعه، ۱۹ سال بهعنوان استاد دانشگاه و معلم مدرسه، فعالیت داشت و همیشه بابت اینکه تعدادی از دانشآموزان و دانشجویانش با وجود داشتن استعداد بالا، در گذراندن درسهایشان ناموفق بودند، احساس شگفتی میکرد. فن مطالعه، نثری روان و ساده دارد. این کتاب به صورت موجز و خلاصه نوشته شده است تا بتوانید سریعتر تکنیکهای آن را به کار بگیرید.
با خواندن این کتاب، هم مطالعهی انفرادی بهتری خواهید داشت و هم یادگیریاتان در کلاس درس بهتر خواهد بود. این کتاب ۷ فصل دارد. در فصل دوم فن مطالعه با نظریهای سه مرحلهای آشنا میشوید که پایه و اساس دیگر فصلهای این کتاب است. دو فصل آخر کتاب فوق به شما میگویند که برای روزهای پیش از امتحان خود چه کاری را انجام دهید.
صرفنظر از اینکه هدفتان چه باشد، کار مد نظر باید طوری باشد که با مقداری کوشش بتوان آن را انجام داد. مثلا در نظر گرفتن ۱۲ ساعت مطالعه در روز در شروع یا انتهای برنامه کار درستی نیست. هرگز سعی نکنید در شروع کار هدفهای بزرگ انتخاب کنید. اگر شما کسی هستید که حداکثر توانتان نیم ساعت مطالعه در روز است و چه بسا روزهایی را بدون نگاه کردن به کتاب سر میکنید، برنامه واقعبینانه در آغاز کار برای شما احتمالا نیم ساعت مطالعه متمرکز در روز است.
آشنایی با هنر دقیق خواندن بر اساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی
خواندن یک کار فکری است، پس نحوهی تفکر ما بر کیفیت مطالعهامان تأثیر میگذارد. جملهی قبلی ایدهی محوری کتاب فوق است. تفکر انتقادی یک نظریه است که انسانها را چیزی جز نحوهی تفکرشان نمیداند. در این نظریه محدودیتها و ضعفهای ذهن انسان شناخته شده است و پس از آن با یاد دادن تکنیکها و مهارتهایی امکان غلبه بر این ضعفها مهیا میشود. هنگامی که متنی را مطالعه میکنیم باید بتوانیم آن را بهخوبی درک کنیم و متوجه بشویم که چه میگوید. علاوه بر این لازم است که مبانی استدلال را بهخوبی بدانیم تا متوجه شویم مدعای اشاره شدهی کتاب، تا چه میزان معتبر است. اینکه بتوانیم کتابی را بهدرستی مطالعه کنیم مستلزم تلاش و پشتکار زیاد در تکرار الگوهای درست است تا ذهن ما به آن الگوها عادت کند. در این کتاب میآموزید که باید به صورت هدفمند مطالعه کنید، به منظور نویسنده توجه داشته باشید، در حین خواندن متن به معنای آن فکر کنید، کتابها را بهعنوان یک آموزگار ببینید و یک نقشه دانش تنظیم کنید.
کتاب «آشنایی با هنر دقیق خواندن بر اساس مفاهیم و اصول تفکر انتقادی»، از دو بخش نظری و عملی تشکیل شده است. بخش عملی آن تمرینات بسیاری دارد تا تکنیکها و مهارتهای لازم را بهخوبی بیاموزید. نثر کتاب فوق روان است. این کتاب توسط ریچارد پل و لیندا الدر نوشته شده است.
کسی که ذهنیت برداشت گرایانه داشته باشد تابع تداعیهاست. از این پاراگراف به آن پاراگراف میپرد و هیچ تمایز و مرزبندی روشنی میان تفکر خود با تفکر نویسنده ایجاد نمیکند. تفکرش انسجام ندارد، در نتیجه متن را هم نامنسجم میخواند. نقادانه نمیاندیشد، در نتیجه نگرش نویسنده را فقط وقتی درست میداند که با باورهایش منطبق باشد. خودفریب است، در نتیجه تشخیص نمیدهد تفکرش بینظم است، خشکاندیش است، در نتیجه از آنچه میخواند چیزی نمیآموزد. ذهن برداشتگرا هر نوع دانشی را که فرامیگیرد به شکلی غیرنقادانه با پیشداوریها، سوگیریها، افسانهها و تصورات قالبی درمیآمیزد. این روشنبینی را ندارد که دریابد ذهن چگونه معناها را خلق میکند و برخلاف ذهن اندیشمند نمیتواند در حین خواندن، متن را بررسی و ارزیابی کند.
چگونه کتاب بخوانیم؟
مردم فکر میکنند که میدانند چگونه کتاب بخوانند، اما این تصور غلطی است. لازم است که در ابتدا مشکلات خواندن را بشناسیم تا بتوانیم آنها را حل کنیم. این کتاب برای افرادی نوشته شده است که به مطالعه علاقه دارند. به افرادی که بخش زیادی از دانش خود را از مطالعه کسب میکنند، خواننده میتوان گفت. شما لازم است بدانید که هدفتان از خواندن یک کتاب چیست تا بتوانید شیوهی مطالعهی خود را مشخص کنید. مهمترین ویژگی این کتاب، تعیین سطوح خواندن و مطالعه است. هر کدام از این سطوح، بخشی از انتظارات خواننده را برطرف میکند. دومین ویژگی مهم «چگونه کتاب بخوانیم؟» اشاره به این نکته است که کتابهای مختلف نیازمند آن هستند تا به شیوههای مختلفی خوانده شوند. این کتاب از ۴ بخش و ۲۲ فصل تشکیل شده است. در بخش اول کتاب فوق با ابعاد خواندن آشنا میشوید، بخش دوم چگونه کتاب بخوانیم، خواندن تحلیلی است. در قسمت سوم روشهایی برای انواع مختلف مطالب خواندنی را یاد میگیرید، بخش چهارم هم به اهداف نهایی خواندن اختصاص دارد.
اگر کتاب عنوان و پیشگفتار دارد. به آنها نگاهی سریع بیندازید و بهسرعت هر کدام را بخوانید. بهخصوص به عنوانهای بالای صفحات یا دیگر نشانههای زمینه یا هدف کتاب یا چگونگی دید نویسنده نسبت به موضوع دقت کنید. قبل از تکمیل این مرحله باید با هدف کتاب یا چگونگی دید نویسنده به موضوع دقت کنید. قبل از تکمیل این مرحله باید آگاهی خوبی از کتاب به دست آورید. در صورت تمایل میتوانید لحظهای مکث کنید تا کتاب را در محل مناسب در ذهن خود جای دهید و ببینید که این کتاب مربوط به کدام یک از قسمتهای ذهن که خود شامل کتابهای دیگری است، میشود.
برای کسب نظریههای کلی درباره ساختار کتاب، همانطور که قبل از آغاز مسافرت با نقشه راهها استفاده میکنید، فهرست مندرجات کتاب را هم مطالعه کنید. باید با کمال تعجب بگوییم که بسیاری از افراد حتی نیمنگاهی به فهرست مطالب نمیاندازند، مگر اینکه بخواهند مطلبی را در آنجا پیدا کنند. در حقیقت بسیاری از نویسندگان وقت زیادی برای درست کردن فهرست مطالب کتابها صرف میکنند، اما متأسفانه اکثرا زحمات آنها از بین میرود.
چگونه کتاب نخوانیم
کتاب «چگونه کتاب نخوانیم» نوشتهی دن ویلبر است. این نویسندهی توانمند با لحنی طنز و صمیمانه به شما یاد میدهد که چگونه کتاب مناسب خود را پیدا کنید و بخوانید. در این اثر با تعداد زیادی از اثرهای فاخر و ارزشمند در حوزههای مختلف آشنا شوید. در این کتاب به چالشهای کتاب و فرهنگ کتابخوانی پی خواهید برد. اثر فوق میتواند شروع خوبی برای کتاب خوان شدن شما باشد. زیرا اثر فوق موجب برانگیخته شدن حس کنجکاویاتان خواهد شد. این کتاب میتواند به شما کمک کند تا کتابهای مناسبی را بر اساس ژانر دلخواه خود پیدا کنید. علاوه بر این در اثر فوق، با شخصیتهای مهمی آشنا خواهید شد.
شما هم مثل من هستید؟ شبها تا دیروقت در خیابان قدم میزنید، غیر از کالباس چیزی نمیخورید، پیش خودتان غرغر میکنید و زیاد لیکورهای قوی میخورید، همهاش توی خیالتان با آدمهای خیالی شرط میبندید و وقتی میبرید، آن را به حساب بردن از کل جهان هستی میگذارید؟! وقتی بالاخره با غریبهای احساس راحتی میکنید و این چیزها را با او در میان میگذارید، آنقدر از شما وحشت میکند که پا میگذارد به فرار؟
تبریک میگویم! شما فقط یک دست کارت کم دارید تا به شخصیتهای رمانهای روسی تبدیل شوید. در این کتابها به آدمهایی برمیخورید که با دست بدون دستکش به دیگران چک میزنند و آنها را به دوئل تحریک میکنند. یا آدمهای خسلی باسوادی که جامعه درکشان نمیکند. به همین خاطر احساساتشان را با زنهای بد درمیان میگذارند . دیدن شیطان در خواب هم یکی دیگر از چیزهایی است که در رمانهای روسی پیدا میشود. من و شما این را خوب میفهمیم، نه؟