ده پانزده سال پیش روی میز تازههای کتابفروشیهای ایرانی اغلب یکی از کتابهای پل استر خودنمایی میکرد. مخاطبان ایرانی هیجان زیادی داشتند که با یکی از بزرگترین نویسندگان زنده دنیا آشنا شدهاند. اغراق باشد یا نه، این تعریف درباره پل استر در بعضی نقدهای آثار او آورده شده و پشت جلد کتابهایش هم به چشم میخورد. در عرض چند سال تقریبا همه رمانهای این نویسنده آمریکایی به فارسی ترجمه شدند و کار به آنجا رسید که طرفدارانش به ناشر ایرانی زنگ میزدند و پیگیر چاپ کتابهای تازه پل استر بودند!
درست در همان زمان کتابهای استر داشتند در دنیا مشهور میشدند و کمکم آثارش به چهل زبان ترجمه شدند. پل استر موفق شد نظر بسیاری از مخاطبان کتاب را در طیفهای سلیقهای متنوع به خود جلب کند. این طور مشهور شدن در بازار کتاب ما، برای آثاری که برچسب عامهپسند به آنها نمیخورد، پدیدهی جالبی بود و بهخوبی نشان میدهد که پل استر چقدر در کار نوشتن برای همه استاد است. در این مطلب در میدونی مگ به شرح مختصر زندگی و کتابهای پل استر پرداختهایم.
داستان کارآگاهی که بزرگ فکر میکند
پل استر را بیشتر با «سهگانه نیویورک» میشناسند؛ کتابی که جایی برای او در ادبیات آمریکا باز کرد. اما شروع نویسندگی بهعنوان یک حرفه برای استر به چندین سال قبل در پی مرگ پدرش برمیگردد. او که در حوزه داستان و نمایشنامه و فیلمنامه دستی بر قلم داشت، متاثر از مرگ پدر کتابی با مضمون روابط و خاطرات خود و پدرش نوشت و بهاین ترتیب رفتهرفته نویسندگی را جدیتر در پیش گرفت و کار را به خلق سهگانه نیویورک رساند.
پل استر در سال ۱۹۴۷ در نیویورک متولد شده است. زادگاه و محل سکونت هم مثل پدرش برای او الهامبخش بودند. با خواندن آثار استر که بیشتر با زبان اول شخص روایت میشوند، کاملا میشود فهمید پای صحبت شهروندی نشستهایم که خیابانها و کوچه پسکوچههای نیویورک را از بر است. همانقدر که شرلوک هلمز لندن را میشناخت، استر هم با نیویورک خو گرفته و انگار که این انس و الفت در نهایت آدم را به سمت کارآگاه شدن میکشاند! چرا که ردپای ژانر جنایی و کارآگاهی در بیشتر آثار استر بهصورت پررنگی قابلمشاهده است.
اما نهایتا پل استر جنایینویس نیست. نویسندگی او بر پایه تعلیق محبوبیت پیدا کرده و البته که در زبان و روایت هم خوب میداند چطور دست مخاطب را بگیرد و دنبال خود بکشاند. با این همه جانمایه کتابهای پل استر شاید بیشتر به پرسشگری و مفاهیم فلسفی پهلو بزند تا ماجراهای پرتعلیق و کارآگاهی. درست است که ساختن داستانها در دل داستانهای دیگر به همان جذابیت از آب درآمده و هر لحظه ممکن است یک تصادف غافلگیرتان کند، اما بهجای گرفتن رد ماجراها برای رسیدن به پاسخ، پل استر میخواهد سوال بپرسد. آیا سرنوشت ما چیزی قطعی و از پیش رقمخورده است یا تصادفها آن را شکل میدهند؟ مرگ چطور؟ راز مرگ چیست؟
حضور قابلتوجه شخصیتهایی با شغل نویسندگی در کتابهای پل استر، حتی نامگذاری یکی از شخصیتها به نام و نامخانوادگی خودش و خلق شخصیتهایی با نام همسرش (سیری) به این خاطر است که پل استر بر حضور خود در این داستانها تاکید کند و شاید میخواهد به مخاطب این پیام را برساند که ما در داستانها زندگی میکنیم.
پل استر با همه دلبستگیاش به نیویورک، چند سالی را پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه کلمبیا در فرانسه گذراند. بعد که به آمریکا برگشت، تجربه یک ازدواج ناموفق را با یک نویسنده به نام لیدیا دیویس پشت سر گذاشت. این دو نویسنده با این ازدواج صاحب یک فرزند پسر شدند. ازدواج دوم پل استر هم با یک نویسنده بود. سیری هوستوت، همسر استر حالا بیشتر از چهل سال است که با او در نیویورک زندگی میکند. دخترشان سوفی هم بازیگر و خواننده است.
شاید زیاده از حد موشکافانه باشد اما انس و الفتی که پل استر اول با نوشتن و سپس با سبک زندگی در نیویورک دارد، در مرور انتخابهای شخصیاش هم به چشم میآید. او بهجز نویسندگی، شاعر هم هست و فیلمنامه و نمایشنامهنویسی و گاه ترجمه را هم در کارنامهاش دارد. پل استر همچنین چند فیلم از جمله «لولو روی پل» را براساس فیلمنامه خودش کارگردانی کرده است.
این تجربه خلق و نوشتن در قالبهای متنوع، به پل استر مهارت زبانی خاصی را یاد داده که بدون حوصلهسربر بودن و کش آمدن داستان، ایدههای خود را حین روایت با مخاطب در میان بگذارد. البته همه منتقدان با این دیدگاه موافق نیستند و اتفاقا بعضی از آنها استفاده از این زبان را فریبکارانه دانستهاند. مخالفان سبک نویسندگی استر معتقدند او با پر پیچ و خم کردن ماجراها و تغییرهای ناگهانیاش در سبک روایت، در صدد است به مخاطب القا کند ایده بزرگی پشت سر داستان است اما درواقع خبری از چنین عمقی نیست.
به هر حال شکی نیست که شناختن دنیای کتابهای پل استر با آن ماجراجوییها و روایت استادانه میتواند تجربه لذتبخشی بهخصوص برای کسانی باشد که به رمان پستمدرن علاقه دارند. اگر تا به حال پا به دنیای پل استر نگذاشتهاید، سه کتاب زیر میتوانند انتخابهای خوبی برای شروع باشند.
سهگانه نیویورک، تراژدی گمشدگی در نیویورک
معروفترین کتاب پل استر، یعنی «سهگانه نیویورک» در نگاه اول یک اثر در ژانر کارآگاهی یا پلیسی معرفی میشود. سهگانه شامل سه رمان کوتاه است که در دو چیز با هم اشتراک دارند. اولین اشتراک طبعا در مکان داستان و نیویورک، زادگاه و درواقع شهری است که پل استر با آن زندگی کرده و میکند. اشتراک دوم در موضوع داستانهاست که هر سه مربوط به ماجرای گم شدن شخصیتهاست.
داستانهای «شهر شیشهای»، «ارواح» و «اتاق دربسته» گرچه موضوعی پلیسی و تعقیبوگریزمحور دارند، درواقع بهطور کامل در اختیار ژانر کارآگاهی-پلیسی و قواعد و روتینهای آن نیستند. پل استر مشخصا با همان سبک نویسندگی خودش در پی ارائه معنایی عمیقتر از گم شدن برمیآید که پاسخش را باید در جستوجوی معنای زندگی پیدا کرد.
در داستان شهر شیشهای همانطور که از نام آن برمیآید رویکرد انتقادی پل استر به زندگی شهری بهخصوص در شهر مدرنی مثل نیویورک بازگو میشود. سبک زندگی از پیش تعریفشده در یک شهر مدرن انگار بیهیچ اختیاری از سوی شهروندان تکرار میشود و این مفهوم زندگی است که به فراموشی سپرده شده است. خط داستانی البته مربوط به ماجرایی است که در سطح این لایهها جریان دارد و نقطه آغازش یک تماس تلفنی اشتباه است. در داستان ارواح، با نامگذاری شخصیتها اشارهای نمادین به سرگردانی در بیهویتی میشود. شخصیتها در این داستان حتی نامی ندارند و با صفات و درواقع رنگهای سفید، سیاه و… به آنها اشاره میشود. داستان سوم از این سهگانه هم با نام «اتاق دربسته» در وضعیتی پیچیدهتر به بحران هویت انسان مدرن میپردازد. این بار آدمها به جای یکدیگر زندگی میکنند و معلوم نیست نخ این عروسکهای خیمهشببازی در دست کیست.
پیش از همه آبی بود بعد سفید آمد و بعدها سیاه. و قبل از آغاز قهوهای بود. قهوهای او را نزد خود آورد، قهوهای به او راه و چاه را نشان داد و وقتی قهوهای پیر شد، آبی جایش را گرفت. چنین بود که همهچیز آغاز شد. مکان، نیویورک است و زمان حال؛ و هیچیک هرگز تغییر نخواهند کرد. –بخشی از کتاب-
میخواهم بدانی که دیوانه نشدهام . تصمیمات مهمم را گرفتهام و با اینکه بعضیها را رنجاندم ، ترک کردنشان بهترین و محبتآمیزترین کاری بود که میتوانستم انجام دهم.-بخشی از کتاب-
سهگانه نیویورک توسط خجسته کیهان و شهرزاد لولاچی به فارسی ترجمه شده و نشر افق آن را به چاپ رسانده است. این کتاب را میتوانید از میدونی تهیه کنید.
کتاب اوهام، یادداشتهای پراکنده ازمرگ و تنهایی
پل استر «کتاب اوهام» را سالها بعد از سهگانه نیویورک نوشته است اما در این اثر هم که یکی از برجستهترین آثار او محسوب میشود، باز هم رنگی از همان مضامین سهگانه نیویورک را میبینیم. در این کتاب با داستان بلندتری روبهرو هستیم و مفاهیم آشنای گمشدن، تنهایی، هویت و… توسط نویسندهای که با همین کلیدواژهها میشناسیمش بازتعریف میشوند. داستان کتاب اوهام به کمک پسزمینه استر در فیلمسازی، در بستر سینما روایت میشود. ماجرا مربوط به استاد دانشگاهی به نام دیوید زیمر است که بدون هیچ برنامهریزی قبلی، ناگهان تصمیم میگیرد کتاب نقد و بررسیهای خود را از یک برنامه تلویزیونی منتشر کند. هکتور مان، بازیگر این برنامه که یک کمدی صامت است، از مدتها پیش مفقود شده و اثری از او نیست اما انتشار کتاب مسیر این ماجرا را عوض میکند.
هنگامی که پشتمان به دیوار است، ما تنها میآموزیم که زندگی کنیم. شما باید حتما بمیرید تا مردن را یاد بگیرید. -بخشی از کتاب-
آدم زمانی شروع می کند و وقتی قرار است همه چیز تمام شود دیگر مهم نیست چه قدر از نقطه ی آغاز دور شده است. فکر میکردم تو میتوانی نجاتم دهی، فکر میکردم میتوانم مال تو باشم. –بخشی از کتاب-
کتاب اوهام را امیر احمدی آریان ترجمه کرده و انتشارات مروارید به چاپ رسانده است.
دیوانگی در بروکلین، دری به سوی دنیایی بهتر
تم داستان «دیوانگی در بروکلین» که پل استر آن را در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسانده، این بار تم مرگ یا بهتر بگوییم هراس از مرگ است. از همان جملات اول کتاب بوی مرگ میآید: به دنبال مکان آرامی بودم که در آن بمیرم. کسی بروکلین را پیشنهاد کرد و فردای آن روز از وستچستر به آنجا رفتم.
هراس از مرگ و بهخصوص مرگ در تنهایی در این کتاب نقطه آغاز ماجراست و ناتان مرد شصت سالهای که احساس میکند زندگی به اندازه کافی عذابش داده، چشمانتظار و در عین حال در بیم مرگ به زادگاه خود بازمیگردد. ناتان که بعد از بحرانهایی در زندگی شخصیاش مثل بازنشستگی و طلاق، با سرطان هم روبهرو شده، خواهناخواه به در آغوش گرفتن مرگ فکر میکند اما با سفر به بروکلین همهچیز عوض میشود. دیوانگی در بروکلین درواقع شرح خاطرات روزمره ناتان است.
هرچیزی که از یک داستان نوشته پل استر انتظار داریم، از تصادف تا ماهیت سرنوشت انسان و در این داستان وجود دارد و این بار پای آرمانشهرها هم به میان میآید. استر میخواهد با تصویر کردن تحقق بالاترین سطح آرزوها و اهداف باز هم مخاطب را به همان سوال فلسفی برساند: آیا زندگی همین است؟
مجله نیویورکتایمز در تحسین از این اثر نوشته است: دیوانگی در بروکلین، دری است به روی دنیایی بهتر، مکانی که بیش از یک فضای داستانی ارزش دارد، جایی برای رجوع و رسیدن به یک آغاز برای ادامه زندگی. اما جایی برای زندگی کردن در رویاها.
– ما وارد دورهی جدیدی میشویم ناتان. دورهی پساخانوداده، پساتحصیل و پساگذشتهی خانوادههای گلاس و وود.
– پساگذشته؟
– بله «حالا» و «بعدا» مهم است. از این به بعد خودمان را گرفتار آنوقتها نمیکنیم. –بخشی از کتاب-