مشغول انجام هر کاری که هستید، باید بدانید که راههای بهتر، آسانتر و پُربازدهتری نیز برای انجام آن کار وجود دارد. بهعنوان یک دانشآموز، دانشجو، کارمند، کارآفرین، ورزشکار، هنرمند، معلم، خانهدار، مدیر یا رهبر یک گروه، همیشه میتوانید تغییرات مثبت و مؤثری در شغل و وضعیت خود ایجاد کنید. لازمهی این تغییرات، داشتن ایدههایی نوآورانه و اجرای آنهاست. مثلا ایدهی خودرو تحول بزرگی در زندگی بشر ایجاد کرد، ایدهی جاده و خیابان، استفاده از خودروها را راحتتر کرد، ایدهی قوانین راهنمایی و رانندگی باز هم بر راحتی استفاده از خودروها افزود و بهمرور ظهور ایدههای جدیدتر، بازدهی مصرف سوخت، سرعت و ایمنی خودروها را بیشتر کرد. اکنون ما در شُرُف ورود به عصر خودروهای هوشمند هستیم. ایدههای جدید هر لحظه در حال تغییر دادن ابعاد مختلف زندگی ما هستند. با کمی تفکر و دقت، میتوانید تغییرات باورنکردنی در زندگی از ۱۰ سال پیش تا کنون را بهراحتی احساس کنید. شاید تغییر بزرگ بعدی در زندگی شما وابسته به کشف و اجرای یک ایدهی ساده و نوآورانه باشد. در این مقاله به بررسی روش کشف چنین ایدههایی میپردازیم.
تفاوت «ایده» و «محصول»
ماشین، لامپ، رایانه و تلفن همراه «محصول» هستند، اما منشأ آنها یک فکر است که آن را «ایده» مینامیم. اگر ایده وجود نداشت، محصولات بهوجود نمیآمدند. جرج برنارد شاو این تفاوت را بهخوبی توضیح داده است. او میگوید: «فرض کنید من و شما هرکدام یک سیب داریم. اگر سیبهایمان را با هم تعویض کنیم، باز هم هرکدام یک سیب خواهیم داشت، اما اگر هریک از ما یک ایده داشته باشیم و ایدههایمان را با هم تعویض کنیم، آنگاه هرکدام از ما دو ایده خواهیم داشت.» در اینجا سیب یک «محصول» است که تنها یکبار قابل استفاده است، اما مثلا روش پخت کیکِ سیب یک «ایده» است که بارها و بارها توسط افراد مختلف در هر زمان و مکانی قابل استفاده است. پس «ایده» برخلاف «محصول»، به خلاقیت نیاز دارد. داشتن ایده و دانشِ تولید محصولات، مهمتر از ساختن آنهاست. ساختن، در واقع به معنی اجرای یک ایده است. بدون ایده، هیچ محصولی ساخته نمیشود. ایده و فکر خلاقانه میتواند بازدهی، سرعت و کیفیت محصول را متحول کند. نتیجهی یک «ایده» اهمیت بسیار بیشتری نسبت به نتیجهی یک «محصول» دارد. معمولا آنچه ما را از پیشرفتِ بیشتر بازمیدارد کمبود «محصولات» نیست، بلکه کمبود «ایده» است. به همین دلیل مهارتِ خلقِ ایدههای جدید، ارزش بسیار بالایی دارد و قادر است زندگی ما را در تمام ابعاد بهتر و غنیتر کند. در ادامه روشهایی برای خلق ایدههای نوآورانه را شرح میدهیم.
۱. علایق واقعیتان را بشناسید
برای اینکه ایدههای مفید و مؤثری تولید کنید، ابتدا باید موضوعاتی را که موردعلاقهی شما هستند یا برایتان مسئله و مشکل بهحساب میآیند، شناسایی کنید. چه چیزی در شما شور و اشتیاق ایجاد میکند؟ چه موضوعی برای شما مهم است؟ آیا بهدنبال راهی برای افزایش درآمد هستید؟ آیا تفریح و سرگرمی فعلی شما میتواند راهی برای کسب درآمد باشد؟ چگونه میتوانید بخشی از وقت خود را به علایقتان اختصاص بدهید؟
ذهن یک ماشین هدفجو (سایکو سایبرنتیک) است که وقتی هدف را برایش مشخص کنید، خودبهخود در مسیر تولید ایده قرار میگیرد. مرحلهی بعد آن است که ذهن خود را برای کسب اطلاعات و دانش از منابع مختلف، باز بگذارید.
۲. پهنای باند فکر خود را افزایش بدهید
لازمهی یافتن ایدههای جدید و خلاقانه، این است که ذهنمان را به روی تمام منابع موجود باز کنیم. اگر هدف شما این است که از راهِ مطالعه کسب درآمد کنید، شاید با دانش و دیدگاه فعلیتان، هیچ ایدهای برای انجام این کار نداشته باشید اما وقتی با ذهنی باز و پذیرا آن را مورد توجه قرار میدهید، بهمرور ایدههای جالبتری کشف خواهید کرد. مثلا ایدهی سایتی برای معرفی و فروش کتاب به ذهنتان میرسد که میتوانید با دریافت درصدی از فروش کتابها یا از طریق تبلیغات کسب درآمد کنید یا به ذهنتان میرسد که با یک مجله همکاری کنید و با نوشتن بخش «معرفی کتاب» برای آن مجله، کسب درآمد کنید. بنابراین باید ذهن خود را در موقعیتهای مختلف با محوریت موضوع موردنظر باز نگه داریم و از خود بپرسیم که چه رابطهای بین این وضعیت و آن موضوع وجود دارد. برای این منظور باید در هر چیز اطراف خود دقیق شوید. باید تا جایی که میتوانید در زمینهی کار و فعالیت خود اطلاعات کسب کنید.
«افراد خردمند مغزشان را با ورزشهای فکری مشغول نمیکنند بلکه خود را در زمینههای کاریشان غرق میکنند. رماننویسان رمانهای زیاد و دانشمندان مطالب علمی زیاد میخوانند.»
۳. قدرت مشاهده خود را تقویت کنید
واژهی ایده (idea) ریشهی یونانی دارد و به معنای «مشاهده، درک و دیدن» است. منظور از مشاهده در اینجا «بهکارگیری حواس پنجگانه برای دریافت اطلاعات از محیط» است، یعنی بهطور دقیق به اطراف خود نگاه کنیم، صداها و گفتوگوها را بسیار دقیق بشنویم و تمرکز حواس داشته باشیم. بخش مهمی از نوآوریها، برای حل مشکلات بهوجود آمدهاند. ما برای تشخیص مشکل، باید مشاهدهگر دقیقی باشیم. مثلا بیشتر کودکان برای مسواک زدن تنبلی میکنند اما والدین به جای اینکه این مشکل را کاملا درک و در مورد آن فکر کنند، صرفا کودکان را برای مسواک زدن نصیحت، تشویق یا تنبیه میکنند. این قضیه برای پانیت ناندا، مهاجرِ هندی ساکن آمریکا که مشاهدهگر دقیقی بود، تفاوت داشت. دختر چهار سالهی او نسبت به همسالان خود علاقهی کمتری به مسواک زدن داشت. یک روز او به دخترش پیشنهاد داد که برخی کارهای روزمره از جمله مسواک زدن را با هم انجام بدهند. دخترش در پاسخ گفت که این کار را زمانی انجام خواهد داد که کفشهای چشمکزن کتانیاش را پیدا کند. با این پیشنهاد جرقهای در ذهن پانیت ناندا ایجاد شد. او به فروشگاه اسباببازی رفت و چند جفت گوشوارهی مغناطیسی چشمکزن خرید و آنها را به مسواک دخترش آویزان کرد. آن روز دخترک با لذت تمام بهمدت ۸ دقیقه مسواک زد. ایدهی ناشی از این مشاهده و توجه دقیق، حالا به شرکتی تبدیل شده است که محصولات بهداشتی دهان و دندان را برای کودکان تولید میکند و محبوبترین محصول آن مسواکی به نام کرم شبتاب است که چراغهای آن در هنگام مسواک زدن، چشمک میزنند. پس با مشاهدهی دقیق و دقت زیاد در زندگی روزمره، علاوه بر اینکه میتوانید مشکلات را حل کنید، میتوانید آنها را به فرصتی برای موفقیت هم تبدیل کنید.
۴. دفترچهی ایدهپردازی داشته باشید
ذهن مخزن افکار است و برای اینکه همواره در حال رشد باقی بماند، اطلاعات ورودی و خروجیاش باید در تعادل باشند. نوشتن یک ایده بهمنزلهی خارج کردن یک فکر از مخزن ذهن است و باعث عدم تعادل ذهن میشود. ذهن برای حفظ تعادل خود باید یک ایدهی جدید تولید کند. به همین دلیل، نوشتن ایدهها برای تمام ایدهپردازان بزرگ امری اساسی است. اکثر آنها دفترچههایی برای ثبت ایده داشتند و تمام دیدهها، شنیدههای تأملبرانگیز، ایدهها و نظرات مرتبط با طرحها و موضوعات موردنظر خود را در آن یادداشت میکردند. توماس ادیسون نمونهای از همین افراد بود. او افکارش را در بیش از ۲۵۰۰ دفترچه که هرکدامشان حداقل ۲۰۰ برگ داشت، ثبت کرده است. ادیسون آزادانه نکتهبرداری میکرد و نکات او اغلب شامل طرحهای خامی از ایدههای اولیه و بخشهای مختلف اختراعات او بود.
۵. عضلاتِ ایده پردازی خود را تقویت کنید
ایدهپردازی مثل هر مهارت دیگری نیازمند تمرین است. هر روز مدتی را به ایدهپردازی اختصاص بدهید و هر آنچه را که به ذهنتان میرسد، هرچقدر احمقانه و هرچقدر بیربط، در دفترچهی ایدهپردازیتان بنویسید. یکی از بهترین محرکهای ذهنی برای ایدهپردازی، «پرسیدن سؤال» است. سؤالاتی در مورد موضوع موردنظرتان مطرح کنید و آنها را در دفترچهی خود بنویسید. اگر این کار را چندبار تکرار کنید، پاسخها و ایدههای جدیدی به ذهنتان میرسند و شگفتزدهتان میکنند.
۶. همیشه و همهجا در جستوجوی ایدههای جدید باشید
همانطور که دیدیم مسئلهی سادهای مثل مسواک زدن منجر به تولید یک ایدهی خلاقانه و درنهایت ایجاد یک شرکت بزرگ شد. پس تمام مشکلات و حتی مسائل سادهی زندگی روزمره میتوانند فرصتی برای دستاوردهای بزرگ باشند به شرطی که خوب به آنها دقت کنیم و ایدههای پنهان آنها را شناسایی کنیم. بسیاری از ایدههای نوآورانه در موقعیتهای بیربط و غافلگیرکننده به ذهن میرسند، پس بهتر است همیشه دفترچهی ایدههای خود را بههمراه داشته باشید تا بتوانید بلافاصله آنها را یادداشت کنید.
«پس از اینکه تصمیم گرفتم ایدههای تجاری را جستوجو کنم، همه جا را پر از ایده میدیدم. این موضوع مانند دریافت فرکانسهای رادیویی است. شما با امواج رادیویی احاطه شدهاید و اگر نتوانید خودتان را با آنها تنظیم کنید، نمیتوانید دریافتشان کنید.»
۷. ایدههای زیادی تولید کنید
«برای بهدست آوردن یک ایدهی خوب، باید ایدههای زیادی داشته باشید.»
هر اندازه ایدههای بیشتری تولید کنید، احتمال کشف یک ایدهی بکر و خلاقانه بیشتر میشود. طوفان فکری یکی از روشهای مناسب برای تولید ایدههای زیاد است. بهتر است طوفان فکری را با روش نقشه ذهنی تلفیق کنید. برای این کار در وسط یک کاغذ بزرگ موضوع اصلی (مثلا: چگونه از طریق مطالعه کردن کسب درآمد کنم؟) را بنویسید. سپس هر ایدهای را که به نظرتان میرسد، یادداشت کنید. بهتر است موضوع اصلی و هر ایده را داخل یک دایره قرار بدهید. دایرهی اصلی را با یک پیکان به دایرههای فرعی وصل کنید. این روش قسمت راست مغز را که بهصورت غیرخطی و شهودی کار میکند درگیر و ایدههای زیادی تولید میکند. اگر طوفان فکری به شکل گروهی انجام شود، تنوع و تعداد ایدهها و نیز امکان کشف ایدههای خلاقانهتر بیشتر میشود.
۸. وارد گفتوگو شوید
«ذهنهای بزرگ دربارهی ایدهها بحث میکنند، ذهنهای متوسط دربارهی رویدادها حرف میزنند و ذهنهای کوچک دربارهی آدمها صحبت میکنند.»
برقراری ارتباط و گفتوگو با دیگران در مورد ایدهها و مسائل مورد علاقهتان، روشی عالی برای کشف و ارزیابی ایدههاست. نظرات دیگران را در مورد ایدههایتان بپرسید و آنها را بررسی کنید. در هنگام گفتوگو معمولا ایدههای جدیدی ظهور میکنند. هرکس نگاه منحصربهفردی به مسائل مختلف دارد و همین ویژگی باعث میشود که در گفتوگو با دیگران، بتوانیم مسائل را از زوایای مختلفی ببینیم و آنها را عمیقتر درک کنیم. این درک عمیقتر به خلق ایدههای جدید کمک میکند.
۹. بین حوزههای مختلف، ارتباط برقرار کنید
یکی از وجوه خلاقانهی هر ایده ایجاد ارتباط بین دو حوزهی بهظاهر نامرتبط است. همانطور که دیدیم پانیت ناندا بین مشکل مسواک زدن دخترش و علاقهی او به آن کفشهای خاص، ارتباط برقرار کرد و سپس با مرتبط کردن آنها با کسبوکار، توانست شرکت موفقی تأسیس کند. شما هم میتوانید بخشهای بهظاهر نامربوط زندگی و علایق خود را با هم مرتبط کنید، کافی است آنها را یادداشت و در موردشان ایدهپردازی کنید. بسیاری از مواقع ترکیب کردن ایدههای موجود، به ایدهای جدید و خلاقانه منتهی میشود. همهی اختراعات ادیسون اصیل و دستاول نبودند. مانند بیشتر محصولات و فعالیتهای خلاقانه، او فقط ایدههای موجود را با هم ترکیب میکرد و ایدهی جدیدی را بهدست میآورد.
۱۰. ایده را ارزیابی کنید
هر ایدهای ارزش و قابلیت اجرایی شدن را ندارد. در این مرحله باید سعی کنید به یک ارزیابی واقعبینانه و درک روشنی از ایدهی خود برسید و تا حد ممکن آن را ملموس کنید. میتوانید طرحی از آن بکشید یا در قالب یک نوشته دربارهی آن توضیح بدهید. ایدهی خود را با دیگران مطرح کنید و ببینید چقدر برایشان ملموس و قابل درک است. انتقادات دیگران خصوصا متخصصان آن حوزه را بشنوید. ایدهی خود را با ایدههای مشابه مقایسه کنید و ببینید ایدهی شما چه مزایا و معایبی دارد. لازم نیست که ایدهی شما کامل و بدون نقص باشد. تا جایی که ممکن است ایدهی خود را شفاف، ملموس و کامل کنید و سپس برای اجرای آن تلاش کنید.
۱۱. ایدهی خود را عملی کنید
ایدهها تا زمانی که بهکار گرفته نشوند، هیچ ارزشی نخواهند داشت. اگر ایدهای برای افزایش درآمد خود یافتهاید، باید آن را بهکار بگیرید وگرنه هیچ افزایش درآمدی در میان نخواهد بود. ممکن است به ایدهای خلاقانه و مؤثر برای مقابله با آلودگی هوا دست پیدا کرده باشید، اما اگر آن ایده بهکار گرفته نشود، هیچ سودی برای شما و دیگران نخواهد داشت. بهکارگرفتن ایده با توجه به موضوع و گستردگی آن، نیازمند شرایط متفاوتی است. برخی ایدهها مربوط به زندگی شخصی هستند و معمولا بهسرعت قابلاجرا هستند، اما اگر ایدهای برای افزایش فروش شرکتتان داشته باشید، باید مدیران شرکت را برای اجرای آن قانع کنید. بسیاری از ایدهها را میتوان در سطح محدود اجرا کرد و پس از اطمینان از بازدهیشان، آنها را در سطح بزرگتری هم بهکار گرفت. ایدهها سرآغاز تمام دستاوردهای کوچک و بزرگ هستند پس تمام تلاش خود را برای اجرای ایدههایتان بهکار بگیرید.
منبع:
شکارچی ایده، روش کشف و وقوع بهترین ایدهها، اندی بوینتون، بیل فیشر و ویلیام بول، ترجمهی ع. هوشیاری، نشر مؤسسهی خدمات فرهنگی رسا.
تهیهشده برای: chetor.com