سریال Bestseller «پرفروش» با بازی بازیگران و هنرمندان مطرح هندی، بهتازگی به وسیله آمازون پرایم پخش شده است. با نقد این سریال همراه میدونی باشید.
مینی سریال پرفروش با بازیگران هندی سرشناسی چون آجان باجوا (طاهر وزیر)، شروتی حسن (میتو ماتور)، میتون میتون چاکرابورتی (لوکش براماتیک)، گواهر خان (مایاکا کاپور ) و ساتاجیت دوبی (پارتا آجاریا) پر شده است. این سریال پرستاره، در ابتدا مانند ویترین یک مغازه کادو فروشی، پرزرقوبرق و جذاب به نظر میرسد اما وقتی به تماشای آن مینشینید متوجه میشوید ویترین زیبا نمیتواند باعث فروش و دیدهشدن سریال بشود.
گرچه امروزه سریالهای اینترنتی و شبکه خانگی بسیار زیاد شدهاند اما تعداد بسیار کمی از این سریالها هستند که محتوایی خلاقانه ارائه میکنند. بیشتر سریالهای امروزی فقط برای پرکردن جیب تولیدکنندگان بامحتواهای مضحک، کمدی و گاهی غیراخلاقی و جنسی پر میشوند. اگر بخواهیم منصف باشیم، سریال پرفروش موفق میشود بدون استفاده از محتواهای دمدستی یک داستان خوب خلق کند اما نمیتواند روایت خوبش را تا انتها حفظ کند. این سریال، اقتباسی از رمانی با همین نام، نوشته راوی سوبرامانیان است و یکی از کارهای ضعیف موکول ابهایاتکار کارگردان به شمار میرود.
در باب خلاصه داستان این سریال میتوان گفت: طاهر وزیر، نویسنده مشهور هندی است. او که نزدیک ده سال است با مشکل سندرم کاغذ سفید یا همان بلوک ذهنی مواجه شده است، با نویسندهای تازهکار، جوان، معصوم و جذاب به نام میتو ماتور آشنا میشود. طاهر بهخاطر سالها ننوشتن، مستأصل شده است. برای همین تصمیم میگیرد از داستان زندگی میتو برای رمان بعدیاش سوءاستفاده کند. همان وقت، یک دستیار فیلمساز که بهتازگی در شرکت همسرش استخدام شده است، برنامهای برای نابودی او و نزدیکانش ترتیب میدهد.
در ادامه جزئیات سریال پرفروش فاش میشود.
اولین رمان نویسندهای مشهور به نام «طاهر وزیر» آنقدر افتضاح بوده که در زمان انتشار، آبروی حرفهای او را به کل از بین برده است. اما مدتی بعد رمان دومش با نام «رعند، سنند، سیدی، سانیاسی» به رمانی پرفروش و پرطرفدار تبدیل شده و آبرفته را به جوی بازگردانده است. طاهر بعد از چاپ کتاب دوم، با بلوک ذهنی یا سندرم کاغذ سفید، روبهرو شده و بعد از گذشت ده سال، هنوز کتاب دیگری ننوشته است.
در همین بین او با دختری جوان، نویسندهای بااستعداد و جویای نام، به اسم میتو ماتور ملاقات میکند. داستان زندگی میتو برای طاهر بسیار جذاب است بهحدی که میخواهد داستان زندگی او را به جلد دوم کتاب «رعند، سنند، سیدی، سانیاسی» تبدیل کند. همسر طاهر، ماینکا کاپور، فیلمساز تبلیغاتی موفق در صنعت بالیوود است. به همین دلیل آنها زندگی و خانهای تجملی دارند. ماینکا بهتازگی دستیار جدیدی در شرکت فیلمسازیاش استخدام کرده است که دردسرهای بسیاری برای طاهر و ماینکا به بار میآورد.
یکی از مهمترین پارامترهایی که یک سریال باید به آن توجه کند، سکانسهای اولیه جذاب و مقدمهای گیرا است. بهطور دقیقتر میتوان گفت حتی اگر یک سریال داستانی گیرا یا پایانبندی عالی داشته باشد، اگر بهطور خاص حداقل در دو قسمت اول نتواند جذابیت خاصی به مخاطب ارائه کند، بیننده منتظر نخواهد ماند و به سراغ فیلم و سریال دیگری میرود. در این صورت است که میتوان گفت فلان سریال شروعی ناامیدکننده دارد. این همان اتفاقی است که در سریال Bestseller، رخ میدهد. ارائه یکروند هیجانی با تعلیقی گیجکننده اما غیر جذاب.
پرفروش یک سریال اخلاقی است و میخواهد به مخاطبش یاد بدهد که هر سکهای دو رو دارد و هر داستان و سرگذشتی، جنبهای نادیدنی. هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد بلکه دیدگاههای متفاوتاند که وجود دارند. اما پرفروش چنان درگیر رساندن پیام اخلاقیاش است که از جنبههای مهم دیگر غافل میشود.
پرفروش، بهعنوان یک سریال هیجانانگیز، در ثانیههای اول بسیار خوب آغاز میشود. اما جریان روایت آن با کمی بیسلیقگی مرتب شده است. بیننده خیلی زود میتواند رخدادهای هیجانانگیز سریال را پیشبینی کرده و از دام تعلیق بگریزد و حتی شاید بعد از مدتی خسته شده و سریال را نیمهکاره رها کند. علاوهبر این، سریال پرفروش از موسیقی متن که در ژانر هیجانانگیز و معمایی نقش بهسزایی در فضاسازی مثبت و منفی دارد، کمترین بهره را برده است. حتی پیچشها و چرخشهای بالقوه تأثیر مثبت چندانی نمیگذارند و خیلی زود حوصله مخاطب از دیدن سریال سر میرود.
در پایان هر قسمت، شخصیتها با نگاه مستقیم به دوربین و اعلام پایان هر قسمت (چپتر) دیوار چهارم را میشکنند. ابهایاتکار با اعتمادبهنفس بسیار زیادی از این تکنیک استفاده میکند. گویا مطمئن است این ساختارشکنی هیچ آسیبی به محتوا و اجرای سریالش وارد نمیکند اما این ساختارشکنی اتفاقا در اینجا مخاطب را به طرز غیرتاثیرگذاری از داستان بیرون میکشد. از دیگر مشکلات این سریال میتوان به هسته ضعیف درام، لحن ناهموار، پیچشهای نا به جا، فلاشبکهای ضعیف و پایانبندی پیشبینیپذیر اشاره کرد.
تا جایی که به بازیگری سریال مربوط میشود، «آرجان باجوا» در نقش طاهر و «ساتاجیت دوبی» در نقش پارت بسیار تأثیرگذار هستند. جدای از این، «میتون چاکرابورتی»، «راجش جیش»، «شروتی هاسان»، «گاوهار خان»، «سونالی کولکارنی»، «سوچیترا پیلای» و غیره مدام دراینبین میآیند و کار خود را بهطور طبیعی انجام میدهند. آنها تنش داستان را با بازیگری خود حفظ میکنند و سخت میکوشند تا آن را بالا نگه دارند.
بزرگترین اشکال سریال پرفروش این است که به جز سرنخ ابتدای قسمت اول، تا مدتی هیچ سرنخ دیگری از نیت و اعمال شخصیتهایش آشکار نمیکند. فقط سلانهسلانه اینسو و آن سو میپلکد و ضمن معرفی کاراکترهایش کمی درگیری سطحی برایشان خلق میکند.در هم تنیدگی زبان انگلیسی و هندی در هند پدیده تازهای نیست. اما در طول سریال برخی از شخصیتها هستند که بیشتر از آنکه هندی صحبت کنند انگلیسی حرف میزنند. علت این مسئله آن است که در جامعه هند کسانی که تحصیلات عالیه دارند بیشتر به زبان انگلیسی تحصیل میکنند. در نتیجه جامعه تحصیلکرده و باسواد هند بیشتر با کلمات انگلیسی عجین هستند. مثلاً مایانکا که نماد زن مدرن و موفق امروزی است، تماموقت انگلیسی صحبت میکند و فقط اگر کسی متوجه نشود جملات خود را به هندی ترجمه میکند.در توصیف بازیگران چند کلامی جایز است. میتون جاکرابورتی، بازیگر کهنهکار و شناخته شده هندی، اولینبار است که در نقش افسر پلیس بازی میکند.
او میکوشد کاراکتری سرگرمکننده به تصویر بکشد و بدل به تنها نکته جذاب و دیدنی سریال شود. آرجان باجوا نقش یک مرد کودک مآب مغرور و خودرای را بازی میکند. شخصیت او بهگونهای نوشته شده است که نمیتوان با آن همدلی کرد. بزرگترین سؤالی که درباره شخصیت او پیش میآید این نیست که چرا این مرد عواقب کارهای خود را نمیپذیرد، بلکه سؤال این است که چگونه مایانیکا اینهمه سال او را تحمل کرده است.
آمازون پرایم قصد دارد فصل دوم این سریال را هم بسازد. به همین خاطر امید است که در فصل دوم، کاستیهای فصل اول جبران شده و سریال سطح بهتری پیدا کند. تنها در صورتی میتوانید پای این سریال بنشینید که طرفدار بازیگران آن یا خوره فیلم و سریال های هندی باشید.