خوشتان بیاید یا نه، حتما میدانید برخورد اول با آدمها تا چه حد حیاتی است. اگر هم نمیدانید، به حجم واردات وسایل آرایشی و پولی که مردم صرف خرید لباسهای مارکدار میکنند نگاهی بیاندازید. فرقی نمیکند در محیط کار باشد یا یک مهمانی، در اولین دیدار حتی پیش از باز شدن دهانتان تنها ظرف ۳۰ ثانیه تصویر اولیهای از شما در ذهن دیگری ساخته میشود که لباس بخش مهمی از این تصویر اولیه را شکل خواهد داد. اگر قبلا در مصاحبهی کاری رد شدهاید شاید لازم باشد نگاهی به آینه بیاندازید.
سوال همیشگیِ «ای وای حالا چی بپوشم؟» وقتی به مصاحبهی کاریتان ربط پیدا کند، باید از فاز تحت تاثیر قرار دادن خاله و عمو بیرون بروید (آنها با زیرپیراهن رکابی هم شما را میپسندند) و دقت بیشتری خرج کنید تا بتوانید هرجور شده کسی را که نمیشناسید و شما را نمیشناسد، تحت تاثیر قرار دهید.
اما از کجا باید بدانید سلیقهی آن یک نفر مصاحبهکننده که بار اولی هم هست او را میبینید، چیست؟ زمانی بود که طبق یک دستورالعمل سنتی نانوشته، مردها روز اول مصاحبه با بهترین کتوشلوار رسمی و زنها هم با مقنعه و مانتوی اداری و شلوار پارچهای راهی جلسهی مصاحبه میشدند. اما آن زمانها گذشته و تیپهای اسپرتتر و امروزیتر دیگر مثل گذشته معنای این را نمیدهند که جناب مصاحبهگر «من زیادی کول (cool) هستم و میتوانید در بخش کول بودن روی من حساب کنید.» که قاعدتا به این ختم میشد که «حالا خبرتان میکنیم» و شما برای خودتان اسپرت میماندید.
نمیخواهم ناامیدتان کرده باشم اما انتظار ندارید که همینجا نسخهی رنگ لباس، جنس پارچه و نوع جواهرات و آرایشتان را بپیچیم؟ در اصل یک نسخهی ثابت اصلا وجود ندارد، اما انتخابهای عاقلانه، زیرکانه و هنرمندانه همیشه وجود دارند. توصیههایی دارم تا هر قدر هم که بگویید سلیقهی کارفرماها با هم تفاوت دارد باز بتوانید آنچه مناسب شماست را تشخیص داده، راهتان را به دل مصاحبهگر باز کنید.
به این رگالهای پرفروش مصاحبهی شغلی نگاهی بیاندازید:
۱. مرتب و اتوکشیده باشید (خودتان و لباستان)
هیچ چیز واضحتر از اینکه لکهی سس شام پس پریشب روی لباستان باشد یا از شدت چروک بودن به نظر بیاید دوباره لباس چروک مد شده نمیتواند به کارفرمای شما بگوید که این آدم قرار نیست کار من را درست انجام دهد. لباسهایی هم که اندازهی شما نیست خب خودش دارد میگوید من به درد شما نمیخورم. لباس اندازه به تن کنید. این طوری راحتتر هستید، تا اینکه لازم باشد شکمتان را تو بدهید یا آستینهایتان را بالا و پایین ببرید. لباسهایی هم که زهوارشان در رفته را ترجیحا بگذارید برای خانهتکانی عید، جورابی را تصور کنید با کش وا رفته که تا مچ پا چین خورده و پایین آمده، البته امیدوارم تمیز باشد اما قطعا صورت مرتبی ندارد.
خوب برسیم به خود شما، روی تمیز، موی کوتاه، ناخن تمیز… دارید تو ذهنتان آن شعر معروف را میخوانید نه؟ حالا اصراری روی موی کوتاه هم ندارم اما بهداشت و اصلاح خودتان را در نظر بگیرید و مو، ناخنها، بوی بدن و دهانتان را چک کنید. با آینه دوست باشید. شورهی سری که روی لباس تیرهرنگ شما میدرخشد، موهای جنگلوار سر، موهای سیخ شده از بینی و گوش؛ اینها را سر و سامان بدهید. موی شما باید تمیز و قابل مدیریت آراسته شود، چون اینکه بخواهید جلوی مصاحبهکننده دائم با موهایتان ور بروید که کج و راست نباشند آخرین چیزیست که مصاحبهگر دلش میخواهد از شما ببیند. آقایانی هم که به ریش و سبیل علاقه دارند حتما از چند نفر نظری راجع به مدلی که بیشتر به آنها میآید بپرسند و مرتب و متقارن بودن را در نظر بگیرند.
خلاصه پیش از انتخاب بین ست سرمه ای و طوسی یا هر رنگ دیگر، این شعار مهم شما باشد: تمیز، مرتب، اتوکشیده، اندازه و به قول بعضیها فیت!
۲. احتیاط! با دندهی سنگین حرکت کنید
یادتان باشد لباس و ظاهر شما در مصاحبهی شغلی بیشتر جنبهی تیک خوردن دارد. یعنی باید بیشتر حواستان باشد با لباستان رفوزه نشوید، تا اینکه فکر کنید لباستان قرار است شغل را برایتان بخرد. اگر لباس و ظاهرتان ایراد اساسی داشته باشد ۱۰ ثانیه برای تصمیم دربارهی رد کردن شما کافی است، حتی اگر مصاحبهگر چون خوشصحبت هستید یا خودش آدم مأخوذ به حیایی است تا ۱۰ دقیقه هم وقت صرفتان کند. بله میدانم هیچ وقت ۱۰ ثانیه برای کسی کافی نیست تا شما را استخدام کند، عادلانه شاید نباشد اما واقعیت دارد.
۳. نه همچین نه همچون
آماری هست که میگوید ۸۰٪ متقاضیان شغل بالاخره متوجه میشوند که چه چیزی باید بپوشند و ۲۰٪ باقیمانده آنهایی هستند که یا زیادی به خودشان میرسند یا به کل به پیکنیک میروند.
لباسهای تنگ، آرایشهای آنچنانی، لباسهای زیادی بلند یا زیادی کوتاه، شلوار بَگی شلوغ پلوغ و کفش تقتقی چیزهای زیادی برای گفتن به کارفرمای شما دارند (که هیچ کدام خوب نیست!). اگر لباسی دارید که با پوشیدنش حس خوبی به خودتان پیدا میکنید اشکال ندارد که همان را بپوشید، البته به شرطی که این لباس یک تیشرت فسفری جیغ با عکس یک میمون که سرش را میخاراند نباشد.
اینکه نباید بوی عرق بدهید دیگر بدیهی است، اما کاری هم نکنید مصاحبهگر برگهی درخواست شغل را دوباره چک کند تا مطمئن شود مبادا توزیعکنندهی عمدهی عطر و اودکلن باشید. عطر، اودکلن و اَفترشِیو را با قناعت خرج کنید؛ قرار نیست بوی شما در اتاق مصاحبه بماند، قرار است خود شما ماندنی شوید. در مورد آرایش هم همین نکته را رعایت کنید، یک آرایش لطیف و ظریف کافیست و قطعا نیازی به یادآوری خلیج به کارفرما نخواهید داشت.
جواهرات بسیار گران، بسیار جلب توجهکننده، کفشهای پاشنه فلانسانتیمتری، زنگوله به کیف و کفش، مقنعه پشت گوش، رنگهای فسفری، براق و دیگر چیزهایی را که حدس میزنید حواس را به جای مصاحبه که قرار است بر صحبتهای جدی تمرکز کند، بر قیمت لباسها و تشعشع و صدا و جرقههای شما معطوف خواهد کرد، بیخیال شوید. مثلا اگر زیادی بخواهید با چیزهای گران خود دیگری را تحت تاثیر قرار دهید از آن طرف بام میافتید و این سوال را مطرح میکنید که مبادا چیز به درد بخوری برای احراز شغل نداشتهاید. قطعا نمیخواهید که مصاحبهکننده به جای رزومه و قابلیتهای شما به این فکر کند که وای چه دستبند قشنگی!
۳. رسمی یا غیررسمی
به جز برای ملاقات با کارفرمایان دولتی، شاید دیگر مثل قدیم لازم نباشد حتما کتوشلوار، مقنعه و پارچههای سنگین اداری تنتان کنید. میتوانید سبکتر و با رسمیت کمتر هم به مصاحبه بروید. البته نه با شلوار کوتاه، جین تنگ، بلوز یقه باز و دمپایی لاانگشتی.
تناسب اینجا حرف اول را میزند. اگر لباس نامتناسب بپوشید مثلا غیررسمیتر از محیط کار به نظر برسید، فکر میکنند از آن آدمهایی هستید که خیلی هم اهل جدیت در کار و رعایت قوانین نیستند و از آداب معاشرت در محیطهای کاری سر در نمیآورند. حالا بین خودمان بماند شمایی که لباسهای راحت را ترجیح میدهید واقعا قرار است خوب کار نکنید؟ فارغ از اینکه شما اینطور باشید یا نه، اینجا همان «مردم چی فکر میکنن» است که حکم میکند. پس حداقل جلسهی مصاحبه را کمی به خودتان سخت بگیرید و مطابق رسمیت محل کارتان لباس انتخاب کنید. (اگر از آن پرندههای آزادی هستید که هیچ جا دلتان لباس رسمی نمیخواهد شمارهی ۵ مخصوص شماست). این مطابقت و هارمونی به مصاحبهگر ثابت میکند که میدانید برای موفق شدن در کار باید چه راهی بروید، متناسب جایگاهی که برایش درخواست دادهاید هستید و نهایتا به او و فرهنگ سازمان او احترام گذاشتهاید: در یک کلام هم باسلیقهاید هم چیزفهم.
۴. از قضاوتتان استفاده کنید
برای اینکه بتوانید در مورد رسمیت محل کار تصمیمی بگیرید باید قضاوت کنید. خب مدیر شما چه جور آدمی است؟ مدرن است یا سنتی؟ جوان است یا پیر؟ فرهنگ شرکتتان چیست؟ بعضی شرکتها تابلو است که رسمیت کمتری دارند، یک استارتاپ نوپا با مدیری جوان که در تجارت آنلاین فعالیت میکند قاعدتا کمتر از اتاق استخدام شرکتی ایرانیزه و سنتی که سه نسل پدربزرگ و پسر و نوه را دیده از شما انتظار رسمیت دارد. آیا آنجا محلی است که هر روز با کتوشلوار و مانتوی فرم و مقنعه به سر کار میروند یا تیشرت و جین و کتان و شال و روسری؟ «سلام چطوری؟» میگویند یا «سلام علیکم، حال شما چطور است؟» اگر فکر میکنید دستورالعمل خاص یا لباس فرمی در کار است، خیلی ساده از منابع انسانی یا حراست شرکت دربارهی دستورالعملهای لباس پوشیدن پرسوجو کنید؛ قرار است شما متناسب با محیط به نظر برسید و جو شرکت را بسنجید.
۴. جور باشید
هر جایی میروید فکر کنید کارفرما قرار است بتواند تصویر شما را با تصویر آدمی مقایسه کند که در ذهنش میخواهد کار را به او بدهد و شما نباید خیلی متفاوت از آن تصویر به نظر برسید. البته منظورم را اشتباه برداشت نکنید. مثلا لازم نیست به این خاطر که درخواست شغلیِ مکانیک را دادهاید با دستهای روغنی و لباس گازوییلی با مصاحبهگر دست بدهید! طبق توصیهها همیشه یک یا دو درجه بهتر از شغلی که برایش درخواست میدهید، لباس بپوشید.
من سه جور لباس به نظرم میرسد: لباس کار رسمی، لباس کار غیررسمی، لباس معمولی یا غیررسمی. شرکت مورد نظر اگر خیلی رسمی است، خیلی رسمی باشید. رسمی است، رسمی یا خیلی رسمی باشید. غیررسمی است، غیررسمی یا رسمی باشید. مثلا اگر جو کمی غیررسمی است و شما با کتوشلوار مرتبی آنجا بروید کسی چه میداند شاید همان اول بگویند به به همکارمان آمد. میخواهم بگویم رسمیت لباس کار یا در همان حد یا یکی بالاتر از محل استخدام، کار شما را راه میاندازد.
یک پیشنهاد جادویی هم برای محیطهای غیررسمی این است که کت اسپرتی با خود داشته باشید تا اگر دیدید لازم است، به تن کنید و اگر نه، دربیاورید؛ اینجوری قابلیت جورواجور بودن را به دست میآورید. این هم از شما با قابلیت تغییر میزان رسمیت در آنِ واحد!
۵. روراست نباشید
خوب است اگر محیطی که به آنجا میروید طوری باشد که بتوانید کمی از خصوصیات خودتان را هم نمایش دهید. لباس و ظاهر شما، عینک و جواهرات و نوع آرایشتان میتواند نشانهی علائق، احساسات و هنر شما باشند و اصلا اینکه شما چرا منحصر به فرد هستید. اما دلایلی هست که در این کار نباید بیپروا عمل کنید، اصراری نداشته باشید زیورآلات نمایشی، جلب توجه کننده و خیلی عجیب و غریبتان را با خود به مصاحبه ببرید یا تتوی روی دستتان را در چشم مصاحبهکننده فرو کنید؛ کمی متفاوت بودن اگر به شما احساس خوبی میدهد اشکالی ندارد، اما بیشتر از آن ممکن است حواس فرد مقابل را پرت کند، جبههگیری خاصی را علیه شما ایجاد کند یا برچسب خاصی را به پیشانی شما بزند.
همانطور که گفتم انتخاب لباس نهایتا یک هنر است و قاعدهبردار نیست. مثلا اگر برای داشتن یک شغل هنری مصاحبه میدهید، دستتان برای اینکه خودتان باشید بازتر است چون هرچه باشد در این موقعیت لباستان خودش یک جور رزومه هم هست.
میخواهید خودتان باشید؟ اگر شما را میخواهند، باید همینطور بخواهند؟ یادتان نرفته بالاتر دربارهی خاله و عمو و آن ۳۰ ثانیهی طلایی چه گفتم؟ ما آدم هستیم با قضاوتهای لحظهای و راستش را بخواهید بازیِ گرفتنِ کار همین است که گفتم. اگر هم خیلی برایتان مهم است حتما همان گردنبند استخوان ضربدری را به گردنتان داشته باشید و میخواهید بگویید که چه کسی هستید، باشد اما عواقب این انتخابتان را هم مردانه بپذیرید.
۶. لباس اعتماد به نفستان را بپوشید
یادتان باشد مهمترین چیزی که با خود به مصاحبه کاری میآورید اعتماد به نفس است. چیزی که میپوشید و تیپ شما قرار است نشانگر این اعتماد به نفس باشد. اگر در لباستان احساس راحتی نکنید در مصاحبه این احساس ناراحتی را نشان میدهید.
حالا میتوانید با رعایت این نکات کلیدی نسخهی لباس روز مصاحبهتان را با اعتماد به نفس کافی بپیچید.