فرزاد موتمن؛ کارگردان
داستانی پر از تصویر
فرزاد موتمن از آن دسته سینماگرانی است که همیشه فیلمهای خاص و کتابهای عجیبی برای پیشنهاد دادن دارند. کارگردان فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» میگوید این اواخر خیلی کتابهای فارسی نخوانده است .اما خواندن خبر یک ترجمهی جدید او را خیلی خوشحال کرده است .او میگوید: « کتاب «النور و پارک» یکی از کتابهای مورد علاقهام است که بهتازگی متوجه شدم مترجم جوانی سراغ آن رفته است و در همین نمایشگاه از آن رونمایی شده است .هرچند که عقیده دارم کتاب بسیار بسیار سختی است و امیدوارم نتیجهی ترجمه، اتقاق دلنشینی شده باشد. خود رمان فوقالعاده است. یک رمان عاشقانه خوب. رینبو راول، نویسندهی شناختهشدهای در دنیا نیست؛ اما اغلب کتابهایش با استقبال منتقدان روبهرو شده است .او نویسندهی مدرنی است .ساده مینویسد و قصههایش بهشدت تصویری و امروزی است. نسل امروز ارتباط خیلی خوبی با داستانهای او برقرار میکنند .امیدوارم واقعا مترجم جوان توانسته باشد ترجمهای روان و خوب از «النور و پارک» تحویل داده باشد.»
بهرام دبیری؛ نقاش
هر گفتوگویی یک توهم است
بهرام دبیری، نقاشی است که خیلیها او را با «خروسهایش» میشناسند. بهخصوص که امسال هم سال خروس است و نقاشیهایش ارجوقرب ویژهای پیدا کرده است .برای نمایشگاه کتاب امسال، او یک پیشنهاد ویژه برای هنردوستان دارد. در تمام این سالها یاداشتها، گفتوگوها و خبرهای زیادی از او به چاپ رسیده است که هرکدام موضوع ویژه و منحصربهفرد خودشان را دارند .او سال گذشته تصمیم گرفت این مقالهها را در قالب یک کتاب چاپ کند و حالا در آستانهی نمایشگاه کتاب، جلد دوم این مجموعه منتشر شده است و همان را برای هنردوستان پیشنهاد میدهد. او میگوید: «چند سالی بود که به این فکر افتاده بودم که تمام گفتههایم را در مورد هنر و مسائل دیگر که در این ۴۵ سال در مطبوعات به چاپ رسیده است، به صورت کتاب دربیاورم. جلد اول این مجموعه با عنوان «هر گفتوگویی یک توهم است» در نشر «حرفه هنرمند» به چاپ رسید؛ اما جلد بعدی به دلیل مشغلهی زیاد و بدقولی عقب افتاد و درنتیجه چاپ مجموعههای بعدی را به انتشارات «میردشتی» سپردم و امیدوارم که چهار یا پنج جلد بعدی هم به همین سرعت منتشر شود. خواندن این کتاب از این جهت مهم است که خواننده در جریان اتفاقات هنری، فرهنگی و اجتماعی در طول ۴۵ سال گذشته قرار میگیرد و میتواند مرجع مناسبی برای این ماجرا باشد.»
هادی مرزبان؛ کارگردان تئاتر
کارهایی از چخوف زمانه
نزدیک به دو سالی میشود که هادی مرزبان، کاری را روی صحنه تئاتر نبرده است .«تانگوی تخم مرغ داغ» آخرین نمایشی بود که با حاشیههای زیادی روی صحنهی تالار وحدت رفت و از آن به بعد هادی مرزبان به تدریس و غیره مشغول است. کارهای او و اکبر رادی به هم گره خوردهاند و اگر کاری از او روی صحنه برود که متنش براساس نمایشنامهی اکبر رادی نوشته نشده باشد، بازهم ردی از رادی همیشه دیده میشود .به همین خاطر است که او علاوهبر یک کتاب ماندگار ادبیات داستانی ایران، تمام نمایشنامههای اکبر رادی را برای خواندن توصیه میکند .مرزبان میگوید: «یک سری کتابها هستند که در لیست بایدها قرار دارند. کتابهایی که بارها و بارها با عنوانهای مختلف به چاپ رسیدهاند. کتابهایی که باید قبل از مرگ آنها را بخوانید؛ «کلیدر» محمود دولت آبادی از همین کتابهاست .واقعا آنهایی که این کتاب را نخواندهاند، همین حالا دست به کار شوند.»
کارگردان نمایش «هاملت با سالاد فصل» یک پیشنهاد دیگر هم دارد: «اصلیترین پیشنهاد این روزهایم خواندن تمام نمایشنامههایی است که از اکبر رادی به چاپ رسیده است. رادی به عقیدهی من تنها کسی است که ذرهبینش را به شکلی دقیق به گوشههای جهان برده است و واقعیتهای اجتماعی را در قالب نمایشنامه به عرضه گذاشته است .واقعگرایی که در نمایشنامههای او دیده میشود، شاید تازه و جدید باشد؛ اما در لحظاتی حتی بالاتر از چخوف هم میرود .درست است که او را چخوف تئاتر ایران میدانند؛ اما عقیدهی من بر این است که خیلی جلوتر از او رفته است. واقعگرایی و رئالیسم رادی در نمایشنامهها مخاطب را جادو میکند. چه زمانی که این قصهها در گیلان میگذرد و چه زمانی که تهران را توصیف میکند، واقعیت طوری دیده میشود که مخاطب گاهی به اشتباه میافتد .او حرفهای اجتماعی زمانه را با زبان شیرین و جدیدی بیان میکند که هیچوقت کهنه نمیشود.»
سیامک صفری؛ بازیگر
قهرمانهای آشنا
سیامک صفری دوست دارد کتابی ماندگار و بدون تاریخمصرف معرفی کند. بازیگر فیلم «اعترافات یک ذهن خطرناک» که سال گذشته بهعنوان پرفیلمترین بازیگر جشنواره فیلم فجر انتخاب شده بود، کتاب «تنهایی پرهیاهو» را برای خواندن توصیه میکند .او میگوید :«فضای این کتاب برای من و خیلی از دوستانم که آن را بارها و بارها خواندهاند، اصلا فضای غریبی نیست. حال خوبی دارد. این کتاب در دستهی کتابهای جدید قرار ندارد؛ اما قصهاش آنقدر غنی و درست نوشته شده است که هیچوقت با مخاطب امروزی بیگانه نمیشود .دغدغههایی از جنس مردم عادی دارد و غمی که در قصه وجود دارد، بسیار ملموس و آشناست .آن حس عجیب خمیرکردن فرهنگ و هنر که در قصه میخوانیم، خیلی غمگین است .ضمن اینکه برای قهرمانهای «تنهایی پرهیاهو» میتوانیم مابهازای زیادی را پیدا کنیم. لازم نیست خیلی جستوجو کنیم. بهسادگی آنها را جلوی چشم میبینیم .پیشنهاد میکنم که اگر این کتاب را تا به امروز نخواندهاید، حتما سراغش بروید.»