چگونه کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل

چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل

به نظر می‌رسد که بعضی‌ها دوست‌داشتنی متولد می‌شوند، اما همه می‌توانند کاریزماتیک بودن را در خودشان به وجود بیاورند. بدون توجه به اینکه چه شخصیتی دارید، خصوصیاتی وجود دارند که شما با تمرین و به کارگیری آنها در رفتارتان می‌توانید خودتان را باجذبه، قابل‌اعتماد و تاثیرگذار نشان بدهید. در این مقاله به اصول ایجاد رفتار کاریزماتیک و با جذبه می‌پردازیم.

کاریزما اکتسابی است، نه ذاتی

اگر تا به حال با فردی دوست‌داشتنی آشنا شده‌اید اما هنوز نمی‌توانید دقیقا توضیح دهید که چرا از او خوش‌تان می‌آید، در واقع این فرد کاریزما دارد. شما هم می‌توانید کاریزماتیک شدن را یاد بگیرید و در این راه تنها کاری که باید انجام بدهید اصلاح رفتارتان است. کاریزما مرتبط با رفتار و گفتار شماست نه اینکه شما واقعا چه کسی هستید. ناخودآگاه شما، نشانه‌های اجتماعی، زبان بدن و نحوه‌ی رفتارتان با دیگران همگی در ایجاد کاریزما نقش دارند.

الیویا فاکس کبین (Olivia Fox Cabane)، رفتارشناس و نویسنده آمریکایی، داستانی درباره‌ی یکی از افراد مشهور تعریف می‌کند که حتما اسمش به گوش‌تان خورده است: مریلین مونرو (Marilyn Monroe). در یک روز شلوغ، مونرو به همراه یک عکاس وارد ایستگاه متروی گراندسنترال در شهر نیویورک می‌شود. به نظر می‌رسید که مردم حاضر در ایستگاه متوجه حضور یکی از معروف‌ترین چهره‌های دنیا نشده بودند. مریلین سوار یکی از قطارها شد و بدون جلب هیچ‌گونه توجهی تا ایستگاه بعدی همسفر مردم بود. کبین سعی دارد با گفتن این ماجرا نکته‌ای را ثابت کند:

«چیزی که مریلین می‌خواست نشان بدهد این بود که او به طور خودخواسته می‌توانست یا همان مونروی مسحورکننده باشد یا نورما جین بیکر ساده (Norma Jean Baker) (نام واقعی‌اش). در مترو، او نورما جین بود اما وقتی وارد پیاده‌روهای شلوغ نیویورک شد، تصمیم گرفت که به مریلین تبدیل بشود. او به اطراف نگاه می‌کرد و به شوخی از عکاس می‌پرسید «نمی‌خواهی مریلین را ببینی؟». عکاس می‌گفت او حرکت خاص و عجیبی انجام نداد، فقط موهایش را بالا ‌زد و ژست گرفت. و با این تغییر ساده، ناگهان جذاب شد. انگار که بارقه‌ای از سحر و جادو از او گسیل شده بود و همه چیز متوقف شد. زمان هم باز ایستاد درست مثل آدم‌های اطراف که با تعجب به او خیره شده بودند و ناگهان متوجه شدند که یک ستاره‌ی سینما کنارشان ایستاده است…»

بی شک مریلین مونرو زیبا هم هست، اما او می‌خواست ثابت کند که کاریزما چیزی است که می‌توان آن را خلق کرد و بروز داد، نه چیزی که از لحظه‌ی تولد همراه انسان است. هدف در اینجا این است که شما مریلین مونرو را از درون نورما جین بیکر خود پیدا کنید. مونرو در درون خود شماست اما برای یافتن آن باید تلاش کنید.

یادتان باشد که در این راه کمی شجاعت لازم دارید. ایجاد رفتار کاریزماتیک فرایندی است که در آن باید همه‌ی کارهای خود را زیر ذره‌بین بگذارید. ممکن است همیشه از چیزی که می‌بینید خوش‌تان نیاید، اما خودتان را سرزنش هم نکنید. اگر دائما انتظارات خود را زیر نظر داشته باشید، در این صورت قادر به شناسایی رفتارهایی خواهید بود که باید اصلاح بشوند. به یاد داشته باشید که شما شخصیت‌تان را تغییر نمی‌دهید، بلکه تنها در حال تغییر ادراک سایرین از شما در طی ارتباط با آنها هستید.

هنر حضور را خوب بیاموزید

«حضور» مهم‌ترین جنبه‌های کاریزماست، و اعتماد به نفس در جایگاه بعدی و نزدیک به آن قرار دارد. حضور یعنی واقعا با دیگران همراهی کنید. اساسا، شما به دیگران نشان می‌دهید که کاملا به آنها توجه دارید. بدون وجود اعتماد به نفس، در چشم دیگران ممکن است فردی خجالتی یا بی‌توجه به نظر بیایید، اما بدون حضور، ممکن است فردی خودنما و مغرور تلقی شوید. مثل اغلب چیزها، هیچ حدی ایده‌آل نیست.

در واقع، هنر حضور یادآوری مهمترین نکته را در خصوص ایجاد کاریزما پررنگ می‌کند، اینکه مفهوم حضور در ارتباط با شخص شما نیست یا آنطور که برت و کیت مک‌کی (Brett and Kate McKay) در کتاب هنر‌ مردانگی (The Art of Manliness) می‌گویند:

«وقتی شما به کاریزما می‌اندیشید، ممکن است به این فکر کنید که باید سعی کنید خود را فردی بسیار معرکه و جذاب نشان بدهید. اما راز متناقض‌گونه‌ی کاریزما در این است که کاریزما به رخ‌کشیدن ویژگی‌های خوب نیست بلکه القای حس خوبی از خود به دیگران است. کاریزمای حقیقی باعث می‌شود دیگران احساس کنند که مهم هستند؛ آنها در انتهای تعامل خود با شما، احساس بهتری از خود نسبت به قبل خواهند داشت.»

حقیقت این است که ما خودمان را دوست داریم و به حرف زدن درباره‌ی خودمان علاقه‌مندیم. افرادی که شما آنها را دوست‌داشتنی و کاریزماتیک می‌دانید، به شما اجازه می‌دهند که خودتان باشید و درباره‌ی خودتان حرف بزنید. مثبت باشید، به نفس خود غلبه کنید و تمام توجه‌تان را به دیگران معطوف کنید. به همین سادگی.

به کلمه‌ کلمه‌ی حرف‌های دیگران توجه کنید. تصور کنید که در حال تماشای یک فیلم یا خواندن یک کتاب هستید و به آرامی دارید از شخصیت‌ اصلی ماجرا شناخت کسب می‌کنید. توجه و تمرکزتان را روی طرف مقابل معطوف کنید. مهم‌تر از همه، فقط به این فکر نکنید که در جواب حرف دیگران به آنها چه بگویید. ممکن است این کار پیش‌نگری محسوب شود اما نشان می‌دهد که واقعا گوش نمی‌دهید و فقط خودتان را برای پاسخ متقابل آماده می‌کنید.

مطمئنا باید تعادل وجود داشته باشد. شما نباید فقط بنشینید و کل روز و شب به حرف دیگران گوش بدهید. دانستن اینکه چه بگویید و چگونه خود را با اعتماد به نفس کامل به دیگران نشان بدهید نیز به همین اندازه اهمیت دارد.

برای تهیه مجموعه صوتی «جذابیت و کاریزما» کلیک کنید

اعتماد به نفس داشته باشید

وقتی کاریزماتیک‌تر می‌شوید، اعتماد به نفس در تحکیم این ویژگی در شما کمک شایانی خواهد کرد، اما ایجاد اعتماد به نفس کار ساده‌ای نیست. لازم نیست که شما مغرور باشید، اما در عین حال نباید ترسو و خجالت‌زده هم ظاهر شوید. اعتماد به نفس دقیقا توصیف‌کننده‌ی احساسی است که شما از شخص خودتان دارید. ورزش منظم، پوشیدن لباس‌هایی که به شما حس خوبی می‌دهند و صحبت کردن درباره چیزهایی که به‌ خوبی از آنها اطلاع دارید می‌تواند در برقراری و حفظ اعتماد به نفس به شما کمک کند.

شما نباید فقط درباره‌ی چیزهایی که می‌دانید صحبت کنید. با دیگران راحت باشید و در حین نشان دادن اعتماد به نفس خود، نشان بدهید که کنجکاو هستید. بسیاری از ما اسیر گفتگویی می‌شویم که اصلا از موضوع آن اطلاعی نداریم و در انتها فقط به دنبال راهی می‌گردیم که از خود دفاع کنیم به جای اینکه نشان بدهیم با این ناآگاهی مشکلی نداریم. اگر شما شیوه‌ی رفتاری خود را از دفاعی به کنجکاوی تغییر بدهید، فردِ بااعتماد به نفسی دیده خواهید شد که با ندانستن موضوعی خاص مشکلی ندارید. بالاتر از این، کنجکاوی اصل حضور را تضمین می‌کند. در این شرایط، شما دائما در درون ذهن خود درگیر یافتن پاسخ نیستید، بلکه به طور مشخص در گفتگو فعالیت دارید.

افراد مطمئن و کاریزماتیک همیشه زندگی هدفمندی دارند. این ویژگی، زمانی مشخص می‌شود که شما به نظر هیچ ماموریت یا عامل محرکی ندارید. لازم نیست که شور و اشتیاق خود را به نمایش بگذارید، اما باید با اطمینان کامل این تفکر را در خود به وجود بیاورید که برای انجام هر کاری پرانرژی و سرزنده‌اید. جوردن لیووان (Jordan Lejuwaan) در وبسایت های‌اگزیستنس (High Existence) پیشنهاد می‌کند که در فکر انجام کاری باشید که به شما انگیزه می‌دهد و آن را به اجرا بگذارید:

«هدف یا چشم اندازی را برای خود مشخص کنید و با آن زندگی کنید. انسان‌ها دوست دارند که هدفی داشته باشند و روی آن کار کنند، هدفی که به آن اعتقاد دارند. باور شما به هدف‌تان باید آنچنان قوی باشد که در تمامی حرکات شما بروز کند. در نیل به هدف‌ به خود اطمینان داشته باشید. نشان بدهید که در این راه هیچ شکی به دل‌تان راه نمی‌دهید. جوری رفتار کنید که انگار می‌دانید به چه سمتی حرکت می‌کنید، حتی اگر ۱۰۰% مطمئن نیستید.»

شما ممکن است که همیشه ندانید به چه سمتی می‌روید، اما باید نشان بدهید که می‌دانید. وقتی روی صحنه‌ی نمایش می‌روید، جوری بازی کنید که انگار دیالوگ‌تان را حفظ هستید. همه‌ی ما لحظاتی را داشته‌ایم که کاری انجام داده‌ایم و با خود فکر کرده‌ایم که این کار احمقانه است. این لحظات را به فراموشی بسپارید. وقتی چنین لحظاتی برای‌تان پیش بیاید و چنین افکاری به سراغ‌تان بیاید، رفتارتان به طور مشهودی تغییر می‌کند. شما دچار لغزش می‌شوید و اطرافیان به سرعت متوجه آن می‌شوند. اعتماد به نفس یعنی شما از خودتان و از کاری که انجام می‌دهید رضایت دارید و مهم نیست که این رضایت چه معنایی دارد. انسان‌ها از اشخاص مطمئن خوش‌شان می‌آید، حتی اگر سایر ویژگی‌های آنها آنچنان جذاب نباشد. اگر بتوانید اعتماد به نفس داشته باشید، برای کاریزماتیک بودن یک خیز بلند برداشته‌اید.

بر مبانی گفتگو مسلط شوید

افراد کاریزماتیک می‌دانند که چگونه با دیگران صحبت کنند. آنها می‌دانند که چگونه باید گفتگو را آغاز کنند، آن را به مسیر درست هدایت کنند و باعث شوند سایرین احساس آرامش داشته باشند. اگر از اساس نمی‌دانید چگونه با دیگران صحبت کنید، باید تمرین کنید. کار سختی خواهد بود اما اگر شجاع باشید و خجالتی بودن را کنار بگذارید، نتیجه‌ی خوبی کسب خواهید کرد. حتما در بارهای اول کارتان سخت خواهد بود و احساس ناراحتی خواهید کرد اما همین احساس باعث پیشرفت شما می‌شود.

اگر نمی‌دانید که چگونه باید یک گفتگو را آغاز کنید، خلاق باشید. ابتدا با خود فکر کنید که دوست دارید چه بحث‌هایی را مطرح کنید و به چه موضوعاتی علاقه ندارید. اگر موضوعی باعث می‌شود که احساس ناراحتی کنید، به احتمال فراوان دیگران هم چنین حسی خواهند داشت. بهتر است در گفتگوها خود را فردی فروتن و مودب نشان بدهید به جای اینکه سعی کنید باهوش به نظر بیایید. ادب و تواضع یکی از بهترین ویژگی‌های بالا بردن کاریزماست. اگر نمی‌دانید گفتگو را چگونه شروع کنید یا اگر می‌ترسید که موضوع ناراحت‌کننده‌ای را انتخاب کنید، از قانون تاریخ/ فلسفه/ استعاره استفاده کنید. هر کاری برای برهم زدن سکوت‌های ناخوشایند انجام بدهید.

سخنوران خوب همچنین می‌دانند که چگونه همه‌ی افراد جمع را در یک سطح بیاورند. آنها تجربیات‌شان را به اشتراک می‌گذارند و قصه‌گو هستند. از طنز به عنوان یک ابزار استفاده کنید و به یاد داشته باشید که مهم نیست چه می‌گویید، مهم این است که چگونه می‌گویید. اگر درباره‌ی گفتن یک شوخی مطمئن نیستید، آن را کنار بگذارید. اگر از خیر گفتن آن بگذرید، هیچ مشکلی هم پیش نمی‌آید. یک کمدین را تصور کنید که شوخی‌هایش حضار را به خنده نمی‌اندازد. هیچ‌چیز ناخوشایندتر و کاریزماکش‌تر از این نیست، پس در انتخاب شوخی‌ها خیلی دقت کنید. اما کمدینی که از شوخی‌ها و جوک‌هایش مطمئن است شخصیت بسیار کاریزماتیکی دارد. وقتی طنزی را به موقع بیان کنید، می‌توانید به دوست‌داشتنی ترین و باجذبه‌ترین فرد جمع تبدیل شوید.

و نکته‌ی آخر و مهم اینکه سوال بپرسید. انسان‌ها دوست دارند که شنیده شوند. سیمون و رینالدز (Siimon and Reynolds) در وبسایت فوربس (Forbes) می‌نویسند، پرسش، فرصتی عالی در اختیارتان قرار می‌دهد تا شخصیت محبوب جمع شوید:

«کسی که سوال می‌پرسد کنترل جمع را به دست می‌گیرد. و کسانی که سوالات معقول و هوشمندانه می‌پرسند معمولا به عنوان افرادی باهوش و خردمند دیده می‌شوند؛ این دو خصوصیاتی هستند که به ارتقا کاریزما در شما کمک می‌کنند. برای من بسیار جالب است که خوب سوال پرسیدن نسبت به خوب جواب دادن به دانش کمتری نیاز دارد و هنوز کسانی که سوالات زیاد می‌پرسند معمولا حس بسیار خوبی به دیگران القا می‌کنند.»

به مجریان برنامه‌های گفتگو‌محور نگاه کنید. آنها جزو دوست‌داشتنی‌ترین و کاریزماتیک‌ترین افراد روی زمین هستند و همین باعث شده که به چنین شغل‌هایی مشغول شوند. آنها بامزه هستند، اما بیشتر اوقات کاری جز پرسیدن سوال از مهمان برنامه نمی‌کنند اما در چشم بیننده افرادی دوست‌داشتنی هستند که کنترل اوضاع را به دست دارند. کاریزما یعنی اینکه بیشتر شما راجع به دیگران بدانید تا اینکه دیگران راجع به شما بدانند.

ارتباط چشمی موثر را تمرین کنید

گاهی اوقات تماس چشمی خوب می‌تواند بیشتر از هر کلمه‌ای ارتباط برقرار کند. تماس چشمی مناسب می‌تواند نشان بدهد که شما گوش می‌دهید، به طرف مقابل‌تان اهمیت می‌دهید و او را به عنوان شخصیتی منحصر به فرد قبول دارید. پایین انداختن نگاه یا تغییر دائم جهت نگاه این پیام را به طرف مقابل می‌دهد که شما توجهی به او ندارید و تمرکزتان جای دیگری است.

تمرین تماس چشمی می‌تواند خیلی به کار شما بیاید. تماس چشمی بیش از حد می‌تواند ناخوشایند باشد اما تماس چشمی خیلی کم هم همین اثر را دارد. شما برای یافتن مقدار مناسب تماس چشمی باید آزمایش کنید. رامیت ستهی (Ramit Sethi)، بنیان‌گذار وبسایت من ثروتمند شدن را به شما یاد می‌دهم (I Will Teach You To Be Rich)، توصیه می‌کند که راه‌های مختلف را بیازمایید:

«… سعی کنید تماس چشمی را برای چند ثانیه بیشتر حفظ کنید. چه حسی دارید؟ واکنش طرف مقابل‌تان چیست؟ به یاد داشته باشید که شما فرصت‌های زیادی برای آزمودن این وضعیت دارید. این آزمایش را روی پیش‌خدمت، آبدارچی یا نگهبان محل کارتان امتحان کنید.»

با گذشت زمان، مقدار تماس چشمی مناسب را پیدا خواهید کرد. چگونگی برقراری تماس چشمی هم به اندازه‌ی مدت آن اهمیت دارد. اگر مطمئن نیستید که تماس چشمی را بدون القای حس منفی از کجا برقرار کنید، سعی کنید به رنگ چشم طرف مقابل‌تان دقت کنید و این کار را به یک عادت تبدیل کنید. این گونه از تماس چشمی باعث می‌شود شما فردی باشخصیت به نظر بیایید نه یک آدم عجیب و غریب.

با کمک بدن‌تان حرف بزنید

انسان‌های کاریزماتیک احساس خود را به روش‌های مختلف ابراز می‌کنند. استفاده از زبان بدن برای تاکید و القای احساسات و کلام می‌تواند کمک شایان توجهی به شما بکند. هیچ‌کس فردی را که مثل یک تخته چوب بی‌حرکت می‌ایستد جذاب و جالب نمی‌داند. و مهم‌ترین نکته این است که لبخند را فراموش نکنید. انسان‌های خوش‌رو بسیار خونگرم‌تر، باجذبه‌تر و دوست‌داشتنی‌تر از انسان‌های عصبانی و بی‌توجه هستند. اگر نمی‌دانید که از کجا زبان بدن را آغاز کنید، سیمز ویت (Sims Wyeth)، نویسنده‌ی وبسایت اینک. (Inc.) توصیه می‌کند که به افراد یا حیوانات خانگی که می‌شناسید فکر کنید و به فیزیک آنها دقت کنید:

«به شخصیت کرامر (Kramer) در سریال ساینفیلد (Seinfield) فکر کنید وقتی که به داخل آپارتمان جری سُر می‌خورد و چیزهای جالبی متوجه می‌شوید. یا به مادربزرگ‌تان که وقتی بعد از مدت طولانی شما را می‌بیند، دستانش را به آسمان می‌برد و زانوهایش را خم می‌کند. یا سگ خودم، خرس کوچولو (Little Bear)،که وقتی آخر روز به خانه بر‌می‌گردم با شادی شروع به رقصیدن می‌کند.

انسان‌ها از بودن در کنار افراد یا حیواناتی که مجموعه‌ای از زبان بدن را در ابراز احساسات خود دارند، لذت می‌برند. مطمئنا شما نمی‌خواهید که در محیط کار مثل یک دلقک باشید یا مثل کرامر رفتار کنید، اما حرکاتی که در واکنش به یک اتفاق صورت می‌گیرند یا برای مواقعی خاص مناسب هستند، جذاب و دلکش‌اند.»

شما همچنین باید از گونه‌های بدِ رفتار حرکتی آگاه باشید. مثلا، سر تکان دادن یک روش خوب برای نشان دادن این است که شما گوش می‌دهید اما بیش از حد سر تکان دادن می‌تواند حتی بدتر از این باشد که کاری نکنید. و این برای طرف مقابل روشن می‌شود که شما فقط سعی می‌کنید که نشان بدهید دارید گوش می‌دهید و او دیگر حسی از تایید از طرف شما دریافت نمی‌کند. افراد هر لحظه در حال تفسیر حرکات شما بدون توجه به میزان آن هستند، پس کسب آگاهی از بزرگ‌ترین خطاها به نفع شما خواهد بود. اگر نمی‌دانید که چه کار شما نامناسب بوده‌ است، از دوستان یا کسی که به او اعتماد دارید بپرسید. شنیدن حقیقت شاید سخت باشد اما اگر از اشتباهات‌تان اطلاع نداشته باشید نمی‌توانید چیزی را رفع کنید.

مثل یک بازیگر متد باشید، خود را از نظر ذهنی در شرایطی بگذارید که دائما از رفتار خود آگاهی کسب کنید. اگر دارید آگاهی از رفتار‌تان را از دست می‌دهید، به توصیه‌ی الیوا فاکس (Oliva Fox) مکث کنید و به حس شست پای‌تان تمرکز کنید. این کار به شما امکان می‌دهد که یک ارزیابی بالا به پایین از همه کارهایی که بدن‌تان انجام می‌دهد داشته باشید. آیا کج ایستاده‌اید؟ آیا با دست‌تان با چیزی در جیب‌تان بازی می‌کنید؟ آگاهی کسب کنید و خود را تنظیم کنید.

وقتی تردید دارید، تقلید کنید

تقلید روش ساده‌ای برای کاریزماتیک شدن در لحظه است. با تطبیق رفتارهای فیزیکی و میزان انرژی طرف مقابل با خودتان، متوجه عکس‌العمل مثبت او خواهید شد. لازم نیست که با همه‌ی حرف‌ها یا کارهای او موافق باشید، فقط باید تا حدی به روش او عمل کنید. این اتفاق به طور طبیعی رخ می‌دهد البته بسته به شرایط اجتماعی، اما برای بالا بردن محبوبیت روشی ساده است.

شما همچنین می‌توانید از رفتارهای دوست داشتنی دیگران تقلید کنید. در موضوع کاریزما، مشاهده، یک عامل کلیدی است و همانطور که جویس نیومن (Joyce Newman)، رئیس گروه نیومن، اظهار می‌کند شما باید به افرادی نگاه کنید که به نظرتان کاریزماتیک هستند:

لازم نیست که از روی آنها الگو برداری کنید، اما باید رازهای‌شان را یاد بگیرید، آنها را امتحان کنید و مطابق با شرایط خودتان تنظیم کنید تا با شما تناسب پیدا کنند. این یک فرایند آزمون و خطاست.

به هالیوود یا هرجایی که به نظر شما پر از افراد کاریزماتیک است، دقت کنید و نحوه‌ی رفتار و کردار آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئنا بعضی از آنها ممکن است خیلی خودگرا باشند اما باز هم می‌توانید خصوصیات کاریزماتیک و تاثیرگذار آنها را دریافت کنید و از آنها بهره بگیرید. از افرادی که فکر می‌کنید دوست‌داشتنی هستند پیروی کنید، به این ترتیب یک یا دو راه دوست‌داشتنی شدن را یاد خواهید گرفت.

شما این توانایی را دارید که دوست‌داشتنی‌تر و کاریزماتیک‌تر بشوید، و تغییراتی که در این راه باید اِعمال کنید به آن اندازه که به نظر می‌رسند بزرگ نیستند. حاضر و آماده و مطمئن باشید و به آرامی بر رفتارتان تسلط پیدا کنید، آنگاه می‌بینید که چگونه به درک و دریافت دیگران از خودتان شکل می‌دهید.

 

برگرفته از: lifehacker.com

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
18 + 2 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.