خرابکاری کردهاید. یک اتفاق خیلی خیلی بد افتاده و فقط هم تقصیر شماست. حالا باید تاوان کارتان را بپردازید. ممکن است یک مشتری پروپاقرص شرکت را از دست داده باشید. شاید به کسی که واقعا به شما نیاز داشته قول دادهاید که کمکش میکنید ولی زیر قولتان زدهاید. شاید هم یک قسمت خیلی مهم از پروژهتان را فراموش کردهاید. هرچه بوده، یک نفر به شما اعتماد کرده که کاری را انجام دهید و ناامیدش کردهاید.
غریزهتان به شما میگوید با آخرین سرعت از محل حادثه فرار کنید تا عواقب احتمالی گریبان گیرتان نشود. مثلا ممکن است اشتباهتان به قیمت شغل، رابطه، آوازه یا شرایط فعلیتان تمام شود، و مطمئنا شما این نتایج را دوست ندارید.
اشتباهی پیش آمده
بیشتر مردم سعی میکنند از اشتباهاتشان شانه خالی کنند. یعنی سعی میکنند حواس دیگران را از خودشان پرت کنند، موضوع را بیاهمیت جلوه دهند یا حتی اصلا انکار کنند که مشکلی پیش آمده. قهرمان همیشه بیرقیب این کار، سیاستمداران در سراسر جهان هستند! همیشه برای اینکه زیر بار تقصیر نروند میگویند «اشتباهی پیش آمده». ولی معلوم نیست چه کسی این اشتباه را مرتکب شده، فقط مهم این است که کار من نبوده. خیلی نگران چیزی نباشید، همه اشتباه میکنند، اصلاً کدام اشتباه؟ اینجا جمع نشوید!
من اشتباه کردم
مشکل جاخالی دادن این است که گلوله همچنان در هوا میچرخد و در هر صورت به کسی برخورد میکند. اگر شما جاخالی بدهید به شخص دیگری اصابت میکند. اگر این اتفاق بیفتد، اعتماد افراد دوروبرتان را از دست میدهید، به خصوص آنهایی که تاوان اشتباه شما را میپردازند یا مجبورند به جای شما اوضاع را سروسامان دهند؛ احتمالا هیچوقت نتوانید دوباره اعتمادشان را جلب کنید. یا حتی اگر موفق شوید حواس همه را پرت کنید تا کسی متوجه اشتباه نشود، باعث شدهاید هیچکس به فکر جبران آن نباشد و بعدها آسیب جدیتری به کار شما وارد کند.
اما اگر به اشتباهتان اقرار کنید، یک قدم به رویارویی با آن نزدیک میشوید که میتواند به معنی عوض کردن اوضاع و تبدیل شکست به یک پیروزی باشد. حداقل نشان دادهاید که شهامت دارید عواقب فاجعه را بپذیرید. یادتان باشد اینکه ما را به چشم آدمی ترسو ببینند که نمیتواند اشتباهاتش را به عهده بگیرد یا انتقادات را بپذیرد، از همه چیز بدتر است.
میتوانید اول با چیزهای کوچک تمرین کنید. مثلاً به جای گفتن “بشقاب شکست” بگویید “بشقاب را شکستم”. بهترین مدیران و مسئولان آنهایی هستند که بشقابهای زیادی میشکنند؛ چون اگر این کار را نکنند، تجربه کافی و قدرت ریسکپذیری نخواهند داشت.
برای اینکه راحتتر اشتباهاتتان را بپذیرید و با آنها مواجه شوید، این چند نکته به دردتان میخورد:
- اول از همه با خودتان صادق باشید. اگر نتوانید به خودتان بگویید که اشتباه کردهاید، هرچقدر هم عذرخواهی کنید چندان صادقانه نیست. وقتی که با خودتان کنار بیایید، توضیح دادن برای بقیه هم آسانتر میشود. به خودتان بگویید که همه اشتباه میکنند و اصلاً اشکالی ندارد.
- همه چیز را از دیدگاه شخص مقابلتان ببینید. اگر قولی دادهاید و زیر قولتان زدید، خودتان را جای آن شخص بگذارید و ببینید چه حسی خواهید داشت؟ چگونه با این موضوع برخورد میکنید؟ و با چه کارهایی میتواند رضایت شما را به دست بیاورد؟
- دلسوز باشید. بدانید که ممکن است اشتباهات شما روی افراد دیگر هم تاثیر بگذارد و سعی کنید درک کنید که باعث ایجاد چه رنجها یا مشکلاتی برای دیگران میشود. اگر کمی دلسوزی داشته باشید، احساس میکنید که حتما باید جبران کنید.
- مسئولیت کارتان را قبول کنید. شانه خالی نکنید و دنبال اشخاصی نباشد که تقصیر را گردنشان بیندازید. حتی اگر به این خاطر شکست خوردهاید که یک نفر دیگر بدقولی کرده، در نهایت شما مسئول پروژه تحت اختیارتان هستید.
- عواقب کارتان را بپذیرید. سخت است، اما تقصیر را به گردن بگیرید و تاوانش را بپردازید. آماده باشید هر اتفاقی که در نتیجه اشتباهتان میافتد را بپذیرید.
- برنامه داشته باشید. مسئولیتپذیری به این معنی است که آماده باشید تا جبران کنید، یعنی باید برنامه داشته باشید. باید دقیقا بدانید کجا اشتباه کردهاید، چگونه میتوانید جبران کنید و چگونه میتوانید اجازه ندهید در آینده دوباره اتفاق بیفتد. با جزئیات برای دیگران توضیح بدهید که چه برنامهای دارید و چگونه میخواهید آب رفته را به جوی بازگردانید.
- صادق باشید. وانمود نکنید که احساس همدردی میکنید یا طوری فیلم بازی نکنید که انگار واقعا برایتان خیلی مهم است. صداقت اولین قدم برای به دست آوردن اعتماد از دست رفته است.
- عذرخواهی کنید. جدی! خیلی از افراد برای جبران یا مخفی کردن اشتباهشان زحمت زیادی میکشند، در حالی که یک عذرخواهی ساده کافی است و از خیلی سوءتفاهمات جلوگیری میکند.
- اگر مدیر جایی هستید، فرهنگی ایجاد کنید که کارمندان به راحتی به اشتباهاتشان اقرار کنند، چون کارمندان همیشه برای پیدا کردن رفتارها و آداب معاشرتهای قابل قبول به کارفرمایشان نگاه میکنند. یکی از بهترین چیزهایی که مدیران میتوانند به کارمندان یاد بدهند این است که بدانند امکان اشتباه وجود دارد، به خطاهایشان اعتراف کنند، به بازخوردهای سختگیرانه گوش دهند و سعی کنند در چالشهای بعدی اشتباهاتشان را اصلاح کنند. یادتان باشد برای ایجاد چنین فرهنگی، باید خودتان پیشقدم باشید و آنها را اجرا کنید و کارمندانی که به شما میپیوندند را تشویق کنید.
البته این نکات مانع اتفاقات بد نمیشوند. هنوز هم ممکن است، شغل، مشتری، شریک زندگی یا یک رابطه را از دست بدهید. اما با رعایت مواردی که در بالا مطرح شد، این اتفاقات همراه با سربلندی خواهند بود و نه رسوایی. میتوانید بعد از آن ماجرا باز هم سرتان را بالا بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. در واقع با بر عهده گرفتن مسئولیت اشتباهاتتان، در مسیر “شکست موفقیتآمیز” قرار گرفتهاید. یعنی یاد میگیرید که چه چیزهایی را باید از هر اشتباه یاد بگیرید و با وقار و سربلندی به راهتان ادامه بدهید.