برای رسیدن به موفقیت باید ذهنیت درستی در سر داشته باشید. ذهنیت درست از طریق پرسیدن سؤالات خوب ایجاد میشود. بیایید ببینیم در سال جدید چه سؤالات خوبی میتوان از خود پرسید.
من از آن آدمهایی هستم که خورهی پیشرفت شغلی هستند. آخر هر سال به این فکر میکنم که سال بعد باید چه بکنم – یا چه نکنم – که سال جدید برایم سال بهتری باشد. این قضیهای است که هر سال برای اکثر آدمها اتفاق میافتد. این موقع سال که میشود همه به خودشان قول میدهند سال جدید را با ثبتنام در باشگاه، خوردن غذای سالمتر، گذراندن اوقات فراغت بیشتر با خانواده و یا بالا بردن بهرهوری در سر کار و غیره شروع کنند.
اما اینجانب بعد از سالهای زیادی که برای یافتن راهحل این قضیه صرف کردهام، اکنون به این نتیجه رسیدهام که آدم میتواند به جای اینکه تالاپی بپرد وسط حوض آرزوها، با تجزیه و تحلیل کردن سال قبل، تا حد بسیار زیادی امکان تحقق این قول و قرارها را بالا ببرد.
در اینجا سؤالات مهمی را برای شما مطرح میکنم که میتوانید با پرسیدن آنها از خود، راهحل ایجاد تغییرات مثبت را بیابید:
امسال نتایج چه کارهایی شما را غافلگیر کرد؟
یکی از بهترین راههای یادگیری این است که بنشینید و آنالیز کنید چرا پیشبینیهایتان غلط از آب درآمد. لابد اینطور پیش خودتان فکر میکردید که امسال حداقل 10000 تا از آن بیلبیلکها را میفروشید، یا مثلا این شکم ورقلمبیدهتان را میخوابانید و زبان اسپانیایی یاد میگیرید. اگر هیچکدام از این چیزها اتفاق نیفتاده است، ارزشش را دارد که بفهمیم چرا، تا بتوانیم در سال بعد راهحلی برای آن پیدا کنیم.
وقتی که سال 2014 به نیویورک نقل مکان کردم، پیش خودم تصور میکردم که لابد این جابجایی روی زندگی اجتماعی و کاری من تأثیر خواهد گذاشت – اما نه بر روی وضعیت سلامتیام. در حالی که آن سال 5 کیلو وزن کم کردم و شکمم مانند دوران دانشجوییم تخت شد. من عاشق پیادهروی هستم و زندگی در شهری که فرهنگ پیادهروی را ترویج میکند لطف زیادی به وضعیت جسمانیام کرد. حالا در سال 2016 میخواهم دو برابرِ الانم پیادهروی کنم.
موقعیتهای خاص شما چه بود و چگونه میتوانید از آنها به نفع خودتان استفاده کنید؟
اگر آدمی باشید که در زندگیاش استراتژی دارد و هردمبیل زندگی نمیکند، حتما موقعیتهای خاصی داشتهاید که بتوانید به کمک آنها خودتان را سریعتر بالا بکشید. مثلا اگر در مجاورت یک مرکز تحقیقاتی زندگی میکنید، عین همان کاری که غول تکنولوژی جناب رابرت اسکوبل انجام داد، میتوانید بروید با آدمهای آنجا قاطی شوید و از جدیدترین گرایشهای تکنولوژی خبردار شوید.
میتوانید از جبر جغرافیایی خود بهترین استفاده را ببرید. مثلا اگر در جنوب کالیفرنیا هستید میتوانید بروید با آدمهای صنعت هوافضا بُر بخورید یا اگر در نیویورک هستید با سرمایهگذارها همصحبت شوید. اصلا فارغ از اینکه کجای دنیا زندگی میکنید، می توانید خیلی فعالانه وارد جوامع مجازی یا گروههای بحث و گفتگوی آنلاین شوید و از این جور فعالیتها، موقعیتهای خاصی برای خودتان به وجود بیاورید. از خودتان بپرسید به چه جور مزایای جغرافیایی، روانشناختی یا جمعیتشناختی دسترسی دارید و اینکه از این فرصتها چه نفعی میتوانید ببرید؟
چه رفتاری بوده که قبلا برایتان موفقیت به همراه میآورده، اما اکنون باید آن را کنار بگذارید؟
کمپانی تکنولوژی سبز Solar City با خرید پَنلهای جذبکنندهی انرژی خورشیدی از شرکتهای دیگر و نصب کردن آنها، فعالیت اقتصادی موفقی را بنیان گذاشت. چه نیازی بود تا سرمایهی خودش را برای ساخت محصولی که تولیدش از خریدش گرانتر در میآمد بند بگذارد؟ اما این شرکت در سال 2014 تصمیم گرفت که خودش هم مستقیما وارد عرصهی تولید پنلهای خورشیدی شود. چرا؟ بنا به گفتهی مدیرعاملشان، این تغییرات را اعمال کردند تا بگویند «ما به وضعیت کنونی نگاه نمیکنیم… به آیندهی در حال شکلگیری چشم دوختهایم.» ما هم باید در زندگیهایمان عین همین کار را انجام بدهیم. به قول مارشال گلداسمیث (نویسندهی بزرگ در زمینهی پیشرفت شغلی) مچیزی که تو را به اینجا رسانده، به آنجا نمیرساندت.»
یکی از ریسک های بزرگ شغلی این است که برای مدتی طولانی در باد موفقیتی بخوابیم و متوجه نباشیم که این رفتار برایمان به عادت تبدیل شده و انجام دادنش دیگر هیچ ربطی به اهداف کنونیمان ندارد. خود من اکنون ده سال است که در زمینهی کارآفرینی مشغول هستم و تا به حال حتی یک کارمند تماموقت هم نداشتم. در تمام این مدت فقط با افراد به صورت پیمانکاری و پارهوقت کار میکردم؛ حوصله نداشتم که مسئولیت مدیریت هر روزهی فردی را به عهده بگیرم. اما اوایل امسال بود که دیدم حجم کارم به حدی زیاد شده که اداره کردن تمام کارها از دست من در رفته است. بنابراین در ماه مارس یک دستیار تماموقت برای خودم استخدام کردم. زمان آن بود که تغییری در شیوهی کارم بدهم و بدون کمک، حتما زیر بارِ کار میزاییدم.
چه چیزی شما را دچار لذت یا اندوه نامتناسبی میکند؟
از لای ناهنجاریها خیلی چیز میتوان یاد گرفت. مشخص است که جشن عروسی، مراسم ترفیع یا به دنیا آمدن بچه چیز خوشایند و جالبی است و صد البته که بهم خوردن یک رابطه، بیماری یا پسرفت در حرفهی شغلی چیز بد و ناخوشایندی محسوب میشود. ما دنبال اینها نیستیم. چه چیزی در زندگی شما اتفاق میافتد که واکنش بیش از اندازهای (چه مثبت، چه منفی) به آن نشان میدهید؟
رامیت ستی، نویسنده و کارآفرین مشهور به تازگی مطلبی در بلاگش منتشر کرده است دربارهی اینکه خیلی از سطل آشغال خانهاش بدش میآید، و علاوه بر آن از یک سری چیزهای دیگر نظیر سیم سشوار و جای مزخرف لامپ اتاقش هم حسابی شاکی است. او میگوید درست کردنِ این چیزهای کوچکی که روی اعصاب است – که پول و زمان خیلی کمی میبرد – باعث شده تا از زندگیش خیلی بیشتر لذت ببرد. اگر بتوانید نقاط حساسیتزای زندگی خودتان را پیدا کنید، مثل این میماند که پولتان را در جایی سرمایهگذاری کنید و از بابت آن سود تپلی گیرتان بیاید.
حالا یک مثال مثبت هم بزنیم. من به کتاب خواندن اعتیاد دارم – قبل از خواب و بعد از خواب و هر موقع که بطلبد کتاب میخوانم. برنامهی من برای سال 2016 این است که وقت بیشتری را برای علاقههای شخصیام کنار بگذارم تا به آن آدم یک بعدیای تبدیل نشوم که دائم سرش در کسب و کار است. علیالخصوص در مورد کتابخوانی، میخواهم حداقل هفتهای یک کتاب بخوانم که هیچ ربطی به پول در آوردن نداشته باشد. اگر به همین منوال پیش بروم، تا آخر سال به فوارهای از خِرد و دانش تبدیل خواهم شد که موضوعات مختلفی از درونش به بیرون میتراود. چون که عاشق مطالعه هستم، میدانم که متعهد کردن خودم به چنین کاری چقدر کیف میدهد.
تقریبا 50 درصد از ما هر سال برای سال بعدمان کلی نقشه میکشیم اما موفقیت چیزی نیست که آسان به دست بیاید چرا که ثابت شده است که ظرف شش ماه تنها 46 درصد از این تعداد به عهد و پیمان خود وفادار باقی میمانند. با این حال برای بالا بردن احتمالِ متعهد ماندنتان به قول و قراری که با خود میگذارید، مهم این است که اول سؤال درست را از خود بپرسید. با عوض شدن تقویم قرار نیست دلایل ناکامی سالهای قبلتان هم عوض شوند. به جای خوشبینی الکی، نگاهی به سال قبلتان بیندازید و ببینید چه چیزهایی خوب بوده و چه چیزهایی بد، چه چیزهایی باعث غافلگیری شما شده و چه چیزهایی آزارتان میداده یا باعث خوشحالیتان شده است. اینگونه میتوانید سال جدید روشنتری را برای خود خلق کنید.
به قلم دوری کلارک