اختلال وسواسی جبری (OCD) نوعی اختلال اضطرابی است که بسیاری از کودکان به آن دچار میشوند. نشانههای وسواس کودکان شامل افکار و تصاویر تکراری است که به آنها وسواس گفته میشود و نشانهی دیگر، رفتارهای اجباری است که بارهاوبارها کودک آن را تکرار میکند (رفتارهای آئینی). این اختلال میتواند بسیار ناتوانکننده باشد و در زندگی معمولی کودک اختلالات جدی بهوجود بیاورد. بااینحال درمانهای موجود برای وسواس کودکان میتواند تغییرات چشمگیری بهوجود آورد و علائم وسواس را کنترل کند. همراه ما باشید، میخواهیم دربارهی علائم وسواس کودکان و راههای درمان آن اطلاعات بیشتری در اختیارتان بگذاریم.
رضا، پسر دوازدهسالهای را در نظر بگیرید که ظرف سه ماه گذشته به مدرسه نرفته است. درواقع، به سختی در این مدت از خانه خارج شده است. او ساعات بسیار زیادی را صرف شستن دستهایش میکند. دستهایی که در اثر شستشوی زیاد زخم و خونآلود شدهاند؛ به این دلیلی که برادر و خواهرش را آلوده میداند، از بودن با آنها در یک اتاق سر باز میزند. اگر در هنگام پخت غذا برادر یا خواهرش نزدیک اجاق گاز شود، رضا گمان میکند که غذا آلوده شده است و مادرش مجبور است دوباره برای او غذا بپزد.
رضا دچار اختلال وسواس فکری عملی است. وسواس کودکان با شیوعی در حدود ۳ درصد در پسران بین ۶ تا ۱۲ سالگی و در دختران بین ۷ تا ۱۱ سالگی به اوج میرسد. یک نفر از هر ۲۰۰ کودک و یک نفر از هر ۱۰۰ بزرگسال به وسواس دچارند. این میزان از شیوع به این معناست که در یک مدرسهی ابتدایی ۶۰۰ نفره، ۳ کودک و تعدادی از کارکنان مدرسه به وسواس دچارند.
علائم وسواس در کودکان
وسواس کودکان معمولا با بروز نشانههای موقعیتی آغاز میشود. والدین در این زمان گمان میکنند که فرزندشان بزرگ میشود و رفتار مشاهده شده در او از بین میرود. در مرحلهی بعد با گذشت ماهها و سالها والدین شاهد وخامت نشانهها خواهند بود. کودکی که به وسواس دچار است، علائم وسواس را روزانه حداقل بهمدت یک ساعت و اغلب بیشتر از این تجربه میکند.
همانگونه که از اسم اختلال وسواس جبری برمیآید، این اختلال دو عنصر دارد: وسواس و اجبار.
۱. وسواس
وسواسها افکار ناخواستهای هستند که به ذهن کودک وارد میشوند و پریشانی و اضطراب فراوانی ایجاد میکنند. برای مثال کودک ممکن است باور داشته باشد که یک مهاجم از پنجرهی بسته به خانه وارد میشود و به او یا نزدیکان وی آسیب میرساند یا ممکن است گمان کند که میکروبها او را مریض خواهند کرد.
۲. اجبار
اجبارها کارهایی هستند که کودک آن را برای رهاشدن از افکار وسواسیاش انجام میدهد. مثل این است که پشه نیشتان زده است و جای گزش آن (نیش پشه) میخارد. بنابراین شروع به خاراندن پوستتان میکنید. ابتدا احساس بهتری پیدا میکنید، اما وقتی دیگر خود را نمیخارانید، احساس سوزش بیشتر میشود. آنوقت دوباره شروع به خاراندن میکنید. کودکی که فکر میکند مهاجمان به اعضای خانوادهاش آسیب خواهند رساند، ممکن است مکررا پنجره را کنترل کند که بسته باشد. کودکی که فکر میکند میکروبها او را مریض خواهد کرد به صورت دائم دستهایش را میشوید.
البته همیشه اینطور نیست که رابطهی میان وسواس و اجبار مشاهده شده، واضح باشد: ممکن است کودکی فکر کند، اگر همیشه با پای راست راهرفتن را آغاز نکند، کسی را که دوست دارد، میمیرد. یک اجبار شایع دیگر (که به نام رفتارهای آئینی شناخته میشوند) شامل ضربهزدن به یک شی یا بخشی از بدن است. تصور کنید کودکی اینگونه فکر کند: «من باید ۴ بار به پایم ضربه بزنم و اگر وقفهای بیفتد باید از اول شروع کنم». کودکی ممکن است احساس اجبار مکرر به حمامکردن یا مسواکزدن داشته باشد. ممکن است هنگام غذاخوردن ۴ بار با سمت راست و ۴ بار با سمت چپ غذا را بجود. الگوهای متفاوتی وجود دارد که کودک نسبت به انجام آن احساس اجبار میکند تا احساس بد خود را از بین ببرد.
کودکان اغلب دربارهی وسواس خود دچار شرم و خجالت زدگی هستند و سعی میکنند رفتارهای اجباریشان را از سایرین مخفی کنند. اگر والدین متوجهی این رفتارهای کودک شوند (که اغلب والدین سرانجام متوجه خواهند شد) و از او بپرسند که چه کار میکند، به احتمال زیاد کودک پاسخ میدهد: «نمیدانم»؛ که واقعا هم همینطور است. والدین میخواهند سر در بیاورند که کودکشان چه میکند و چرا. اما کودک ممکن است از چرایی انجام اجبارها اطلاعی نداشته باشد. او تنها میداند اگر این کار را نکند، احساس خوبی نخواهد داشت. برای کودک دچار وسواس، بسیار دشوار است که رفتارهای اجباری اش را به ناگاه کنار بگذارد.
دلایل وسواس کودکان
کودکان به دلیل ساختار مغزیشان دچار وسواس میشوند. محققان بر این باورند که کمبود یک انتقالدهندهی شیمیایی در مغز به نام سروتونین میتواند از عوامل ایجاد وسواس در کودکان باشد.
در بروز وسواس عامل ژنتیکی هم دخیل است. اگر والدین کودکی دچار وسواس باشند، ۴ تا ۸ درصد احتمال دارد که این عارضه را به هر فرزندش انتقال دهد. وجود سایر اختلالات اضطرابی مثل هراس اجتماعی یا فوبیا در خانوادهی کودک میتواند از موارد افزایش خطر ابتلا به وسواس باشد.
درعین اینکه استرس نمیتواند وسواس را ایجاد کند، اما میتواند در تشدید علائم دخیل باشد. استرس و وسواس دوستان خوبی برای هم هستند. هرچه کودک استرس بیشتری را تجربه کند، چه استرس امتحانات مدرسه یا اتفاقات آسیبزای درون خانواده، راحتتر دستخوش وسواس میشود و مجبور خواهد بود که با وسواسهای بیشتری مبارزه کند.
در موارد نادر، اختلال وسواسی اجباری میتواند به سرعت و با علائم شدید در کودک ظاهر شود که نام آن سندرم عصبی روانی کودکان با شروع حاد (PANS) است. این بیماری میتواند در اثر گلودرد استرپتوکوکی یا عفونتهای دیگر مانند بیماری لایم (Lyme) و مونونوکلئوزیس (mononucleosis) به وجود بیاید.
درمان وسواس کودکان؛ با وسواس کودکان چه کنیم؟
برای درمان موارد خفیف تا متوسط بیماری اختلال وسواس جبری میتوان از رفتار درمانی شناختی (CBT) بهره برد. در موارد شدیدتر وسواس ممکن است، نیاز به درمانهای دارویی (مانند داروهای جلوگیریکننده از بازجذب سروتونین یا SSRIها) در کنار درمان شناختی-رفتاری وجود داشته باشد. اگر دلیل بروز وسواس عفونت استرپتوکوکی باشد، با مصرف آنتی بیوتیک درمان خواهد شد.
در جریان درمان شناختی-رفتاری تمام اعضای خانواده مشارکت داده میشوند. کودک، پدر و مادر و خواهر و برادرها میآموزند که اختلال وسواس جبری چیست و چگونه میتوان آن را مدیریت کرد. در این درمان به کودک یاد داده میشود که با ترسهایش روبهرو شود و با اضطرابی که همراه با آن تجربه میکند، فائق آید. در این درمانها به کودک مهارتهای کاربردیای آموزش داده میشود که بتواند از آنها در تمام زندگی بهره ببرد.
یکی از مؤلفههای حیاتی درمان «مواجههسازی به همراه پیشگیری از پاسخ است». اگر درون آب سرد بپرید و در آن بمانید بدن شما به سردی آب عادت میکند، اضطراب هم همینگونه است. درمان وسواس طبق سلسله مراتب و با ساختار مشخصی مسیری را با سرعت متناسب با کودک پیش میرود. کودک با عامل ترسهایش روبهرو شده و به او اجازهی انجام اجبارها داده نمیشود. بعد از مدتی، کودک دیگر نیاز به انجام روالهای تکراری را در خود احساس نخواهد کرد.
برای مثال از کودکی که از میکروبها میترسد، خواسته میشود به دستگیرهی درب دست بزند، بدون اینکه اجازه داشته باشد دستان خود را بلافاصله بشوید. هرچه به دفعات بیشتری این کار انجام شود، کودک ترس و اضطراب کمتر و درنتیجه اجبار کمتری به شستن دستش احساس خواهد کرد. در طی ۵ تا ۷ جلسه از درمان میتوانیم شاهد پیشرفتهایی در بهبود وسواس کودک باشیم. بعد از ۱۲ تا ۱۵ جلسه درمان تا ۸۰ درصد بهبودی را شاهد خواهیم بود. اگر نشانهها در آینده مجددا پدیدار شود، چنانکه در مواقع تجربهی استرس گاهی رخ میدهد، همان ابزارهایی که در درمان به فرد آموخته شده میتواند برای کنارآمدن با علائم به کار برود.
درمان شناختی-رفتاری برای رضا، پسر دچار اختلال وسواسی اجباری که فکر میکرد خواهر و برادرش آلوده هستند، مفید واقع شد. در عرض سه هفته، او آنها را بغل میکرد و با آنها غذا میخورد. در کمتر از دو ماه از شروع درمان، به صورت تماموقت به مدرسه میرفت. این بیماری بهبودی کاملی ندارد، اما درمانهای موجود واقعا کارآمد هستند.