ذهنهای کارآفرین و ایدههای آنها، برای هر سازمانی ارزش فوقالعاده زیادی دارند. ما در واحد تحقیقات مجلهی کسبوکار هاروارد، تحلیلی دربارهی گروهی از کارآفرینان انجام دادیم که کارآفرینی برایشان مانند یک شغل دائمی بوده است، به این معنی که این کارآفرینان کسبوکاری را راه میاندازند، مدتی در آن کار میکنند و با یافتن فرصتهای تازه، کار قبلی را به کسی سپرده و کسبوکار جدیدی را آغاز میکنند. در این تحقیق قصد داشتیم مهارتهای فردیای را شناسایی کنیم که از این افراد یک کارآفرین نمونه ساخته است. ما توانستیم پنج خصوصیت کلیدی مشترک را در این کارآفرینها مشخص کنیم. شدت و قوّت این پنج خصوصیت به طور قابل توجهی در میان این کارآفرینان بالاتر از سایرین بود.
معمولا از مهارتهای فردی به عنوان مهارتهای قابل انعطاف یاد میشود که در طول زمان و به آرامی پرورش مییابند. ما برای شناسایی این که شخص چه نوعی از مهارتهای مرتبط با کار را در خود پرورش داده است میزان این مهارتهای فردی را به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار بردیم و برای شروع، کسانی را در نظر گرفتیم که در کسب و کارهای مختلفی کارآفرینی کرده بودند و در این مسیر، هم موفقیت و هم شکست را تجربه کرده بودند.
پس از ارزیابی مهارتهای فردی این کارآفرینان و مقایسهی عملکردشان با یک گروه کنترل، به وجود مهارتهایی پی بردیم که به بهترین شکل داشتنِ ذهنیت کارآفرینی را در فرد پیشبینی میکنند. پس از به دست آوردن این نتایج توانستیم تنها با داشتن نمرات این پنج مهارت فردیِ خاص، با دقتی بیش از ۹۰٪ پیشبینی کنیم که چه افرادی میتوانند کارآفرین دائمی باشند.
خصوصیات کلیدی کارآفرینان همیشگی
بر اساس یک گروه کنترل ۱۷،۰۰۰ نفری از بزرگسالان شاغل، کارآفرینان دائمی در مهارتهای زیر بالاتر از متوسط ظاهر شدهاند: متقاعدسازی: ۱.۱۷ بالاتر از گروه کنترل، رهبری: ۱.۰۲ بالاتر از گروه کنترل، تعهد شخصی: ۰.۸۶ بالاتر از گروه کنترل، معطوف به هدف بودن: ۰.۴۸ بالاتر از گروه کنترل، مهارتهای بین فردی: ۰.۳ بالاتر از گروه کنترل.
۱. متقاعدسازی
خصوصیتی که در کارآفرینان، بیش از هر خصوصیت دیگر به چشم میآید، قدرت متقاعدسازی، یا به عبارت دیگر توانایی قانع کردن دیگران برای تغییر فکر، باور، یا رفتارشان است. در این تحقیق، متقاعدسازی به عنوان توانایی ترغیب دیگران برای مشارکت در به انجام رساندن یک رسالت یا ماموریت تعریف شده است. ما با پرسیدن سوالاتی، این خصوصیت را در افراد مختلف اندازهگیری کردیم. برای مثال از شرکتکنندگان خواستیم از ۱ تا ۶ به جملاتی مانند جملات زیر نمرهای بدهند: «دیگران مرا به عنوان کسی که قادر است از سایرین جواب مثبت بگیرد میشناسند.» و یا «دیگران مرا به عنوان یک ارائهدهندهی قدرتمند میشناسند.» به این شکل آنها برای ما مشخص کردند که هر جمله تا چه حد در موردشان صادق است. بدون شک، کارآفرینان چه برای به خدمت گرفتن یک تیم و چه برای جذب منابع مالی از سرمایهگذاران یا سهامداران، نیاز دارند در زمینهی متقاعد کردن دیگران عالی باشند.
۲. رهبری
شاید جای تعجب نباشد که رهبری نیز یکی از پنج عرصهای است که کارآفرینان در آن صاحب برتری بودند. در این تحقیق، رهبر موفق کسی تعریف شده که تصویر متقاعدکنندهای از آینده به دیگران بدهد. برای مثال شرکتکنندههایی که به عبارتهای زیر نمرهی بالایی دادند، توانایی رهبری بالایی از خود نشان دادهاند: «تا به امروز، دیگران پذیرفتهاند که برای پشتیبانی از چشمانداز، رسالت یا اهداف من ریسک کنند.»، «برای رقابت طلبیِ بیش از اندازهام ملامت شدهام.» کارآفرینان، در هر دو عبارت، نمرات بالایی به دست آوردند. توانایی داشتن چشماندازی مناسب برای افرادی با ذهنیت کارآفرین، معمولا به یک محصول یا خدمتی که قرار است مشکلی را حل کند، گره خورده است. حتی اگر اکثریت مردم از وجود چنین مشکلی بیخبر باشند.
۳. تعهد شخصی
مورد بعد این است که افراد کارآفرین از خود، تعهد شخصی نشان میدهند. ما در این تحقیق تعهد شخصی را داشتنِ خصوصیاتی مانند شروعکننده بودن، اعتماد به نفس، انعطافپذیری و تمایل به عهدهدار شدن مسئولیت در کارهای شخصی تعریف کردهایم. افرادی که تعهد شخصی بالایی دارند، به عبارتهایی مانند عبارات زیر نمرات بالایی داده بودند: «به عنوان شخصی شناخته میشوم که زمانی که دیگران نتوانستند، من توانستهام کار را به نتیجه برسانم.» یا «برای این که مردم را بابت اعمالشان مسئول میدانم از من انتقاد شده است.» با توجه به شواهدی که این عبارتها فراهم میآورند، کسانی که تعهد شخصی دارند، به موانع به عنوان بخشی از فرایند کار نگاه میکنند و به جای این که با ظاهر شدن مشکلات دست از کار بکشند از آنها انرژی میگیرند. از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم افرادی که بابت مشکلاتشان دیگران را مقصر میدانند از میزان پایینی از تعهد شخصی برخوردارند و به احتمال زیاد در هر تلاش کارآفرینانه از حرکت باز میایستند.
۴. معطوف بودن به هدف
مهارت اساسی دیگر کارآفرینها معطوف بودن به سمت هدف است. در این تحقیق معطوف بودن به هدف را اینگونه تعریف کردهایم: متمرکز کردن جدی تلاشها برای دستیابی به اهداف، ماموریتها، یا مسائل عینی (این خصوصیات با خصوصیات رهبری به شدت گره خوردهاند). تعداد بیشتری از کارآفرینان در مقایسه با دیگران با این عبارات موافقت کردهاند: «مرا به عنوان کسی میشناسند که برای رسیدن به اهداف از موانع عبور کرده است.» یا « بالاترین کارایی را مواقعی دارم که از نزدیک، همراه دیگران برای دستیابی به هدفی کار میکنم.» آنچنان که در بالا اشاره کردیم، برای کارآفرینان مهم است که درکی قوی از این مسئله داشته باشند که هدفشان چیست، زیرا محصول یا خدماتی که ارائه میدهند به داشتن درکی از اهدافشان نیاز دارد. شناسایی و جانبداری از هدف به آنها امکان میدهد روی دیگران تاثیر بگذارند و حمایت آنها را جلب کنند.
۵. مهارتهای ارتباط بینفردی
آخرین مهارت مشخصهی کارآفرینها، توانمندی در مهارتهای ارتباط بینفردی است. این مهارت مانند چسبی چهار مهارت دیگر را در کنار هم نگاه میدارد و شامل ارتباط برقرار کردن به شیوهای کارآمد، ساختن پلهای ارتباطی، و توانایی برقرار کردن ارتباطی مناسب با همهی قشرهای مردم، با زمینهها و مهارتهای ارتباطی متفاوت، است. در این تحقیق افرادی که مهارت بالایی در این زمینه داشتند با عبارتهای زیر موافق بودهاند: «توانایی من برای کنار آمدن با دیگران اهمیت اساسی در دستاوردهای بزرگ من داشته است.» یا «من به عنوان کسی شناخته میشوم که توانایی آرام کردن کسانی را دارم که به لحاظ احساسی ناراحتند.» بدون داشتن مهارتهای ارتباط بینفردی، یک کارآفرین به ارتباط با کسانی محدود میشود که سبک ارتباطیِ دقیقا مشابهی با خود او دارند و بنابراین تواناییاش در زمینهی شناساندن اهداف و چشماندازش به دیگران نیز با محدودیت مواجه میشود.
سخن آخر این که، برخلاف این تصور کمفایده که موفقیت در کارآفرینی را مربوط به یک زمانبندی بینقص در برخورد ایدههای درخشان با یک هماهنگیِ خاص کیهانی میداند، این تحقیق نشان میدهد برای موفقیتِ افرادی که به لحاظ کارآفرینی موفق هستند دلیلی وجود دارد. آن دلیل این است که بسیاری از آنها، مهارتهای فردی خاصی را در سطحی عالی از خود نشان میدهند. در این تحقیق این مهارتها را با شما در میان گذاشتیم و باید به این نکته نیز اشاره کنیم که این پنج خصوصیت، فطری نیستند. بلکه میتوان این مهارتهای فردی را، به خصوص در اوایل زندگی، یاد گرفت و در خود پرورش داد و نهایتا با پرداختن به کارآفرینی در این مهارتها زبردست شد.
برگرفته از: Harvard Business Review