اگر نگران سلامتیتان هستید، پس باید دست از استرس بردارید، چراکه با این کارتان تنها حال خود را بدتر میکنید. استرس به جسم و روان شما آسیب میزند، اما این همهی قضیه نیست چون تحقیقات جدید نشان میدهند که استرس حتی از آنچه پیشتر فکر میکردیم نیز میتواند خطرناکتر باشد! مقابله با این موضوع مستلزم توجه جدی به کنترل استرس است و بیش از اینکه بخواهیم بر استرس خود کنترل داشته باشیم، باید از استرس، کارکرد و خطرات آن مطلع باشیم. این نوشتار شما را با خطرات جسمانی استرس آشنا میکند.
بر اساس مقالهای که در شمارهی ماه دسامبر ۲۰۰۷ مجلهی انجمن علوم روانشناسی منتشر شد، اکنون ثابت شده است که استرس موجب تخریب همهچیز، از لثه تا قلبتان میشود و همچنین شما را در برابر بیماریهایی از سرماخوردگی عادی گرفته تا سرطان آسیبپذیر میسازد. با کمک تحقیقات جدیدی که به صورت بینارشتهای و در زمینههای روانشناسی، پزشکی، علوم عصبشناسی و ژنتیک انجام شده است، مکانیسمهای بنیادیِ ارتباطی استرس به میزان بالایی اکنون شناخته شدهاند.
وقتی که حیوانی خطری را احساس میکند، سیستمی در بدنش شروع به فعالیت میکند: واکنشهای زنجیرهای که از نشانهها شروع میشود، هورمونهای مختلفی را از غدههای فوق کلیوی ترشح میکند که در این میان، مهمتر از همه اِپینفرین (آدرنالین)، نوراپینفرین و کورتیزول هستند. تحقیقات نشان داده است که نوراپینفرین موجب تقویت رابطهای یاختههای عصبی میشود تا خاطرات رویدادهای عاطفی ما حفظ شوند و احتمالا ما را بیشتر ترغیب کنند که به فکر وقایع تکاندهنده و دلخراش زندگیمان فرو برویم و احساس استرس داشته باشیم.
این هورمونها ضربان قلب را سریعتر میکنند، میزان تنفس را بالا برده و گلوکوز (سوخت سلولی) را در خون افزایش میدهند، در نتیجه واکنش معروف «جنگ یا گریز» را ایجاد میکنند.
از آنجایی که این واکنشها انرژی بسیاری میگیرند، استرس به طور همزمان فرایندهای فیزیکی پرهزینهی خود را نیز بروز خواهد داد، از جمله اینکه گوارش، تولید مثل، رشد فیزیکی و بعضی جنبههای دستگاه ایمنی از فعالیت میافتند یا از میزان فعالیتشان کاسته میشود.
وقتی موارد واکنش «جنگ یا گریز» گهگاهی است و تهدیدات زودگذر هستند، ترموستاتِ استرسِ بدن خود را مطابق با روند آن تعدیل و سازگار میکند. روده به سر کار گوارش خود بازمیگردد، اندامهای جنسی دوباره به کار تولید مثل میافتند و دستگاه ایمنی بدن دوباره به مقابله با آلودگیها و عفونتها مشغول میشود.
به گفتهی این مقاله، شواهد فزاینده نشان میدهند که حساسیت ما به استرس به عنوان افراد بالغ قبلا و در نوزادی کوک و تنظیم شده است. مخصوصا میزان استرسی که در اوایل زندگی یک ارگانیسم تجربه میشود، آن را به همان میزان مشخص در برابر ناملایمات حساس میسازد. میزان بالایی از استرس در اوایل زندگی میتواند منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به استرسهای زندگی آیندهی فرد و همچنین افسردگی در بزرگسالی شود. این امر احتمالا ناشی از این است که حیوانات در شرایط نامساعدِ مداومی بزرگ میشوند (به عنوان نمونهُ در شرایطی با کشمکش و خشونت بالا و کمبود مواد غذایی). به همین خاطر آنها همین وضعیت را برای آیندهی نزدیک خود نیز میتوانند انتظار داشته باشند و اندام آنها خود را با این شرایط فورا تطبیق میدهد.
تحقیقات نشان میدهد بعضی افراد و همچنین بعضی حیوانات، بیشتر مستعد استرس هستند. پژوهشی در سال ۲۰۰۷ نشان داده است موشهایی که بیش از همه استرس دارند، پروتئین خاصی را بیشتر از بقیه در بدن خود تولید میکنند که ظاهرا همین پروتئین موجب بروز واکنش زیاد از حد از جانب آنها میشود.
علاوه بر امراض قلبی، اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی، بیماریهایی بسیار متنوع دیگری نیز از جمله مشکلات رودهای، بیماریهای لثه، نقص عملکرد نعوظ، مشکلات رشدی و حتی سرطان به استرس مزمن مربوط دانسته میشود. پژوهشی دیگر نشان داده است افرادی که میزان بالایی از استرس را در حین کار خود تجربه میکنند، بیش از دیگران با خطر ابتلا به دیابت نوع دوم مواجهاند. تحقیقات جدید هم مؤید این است که هورمون استرس میتواند منجر به اختلالات پوستی مانند سوریازیس و اگزما شود. استرسِ همیشگی موجب افزایش هورمون استرس میشود که ثابت شده است رشد سلولها و غدههای مستعد سرطانی شدن را تسریع میکند. همچنین هورمون استرس، مقاومت بدن را در برابر ویروس HIV و ویروسهای سرطانزا نظیر ویروس پاپیلوم انسانی (Human Papilloma virus) (پیشماده و عامل سرطان دهانهی رحم در زنان) کاهش میدهند.
رابرت ساپولسکی، عصبشناس غدد درونریز در دانشگاه استنفورد، که به مطالعهی استرس در دستههای میمونهای بابون پرداخته است، میگوید در برخی نخستیها از جمله انسانها، امنیت نسبی در برابر شکارچیان و میزان زیاد اوقات راحتی و فراغت موجب شده این مکانیسمهای مفیدِ مقابلهی بیولوژیکی به منبعی از تولید رنج و بیماریهای آزاردهنده تبدیل شود.