شیوهی برقراری ارتباط ما با دیگران تا حد زیادی روی زندگیای که تجربه خواهیم کرد تاثیر میگذارد. درآمد، رابطهها و مسیر شغلی ما همگی در گرو نوع برقراری ارتباط ما با دیگران است. فارغ از اینکه هدف، شغل یا خواستههای شما چیست، راهی برای فرار از این مسئله وجود ندارد: این روابط شخصی است که دنیا را اداره میکند. در این میان چگونه برخی افراد قادرند در زمانی کوتاه تقریبا با هر کسی ارتباط برقرار کنند و در مقابل برخی شبکهای خالی از رابطه دارند؟ در این مقاله دربارهی اینکه چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم بیشتر خواهیم خواند.
بدون در نظر داشتن شهرت و مقام، مردم همچنان مردماند و راههای برقراری ارتباط با آنها همیشه یکسان است. فرقی ندارد این نکتهها را برای ارتباط با همسایهی دیوار به دیوارتان به کار ببرید یا یکی از آدمهای مشهور و یا دختر زیبایی که در مهمانی دیدهاید. این روشها روی همهی آدمها کار میکند.
۱. تصنعی رفتار نکنید
برای اینکه بدانیم چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم، اول باید گفت که طبیعی رفتار کنید. رابطه تنها در صورتی عملی میشود که شما واقعا به آن اهمیت بدهید. هر چیزی کمتر از این را دیگران متوجه میشوند. اگر به کسی که سعی دارید با او رابطه برقرار کنید علاقهی واقعی ندارید، بیدلیل تلاش نکرده و تصنعی رفتار نکنید.
۲. همه چیز را به خودتان ربط ندهید
وقتی در مکالمهای کسی مشغول صحبت کردن است، صحنه را به او واگذار کنید. برخی گمان میکنند اگر وسط داستان دیگران بپرند و آن را به نوعی به زندگی خود ربط دهند به بهبود رابطه کمک کردهاند. گرچه این رفتار اگر به تعداد دفعات محدود استفاده شود چنین تاثیری دارد، هیچ چیز به اندازهی استفادهی مکرر آن اثر معکوس روی رابطهی شما نمیگذارد.
شما نمیتوانید اعتماد دیگران را جلب کنید اگر آنها هربار که میخواهند حرف بزنند احساس کنند شما قرار است وسط حرفهایشان بپرید. چنین کاری تمرکز گوینده را مختل میکند و سرمایهگذاری احساسی او را برای مکالمه باز پس میگیرد، علاوه بر این فرد برای ادامهی صحبت با شما مردد میشود.
۳. مراقب عبارتهای تائیدی خود باشید
دوست نزدیکی دارم که هر وقت از این عبارتها استفاده میکند دلم میخواهد به او هشداری بدهم. وقتی با هم پای تلفن یا حضوری صحبت میکنیم، به رغم اینکه نیت بدی ندارد، خیلی واضح متوجه میشوم که چه وقت دیگر به حرفهایم گوش نمیکند. او عادت دارد از عبارتهای تائیدی مانند «اوهوم»، «خب»، «چه عالی»، «اوه» و … استفاده کند. در حالیکه این عبارتها وقتی برای تظاهر به گوش دادن استفاده میشوند بسیار واضح و حواسپرتکن به نظر میآیند.
البته همهی ما دائما و تا حد زیادی مشغول انجام چند کار همزمان هستیم. به همین دلیل شرطی شدهایم که گاهی به جای گوش دادن به حرفهای فرد مقابل این عبارتها را به کار ببریم. اما اگر تا این لحظه کسی به شما این مسئله را گوشزد نکرده باشد که تا چه اندازه این رفتار برای گوینده توهینآمیز و مشخص به نظر میآید، ممکن است هیچ وقت متوجه آن نشده باشید. به عنوان یک قانون کلی همیشه به دیگران به شیوهای گوش بدهید که دوست دارید به شما گوش کنند.
۴. وانمود نکنید همهچیز را میدانید
وقتی با دیگران حرف میزنیم دلمان میخواهد نشان بدهیم که اطلاعات بالایی داریم و تحصیلکرده هستیم. برای برخی پذیرفتن این واقعیت که بار اول است بعضی اطلاعات را میشنوند دشوار است. مدیران زیادی هستند که راهنمایی گرفتن از دیگران برایشان گران تمام میشود، زیرا گمان میکنند باید همهچیز را بدانند و آن کسی باشند که به سایرین راهنمایی میدهد. از آن طرف هم کارکنان مایلند خود را اثبات کنند، بنابراین سعی در پوشاندن نقاط ضعف خود دارند. اما همهی ما در مکالمههایی قرار گرفتهایم که خودمان میدانیم تنها به این دلیل مطلب مهمی را بیان کردهایم که بشنویم دیگران دربارهی آن اطلاعات ناچیزی دارند.
تجارب و عنوانی که دارید اهمیتی ندارد، اگر میخواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید و نفوذی روی آنها داشته باشید، باید به آنها حس ارزشمندی بدهید. از کتاب آیین دوستیابی دیل کارنگی، قانون نهم را برای پیدا کردن دوست و نفوذ بر دیگران میخوانیم:
«به دیگران این احساس را بدهید که مهم هستند، و این کار را صادقانه انجام دهید.»
زمانی که دیگران بدانند وجودشان ارزشمند است، احساس خوبی پیدا میکنند که به آنها اجازهی بیان بیشتر خودشان را میدهد. بنابراین مراقب خودبینیتان باشید و سعی کنید کنترل رفتارتان را به دست منیّت خود ندهید.
۵. از قبل برنامه بریزید
اگر در مکالمهها مضطرب میشوید یا خُشکتان میزند، سوالهایی که دارید را از قبل آماده کنید. این کار برای این نیست که تعاملی خودکار مانند یک آدمآهنی داشته باشید. این کار باعث میشود ذهنتان آرام بگیرد و بتوانید از افکارتان بیرون بیایید، اعتماد به نفس داشته باشید و از یک مکالمه با جریانی آزاد لذت ببرید.
شما میتوانید با پرسیدن سوالهای درست راه خود را به هر مکالمهای باز کنید. پس برای هر موقعیتی که احتمال میدهید در آن قرار خواهید گرفت، سه سوال بازپاسخ و تفکربرانگیز پیدا کنید. شما میتوانید تعاملات ممکن را به:
الف) یک دورهمی کاری یا یک فرصت معاملهی بالقوه
ب) دیدار با یک آدم جدید در یک گردهمایی
پ) برخورد اتفاقی با یک دوست قدیمی
تقسیم کنید.
نکتهی مهم این است که سوالی بپرسید که تهاجمی به نظر نرسد، اما فرد را مجبور به توقف و فکر کردن کند. مزیت عالی این کار این است که نه تنها مکالمهی شما جالبتر میشود بلکه آدم به یادماندنیتری هم میشوید.
۶. کمک بزرگی برای دیگران فراهم کنید
حتی بزرگترین و قدرتمندترین آدمهای زمین هم کاری دارند که خوشحال میشوند کسی به آنها کمک کند. آدمهای بسیار زیادی از ترس اینکه مبادا چیزی برای ارائه به آدمهای بالاتر از خودشان نداشته باشند هرگز اقدامی نمیکنند. اما شما بیشتر از آنچه فکر کنید میتوانید به دیگران ببخشید: مقاله یا پستی در وبلاگ راجع به آنها بنویسید، پروژهی آنها را با افرادی که میشناسید در میان بگذارید یا پیشنهاد مصاحبهای بدهید که در آن بتوانند پیام خود را به دیگران برسانند. دربارهی اینکه چگونه میتوانید به اهداف آنها سودی برسانید خیلی خوب فکر کنید، اگر در نهایت معلوم شود پیشنهاد شما برای آنها چندان فایدهای ندارد همین تلاشتان به تنهایی شما را متمایز میکند.
۷. دیوانهوار توجه نشان دهید
اگر توجه نکنید تقریبا غیرممکن خواهد بود که بتوانید به شکلی واقعی پیشنهاد کمک بدهید. منظور توجهی واقعی است نه اینکه فقط بدانید چه کسبوکاری راه انداختهاند و چه ورزشی دوست دارند! قبل از تلاش برای برقراری رابطه تحقیق خود را با خواندن نوشتههای وبلاگ، کتابها و مقالههای آنها آغاز کنید. سوابق و اشتیاق آنها را جستجو کنید. زمانی حقیقی را صرف کنید تا آنچه واقعا برای آنها اهمیت دارد و اینکه چگونه میتوانید به آنها کمک کنید را بفهمید.
۸. با اطرافیان آنها ارتباط برقرار کنید
بیشتر موقعیتهای استخدامی با شبکهی ارتباطات و سفارشهای دیگران تکمیل میشود، برقراری رابطه هم از همین قاعده پیروی میکند. زمانی که دیگرانی آشنا، شما را پیشنهاد دهند به طور خودکار با اعتبار به حضور فرد مورد نظر میرسید. برای مثال، همین اواخر که میخواستم با یک نویسندهی معروف ارتباط برقرار کنم متوجه شدم که مربی شخصی هر دوی ما یک نفر است. در واقعیت این موضوع معنی خاصی ندارد اما در دنیای روابط انسانی این یک موقعیت طلایی است! زمان بیشتری برای برقراری ارتباط با افرادی که در حال حاضر میشناسید صرف کنید و ببینید این شبکه ارتباطی به کجا ختم میشود.
۹. استقامت پیروزِ بیشتر نبردها است
اگر نتوانستید کسی را پیدا کنید که مستقیما شما را به فرد مورد نظر ارجاع دهد، خیلی ساده ایمیل بفرستید یا پیغام صوتی تلفنی بگذارید. اما در این مرحله متوقف نشوید، کاری که اکثر مردم میکنند. اولین تلاش تنها یک قدم ابتدایی است. متوجه باشید که اولین تلاش ممکن است به هیچ نتیجهای ختم نشود، اما پنجمین یا شاید دهمین مرتبه دفعاتی باشند که نتایجی به دنبال بیاورند. یک ایمیل یا پیغام بدون پاسخ به معنی آن نیست که آنها نمیخواهند با شما ارتباط داشته باشند. این وظیفهی شما است که در مسیر استقامت به خرج دهید! عجله نکنید اما نامرئی هم نباشید.
۱۰. دوستان حقیقی پیدا کنید
فکر کنید که چگونه دوستان فعلی خود را پیدا کردهاید. همهی داستان همین است. شما فقط با آدمهایی دوست میشوید که واقعا آنها را در زندگی خود میخواهید. همین قانون را باید در مورد رابطه با آدمهای مشهور به کار ببرید. بیش از حد دربارهی اینکه چه باید بکنید فکر نکنید. مثل یک انسان رفتار کنید، کمککننده باشید و در این شرایط بیشتر آدمها بدون اینکه در نظر داشته باشند چه کسی هستند با رضایت در برابر شما رفتاری مانند انسان نشان خواهند داد.
۱۱. فراموشنشدنی باشید
همهی موارد بالا موارد سادهای هستند که متاسفانه کمتر استفاده میشوند، همگی راههایی هستند برای به یاد ماندن. شما میتوانید کارت تبریک تولد بفرستید. کتاب مورد علاقهتان را با یادداشتی شخصی در داخل جلد کتاب برایش پست کنید و البته کارت پستال تبریک عید را فراموش نکنید. سعی کنید که واقعا کمککننده باشید. متعجب خواهید شد وقتی بفهمید کارهای بسیار ساده چگونه انجام نشده باقی ماندهاند. در نهایت به یادماندنی بودن آنقدرها که برخی فکر میکنند سخت نیست!
رعایت نکاتی که ذکر شد به ما کمک میکند که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
برگرفته از: forbes entrepreneur