چرا گاهی بدون هیچ دلیلی دچار افسردگی می‌شویم؟

چرا گاهی بدون هیچ دلیلی دچار افسردگی می‌شویم؟

ممکن است متوجه شده باشید که به صورت مداوم خلق پایینی دارید، زودرنج شده‌اید یا نمی‌توانید خوب بخوابید. آیا این افسردگی است؟ در صورتی که پاسخ مثبت است چگونه باید آن را درمان کنیم؟ حتی اگر احساس کنید که دلیلی برای افسردگی وجود ندارد اما بازهم یکسری عوامل هستند که در ایجاد آن نقش دارند. برخی از این عوامل می‌توانند مربوط به زمان حال و برخی دیگر می‌توانند مربوط به اتفاق‌های گذشته مانند زمان کودکی باشند.

اگرچه ناراحتی همیشه نشانه‌ی افسردگی نیست اما احساس ناراحتی عمیق و گریه‌ی ناگهانی و بدون علت می‌تواند از علائم افسردگی باشد. هنگام بروز این شرایط ممکن است کمی سردرگم شوید. داشتن اطلاعات بیشتر درباره‌ی افسردگی می‌تواند هنگامی که فکر می‌کنید دلیلی برای افسردگی وجود ندارد به شما کمک کند.

افسردگی دلایل بسیار زیادی می‌تواند داشته باشد که همه‌ی آن‌ها پیچیده بوده و درکشان دشوار است. در برخی حالات احساسات افسردگی می‌توانند به صورت شفاف و واضح به تجربه‌های زندگی فرد مانند تجربه‌ی ناراحت‌کننده‌ی از دست دادن یا رویداد وحشتناک مربوط شوند. برخی افراد ممکن است از سابقه‌ی خانوادگی‌شان در رابطه با بیماری‌های سلامت روان آگاه باشند و در نتیجه در برابر تشخیص افسردگی گارد خاصی نداشته باشند.

اگرچه برخی افراد هم دچار افسردگی می‌شوند و دلیل آن را نمی‌دانند. آن‌ها احساس می‌کنند که دلیلی برای افسردگی‌شان وجود ندارد به ویژه اگر زندگیشان در مقایسه با دیگران بهتر یا ساده‌تر باشد. فشار توضیح یا تایید احساسات باعث تشدید افسردگی شده و مانع از دریافت درمان مناسب برای افراد می‌شود.

چگونه افسردگی را از ناراحتی تشخیص دهیم؟

یک متخصص سلامت روان بهترین مرجع برای تشخیص این مساله است. در حالت کلی ناراحتی هم نشانه‌ای از افسردگی است اما تنها نشانه‌ی آن نیست. نشانه‌های افسردگی باید حداقل دو هفته ادامه داشته باشند. برخی از علائم رسمی افسردگی که به تشخیص آن کمک می‌کنند عبارتند از:

  • لذت نبردن از چیزهایی که در گذشته از آن‌ها لذت می‌بردید.
  • سختی در تمرکز کردن یا به یاد آوردن چیزهای مختلف
  • زودرنجی
  • گریه کردن با یا بدون دلیل
  • تغییرات در خواب و اشتها
  • اضطراب
  • خستگی و انگیزه‌ی پایین
  • دردهای جسمی
  • داشتن افکار خودکشی

علاوه‌براین تفاوت‌هایی بین ناراحتی، افسردگی و غم وجود دارد. داشتن احساساتی مانند ناراحتی هنگام مواجهه با از دست دادن چیزی یا کسی طبیعی است. اما احساسات و افکار سوگواری با مرور زمان کاهش پیدا می‌کنند و ممکن است نیازی به حمایت حرفه‌ای نداشته باشند. از سوی دیگر افسردگی برای کاهش علائم یا جلوگیری از تشدید علائم به درمان نیاز دارد.

فردی که شرایط جسمی خوبی دارد، شاغل است، در جای امنی زندگی می‌کند، پول کافی برای مراقبت از خود و اعضای خانواد‌اش دارد، دوستان حامی‌ای دارد و تفریحاتش را انجام می‌دهد ممکن است دچار این فکر شود که چرا مدام درگیر احساس ناراحتی، خشم و زودرنجی می‌شود.

در صورت عدم وجود یک محرک واضح مانند مرگ یک فرد عزیز، جدایی یا از دست دادن شغل این افراد احساس می‌کنند داشتن احساس افسردگی برایشان توجیهی ندارد.

دیدگاه‌های افسردگی

وجود چیزهایی که پیشتر ذکر کردیم ممکن است برای فرد این احساس را ایجاد کند که هیچ حقی برای خوشحال نبودن و ناراحتی ندارد. در صورتی که فرد سابقه‌ی خانوادگی افسردگی نداشته باشد ممکن است فرض کنند که احتمال ابتلای ژنتیکی به افسردگی در آن‌ها وجود ندارد.

همچنین ممکن است فردی با بررسی گذشته و کودگی خود هیچ اتفاق یا رویداد خاصی که افسردگی بزرگسالی‌اش را تائید کند را پیدا نکند.

هنگامی که افراد متوجه می‌شوند اطرافیانشان افسردگی را تجربه نکرده‌اند خیلی احساس تنهایی کرده و نگران این مساله می‌توانند که در صورت ناراحتی یا غمگین به نظر رسیدن آن‌ها باورشان نکنند. همچنین این افراد نگران این هستند که باری روی دوش دیگران شوند.

افراد دارای افسردگی ممکن است از صحبت کردن درباره‌ی افسردگیشان ترس داشته باشند زیرا ممکن است تغییراتی در مدرسه، کار یا روابط آن‌ها ایجاد کند.

نگرانی از بدنامی و عیب گذاشتن

همچنین این افراد ممکن است نگران این موضوع شوند که اگر رییس‌شان بداند که افسردگی دارند فکر کند دیگر توانایی انجام کارشان را ندارند. هنگامی که دانش‌آموزان در مدرسه افسرده هستند به صورت اشتباه به آن‌ها برچسب وظیفه‌نشناس زده می‌شود یا به آن‌ها گفته می‌شود که به اندازه‌ی کافی تلاش نمی‌کنند.

هنگامی که فرد دارای افسردگی این پیام‌های درونی را به خود می‌دهد ممکن است باور کند که باهوش یا توانا نیست و افسردگی توانایی تقویت این باورها را با پایین آوردن اعتمادبه‌نفس فرد دارد.

افراد دارای افسردگی در روابط ممکن است از تجربیاتشان صحبت نکنند زیرا می‌ترسند اطرافیان آن‌ها را درک نکند. همچنین آن‌ها نگران این هستند که همسرشان، اعضای خانواده‌شان و دوستان‌شان دیگر آن‌ها را دوست نداشته باشند. آن‌ها همچنین می‌ترسند افرادی که دوستشان دارند آن‌ها را به دلیل احساساتی که دارند سرزنش کنند یا مقصر بدانند.

علاوه‌براین نگرانی دیگر این افراد این است که عزیزانشان در صورتی که نتوانند کمکی کنند خودشان را مقصر بدانند یا سرزنش کنند و همین مساله می‌تواند فرد مبتلا به افسردگی را دچار احساس گناه کرده یا به او احساس بار اضافی بودن بدهید.

دلایل دیگری که افراد احساسات خود را پنهان می‌کنند

والدینی که دچار افسردگی هستند ممکن است نگران این موضوع باشند که این مساله بر فرزندان یا اعضای خانواده‌شان تاثیر بگذارد. آن‌ها همچنین این ترس را دارند که در صورت ابراز احساسات مربوط به افسردگی والدین ناشایستی خطاب شوند. فشار توجیه افسردگی طاقت‌فرسا است اما این ضرب‌المثل را همیشه به خاطر داشته باشید که هیچگاه نمی‌توان یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت کرد. مدلی که زندگی دیگران به نظر می‌رسد ممکن است همه‌ی حقیقت را نشان ندهد.

افراد مبتلا به افسردگی ممکن است تلاش بسیار زیادی برای پنهان کردن احساس واقعی خود انجام دهند. آن‌ها از بیرون ممکن است اینگونه به نظر برسند که حالشان خوب است و هیچ مشکلی در زندگیشان وجود ندارد.

فرقی نمی‌کند که خودتان یا یکی از عزیزانتان در حال تجربه کردن افسردگی هستید به هر حال تغییر نوع تفکر خود درباره‌ی شرایط و مشکل می‌تواند کمک کننده باشد. به جای تمرکز بر دلایل ذهنی و نسبی افسردگی روی دلایل علمی آن تمرکز کنید.

برخی علت‌های افسردگی

در ادامه برخی عوامل ایجادکننده‌ی افسردگی آورده شده‌اند.

غم و اندوه

از دست دادن فرد عزیز یا یکی از افراد مورد علاقه به ویزه به صورت ناگهانی یا در اثر سانحه می‌تواند احساسات شدیدی از غم و اندوه را به همراه داشته باشد که منجر به افسردگی بالینی می‌شوند.

مشکلات مربوط به سلامتی

در صورتی که برای فرد یک بیماری تشخیص داده شود به ویزه اگر بیماری در حال پیشرفت یا خیلی جدی باشد تجربه‌ای مشابه از دست دادن برای فرد اتفاق می‌افتد. زیرا فرد دچار احساس از دست دادن زندگی‌اش می‌شود. اغلب اوقات تغییراتی در سبک زندگی فرد ایجاد می‌شود که اجازه نمی‌دهد از چیزهایی که قبلا لذت می‌برد لذت ببرد.

داشتن احساس شکست یا کمبود

افرادی که دچار افسردگی هستند بسیار حساس بوده و خودشان را بسیار مورد انتقاد قرار می‌دهند. ممکن است فرد با چیزهایی مانند عدم دستیابی به ارتقای شغلی یا شکست خوردن در راهی که برای خود متصور شده بود دچار چالش شود اما این بدان معنا نیست که در زمینه‌های دیگر نمی‌تواند پیشرفت کند.

تغییرات ناگهانی زندگی

تغییرات، حتی تغییرات خوب و خوشایند دشوار هستند. گاهی اوقات این تغییرات می‌توانند روی نقش و حالت فرد مانند ازدواج یا والد بودن تاثیر بگذارند. این تغییرات عجیب بوده و چالش‌های بسیاری را به همراه دارند.

داشتن احساس به دام افتادن یا داشتن انتخاب‌های محدود

داشتن گزینه‌های بسیار برای انتخاب هم خوب و هم بد است. می‌دانیم که هر چقدر انتخاب‌های بیشتری داشته باشیم احساس شادمانی‌مان کمتر شده و اضطرابمان بیشتر می‌شود زیرا باید تصمیم درست را بگیریم. اگرچه از سوی دیگر نداشتن گزینه برای انتخاب و محدود بودن گزینه‌ها هم منجر به ایجاد احساس به دام افتادن در فرد می‌شوند.

فرسودگی شغلی

استرس شغلی، کار کردن بیش از حد، گرفتن دستمزد کم و نارضایتی از کار می‌توانند منجر به افسردگی شوند که ممکن است با احساس به دام افتادن و اینکه انتخاب‌های زیادی در زمینه‌ی شغلی و زندگی ندارید همراه شوند.

افسردگی همچنین مدیریت عواملی مانند مصرف مواد مخدر یا رژیم غذایی نامناسب را هم دشوارتر می‌سازد. با وجود اینکه افسردگی یک بیماری ذهنی است اما می‌تواند بیماری جسمی هم باشد. علائمی مانند درد جسمی و خستگی انجام تغییرات در سبک زندگی مانند ورزش کردن را هم برای افراد دشوار می‌سازند.

برای انجام این تغییرات افراد مبتلا به افسردگی به ابزار مناسب و حمایت کافی نیاز دارند. برای درمان شدن فردی که افسردگی دارد باید بتواند با داشتن احساس امنیت درباره‌ی احساساتش صحبت کند. فردی که احساس می‌کند بدون هیچ دلیلی افسردگی دارد ممکن است خودش را شایسته‌ی کمک گرفتن نداند.

آیا افسردگی همیشه دلیل دارد؟

محققان تاکنون علت دقیقی برای افسردگی کشف نکرده‌اند اما طبق بررسی‌های انجام شده چند عامل در بروز آن نقش دارند. برخی عواملی که می‌توانند منجر به بروز افسردگی شوند عبارتند از:

  • ساختار ژنتیکی و شیمیایی مغز؛ ساختار شیمیایی افسردگی به خوبی درک نشده است اما محققان می‌دانند که عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز که انتقال‌دهنده‌های عصبی نامیده می‌شوند می‌تواند در هر فردی حتی بدون وجود یک محرک آشکار اتفاق بیفتد.
  • سابقه‌ی خانوادگی افسردگی یا سایر بیماری‌های سلامت روان
  • سابقه‌ی شخصی بیماری‌های سلامت روان
  • عوامل محیطی مانند سوءاستفاده، فقر یا جرم
  • تجربه‌های زودهنگام کودکی در زندگی مانند نادیده گرفته شدن یا استرس شدید
  • داشتن سابقه‌ی استرس شدید و تروما
  • مشکلات سلامتی مختلف مانند مشکلات تیروئید و سرطان

اگرچه دلایل دیگری هم برای افسردگی وجود دارند که کارشناسان هنوز درباره‌ی آن‌ها مطمئن نیستند. بنابراین حتی اگر افسردگی‌تان به هیچکدام از دلایل بالا نباشد باز هم ممکن است دلیل دیگری برای آن وجود داشته باشد. یک متخصص سلامت روان می‌تواند به تشخیص دلایل ممکن برای نشانه‌هایتان کمک کرده و شما را به سمت حمایت‌هایی که لازم دارید هدایت کنند.

در صورتی که بدون دلیل به افسردگی مبتلا شدیم چه کار کنیم؟

با توجه به علل افسردگی درمی‌یابیم که افسردگی یک مشکل سلامتی است و انتخاب فرد نیست. افسردگی باید درمان شود. اگرچه روش‌های مختلفی برای درمان آن وجود دارد اما روشی که برای هر فرد به کار گرفته می‌شود ممکن است برای دیگری کارساز نباشد.

علاوه بر این ممکن است افراد در طول زندگی خود روش‌های مختلفی را برای درمان افسردگی به کار بگیرند زیرا شرایط ممکن است تغییر کنند. در صورتی که افسرده هستید اما علت آن را نمی‌دانید ممکن است متوجه شوید که کمک می‌خواهید اما احتمالا با این احساس که حق کمک گرفتن ندارید در حال کشمکش درونی خواهید بود. اما همیشه این نکته را به خاطر داشته باشید که فرد دارای افسردگی باید درمان شود.

افسردگی قابل درمان است. ممکن است احساس کنید هیچ دلیلی برای احساساستی که دارید وجود ندارد اما یک متخصص سلامت روان حرفه‌ای می‌تواند به شما در تشخیص و پیدا کردن دلایل ممکن آن کمک کند. در صورتی که علائم را به مدت بیش از دو هفته تجربه کردید به دنبال کمک گرفتن از متخصص باشید.

علاوه بر کمک گرفتن از متخصص سلامت روان می‌توانید کارهایی که در ادامه معرفی شده‌اند را هم انجام دهید.

حذف کردن کارها و وظایف دیگر

ممکن است برخی تغییرات جسمی روی خلقتان تاثیر گذاشته باشند. در صورتی که این مساله دلیل بروز علائم افسردگی‌تان است، رفع این تغییرات می‌تواند باعث بهتر شدن حالتان شود. در این زمینه همچنین می‌توانید با یک پزشک متخصص صحبت کرده و یک آزمایش کلی بدهید.

ژورنال‌نویسی

گاهی اوقات ممکن است از همه‌ی چیزهایی که بر شما تاثیر می‌گذارند آگاه نباشید. زمانی را به شناخت احساسات، روابط و رویدادهای گذشته و آینده اختصاص دهید. با این کار بینشی به احساسات خود و علت آن‌ها پیدا خواهید کرد.

همچنین نوشتن برخی رویدادهای مهم زندگی و برخی تجربیاتی که اخیرا داشتید هم کار مفیدی است. تلاش برای تعیین اینکه متوجه شوید هرکدام از موقعیت‌ها چه احساسی را در شما ایجاد می‌کنند می‌تواند باعث شود درک عمیق‌تری داشته باشید.

به عنوان مثال متوجه شوید که یک تغییری که اخیرا در روابط و روتین کارهای خود داشتید می‌تواند بر خلقتان تاثیر داشته باشد. می‌توانید اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده‌اید را به یک متخصص سلامت روان بدهید و با هم دلایل تغییر خلقتان را پیدا کنید. آن‌ها همچنین به شما در پیدا کردن دلایل احتمالی دیگر در ژورنال‌نویسی هم کمک می‌کنند.

ارزیابی الگوهای افکار منفی

تفکر منفی می‌تواند یکی از دلایل و نتایج خلق و خوی شما باشد. سعی کنید شناخت بیشتری از خطاهای شناختی پیدا کنید. با این کار خطاهایی که بیشتر استفاده می‌کنید را شناسایی کرده و متوجه می‌شوید کدام‌یک از آن‌ها بیشتر روی خلق و خویتان تاثیر می‌گذارند.

لیستی که تهیه کرده‌اید را نزد یک درمان‌گر ببرید و با او در این باره صحبت کنید. آن‌ها می‌توانند راهکارهای کاربردی‌ای برای مقابله با این الگوهای تفکر منفی به شما ارائه دهند.

خودمراقبتی

فرقی نمی‌کند که افسردگی بالینی دارید یا فقط احساس می‌کنید خلقتان پایین است، در هر صورت برخی استراتژی‌های خودمراقبتی می‌توانند خلق‌و خو را بهبود دهند. روش مراقبت از خودتان می‌تواند در هر روز متفاوت از روز قبل باشد و به نیازها و سطح انرژیتان بستگی دارد.

خودمراقبتی می‌تواند شامل:

  • اطمینان از تامین نیاز‌های اولیه (مانند خواب، غذا و بهداشت ) تا حد امکان
  • فعال ماندن
  • ارتباط داشتن با دیگران که شامل گذراندن وقت بیشتر با عزیزان یا عضو گروه حمایتی شدن می‌شود.
  • بیشتر در معرض نور آفتاب قرار گرفتن، به ویژه اگر علائم افسردگیتان به دلیل کمبود نور خورشید است.
  • انجام سرگرمی‌های قدیمی

باشد. هنگامی که با افسردگی زندگی می‌کنید خودمراقبتی کمی چالش‌برانگیز یا غیر ممکن به نظر می‌رسد و احتمالا برای انجام آن احساس خستگی کنید یا ممکن است انگیزه‌ی کافی نداشته باشید. این احساس طبیعی و رایج است. اگرچه برخی از این رفتارها می‌توانند به شما در ایجاد دوباره‌ی احساس لذت و شادی کمک کنند.

تلاش برای انجام کارها در هر روز در یک زمان خاص می‌تواند گام مثبتی به سمت داشتن حال بهتر باشد. اگر یک روز نتواستید این لیست را دنبال کنید اشکالی ندارد. مهربانی با خود با دست کم نگرفتن خود در صورت نیاز به تغییر برنامه‌ها آغاز می‌شود.

آیا افسردگی بدون دلیل درمان می‌شود؟

حتی اگر احساس کنید که بدون هیچ دلیلی به افسردگی مبتلا شده‌اید حمایت و پشتیبانی بسیار موثر و مفید است. روش‌های درمان افسردگی شامل روان درمانی و دارو درمانی هستند که در ادامه توضیح داده شده‌اند.

پیش‌بینی اینگه کدام روش برای فرد مبتلا به افسردگی بهتر جواب می‌دهد دشوار است. اینکه یک روش چقدر خوب جواب می‌دهد به نوع افسردگی فرد هم بستگی دارد. در این فرایند بسیار مهم است که با پزشک یا متخصص سلامت روان (مانند متخصص اعصاب و روان به ویژه در صورتی که دارو مصرف می‌کنید) همکاری داشته باشید.

روان درمانی

روان درمانی یکی از نخستین گزینه‌ها برای درمان افسردگی به شمار می‌رود. با وجود اینکه انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد اما رفتار درمانی شناختی (CBT) یکی از موثرترین و رایج‌ترین روش‌های مورد استفاده است. این روش افکار منفی مرتبط با افسردگی را رفع کرده و به فرد نشان می‌دهد که افکارش به دلیل علائم افسردگی است.

دارو درمانی

داروهای ضد افسردگی هم اغلب توسط پزشک متخصص اعصاب و روان در ترکیب با روان درمانی تجویز می‌شوند. تحقیقات حاکی از آن است که ترکیب دارو درمانی و روان درمانی برای بسیاری از افراد بسیار موثر بوده است. البته این دو به تنهایی نمی‌توانند همه‌ی علائم افسردگی را از بین ببرند.

در پایان

ممکن است افسردگی بدون دلیل را تجربه کنید و علت آن را هم ندانید. حتی هنگامی که هیچ دلیلی برای افسردگی خود پیدا نمی‌کنید ترکیبی از چند عامل هستند که روی خلق و خوی شما تاثیر می‌گذارند. البته احساس ناراحتی با افسردگی یکسان نیست.

با وجود اینکه ممکن است اینگونه به نظر برسد که بدون هیچ دلیلی ناراحت یا افسرده هستید اما دلایل بسیار زیادی در رابطه با احساساتی که دارید وجود دارند. درصورتی که نشانه‌های افسردگی مانند خلق پایین، زودرنجی و بی علاقگی به چیزهایی که از آن‌ها لذت می‌بردید را تجربه می‌کنید حتما با یک پزشک متخصص اعصاب و روان صحبت کنید. کشف بهترین راه درمان می‌تواند شما را به زندگی بازگردانده و باعث بهتر شدن حال و احساساتتان شود.

منابع: Verywell Mind, PsychCentral, Lifehack

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
3 + 1 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.