چرا طرز فکر ما بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم مهم است؟

چرا طرز فکر ما بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم مهم است؟

برای کسب بالاترین میزان توانایی‌های بالقوه‌مان در زندگی‌ و نهایتِ آنچه زندگی می‌تواند به ما هدیه کند، باید کنترل افکار خود را در اختیار بگیریم. حتما شنیده‌اید که می‌گویند به هر چیز فکر کنی همان اتفاق خواهد افتاد. این موضوع روی عملکرد شما، روابط‌تان و هر چیزی که در زندگی‌تان مهم است، تأثیر ویژه‌ای دارد. ما معمولا متوجه گرسنگی یا درد یکی از اعضای بدن‌مان می‌شویم اما متأسفانه درک درستی از طرز تفکر خود نداریم. ما می‌دانیم که نباید گرسنه بمانیم یا باید درد جسم‌مان را درمان کنیم اما به اصلاح طرز تفکرمان که فوق‌العاده مهم و تأثیرگذار است اهمیت نمی‌دهیم. دوستان عزیزم، همه‌ چیز در چگونگی طرز تفکرمان خلاصه می‌شود و از نگرش ما نشئت می‌گیرد. طرز تفکرتان جهان‌ شما را می‌سازد و کمک می‌کند دنیای اطراف‌تان را بشناسید و دنیای اطراف‌ هم درک درستی از شما داشته باشد. کائنات باید بداند شما دقیقا چه می‌خواهید تا آن را به شما هدیه کند. جهان‌تان به شما گوش می‌دهد و با شما ارتباط برقرار می‌کند. هر چیزی که از جهان‌ به شما می‌رسد، در واقع انعکاس آن چیزی است که در درون‌تان جریان دارد و به آن فکر می‌کنید.

با این نوشته از «میدونی» همراه باشید؛ می‌خواهیم کمی درباره‌ی اهمیت نگرش‌ و طرز تفکرمان با هم صحبت کنیم.

حتما بارها شنیده‌اید که می‌گویند «از چیزی که می‌ترسیدم، سرم آمد.» می‌دانید چرا؟! چون مدام به چیزی که از آن می‌ترسیم فکر می‌کنیم، مدام به این فکر می‌کنیم که نکند اتفاق بیفتد. خب وقتی طرز تفکرمان این است قطعا اتفاق خواهد افتاد. ذهن بیچاره‌ی ما هم که نمی‌تواند خوب و بد را از هم تشخیص بدهد یا بفهمد آن را نمی‌خواهیم. ناخودآگاهِ ما دنبال چیزی می‌رود که ما به آن فکر می‌کنیم. این درباره‌ی تمام انتخاب‌ها و اهداف زندگی‌مان صدق می‌کند، چون زندگی‌ ما محصول انتخاب‌های ماست. می‌توانیم با خودمان جلسه بگذاریم، خودمان را تشویق کنیم و به خودمان برای کارها، اهداف‌ و انتخاب‌هایمان انگیزه بدهیم یا دوزانو جلوی خودمان بنشینیم و شکست را بپذیریم، پا به پای خودمان زار بزنیم و به حال خودمان دل بسوزانیم. دوستان عزیزم هر دو حالت انتخاب‌ ما هستند و خوشبختانه یا متأسفانه بسیار هم قدرتمندند. این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم طرز تفکرمان چگونه باشد. داستان‌های گالیور را یادتان می‌آید؟ نکته‌ی جالب این است که اکثر ما آن شخصیت منفی‌نگری را که تکیه‌ی کلامش «من می‌دونستم…» بود از همه بهتر یادمان است چون متأسفانه افکار منفی و تلخ بسیار قدرتمندند و از آنجا که ترسناک‌ هستند، بیشتر امکان دارد به آنها فکر کنیم. همه‌ی ما در زندگی‌ سختی‌های زیادی را از سر گذرانده‌ایم، صدمه دیده‌‌ایم، اندوه و دردهای روحی و جسمی زیادی را تحمل کرده‌ایم، اما عزیزانم رمز تغییر این تجربیات بد که ذهن شما را زخمی کرده است، فهمیدن این نیست که چه به شما گذشته است یا چرا؟! نکته‌ی مهمی که با طرز تفکر ما ارتبط دارد واکنشی است که نشان می‌دهیم، اینکه حال‌مان بد می‌شود یا نمی‌گذاریم غصه‌ها به هدف‌شان برسند.

ذهن ما مانند یک رایانه قابل برنامه‌ریزی است. می‌توانید نرم‌‌افزاری سودمند یا بی‌حاصل روی آن نصب کنید. در واقع باید بتوانید اختیار طرز تفکرتان را که مانند یک نرم‌افزار روی ذهن‌تان نصب شده است، به‌دست بگیرید. گفت‌و‌گوهای درونی ما در واقع قابلیت‌های این نرم‌افزار هستند که طرز تفکرمان کنترل‌ آنها را به عهده دارد و این طرز تفکر، ما را به دنیای اطراف‌مان معرفی می‌کند. هر چیزی که از این نرم‌افزار به‌دست می‌آید، نتیجه‌ی برنامه‌ریزی ماست.

بسیاری از الگوهای رفتاری امروز ما در کودکی برنامه‌ریزی شده‌اند و ما در دریافت آنها دخالتی نداشته‌ایم. به همین دلیل اطلاعاتی که توسط مغز ثبت شده ممکن است کاملا نادرست یا غیرمنصفانه باشد. البته واقعیت غم‌انگیزی در زندگی وجود دارد و آن این است که ما هنوز هم منفی‌بافی‌های زیادی می‌شنویم چون دور و برمان پر از آدم‌های منفی‌باف است اما خودمان که دیگر کودکی بی‌اختیار نیستیم؛ پس نباید برای مغزمان طرز فکر منفی برنامه‌ریزی کنیم.

رساترین و البته تأثیرگذارترین صدایی که به گوش شما می‌رسد، صدای درون‌تان است. این نوای درونی می‌تواند موافق شما یا بر علیه‌تان باشد؛ بستگی دارد شما به کدام پیام‌ها اجازه‌ی ابراز وجود بدهید. این صدای درونیِ خوش‌بین یا بدبین، می‌تواند مشوق‌تان باشد یا خدایی نکرده شما را از پا در بیاورد. هم پیام‌هایی که فرستاده می‌شوند و هم آنهایی که دریافت می‌شوند، می‌توانند تحت کنترل خودتان باشند، به شرطی که آگاهانه مسئولیت همه‌ چیز را بپذیرید و روی گفت‌و‌گوهای درونی‌تان کنترل داشته باشید.

درست است که بدبینی یا خوش‌بینی هر فرد ریشه در تجارب و اتفاقات گذشته زندگی او دارد و مواردی مثل عزت‌نفس پایین، استرس، ترس، عصبانیت، خشم و ناتوانی در تغییر شرایط همه‌گی ناشی از گذشته‌ی منفی هستند، اما دوستان عزیزم ریشه‌یابی طرز تفکر منفی مدت‌ها زمان می‌برد و راه بهتری هم وجود دارد؛ اگر تلاش کنیم روی خودمان کار کنیم و از شر این بار سنگین خلاص شویم، پاداش‌مان رهایی از آنها برای تمام عمر خواهد بود.

من چند راهکار مؤثر برای بهبود طرز تفکر می‌دانم که آنها را با شما در میان خواهم گذاشت. امیدوارم این راهکارها را به‌کار بگیرید و گذشته‌‌های منفی را هر چه که هست پشت سر بگذارید و نه تنها به آنها بی‌توجه باشید بلکه کاری کنید که از رو بروند.

۱. مربی خودتان باشید اما فقط از ابزار تشویق استفاده کنید

روزی چند بار خودتان را تشویق کنید. تشویق روزانه، ناخودآگاهِ شما را به سمت افکار مثبت سوق می‌دهد و به طرز تفکر مثبت عادت می‌کنید. این تکرارها در واقع تأکیدی برای قدرتمند شدن کلماتی است که به‌کار می‌برید و اعتماد به نفس‌تان را تقویت می‌کند. به خودتان اعتماد کنید؛ هر زمان که چنین حسی داشته باشید، یک عکس‌العمل مثبت به ناخودآگاه‌تان ارسال می‌کنید؛ ناخودآگاهی که هر چه شما بگویید می‌پذیرد. هنگامی که این تکرارها و تشویق‌های روزانه را به درستی انجام دهید، احساس مثبتی در شما ایجاد می‌شود و این به نوبه‌ی خود عملکرد شما را در مسیر درست هدایت می‌کند.

۲. دست به‌کار شوید و انگیزه‌هایتان را کشف کنید

کشف انگیزه‌ شما را تشویق می‌کند تا دست‌تان را روی زانوهایتان بگذارید، بلند شوید و زندگی‌تان را تغییر بدهید. انگیزه‌های مهم زندگی‌ را هم که دیگر خودتان بهتر از من می‌شناسید؛ عشق، حفاظت از خود، خشم، سود مالی و ترس. همه‌ی اینها با هر بارِ احساسی‌ای که دارند انگیزه‌های مهمی در زندگی آدمی هستند. خود انگیخته‌گی نیازمند شور و شوق، چشم‌انداز مثبت، حرکت کردن (لبخند، امید و … همه‌ی اینها حرکت مثبت است)، خودباوری و استفاده از استعدادهای خدادادی است.

۳. قدرت تجسم‌تان را به‌کار بیندازید

مطالعات روان‌شناسی درباره‌ی «اوج عملکرد» می‌گوید: اکثر ورزشکاران بزرگ، جراحان، مهندسان و هنرمندان به منظور افزایش و تمرکز بر مهارت‌های خود، از تجسم خلاق و تصدیق آگاهانه یا ناخودآگاه بهره می‌برند. «نلسون ماندلا» در نوشته‌هایش به وضوح به قدرت تجسمی که باعث شد او بتواند ۲۷ سال یعنی تمام مدت زندانی بودن، طرز فکر مثبت خود را حفظ کند اشاره می‌کند: «از همان زمان مدام به روز آزاد شدنم فکر می‌کردم. من درباره‌ی هر چیزی که می‌خواهم، رؤیاپردازی مي‌کنم.» تجسم آنچه می‌خواهیم به‌دست بیاوریم، طرز تفکر مثبت‌مان را بهبود می‌بخشد.

۴. با خودتان گفت‌وگو کنید

برای آنکه بتوانید اتفاقات منفی گذشته را نادیده بگیرید باید یا آنها را از ذهن‌تان حذف یا افکار مثبت را جایگزین کنید و این با گفت‌وگوهای درونی مثبت و آگاهانه امکان‌پذیر است. گفت‌وگوی درونی به شما کمک می‌کند به خودتان جرئت بدهید و مسیر زندگی‌تان را بازنگری کنید تا راه‌های تازه‌ خودنمایی کنند. تا زمانی‌ که با خود حرف نزنید نمی‌توانید برای داشتن طرز تفکر مثبت با خودتان کنار بیایید. گفت‌وگوی درونی، همان صدای آرامی‌ است که تمام طول روز به گوش‌تان می‌رسد و مثل یک دانه‌ی کاشته‌شده در برنامه‌ریزی‌های ذهنی و رفتارهای شما رشد می‌کند و بر تمام زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد. مطمئن باشید شما همیشه به آنچه به خودتان می‌گویید نزدیک‌تر می‌شوید.

۵. از قدرت کلمات غافل نشوید

دوستان عزیزم بارها در مقالات مرتبط درباره‌ی قدرت کلمات با شما صحبت کرده‌ام اما معتقدم هر چه از قدرت کلمات و تأثیر آنها در حال و احوال درونی‌مان و اتفاقاتی که تجربه می‌کنیم بگویم باز هم کم است و واضح است که کلمات مثبت از طرز تفکر مثبت می‌آید. حرف گفته‌شده مثل آب ریخته‌شده است. وقتی کلمات در اتمسفر اطراف شما رها می‌شوند دیگر نمی‌توانید آنها را پس بگیرید چون ناخودآگاه شما، کائنات و هر چیزی که اطراف شماست، آنچه را شنیده‌اند منعکس می‌کنند. آنچه به زبان می‌آوریم بازتاب چیزی است که در قلب و درون‌مان است و از تفکرات‌مان نشئت می‌گیرد و تفکرات ما مبنای همه‌ی آن چیزی است که دوست داریم درباره‌ی خودمان باور کنیم. اگر خدایی نکرده در گفت‌وگوهای درونی‌ یا کلماتی که به زبان می‌آوریم، خود یا دنیای اطراف‌مان را قضاوت یا تحقیر کنیم، در واقع زنگ خطری به صدا درآمده که هشدار می‌دهد وضعیت قلب‌ و طرز تفکرمان به تغییر نیاز دارد. در صورتی‌ که به قدرت کلمات پی ببریم و باورش کنیم، با گفتن آنچه می‌خواهیم داشته باشیم، به موفقیت نزدیک‌تر می‌شویم.

۶. به دیگران بازخورد مثبت بدهید

به دیگران بازخورد مثبت بدهید و انعکاسش را در زندگی‌ خودتان ببینید. وقتی آدم‌ها از من می‌پرسند به نظرت فلان کار را چگونه انجام دادم یا چگونه شده‌ام؟ می‌گویم: «فوق‌العاده هستی، فوق‌العاده!» اکثر آدم‌ها از کار کردن و بودن با کسانی‌ که زندگی‌ را هدیه‌‌ای زیبا می‌دانند و دریافته‌اند زندگی را باید زندگی کرد و خوشحالی را باید به دیگران هم هدیه داد، لذت می‌برند.

۷. شور و شوق داشته باشید

شور و شوق برای داشتن طرز تفکر مثبت مثل تنفس برای ادامه‌ی حیات است. برای رسیدن به تفکر مثبت سعی کنید در خودتان شور و شوق ایجاد کنید. یک ذهن ناراحت و بی‌انگیزه دور افکار منفی می‌چرخد. شور و شوق به شما قدرت می‌دهد تا از موهبت‌های زندگی‌ خوب و مؤثر استفاده کنید. شور و شوق میل پرحرارتی است که تعهد، اراده و روح آدمی را با هم می‌آمیزد و وادارتان می‌کند بجنبید و به سمت آنچه می‌خواهید حرکت کنید تا آن را به‌دست بیاورید. این روحیه‌ی درونی در واقع از تلاش شما می‌آید، تلاشی که حاصل تعهد شما به خودتان و باورهای‌تان برای رسیدن به چیزی است که خواهان آن هستید. شور و شوق یکی از ویژگی‌هایی است که شخصیت شما را قوی‌تر و البته جذاب‌تر خواهد کرد. به من اعتماد کنید!

۸. به قدرت معنوی متصل شوید

بالاترین سطح نیاز انسان‌، معنویات است. همان‌طور که ما در پاسخ به نیاز بدن غذا می‌خوریم، روح‌مان هم نیازمند تغذیه است چون ما انسان‌ها ذاتا موجوداتی با روحیه‌ی معنوی هستیم و خداوند از روح خودش در ما دمیده است. بسیاری از افراد با تقویت ایمان‌شان تفکر مثبت‌ و توانایی‌هایشان را ارتقا می‌دهند و چی بهتر از این! من خودم جزو همین افراد هستم. انسان با خود نور خداوند را به جهان می‌آورد و همین نور می‌تواند کمک کند تا مثبت فکر کنیم و به اهداف‌مان برسیم.

۹. روحیه‌ی طنز داشته باشید، حال‌تان خوب می‌شود

شما بهتر از من می‌دانید، طنز یعنی خنده و خنده آن‌قدر بار مثبت دارد که می‌تواند تمام افکار منفی را در لحظه کنار بزند و از این لحاظ محرک قدرتمندی برای طرز تفکر مثبت به‌شمار می‌رود. خنده‌ی بیشتر برابر است با استرس کمتر و همه‌ی اینها یعنی کلی انرژی مثبت که طرز تفکرمان را به چالش افکار خوب دعوت می‌کند. از آنجا که خنده بر هر درد بی‌درمان دواست نه تنها باعث می‌شود خوب فکر کنیم، بلکه برای سلامتی‌مان هم خوب است.

۱۰. ورزش کنید و انگیزه بگیرید

یکی از بهترین روش‌های رسیدن به روحیه‌ و طرز تفکر مثبت ورزش کردن است که اتفاقا استعداد عجیبی داریم تا از زیرش در برویم! خب وقتی بی‌حال، خموده و بی‌حوصله باشیم تمام غم دنیا روی سرمان خراب می‌شود و اولین اتفاق بعد از این، هجوم افکار منفی است. از آنجا که ورزش منظم بازخوردهای مثبت و سریع دارد اعتماد به نفس شما را بالا می‌برد. با ورزش می‌توانید بدن‌تان را خوش‌فرم نگه دارید، عضلات‌تان را تقویت کنید و جسم سالمی داشته باشید؛ پس زندگی‌ را زیباتر می‌بینید. شنیده‌اید که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم است؟ باورکنید تفکر سالم هم در بدن سالم است! با ورزش احساس می‌کنید کار مثبتی در حق خودتان انجام داده‌اید و این طرز تفکرتان را بهبود می‌بخشد.

دوستان عزیزم با استفاده از این ابزار که در جعبه ابزاری به نام طرز تفکر وجود دارد به دنبال موفقیت‌های حرفه‌ای و شخصی زندگی‌تان باشید. من فکر می‌کنم هنگامی‌ که به جهانی لبریز از افکار مثبت نزدیک شویم، هیچ رازی در درون‌مان سربه‌مهر باقی نخواهد ماند.

برگرفته از: success

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

HTML محدود

  • You can align images (data-align="center"), but also videos, blockquotes, and so on.
  • You can caption images (data-caption="Text"), but also videos, blockquotes, and so on.
11 + 0 =
Solve this simple math problem and enter the result. E.g. for 1+3, enter 4.