بیایید کمی با هم روراست باشیم. اینکه در دنیای حرفهای شما برای موفق شدن باید توسط یک نفر انتخاب شوید یک واقعیت است. معمولا هم مدیر مستقیم شماست که باید این انتخاب را انجام دهد. بنابراین ارزشش را دارد، که در حد توانتان، هر کاری بکنید تا این شخص خاص به ارزشهای شما پی ببرد. در ادامه هشت راهکار را پیشنهاد میکنیم که به شما کمک میکنند تبدیل به فردی ارزشمندتر برای رئیستان شوید.
موفقیت، قدرت و سیاست در محیط کار
قبل از اینکه به بررسی ایدههایمان در زمینهی راهکارهای ارزشمندتر شدن نزد رئیستان بپردازیم بیایید اساس مسئله را بپذیریم: شما برای موفق شدن و رشد کردن نیاز دارید که توسط کسی یا گروهی انتخاب شوید، یعنی صرفا سختکوشی و مهارتهای بالا نمیتواند شما را به موفقیت برساند. خیلیها به من گفتهاند که چنین طرز فکری اهمیت سختکوشی و ارادهی فردی را زیر سؤال میبرد. من در پاسخ خیلی مؤدبانه برای آنها توضیح میدهم که هیچ چیزی جایگزین نیاز مدیران به این خصوصیات و رفتارها نمیشود و از ارزش آنها کم نمیکند. تلاش و اراده برای موفقیت ضروری هستند، اما حرف من این است که برای دیده شدنِ تلاشهایتان در مناسبات سازمانی باید کارهایتان به چشم فرد یا گروهی بیاید که قرار است شما را برای کارهای بیشتر و بزرگتر انتخاب کنند.
بنابراین من باور دارم که هر قدر هم فرد سختکوشی باشید باز هم «قدرت» و «سیاست» نقشی اساسی برای رسیدن به موفقیت دارند.
مدیران ارشد باید برای ارتقا شغلی دادن به افراد به آنها اعتماد کنند. این اعتماد زمانی حاصل میشود که انتخابهای فرد برای پیشبرد خلاقیت یا مدیریت تیم دیده شوند. چنین اعتمادی محصول تجربهی کار مشترک و شواهد فراوان و مداومی است که فردی که قرار است ارتقا پیدا کند از خود بروز میدهد. چنین شواهدی از طریق تواناییهای فرد در انجام کارهای مشترک، حل مسائل، اولویتبندیها و به نتیجه رساندن مسائلی حاصل میشود که یاریرسان سازمان باشند.
به دلیل اینکه عموما اغلب فرصتهای ترفیع شغلی باعث میشوند وظایف گستردهتری از تجربههای قبلیمان بر عهدهمان گذاشتهشود، اعتماد نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا میکند. شخصی که موقعیت جدیدی را در اختیار ما قرار میدهد عملا اعتماد میکند که میتوانیم به سلامت و با سرعت در آن حیطهی بهخصوص رشد کنیم.
حالا که اهمیت اعتماد را میدانید و همچنین تأثیر آن را بر انتخاب رئیستان برای تفویض اختیارات بیشتر به خود دریافتهاید، لازم است کاری کنید که وقتی قرار است برای فرصتی جدید شما را انتخاب کنند، تصمیمگیری برای آنها سادهتر شود.
هشت راهکار برای اینکه فردی ارزشمندتر نزد رئیستان باشید
۱. تلاش کنید که اهداف او را درک کرده و از آنها حمایت کنید
هیچ چیز به اندازهی اینکه واقعا برای فهم و حمایت از اهداف رئیستان تلاش کنید این معنی را نمیرساند که اهداف او برایتان مهم است و به آنها متعهدید. البته بدانید که همهی رئیسها هم اهداف حرفهای و آرزوهای شخصیشان را بیان نمیکنند و برای همین شما مجبورید کنکاشهایی در این زمینه بکنید. مثلا با این استدلال سعی کنید که از اهداف و خواستههای او مطلع شوید که میخواهید مطمئن شوید اهداف شما با اهداف او مطابقت دارد. دقت کنید که باید سؤالهایی بپرسید که به شفاف شدن اهداف او کمک کند.
۲. سطح و میزان رابطهی خود را به درستی تنظیم کنید
هر مدیری تمایلات خاص خودش را در شیوهی برقراری ارتباطی دارد. بعضیها بیشتر ترجیح میدهند که مرتبا در جریان امور قرار بگیرند و اطلاعات را با جزئیات آن دریافت کنند. برخی دیگر تمایل دارند تنها اخبار موضوعات قابل توجه را دریافت کنند. به نشانهها توجه کنید، مثلا اینکه او در چه مواردی از خود توجه و علاقه نشان میدهد یا چه زمانهایی حوصلهاش سر میرود. سپس بر اساس این دریافتها نوع ارتباط خود را با او تنظیم کنید. بهعلاوه، هیچ ایرادی ندارد از خود او بپرسید: «چند وقت یکبار باید اطلاعات را در اختیارتان بگذارم و تا چه حد علاقمندید که به جزئیات پرداختهشود؟»
۳. مواظب باشید در فضای کار درگیر شایعات نشوید اما چشم و گوشتان را هم باز کنید
جذابیت فوقالعادهی غیبتکردن، برای شغلتان مثل سم میماند. از اکثر دورِهمیهای گروهی و شوخیهای کنایهآمیز آنها دوری کنید. البته ارزشش را دارد که چشم و گوشتان را باز کنید تا متوجه بخشهای واقعیای که معمولا در این غیبتهای کاری وجود دارد بشوید. اگر فهمیدید مسیر یا استراتژی جدید شرکت برای افراد گیجکننده به نظر میرسد، خُب این میتواند پیام ارزشمندی برای رئیستان باشد. آن مدل غیبتهایی را که در مورد افراد است جدی نگیرید، اما بحثهایی را که راجع به کاستیهای سازمان و فرصتها صورت میگیرد، اصلا دست کم نگیرید.
۴. از رئیستان در مقابل اتفاقات ناخوشایند محافظت کنید
هیچکس علاقهای به رویدادهای ناگوار ندارد، بهخصوص اگر رئیستان باشد. اگر دیدید که اتفاق بدی در حال وقوع است فورا برای بهاشتراکگذاشتن آن با رئیستان اقدام کنید؛ اصلا وقت را تلف نکنید. هشدار در ابتدای وقوع اتفاقی ناگوار این امکان را به او میدهد که مشکل را تقلیل بدهد یا فرصت کند برای مطرح کردن آن برای رئیساش یا بقیهی افراد سازمان برنامه بریزد.
۵. همیشه برای مسائل برنامهای را در ذهن داشته باشید و بعد پیش رئیستان بروید
کلماتی که بیشترین لطمه را به اعتبار شما نزد رئیستان میزند این است که بگویید «بهنظرتان بهتر است چه کار کنم؟» چنین عبارتی را از دایرهی لغاتتان حذف کنید و فراموش نکنید که همیشه با ایده و برنامهریزی برای مسائلی که در دست دارید سراغ رئیستان بروید – معمولا بهتر است که دو گزینه در ذهن داشتهباشید که یکی بر دیگری ارجحیت دارد.
۶. پلهایی از سازمانتان به جاهای دیگر بکشید
چه به این موضوع آگاه باشید چه نباشید، شما به نوعی نمایندهی رئیستان محسوب میشوید. در واقع شما نشاندهندهی اعتبار و مهارت او در انتخاب فرد مناسب (یعنی شما) و فراهم کردن زمینهی رشد برای آن فرد هستید. پس اعمالتان را با این ایده همسو کنید. همدوشِ اولویتهای رئیستان، تلاش کنید تا دوستیهایی ایجاد کنید و علاقهتان برای رسیدن به اهداف رئیستان را با نشان دادن تأثیری که این اهداف بر افزایش قدرت سازمان دارد بیان کنید. همچنین تلاش کنید از اولویتهای بقیهی رهبران و گروهها هم آگاه شوید و اطمینان حاصل کنید که رئیستان برای بهکارگیری این اولویتها در مسیر تلاشهایش ذکاوت کافی را به خرج میدهد.
۷. بدون اینکه به فرد نفرتانگیزی تبدیل شوید کارهایتان را در معرض دید بگذارید
افراد حرفهایِ باهوش، مهارت زیادی در نمایش آن دسته از کارهایشان دارند که نتایج موفقیتآمیزی به همراه داشته است، البته به شیوهای که مرز آن با تبدیل شدن به موجودی نفرتانگیز حفظ شود. وقتی پای کسب اعتبار برای ارتقا پیدا کردن به میان میآید فروتنی بهترین گزینهی ممکن نیست. قطعا افرادی که به شما برای رسیدن به آن نتایج ارزنده یاری رساندهاند را هم ذکر کنید و از یادآوری آنها چشمپوشی نکنید.
۸. سعی کنید به این مشهور شوید که باعث رشد دیگران میشوید
هیچ چیز تأثیرگذارتر از این نیست که به رئیستان نشان دهید شما این توانایی را دارید که به رشد استعدادهای افراد کمک کنید.
سخن پایانی
خیلی سادهانگارانه است که بخواهید واقعیت مربوط به روابط قدرت و سیاست را در سازمانتان نادیده بگیرید. قدرت رئیستان در انتخاب شما برای موفق شدن را درک کنید و در آن سمت و سو گام بردارید.