همهی افراد در سازمانها در پی «شادابی رهبری» هستند. کارکنان رهبرانی را میخواهند که دوستداشتنی باشند، نیازهای آنها را درک کنند، با قدرت به آنها انگیزه بدهند و بدانند چگونه فرهنگی سازمانی به وجود بیاورند که بهترین نتایج را برای سازمان به ارمغان بیاورد. به خصوص در این دوران که افراد بیشتر از گذشته خواهان کار در محیطی دلپذیر هستند. شما به عنوان رهبر سازمان نقش مهمی در ساخت این محیط دارید و میتوانید با در پیش گرفتن روشهایی که در ادامه خواهیم گفت نه تنها محیط کار بهتری داشته باشید بلکه رهبر محبوبتری هم باشید. پس بیایید ببینیم که چگونه سبک مدیریت و محیط کارمان را جذابتر کنیم.
اینکه فروشنده یا مهندس خوبی باشید، برای اینکه رهبر موثری هم باشید کافی نیست. یک رهبر سنتی، همچنان از روشهای قدیمی برای انجام کارها استفاده میکند. روشهایی که باعث میشوند نیروی کاری، که امروزه از هر زمان دیگری در گذشته مستعدتر، متنوعتر و چندنسلی است، برای درگیر شدن با کار دچار مشکل شوند. در محیط کاری کوتاه مدت، سریع و با منابع محدود امروزی، دستیابی به نتایج مطلوبتر- در حالی که افراد احساس ارزشمندی و محترم بودن داشته باشند- نیازمند اعتماد بیشتر میان کارکنان و نیتهایشان، شفافیت در ارتباطات و ملزومات و همکاریهای میانبخشی است.
کارمندان دوست دارند محل کارشان روحی بیدار، پویا و زنده داشته باشد. آنها از بهانهتراشی خستهاند و میخواهند که دیگران دربارهی احساساتشان و آنچه میخواهند صادق باشند. همه از سیاستهای محل کار و مسابقههای شرکتی به ستوه آمدهاند و آماده هستند که دوباره از محل کار خود لذت ببرند. امروزه، کارکنان میخواهند در محیط کاری به چالش کشیده شوند، تشویق شوند تا سعی و خطا کنند و احساس مهم بودن داشته باشند.
در یک همایش از مدیری خواسته شد تا چند کلمهای دربارهی تجربهی رهبری خود در سازمان صحبت کند. او اول حرفهای «صحیح» را زد (یعنی دقیقاً چیزهایی که کسی نمیخواست بشنود). بعد ناگهان همه را با بیان اینکه از «کمبود قدرت رهبری» خود ناراضی است شگفتزده کرد. او گفت که میداند افرادش از روش، سبک و رویکرد رهبری سازمان راضی نیستند اما از اینکه نه در این باره چیزی میگوید و نه کاری میکند ناراحت است. در نهایت از مفهوم «رهبری شجاعانه» صحبت کرد و اینکه امروز نیاز به آن از هر زمان دیگری بیشتر است.
برای آنکه در محیط کاری قرن بیست و یکم رهبری کارآمد باشید باید کاری کنید که سبک مدیریت و محل کارتان هیجانانگیز باشد. هدفی که برای دستیابی به آن میتوانید از شش روش استفاده کنید. با در پیش گرفتن این روشها کمکم در سازمان، به عنوان یک مدیر شجاع، اعتماد و احترام کارکنان را هم به دست خواهید آورد.
۱. به افراد اجازهی اشتباه بدهید؛ آنها را تشویق کنید تا ایدههایشان را آزمایش کنند
افرادتان را به گونهای توانمند کنید که حالتی کارآفرین پیدا کرده و ایدهها و ایدهآلهایشان را به آزمایش بگذارند. کارکنانتان را تشویق کنید با کشف بهترین جایگاه خود در داخل تیم و در سازمان بهترینِ خود باشند. فکر نکنید که همیشه باید در رأس امور باشید. رهبری کارآمد مستلزم تفویض اختیار است؛ یعنی توانایی اعتماد به خود برای رها کردن و اجازه دادن به دیگران که بدون تکیه به شما برای خود جایگاهی دست و پا کنند. به کارکنانتان برای ماجراجویی و کشف علاقهمندیهایشان فضا بدهید.
اخیرا، پژوهشی که توسط دیلویت (Deloitte) انجام شده نشان داده است که تنها درگیر شدن کارکنان در کار کافی نیست. باید به کارمندان اجازه داد که نسبت به کارشان اشتیاق پیدا کنند و محدود به نقشها و مسئولیتهای اصلی خود نباشند. کارمند پرشور همیشه به دنبال این است که از طریق رشد دراز مدت و پایدار بر کارش اثر بگذارد. رهبران بزرگ آنهایی هستند که به کارکنانشان اجازه میدهند علاقهی خود را کشف کنند.
۲. تیمهایی پایدار درست کنید؛ به آنها اجازه بدهید که اندیشکده باشند
یکی از راههایی که میتوانید سبک مدیریت تان را جذاب کنید، این است که تیمهایی پایدار درست کنید. تیمهای بزرگ به رهبران بزرگ نیاز دارند. امروزه باید مرزها در محل کار برداشته شود، همهی کارکنان به تفکر مشترک تشویق شوند و همهی اعضای تیم مسئول کمک به رسیدن به اهداف تیم باشند. دیگر زمان تکیه بر یکی دو ستاره گذشته است. حالا دیگر رهبران باید نقش تسهیل کنندهی یک «اندیشکده» را بازی کنند و خوشههایی از موضوعات استراتژیک را که در جهت اهداف خاص سازمان پیش میروند هدایت کنند. رهبران باید بر گفتگوها اثر بگذارند اما نباید آنها را کنترل کنند. در محیط کاری قرن بیست و یکم، مسئولیت آنها یافتن نقاط ارتباطی موجود میان خوشهها و هدایت تمرکز و تفکر است.
رهبران باید اجازه بدهند که شکلگیری تیمها طبیعیتر باشد. یعنی، کمتر بر اساس معرفی و بیشتر توسط خود اعضای تیم اتفاق بیفتد. آنها باید کارآمدی هر عضو را بر اساس سهمی که در تأثیر، گفتگو، تفکر و نتایج گروه دارد اندازهگیری کنند.
در بازار کار امروز که به سرعت در تغییر است، بهترین راه برای درگیر کردن کارکنان در کار و کشف استعدادهای آنها این است که به آنها احساس ارزشمندی داده و به گونهای توانمندشان کنیم که به طبیعیترین شکل ممکن فکر و عمل کنند و ابتکار به خرج دهند.
۳. ارتباطاتتان را بهبود بدهید؛ هیچ رازی نداشته باشید
هرگز از بیان دیدگاه و اهداف خود دست نکشید. رهبری با مهارتهای ارتباطی عالی باشید که از تمام روشهای موجود برای توضیح انتظارات خود استفاده کرده و تکلیف واحد یا سازمانش را مشخص میکند. هرگز مبهم صحبت نکنید وگرنه خطر از دست دادن اعتماد دیگران را به جان خریدهاید. رازی نداشته باشید.
امروزه محیط کاری شکنندهتر شده است و کارکنان میخواهند بدانند در نهایت در چه موردی پاسخگو خواهند بود و اینکه چه کاری را میتوانند یا نمیتوانند انجام دهند. از چارچوب گذاشتن دور ارتباطاتتان دست بردارید. انسانی قابل دسترس باشید.
مثلا، یکی از رؤسایی که با من کار میکرد عادت داشت هر چند وقت یک بار، بدون اعلام قبلی کارکنان را در سالن جمع کند و جلسهی پرسش و پاسخی غیررسمی با آنها داشته باشد. هدف او برقراری ارتباط و اطلاعرسانی در مورد نکات تنشزا یا نگرانیهایی بود که افراد نسبت به مسیر سازمان داشتند. من آنجا فهمیدم که افراد خیلی ساده فقط میخواهند بدانند «چه خبر» است.
به علاوه، با چنین رویکردی، به راحتی و سرعت خواهید فهمید که کدام یک از کارکنان میخواهد در حل مشکلات کمک کند و کدام یک سنگاندازی میکند. به عبارت دیگر، مسئولیتپذیرها، راحتطلبها و زالوها شناسایی میشوند. بهترین نوع ارتباط، ارتباط دوطرفهای است که در آن هر دو طرف پاسخگو باشند.
۴. پشت عناوین پنهان نشوید؛ خودتان باشید
یکی از راههایی که میتوانید سبک مدیریت تان را جذاب کنید، این است که خودتان باشید. کارآمدی رهبری، چیزی بیشتر از آن چیزی است که یک «عنوان شغلی» به شما میدهد. تأثیر اصلی رهبری زمانی معلوم میشود که از فردی که پشت این عنوان ایستاده است رونمایی کنید. امروزه کارکنان خیلی بیشتر از قبل کنجکاو هستند که شخصیت رئیس خود را به عنوان یک فرد بشناسند.
مردم حالا به دنبال رئیسی هستند که بتوانند با او به عنوان یک فرد ارتباط برقرار کرده و به او احترام بگذارند. نسبت به حقیقت وجودی خود صادق باشید. پنهان شدن پشت عنوان شغلی فقط توانایی شما را در برقراری رابطه با کارکنان محدود خواهد کرد. به جای این کار، نیات واقعی خود را به افراد نشان دهید.
در عین حال که آنقدر «خاکی» هستید که همه میتوانند به راحتی به شما دسترسی داشته باشند، سعی کنید شخصیت مدیریتیتان چنان اثرگذار و پویا باشد که هیچکس از محدوده خود تجاوز نکند. اگر اجازه بدهید خصوصیات دوستداشتنی و دسترسیپذیریتان پرورش پیدا کند، مردم به شکلی طبیعی جذب شما خواهند شد.
۵. کارها را ساده کنید؛ محیط را شاد نگه دارید
استانداردها و روشهایی را در پیش بگیرید که همه بتوانند از آنها لذت ببرند، یاد بگیرند و از این رهگذر خود را ارتقاء بدهند. محیط کاری جدید دیگر محیطی نیست که در آن کسب و کار معرف فرد باشد، بلکه حالا افراد معرف کسب و کار هستند.
وقتی تازه کارم را شروع کرده بودم استادم همیشه به من یادآوری میکرد که افراد برای آنکه احساس اهمیت بیشتری بکنند کارها را پیچیده میکنند. به عبارت دیگر، رهبران به عمد کارها را برای بقیه سخت میکنند تا به نظر باهوشتر و تواناتر از همکارانشان به نظر برسند. آنها اغلب وقتی احساس آسیبپذیری میکنند به دنبال ارتباط میگردند. تا به حال رئیسی مثل این داشتهاید یا چنین کسی را میشناسید؟
استادم میگفت که هرچه کارها را سادهتر کنم، برای مردم باورپذیرتر، قابل اعتمادتر و موثرتر خواهم بود. شاید حالا متوجه شویم که چرا بیشتر رهبران نیاز به شروعی دوباره دارند. آنها باید رویکردشان را ساده و برای کارکنان لذتبخشتر کنند، چرا که این کار بهرهوری، همکاری و امکان دستیابی به نتایج مطلوب را بیشتر میکند.
اگر از دور نگاه کنید خواهید دید که سادگی کمکم به هنجار جدید جهان تبدیل میشود. محیطهای کاری و تمام دنیا به سرعت در حال تغییر هستند و بسیار مهم است که پذیرای این مبانی جدید باشید که پایهی فکر و عمل شما خواهند بود. برای موفقیت، باید محصولات و خدمات ابداعی جدید و پیشرفتهای تکنولوژیک پشت آنها را بپذیرید.
کاری کنید که کارکنان، به جای آنکه از شما بترسند، احساس کنند میتوانند با شما و انتظاری که از آنها دارید ارتباط برقرار کنند. کاری کنید صدای آنها شنیده شود. کار را ساده و لذتبخش کنید و بعد به تماشای شکوفایی آنها بنشینید.
۶. سازمان را بیدار کنید؛ کاری کنید افراد هوشیار بمانند
یکی از راههایی که میتوانید سبک مدیریت تان را جذاب کنید، این است که روی فرهنگ سازمانیتان تمرکز کنید. با ایجاد فرهنگ سازمانی، پذیرش دیدگاههای جدید و هوشیار نگه داشتن افراد سازمان را بیدار نگه دارید. امیدها و فرصتهایی به سازمان تزریق کنید که میتوانند امکانات بینهایتی به وجود بیاورند. هرگز نگذارید کارکنانتان تنپرور شوند. کاری کنید که مجبور شوند از تواناییها و قوهی تفکرشان استفاده کنند. محل کارتان را به محیطی برای رشد افراد تبدیل کنید.
به جای آنکه در ازای کار کارکنان تنها به آنها حقوق بدهید، تلاش کنید تا برایشان فرصت به وجود بیاورید. کاری کنید که افراد تمایل بیشتری به کمک داشته و احساس ارزشمندی کنند. در عین حال، سطح خواستههایتان را از کارکنان در حدی نگهدارید که دائم به چالش کشیده شده و تشنهی چیزهای بیشتر باشند.
برگرفته از: forbes.com