ما از طریق ذهنمان زندگی خود را مدیریت میکنیم. ذهن این قابلیت را دارد که بتواند بهطور خودکار عمل کند. بیشتر آدمها بهطور ناآگاهانه از ذهن خود استفاده میکنند انگار که ذهن آنها در حالت خلبان خودکار قرار دارد. ذهن با دریافت اطلاعات از طریق حواس پنجگانه تغذیه میشود. در این مقاله میخواهیم بررسی کنیم که تغییر ذهن چیست و ما چگونه میتوانیم برای کسب موفقیت بیشتر، ذهنمان را تغییر بدهیم.
اطلاعاتی که در سنین کودکی از محیط دریافت میکنیم، محتوای ذهن ما را تشکیل میدهند بهطوریکه وقتی دوران کودکی را پشت سر میگذاریم و به بلوغ و جوانی میرسیم، ذهن ما شکل و محتوای خاصی را به خود گرفته است. در کودکی قدرت تحلیل و تشخیصِ ضعیفی داریم، به همین دلیل اکثر اطلاعات ورودی به ذهنمان را میپذیریم و آنها به باورها و عقاید غالب ما تبدیل میشوند. باورهای کودکی بسیار قوی هستند و بهراحتی تغییر نمیکنند. این باورهای تثبیتشده، سرنوشت بزرگسالیِ ما را رقم میزنند. از آنجایی که بیشتر این باورها منفی و محدودکننده هستند، ما در طول زندگی نمیتوانیم از حداکثر تواناییهای خود استفاده کنیم. اما خوشبختانه ذهن قابل تغییر است و شما میتوانید محتوای ذهن یعنی افکار و باورهای خود را متناسب با اهداف و آرزوهایتان تغییر بدهید تا بتوانید با شکوفا کردن تواناییهای بالقوهتان به آنها دست پیدا کنید و در مسیر رشد و پیشرفت بیشتر قرار بگیرید.
تغییر ذهن چیست؟
یکی از دانشمندانی که ذهن بشر را نسبت به تواناییها و قابلیتهای انسانی تغییر داد، هوارد گاردنر نام دارد. او که استاد علوم شناختی در دانشگاه هاروارد است، در سال ۱۹۸۳ کتابی با نام «چارچوبهای ذهنی» منتشر کرد و در آن باور مرسوم دربارهی هوش را به چالش کشید. تا آن زمان منظور از هوش، صرفا هوش منطقی-ریاضی (هوشبهر یا آی کیو) بود که با آزمونهای مرتبط سنجیده میشد. گاردنر در کتاب فوق مفهوم هوش را بسط داد و نظریهی هوشهای چندگانه را معرفی کرد و به این ترتیب باعث تغییر ذهن ما نسبت به موضوع هوش شد. حالا دکتر گاردنر در کتاب جدیدش با عنوان «تغییر ذهنها: هنر و علم تغییر ذهن خود و دیگران» به خودِ موضوع تغییر ذهن پرداخته است.
اما منظور از «تغییر ذهن» چیست؟ طبق تعریف گاردنر، تغییر ذهن عبارت است از «تحولی درونی که در آن افراد یا گروهها شیوهی متداول تفکر در مورد مسئلهای مهم را کنار میگذارند و پس از آن به شکل جدیدی دربارهاش فکر میکنند.» بنابراین اگر نظر خود را در مورد شیوهی لباس پوشیدن یا زمان صرف شام تغییر بدهید، ذهن شما تغییر نمیکند، اما اگر تاکنون همیشه به حزب خاصی رأی دادهاید و حالا تصمیم میگیرید به حزب رقیب آن رأی بدهید یا اگر با رها کردن رشتهی مهندسی، تصمیم میگیرید که روانشناسی را دنبال کنید، ذهن شما تغییر میکند. بنابراین مسئلهی تغییر ذهن بسیار عمیق و اساسی است زیرا موجب تغییر کامل دیدگاه ما در مورد جهان یا تغییر نگرش نسبت به خویشتن و روش زندگیمان میشود.
ابعاد تغییر ذهن
تغییر ذهن ممکن است در هر قلمرویی همچون باورهای سیاسی، عقاید مذهبی، باورهای علمی و حتی تصویری که فرد از خود و تواناییهایش دارد، اتفاق بیفتد. بسیاری از باورهای کودکی ما در اثر «مشاهده کردن» بهوجود آمدهاند. این باورها را «عقل سلیم» یا «شعور متعارف» مینامیم. اما عقل سلیم همیشه بر واقعیت منطبق نیست. مثلا براساس عقل سلیم و شعور متعارف، «خورشید به دور زمین میگردد» یا «زمین مسطح به نظر میرسد.» در طول قرنها این ادراک متعارف «حقیقت» پنداشته میشدند. کوپرنیک با «نظریهی خورشید مرکزی» بهمرور این برداشت اشتباه عقل سلیم را اصلاح کرد و باعث تغییر ذهنیت ما نسبت به ساختار کیهان شد. عقل سلیم ما، زمان را تغییری خطی تصور میکند که از گذشته به آینده بهطور یکسان اتفاق میافتد. نظریهی نیوتن نیز بر همین مبنای تصور مطلق و خطی از زمان بنا شد، اما وقتی اینشتین در سال ۱۹۰۵ «نظریهی نسبیت خاص» را ارائه کرد، ذهنیت ما نسبت به زمان تغییر کرد. اینشتین ثابت کرد که برخلاف عقل سلیم و نظریهی نیوتن، زمان یک تغییر غیرخطی و نسبی است و میتواند متناسب با تغییر سرعت ناظر، تُند یا کُند شود. یا مثلا بردهداری را در نظر بگیرید که زمانی امری متعارف و پذیرفته شده بود، اما ذهنها بهمرور نسبت به آن تغییر کرد و بردهداری منسوخ شد. بررسی تغییر ذهن نسبت به مسئلهی مُد و زیبایی نیز بسیار جالب است. در اروپا در دوران ملکه ویکتوریا، «اندام فربه» زیبا تلقی میشد، زیرا در جامعهی طبقاتی آن دوران، فربگی نشان اشرافیت بود و تحسین میشد. در صورتی که در حال حاضر ذهنیتها تغییر کرده است و «اندام لاغر» زیبا تلقی میشود. این گرایش به لاغر شدن، آنچنان به شکل افراطی مرسوم شده است که بهتازگی کشور فرانسه قانونی را تصویب کرد که براساس آن، استفاده از مدلهایی که شاخص تودهی بدنی آنها از حداقل استاندارد سازمان بهداشت جهانی کمتر است، ممنوع شده است. به این ترتیب ممکن است با آگاهی به خطرات لاغری افراطی، ذهنها تغییر کند و بهمرور معیار زیبایی اندام نیز تغییر کند. پس عوامل مختلفی در محیط میتواند باعث تغییر ذهن ما شود. اما اگر خودمان بتوانیم ذهنمان را تغییر بدهیم، میتوانیم زندگیمان را در جهت موفقیت، رشد فردی و پیشرفت بیشتر متحول کنیم.
چگونه ذهن خود را تغییر بدهیم؟
این یک حقیقت بزرگ است که محتوای غالب ذهنمان (باورها و افکار تثبیتشده) ما را به جایگاهی رساندهاند که امروز در آن قرار داریم. نتایجی که در هر زمینه از زندگی خود کسب کردهایم، بازتاب ذهنیت ما هستند. اگر میخواهیم نتایج خود را تغییر بدهیم، راهی نداریم جز اینکه ذهن خود را تغییر بدهیم. همانطور که اشاره کردیم، گاهی ذهن ما در اثر تغییرات و تحولات محیط و اطلاعات جدیدی که دریافت میکنیم، تغییر میکند اما گاهی نیز ذهن ما تغییر میکند چون خودمان خواستار تغییر آن هستیم. اما چگونه بهطور آگاهانه میتوانیم ذهن خود را تغییر بدهیم؟ در گام نخست باید مشخص کنیم که در چه زمینهای میخواهیم ذهنیتمان را تغییر بدهیم، متحول شویم و پیشرفت کنیم. مثلا اگر شما از لحاظ مالی وضعیت مناسبی ندارید و از این وضعیت ناراضی هستید، باید تصمیم بگیرید که ذهنیت خود را در مورد مسائل مالی تغییر بدهید.
«ذهن خود را تمیز و شفاف نگه دارید، ذهن شما پنجرهای است که از آن به جهان مینگرید.»
۱. ذهنیت فعلی خود را بررسی کنید
اگر شما همواره مشکل مالی داشتهاید و حالا میخواهید در این زمینه تغییر ایجاد کنید تا به وضعیت مالی دلخواه برسید، در اولین قدم باید ذهنیتی که شما را به اینجا رسانده است، شناسایی کنید. چون همانطور که اینشتین گفته «با همان شیوهی تفکری که مشکلات را ایجاد کرده است، نمیتوانیم آنها را حل کنیم.» پس لازم است آن باورهای ذهنی را که منجر به ایجاد مشکل شدهاند، شناسایی کنیم. بنابراین مشخص کنید در حال حاضر نسبت به آن موضوع چه ذهنیت و باورهایی دارید. مثلا در مورد وضعیت مالی، نگرش خود را نسبت به پول، ثروت، کار و درآمد بررسی کنید و سعی کنید آنها را کاملا مشخص کنید و بنویسید. در هر موضوع دیگری هم شناختن ذهنیت فعلی قدم اول برای تغییر آن است.
«باورها بخشی بسیار اساسی از ذهنیت ما هستند. باورهای ما قدرتمندترین مکان برای ایجاد یک تحول هستند که تغییری عمیق در نتایجمان بهوجود میآورند.»
۲. ذهنیت جایگزین را مشخص کنید
در مرحلهی بعد باید ببینید که چه ذهنیت جدیدی میتواند به شما کمک کند. مثلا در زمینهی مالی ببینید افرادی که از لحاظ مالی موفق هستند، در آن زمینه چه ذهنیتی دارند. در مورد پول چگونه فکر میکنند، افکارشان نسبت به کار، کسب درآمد و ثروتمند شدن چیست. این بررسی مشخص میکند که چه افکار و باورهایی باید جایگزین افکار و باورهای قدیمی شما شود. اما این جایگزینی بهراحتی صورت نخواهد گرفت و لازم است که بهطور آگاهانه برای تغییر ذهن خود تلاش کنید.
۳. از استدلال کمک بگیرید
باید بخش منطقی ذهن خود را برای پذیرش باورها و اهداف جدید مُجاب کنید و این کار توسط منطق و استدلال انجام میشود. بنابراین در مورد درستی باورهای جدید فکر کنید و شواهد و دلایلی که صحت آنها را تائید میکند، مشخص کنید. مثلا در مورد اوضاع مالی، شما قبلا بر این باور بودهاید که «پول درآوردن کار سختی است» و حالا میخواهید آن را با این باور جدید جایگزین کنید که «پول درآوردن کار راحتی است.» چه دلایلی از این باور جدید حمایت میکنند؟ شما میتوانید نمونهای از افرادی را پیدا کنید که از راه علایق و کارهای لذتبخش، درآمد بالایی کسب کردهاند یا افرادی که با تغییری خلاقانه و ساده در کسبوکار خود، ثروتمند شدهاند. این شواهد قسمت منطقی ذهن شما را تشویق میکنند تا عقیدهی جدید را بپذیرد و آن را با باور قدیمی، جایگزین کند.
۴. تمرکز، تکرار و تظاهر کنید
تکرار اطلاعات جدید خودبهخود به پذیرش آنها کمک میکند. تغذیه کردن ذهن با اطلاعات دلخواه، بسیار بهتر از بمباران آن با اطلاعات تصادفی از طریق محیط و رسانههاست. بهطور آگاهانه باید بر افکار دلخواه تمرکز کنید و از تمرکز بر افکار قدیمی خودداری کنید. «تمرکز» و «تکرار» قدرت معجزهآسایی دارند و بهمرور ذهن شما را در جهت دلخواهتان تغییر میدهند و هنگامی که تظاهر و تلقین را به آنها بیفزایید، قدرتی چندبرابر پیدا میکنند. تظاهر به این معناست که از موضع ذهنیت جدید، فکر، احساس و عمل کنید. مثلا برای تغییر ذهن جهت دستیابی به پیشرفت مالی تصور کنید که ذهنیت ثروتمندانه را در خود تثبیت کردهاید و ثروتمند شدهاید، در این صورت رفتار، افکار، گفتار و احساسات شما چگونه خواهد بود؟ هماکنون همانگونه فکر و رفتار کنید، احساسِ همان حالت دلخواه را در خود ایجاد کنید و تمام وجوه زندگی خود را از آن جایگاه ببینید. در این صورت ذهن شما بهسرعت و بهسادگی با وضعیت دلخواه شما مطابقت پیدا خواهد کرد و در کوتاهترین زمان و با کمترین تلاش، به هدف خود خواهید رسید.
«دیر یا زود کسانی برنده میشوند که تصور میکنند میتوانند برنده شوند.»
۵. از فیلتر ذهنی استفاده کنید
آگاهانه ذهن خود را با باورهای جدید و دلخواه، تغذیه کنید و افکار منفی را از خود دور کنید. برای این منظور، فرض کنید که در سرتان فیلتری وجود دارد که مانع ورود افکار منفی به درون ذهنتان میشود و وقتی که فکری منفی به ذهنتان رسید، آن را تفکیک میکند و به سطل زباله میریزد. هرگاه فکری منفی به ذهنتان رسید بگویید: «فیلتر-زبالهدان»، بهمرور به طرزی ناخودآگاه این افکار منفی کاهش خواهند یافت و با کمک افکار مثبت و دلخواه، ذهن شما در جهت دستیابی به اهدافتان تغییر خواهد کرد. از طرف دیگر، فیلتر ذهنی شما را قادر میسازد تا مانع تغییر منفی و ناخواستهی ذهنتان شوید.
«ذهن آدمی را میتوان به باغی تشبیه کرد که میتواند هوشمندانه کاشته شود یا وحشیانه رشد کند. خواه آگاهانه کشت شود و خواه نادیده گرفته شود، باید ثمرهاش را به بار آورَد. اگر بذر سودمندی در آن کاشته نشده باشد، انبوهی از علفهای هرز در آن میروید و همجنس خود را تولید خواهد کرد.»
۶. ذهنتان را برای تحقق رؤیاهایتان تغییر بدهید
ذهن ماشینی هدفمند است و اگر شما هدفی برایش مشخص نکنید، دیگران برای رسیدن به اهداف خود، ذهن شما را برنامهریزی خواهند کرد. پس رؤیاها و اهداف مهم خود را مشخص کنید. در مورد کسانی که قبل از شما به آن اهداف رسیدهاند مطالعه کنید، باورها و ذهنیت آنها را بررسی کنید و ذهن خود را توسط همان باورها تغییر بدهید تا به همان اهداف دست پیدا کنید. ذهن بهطور خودبهخود در جهت تحقق «اهدافِ سازگار با باورها» عمل میکند. اهداف و آرمانهای شما باید شفاف و واضح باشند و برای دستیابی به آنها قاطع باشید. آرمانِ قطعی مثل دانهی ماسهای است که در دل یک صدف قرار میگیرد و مروارید به دور آن شکل میگیرد. آرمان قطعی فکر بزرگی است که ذهن خلاق ما واقعیت را حول آن شکل میدهد. اگر ذهن خود را متناسب با رؤیاهایتان تغییر بدهید، دیر یا زود شاهد تحقق آنها خواهید بود.
«عظیمترین توفیق، روزگاری فقط یک رؤیا بود. درخت بلوط در بذری پنهان است. پرنده در تخم منتظر است و در برترین رؤیای جان، فرشتهای بال میزند. رؤیاها بذرهای واقعیات هستند.»
منابع:
تغییر ذهنها: هنر و علم تغییر ذهن خود و دیگران، هوارد گاردنر، ترجمهی سید کمال خرازی، نشر نی.
تو همانی که میاندیشی، جیمز آلن، ترجمهی گیتی خوشدل، نشر قطره.