هر سال اول فروردین، ما ایرانیها زمان را یک ساعت به جلو میکشیم و آخر شهریور به جای اولش بازمیگردانیم. البته ما تنها نیستیم و این کار در کشورهای زیادی انجام میشود. به این کار تغییر ساعت تابستانی یا Daylight Saving Time میگویند. هدف از جلو کشیدن ساعت این است که از روشنایی روز بتوانیم بیشتر استفاده کنیم. اما آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که این رسم از چه زمانی آغاز شد و از کجا آمد؟ اصلا چه کسی این رسم را باب کرد و دلیل آن چه بود؟ برای جستجوی ریشههای این رسم می توانیم به یک قرن پیش برگردیم. زمانی که اولین اقدامات جدی برای اعمال ساعت تابستانی در سطح کشورها انجام شد. یکی از کسانی که در این راه تلاش زیادی کرد فردی انگلیسی به نام «ویلیام ویلت» (William Willet) بود.
او در جنوب شرق لندن، حومهی «چیزلهرست» (Chislehurst) زندگی میکرد و سلامت جسمانی متوسطی داشت. بدون او شاید بسیاری از کشورهای جهان ساعت تابستانی نداشتند. ویلت علاقهی زیادی به فضاهای باز داشت و صبحها به سوارکاری میرفت. در صبح یکی از روزهای تابستانی که اسبسواری میکرد، متوجه شد که ساکنین اکثر خانهها، پردههایشان را کشیدهاند تا نور خورشید اذیتشان نکند. این موضوع ویلت را به فکر فرو برد و ناراحت کرد. از خودش پرسید چرا اهالی این خانه باید خودشان را از صبح به این زیبایی محروم کنند. در همین حین یک چیز جالب به ذهن او رسید: اینکه ما میتوانیم با آغاز تابستان ساعت را جلو بکشیم. بدین ترتیب روز را زودتر آغاز میکنیم و از روشنایی استفادهی بیشتری میکنیم.
البته ویلت اولین کسی نبود که به چنین ایدهای فکر کرد. تمدنهای باستانی هم متناسب با فصل، روزها را کوتاه و بلند میکردند. مثلا مدت زمان یک ساعت رومی در زمستان ۴۴ دقیقه و در تابستان ۷۵ دقیقه بود. در سال ۱۸۹۵، «جورج هانتر» (George Hunter)، یکی از سیاستمداران نیوزیلند، ایدهی تغییر دو ساعته را مطرح کرد، اما اطرافیانش در آن زمان، او را به سخره گرفتند. ۶ سال بعد در سال ۱۹۰۱، شاه ادوارد هفتم در انگلستان، به مدت ۲۰ دقیقه ساعت را عقب کشید تا مدت بیشتری بتواند شکار کند.
اما بالاخره این ویلت بود که توانست ایدهی ساعت تابستانی را جا بیندازد. در سال ۱۹۰۷ او مقالهای را با عنوان «اتلاف نور روز» (Waste of Daylight) منتشر کرد. او در این مقاله پیشنهاد داد که در ماه آوریل (فروردین/اردیبهشت)، ساعت به اندازهی چهار تا ۲۰ دقیقه جلو کشیده شود. سپس در ماه سپتامبر (شهریور/مهر) به جای اولش بازگردد. ویلت گفت این کار علاوه بر اینکه فرصت فعالیتهای کاری و تفریحی را بیشتر میکند، هزینهی روشن نگه داشتن منازل را هم کاهش میدهد.
ویلت در زمان خودش موافقانی داشت که از مهمترین آنها میتوانیم سیاستمدارانی مثل «دیوید لوید جورج» (David Lloyd George) و «وینستون چرچیل» (Winston Churchill) را نام ببریم. «آرتور کانن دویل» (Arthur Canon Doyle)، نویسندهی مجموعه کتابهای شرلوک هولمز هم با لایحهی ساعت تابستانی که تازه مطرح شده بود، موافق بود. البته او دقیقا تغییرات پیشنهادی ویلت را قبول نداشت و میگفت: «اگر زمان را یک ساعت تغییر دهیم، یک عدد رند میشود و گیجکننده هم نیست.» اما این لایحه مخالفانی هم داشت. «هربرت اسکویت» (Herbert Asquith)، نخست وزیر آن زمان، از جمله مخالفان این پیشنهاد بود.
این لایحه در سال ۱۹۰۹ رد شد. دستکاری زمان حتی از نظر اصلاحطلبان لیبرال یک اقدام رادیکال به نظر میرسید. اما این موانع باعث ناامیدی ویلت نشد و او با عزم زیادی در انگلستان، اروپا و آمریکا برای رسیدن به هدفش تلاش کرد تا اینکه در سال ۱۹۱۵ به علت آنفلوانزا درگذشت.
یک سال پس از مرگ ویلت، نسخهی اصلاحشدهای از طرح او بالاخره پذیرفته شد. چون در آن زمان، اروپا در وضعیتی بحرانی قرار داشت و آن چیزی نبود جز جنگ جهانی اول.
دو سال پس از جنگ جهانی اول، انگلیس به شدت با مشکل کمبود زغال سنگ مواجه بود. در آن زمان، زغال سنگ منبع اصلی انرژی برای صنایع و خانهها به حساب میآمد. نه تنها نیروی دریایی، راهآهن و صنایع نظامی این کشور به شدت با کمبود سوخت مواجه بودند، بلکه انگلستان باید سوخت مورد نیاز متحدانش را هم تامین میکرد. چرا که معادن زغال سنگ آنها به دست آلمانیها افتاده بود. از طرف دیگر، هزاران معدنچی برای کار داوطلب شده بودند.
در این بحبوحه، ایدهی ویلت برای همه آسایش خاطر به ارمغان آورد. با تغییر ساعت، عصرها طولانیتر و نیاز به روشنایی مصنوعی کمتر میشد. پس از اینکه آلمان لایحهی ساعت تابستانی را در ۳۰ آوریل ۱۹۱۶ تصویب کرد، انگلستان هم بلافاصله پس از آن «مادهی ساعت تابستانی بریتانیا» را تصویب کرد.
چرا ساعت تابستانی یک موضوع بحثبرانگیز است؟ دلیل اصلی آن این است که مزایای آن به اندازهی کافی قانعکننده نیستند تا معایب آن را جبران کنند. همیشه برای هر دلیل قانعکننده و موافق ساعت تابستانی یک دلیل مخالف و منطقی هم وجود دارد. به طور کلی میتوان گفت ساعت تابستانی برای گردشگری و فعالیتها و تمرینهای ورزشی مفید است، اما به کشاورزی و سرویسهای پستی آسیب میزند.
این رفتار تقلید آمیز در آن زمان رواج داشت. مدتها بود که انگلستان از آلمان نکات مختلفی را یاد میگرفت. بسیاری از سیاستمداران و فرهیختگان انگلیسی همیشه تحت تاثیر این کشور قرار داشتند چرا که از نظر آنها آلمان نمونهی بارز یک کشور کارآمد و پربازده بود. مطابق قانون جدید، در دورهی ساعت تابستانی، زمان باید یک ساعت جلو کشیده میشد. پس از آن، چند کشور اروپایی دیگر هم در کنار آمریکا، چنین قانونی را تصویب کردند.
از آن زمان، ساعت تابستانی بارها در لایحههای مختلف زیر سوال برده شده و روشهای جدیدی برای صرفهجویی در نور روز همیشه در مکانهای مختلف دنیا معرفی شده است.
چرا ساعت تابستانی یک موضوع بحثبرانگیز است؟ دلیل اصلی آن این است که مزایای آن به اندازهی کافی قانعکننده نیستند تا معایب آن را جبران کنند. همیشه برای هر دلیل قانعکننده و موافق ساعت تابستانی یک دلیل مخالف و منطقی هم وجود دارد. به طور کلی میتوان گفت ساعت تابستانی برای گردشگری و فعالیتها و تمرینهای ورزشی مفید است، اما به کشاورزی و سرویسهای پستی آسیب میزند.
«دیوید پریرا»، نویسندهی کتاب «نور روز را غنیمت شمار» (Seize the Daylight)، بیش از هر کس دیگری در این زمینه تحقیق کرده و در این موضوع صاحبنظر است. او میگوید: «معمولا تصور میشود که ساعت تابستانی میزان مصرف انرژی، تصادفات جادهای و جنایتها را کاهش میدهد و کیفیت زندگی را بهتر میکند. اما جنبههای منفی آن هم شامل تاریکی هوا در صبح زود (این موضوع به خصوص برای کشاورزان و دانشآموزان مشکل ایجاد میکند) و تاثیر پرواززدگی بر الگوی خواب میشود. حتی اخیرا در یک مطالعهی فنلاندی محققان به رابطهای میان ساعت تابستانی و حملههای مغزی پی بردند، چرا که با تغییر ساعت در ساعت زیستی بدن اختلال ایجاد میشود.
اغلب اوقات، تغییر ساعت کاربرد سیاسی هم دارد. مثلا کرهی شمالی همزمان با جشن ۷۰امین سالگرد آزادی، ساعتش را ۳۰ دقیقه عقب کشید. آنها میخواستند ساعت منطقهشان مثل وقتی شود که هنوز به استثمار ژاپن درنیامده بودند. به این ترتیب، میراث دورهی اشغالگری ژاپن را ریشهکن کردند.
حدود یک چهارم جمعیت ۷.۴ میلیارد نفری جهان از ساعت تابستانی استفاده میکنند. پرارو معتقد است که بدون شک تلاشهای ویلت بود که باعث شد قانون ساعت تابستانی تصویب شود.
«کریس مارتین» (Chris Martin)، خوانندهی گروه موسیقی «کلد پلی» (Cold Play)، یکی از نوادگان ویلت است.